فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۶۱ تا ۳٬۲۸۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۸
1 - 19
حوزههای تخصصی:
جابجاییِ اشکانیان با ساسانیان چرخشی بزرگ در سیاست های ژئواستراتژیک شاهنشاهی ایران بود. به این ترتیب، تغییر نگاهِ رومیان نسبت به ابرقدرتِ شرقی خیلی زود در همان نخستین آثار تاریخ نگارانه معاصر با اردشیر بابکان خود را نمایان کرد و نگارندگان رومی تلاش کردند میانِ ساسانیان و خاطره هخامنشیان پل بزنند. هدف از این پژوهش شناختِ ذهنیتِ روم و کارکردِ دستگاهِ تبلیغاتیِ این امپراتوری شاملِ برداشت (Perception) و انگاشتِ (Depiction) تازه بنیادِ آنان از ایرانِ سده سوم و پاسخ به این پرسش است که روم، افزون بر این درک و فهم از شرایط جدید، چه واکنشی متناسب با آن ارائه کرد. بر پایه این پژوهش، به نظر می رسد راهبردِ روم در سده سخت و دشوار سوم میلادی بزرگنمایی در کامیابی های نظامی اش در برابر ساسانیان و حتی ارائه گزارش های رسمیِ ساختگی و وارونه جلوه دادن واقعیت بود. آنان در این دوره به یک کلیشه سیاسی-رسانه ای برای بازنماییِ رخدادهای جبهه های شرقیِ خود دست پیدا کردند که در سده های سپسین ادامه یافت.
بازشناسی تاریخی معنا و محدوده اصطلاح عراق عجم (تا پایان دوره ایلخانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عراق عجم از جمله حوزه های جغرافیایی و تاریخی است که روزگارانی به عنوان یکی از ایالت های مرکزی، مهم و تأثیرگذار در تاریخ ایران به شمار می رفت و همواره مورد توجه حاکمان از جهت شناسایی حدود و مرزهای قلمرو فرمانروایی و نیز جغرافیانگاران از حیث تعیین جغرافیایی حدود مراکز علمی و برشمردن شهرهای پراهمّیت، قرار داشت. از سوی دیگر حاکمان این منطقه توانستند با تسلط بر شهرها، نقاط راهبردی و شبکه راه های ارتباطی، ضمن حفظ امنیت مرزهای عراق عجم، زمینه رشد اقتصادی و به ویژه اقتصاد بازرگانی آن را فراهم آورند و موجب رونق و اهمیت بیش از پیش این محدوده جغرافیایی شوند.در پژوهش پیش رو، با روش زمینه شناسی تاریخی، با بهره گیری از رهیافت های جغرافیای تاریخی به معناکاوی و محدوده بندی عراق عجم، بر اساس منابع جغرافیایی و تاریخی در دوره های مختلف پرداخته می شود. در این پژوهش، ابتدا به واژه شناسی و مفهوم آن در متون ادبی و تاریخی پرداخته و به بررسی محدوده ایالت جبال و تغییر آن به عراق عجم در منابع جغرافیایی و به تغییر مرزهای آن در طول تاریخ و جدا شدن کردستان از آن، می شود.
نقد مفهوم سالک/عارف هنرمند از دیدگاه سنت گرایان بر اساس مطالعات تاریخ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالهاست که رویکرد سنت گرایان به خوانش آثار هنری سنتی تبدیل به پارادایم اصلی در فضای دانشگاهی ایران شده است. به باور سنت گرایان هنرهای سنتی و از جمله هنرهای مرتبط با کتاب آرایی به ویژه نگارگری، بازتاب دهنده عالم مثال هستند و تصاویر به کاررفته در آنها صرفاً بازنمایی عالم واقع نیستند. این دیدگاه باعث شده است تا بسیاری از ایشان نگارگر را فراتر از یک هنرمند معمولی بلکه در جایگاه سالک یا عارفی حقیقت بین بنشانند که توانسته است با درکی شهودی، صُور مثالی را ببیند و در اثرش آنها را بازنمایی کند. از این رو مسئله این پژوهش آزمون مفهوم «سالک/عارف هنرمند» است که عموماً سنت گرایان در تحلیل شخصیت هنرمند سنتی روی آن تأکید می کنند. از این رو در این پژوهش با ترکیب روش های تاریخی و توصیفی و با تدقیق در گزارشهای دست اول، نحوه زیست اجتماعی و اخلاقی هنرمندان نامدار ایرانی در عهد تیموری و صفوی، بررسی شده تا این ادعای سنت گرایان در ارتباط با جایگاه هنرمند به آزمونی تاریخی گذاشته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد آنچه از زندگی نام آوران هنری ایران در متون دست اول تاریخی نقل شده است بیش از اینکه حاوی بیان سلوک اعتقادی یا عارفانه آن ها باشد تصویرگر انسان هایی عادی ولیکن توانمند و خلاقی است که گاه رفتاری مغایر با اخلاق عُرفی و حتی شرعی بروز می داده اند. در نتیجه برخلاف تصور رایج، می توان گفت که قائل شدن به مقام سالک/عارف هنرمند برای نگارگران ایرانی صرفاً مبتنی بر نگرشی ذهنگرایانه است و این ادعا با یافته های تاریخی قابل تأیید نیست .
بازشناسی اندیشه مهدویت در عصر صفویه
حوزههای تخصصی:
دولت صفویه به عنوان یک حاکمیت گسترده و فراگیر شیعه که در قرن دهم هجری در ایران شکل گرفت از جهات مختلف بررسی شده است، اما یکی از موضوعاتی که باید به صورت خاص بررسی شود جایگاه اندیشه مهدویت در این دوره و دستاوردهای علمی آن است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در نظر دارد به این پرسش پاسخ گوید که اندیشه مهدویت در جامعه عصر صفوی و تولیدات علمی آن، چه جایگاهی داشته است و تألیفات نگاشته شده در این دوره بر چه محورهایی از مهدویت تأکید کرده اند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که اندیشه مهدویت نه تنها در میان عامه مردم این عصر رایج بوده است بکه دو قشر محدثان و متکلمان به آن عنایت ویژه داشته اند. محدثان و علمای اخباری تلاش می کردند تا احادیث درباره امام مهدی (عج) را گردآورند، متکلمان نیز تلاش می کردند تا برای اثبات اصل مهدویت، استدلال های عقلی ارائه دهند. این دو رویکرد در کنار یکدیگر، موجبات تقویت جایگاه مهدویت در این عصر و پس از آن را فراهم کرده است.
نسبت سنجی میان زمان نگارش و موضوعات ردیه نگاری های شیعیان (تا نیمه اول قرن پنجم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه عموم ردیه نویسی های متقدم ازمیان رفته اند، بررسی نام های این نگاشته ها مسیر جدیدی در اختیار محقق قرار می دهد تا به کشف و خوانش تاریخ فکری و جریان شناسی جامعه اسلامی بپردازد. جریان هایی که برخی تا به امروز نیز تعیین کننده بنیان های اعتقادی مذاهب اسلامی اند و لذا شناخت آن ها از زوایای مختلف حائز اهمیت است. این پژوهش متکی بر منابع مکتوب و متمرکز بر ردیه نگاری کلامی فرق شیعی بر اساس فهارس متقدم یعنی رجال نجاشی، طوسی و فهرست ندیم است. کمیت سنجی اطلاعات ردیه ها، سنخ شناسی سه گانه برون دینی، برون مذهبی و درون مذهبی و فراوانی سنجی آن ها از ابزار کارآمد این تحقیق اند که می توان به کمک آن ها نوع منازعات حاکم بر جامعه اسلامی را سنجید. حاصل امر نشان می دهد که اکثر ردیه نگاران امامی اند و ردیه نگاری در حوزه برون دینی چندان مدنظر متکلمان نبوده است. در ردیه های برون مذهبی بیش از همه معتزلیان محل نقد و رد بوده اند و در ردیه های درون مذهبی، جریان غلات و با درصدی اختلاف، واقفی ها و جریان های مختلف امامی. تولید ردیه در قرن سوم در همه سنخ ها بیش از سایر قرون است که نشان دهنده بستر سیاسی اجتماعی مستعد در مناظرات فکری میان فرقه ها و شکل گیری ادبیات انتقادی بین آن هاست. در قرن چهارم علی رغم کاهش ردیه نگاری، ردیه های برون مذهبی تغییری نکرده است و ردیه بر معتزلیان بیشتر نیز شده است. این نشان می دهد که افول دوران طلایی معتزله، بازتاب افکار و عقاید آن ها را تا مدت ها بعد در جامعه اسلامی کم نکرد و متکلمین عقل گرای امامی همچنان به رد و نقد آرا آن ها مشغول بوده اند. موضوع امامت در محوریت این ردیه ها قرار گرفته است.
مأموریت پدر ژان تاده در ایران عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی فعالیت های اتباع و سفرای دولت های اروپایی در ایران از جمله موضوعات قابل توجه در دوره صفوی است. در میان فرستادگان مذکور، «پدر ژان تاده»، سفیر اعزامی دربار واتیکان که در سال 1607م / 1016ق مقارن سلطنت شاه عباس اول همراه شماری از کشیشان کرملیت وارد اصفهان شد، یکی از مشهورترین آنهاست. حضور 19 ساله این کشیش اسپانیایی تباردر ایران و همچنین انتخاب وی به عنوان فرستاده ویژه شاه عباس به دربار روسیه تزاری و نیز پادشاهی لهستان، نشانه ای از اعتماد و توجه خاص شاه ایران به این مبلّغ مذهبی و فرستاده است. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی به حضور دراز مدت ژان تاده در دربار صفوی و همچنین چگونگی فعالیت های وی به عنوان سفیر دربار واتیکان در ایران پرداخته خواهد شد.
کاربست نظریه «کنش گفتاری» در خوانش آیات جهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی روشمند آیات جهاد، با هدف دستیابی به گفتمان قرآن و خوانشی نو از آیات جهاد با استفاده از رویکردهایی مانند نظریه کنش گفتاری، این امکان را به محقّق می دهد تا از زوایای گوناگون به مسئله پژوهشی خود بنگرد و زوایای ناپیدای متن را واکاوی کند. بر این اساس، در پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است، در پی آن هستیم تا دریابیم که تحلیل آیات جهاد بر اساس نظریه کنش گفتاری چه نتایجی را در بر دارد؟ یافته های این بررسی حاکی از آن است که میزان کاربست انواع پنج گانه کنش های گفتاری سرل، در آیات جهاد بر اساس بسامد تکرار شامل کنش اظهاری، ترغیبی، اعلامی، عاطفی و تعهّدی است. خداوند در این آیات با استفاده از افعال گوناگونی نظیر تقیید، تصحیح، تبیین، تصریح، تعلیل و... مبحث جهاد و قتال را تبیین و مخاطب را نسبت به جوانب آن آگاه نموده است. بالا بودن میزان کنش اظهاریِ تعلیل، توصیف، آگاهی بخشی، تصریح، تشریح، تبیین و... از یک سو حاکی از آن است که اراده الهی منطبق بر گفتمان ارشاد و ارتقایِ فهمِ مخاطب است و از سوی دیگر نشان دهنده این است که گوینده قصد دارد تا مخاطب پیش از پرداختن به قتال درباره علّت آن بداند.
تحلیل پیوند تاریخ و تفسیر ادبی (فرهنگی) معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفسیر ادبی (فرهنگی) از رویکردهای معاصر و نوین، تفسیری است که از سوی امین الخولی نواندیش مصری نظریه پردازی شد و توسط شاگردان و قرآن پژوهان بعدی ادامه و توسعه یافت. در تفسیر ادبی معاصر، تبارشناسی مفردات قرآنی و گزارش های تاریخی ناظر به عصر جاهلی و زمان نزول، رکن اصلی به شمار می آید و نتایج آن در دو محور «بازشناسی تاریخ عصر جاهلی» و «تفسیرِ دقیق تر آیات» قابل پیگیری است. این مقاله به روش کتابخانه ای و رویکرد تحلیلی تبیینی و با تمرکز بر آثار قرآن پژوهان مکتب تفسیر ادبی معاصر تلاش کرده تا گونه های پیوند تاریخ و فرهنگ عصر نزول و تفسیر ادبی معاصر را در محور دوم نشان دهد. حاصل اینکه معنایابی تاریخی واژگان قرآن، تصحیح تفسیر برخی آیات، بازتفسیر قصص قرآن و نقد کاربست گزارش های تاریخی نادرست در تفسیر، از آثار پیوند تاریخ با تفسیر ادبی است که می تواند به صورت الگویی به کار گرفته شود. در عین حال انحصار معنای قرآن در بافت تاریخی نزول و متأثر، دانستن قرآن از فرهنگ زمانه و تمسک به گزارش های ضعیف تاریخی، از انحرافات تفسیر ادبی در بهره مندی از تاریخ است.
شواهدی جدید از کاسه لبه واریخته از محوطه کله کوب، استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درطول هزاره چهارم قبل ازمیلاد در مناطق وسیعی از خاورمیانه ظروف مشابهی تولید و استفاده شده که در ایران تحت عنوان کاسه لبه واریخته شناخته می شود. کمیت حیرت آور و شباهت در ظاهر و فن ساخت این نوع کاسه در محدوده وسیع جغرافیایی، سبب اهمیت این ظرف سفالی در مطالعات باستان شناسی گردیده است. تاکنون پژوهش های مختلفی درباره تاریخ گذاری، کارکرد و دلیل گستردگی حوزه پراکنش این گونه سفالی، صورت پذیرفته است؛ هرچند کاسه لبه واریخته در محوطه های بسیاری در محدوده غرب، جنوب، جنوب شرق و فلات مرکزی ایران شناسایی و معرفی شده و منطقه شرق ایران خارج از حوزه پراکنش این داده فرهنگی درنظر گرفته می شود، اما به دست آمدن کاسه های لبه واریخته از کاوش های محوطه کله کوب نشان داد که این فرهنگ سفالی در مناطقی وسیع تری از آن چه تاکنون متصور بوده ایم؛ گسترش یافته است. کله کوب محوطه ای است در شرق ایران، استان خراسان جنوبی و شهرستان سرایان و طی کاوش هایی که در سال 1397 ه .ش. در این محوطه صورت گرفت، در دو کارگاه لایه نگاری حجم زیادی از کاسه لبه واریخته به همراه دیگر گونه های سفالی مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد که در جنوب غرب ایران شناخته شده هستند، در دوره دوم این محوطه که با عنوان کله کوبII معرفی می شود، به دست آمد. این محوطه تاکنون شرقی ترین محوطه در فلات ایران است که کاسه لبه واریخته در مجموعه یافته های آن دیده شده است. باتوجه به اهمیت محوطه کله کوب در شناخت حوزه پراکنش این گونه سفالی، در این مقاله سعی بر آن است تا در ابتدا به طبقه بندی و گونه شناسی آن پرداخته شود، سپس با مقایسه گونه های مختلف سفالی این محوطه با مناطق دیگر، درک بهتری از ارتباطات بین منطقه ای و چگونگی پراکنش آن در شرق ایران به دست آورد. در مجموعه یافته های این محوطه، تعداد قابل توجهی کاسه لبه واریخته، سینی بانشی و تعداد محدودی از دیگر سبک های سفالی شاخص هزاره چهارم قبل ازمیلاد همچون ظروف دسته دماغی و ظروف لوله دار به دست آمده است. کاسه لبه واریخته حدود 15% از سفال های لایه های مربوط به این دوره را تشکیل می دهد و دیگر سفال های شاخص این دوره کمّیت ناچیزی را به خود اختصاص داده اند. ازنظر فن ساخت و سبک کاسه های به دست آمده از این محوطه کاملاً مشابه نمونه های جنوب غرب ایران هستند.
مطالعه پتروگرافی سفال های هزاره چهارم قبل ازمیلاد محوطه نارجوئیه III جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ علی آباد، یکی از مهم ترین فرهنگ های مربوط به هزاره چهارم قبل ازمیلاد (مس وسنگ جدید) در جنوب شرق ایران است که پراکندگی سفالینه های آن را می توان در مناطقی همچون استان کرمان، استان سیستان وبلوچستان و غرب کشور پاکستان مشاهده کرد. در بررسی های باستان شناسی مربوط به فرهنگ مذکور، محوطه نارجوئیه III شناسایی گردید که دارای سفال های شاخص این فرهنگ بوده است. در این پژوهش سعی شده با طرح پرسش هایی درخصوص چگونگی نحوه فرآوری خمیره، نوع خاک و شاموت مصرف شده، شرایط و حرارت پخت در کوره و هم چنین تاحدودی به منشأ ساخت سفال های این منطقه(؟) پاسخ داده شود. در همین راستا به منظور مطالعه فنی (اطلاعاتی نظیرِ نوع خاک مورد استفاده و نحوه فرآوری آن، منشأ و شیوه ساخت) این سفال ها از روش پتروگرافی مقاطع نازک در زیر میکروسکوپ پلاریزان استفاده گردید. براساس مطالعه کانی شناسی می توان سفال ها را ازنظر نوع پتروفابریک به دو دسته سیلتی (ریزبلور) و پورفیری (درشت بلور) تقسیم بندی کرد. تمام سفال ها ازنظر خصوصیات کانی شناسی از ویژگی های یکسانی پیروی می کنند که بیان کننده استفاده از یک نوع خاک یکسان است. دانه های خمیره افزوده شده را می توان به راحتی در اندازه های درشت شناسایی کرد، که این دانه ها به صورت دانه های کوارتز با لبه های تیز و زاویه دار، پلاژیوکلاز، دانه های میکا و خرده سنگ ها هستند. سفال ها ازنظر منشأ ساخت دارای منشأیی واحد بوده و با مقایسه با رِخنمون زمین شناسی منطقه، احتمالاً بومی و مربوط به همان منطقه کرمان هستند. دمای پخت سفال ها را براساس کانی های شناسایی شده کلسیت و مسکویت می توان تاحدودی تخمین زد که برای 5 قطعه باتوجه به حضور کلسیت پایین تر از 850 درجه سانتی گراد و در سفال هایی با دانه های مسکویت نارنجی متمایل به زرد تا 950 درجه سانتی گراد درنظر گرفته شده است.
قانون استخدام کشوری در دوره پهلوی دوم با تکیه بر اسناد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال سی ام بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
72 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف : بررسی نقش قانون مصوب 1346 استخدام کشوری در نوسازی نظام اداری. روش/رویکرد پژوهش : تحلیل تاریخی مبتنی بر اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی. یافته ها و نتیجه گیری : تدوین قانون استخدام کشوری در پی گسترش روابط ایران با غرب در دوره قاجار آغاز شد. نخستین قانون استخدام کشوری در ایران در سال 1301 به تصویب رسید. آشفتگی اما ساختار اداری کشور ادامه یافت و شیوه های پیشین ورود به دستگاه اداری، مانند پرداخت رشوه، خرید مناصب، نزدیکی به قدرت سیاسی و انتساب خانوادگی ادامه یافت. قانون استخدام کشوری در دوره پهلوی دوم کوشید تا آزمون را معیار استخدام کشوری کند و به تحصیلات و تعیین نهادهای نظارت کننده بر استخدام ارزش دهد و ورود افراد متخصص و شایسته را به سازمان های دولتی ممکن سازد.
ریشه های گنوسی اسطوره آفرینش در کیش مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیرپذیری و تأثیرگذاری مفاهیم و عقاید فکری همواره موضوعی مورد بررسی و تحقیق محققان در طول تاریخ بوده است. از جمله این تاثیرگذاری ها تحول و تطّور اساطیر آفرینش ادیان تحت تاثیر پیش زمینه های فکری و اعتقادی ادیان پیشین است. مانی به عنوان پدیدآور کیش مانوی بخش عمده حیات فکری و ذهنی خود را در میان باورمندان به تفکر گنوسی سپری کرد و زمانی که کیش مانوی به وسیله او شکل و انسجام یافت، از این عقاید تاثیر پذیرفت. بخشی مهم و گسترده ای از تعالیم کیش مانوی عقاید مانی درباره اسطوره آفرینش است بی تردید مانی در تفسیر ظهور کیش مانوی نیازمند بازسازی عناصر و داستان آفرینشی بنیادی بوده است که در بررسی و واکاوی عقاید وی درباره آفرینش به خوبی ریشه های گنوسی این تعالیم پیدار است. مانی نه فقط در متن داستان آفرینش خود، بلکه در مفاهیم و عناصر اساطیر آفرینش خود وام دار آیینهای گنوسی پیش از خود است. هویت و سنخ بن مایه های این داستان اسطوره ای با وجود آنکه رنگی نو دارد اما به واقع مفاهیمی کهن با الگوهای گنوسی است. از این رو این تحقیق با هدف بررسی ریشه های گنوسی اسطوره آفرینش مانوی درصدد است تا با بررسی توصیفی و تحلیلی از منابع دست اول مانی و کیش او به ریشه ها، ساختارها و مفاهیم کیش مانوی و تاثیرگذاری کیش مانوی از آیینهای گنوسی بر اساس منابع دست اول این آیینها بپردازد و به این نتیجه دست می یابد که اساساً مانی نه فقط در بازآفرینی داستان اسطوره آفرینش مانوی از بن مایه های گنوسی استفاده کرده است، بلکه در عناصر و مفاهیم این عقاید از مفاهیم و عناصری گنوسی بهره برده است.
بررسی روند تغییر نهاد وزارت و ایجاد وزارتخانه های جدید در جریان انقلاب مشروطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۸)
121-141
حوزههای تخصصی:
نهاد وزارت نقطه ثقل نظم دیوانی ایران در طول تاریخ بوده است. وزیر با عنوان های مختلفی مانند وزیر اعظم و صدراعظم در رأس این نظام قرار داشت و به دستیاری رؤسای دیوان ها کشور را اداره می کرد. از دوره ناصرالدین شاه تکاپوهایی برای نوسازی دستگاه دیوان آغاز شد. این تلاش ها دو وجه داشت: ایجاد وزارتخانه های چندگانه و تعدیل جایگاه صدراعظم. این امر که به منزله تغییر در نهاد وزارت بود، به سادگی امکان پذیر نبود، زیرا نهادها در برابر تغییر مقاومت می کنند. نتیجه آنکه تلاش ها برای ایجاد نهاد جدید وزارت شکست خورد. تا پایان سلطنت مظفرالدین شاه با وجود آنکه عنوان های متعدد وزارتی خلق شد، اداره امور همچنان در دستگاه صدراعظم باقی ماند، بی آنکه «وزارتخانه های چندگانه» به نهاد تبدیل شده باشد. پژوهش حاضر کوشیده است با اتکا به منابع کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مطلب بپردازد که تغییر نهاد وزارت و ایجاد وزاتخانه های جدید به عنوان نهادهایی نو در جریان انقلاب مشروطه ایران چگونه امکان پذیر گردید؟ یافته های پژوهش نشان می دهد انقلاب مشروطه نیروی لازم را برای ایجاد تغییر ناگهانی در نهاد وزارت فراهم ساخت. تحقق این امر از خلال تثبیت معنایی جدید از مفهوم وزیر صورت گرفت. این تثبیت معنایی از رهگذر مفهوم «وزیر مسئول» محقق گردید. طرح مفهوم «مسئولیت» در دایره مفاهیم اداری و سیاسی ایران، ریشه در تلاش های اصلاح طلبان دوره ناصری و مظفری داشت. پس از پیروزی مشروطه، تحقق حکومت مشروطه با «مسئولیت» وزرا یکسان تلقی شد. از سوی دیگر التهابات ماه های نخست پس از پیروزی انقلاب مشروطه، شکل دستگاه اجرایی و مفهوم وزارت را به مسئله محوری فعالان سیاسی بدل کرد. اتحاد این دو عامل زمینه ساز دگرگونی نهاد وزارت، حذف عنوان های متعدد وزارتی قبل از مشروطه و خلق وزارتخانه های جدید به عنوان نهادهایی نو گردید
نقد و بررسی هویت خلفایِ سه گانه و علی ع در معرفه الصحابه ی ابونعیم اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازمنظرتحلیل گفتمان ،این پیشفرض که متون تاریخی را صرفا ذهنیت پدیدآورنده آنها سمت وسو می دهد، ناپذیرفتنی است زیرا میان متن موجود و ساختارها و فرآیند های سیاسی و مذهبی رابطه ای وجود دارد.بنابراین هر متن تاریخی را می توان با طرح این مساله پیش رو نهادکه دغدغه های سیاسی-مذهبی ِنویسنده به برجستگی چه اشخاصی منجر شده و این نامها با چه نوع هویتی،با چه سنخ داوری هایی و با بهره گیری از کدام واژه ها سامان یافته است؟ با اتکاء به این مبانی نظری شیوه ی بازیابی ابونعیم درترجمه ی خلفای راشدین را درمعرفه الصحابه مورد تحلیل قرار می دهیم،زیرا بازنمایی روایات معرفه الصحابه نشان میدهد که اگرچه روایات آن انعکاسی از همان روایات قرن اول تا سوم هجری است اما گزینش،چینش و چگونگی استعمال واژگان آن در راستای طرد یا برجسته سازی برخی از اصحاب رسول خدا شکل گرفته است تا به فرآیند سیاسی- مذهبی زمانه پاسخ قاطعی دهد.
آسیب شناسی «بیان مسئله» در پژوهش های تاریخی (مطالعه موردی: پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته تاریخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اجزای اصلی و در واقع رکن اساسی پژوهش که از آن طریق پژوهشگر به توضیح مسئله پژوهش می پردازد، «بیان مسئله» است. به دلیل نبودِ تعریف درست از «بیان مسئله» و نیز خلط آن با دیگر اجزای پژوهش، نظیر عنوان، موضوع و سؤال اصلی پژوهش، اغلب در پژوهش های تاریخی باعث نادیده گرفتن آن می شود. شاید بتوان گفت این اشکال اغلب ناشی از نارسایی و نبودِ تعریف درست برای مفاهیم اساسی پژوهش در متون «روش پژوهش» در علوم انسانی به طور عام و در تاریخ به طور خاص است که بازتاب آن را می توان در پژوهش های تاریخی، در رساله ها و پایان نامه های دانشجویان تاریخ مشاهده کرد. پژوهش حاضر به دنبال آسیب شناسی نبودِ شفافیت یا نقصان در مفهوم «بیان مسئله» در پایان نامه ها و پژوهش های تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که به دلیل نداشتنِ تعریف صحیح از بیان مسئله در متون روش پژوهش در تاریخ، منجربه کاستی های جدی ای در پایان نامه های دانشگاهی رشته تاریخ شده است. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از منابع کتابخانه ای و مجموعه گنجینه پایان نامه ها [1] و نیز با روش توصیفی تحلیلی و آماری به تحلیل داده ها بپردازد و آسیب های روش شناسی بیان مسئله را با مطالعه موردی در پایان نامه های رشته تاریخِ دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی، در طی سال های گذشته نشان دهد. [1]. Ganj.irandoc.ac.ir
تاریخ و معماری پاسارگاد و چرخاب برازجان در دورهٔ کورش بزرگ
منبع:
جندی شاپور سال ششم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
1-21
حوزههای تخصصی:
کورش بزرگ بعد از پیروزی بر آستیاگ آخرین پادشاه ماد در پادگان مادی پایزگدا (پاسارگاد) و به افتخار این پیروزی و موفقیت بزرگ دستور به بنیان کاخ های باشکوهی داد که در آن زمان در ایران نظیر نداشت. وی اوج اقتدار خود را در پاسارگاد به معرض نمایش گذاشت. کورش بزرگ با چه هدفی بعد از پاسارگاد به ساخت کاخ چرخاب برازجان اقدام کرده است؟ این پژوهش از منابع کتابخانه ای واطلاعات بدست آمده از حفریات باستان شناسی بهره گرفته است. بر اساس کاوش های باستان شناسی و آثار بدست آمده کاخ چرخاب تداعی کننده پاسارگاد است. با توجه به شیوهٔ معماری واستفاده از سنگ های سیاه وسفید زمان احداث کاخ چرخاب را به کورش بزرگ بنیانگذار زنجیره هخامنشی منسوب کرده اند. چرخاب برازجان کاخ ناقصی است که با هدف گسترش وقدرت کورش بزرگ در حاشیه دریای پارس (خلیج فارس امروزی) ساخته شده و هرگز مسکونی نشده است. کاخ های پاسارگاد از آثار باارزش و نفیسی از آغاز حکومت کوروش می باشد که به عنوان یک اثر ملی و ابتکاری ساخته و معرفی شده اند و کاخ چرخاب برازجان سمبلی از پیشرفت و تکامل معماری کاخ های پاسارگاد است که بصورت یک اثر هنری جدید از حکومت و قدرت کورش بزرگ حکایت دارد. کاخ چرخاب در اواخر سلطنت کوروش ساخته و پرداخته شده وعقیم ماندن کاخ مصادف با مرگ وی به سال ۵۲۹ ق. م دانست؛ بنابراین می توان بنای کاخ را در همین حدود یعنی ۵۲۹ ق. م دانست. از نظر پلان و نقشه و خصوصیات معماری کاخ چرخاب اقتباس از کاخ های پاسارگاد بخصوص کاخ اختصاصی کوروش می باشد. این کاخ احتمالاً توسط همان معمارانی ساخته شده که کاخ های پاسارگاد را بر پا کرده اند. بر اساس نتایج بدست آمده در این پژوهش، پاسارگاد به عنوان پایتخت سیاسی –مذهبی وچرخاب برازجان یک پایگاه ومقر سیاسی – اقتصادی در دوره سلطنت کورش بزرگ شناخته شده اند. واین که معماری وبنای کاخ چرخاب تداوم پیدا نکرده علاوه برمرگ کوروش، احتمالاً درگیری های سیاسی، عوامل طبیعی منطقه (سیلاب) و مشکلات اقتصادی نیز دخیل بوده است.
تأثیر حفاظت پیشگیرانه بر ارزش های فرهنگی مجموعه های خصوصی میراث کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
۱۹۳-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
امروزه حفاظت پیشگیرانه به عنوان راهی برای حفظ آثار تاریخی بیش ازپیش اهمیت یافته است. حفاظت پیشگیرانه بهترین راهکار برای موزه ها به شمار می رود. باتوجه به این که بخشی از آثار در مجموعه های خصوصی قرار دارند، اعمال این نوع حفاظت در مجموعه های خصوصی در سراسر دنیا، درحال گسترش است؛ اما باتوجه به این که اهمال در انجام این شیوه حفاظتی، عواقب و پیامدهای زیانباری در پی خواهد داشت و باتوجه به بررسی شرایط حفاظت پیشگیرانه در مجموعه های خصوصی در ایران، هدف از نگارش این مقاله، بررسیِ مهم ترین نتیجه اعمال این نوع حفاظت در این مجموعه هاست. روش پژوهش مورداستفاده در این مقاله، آمیخته از نوع کمی-کیفی است و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاری با 14 نفر از متخصصین و بررسی پایایی و روایی مصاحبه ها و سپس با تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کلایزی-کن، پرسشنامه تنظیم شده و در اختیار 96 نفر از مجموعه داران کشور قرار گرفته است و درنهایت از آزمون فریدمن به منظور اولویت بندی مؤلفه ها استفاده شده، و پیامدهای ناشی از عدم اعمال این نوع حفاظت، اولویت بندی گردیده است. اما پرسش اصلی این است که، پیامدهای عدم استفاده از روش های حفاظت پیشگیرانه در مجموعه ها چیست و عدم اجرای این روش های چه آسیب هایی را متوجه آثار تاریخی و تأثیرات آن در جامعه خواهد کرد؟ در این راستا لازم است هم پیامدهای اصلی شناسایی شوند، و هم میزان اهمیت هریک از آن ها مشخص شود. به نظر می رسد مهم ترین پیامد عدم اعمال حفاظت پیشگیرانه در مجموعه های خصوصی ایران، مخدوش شدن ارزش های فرهنگی آثار موجود در مجموعه هاست. نتایج نشان داد که پیامدهای ناشی از عدم استفاده از روش های حفاظت پیشگیرانه در سه سطح قابل بیان هستند؛ سطح اول، دسته بندی فرسودگی و تخریب آثار موجود است؛ سطح دوم، شامل از بین رفتن ارزش آثار می شود؛ و سطح سوم، ایجاد خسارت های مادی و معنوی به مجموعه داران را نشان می دهد. تحلیل های آماری نشان می دهند، از بین این سه سطح، سطح دوم که شامل از بین رفتن ارزش آثار می شود از اهمیت بیشتری برخوردار است.
نتایج پروژه پیش ازتاریخی محوطه ورامین: معرفی مرحله اولیه تمدن جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باستان شناسی جنوب غرب آسیا، دشت جیرفت به عنوان یک منطقه مهم و کانونی در عصر مفرغ شناخته می شود. دلیل شهرت جیرفت به واسطه کشف اشیاء تدفینی فراوان حاصل از حفریات قاچاق و مهم تر، به دلیل دستاوردهای علمی شش فصل کاوش در محوطه های کنارصندل است. پس از یک دهه وقفه در کاوش های باستان شناسی پیش ازتاریخی در جیرفت، پروژه محوطه ورامین جیرفت آغاز شد و تاکنون به مدت دو فصل انجام شده است. در این مقاله نتایج پژوهش های میدانی انجام شده در محوطه ورامین ارائه می شود. کارهای صورت گرفته در قالب «پروژه پیش ازتاریخی ورامین» طی دو فصل عبارتنداز: 1) گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و حریم محوطه، 2) تهیه نقشه توپوگرافی و انجام بررسی هدفمند سطحی محوطه به منظور تعیین وسعت محوطه در ادوار مختلف فرهنگی، فرآیند شکل گیری و نحوه رشد محوطه و تعیین کارکرد بخش های مختلف آن، 3) کاوش لایه نگاری محوطه به منظور تعیین توالی فرهنگی دشت و ارائه گاهنگاری مطلق، 4) کاوش دو گور سردابه ای جهت شناخت ساختار گورها و الگوهای تدفین در عصرمفرغ منطقه. اصلی ترین هدف از کاوش محوطه ورامین (به عنوان بخشی از یک شبکه استقراری گسترده تر) شناخت فرآیندها و پویایی های بومی شهرنشینی اولیه و روند تکاملی تمدن جیرفت بود. پروژه محوطه ورامین جیرفت نشان داد استقرار در این محوطه از اواخر هزاره پنجم پیش ازتاریخ آغاز شده است و طی هزاره های چهارم و سوم پیش ازتاریخ تداوم داشته است؛ همچنین وجود یک کارگاه تولید ظروف سنگی و مهرهای سنگی با وسعتی بالغ بر نیم هکتار مستند شد. از دیگر دستاورد های این پروژه، معرفی یک دوره جدید فرهنگی مربوط به اواخر هزاره چهارم و اوایل هزاره سوم پیش ازتاریخ (3300-2900 پ.م.) در دشت جیرفت است که تاکنون ناشناخته مانده بود، این دوره فرهنگی جدید «دوره ورامین» نام گذاری شد. در توالی فرهنگی منطقه، دوره ورامین حدفاصل دوره علی آباد و دوره کنارصندل جنوبی جای می گیرد.
مطالعه و شناخت آرایه های وابسته به معماری مسجد تبریزی کاشان در مقایسه با مسجد-مدرسه سپهسالار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درطول دوره قاجار بناهایی مذهبی با ویژگی های تزئینی خاص و زیبا ساخته شد. این پژوهش سعی بر آن دارد تا با تمرکز بر مسجدِ تبریزی کاشان، تزئینات معماری آن را مورد بررسی، توصیف و تحلیل قرار دهد. روش گردآوری داده ها، برمبنای بررسی های میدانی و مطالعات کتابخانه ای (اسنادی) است و سپس با بهره گیری از روش های توصیفی-تحلیلی و مقایسه ای صورت پذیرفته است. هدف آن شناسایی و طبقه بندی نقوش و مضامین اصلی تزئینات معماری مسجد تبریزی کاشان ازجمله بناهای اوایل دوره قاجار در مقایسه با مسجد-مدرسه سپهسالار مربوط به اواسط دوره قاجار در مرکز حکومت آن ها و در پی پاسخ بدین پرسش صورت گرفته است: تزئینات معماری مسجد تبریزی ازلحاظ تزئین و مضامین شامل چه مواردی است و چه تفاوت ها و شباهت هایی با مسجد-مدرسه سپهسالار دارد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که مسجد-مدرسه سپهسالار تهران توسط فردی ساخته شده که به لحاظ جایگاه سیاسی و اجتماعی از موقعیت شایانی برخوردار بوده است. به همین علت وسعت و تزئینات پرکاربردتری نسبت به مسجد تبریزی کاشان دارد. تزئینات وابسته به معماری مسجد تبریزی کاشان شامل: کاشی کاری، حجاری، تزئین کتیبه ایی، نقاشی دیواری و گچ بری، همچنین دنباله رو تزئینات وابسته به معماری سنتی دوران پیشین است. عمده نقوشِ مذهبی به کار رفته در مسجد شامل نقوشِ گیاهی و هندسی است که در قالب فن نقاشی و کاشی کاری به اجرا درآمده است.
Ups and Downs in Iran – Japan Trade Relations: From the End of Nāser-al-Dīn Era to the Rise of Reza Shah (1891 -1941 AD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
123 - 147
حوزههای تخصصی:
Japan was the first Asian nation in the nineteenth century which successfully implemented modernization. Therefore, to ensure its economic progress it sought new markets to sell its products. Iran, also with various motivations, to compensate for its backwardness sought to develop its relations with Japan. The present study attempts to study the ups and downs of trade relations between Iran and Japan in the contemporary era. Based on its findings, the study reveals that the First World War and the Bolshevik revolution in Russia boosted the trade between Iran and Japan and Japan became one of the Iran's top ten trade partners and the Japanese products officially entered Iran. Due to official relations, the trade activities between the two nations entered a new phase. Iran needed to be industrialized. Therefore, it hired Japanese experts and specialists to accelerate its progress. The trade balance between the two nations was equal in the beginning years of the Reza Shah era but gradually the Japanese benefitted more and this process continued.