فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸٬۵۰۱ تا ۱۸٬۵۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
50-60
حوزههای تخصصی:
روان پریشی یکی از بیماری های روانی است که موجب پدید آمدن اختلال های شخصیتی افراد می شود و مختص به سنّ خاصی نیست، بلکه در هر سنی امکان نمود دارد و به شکل های مختلف بروز می کند. با توجه به اهمیت سلامت روان در تعادل شخصیتی افراد، این مقوله در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته، به نحوی که اعمال عبادی به گونه یی برنامه ریزی شده که در سلامت روان بیش ترین نقش را ایفا می کند. هدف از نوشته ی حاضر، نشان دادن راهکارهای عملی و کاربردی برای درمان روان پریشی، با استفاده از منابع دینی است که به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد قرآنی- روایی، ضمن بیان این که در منابع اسلامی عامل های درونی همچون اضطراب، بی هویتی و ...، در کنار عامل های بیرونی مانند فقر و اختلاف های خانوادگی، سبب بروز این عارضه دانسته شده اند، نتیجه می گیرد که: متن های دینی، درمان این معضل را در چهار جنبه نشان داده است: الف)بینشی: از طریق توحیددرمانی، معاددرمانی و انسان شناختی؛ ب)مَنِشی: با توکل درمانی، توبه درمانی و تقوادرمانی؛ ج)انگیزشی: تسلط بر انگیزه ها و هیجان ها د)کنشی: از راه عبادت درمانی، ورزش درمانی، کاردرمانی و تفریح درمانی.
بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای مقابله با استرس بر کیفیت زندگی و میزان درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماری سرطان مشکلات فراوانی در ابعاد جسمانی، روان شناختی و اجتماعی از جمله تحمل درد و کاهش کیفیت زندگی ایجاد می کند. هدف: این مطالعه با هدف اثربخشی آموزش مهارتهای مقابله با استرس بر میزان درد، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان ساکن در شهرستان دزفول انجام شد. روش: این تحقیق یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری است. برای این منظور طی دعوت نامه ای غیر رسمی از 34 بیمار که دارای شرایط مطالعه بودند ثبت نام به عمل آمد. این بیماران به صورت تصادفی به دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه 8 هفته ای 5/1 ساعته مهارتهای مقابله با استرس (لازاروس و فولکمن، 1984) قرار گرفت و گروه کنترل تا پایان برنامه برنامه درمانی عادی خود را دریافت نمودند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای برنامه، پرسشنامه مختصر شدت درد و پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج توصیفی نشاندهنده وضعیت بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کیفیت زندگی و ابعاد آن و درد و ابعاد آن، نسبت به گروه کنترل بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نیز با کنترل اثر پیش-آزمون، نشان داد که آموزش مهارتهای مقابله با استرس باعث بهبود در کیفیت زندگی و ابعاد عملکردی و علائم آن در بیماران مبتلا به سرطان سینه شده است. همچنین این برنامه در کاهش شدت درد و کاهش تداخل درد در عملکرد روزمره این بیماران شده است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی.
روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است که با طرح پیش-آزمون، پس-آزمون و پیگیری اجراشده است. بدین منظور ۳۰ نفر از مددجویان دختر، دارای سن بالای ۱۸ سال و تحصیلات حداقل سیکل که تحت مراقبت مراکز بهزیستی مشهد بودند از طریق آزمودن غربالگری انتخاب و با روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های: قربانیان سوءاستفاده جنسی، مهارت های زندگی و چندمحوری بالینی میلون-۳ بود. گروه آزمایش طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای به مدت ۵ هفته تحت مداخله آموزش مهارت های زندگی قرار گرفت، همچنین گروه کنترل هیچ گونه مداخله ی دریافت نکرد. داده ها با روش واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: الگوهای بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی، در ۳ بار اندازه گیری (۰۰۱/۰ >P) تفاوت معناداری را نشان دادند، همچنین بین دو گروه، بعد از مداخله تفاوت معناداری وجود داشت. برنامة آموزش مهارت های زندگی تأثیر معنی داری بر کاهش علائم بالینی شخصیت قربانیان سوءاستفاده جنسی گذاشته است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوارفکری، افسردگی و کارکردهای اجرایی دانشجویان مبتلا به افسردگی صورت گرفت.
روش: در قالب یک پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30 بیمار مبتلا به افسردگی انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و گروه کنترل تقسیم شدند. برای اندازه گیری متغیرها از مقیاس افسردگی بک، سبک نشخوار فکری نولن-هوکسما و آزمون ایست-علامت و جهتتجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نشخوارفکری، افسردگی و نقص بازداری افراد مبتلا به افسردگی شده است.
نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر، می توان بیان داشت که ذهن آگاهی می تواند علاوه بر بهبود نشانه های روان شناختی بر کارکردهای اجرایی و مکانیسم های زیربنایی نوروسایکولوژیک افسردگی نیز مؤثر باشد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خود ناتوان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خودناتوان سازی به عنوان یک ابزار مناسب جهت اندازه گیری میزان خودناتوان سازی دانشجویان است.روش:جامعه آماری مورد نظر همه دانشجویان شهر تهران بود که از بین آنان تعداد 520نفر از چهار دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و پیام نور، در رشته های مختلف و به روش دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. مقیاس خودناتوان سازی (جونز و رودوالت، 1982) به عنوان ابزار پژوهش به کار گرفته شد. برای بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خودناتوان سازی به تعیین روایی محتوایی، روایی سازه، و همچنین پایایی این آزمون پرداخته شد.یافته ها:روایی محتوایی این مقیاس که توسط 5 تن از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت. در تحلیل عاملی اکتشافی سؤالات مقیاس روی سه عامل بار شدند و نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که این مدل سه عاملی با داده ها برازش دارد. همسانی درونی عوامل با کل مقیاس بسیار بالابود و همچنین تحلیل سؤالات حاکی از همسانی درونی بالا بین سؤالات و کل مقیاس بود. میزان پایایی با روش آلفای کرونباخ 918/0 و با روش دونیمه کردن 767/0 به دست آمد.بحث و نتیجه گیری:مقیاس خودناتوان سازی دارای ویژگی های روان سنجی مطلوبی برای جامعه دانشجویان می باشد. پایایی این مقیاس بسیار بالا بوده و مدل سه عاملی مطرح شده در پژوهش از روایی سازه مناسبی برخوردار است که به پژوهشگران کمک می کند تا بتوانند با استفاده از این ابزار به ویژه در جامعه دانشجویان به اندازه گیری متغیر خودناتوان سازی بپردازند.
بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی با سلامت روان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
33-40
حوزههای تخصصی:
اختلال های روانی در جوامع انسانی بسیار مشهود است و بسیاری از افراد در زندگی امکان ابتلا به ناراحتی های روانی را دارند. ایمان، اعتقادهای مذهبی و نگرش های توحیدی، عامل هایی هستند که می توانند در امر درمان و پیشگیری از اختلال های روانی به شکل مؤثری به کار برده شوند، هدف از مطالعه ی حاضر، تعیین ارتباط بین نگرش مذهبی با سلامت روان دانشجویان می باشد. مواد و روش ها: مطالعه ی توصیفی- تحلیلی حاضر به بررسی ارتباط بین نگرش مذهبی با سلامت روان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز پرداخته است. نمونه گیری به روش تصادفی چند مرحله یی صورت گرفت؛ ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ی سلامت عمومی(GHQ-28) و پرسش نامه ی نگرش مذهبی 25 سئوالی(گلریز- براهنی) بود. داده ها به نرم افزار SPSS نسخه ی 19وارد و با استفاده از آزمون های مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: از مجموع 300 نفر از افراد شرکتکننده در مطالعه، 4/31 درصد پسر و 6/68 درصد دختر بودند. میانگین سنی افراد 71/21سال بود. میانگین نمره ی نگرش مذهبی و سلامت عمومی شرکت کنندگان به ترتیب برابر با 73/39 و 1/22 بود. اختلال در سلامت عمومی دانشجویان با هیچ یک از متغیرهای دموگرافیک مورد مطالعه از نظر آماری رابطه ی معنی داری نداشت(05/0<P). همچنین بین نمره ی سلامت عمومی و نگرش مذهبی ارتباط معنی داری به دست نیامد(05/0<P و 1/0r=). نتیجه گیری: اعتقادهای مذهبی و نگرش های توحیدی، عامل هایی هستند که می توانند دیدگاه و درک افراد را از مشکل های زندگی تغییر داده و در بسیاری از موارد راه عبور از آن ها را آسان تر می کنند. در این پژوهش بین نگرش های مذهبی با سلامت روان ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
ملاحظات اخلاقی و اسلامی در باره ی حیوانات تراریخته(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴
45-54
حوزههای تخصصی:
زیست فناوری، کاربردهای وسیعی در بخش های مختلف پزشکی، صنعت، کشاورزی، محیط زیست و ... دارد و فناوری برتری است که تأثیر مهمی بر ترسیم آینده ی کشورهای جهان خواهد داشت. حیوان های تراریخته(Transgenic) از نظر تئوری و عملی، مشکل هایی را سبب می شوند که موجب نگرانی های اخلاقی می گردد. از نظر اخلاقی، درباره ی هویت ویژه ی هرگونه از این نوع حیوان، ابهام های زیادی مطرح است. از آنجایی که حیوان های ترانسژنیک می باید انتقال ژنی خاص را در ژنوم خود تحمل کنند، ممکن است پیامدهای شدیدی از درج تصادفی یک ژن در ژنوم حاصل شود. برخلاف حیوان هایی که طی تکامل دستخوش انتقال افقی ژن شده اند، حیوان های تراریخته با فرایندهای تکاملی از دست دادن ژن و به دست آوردن آن، حفاظت نمی شوند. بنابراین لازم است در ادامه ی استفاده از این فناوری، باید به حفظ حقوق حیوان ها و مصرف کنندگان توجه گردد. حیوان های تراریخته یی که همچون مدل های کلینیکی تولید می گردند، به نحوی طراحی می شوند که تا حد امکان تمام نشانه ها و ویژگی های مرتبط با بیماری ها را نشان دهند. بحث جدی محفل های علمی این است که آیا انسان ها مجازند تنها برای رسیدن به هدف های خودشان، ویژگی های ژنتیکی حیوان ها را دست کاری کنند؟ بحث یادشده نشان می دهد که برای جلوگیری از هرگونه انحراف و استفاده ی غیراخلاقی از این فناوری، به تدوین قانون های ویژه و نظارت بر آن ها نیاز است. در زمینه ی استفاده از محصول های تراریخته در اسلام، محققان عقیده های مختلفی ابراز داشته اند. از نظر اسلام(مذهب شیعه)، استفاده از محصول های تراریخته و نیز پژوهش و توسعه ی فناوری های مربوط به آن مجاز است، لیکن این جواز منوط به رعایت جنبه های مختلف ایمنی و اخلاقی است که لازم است تأمین شود. در مطالعه ی حاضر، به کاربردهای حیوان های تراریخته، نگاه اسلام(شیعه) به فناوری محصول ها و موجودات تراریخته و همچنین لزوم رعایت مسئله های اخلاقی برای پژوهش و آزمایش بر روی این حیوان ها در چارچوب قانون های پذیرفته شده ی بین المللی و مقررات اسلامی، پرداخته شده است.
رابطه بین سبک های دلبستگی و تاب آوری: نقش واسطه ای هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و تاب آوری در دانشجویان دانشگاه شیراز بود. بدین منظور 204 دانشجوی کارشناسی با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سبک های دلبستگی (هازن و شیور، 1987)، تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و هوش هیجانی (پترایدز و فارنهام، 2001) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند 1) بین سبک دلبستگی ایمن و هوش هیجانی و تاب آوری، رابطه مثبت وجود دارد، 2) بین دلبستگی ناایمن دوسوگرا و هوش هیجانی و تاب آوری، رابطه منفی وجود دارد، 3) ارتباط بین دلبستگی ناایمن اجتنابی و تاب آوری منفی معنادار است، و 4) بین هوش هیجانی و تاب آوری، همبستگی مثبت و معنادار است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند دلبستگی ایمن، پیش بینی کننده مثبت و دلبستگی ناایمن دوسوگرا، پیش بینی کننده منفی معنادار هوش هیجانی هستند. هوش هیجانی نیز پیش بینی کننده مثبت و معنادار تاب آوری بود. این پژوهش، با تأیید نقش واسطه ای هوش هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و تاب آوری دانشجویان، اهمیت هوش هیجانی در زندگی فردی و تحصیلی دانشجویان را برجسته کرد.
تأثیر آموزش و تقویت بر تصمیم گیری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش و تقویت بر تصمیم گیری کودکان پیش دبستانی بود. شرکت کنندگان پژوهش 94 کودک 4 تا 6 ساله (48 پسر ،46 دختر) بودند که از پیش دبستان های شهر شیراز انتخاب شدند. ابتدا هوش هر کودک توسط فرم انطباق یافته کوتاه مقیاس هوش وکسلر (رضویه و شهیم، 1387) کودکان پیش دبستانی اندازه گیری شد. سپس هر یک از شرکت کنندگان به صورت تصادفی در سه گروه آموزش، تقویت و کنترل قرار گرفتند و به تکلیف تصمیم گیری (هاوز، 2003) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند تصمیم گیری درگروه آموزش، نسبت به دو گروه دیگر بیشتر مبتنی بر عناصر مهم و کلیدی بود. همچنین یافته ها حاکی از نقش تعدیل کننده متغیر سن در تأثیر آموزش بر راهبردهای تصمیم گیری کودکان بود. در مجموع، نتایج پژوهش شواهد مطلوبی فراهم کردند که از طریق راهبردهای مناسب آموزشی می توان فرایند تصمیم گیری در کودکان را ارتقا داد.
بررسی تأثیرمشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهد(ACT )، برکیفیت زندگی همسران معتادین مراکزدرمان و ترک اعتیادشهرستان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
87-108
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیرمشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهد(ACT)، برکیفیت زندگی همسران افرادمعتادبود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه همسران معتادین مراکزدرمان وترک اعتیاد شهرستان اصفهان بود، که 30 نفرازبین آنهابه صورت در دسترس انتخاب وسپس به صورت تصادفی دردوگروه آزمایش وگواه گمارده شدند. طرح پژوهش پیش آزمون، پس آزمون وپیگیری با گروه گواه بود. ابتداشرکت کنندگان به پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخلات درمانی (رویکرد پذیرش وتعهد، (ACTبرروی گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا گردید. بلافاصله پس از اجرای مداخله ویک ماه بعدازآن، شرکت کنندگان مجددا به پرسشنامه کیفیت زندگی پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دادکه شرکت کنندگان گروه آزمایش که مداخله مبتنی برپذیرش وتعهد رادریافت کرده بودند، نسبت به شرکت کنندگان گروه گواه درپس آزمون کیفیت زندگی (وزیرمقیاس های آن) نمره بهتری داشتند. این افزایش نمره درمرحله پیگیری نیزحفظ شده بود. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی مبتنی برپذیرش وتعهدبرکیفیت زندگی زنان افرادمعتادتأثیرمعنی داری دارد.
پیش بینی تاب آوری روان شناختی بر اساس میزان پایبندی مذهبی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری روان شناختی زنان متأهل منطقه ی 9 شهر تهران بر اساس میزان پایبندی مذهبی، ناپایبندی مذهبی و دوسوگرایی مذهبی در آنان است. نمونه ای مشتمل بر 150 نفر از زنان متأهل که به مراکز فرهنگی و مشاوره ی منطقه ی 9 در سال 1393 مراجعه کرده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و دو پرسشنامه ی پایبندی مذهبی جان بزرگی (1388) و تاب آوری روان شناختی کانِر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تاب آوری با پایبندی مذهبی (165/0) در سطح P<0/01 همبستگی مثبت داشت. این در حالی است که تاب آوری با دوسوگرایی مذهبی (37/0-) در سطح 01/P<0، ناپایبندی مذهبی (17/0-) و پایبندی کل (22/0-) در سطح P<0/05 همبستگی منفی داشت. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان داد که دوسوگرایی مذهبی و پایبندی مذهبی مشترکاً 18 درصد و پایبندی مذهبی کل 48 درصد از واریانس تاب آوری روان شناختی را در سطح معناداری P<0/01 تبیین می کنند. در این میان ناپایبندی مذهبی به دلیل اینکه قدرت تبیین در پیش بینی تاب آوری را نداشته، از معادله ی رگرسیون حذف شده است.
مقایسه ی میزان رضایت از زندگی دانش آموزان با اختلالات بینایی و بدون اختلالات بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان رضایت از زندگی دانش آموزان با اختلالات بینایی و بدون اختلالات بینایی بود.
روش : نمونه پژوهش 120 (56 پسر و 64 دختر) دانش آموز مدارس تلفیقی مقطع راهنمایی و دبیرستان در سال تحصیلی 90-91 در شهر شیراز بود، که 60 دانش آموز با اختلال بینایی و 60 دانش آموز بدون اختلال بینایی را شامل می شد. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس چندگانه رضایت از زندگی (هیوبنر، 2001) استفاده گردید. پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ، و روایی آن از طریق همبستگی مؤلفه های پرسشنامه با یکدیگر و نمره کل به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با محاسبه t-test مستقل صورت گرفت.
یافته ها : نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که دو گروه دانش آموزان با اختلالات بینایی و بدون اختلالات بینایی در هیچ یک از مؤلفه های رضایت از زندگی (خانواده، دوستان، مدرسه، محل زندگی و خود) و کل رضایت از زندگی تفاوت معناداری ندارند. یافته ها همچنین نشان داد که میزان رضایت از زندگی در دو جنس یکسان است.
اثر بخشی آموزش رفتاری والدین بر بیش فعالی/تکانشگری و رفتارهای قانون شکنانه در کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی (نوع عمدتا بیش فعال/تکانشگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش رفتاری والدین به مادران کودکان 9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی نوع\nعمدتاً بیش فعال/تکانشگر در کاهش نشانههای بیش فعالی و رفتارهای قانون شکنانه این کودکان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح\nپیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 30 نفر از مادرانی که فرزندان شان دارای این اختلال (نوع عمدتا بیش فعال/تکانشگر)\nتشخیص داده شده بودند به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های فهرست رفتاری کودک، پرسشنامه مرضی کودکان و مقیاس درجهبندی کانرز والدین بودند. آموزش رفتاری\nوالدین در قالب نه جلسه نود دقیقه ای در گروه آزمایشی اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج\nبیانگر تاثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره های بیش فعالی/ تکانشگری گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود. آموزش رفتاری والدین موجب کاهش رفتارهای قانون شکنانه در گروه آزمایش شد. به طور کلی یافتهها نشان میدهند که آموزش رفتاری به مادران موجب کاهش مشکلات رفتاری و علائم اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی میشود؛ بنابراین با آموزش والدین میتوان نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی را مدیریت کرد.
تحلیل ویژگیهای عمومی وحرفه ای مدیران مدارس متوسطه ایران ازمنظراسناد و مصوبات وزارت آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر1ارائه تحلیلی از ویژگیهای عمومی وحرفه ای مدیران مدارس متوسطه از منظر اسناد و مصوبات وزارت آموزش و پرورش است. پژوهش به روش اسنادی انجام شده است. به منظور پاسخگویی به دو سؤال پژوهشی، مصوبات وزارت آموزش و پرورش در زمینه شرایط انتخاب و انتصاب مدیران مدارس به ویژه مدارس متوسطه از سال1290شمسی تاکنون بررسی و تحلیل شده است. در گام اول ویژگیهای اعلام شده برای مدیران مدارس براساس اسناد موجود در دو گروه ویژگیهای عمومی و اختصاصی دسته بندی شدند. درگام دوم، آیین نامه ها و مصوبات وزارت آموزش و پرورش به ویژه شورای عالی آموزش و پرورش تحلیل شدند. نتایج برگرفته از بررسی اسناد وقوانین مصوب در مورد انتصاب مدیران مدارس نشا ن می دهد که ویژگی های عمومی واختصاصی یا حرفه ای درسالهای اولیه قانون گذاری در نظام آموزش و پرورش از هم تفکیک نشده اند. از سال1370به بعد، آیین نامه نحوه انتصاب مدیران و مسئولان آموزش و پرورش در دو فصل به تفکیک شرایط عمومی واختصاصی اعلام شد. همچنی نشرایط اختصاصی دارای تفکیک نوع مدرسه (ابتدایی، راهنمایی و متوسطه) است؛ هرچند دسته بندی شرایط به دقت صورت نگرفته است. برای مثال برخورداری از توانایی وقدرت رهبری و مدیریت درشرایط عمومی آمده است، درصورتی که ماهیتاً از شرایط اختصاصی قلمداد می شود. میزان تحصیلات نیز از ویژگیهای عمومی مدیران است اما در بخش شرایط اختصاصی آمده است. همچنین کلی بودن ویژگیهای اعلام شده به نحوی است که برخی ویژگیها تفسیربردارند و سنجش میزان آنها دشواراست.
مقایسه تأثیر یادگیری الکترونیکی مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی با یادگیری مشارکتی بر عملکرد شناختی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف مقایسه تأثیر یادگیری الکترونیکی مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی با یادگیری مشارکتی بر میزان عملکرد شناختی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری در سال 1392 انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی بود. جامعه آماری، شامل دانشجویان رشته برنامه ریزی آموزشی به تعداد 125 نفر بود. از میان آنها، 44 نفر (دو کلاس 22 نفره) به صورت تصادفی خوشه ای (بدون تفکیک جنسیت) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها برای سنجش عملکرد شناختی، پرسش نامه حاوی سؤالات چندگزینه ای پایان دوره با پایایی 80/0 بود که به صورت پس آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی شامل آزمون t گروه های مستقل انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که عملکرد شناختی در گروه الکترونیکی با رویکرد سازنده گرایی بالاتر از گروه مشارکتی می باشد. هم چنین در عملکرد شناختی دو گروه الکترونیکی و مشارکتی در بین مردان تفاوت معناداری وجود نداشت، ولی در بین زنان تفاوت معناداری مشاهده شد. علاوه بر آن، عملکرد شناختی به تفکیک سابقه کار و رشته های تحصیلی در دو گروه دارای تفاوت معناداری نبود.
رابطه بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری با خودکار آمدی (مورد مطالعه دانش آموزان متوسطه شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش رابطه بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری با خودکارآمدی دانش آموزان متوسطه آمل بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 2950 نفر از دانش آموزان متوسطه ی دوم و سوم ریاضی فیزیک شهرستان آمل بود. از بین جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 339 نفر دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش، بخشی از پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ و همکاران شامل راهبردهای مدیریت منابع یادگیری، راهبردهای یادگیری و خودکارامدی بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها نشان داد، بین راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری با خودکارآمدی دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه معنی داری وجود دارد. راهبردهای مدیریت منابع یادگیری (مدیریت زمان و مکان مطالعه و کمک طلبی) خودکارآمدی دانش آموزان را پیش بینی می کند، همچنین راهبردهای یادگیری (تکرار و مرور، بسط معنایی، سازماندهی) خودکارآمدی دانش آموزان را پیش بینی می کند، ولی سایر راهبردهای مدیریت منابع یادگیری و راهبردهای یادگیری پیش بینی نشد.
نقش آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی 14-10 سال در کلینیک یوسف آباد تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خودکارآمدی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری زمینه پژوهشی مهمی می باشد. کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی به خاطر شکست های متعدد در زندگی، اعتماد به نفس پایینی داشته و بسیاری از توانایی های خود را نادیده گرفته و فراموش کرده اند؛ لذا این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون) با گروه گواه بود که به شکل مقطعی در مدت 2 ماه اجرا گردید. از میان 60کودک دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در کلینیک روان شناسی پیوند و مرکز اختلالات یادگیری ویژه یوسف آباد تهران به صورت تصادفی، 20 نفر(10 نفر دختر و 10 نفر پسر) در هر یک از گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. میانگین سنی دختران در گروه آزمایش33/10 و در گروه گواه 30/9 و میانگین سنی پسران در گروه آزمایش 9 و در گروه گواه 10 بود. برنامه آموزشی در طول 10 جلسه 60-45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید؛ در طول این مدت، گروه گواه، برنامه عادی خود را دنبال کرد. هر دو گروه با فاصله زمانیِ4 هفته، 2 بار مورد ارزیابی (پیش آزمون و پس آزمون) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه آزمون خودکارامدی شرر بود. مقیاس شرر یک پرسش نامه 17 ماده ای 5 گزینه ای لیکرت می باشد( ضریب الفای کورنباخ نسخه فارسی= 79/0 ). فرضیه های این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درون-برون گروهی بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نگارگری، خودکارآمدی را در سطح معنی داری 05/0 P≤ افزایش داد.
نتیجه گیری: ساده کردن و قابل فهم کردن اصول نقاشی در بالا بردن خودکارآمدی کودکان دارای اختلال یادگیری موثر می باشد، از این رو استفاده از این تکنیک برای افراد دارای اختلال یادگیری توصیه می شود. هم چنین مطالعات بیشتر با گروه کنترل و آزمایش بیشتر، به منظور بررسی تأثیر هنردرمانی برای کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ضروری می باشد.
مقایسه ی نیمرخ عصب - روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با جمعیت سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های معدودی نقص های عصب شناختی را در افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی بررسی کرده اند. به علاوه بدکارکردهای شناختی می تواند در ارتباط با صفات شخصیت وسواسی نیز رخ دهند. ویژگی های شخصیت وسواسی مانند پایبندی خشک به قواعد می توانند به عنوان راهبردی جبرانی در پاسخ به نقایص شناختی باشند. از طرفی با توجه به ارتباط این اختلال با اختلال وسواس فکری و با توجه به الگوی کارکردهای عصب شناختی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس چنین فرض شد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی نیز نقایصی در مجموعه ارزیابی های عصب شناختی نشان دهند، برای بررسی این فرض نیمرخ عصب روان شناختی بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری با گروه سالم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، بیماران مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی، اختلال وسواس فکری - جبری و گروه سالم در یک مجموعه ارزیابی های عصب شناختی بررسی شدند. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که افراد مبتلابه اختلال شخصیت وسواسی و اختلال وسواس فکری - جبری تفاوت معناداری در ارزیابی های عصب شناختی از انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری دارند. این نتایج نشان دهنده ی نقص در انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله و حافظه ی کاری در این بیماران هست.درحالی که الگوی اختلالات عصب شناختی در این دو اختلال متفاوت هست.
ساخت و بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس غفلت بر مبنای آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ساخت و بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس غفلت بر مبنای آیات قرآن کریم بود. بدین منظور بر اساس مفاهیم ظاهری آیات قرآن کریم در مورد غفلت عباراتی تدوین و در قالب مقیاس غفلت آورده شد. برای بررسی ویژگی های روانسنجی این مقیاس از بین دانشجویان دانشگاه شیراز تعداد 518 دانشجوی کارشناسی به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش روایی سازه این مقیاس از تحلیل عاملی اکتشافی و روایی ملاکی استفاده شد. هم چنین برای تعیین پایایی مقیاس از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. نتایج وجود چهار عامل را در مقیاس غفلت مورد تایید قرار داد. با توجه به مفهوم گویه های بارگذاری شده بر هر عامل، این مولفه ها با عناوین غفلت از خداوند و آخرت، غفلت از دیگران، بی توجهی و روزمرگی و غفلت از خطرات نامگذاری شدند. همبستگی این مولفه ها با پرسشنامه هشیاری فرایبورگ نشان داد که هر چهار مولفه با نمره کل پرسشنامه هشیاری همبستگی منفی معنادار دارد. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که این مولفه ها از پایایی مطلوبی برخوردارند. بنابراین مقیاس غفلت پایایی و روایی مناسبی برای استفاده در فعالیت های پژوهشی دارد.