فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۹۸۱ تا ۹٬۰۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۸۵ مورد.
منبع:
دانش انتظامی سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
180 - 210
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خشونت خانگی علیه زنان مشکل اجتماعی مهمی است که پژوهش های بسیاری از سوی جامعه شناسان و جرم شناسان برای شناسایی عوامل این مشکل و پیشگیری یا کاهش آن انجام شده است.این پژوهش ها با وجود بررسی نقش عوامل اجتماعی و فردی چون سن،اقتصاد،فرهنگ و...،نسبت به تبیین قوانینی که خود می توانند زمینه اعمال خشونت خانگی علیه زنان را فراهم آورند کم توجهی نشان داده اند.همین امر انگیزه ای شد تا پژوهش حاضر به بررسی تأثیر قوانین بر افزایش خشونت خانگی علیه زنان بپردازد. روش: پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا، کیفی و از نظر نوع، توصیفی-تبیینی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان در شهرتهران تشکیل داده اند.نمونه گیری به شیوه در دسترس انجام و با65نفر اشباع نظری حاصل شد. جمع آوری داده ها به شیوه مصاحبه نیمه ساختاریافته و به شکل حضوری،تلفنی و همچنین در شبکه های مجازی انجام شد و داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته ها و نتایج: شناسایی مواد مختلف قانون مدنی و مجازات اسلامی و سایر قوانین که می تواند تأثیر بسیار در افزایش شمار خشونت خانگی علیه زنان داشته باشد، نشان داد جرم انگاری ها و کیفرگذاری های متعدد در لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت،تا زمان اصلاح قوانینی که خود بسترساز ایجاد،تقویت و شیوع خشونت علیه زنان هستند و فرهنگ مردسالارانه و قیم مآبانه مردان نسبت به همسران خود را به جامعه تزریق می کنند، نمی تواند در کنترل خشونت موثر باشند بلکه تنها به تورم جزایی و افزایش جمعیت کیفری منجر می شود؛ امری که همسانی چندانی با سیاست های کلان و اعلام شده از سوی مقام معظم رهبری ندارد. پیشنهادمی شود اگر هدف واقعی از طرح لوایحی همچون تأمین امنیت زنان در برابر خشونت، مقابله با پدیده خشونت خانگی علیه زنان و تأمین امنیت آنان ضمن حفظ کیان خانواده است، در درجه اول قوانین حاضر که بعضاًخود شرایط اعمال خشونت را فراهم کرده و باعث ترویج این پدیده می شود اصلاح گردد.
جوراب بافی مکریان؛ مطالعه موردی گوره وی میرزایی
منبع:
فرهنگ مردم ایران تابستان و پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۷ و ۵۸
117-132
حوزههای تخصصی:
تحلیل فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایران با رویکردی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها است. روش پژوهش از نوع ترکیبی و راهبرد، اکتشافی- متوالی است. در مرحله کیفی پژوهش از روش نظریه زمینه ای (رویکرد سیستماتیک) و در مرحله کمی از روش پیمایش استفاده شد. جامعه مطالعه شده اعضای هیئت علمی دانشگاه های تهران، اهواز و یاسوج بودند. تعداد نمونه در مرحله کیفی پژوهش 18 نفر و در مرحله کمی 518 نفر بود. شیوه نمونه گیری در مرحله کیفی، هدفمند- نظری و در مرحله کمی، طبقه ای خوشه ای است. برای تحلیل داده ها در مرحله کیفی از شیوه کدگذاری و در مرحله کمی از رویکرد مدل سازی معادله ساختاری استفاده شد. یافته های مرحله کیفی پژوهش نشان دهنده ذهنیت اعضای هیئت علمی درباره پدیده فلات زدگی شغلی درمورد تعدادی مقوله عمده و یک مقوله هسته به نام «سیاسی- امنیتی بودن فلات زدگی شغلی» هستند. یافته های مرحله کمی پژوهش بیان کننده این است که میانگین متغیر فلات زدگی شغلی و ابعاد آن در جامعه آماری پژوهش بالاتر از حد متوسط است. متغیرهای مستقل پژوهش در حد نسبتاً متوسطی توان تبیین واریانس متغیر فلات زدگی شغلی را دارند. در الگوی تجربی پژوهش، متغیرهای نادیده گرفتن ضوابط دانشگاه، سیاست گذاری و جو نامناسب، ماهیت شغلی، مدیریت تمرکزگرا و ناکارآمد و امنیتی دیدن فضای دانشگاه به طور مستقیم و غیرمستقیم، به واسطه نقش میانجی ضعف خودپنداره بر فلات زدگی شغلی اعضای هیئت علمی اثر می گذارند.
بررسی هویت شهری ایلام و مؤلفه های هویت بخش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲ و ۶۳
118 - 141
حوزههای تخصصی:
در حالی که آنچه از اغلب شهرهای کنونی ما در ذهن عموم شکل گرفته مجموعه ای از ساختمان های بلند، پارک ها و خیابان هاست؛ اما شهرها و فضاهای شهری از شخصیت و هویت ویژه ای برخوردار هستند. هویت هر شهر را ویژگی ها و امتیازات آن شهر در دوره ای نسبت به دوره پیش مشخص می سازد. در این زمینه آنچه قابل تأمل است وجوه اشتراک و تمایز شهرها با هم است. صفات هویتی شهر متشکل از صفات هویتی طبیعی، مصنوعی و انسانی است. با توجه به اهمیت هویت شهری، این پژوهش با هدف بررسی شاخص های مؤثر بر شکل گیری هویت شهر ایلام و ارزیابی تطابق معماری شهری ایلام با این شاخص ها انجام شده است. روش تحلیل در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی و مشاهدات میدانی جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که از میان مؤلفه های اصلی که برای شناخت و بررسی هویت شهر ایلام در نظر گرفته شده اند، مؤلفه های مصنوع که خود ناشی از عامل سیاست هستند بیشترین تأثیر را داشته اند؛ همچنین یافته ها نشان داد که معماری شهری ایلام با مؤلفه های تاریخی، انسانی و طبیعی آن تطابق چندانی ندارد.
بررسی نقش واسطه گری احساس تنهایی در دل بستگی به خدا و دلبستگی به مادر با کیفیت زندگی در دانش آموزان سال چهارم متوسطه شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه گری احساس تنهایی با وابستگی به خدا، وابستگی به مادر و کیفیت زندگی در دانش آموزان دختر و پسر سال چهارم متوسطه(پیش دانشگاهی)شهر شیراز در سال1397 بود.این مطالعه از نوع روش همبستگی می باشد. جامعه مورد نظر کلیه در دانش آموزان(658نفر)دختر و پسر و نمونه مورد نظر 200 نفر که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه دلبستگی به خدا، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت، پرسشنامه احساس تنهایی و پرسشنامه دلبستگی به مادر جمع آوری گردید. و با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که وابستگی به خدا(01/0>p)و ابعاد اعتماد(01/0>p) و ارتباط وابستگی به مادر(01/0>p t) می توانند میزان احساس تنهایی را به طور معنی داری پیش بینی کنند. احساس تنهایی(01/0>p) می تواند میزان کیفیت زندگی را به طور معنی داری پیش بینی کند. ابعاد اعتماد(01/0>p) و ارتباط وابستگی به مادر(01/0>p) می توانند میزان کیفیت زندگی را به طور معنی داری پیش بینی کنند. احساس تنهایی(01/0>p)می تواند میزان کیفیت زندگی را به طور معنی داری پیش بینی کند. بین سبک های دلبستگی به خدا(اجتنابی و اضطرابی)،سبک های دلبستگی به مادر(اعتماد،ارتباط و بیگانگی)و زیرمقیاس های کیفیت زندگی (حیطه جسمی، روانی، اجتماعی و محیطی) با احساس تنهایی دانش آموزان رابطه معنادار وجود دارد.
بازنمایی مسائل اجتماعی در سینمای پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم های سینمایی از شرایط اجتماعی هر جامعه متأثر هستند و در عین حال، مسائل اجتماعی را بازنمایی می کنند. هدف اصلی مقاله حاضر، مطالعه چگونگی بازنمایی مسائل اجتماعی در سینمای پرمخاطب پس از انقلاب اسلامی ایران است. بدین منظور با به کارگیری روش تحلیل محتوای کیفی، ۳۷ فیلم اجتماعی و پرمخاطب بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهند سینمای ایران پس از انقلاب، چهاردهه را پشت سر گذاشته که هر دوره، مسائل اجتماعی مختص به خود را داشته است. دوره اول (دهه شصت) سینمای جنگ است؛ سینمایی که به شدت از فضای نبرد متأثر است و نوعی انکار مسئله اجتماعی در آن وجود دارد. در این دوره، نوعی تقدس گرایی بر سینما حاکم است و مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داخلی به حاشیه می روند. در دوره دوم (دهه هفتاد) مسئله زنان، بستر اصلی طرح مسائل اجتماعی است و مسائل جدید زنان، ظهور زنان مدرن، نقش و موقعیت اجتماعی جدید زنان، نابرابری جنسیتی، تابوشکنی زنان و افزایش آگاهی آنان بررسی می شود. دوره سوم (دهه هشتاد) سینمایی است که پروبلماتیک آن، خانواده طبقه متوسط است و مسائل اجتماعی، دامن گیر اعضای خانواده می شود. دوره چهارم (دهه نود) با سینمایی انباشته از مسائل اجتماعی مواجهیم که تعدد و پراکندگی آن در بستری از خشونت بازنمایی شده است.
خوانش مبناگرای سنتی از گفت وگوی بینادینی در ایران پساانقلاب- یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفت وگو با دیگری دینی از نتایج و رویدادهای مهمی است که در عرصه دینداری قابل تصور است. پس از انقلاب در ایران برخی سازمان ها و نهادهای دولتی و غیردولتی با این پیش فرض که پیشینه این سنخ از گفت وگوها در حوزه تمدن اسلامی وجود دارد، به این مسئله توجه کردند. بدون تردید، نمایندگان این نهادها در این سال ها با اتکا بر همین گفت وگوها در اثبات هویت اسلامی- شیعی با ادیان دیگر و به ویژه مسیحیت کاتولیک، کسب تجربه کرده اند. این پژوهش با رویکردی کیفی می کوشد با تحلیل مضمون گفتارهای ناظر به ذهنیت و تجربه این افراد به این پرسش پاسخ دهد که اساساً کنشگران با ابتناءی بر رویکرد درون دینی که مبناگرای سنتی اتخاذ می کند، چگونه به دیگری دینی نگریسته و چه تفسیری از گفت وگو با «آن دیگری» ارائه می کند. بدین منظور، داده های میدانی به روش نمونه گیری هدفمند و در مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از کنشگران این عرصه گردآوری شد. تحلیل مضامین گفتارها نشان داد که از نگاه مبناگرای سنتی، گفت وگو با دیگری دینی در مواجهه با دیگری دینی حقانیت را مقدم بر همسان نگری مذهبی کرده، جهان گری دینی را به عنوان یک اصل ثابت در گفت وگوها پذیرفته و تلاش می کند با مشروعیت بخشی سیاسی- دینی به دیگری مسیر گفت وگوهای دینی را از پیش تعیین کند.
عشق به مثابه بلوغ مراقبتی نقدی بر نظریه مثلث عشق و ارائه رویکردی نوین به عشق در روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
437-466
حوزههای تخصصی:
نیاز به عشق، یکی از نیازهای حیاتی بشر و از مهم ترین انگیزه های تشکیل و تداوم خانواده است؛ اما به زعم متخصصان در کنار سایر عوامل، فهم نادرست از مفهوم «عشق»، این نهاد را در معرض تهدید قرار داده است. هدف از این پژوهش ارائه نگاهی تحلیلی به ادراک رایج زوجین به مفهوم «عشق» در روابط زوجین، خصوصاً با تاکید بر نقد نظریه «مثلث عشق» استرنبرگ(1986) -بعنوان رویکرد رایج به مفهوم سازی «عشق» نزد روان شناسان و مشاوران ایرانی- است. در همین راستا با استعانت از رویکردهای نوکلاسیک و سه ظرفیتی ذهن، تعریف تفکر مراقبتی و مولفه های آن، و همچنین ساختار شخصیت در نظریه تحلیل رفتار متقابل، رویکردی بدیل و جامع از «عشق پایدار» ارائه خواهیم داد تحت عنوان «عشق به مثابه بلوغ مراقبتی». برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی، تحلیل مفهومی و تحلیل استنباطی بهره گرفته ایم. وجه تمایز اساسی این رویکرد با رویکردهای پیشینی که یا عشق را در جدال با عقل توصیف می کنند، یا یکی ازاین دو را برده دیگری می خوانند، و بطور کلی «عشق» را تحت جبر ناهشیار بشر تلقی می کنند، در این حقیقت است که عشق منبعث از عقلانیت با هر سه ظرفیت شناختی، عاطفی و ارادی است و گرچه متاثر از الگوها و طرحواره های ناهشیار می باشد، اما پدیده ای چندوجهی و انتخابی است. در این مقاله میان مفاهیم «عشق» و «شبهِ عشق» تمایز قایل می شویم و با پیشنهاد رویکرد «هرم عشق» که دارای رأس «بلوغ مراقبتی» به معنای آگاهی دائمی نسبت به دلایل ایجاد و تداوم عشق می باشد، در پی ارائه تصویری کامل تر از معنای عشق حقیقی در روابط زوجین هستیم، عشقی که دارای ماهیت تحولی است و در هر مرحله از حیات خانواده با آگاهی از مضامین همان دوره، خود را تغذیه نموده و پایدار و شاداب بماند.
قهرمان اسطوره ای در سینمای مسعود کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
81 - 106
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، قهرمان و ویژگی های آن در سینمای مسعود کیمیایی، مورد مطالعه قرار گرفته و نیز تأثیر شرایط اجتماعی بر تحولات قهرمان در آثار پیش از انقلاب و پس از انقلاب کیمیایی، موردتوجه واقع شده است. برای این منظور، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، سه فیلم «قیصر»، «داش آکل» و «رضا موتوری» از آثار پیش از انقلاب و سه فیلم «رئیس»، «محاکمه در خیابان» و «جرم» به عنوان نمونه هایی از آثار پس از انقلاب وی انتخاب و تحلیل شده اند. روش مورد استفاده در این مقاله نیز «تحلیل روایت» بوده است که با استفاده از «کهن الگوی قهرمان جوزف کمبل» انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که بازتاب شرایط اجتماعی هر دوره، منجر به خلق دو گونه متفاوت از قهرمان در سینمای کیمیایی شده است؛ بدین ترتیب که قهرمانان سینمای کیمیایی، در دوران پیش از انقلاب، دارای ویژگی های اسطوره ای هستند، درحالی که روایت کیمیایی از قهرمان در سال های اخیر، از الگوهای اسطوره ای پیشین خود فاصله گرفته است و قهرمانانی را شاهد هستیم که متناسب با شرایط اجتماعی، در زندگی روزمره غرق شده اند.
بررسی رابطه مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان (مورد مطالعه : استادان خانم دانشگاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی زنان و نقش بسیار مهم و تعیین کننده آن در توسعه پایدار از جمله موضوعات مورد توجّهی است که امروزه به لحاظ نظری و کاربردی به آن پرداخته می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ابعاد مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان می باشد. مهارت های زندگی دارای ابعاد مختلف شامل مهارت مقابله با استرس ها، مهارت حلّ مسأله، مهارت تفکّر خلّاق، مهارت تفکّر نقّادانه، مهارت برقراری رابطه مؤثّر با دیگران، مهارت برقراری روابط بین فردی سازگارانه، مهارت خود آگاهی و مهارت همدلی با دیگران می باشد. چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه ساختاریابی گیدنز، نظریه نیازهای اساسی مازلو، نظریات توانمندسازی و نظریات مهارت های زندگی شکل گرفته است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع پیمایشی و طرح تحقیق از نوع مقطعی بوده است و جامعه آماری شامل استادان خانم دانشگاه های دولتی شهر تهران می باشد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران168 نفر محاسبه شده است. نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مهارت های زندگی با توانمندسازی زنان به صورت کلّی رابطه داشته است. نتایج حاکی از آن است که بین ابعاد مختلف مهارت های زندگی و توانمندسازی زنان روابط معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که با افزایش هر کدام از این ابعاد، میزان توانمندی زنان افزایش می یابد.
اثربخشی بازی درمانی بومی شده بر تعامل والد-کودک مادران کودکان پیش دبستانی دچار اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۷
25-43
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی بومی شده بر تعامل والد-کودک، مادران کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی بود. به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با توجه به ملاک های ورود آزمودنی ها به پژوهش، تعداد 26 نفر از مادران کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی در 10 جلسه بازی درمانی بومی شده شرکت داده شدند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه تعامل والد-کودک پیانتا (1994)، پرسشنامه وندربیلت (2003) و مصاحبه بالینی بود که مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار نسخه 22 و آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایشی و گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (01/0 ). می توان نتیجه گرفت که مداخلات بازی درمانی بومی بر تعامل والد- فرزند والدین کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی تأثیر دارد. بکارگیری این روش در مداخلات روان شناختی والدین به درمانگران پیشنهاد می گردد.
بررسی عوامل سیاسی- اجتماعی مؤثر در همگرایی های قومی (مطالعه ی موردی: قومیت های شهرستان ارومیه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
125 - 150
حوزههای تخصصی:
گروه های قومی هر جامعه، جایگاه مهمی در اتحاد ملی دارند و اگر به چالش کشیده شوند، امنیت ملی را به خطر می اندازند. در عصر حاضر نیز موضوع قومیت ها یکی از الزامات توسعه در جمهوری اسلامی ایران است و خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامی، همگرایی قومیت ها در راستای اتحاد ملی حرکت کرده است. برای روشن شدن همگرایی قومیت ها در این پژوهش عوامل سیاسی و اجتماعی مؤثر در همگرایی های قومی، با تکیه بر تأثیرگذاری عوامل سیاسی اجتماعی بررسی شده است. مطالعه ی موردی، قومیت های مختلف شهرستان ارومیه در مقایسه با کل کشور هستند، روش شناسی تحقیق، کیفی بوده و از نظریه ی زمینه ای به عنوان روش اجرای عملیات پژوهش استفاده شده است. داده های کیفی پژوهش با استفاده از تکنیک مصاحبه ی عمیق گردآوری شد و برای ارائه ی نظریه ی نهایی از استراتژی نظریه ی زمینه ای استفاده گردید. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز با در نظر گرفتن معیار اشباع نظری، با تعداد 15 نفر از جامعه ی مورد مطالعه، مصاحبه ی عمیق انجام شد. یافته های به دست آمده در 63 مفهوم دسته بندی گردید و از میان این مفاهیم، 5 مقوله ی اصلی: ناسیونالیسم و تاریخ مشترک، دین مشترک، امنیت و امیدواری به دست آمد. مقوله ی هسته ای این پژوهش مفهوم «امنیت» است که سایر مقولات اصلی را دربر می گیرد. نتایج تحقیق نشان داد، قومیت های شهرستان ارومیه در سایه ی امنیت اجتماعی- سیاسی، همگرایی را بر واگرایی ترجیح داده اند.
در جست و جوی معنی
حوزههای تخصصی:
پژوهش های علوم اجتماعی به طور عام و تحقیقات انسان شناختی به طور خاص، به ویژه در نیم قرن اخیر و از منظر روش شناسی، مورد بحث هایی اساسی واقع گردیده اند. بسیاری از این مباحث را باید حول آنچه تحت عنوان چرخش تفسیری در علوم اجتماعی مطرح شد، مدنظر قرار داد؛ چرخش تفسیری، پیش از هر چیز، پرسش از فلسفه علوم اجتماعی و مشخصا روش شناسی آن بود. در نگاه جدید، بر رسالت روش شناختی علوم اجتماعی، نه برای تبیین علی واقعیت های اجتماعی شیء انگاشته شده، بلکه به منظور دستیابی به فهمی از زندگی مردم آن گونه که براساس ادراک ایشان بنا شده است، تأکید شد. انسان شناسی به عنوان یکی از رشته های ممتاز به لحاظ درگیری انسانی با اجتماعات فرهنگ محور، همواره از پیش برندگان پیشتاز چنین نگاهی در پژوهش های خود بوده است. رهیافت تفهمی- تفسیری در روش شناسی انسان شناختی، مبتنی بر مبانی اندیشه ای ویژه و نیز شیوه های عملی انعطاف پذیری است که پژوهشگر را در جستجوی معنی، هدایت می کند. مقاله حاضر، تأملی بر این مبانی و شیوه ها با تکیه بر آرای اندیشمندانی چون کلیفورد گیرتز و ویلهم دیلتای می باشد.
خوانشی انتقادی از مطالعات جامعه شناسی در ایران ذیل اکنونِ تبارشناختی (با تاکید بر آثار و آراء دکتر ابراهیم توفیق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
85 - 110
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که مطالعات مربوط به مدرنیته ایرانی، و جامعه شناسی تاریخی، تاثیراتی مهم بر مطالعه سایر حوزه های مرتبط با مدرنیته از جمله وضعیت جامعه شناسی در ایران دارند شایسته توجه اند. دکتر ابراهیم توفیق یکی از جامعه شناسان ایران است که مطالعات جامعه شناسی و مدرنیته ایرانی را با رویکردی به جامعه شناسی تاریخی، بر تبارشناسی لحظه حال متمرکز نموده است. این مقاله در صدد تحلیل مطالعات ایشان به منظور فهم انتقادی مطالعات تبارشناختی از اکنونیتی است که نوع مواجهه با آن، وضعیت سنت، مدرنیته و جامعه شناسی را در ایران رقم زده است. به این منظور داده های27 اثر از توفیق، به شیوه اسنادی گردآوری و با روش مرور سیستماتیک، مورد تحلیل قرار گرفته اند. پایان بندی انتقادی فراتحلیل صورت گرفته درباره آثار و آراء توفیق؛ فقدان مطالعه مناسبات سیستماتیک میان دانش و سرشت قدرت مآب دانش، تقلیل روابط سیستماتیک میان دانش و اراده به قدرت، به مناسبات میان دانش و بلوک قدرت، تقلیل نظام دانش به محتوای دانش، تعلیق چگونگی گسست از گفتمانِ گذار، مغفول باقی گذاشتن بحران بازنمایی در رابطه میان نظام تولید دانش و وضعیت جامعه، غفلت از ناتوان سازی سوژه در گسست از خوانش گذرا از حال توسط نظریه پسااستعماری، نقد ایدئولوژی در سطح رفتاری به رغم باور به ضرورت نقد مبنای وجودی ایدئولوژی در سطح شناختی، قرار گرفتن نظریه حال در معرض پروبلماتیک نظریه تداوم و. . . را نتیجه می گیرد. این موارد از سویی منجر به رسمیت یافتن فردیت لحظه حال و از دیگر سو منجر به بازتولید تلقی تداوم و بی توجهی به انحطاط شده است. همچنین این امور از سویی منجر به هوشیاری نسبت به تبعات گفتمانی رویکرد پسااستعماری، و از سوی دیگر منجر به فرسایش سوژه در گسست از خوانش گذرا از لحظه حال توسط جامعه شناسی در ایران شده است.
از دین سازی هایِ عقل تا دینی سازیِ علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
7 - 40
حوزههای تخصصی:
بررسی نسبت عقل و دین و دین و عقل یکی از بحث های مقدماتی و لازم برای جامعه شناسی دین است. نتایج حاصل از آن علاوه بر منظر، بر موضوع شناسیِ این شاخه از جامعه شناسی نیز تأثیر شایانی خواهد داشت و به دین پژوهان و صاحب نظران آن کمک خواهد کرد تا موضع صائبی در قبالِ دو مسئله اخیراً مطرح شده، یعنی «دین سازی های عقل» و «دینی سازیِ علم» اتخاذ نمایند و مشی مناسبی را در قبال آنها در پیش گیرند.<br />مقاله پس از مرور نسبت های ممکن و متصوَّر میان عقل و دین، مرز میان دین سازی های روا و ناروا را آشکار می سازد و پس از وارسیِ مختصری در نگاه اسلام به عقل، نشان می دهد که این دین مجال و فرجه فراخی برای تأملات مستقل عقلی که علم هم یکی از موالید آن است گشوده و هیچ الزام دینی و عقلی بر جدا کردنِ راه و باز نمودنِ باب ویژه ای به نام علم دینی وجود ندارد.
فلسفه آموزش عالی: ماهیت و قلمرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
7 - 32
حوزههای تخصصی:
از آنجا که نظام های آموزش عالی، بخشی از نظام تعلیم و تربیت یک جامعه محسوب می شوند، پرداختن به مباحث مربوط به این بخش از منظری فلسفی باید زیرمجموعه فلسفه تعلیم و تربیت قرار داشته باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی تاریخی به دنبال توصیف ماهیت و ترسیم قلمرو و چارچوب نظری حوزه دانشی «فلسفه آموزش عالی» و تشریح مسائل ویژه این حوزه بوده است. در این راستا، ابتدا مجموعه ای از مطالعات فلسفی پیرامون آموزش عالی مرور می شود. سپس، با نظر به دیدگاه هایی درباره مفهوم «آموزش عالی» و نسبت آن با سایر مقاطع تحصیلی و دیدگاه هایی مرتبط با اهداف آموزش عالی، ماهیت فلسفه آموزش عالی بررسی و تحلیل می گردد. در ادامه، با شرح مباحثی پیرامون مطالعات بنیادین علم و فنّاوری در آموزش عالی و فلسفه سیاسی اجتماعی آموزش عالی و توضیح جنبه های فلسفی جایگاه دین و اخلاق در آموزش عالی، قلمرو حوزه مطالعاتی فلسفه آموزش عالی ترسیم می شود.
ارائه مدل نظری مؤلفه های سازمانی اثرگذار بر توسعه کارآفرینی برای سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، کارآفرینی عامل کلیدی رشد و توسعه شناخته شده است و از آن به عنوان مفهومی چندبعدی و دارای ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی یاد می شود. کارآفرینی زیست محیطی به مفهوم اقدام کارآفرینانه ای است که به حفظ محیط زیست طبیعی کمک می کند. بررسی پژوهش ها مبین آن است که مشارکت های مردمی ازطریق سازمان های مردم نهاد نقش مهمی در توسعه کارآفرینی برای حفظ زیست محیطی ایفا می کنند.ﻫ ﺪف اصلی اﯾ ﻦ پژوهش، شناسایی مؤلفه های سازمانی اثرگذار برتوسعه کارآفرینی سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست اﯾﺮان بود. روش پژوهش، تحلیلﮐﯿﻔﯽ بود و جمع آوری اطلاعات ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12نفر از خبرگانی که درحوزه مدیریت سازمان های مردم نهاد و محیط زیست دارای تجربه وتخصص بودند،انجام شد.برای نمونه گیری از روش گلوله برفی ومصاحبه باخبرگان تا مرحله اشباع نظری استفاده شد.با استفاده از روشﮐﺪﮔﺬاری باز و محوری،11 مؤلفه اصلی با زیرمؤلفه های محوری مرتبطﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽﺷﺪندﮐﻪ بر توسعه کارآفرینی سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست اﯾﺮانﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬار بودند.ﻋﻮاﻣﻞاصلی اثرگذارﻋﺒﺎرت بودند از:اهداف سازمانی، قابلیت های مدیریتی، فرهنگ سازمانی، زیرساخت های سازمانی، منابع سازمانی، سطح بلوغ فناوری، فرایند سازمانی، ارتباط با شبکه های برون سازمانی، ساختار سازمانی، راهبردهای سازمانی و مدیریت دانش سازمانی. نتایج این پژوهش برای همه سازمان های مردم نهاد فعال در حوزه محیط زیست قابل کاربرد هستند.
درک رفتار رای دهی: استفاده از مدل درگیری- استدلالی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه مطالعات مربوط به انتخابات سیاسی اغلب در قلمرو هایی جز روان شناسی انجام می شود، با این همه، متغیرهای تأثیرگذار بر نگرش های منتهی به رفتار رای دهی در انتخابات سیاسی در حوزه روان شناسی اجتماعی ریشه دارد. در این انتخابات، مبلغان می کوشند با طرح استدلال هایی رای دهندگان را متقاعدکنند نامزد معرفی شده، بهترین گزینه است. رای دهندگان، اما با تکیه به استدلال هاییتغییر نگرش می دهند که با هدف آنان از مشارکت سیاسی همسو باشد. از این رو، استدلال های متقاعدکننده در تبلیغات سیاسی باید متناسب با سطح و نوع درگیری مردم با انتخابات باشد. درگیری حالتی انگیزشی است که بیانگر نیازها، ارزش ها، و منافع است؛ متغیرهایی که چرایی و چگونگی مشارکت رای دهندگان را تعیین می کند. پیش از این، در پژوهشی، سوگیری های استدلالی رای دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری، بر پایه سطح کلی درگیری (بالا/پایین) و نوع آن (پیامدی و ارزشی)، در قالب مدل درگیری- استدلالی مطالعه و در چهار گروه دسته بندی، و هر دسته نام گذاری شدند: سوگیری های روشنفکران، متعهدان، معیشتی، و هواداری. پژوهش حاضر، با هدف تأیید تجربی مدل، ابتدا از راه مصاحبه با 152 شرکت کننده، سوگیری های استدلالی افراد مشخص، و سپس با استفاده از دو مقیاس مختلف، سطح کلی درگیری و نوع درگیری آنان اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون لجستیک چندارزشی نشان داد، سوگیری های چهارگانه استدلالی با سطح و نوع درگیری رابطه دارد. در تبلیغات سیاسی، با استفاده از این مدل می توان پیام های درخوری برای گروه های مختلف رای دهنده طراحی کرد و از این راه، کیفیت مشارکت سیاسی مردم را افزایش داد. همچنین، با استفاده از این مدل می توان به تحلیل تبلیغ نامزدها در انتخابات پرداخت. ادامه مطالعه درباره امتیازها و کاستی های مدل توصیه شده است.
بنیاد های معرفت شناختی آرمان متخصص مسلمان؛ تفکیک ربط ارزشی از حکم ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به دنبال تدوین بنیان های معرفت شناختی آرمان «متخصص مسلمان» است. این آرمان در ایران در یک فرایند تاریخیِ درازمدت به ویژه بعد از انقلاب اسلامی به عنوان آرمان آموزش عالی تکوین یافته و پاسخی است به شکاف بین نظام قدمایی حوزه علمیه و نظام جدید دانشگاه. اما پیگیری این آرمان بیشتر از طریق تصمیم های دولتی و اداری و ابلاغ دستورعمل های اجرایی و تأکید بر «نهادسازی، ایجاد سازمان و معاونت، تشکیل شورا، تولید سند، تهیه آیین نامه و برگزاری برنامه های مذهبی» بروز یافته است. این مقاله که با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای به تحلیل نظریه دانش و ارزش ماکس وبر پرداخته، مدعی است با درنظرگرفتن تفکیک وبریِ «ربط ارزشی» از «حکم ارزشی» به عنوان اصل بنیادین آرمان متخصص مسلمان، حضور ارزش های دینی در فعالیت های علمی و غیرعلمی متخصص مسلمان بلامانع و مشروع است.
بررسی عقلانیت ارزش شناختی و چگونگی حصول آن در اندیشه ماکس وبر"تجزیه و تحلیل منطقه خاکستری"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله عقلانیت به همراه موضوعات فراورده آن، از فراخ ترین چالشگاه فکری عصر مدرن است. بنا به قول نظریه پردازان، تمامیِ همِ عقلانیت که از ویژگی های برجسته دنیای نوین است یر حسن تدبیر حیات استوار است. آن چه مسلم است بر سر بحث عقلانیت اتفاق آرا وجود نداشته و هر متفکری از ظن خود نوع یا انواعی از آن را یار بی مثل و مانند و تدبیر برای حسن جریان حیات آدمی می پندارد. از جمله متفکرانی که در مبحث عقلانیت نظریه پردازی کرده است ماکس وبر است که بیش از از پیش با مبحث عقلانیت ابزاری شناخته شده، در حالی که وبر به حق یکی از جمله نظریه پردازان معرفی عقلانیت ارزش شناختی است. مقاله حاضر با استفاده از روش پژوهش اسنادی به بررسی دیدگاه وبر در خصوص عقل و ارتباط آن با ارزش یا همان عقلانیت ارزش شناختی پرداخته و چگونگی حصول آن را مورد واکاوی قرار داده. نتایج حکایت از آن دارد که از نظر وبر هنگامی که جهت گیری های ارزشی درون یک عقلانیت ذاتی خواه در قلمرو اخلاقی باشد و خواه در قلمروهای دیگر، شانیت عقلانیت نظری را پیدا می کند و جامعیت و یکپارچگی درونیشان افزایش می یابد. در نهایت عقلانی شده و به تدریج ارتباطی منسجم با یکدیگر می یابند و به طور سلسله مراتبی در ذیل ارزشی نهایی قرار گرفته و تبدیل به جهانبینی های عرفی یا دینی می شوند. در چنین شرایطی عقلانیت ارزش شناختی محقق شده و عمل و کنش بر این مبنا صورت میگیرد، از نظر وبر، در حقیقت تنش میان قلمروهای مختلف تحت الشعاع تضاد و ستیزه بین دو نوع عقلانیت ابزاری و ارزش شناختی و در نهایت تقابل میان دین و دنیاست.