مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
اختلال یادگیری غیرکلامی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خودکارآمدی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری زمینه پژوهشی مهمی می باشد. کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی به خاطر شکست های متعدد در زندگی، اعتماد به نفس پایینی داشته و بسیاری از توانایی های خود را نادیده گرفته و فراموش کرده اند؛ لذا این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون) با گروه گواه بود که به شکل مقطعی در مدت 2 ماه اجرا گردید. از میان 60کودک دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در کلینیک روان شناسی پیوند و مرکز اختلالات یادگیری ویژه یوسف آباد تهران به صورت تصادفی، 20 نفر(10 نفر دختر و 10 نفر پسر) در هر یک از گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. میانگین سنی دختران در گروه آزمایش33/10 و در گروه گواه 30/9 و میانگین سنی پسران در گروه آزمایش 9 و در گروه گواه 10 بود. برنامه آموزشی در طول 10 جلسه 60-45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید؛ در طول این مدت، گروه گواه، برنامه عادی خود را دنبال کرد. هر دو گروه با فاصله زمانیِ4 هفته، 2 بار مورد ارزیابی (پیش آزمون و پس آزمون) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه آزمون خودکارامدی شرر بود. مقیاس شرر یک پرسش نامه 17 ماده ای 5 گزینه ای لیکرت می باشد( ضریب الفای کورنباخ نسخه فارسی= 79/0 ). فرضیه های این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درون-برون گروهی بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نگارگری، خودکارآمدی را در سطح معنی داری 05/0 P≤ افزایش داد.
نتیجه گیری: ساده کردن و قابل فهم کردن اصول نقاشی در بالا بردن خودکارآمدی کودکان دارای اختلال یادگیری موثر می باشد، از این رو استفاده از این تکنیک برای افراد دارای اختلال یادگیری توصیه می شود. هم چنین مطالعات بیشتر با گروه کنترل و آزمایش بیشتر، به منظور بررسی تأثیر هنردرمانی برای کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ضروری می باشد.
نقش آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی 14-10 سال در کلینیک یوسف آباد تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: خودکارآمدی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری زمینه پژوهشی مهمی می باشد. کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی به خاطر شکست های متعدد در زندگی، اعتماد به نفس پایینی داشته و بسیاری از توانایی های خود را نادیده گرفته و فراموش کرده اند؛ لذا این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش نگارگری بر افزایش خودکارآمدی در کودکان دارای ناتوانی یادگیری غیرکلامی انجام گرفت.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع شبه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون) با گروه گواه بود که به شکل مقطعی در مدت 2 ماه اجرا گردید. از میان 60کودک دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در کلینیک روان شناسی پیوند و مرکز اختلالات یادگیری ویژه یوسف آباد تهران به صورت تصادفی، 20 نفر(10 نفر دختر و 10 نفر پسر) در هر یک از گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. میانگین سنی دختران در گروه آزمایش33/10 و در گروه گواه 30/9 و میانگین سنی پسران در گروه آزمایش 9 و در گروه گواه 10 بود. برنامه آموزشی در طول 10 جلسه 60-45 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید؛ در طول این مدت، گروه گواه، برنامه عادی خود را دنبال کرد. هر دو گروه با فاصله زمانیِ4 هفته، 2 بار مورد ارزیابی (پیش آزمون و پس آزمون) قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه آزمون خودکارامدی شرر بود. مقیاس شرر یک پرسش نامه 17 ماده ای 5 گزینه ای لیکرت می باشد( ضریب الفای کورنباخ نسخه فارسی= 79/0 ). فرضیه های این پژوهش با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 20 بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر درون-برون گروهی بررسی شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش نگارگری، خودکارآمدی را در سطح معنی داری 05/0 P≤ افزایش داد.
نتیجه گیری: ساده کردن و قابل فهم کردن اصول نقاشی در بالا بردن خودکارآمدی کودکان دارای اختلال یادگیری موثر می باشد، از این رو استفاده از این تکنیک برای افراد دارای اختلال یادگیری توصیه می شود. هم چنین مطالعات بیشتر با گروه کنترل و آزمایش بیشتر، به منظور بررسی تأثیر هنردرمانی برای کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی ضروری می باشد.
ساخت و رواسازی آزمون عصب - روان شناختی تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی برای کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
9 - 36
حوزه های تخصصی:
مقدمه : نقص ودشواری درکارکردهای عصب-روان شناختی ، مهمترین مولفه درنشانگان اختلال های یادگیری غیرکلامی است.هدف پژوهش حاضر،ساخت،اعتباریابی و رواسازی آزمون عصب-روان شناختی تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی بود. روش:روش پژوهش توصیفی – پیمایشی است.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره ابتدایی شهرستان های استان البرزاست که درسال تحصیلی 97-1396مشغول به تحصیل بودند. گروه نمونه شامل 480 دانش آموز پایه اول تا ششم ابتدایی استان البرز بودکه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدندوبا آزمون محقق ساخته ،خرده آزمون استدلال ادراکی وخرده آزمون درک مطلب کلامی ازمقیاس هوشی وکسلر کودکان چهار مورد آزمون قرار گرفتند.روایی صوری ومحتوایی مقیاس مورد تایید دونفر متخصص دراین زمینه قرار گرفت .همچنین برای بررسی روایی صوری ، ازنمرات تأثیرآیتم استفاده شد.روایی محتوایی با دوروش شاخص نسبت روایی محتواوشاخص روایی محتوابررسی شد.روایی همزمان آزمون با استفاده ازخرده آزمون استدلال ادراکی از مقیاس هوشی وکسلر کودکان چهار وروایی تفکیکی(تشخیصی) آزمون با استفاده ازخرده آزمون درک مطلب کلامی از مقیاس هوشی وکسلرکودکان چهاربررسی شد. برای بررسی روایی سازه ، ازروش تحلیل عاملی به شیوه مولفه های اصلی و ازچرخش عوامل از نوع واریماکس استفاده شد. یافته ها :نتایج ، تایید کننده روایی صوری ومحتوایی ،روایی همزمان، روایی تفکیکی و روایی سازه بود. پایایی آزمون محقق ساخته از طریق محاسبه آلفای کرونباخ ، 81/0 و با روش دونیمه کردن 78/0 بود. بهترین نقطه برش بالینی آزمون 5/18 بدست آمد. نتیجه گیری :براساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آزمون تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی ازروایی وپایایی کافی برخورداراست ومی تواند به عنوان ابزاری معتبر برای تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی دردوره ابتدایی مورد استفاده قرار گیرد.
شیوع شناسی اختلال یادگیری غیرکلامی در دانش آموزان پسر شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلال یادگیری غیرکلامی به عنوان نشانگان خاص در یادگیری و حتی استدلال در نظر گرفته می شود. این پژوهش با هدف بررسی شیوع اختلال یادگیری غیرکلامی در دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی در شهر کرج انجام شد. روش : در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، از دانش آموزان پسر پایه های تحصیلی چهارم، پنجم و ششم ابتدایی شهر کرج، 286 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و با استفاده از مقیاس کم توانی های یادگیری غیرکلامی کودکان ارزیابی شدند. سپس 8 دانش آموز که نمره 30 و بالاتر در مقیاس مذکور به دست آوردند مشکوک به اختلال یادگیری غیرکلامی تشخیص داده شدند و با استفاده از سومین نسخه آزمون هوشی وکسلر کودکان مورد ارزیابی قرار گرفتند. 5 نفر از دانش آموزان (3 نفر از پایه چهارم و 2 نفر از پایه ششم) که هوشبهر کلی آنها 85 و بالاتر بود و هوش بهر کلامی آنها 10 امتیاز یا بیشتر با هوش بهر عملی آنها اختلاف داشت، به عنوان افراد دارای اختلال یادگیری غیرکلامی تشخیص دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون یو مان-ویتنی در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که میزان شیوع اختلال یادگیری غیرکلامی در دانش آموزان پسر 8/1% بود. در واقع، 6/2% دانش آموزان پسر در پایه چهارم ابتدایی و 4/2% در پایه ششم ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری غیرکلامی بودند. نتیجه گیری: با توجه به شیوع نسبتاً بالای اختلال یادگیری غیرکلامی می توان با اجرای مداخلات آموزشی بهنگام و ارائه خدمات تخصصی از مشکلات رفتاری، تحصیلی و احتمالاً حرفه ای آنها در آینده پیشگیری نمود.
اثربخشی آموزش روش مونته سوری بر توانایی های دیداری - حرکتی دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری غیرکلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۴۴-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش روش مونته سوری بر توانایی های دیداری - حرکتی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری غیرکلامی بود. برای انجام پژوهش، تعداد 4 نفر از دانش آموزان پسر اول ابتدایی، مبتلا به اختلال یادگیری غیرکلامی که در دبستان نبی اکرم (ص) شهرستان بناب، در سال تحصیلی 1399- 1398 تحصیل می کردند، براساس آزمون دیداری حرکتی بندرگشتالت انتخاب شدند. در این پژوهش که از نوع طرح تک آزمودنی با چند خط پایه (ABA) بود، ابتدا هر کدام از آزمودنی ها با توجه به ملاک های اختلال یادگیری غیرکلامی، به طور دقیق مورد مشاهده قرار گرفتند و توانایی های دیداری حرکتی آنها اندازه گیری و ثبت گردید. سپس در مرحله مداخله، هر آزمودنی طی 10 جلسه 45 دقیقه ای به صورت جداگانه، آموزش های روش مونته سوری را دریافت کردند. عملکرد آزمودنی ها، در جلسات مرحله پیگیری نیز مورد مشاهده قرار گرفت. در نهایت داده های جمع آوری شده، از طریق روش تحلیل دیداری نمودارها، روش درصد داده های ناهمپوش (PAND)، محاسبه اندازه اثر و درصد بهبودی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش، نشان دهنده تاثیر آموزش روش مونته سوری در افزایش توانایی های دیداری حرکتی هر چهار آزمودنی بود. در نتیجه می توان از آموزش روش مونته سوری به عنوان بخشی از برنامه های توانمندسازی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری غیرکلامی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش روش مونته سوری بر کارکردهای عصب - روان شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری غیرکلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم زمستان ۱۴۰۰شماره ۴
7 - 33
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش روش مونته سوری بر کارکردهای عصب روان شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری غیرکلامی بود. چهار دانش آموز اول ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری غیرکلامی بین سنین 7 سال و 3 ماه و 8 سال و 6 ماه که در دبستان نبی اکرم (ص) شهرستان بناب، در سال 99- 98 در حال تحصیل بودند، براساس آزمون محقق ساخته عصب روان شناختی تشخیص اختلال های یادگیری غیرکلامی موحدی پور و همکاران (1398) انتخاب شدند. دانش آموزان با استفاده از طرح پژوهش تک آزمودنی با چندین خط پایه (ABA) به مدت 10 جلسه به صورت جداگانه، آموزش های روش مونته سوری را دریافت کردند. سه هفته پس از مداخله نیز مورد پیگیری قرار گرفتند. در نهایت داده های به دست آمده در مراحل خط پایه، مداخله و پیگیری، با استفاده از روش تحلیل دیداری نمودارها، روش درصد داده های ناهمپوش (PAND)، اندازه اثر و درصد بهبودی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد آموزش روش مونته سوری موجب بهبود و افزایش کارکردهای عصب روان شناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری غیرکلامی می شود.
مقایسه ادراک دیداری- فضایی و پردازش زمانی شنیداری در کودکان دارای اختلال یادگیری خاص، اختلال یادگیری غیرکلامی و اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به مشکلاتی که کودکان با نارسایی های عصب تحولی در پردازش های حسی با آن مواجه هستند؛ پژوهش حاضر باهدف مقایسه ادراک دیداری- فضایی و پردازش زمانی شنیداری در کودکان با اختلال یادگیری خاص، اختلال یادگیری غیرکلامی و نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش تحقیق پژوهش پس رویدادی و جامعه آماری شامل کودکان دختر و پسر 9 تا 12 ساله مراجعه کننده به مرکز روان پزشکی کودکان، مراکز اختلال یادگیری و مدارس دوره ابتدایی در سال تحصیلی 400- 1399 شهر رشت بودند. تعداد 79 نفر از این کودکان با روش نمونه گیری در دسترس در سه گروه اختلال قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از آزمون های ادراک دیداری –غیرحرکتی (گاردنر، 1996)، ادراک شنیداری (آلن و سرواتسکا،1994) و سیاهه مشکلات شنوایی (فیشر،1996) استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد کودکان با اختلال یادگیری غیرکلامی در متغیر ادراک دیداری- فضایی و پردازش زمانی شنیداری در مقایسه با گروه اختلال یادگیری خاص و نقص توجه/ بیش فعالی نمرات پایین تری کسب کردند؛ کودکان با اختلال یادگیری خاص با نارسایی خواندن در مؤلفه (چرخش و وارونگی) ادراک دیداری- فضایی و مؤلفه (دیرش) پردازش زمانی شنیداری در مقایسه با گروه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی عملکرد پایین تری داشتند. با توجه به نتایج به دست آمده و وجود نارسایی های بیشتر کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی در مهارت های پردازش حسی دیداری و شنیداری ضروری است که در حوزه آموزش توجه بیشتری به علائم و نشانه های این اختلال شود تا با مداخله زودهنگام، مشکلات این کودکان کاهش یابد.