فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مدینه، به منزله یکی از مهم ترین مراکز اسلامی و دومین شهر مقدس مسلمانان، به ویژه با افزایش علاقه قدرت های اروپایی به شناخت دقیق تر از مناطق غرب آسیا، از میانه قرن نوزدهم درخور توجه سیاحان اروپایی قرار گرفت و نقشه هایی از آن برداشته شد که اطلس تاریخی اسلام لایدن در دو ویراست 1981 و 2002، از آنها بهره برده است. اروپائیان در اواخر سده بیستم و اوایل سده بیست و یکم دو نقشه دیگر را هم کشیده اند؛ نقشه گونتا کترمان و نقشه مایکل لکر. از سوی دیگر، مسلمانان به دلایل دینی و تاریخی، همواره توجه ویژه ای به مدینه داشته اند. جریان های فکری اسلامی سده بیستم نیز بارها به دوره پیامبر (مؤسس) و مدینه النبی ارجاع داده اند و این امر موجب تولید حجم درخور توجهی از نقشه ها توسط پژوهشگران مسلمان شده است. تحلیل تطبیقی این دو دسته نقشه، تفاوت های درخور توجهی را آشکار می کند. نقشه های اروپایی سده نوزدهم و اوایل سده بیستم وضعیت این شهر را در همان مقطع تاریخی نشان می دهند. هرچند انتشار یکی از این نقشه ها در اطلس تاریخی دایره المعارف لایدن به صورت غیرمستقیم، زمینه تعمیم این تصویر را به دوره پیامبر فراهم کرده است. ناسازگاری نقشه های اروپائیان با داده های تاریخی نقص دیگر این نقشه ها است. همچنین به نظر می رسد که این نقشه ها با پیش داوری به موقعیت یهودیان در مدینه تهیه شده اند. در مقابل، نقشه های تهیه شده توسط پژوهشگران مسلمان، به مرور زمان و در فرایند ابطال ها و اثبات ها، دقیق تر و معتمدتر شده و به ابزاری ارزشمند برای مطالعات تاریخی و جغرافیایی آن دوره درآمده اند.
پیشینه تاریخی ایرانیان در حکمرانی آب: بررسی موردی کَستبَزود/دیوان الماء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
79 - 100
حوزههای تخصصی:
ایران از جمله سرزمین هایی است که از دیرباز با کمبود آب و به ناچار مسئله مدیریت بهینه و هوشمند منابع آبی سطحی و زیرسطحی روبه رو بوده است. گزارش های تاریخی نشان می دهد که ایرانیان، دست کم از دوران حکمرانی ساسانیان(حک:224-651 م)، با پی ریزی سازمانی به نام کَستبَزود/ کَستفُزود/ کاست افزود (کاهش و افزونی)، آب را هم راستا با نظام تولید کشاورزی و سازمانی مالی حکومت خود، فهم کرده و استخراج، نگاهداشت و بهره برداری از آن را بنابر الگوهای مشخص شده در این سازمان، مدیریت کرده اند. کستبزود به مثابه بخشی از دیوان خراج، با مدیریتی مشخص و کارکنانی با وظایفی معین، تمامی امور مربوط به مدیریت آب را برعهده داشت و میزان خراج افراد را به نسبت میزان و نحوه بهره مندی آنان از آب های سطحی یا زیر سطحی می سنجید. بدین ترتیب، مدیریت و حکمرانی منابع آبی جزو مأموریت های رسمی و اصلی حکومت قرار گرفته بود. نظام کستبزود، پس از اسلام نیز به عناوین گوناگون «دیوان الماء»، «دیوان النهر» و ... به حیات خویش ادامه داد. پژوهش حاضر که با بهره گیری از روش زمینه شناسی تاریخی انجام شده، نشان می دهد تداوم این سازوکار از سوی حکومت های گوناگون، برای چند قرن پیاپی، عملاً سنتی دیرپا را در حکمرانی آب از سوی ایرانیان پی ریزی کرده که در بررسی های امروزین مدیریت و تاریخ آب هم اهمیتی بسزا دارد.
مطالعه انسان شناختی مدیریت میراث فرهنگی در بحران: مطالعه موردی زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۴۴۲-۴۱۳
حوزههای تخصصی:
در مخاطرات طبیعی مانند زلزله، یکی از مهم ترین بخش هایی که دچار آسیب می شود، میراث فرهنگی است. میراث فرهنگی (ملموس و ناملموس) در تطبیق پذیری، تاب آوری و بازسازی جامعه فاجعه دیده نقشی بنیادین دارد. مطالعه نحوه مدیریت میراث فرهنگی در زمان بحران در زلزله آبان ماه 1396ه .ش. کرمانشاه هدف اصلی این مطالعه است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به پرسش هایی است که، آیا مدیران بحران توانستند میراث فرهنگی را در زمان زلزله سرپل ذهاب مدیریت کنند و این که آیا مدیریت بحران میراث فرهنگی در زلزله سرپل ذهاب توانایی ارائه مدلی جهت افزایش تاب آوری و انطباق پذیری میراث فرهنگی در زمان بحران را دارد؟ یافته های این مطالعه میدانی که براساس سنجش مفاهیم تاب آوری و آسیب پذیری در چرخه مدیریت بحران است، نشان داد که مدیریت بحران در حوزه میراث فرهنگی در زمان بحران و بعد از آن باوجود برآورد آسیب پذیری ها عملکرد قابل قبولی نداشته است. از آنجا که برطبق الگوها و مدل های افزایش تاب آوری جامعه ما، جامعه ای تاب آور نیست، درنتیجه مدیریت میراث فرهنگی نیز به صورت روشنی موضوع انطباق پذیری و تاب آوری را درنظر نگرفته و تنها به مرمت و بازسازی حداقلی آثار تاریخی در زمانی موقت اکتفا کرده است. در چرخه مدیریت بحران، اقدامات پیش از بحران که سبب کاهش آسیب پذیری در مخاطرات آتی خواهد شد، در رابطه با زلزله در این مناطق درنظر گرفته نشده است. در مرحله بازیابی و بازتوانی اجتماعی باتوجه به ویژگی های فرهنگی مردم، میراث ناملموس توانایی بالابردن تاب آوری اجتماعی و فرهنگی درمیان مردم آسیب دیده را تا حد قابل توجه ای افزایش داده است. این درحالی است که مدیریت بحران جامعه و میراث فرهنگی هرگز نتوانسته به عنوان مخزنی برای دانش اندوزی در جهت کاهش آسیب پذیری و افزایش تاب آوری در جامعه به وجود آورد تا بتواند در چرخه مدیریت بحران تاب آوری و آسیب پذیری را در رابطه ای متوازن و متعادل قرار دهد.
شیعیان و نوگرایی آموزشی در هند بریتانیا (از میانه قرن هجدهم تا تجزیه شبه قاره هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
206 - 229
حوزههای تخصصی:
چیرگی بریتانیا بر شبه قاره هند افزون بر پیامدهای سیاسی، بر زندگی اجتماعی و علمی مسلمانان نیز تأثیری ژرف برجای نهاد. به همراه انگلیسی ها، مظاهر فرهنگی و تمدنی غرب نیز وارد هند شد. از جمله رهاوردهای انگلیسی ها، دانش های جدید بود که به لحاظ موضوع، روش و هدف با علوم و دانش های مسلمانان، متفاوت و گاه ناسازگار بودند. این دانش ها به طور گسترده از طرف دولتمردان، دانشمندان، شرق شناسان و دیگر گروه های اروپایی وارد هند شدند و سنت آموزشی مسلمانان را تحت تأثیر قرار دادند. از آغاز ورود این دانش ها، میان علمای مسلمان درباره یادگیری زبان های اروپایی و پرداختن به دانش های جدید، اختلاف و دو دستگی ایجاد شد. بسیاری از علمای مسلمان که به طورعمده، اهل حدیث بودند با یادگیری این زبان ها و دانش ها مخالفت کردند و باور داشتند که این دانش ها با آموزه های دینی ناسازگار است و موجب تسلط کفار بر مسلمانان خواهد شد. پرسش های اصلی پژوهش حاضر آن است که شیعیان در رویارویی با دانش های جدید چه عکس العملی داشتند؟ و عوامل استقبال آنها از دانش های غربی چه بود؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که علمای شیعه از آغاز آشنایی با دانش های جدید غربی و شیوه های جدید آموزشی، بدان روی خوش نشان دادند و با فراگیری زبان های اروپایی به یادگیری و ترویج این دانش ها پرداختند. همچنین در پژوهش حاضر نشان داده شد که عواملی، چون همجواری شیعیان و حکومت های شیعی با انگلیسی ها، غلبه تفکر اصولی بر اخباریگری، عقل گرایی شیعیان و التزام به مسئله اجتهاد و پرهیز از تقلید، از عوامل اصلیِ توجه شیعیان به دانش های غربی و یادگیری و یاددهی آن بوده است.
مفهوم آزادی در اندیشه میرزا ملکم خان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
183 - 216
حوزههای تخصصی:
مفهوم آزادی یکی از بنیادی ترین مفاهیم دوران جدید است که در مشروطیت ایران در کنار مفاهیمی مانند قانون و برابری سر برآورد. در خصوص این مفهوم اختلاف نظرهای زیادی به وجود آمد و نزاع هایی درگرفت. مقاله حاضر به بررسی این مفهوم در اندیشه یکی از روشنفکران عصر مشروطه یعنی میرزا ملکم خان پرداخته است و با رویکرد توصیفی و تحلیلی و تکیه بر نوشته های ملکم خان به دنبال پاسخ به این پرسش است که ملکم چه برداشتی از مفهوم آزادی داشت؛ این پژوهش نشان می دهد میرزا ملکم خان کمتر به مبانی فکری آزادی و بیشتر به ذکر مصادیق آن پرداخته است و از میان آزادی ها به آزادی و امنیتِ جان و مال و قلم و بیان به طور مفصل پرداخته است؛ او همچنین آزادی را مطلق نمی دانست و برای آن حدودی تعیین می کرد و مرز آن را از هرج ومرج جدا می کرد. از دیگر نکات مورد توجه میرزا ملکم تأکید و توجه به نقش مردم و آزادی خواهی آنان در پیدایش مفهوم آزادی است
نگاهی به موضوع گرگ در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵
131 - 149
حوزههای تخصصی:
باور تقدس و توتمی برای گرگ درنزد ترکان امری است که از دیرباز مطرح بوده و درواقع این سنت در بین تمام ملل رایج است، چنانچه میرچا الیاده اسطوره پژوه نامی معتقد است؛ بعد از یک نابودی نژادی، این یک حیوان مرتبط با ماه است که در نقش " نیای اعظم قوم " ظاهر شده و آن را دوباره احیا می کند که این امر برای گرگ ماده " آسنا : آشینا " در نزد ترکان اتفاق افتاده است و در واقع این نام به عنوان یکی از اسامی مرتبط با گرگ و ماه در اسطوره ترکان وارد شده است. پرداختن به موضوع دیرینگی گرگ در آذربایجان امری است که از چند دریچه کشفیات باستانشناسی، جاینام ها، اسامی خاص، آثار ادبیو فولکلور قابل بررسی می باشد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت.
سیاق نامتعارف معاش و چالش های اقتصادی طلاب مسجد جامع زنجان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱ (پیاپی ۱۵۱)
111 - 141
حوزههای تخصصی:
پایداری مناسبات سنتی و عدم توسعه ساختار اقتصاد در دوره قاجار، از عوامل زوال و بروز بحران های اجتماعی و اقتصادی بود. این نابسامانی بر گروه های مختلف تأثیر گذاشت و به سختی معیشت و امور زندگی انجامید. طلاب به عنوان یکی از گروه های پایین جامعه، تحت نظر و حمایت مدارس دینی، به فراگیری و آموزش علوم می پرداختند و غالباً با وجوهات شرعی گذران زندگی می کردند؛ اما بحران های اقتصادی با کاهش درآمدهای عمومی جامعه و در نتیجه کمی وجوهات، بر زندگی طلاب تأثیر مستقیمی گذاشت و آنان را به کسب درآمدهای نامتعارف کشاند. در زنجان مسجد جامع به عنوان مهم ترین و بزرگ ترین مدرسه دینی، دارای بیشترین طلبه بود و آنان به مانند سایر مناطق، چالش ها و مشکلات معیشتی داشتند. در پژوهش حاضر این سؤال مطرح است که با توجه به وضعیت نامطلوب اقتصاد در دوره قاجار، طلاب مسجد جامع چگونه و با چه شیوه هایی (نامتعارف) کسب معاش می کردند و با چه موانع و چالش هایی روبه رو بودند. فرضیه پژوهش این است که با توجه به محل مصرف درآمد موقوفات مسجد که رسیدگی به وضعیت مدرسه و پرداخت حقوق مدرسان و محصلان را شامل می شد، طلاب به متولیان و سایر گروه های مدعی تولیت نزدیک و وابسته شدند و با هدف رفع چالش های معیشتی، به آنان در مقابل گروه های مدعی یاری رساندند. براساس یافته های تحقیق، طلاب در سال های سختی زندگی با تصدی مشاغل حکومتی، نایبی و پیشکاری، تبلیغ، کدخدایی در روستاها، هرج ومرج و دخالت در کار دارالحکومه و وابستگی به محاکم شرع، نیازهای زندگی را تأمین کردند. این مقاله با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و اسناد سازمان های دولتی، خصوصی و شخصی، مقالات و نسخ خطی، به روش توصیفی تبیینی موضوع را بررسی کرده است.
استعاره پردازی عاشقانه از حیوانات دامی و بومی در ترانه های محلی ایران؛ نمونه موردی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
71 - 91
حوزههای تخصصی:
رابطه انسان با حیوانات دامی در گذشته بنا بر یک پس زمینه روحی اخلاق گرا مبتنی شده بوده و اگرچه انسان ها حیوانات دامی را برای مصرف خوراکی و غیرخوراکی خود نگاه می داشته اند، اما رابطه بین آنان هرگز به سطح موجود تنزل پیدا نکرده بوده است. نگارندگان با هدف شناخت جایگاه حیوانات در فرهنگ بومی ایران، پرداخته و توجه خود را به نمونه موردی ناحیه کرمان در اوایل سده سیزدهم هجری معطوف کرده اند و در یک بررسی کیفی، 383 ترانه محلی از منطقه مورد اشاره، از یک منبع مشخص برگزیده و بررسی می کنند. یافته ها با روش توصیفی تحلیلی و مطالعات اسنادی نشان می دهد که در ترانه های بومی استعاره ها متوجه حیواناتی هستند که در زندگی روزمره شان حضور دارند؛ به جای هدهد پیام رسان، کبک سرمست قهقه زن نشسته و جای آهو را نیز قوچ و میش و گوسفند اشباع کرده است. شاعر مشارکت دادن حیوانات بارکش را در ماجراهای عاشقانه و وصف العیش هایش یاد می کرد. اسب برای یک مرد، یار و هم نشینی بوده که شریک اسرار او بوده است. ترانه سرای محلی جستجوی دلدار را به پوییدن بره در پی مادرش همانند می کند و یا رسیدن به کام دل را به شیرخواری بره ای تشبیه می کند؛ او زلف یارش را، به شاخ های معوج قوچ جنگی همانند کرده است. در نگاه ترانه سرای محلی، گرگ اجل در پوستین رقیبی می توانست درآید که معشوقه را چونان بره ای از میان رمه برباید و یا جایی دیگر رقیب به کفتار تشبیه می شود؛ و جایی دیگر یار به شیر تشبیه و گاه به یار بی وفا تعبیر می شد.
بررسی نام و جایگاه بابک در کتیبه های ایلامی باروی تخت جمشید
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
75 - 122
حوزههای تخصصی:
وجود نام بابک در گل نوشته های ایلامی را نخستین بار دوست گرامی استاد مهدی حسنی اردبیللی با نگارنده در میان گذاشته و آدرس لوحه ها را جهت خوانش ارسال نمودند، در واقع این نام نیز همانند شکل هایی از سایر اسامی تمدن ایلامی( همانند "یاماکشید >جمشید ، زامسبا >جاماسب و ... که بعدها وارد افسانه های عهد نگارش خدای نامه و اشعار فردوسی نیز شده اند که البته اسم بابک به هیچ عنوان وارد خدای نامه و اشعار شعرا نشده است ) وارد سیستم اسامی بعد از ایلامیان شده است.
واژه بابک را در محل تلاقی عصر اشکانی و ساسانی در روایت " بابک "؛ عالم دینی حامی اردشیر بابکان که اردشیر را منتسب به او و به صورت " اردشیر بابکان " آورده اند و نیز بابک سرداری در عصر ساسانی یاد می توان مشاهده نمود که همگی نشان دهنده بقای آن تا عصر اشکانی و انتقال به ساسانی نیز بوده است .ما برآنیم که این نام نوعی لقب و جایگاه بوده و حتی تا عصر خلفای عباسی نیز رواج داشته است، چنانچه در داستان "بابک "سردار مخالف عباسیان در قرن دوم هجری و معاصر هارون و مأمون عباسی که نویسندگان دانشنامه اسالمی به نقل از مسعودی نام اصلی او را " حسن " ذکر کرده اند نیز برجسته گشته است .شخص دیگر مد نظر ما با نام "بای باک : بای بک " در متون عربی به قرن سوم هجری معاصر خلیفه چهاردهم عباسی» المهتدی باالله فرزند الواثق بالله« است که این بابک به دست خلیفه کشته شده و در تاریخ به صورت "بایباک الترکی " نیز یاد شد که او در اصل از ترکان شرقی بوده در حقیقت بعدها استفاده از این واژه بجای کاربرد در جایگاه منصب ، به صورت نام مردان ادامه دار شده و به عصر ما نیز رسیده است. در واقع بابک خان عصر ایلامی نیزمنصب داری مهم بوده و بر امور نظارت داشته است در گل نوشته های مورد بحث شاهد نگارش این اسم به دو صورت ik-ba-ula/Ba و ba-ula/Ba هستیم که واژه خانا : na-ka: به خان نیز به آن چسبیده است و نشان از منصب دولتی او با توجه به اموراتی که اعم از تحویل گیری آذوقه و... دارد که تلاش نمودیم در ادامه هر دو نگارش میخی را در جدول شرح دهیم.
تحلیل سندی بازخورد اجرای اصلاحات ارضی در مجلس بیست ویکم شورای ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۵)
112 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت وضعیت مطالبات زارعانِ مشمول و غیرمشمولِ واگذاری زمین و خرده مالکان، نگرانی و واکنش آنان به اجرای اصلاحات ارضی با بررسی محتوایی عرایض ارسالی شان به دوره بیست ویکم مجلس شورای ملی.روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال تحلیل محتوای عرایض ارسالی زارعان مشمول و غیرمشمولِ واگذاری زمین و خرده مالکان، به دوره بیست ویکم مجلس شورای ملی است؛ هم چنین از منابع کتاب خانه ای نیز استفاده شده است. پژوهش برپایه اسناد عرایض دوره بیست ویکم مجلس شورای ملی به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که آیا زارعان و خرده مالکان به جز مسائل اقتصادی، مالکیتی و پیگیری حقوق فردی، دغدغه مسائل سیاسی را نیز داشته اند؟ بررسی اسناد عرایض نشان می دهد که زارعان مشمول واگذاری زمین پیگیر منازعات ملکی خود با مالکان بزرگ محلی و سوءعملکرد مأموران دولت بودند و زارعان بدون نسق زراعی (زارعانی که مشمول واگذاری زمین) نبودند خواستار حقوق برابر با دیگر زارعان مشمول واگذاری اراضی بودند. خرده مالکان نیز در عرایض خود پیگیر منازعات ملکی با مالکان بزرگ محلی و سوءعملکرد مأموران دولت بودند. خرده مالکان به علت وسعت کم زمین های زراعی شان از دولت می خواستند تا اراضی شان واگذار نشود و درصورت واگذاری اراضی شان خواستار امتیازاتی بودند که در مرحله اول به بزرگ مالکان داده شده بود. زارعان مشمول واگذاری زمین و زارعانی که مشمول واگذاری نبودند و خرده مالکان نگران معیشت خانواده خود بودند و به لحاظ سیاسی مخالف حکومت نبودند و ادبیات این عریضه ها هم صدایی با منویات شاه است.
تجارت خارجی صفویان و رقابت کمپانی های هند شرقی انگلیس و هلند ( دوره شاه صفی و شاه عباس دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
21 - 50
حوزههای تخصصی:
با تبدیل بازرگانی در اقیانوس هند به شاخه ای از تجارت دریایی جهانی، ایران عصر صفوی هم به دلیل نزدیکی به خلیج فارس وارد این عرصه گردید. کمپانی های هند شرقی انگلیس و هلند در نیمه اول قرن هفدهم میلادی با هدف در دست گرفتن تجارت انحصاری شرق متولد و راهی سرزمین های شرقی از جمله ایران شدند. شاه عباس یکم با عقد قرارداد و اعطای امتیازاتی آنان را وارد مدار اقتصادی و تجاری ایران کرد تا از رقابت تجاری آنها برای رونق و شکوفایی اقتصاد کشور استفاده کند. رقابت های این دو کمپانی برای تسلط بر تجارت انحصاری ایران پس از شاه عباس نیز ادامه یافت. مقاله حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع ایرانی و غیرایرانی، در پی روشن ساختن عوامل مؤثر در رقابت کمپانی های هند شرقی انگلیس و هلند در دوره شاه صفی و شاه عباس دوم است. یافته های این پژوهش نشان می دهند لغو انحصار صادرات ابریشم توسط شاه صفی، قراردادهای تجاری دولت ایران با کمپانی ها، پول نقد (نقدینگی)، جنگ های انگلستان و هلند در اروپا و خلیج فارس، و صادرات و واردات این کمپانی ها از عوامل مؤثر در رقابت تجاری کمپانی ها در دوره شاه صفی و شاه عباس دوم بودند. در این رقابت تجاری کمپانی هند شرقی هلند به دلیل دارا بودن نقدینگی بیشتر، قدرت چانه زنی و دیپلماسی بیشتر در در مذاکرات با دربار صفوی و مجهزتر بودن کشتی های تجاری نظامی بر کمپانی انگلیسی برتری داشت.
معرفی، نقد و بررسی «قانون عدلیه» عین الدوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
115 - 138
حوزههای تخصصی:
پیش از تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب «اصول تشکیلات وزارت عدلیه» در 29 شوال 1329، «قانون عدلیه عین الدوله» به فرمان مظفرالدین شاه قاجار، از روی قوانین عثمانی تنظیم و تدوین و در آستانه پیروزی انقلاب مشروطه، در ۱۹ جمادی الاول ۱۳۲۴ در روزنامه رسمی دولتی منتشر شد. این قانون، اصول کلی محاکم (دادگاه ها) و تشکیلات قضایی عدلیه را معرفی و به تفصیل شرح داده بود؛ اما نه فقط مورد قبول آزادیخواهان و رهبران انقلاب واقع نشد بلکه با آن نیز به مخالفت برخاستند. پرسش اصلی در تحقیق حاضر این است که قانون عدلیه عین الدوله چه بود و چرا مورد پسند و قبول روشنفکران و آزادی خواهان قرار نگرفت و بلافاصله با مخالفت آن ها روبه رو شد؟ فرضیه اصلی نیز چنین است که مردم انقلابی و رهبران آن ها، بدون تأمل و دقت در این قانون و صرفاً به علت پیشینه استبدادی عین الدوله و کارگزاران دولتی او، به سرعت با قانون عدلیه او به مخالفت پرداخته اند. نویسنده بر آن است تا با استفاده از منابع اولیه تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، قانون عدلیه عین الدوله و اصول و مواد آن را مورد نقد و بررسی قرار داده، علل و عوامل عدم پذیرش آن را پیدا کند. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که مخالفت رهبران انقلابی و مردم با قانون عدلیه عین الدوله، به علت سوءپیشینه و خودکامگی عین الدوله و کارگزارانش در نظام سیاسی ایران بوده است. از سوی دیگر، آزادیخواهان در اوج شور انقلابی، تمایلی به مصالحه با حکومت نداشتند و خواستار حفظ انسجام، یکپارچگی و جلوگیری از رکود جنبش عدالت خواهی خود بودند.
مناظرات شمشیر و قلم؛ خوانشی از مسایل اقتصادی_اجتماعی در عصر ایلخانی؛ بر اساس رسالۀ شمشیر و قلم وصاف شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر واکاوی مسایل اقتصادی -اجتماعی از خلال متون ادب سیاسی است. رساله تیغ وقلم، نادره اثری از وصاف شیرازی و نمونه ای از مناظره نویسی عصر ایلخانی است که در نوع خود از جوانب گوناگون، شایسته مطالعه و تحقیق است. در تحلیل اثر مذکور که حاصل منازعه تیغ؛ نماد نظامیان و قلم؛ نماد دیوانسالاران است، پرسش این است: مسائل اجتماعی و اقتصادی، حاصل از واگذاری زمین و گاه عهده داری ایالات ، در ازای خدمات، به نظامیان در شکل اقطاع نظامی، در رساله "تیغ و قلم" وصاف، چگونه بازتاب یافته و راهکار برون رفت از آن مشکلات، چگونه طرح و ایده پردازی شده است؟ مدعای پژوهش مبتنی بر روش تبیین تاریخی نشان می دهد: نظامیان در واپسین دهه های عصر ایلخانی؛ با دریافت زمین و گاه حکومت بر ایالات از سوی ایلخان، به ازای خدمات و وظایف نظامی در شکل اقطاع، افزون بر نقش نظامی، نقش آفرین دیگر صحنه های اجتماعی گردیدند. مناظره شمشیر و قلم وصاف؛ توصیف گر شکاف و انشقاق در درون حاکمیت ایلخانی و اثر گذاری آن در بحران ها و مشکلات اجتماعی است که سعی دارد راه حلی برای خروج از این وضعیت ارائه دهد. واژه های کلیدی: ایلخانان، زمینداری،فروپاشی اجتماعی، رساله شمشیر و قلم، وصاف شیرازی.
گسترش دامنه پراکنش سفال نوع گودین III در کرانه های شرقی دشت قروه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
37 - 52
حوزههای تخصصی:
به طور کلی، باستان شناسی پیش از تاریخ کردستان یا به عبارتی محل تلاقی حوضه دریاچه ارومیه و حوزه زاگرس مرکزی به نسبت ناشناخته باقی مانده است. از جمله این دوره های پیش از تاریخ که بسیار مورد بی توجهی محققان قرار گرفته دوره مفرغ و به ویژه دوران میانی و جدید آن است. با نگاهی به موقعیت جغرافیایی منطقه کردستان در غرب ایران متوجه می شویم که کردستان بین دو فرهنگ شاخص مطالعات دوران مفرغ غرب ایران یعنی فرهنگ موسوم به سفال نوع ارومیه و فرهنگ خابور در شمال و همچنین سفال نوع گودین III در جنوب واقع شده است. هسته اصلی پراکنش فرهنگ گودین III مربوط به زاگرس مرکزی و تا حدودی جنوب غرب زاگرس بوده و سبک ارومیه به همراه سفال خابور نیز مربوط به مناطق شمال غرب ایران و به خصوص حوضه دریاچه ارومیه است. علی رغم شناسایی محوطه های زیادی در داخل هسته اصلی این حوزه ها، تعداد محوطه های شناسایی شده خارج از آن ها و به ویژه حوزه گودین III بسیار ناچیز و انگشت شمار است. سفال های نوع گودین III به دست آمده از بررسی های اخیر تپه دینار وینسار در دشت قروه نشان می دهد که نمی توان حوزه پراکنش این فرهنگ ها و به خصوص فرهنگ گودین III را فقط به مناطق هسته ای محدود کرد. بر اساس نویافته های تپه دینار وینسار می توان دامنه پراکنش این فرهنگ را فراتر از هسته اصلی آن، یعنی از مناطق مرکزی و جنوب غرب زاگرس تا مناطق شرقی کردستان گسترش داد. بنابراین، به نظر می رسد که مهم ترین دلیل انگشت شمار بودن محوطه های دوره مفرغ میانی و جدید کردستان به روش های بررسی باستان شناختی بر می گردد تا وجود نداشتن استقرارهای این دوره در منطقه.
زمینه های تأثیرپذیری مانی از هندوستان و شواهد آن در شاپورگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
419 - 446
حوزههای تخصصی:
غالب محققان حوزه مطالعات مانوی بر این باورند که مانی از آموزه های بودا آگاهی چندانی نداشته و دانسته های مانی از مکاتب هند محدود است به سفر دوساله او به جایی از سرزمین هندوستان؛ به نظر ایشان، اطلاعاتی که در متون مانوی از بودا و تعالیم و اصطلاحات دینی بودایی آمده، به مانویان خراسان بزرگ بازمی گردد که آنان در اثر مجاورت با فرهنگ بودایی، به نحوی آن معارف را در دین خود گنجانده اند. نظر فوق به دلایلی که در مقاله حاضر بررسی می شود پذیرفتنی نیست؛ زیرا مانی بر اساس شواهد متعدد، پیش از سفر به هندوستان با مکاتب هند خصوصاً آموزه های بودایی آشنایی داشته و برای تکمیل آموخته های خود عازم این سفر شده است. علاوه بر این، دانشوران ایرانی، دانش و علوم هندی را به خوبی می شناخته اند تا آنجا که در دربار پادشاهان ایران مجالس مناظره میان صاحبان ادیان و مکاتب مختلف برگزار می شده است. با توجه به گسترش آموزه های هندی در ایران و نیز مستنداتی که نوشته های مانی و مانویان در اختیار می گذارند، می توان گفت مانی پیش از سفر و در دوره تکوین اصول آموزه های خود، از دانش و مکاتب هند سخت بهره گرفته و حتی در مقوله کیهان شناسی نیز در کتاب شاپورگان از نجوم هندی تأثیر پذیرفته است.
آگاهی بخشی تاریخی یکی از روش های روزنامه مساوات در برخورد با استبداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 32
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه و آگاهی بخشی در جامعه ایران، توجه به دانشِ تاریخ برای اعتلای آگاهی را درکانون توجه قرار داد. بر خلاف رسم رایج تاریخنگاری ایرانی که بیشتردر خدمت حاکمیت و قدرت سیاسی بود و وقایع سیاسی و لشکر را قلم می زد، تاریخ نگارانِ نو برای "مردم" نوشتند و بیداری و آگاهی ملت ایران را خواهان بودند. و اما در این انقلاب که با پشتوانه تاریخ و هویتی که از به هم پیوستن متون و رویدادهای تاریخی ساخته شده بود، عرصه روزنامه نگاری با روزنامه هایی چون مساوات به مدیریت محمد رضا مساوات شیرازی که از مخالفان سرسخت استبداد و استعمار بود، با الهام از دانش تاریخ و تاریخ نگاری مدرن، با نقل و تحلیل حکایات تاریخی ایران و جهان، بر تحقق کامل مشروطه و مبارزه با استبداد تأکید داشت. این مقاله با تکیه بر مندرجات و مقالات«روزنامه مساوات» و منابع دیگر، با روش تحلیل محتوا سعی دارد گفتمان تاریخیِ حاکم بر این روزنامه را در یکی از حساس ترین برهه های تاریخ ایران (عصر مشروطه) در مقابله با استبداد تبیین نماید. مقاله در صدد یافتن پاسخ به این سؤال است که، روزنامه مساوات چگونه از دانشِ تاریخ در مبارزه با استبداد بهره می گرفت و جایگاه و نقش آگاهی بخشی تاریخی در این راه چه بود؟ یافته ها حکایت از آن دارد که این روزنامه با ارائه حکایات تاریخی از تاریخ ایران و جهان و تحلیل های دقیق، بر استفاده از دانش و آگاهی بخشی تاریخی به عنوان یکی از الزامات اجتناب ناپذیر تحقق مشروطیت در جهت عدم بازگشت استبداد و استعمار تأکید وافر داشت و در این راه، رسالت بزرگی را بر عهده گرفت. عبرت آموزی از تاریخ با عبرت گیری از شخصیت ها و رخدادهای مهم ایران و جهانِ آن روز، توجه به جدال تاریخی عدل و ظلم و پیروزی عدل، نقش تاریخی ایران در عبور از بحران ها و سرانجام بهره گیری از علم و دانش به عنوان گامی مهم در مبارزه با اشاعه استبداد و استعمار، از موضوعات کانونی مساوات در تثبیت مشروطه و مهار استبداد بود.
سیاست های مذهبی دولت شیعی قاجار در مواجه با ارامنه مسیحی تابع اچمیادزین بر اساس اسناد ماشتوس مقدس (ماتناداران)
حوزههای تخصصی:
اچمیادزین به عنوان یک نهاد دینی مسیحیت یگانه عامل پیوند دهنده مردم ارمنی و همچنین واسطه امور فی ما بین دولت قاجار و ارامنه بود. بررسی تحولات تاریخی و اسناد و مدارک به خوبی گواه آن است که سیاست اصولی دولت مسلمان قاجار حمایت جدی و مستمر از رعایای مسیحی خود به ویژه ارامنه بوده است.به طوری که در باب عدم اجبار ارامنه به تغییر کیش ارامنه به اسلام توسط مسلمانان و عدم تعرض به آئین و مناسک مذهبی آن ها فرامین مهمی صادر کردند.این پژوهش درصدد است با نگاهی تحلیلی به بررسی سیاست های مذهبی دولت شیعی قاجار در مواجه با ارامنه مسیحی تابع اچمیادزین بر اساس اسناد ماشتوس مقدس(ماتناداران) بر پایه اسناد موجود درآرشیو ارامنه در ایران و ارمنستان بپردازد.یافته های پژوهش حاکی ازآن سیاست های مذهبی دولت شیعی قاجار در مواجه با ارامنه مسیحی تابع اچمیادزین بر اساس یک همزیستی پایدار و عدم مناقشات مذهبی بود. اچمیادزین به عنوان یک نهاد دینی مسیحیت یگانه عامل پیوند دهنده مردم ارمنی و همچنین واسطه امور فی ما بین دولت شیعی قاجار و ارامنه بود.
بررسی عوامل تحریف در خاطرات شفاهی (با تکیه بر آثار منتشرشده خاطرات شفاهی در گیلان، 1390- 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
63 - 87
حوزههای تخصصی:
خاطرات شفاهی یکی از راه های دسترسی به رخدادهای گذشته است، اما گاهی راویان خاطره، اصحاب رسانه و قدرت و... وقایع را به نفع خود تغییر می دهند. براساس این پژوهش، تحریف خاطرات شفاهی به دو صورت فردی و غیرفردی انجام می شود. در بخش فردی، گنجاندن تصورات شخصی، مبالغه یا کم رنگ کردن رخدادها، ابرازِ گزینشی و کتمان برخی خاطرات، پیری و فراموشی، ممکن است تحریف در روایت را رقم بزند. در بخش غیرفردی هدایت خاطرات جمعی به امر غیرواقع، سوژه ها و موضوعات ممنوعه، حمایت از واقعه نگاری های خاص، تغییر زمینه و بافت جامعه و زیباسازی در خاطره با سازوکار ادبیات برخی از عوامل تحریف خاطرات شفاهی هستند که با تکیه بر کتاب های منتشرشده در گیلان در بین سال های 1391 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفته اند. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش اند که، چه عواملی موجب تحریف خاطره می شود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد: ازآنجاکه کنش گران و شاهدان عینی رویدادها، روایتشان براساس مصلحت، منافع، طرز تفکر و ... شکل می گیرد، اغلب شاهد روایت هایی متفاوت از رویدادها هستیم. این تفاوت ها می تواند به اعتبار روایت خدشه وارد کند. همچنین صاحبان قدرت و رسانه تلاش می کنند رخدادها را به نفع خویش بازتعریف کنند. ازاین رو برای رسیدن به گفتارهای نزدیک به واقعیت، علاوه بر بهره مندی از روایت های متعدد، راستی آزمایی و اعتبارسنجی، استفاده از اسناد آرشیوی نیز می تواند نقش مهمی در بازنمایی خاطرات ایفا کند. روش تحقیق در این پژوهش، روش تاریخی به شیوه توصیفی تحلیلی است.
برساخت زن مدرن در گفتمان تجددگرای دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم زمان با رویارویی ایران با مدرنیته غربی و شکل گیری تقابلات گفتمانی متأثر از آن، بحث زنان، هویت و شرایط زندگی آن ها به عنوان سوژه ای مهم مطرح شد و دامنه وسیعی از گفتار، پیرامون آن ها در این گفتمان ها شکل گرفت و زنان یکی از محورهای مهمِ بحث محسوب شدند. مقاله حاضر با بررسی گفتارهای تجددگرایانه حول محور زنان، با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی به واکاوی معنایی سوژه زن مدرن می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که سوژه زن مدرن در گفتمان تجددگرای دوره قاجار چه معنایی یافته است، چه ایدئولوژی هایی بر این گفتمان حاکم بوده است، این گفتمان در احراز موقعیت در گفتمان مسلط عصر مشروطه چه جایگاهی به دست آورده است؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که زن مدرنی که در تقابل با سنت شکل گرفت، در گفتمان تجددگرا به مثابه سوژه مطالبه گرِ نقاد برساخت می شود و با نقد سنت ها و با در مرکز نشاندن ایده محوری مساوات، عناصر هویتی مدرن را برای زنان همانند مردان طلب می کند. این گفتمان در گزاره هایی که تقابل آشکار با سنت نداشتند، توفیق بیشتری به دست آورده است.
مطابقت شهر اسطوره ای «ساری قاپی» با «فراآسپا» در مراغه
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵
225 - 244
حوزههای تخصصی:
داستان روایی شهر «ساریقاپی» که در ازمنه مختلف سینه به سینه برای نسلهای بعدی نقل شده روایتی از وقایع شهر تاریخی «فراآسپا» در محدوده سرزمینی آذربایجان است که در گذر زمان رنگ و لعابی اسطورهای پیدا نموده ولی در تاریخ نیز درخشیده است. شهر فراآسپا که در دورههای پس از اسلام به عنوان قلعه حکومتی روییندژ شناخته میشود از منظر مختصاتِ محلّ قرارگیری و اشتراکات مختلفِ وقایعِ تاریخی با داستان روایی فوقالذکر همانندی دارد. که این مقاله به بررسی این اشتراکات جهت اثبات این مفروضات میپردازد.