مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
سازگاری پس از طلاق
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون میزان طلاق، آن را به یک معضل مهم اجتماعی تبدیل کرده است و این امر توجه بسیاری از محققان را به بررسی علل و پیامدهای افزایش طلاق و لزوم سازگاری با شرایط پس از آن به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی حالات روان شناختی مثبت در سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه انجام شده است. در این پژوهش 150 زن مطلقه با دامنه سنی بین 19 تا 65 سال به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد مطالعه قرار گرفته اند. در این مقاله از پرسشنامه های سازگاری پس از طلاق فیشر و پرسشنامه حالات روان شناختی مثبت، استفاده شده است. از تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون چندمتغیره استفاده شده است. یافته های حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد ضریب همبستگی چندگانه ای بین حالات روانشناختی مثبت با سازگاری طلاق وجود دارد از بین حالات روانشناختی مثبت، خوش بینی، احساس کنترل، امیدواری، معنادار بودن زندگی و رضایت از زندگی می توانند 53 درصد از واریانس سازگاری طلاق در زنان مطلقه را پیش بینی نمایند. به این ترتیب که با افزایش حالات روانشناختی همچون خوش بینی، احساس کنترل، امیدواری، معنادار بودن زندگی و رضایت از زندگی میزان سازگاری بعد از طلاق نیز افزایش پیدا می کند.
بررسی اثر بخشی آموزش مبتنی بر بخشودگی بر ابعاد سازگاری زنان پس از طلاق شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکست در برآورده سازی نیازهای اساسی زوجین در فرآیند ازدواج می تواند باعث از دست رفتن معنای زندگی و طلاق شود. باقی ماندن جنبه های هیجانی می تواند زوجین را درگیر نگه دارد. با توجه به این مسئله افراد باید پیش و پس از طلاق برای ساختن زندگی جدید خود کمک شوند. بخشایش فرآیندی است که شامل تغییر در هیجان و نگرش در مورد یک متخلف است. این پژوهش به بررسی مقدار اثر بخشی بخشایش درمانی بر مقدار سازگاری پس از طلاق بر زنان مطلقه پرداخت. جامعه آماری شامل زنان مطلقه ساکن در شهر شیراز در سال1394 بودند. نمونه گیری به شیوه تصادفی صورت گرفت و30 نفر به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه 100 سوالی سازگاری پس از طلاق فیشر بود. روش تحلیل آماری کوواریانس بود. نتایج نشان دهنده تفاوت معنی دار دو گروه کنترل و آزمایش در مولفه های سازگاری پس از طلاق بودند. یافته ها نشان دادند که روش آموزش مبتنی بر بخشایش بر سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه موثر است.
رهیاری پس از طلاق مداخله جدیدی جهت تسهیل سازگاری پس از طلاق
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده اساسی ترین نهاد اجتماعی زمینه ساز جوامع و تاریخ بشر است. طلاق یکی از مباحث اجتماعی است که اغلب برای اعضای خانواده مشکلاتی ایجاد می کند که باعث آسیب پذیری آن ها می شود. تاکنون علیرغم تمام تلاش های انجام شده، برای پیشگیری از طلاق، آمار نشان می دهد که روز به روز آمار طلاق رو به افزایش است. هدف: هدف تحقیق حاضر فراهم کردن چارچوبی برای رهیاری پس از طلاق است. نتایج در سه قسمت تقسیم بندی شده است. تعریف رهیاری و حوزه های مرتبط، رهیاری خانواده، و سازگاری پس از طلاق و مداخله رهیاری که برای آن نیاز است. روش: مطالعه حاضر توصیفی تحلیلی (از نوع مروری) است که به بررسی جامع پژوهش های صورت گرفته در حوزه رهیاری پرداخته است. در مرحله اول، مجموعاً تعداد ۴۳۲ مقاله انگلیسی و تعداد ۳ مقاله فارسی ثبت شده، برگزیده شد. در آخر بعد از بررسی نهایی ۸۴ مقاله از این مقالات انتخاب شدند. یافته ها: از آنجایی که تحقیقات در رهیاری بسیار محدود است، هیچ سابقه ای برای مداخلات رهیاری در ارتقا زندگی افراد مطلقه در سراسر دنیا وجود ندارد. در این راستا، اثربخشی مداخلات آینده نگر مانند رهیاری می تواند در کاهش مشکلات ناشی از طلاق مؤثر باشد؛ بنابراین رهیاری مداخله مفیدی است که می تواند نقش اساسی در سازگاری پس از طلاق داشته باشد. نتیجه گیری: اگرچه طلاق برای اعضای درگیر آن عواقبی به دنبال دارد، مداخله رهیاری پس از طلاق می تواند کیفیت زندگی طلاق گرفتگان را ارتقا بخشد و به آن ها در مدیریت تغییرات تحمیل شده توسط طلاق کمک کند، پس سازگاری پس از طلاق از نتایج آن خواهد بود.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۲۲۷-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگاه های تلخ و گزنده ای جامعه و طرد زنان مطلقه، سازگاری آنان را با این شرایط مشکل و به حرمت خود شان آسیب می زند. تحقیقات نشان داده است که درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری می توانند بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنان مطلقه مؤثر باشند، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی آن ها پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه این مطالعه 60 زن بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (1976) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بودند. برای گروه آزمایشی اول، درمان هیجان مدار (میرزازاده و همکاران، 1391) و برای گروه آزمایشی دوم درمان شناختی-رفتاری (موناز و همکاران، 2007) در 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی انجام شد. یافته ها: هر دو درمان باعث بهبود سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه در پایان مداخلات و دوره پیگیری شدند (01/0>p)، ولی درمان هیجان مدار در بهبود سازگاری آنان نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخش تر بود (01/0>p). بین این دو روش درمانی در افزایش حرمت خود زنانِ مطلقه تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: زنان مطلقه ای که در جلسات درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری شرکت کردند سازگاری پس از طلاق و حرمت خود بیشتری را تجربه کردند.
تدوین مدل علی سازگاری پس از طلاق بر اساس ویژگی های شخصیت ، سبک دلبستگی و حمایت ادراک شده با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل علی سازگاری پس از طلاق بر اساس ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی و حمایت ادراک شده با نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان بود. این مطالعه از نوع پژوهش های همبستگی مبتنی بر الگویابی معادلات ساختاری بود. مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مطلقه نمونه پژوهش 416 زن مطلقه که به صورت تصادفی از میان 15 کلینیک روان شناسی تحت نظر بهزیستی و دادگاه خانواده؛ مراکز تحکیم خانواده؛ انتخاب شدند. در این پژوهش داده ها از طریق پرسشنامه های سازگاری پس از طلاق فیشر، حمایت ادراک شده زیمت و همکاران، سبک دلبستگی هازن و شیور، ویژگی های شخصیت نئو و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت، جهت بررسی معنی داری اثرات غیرمستقیم، روش بوت استراپ به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها همچنین حاکی از آن بود که مسیرهای مستقیم تنظیم شناختی هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده بر سازگاری پس از طلاق معنادار بود. مسیرهای غیرمستقیم ویژگی شخصیتی روان رنجوری، سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بر سازگاری پس از طلاق از طریق تنظیم شناختی هیجان منفی و معنادار بودند. همچنین مسیرهای غیرمستقیم ویژگی شخصیتی برونگرایی، گشودگی، موافق بودن، با وجدان بودن و سبک دلبستگی ایمن مثبت و معنادار می باشد. بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که جهت افزایش سازگاری پس از طلاق، توجه به نقش ویژگی های شخصیتی، سبک دلبستگی، حمایت اجتماعی ادراک شده و تنظیم شناختی هیجان ضروری است.
رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و امید با سازگاری پس از طلاق در بین زنان مطلقه؛ مورد مطالعه: زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد شهرستان ماسال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
79 - 110
حوزههای تخصصی:
مقاله با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و امید با سازگاری پس از طلاق در بین زنان مطلقه انجام یافته. جامعه آماری شامل 192 زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد که از بین آن ها 150 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی و همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، پرسشنامه امید اشنایدر و همکاران (1991) و مقیاس سازگاری طلاق توسط فیشر (1976) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره انجام یافت. یافته ها نشان داد: بین حمایت اجتماعی ادراک شده و امید با سازگاری پس از طلاق در بین زنان مطلقه رابطه مثبت و معناداری01/0P< وجود دارد و این دو متغیر توانستند که 53 درصد از تغییرات سازگاری پس از طلاق را تبیین نمایند. نتیجه: زنان مطلقه ای که از منابع حمایتی لازم برخوردارند و امیدوار هستند بهتر می توانند به سازگاری پس از طلاق دست یابند.
اثربخشی آموزش مهارت بازسازی زندگی پس از طلاق بر ناگویی هیجانی، خود ارزشمندی و سازگاری بعد از طلاق در زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
34 - 39
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت بازسازی زندگی پس از طلاق بر ناگویی هیجانی، خودارزشمندی و سازگاری بعد از طلاق در زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن شهر اهواز بود. روش : طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن شهر اهواز در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن مطلقه مبتلا به درد مزمن بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دوگروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، پرسش نامه احساس خودارزشمندی دوستی و حسینی نیا (1399) و پرسش نامه سازگاری پس از طلاق فیشر (2004) بودند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد برنامه آموزش بازسازی زندگی پس از طلاق موجب کاهش ناگویی هیجانی و همچنین بر بهبود احساس خودارزشمندی و سازگاری پس از طلاق در زنان مطلقه دارای درد مزمن شد (05/0> P). نتیجه گیری: آموزش بازسازی زندگی پس از طلاق به عنوان شیوه ای برای کاهش ناگویی هیجانی و ارتقای شرایط زندگی از طریق افزایش احساس خودارزشمندی و سازگاری در زنان مطلقه دارای درد مزمن در کنار سایر آموزش ها می تواند نتایج مفیدی داشته باشد.