فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
223 - 256
حوزههای تخصصی:
درباره شیوه ورود اسلام به ایران و چگونگی مواجهه ایرانیان با فاتحان، چرایی و چگونگی گروش آنان به اسلام و بازتاب آن بر هویت ملی ایرانیان، نظریه های متفاوتی وجود دارد. دکتر زرین کوب (1378 ش) به عنوان مورخی نواندیش و ملی گرا و استاد مطهری (1358ش)، اندیشمندی اسلام شناس و دین گرا، از جمله صاحب نظرانی هستند که به این موضوع پرداخته اند.صرف نظر از تحول فکر دکتر زرین کوب در دهه های پس از نگارش کتاب «دو قرن سکوت»، اگر همین کتاب که گردآوری شده سلسله مقالات وی در آغاز فعالیت های علمی خود در یکی از نشریات است مبنا قرار گیرد، می توان گفت که زرین کوب ضمن آنکه هویتی ایرانی اسلامی برای ایرانیان قائل شده، هجوم عربها به ایران را متعدیانه و تغییر دینشان را به اجبار دانسته؛ ولی اسلام را تعالی بخش فرهنگ ایرانی ارزیابی کرده است؛ اما استاد مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران با نفی تعارض بین هویت ملی و اسلامیت، ورود مسلمانان به ایران را نهضتی آزادیخواه، گروش ایرانیان به اسلام را به رغبت و اسلام را نجاتبخش جامعه ایرانی دانسته است.
تاریخ آموزش محیط زیست در ایران: محیط زیست در کتاب های درسی دهه 1360(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیری که آموزش محیط زیستی، به ویژه آموزشِ رسمیِ پایه های ابتدایی و متوسطه بر جامعه پذیری افراد دارد و با عطف نظر به این واقعیت که محتوای کتاب های درسی آینه تمام نما و تعیّن اصلی سیاست گذاری دولتی در عرصه آموزش هستند، این پژوهش از طریق تحلیل محتوای کمّی کتاب های درسی پایه پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی دهه 1360 (سال های 1361 و 1365 و 1369) در تلاش است تا نشان دهد که سهم محیط زیست و حفاظت از آن در کتاب های درسی و متعاقباً در آموزش رسمی به چه میزان بوده است و اصولاً نگاه به محیط زیست در اندیشه برنامه ریزان درسی و مؤلفان کتاب های درسی چگونه و تحت تأثیر چه عواملی قرار داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع محتوای متنی کتاب های بررسی شده تنها دو درصد به حفاظت محیط زیست پرداخته است و در سطوح سه گانه دانش و نگرش و مهارت، از مجموع محتوای متنیِ محیط زیستیِ کتاب های بررسی شده، 78درصد به سطح دانش (آگاهی)، 1درصد به سطح نگرش و 9درصد به سطح مهارت اختصاص یافته است و افزون بر این بیشترین میزان داده های محیط زیستی را می توان در کتاب هایی چون جغرافیا، علوم تجربی و حرفه وفن یافت. این امر می تواند نشانگر غلبه تفکر تجربی بر نگاه برنامه ریزان درسی در زمینه آموزش محیط زیست باشد.
سیاست های مذهبی اسماعیلیان در قلمرو دولت اغلبیان (280- 298 ه.ق)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله اهداف و شیو ه های اجرایی سیاست های مذهبی اسماعیلیان در قلمرو اغلبیان بررسی شده است؛ اسماعیلیان از نیمه دوم قرن سوم هجری، مغرب اسلامی را برای ادامه فعالیت های سیاسی –مذهبی خود بر گزیدند و با ورود داعیان اسماعیلی به این بخش از قلمرو اسلام ،زمینه های رواج عقاید مذهبی اسماعیلی و در نهایت تشکیل حکومتی قدرتمند را فراهم آوردند. درآستانه ورود داعیان اسماعیلی به مغرب اسلا می بخش هایی از آن(افریقیه) در حاکمیت اغلبیان و تحت تاثیر عقاید اهل سنت و نفوذ فقه مالکی بود. از وجوه سیاست های مذهبی داعیان اسماعیلی در قلمرو اغلبیان؛ تبلیغ وتعلیم، جذب مخالفان مذهبی، ممانعت از اجرای مناسک اهل سنت و برخورد با فقهای مالکی بوده است. داعیان اسماعیلی سیاست ثابت و یکسانی نداشتند ،با توجه به شرایط زمانی محافظه کارانه و محتاطانه عمل می کردند،این خط مشی تسامح گرایانه و شیوه ی مسالمت آمیز، جذب مخالفان را در پی داشت و سبب گردید تا آرام آرام زمینه ی تشکیل دولت اسماعیلی مذهب فاطمی،فراهم گردد.
تحلیل گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا در کتاب های درسی تاریخ (1320-1304 ه . ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
124-151
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا در کتاب های درسی تاریخ (1304-1320ه .ش) محمدرضا معلمان[1] سهراب یزدانی مقدم[2] داریوش رحمانیان کوشککی[3] عطاءالله حسنی[4] چکیده ناسیونالیسم یکی از مفاهیم تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بوده است. این مفهوم که از اواسط دوره قاجاریه به نوشته های برخی از اندیشمندان راه یافت، در دوره انقلاب مشروطه در قالب گفتمان ناسیونالیسم لیبرال، به یکی از ارکان فکری این حرکت تبدیل شد. در اوضاع نابسامان اجتماعی و سیاسی ایران در طی جنگ جهانی اول و بعد از آن، گفتمان ناسیونالیسم لیبرال با بحران معنی روبه رو شد. از این رو در اذهان سوژه ها، نیاز به گفتمانی جایگزین پدید آمد که مشکلات موجود را حل کند و به باز تولید معانی تازه بپردازد. در این وضعیت، نظریه تشکیل دولت مقتدر مرکزی مطرح و گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا برای توضیح مشکلات و ارائه راه حل مفصل بندی شد. یکی از روش های بررسی و مطالعه رخدادهای تاریخی، روش تحلیل گفتمان است. این پژوهش برمبنای نظریه تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه، در پی پاسخ به این پرسش است که مفصل بندی، مفاهیم و فرایند هویت یابی گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا، در کتاب هایی درسی تاریخِ چاپ وزارت معارف، در دوره رضاشاه چگونه بوده است؟ در این پژوهش با بررسی کتاب هایی درسی تاریخ چاپ وزارت معارف دوره رضاشاه، مشخص شد که قدرت حاکم با مفصل بندی مفاهیم و مؤلفه های گفتمان ناسیونالیسم اقتدارگرا پیرامون دال مرکزی شاه، از این گفتمان برای تحکیم پایه های حکومت نوپای پهلوی استفاده کرد. واژه های کلیدی: تحلیل گفتمان، ناسیونالیسم اقتدارگرا، رضاشاه، کتاب درسی تاریخ. [1] . دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران (rezamoaleman@yahoo.com) [2] . دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی (نویسنده مسئول) (sohrab_yazdani_78@yahoo.com) [3] . دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران (rahmanian@ut.ac.ir) [4] . استاد گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی (a_hassani@yahoo.com) تاریخ دریافت : 14/8/1400 – تاریخ تأیید 21/10/1400
بررسی تطبیقی گزارش های نمایندگان ایران و عثمانی در مذاکرات ارزنه الروم (1259-1263 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جست و جو در معنا و تلقی مردم آذربایجان از مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه، سنت متفاوت حضور عامه مردم در مناسبات قدرت و پیکارهای سیاسی به جای گذاشت. بنابراین بررسی میزان فهم و درک آنان از مفهوم مشروطه در شناخت بیشتر زوایای فکری انقلاب مشروطه شایان توجه است. این مقاله با استفاده از منابع اصیل و با اتکا به روش تحلیل محتوا درصدد بر آمده است سیر تحول معنایی مشروطه در میان عامه مردم و فرودستان در آذربایجان عصر مشروطه را مورد بررسی قرار دهد. سوال اصلی این است چه دریافتی از مشروطه در منظومه فکری عامه مردم آذربایجان وجود داشت. به دلیل ناآشنایی جامعه ایران با مشروطه این مفهوم در میان توده ها ناشناخته بود و تصویر روشنی از ماهیت و مضمون آن وجود نداشت. بدین لحاظ توده ها، مشروطه را نه در معنای واقعی آن بلکه مطابق با نیازهای خود درک کردند و آن را در پیوند با آسایش و رفاه عمومی و عدالت و پایان ظلم و ستم کارگزاران دستگاه دولتی یافتند. عامه مردم در پی بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود بودند و تحقق این امر را مرتبط با استقرار حکومت مشروطه می دانستند. نکته قابل تأمل اینکه این واژه در ادامه معادل عدالت خواهی و قانون خواهی قرار گرفت؛ چراکه امید می رفت با تصویب قوانین زندگیشان سامان بهتری پیدا کنند.
مطالعه تطبیقی اشراف در بافت اجتماعی ایران باستان و اسلام اولیه از دیدگاه تاریخ مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشراف به عنوان مفهومی مهم و پرکاربرد در تحلیل های اجتماعی، در طول تاریخ یکسان فهمیده نمیشده است و سطوح مختلف مفهومی دارد. مسأله اصلی این نوشتار، فهم تأثیرگذاری جهان بینی دو جامعه ایران باستان متاخر و اسلامی نخستین به عنوان دو خاستگاه اصلی، بر مفهوم اشرافیت در دوره اسلامی تاریخ ایران است. این مسأله در قالب این پرسش که جوامع ایران اواخر دوره باستان و جامعه نخستین اسلامی چه فهمی از اشراف داشتند؟ در پی پاسخ برآمد. نوشتار حاضر با تکیه بر روش تاریخ مفهومی بافت اجتماعی جوامع مذکور را مطالعه نموده تا مؤلفه هایی مفهومی بدست دهد و در ادامه با تکیه بر روش تطبیقی، مؤلفه های اشرافیت در این دو جامعه را با هم مقایسه کرده است. در هر دو جامعه، اهمیت تبار اشرافی بسیار مهم بود، اما ساختار پیچیده تر اجتماعی در ایران باستان و وابستگی آنان به زمین و ایدئولوژی پادشاهی ایرانیان، سبب شده بود تا فهم اشراف در مقایسه با ساخت قبیله ای در میان اعراب تازه مسلمان متفاوت باشد. این تفاوت مفهومی، بر واقعیت اجتماعی اثرگذار بود و در دوره ی اسلامی تاریخ ایران، مفهومی چندلایه از اشراف را بوجود آورد.
بازتاب تحولات اروپای عصر قاجار در دو سفرنامه تحفه العالم و مرآت الاحوال جهان نما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
55 - 75
حوزههای تخصصی:
در اوایل حکومت قاجار تنی چند از شخصیت های برجسته مذهبی، بنا به انگیزه های متفاوتی به سرزمین هند که در آن زمان تحت سلطه استعماری بریتانیا قرار داشت، سفر کردند. رواج بسیاری از مظاهر تمدن نوین غرب در هند، که از رهگذر حضور استعمارگران در این سرزمین فراهم آمده بود، این کشور را به یکی از دروازه های مهم آشنایی ایرانیان با اروپای متحول شده، تبدیل کرده بود. میرعبداللطیف شوشتری و آقا احمد بهبهانی، دو عالم روحانی بودند که به واسطه حضور در هند و ارتباط با انگلیسی ها، ضمن مکتوب نمودن دیده ها و شنیده های خود در قالب دو سفرنامه موسوم به تحفه العالم و مرات آلاحوال جهان نما، در مورد این تحولات نیز موضع گیری کرده اند. پژوهش حاضر تلاش دارد با استفاده از روش تحلیل محتوا، چگونگی بازتاب جنبه های جدید تمدن غرب در کتاب تحفه و مرآت و آرای نگارندگان این دو سیاحتنامه درباره تحولات مذکور را مورد بررسی قرار دهد. یافته ها نشان می دهد شوشتری و بهبهانی آگاهی های ارزشمندی درباره پیشرفت های علمی و تحولات سیاسی و اجتماعی کشورهای اروپایی ارائه داده اند و در موارد مختلفی به ستایش این پیشرفت ها نیز پرداخته اند. در این میان بهبهانی به اشکال مختلفی تلاش داشته زمامداران قاجار را به اخذ جنبه های مثبت تمدن غرب ترغیب نماید.
سقیفه در تاریخ نگاری بلاذری با تأکید بر أنساب الأشراف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
41 - 66
حوزههای تخصصی:
سقیفه، مهم ترین رویداد تاریخ اسلام بعد از رحلت پیامبر(ص)، در منابع تاریخی از جایگاه خاصی برخوردار است و ابعاد مختلف آن، تحقیقات علمى فراوانى را به خود اختصاص داده است. در بررسی این جریان، نگاه دقیق تر به گزارش های مورخان اوّلیه، اهمیتی ویژه دارد. بلاذری (279ق) در أنساب الأشراف کوشیده است آثار محدثان و اخباریان قدیم را به صورت گسترده گرد آورد و به ضبط و ثبت اخبار سقیفه بپردازد. این نوشتار، با روش تحلیل محتوا به کالبدشکافی گزارش های بلاذری درباره سقیفه دست زده و بر آن است با شکستن قالب های کلیشه ای گزارش های تاریخی، به مغز و جوهر کلام یا همان معارفی که اندیشه مورخ را شکل داده و در نوشته های او بازتاب یافته است، دست یابد. یافته های این پژوهش، حاکی از آن است که بلاذری جریان سقیفه را با شرح بیشتری نسبت به مورخان هم روزگارش چون ابن هشام (213یا218ق)، محمد بن سعد (230ق) و یعقوبی (284ق) نگاشته و با نگاه کلی تری به این حادثه پرداخته است. وی با این که بر مذهب اهل سنّت بود، روایات مخالف جانشینی ابوبکر را نیز بیان کرده و گزارشی از برخی منازعات سقیفه را نیز آورده است. چنین برمی آید که وابستگی بلاذری به خلفای عباسی، در این رویکردِ او به موضوع سقیفه، نقشی مهم داشته است.
ظهور اعراب و تحولات دهه های آغازین اسلامی به روایت یوحنا بارپنکای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن ترین گزارش های تاریخی درباره اسلام آغازین در سده نخست هجری، منابع غیرعربی و غیراسلامی هستند و یکی از مهم ترین آنها، بخش پایانی کتاب رش ملّه اثر یوحنا بارپنکای به سریانی شرقی است. در این اثر مطالبی درباره اختلاف های مسیحیان، نگرش مسیحیان به ویژه مسیحیان شرقی (نسطوری) درباره کشورگشایی اعراب، برخی از کهن ترین باورهای اعراب و برخی رخدادهای فتنه دوم و چهره های مسلمان نقش آفرین در آن به ویژه در جزیره بیان شده است، اما شاید جالب ترین جنبه این اثر، قراردادن همه این رخدادها در درون طرحی فرجام شناختی و آخرالزمانی است که البته نگرشی غالب در میان مسیحیان و غیرمسیحیان در آسیای غربی و نیز شاید مسلمانان بوده است. مقاله پیش رو داده های موجود در این اثر در ارتباط با تاریخ و محیط آغازین اسلامی را تجزیه وتحلیل می کند و هر جا لازم بوده، آنها را با داده های منابع اسلامی مقایسه می کند. درباره رخدادهای سرزمین جزیره، اطلاعات موجود در رش ملّه ارزش ویژه ای دارد. به طور کلی اگرچه رویدادنگاری بارپنکای اندک و گاه نادقیق است، برای شناخت محیط آغازین اسلامی پرتوی تازه ای می افکند. بارپنکای همچون بسیاری از مسیحیان، چیرگی اعراب مسلمان را پیامد گناهان مسیحیان و البته امری سپنجی می انگاشته که نقطه اوج بلایای آخرالزمانی است که سرانجام به ظهور دوباره مسیح خواهد انجامید.
نسبت خاطره نگاری با امر واقع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس تعاریف اهل فن، جای گیری خاطرات مکتوب در زمره منابع خبری اولیه و مهم در تاریخ نگاری است و بررسی تاریخی فرایند شکل گیری و تکوین آن در تاریخ ایران، اثباتی بر مدعای فوق است. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و طرح نگرش های روش شناختی درباره نسبت خاطره نگاری با امر واقع است و پاسخی متقن به این پرسش که سندیت خاطرات، در شکل «زندگی نامه خودنوشت» به چه میزان دارای اعتبار جهت کاربست در تحقیقات تاریخ نگاری است. راستی آزمایی روایات متون خاطره نگاری بر اساس دیگر منابع اسنادی و همچنین اعتبارسنجی بر اساس الگوی «تواتر روایت» درباره یک واقعه، یکی از نتایج این پژوهش است. همچنین بر اساس اضلاع سنجش ناپذیر این خاطرات، چون معضل زاویه دید و موقعیت منحصر به فرد راوی در روایت، می توان این خاطرات را در رویکرد دوم، آثاری برای شناخت راویان آنها به عنوان افراد مؤثر در رویدادهای تاریخی، مدنظر دانست و دارای اعتبار جهت ارجاع اسنادی در نظر گرفت.
مریدان ذوالقدر شیوخ صفوی
حوزههای تخصصی:
تفسیر جدید از دین به وسیله طریقت صفوی که متناسب با برداشت ترکمانان از اسلام بود، اساسی ترین عامل تسهیل گسترش این طریقت درمیان قبایل کوچ نشین بود. شیوخ صفوی توانستند با فرستادن خلفایی در میان قبایلی که به دور از تأثیر مدارس و خانقاه های وابسته به عقیده اسلام سنی بودند، پیروانی را گرد هم آورند. طریقت صفوی، نخست در میان قبایل کوچ نشین ساکن در مناطق تحت حاکمیت آق قویونلوها و قره قویونلو ها و سپس در آناتولی گسترش پیدا کرد. این طریقت علاوه بر قبایل کوچ نشین تبعه دولت عثمانی، درمیان ترکمانان تشکیل دهنده امیر نشین های رمضان اوغلو و قره مان اوغلو نیز حامیان بسیاری داشت. یکی از اویماق های ترکمانان که از پیروان راستین شیوخ صفویه بودند و در تشکیل دولت صفوی نیز نقش آفرینی کردند، ترکمانان ذوالقدر بودند. در این مقاله چگونگی مشارکت قبایل منسوب به ترکمانان ذوالقدر در اتحادیه صفوی بررسی خواهد شد در بخش نخست مقاله شرایط موجود در میان طوایف ذوالقدر را که موجب گسترش طریقت صفوی در میان آن ها شد، مورد مداقه قرار می دهیم. به همین منظور داده ها و اطلاعاتی را که در دفاتر تحریر عثمانی درباره شرایط و محیط دینی مناطق مرعش، قدیرلی، بوز اوق (یوزغاد-یوزقات) در قرون پانزدهم و شانزدهم که محل اسکان ترکمانان ذوالقدر بوده، ارائه می دهیم. بخش دوم مقاله نیز درباره طوایفی از ترکمانان ذوالقدر است که به اتحادیه صفوی پیوستند. با ذکر نمونه هایی از شخصیت های ذوالقدر که در دولت صفوی وظایف مهمی برعهده داشته اند و اینکه این شخصیت ها به کدام طایفه از ذوالقدرها منسوب بوده و از کدام ناحیه به ایران آمده اند نیز اطلاعاتی ارائه شده است. در شناسایی و ذکر یورت اصلی قبایلی از ذوالقدرها که به صفویان پیوسته اند نیز از دفاتر تحریر عثمانی به عنوان منبع اصلی استفاده شده است.
بررسی شخصیت حمزه سیدالشهدا در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
8 - 23
حوزههای تخصصی:
حضرت حمزه(ع)، سیدالشهدا، عموی نبی مکرم(ص)، یکی از شخصیت های مهم صدر اسلام است که با وجود دلاوری ها و جان فشانی های بسیار، آن گونه که شایسته مقام اوست، جایگاه رفیعش در شعر فارسی انعکاس نیافت. از میان خیل انبوه شاعران فارسی گو، گروهی تنها به شجاعت حضرتش توجه کرده اند و برخی نیز ، تنها از نظرگاه عرفانی به موضوع شهادت جانسوز ایشان نگریسته اند. این جستار برآن است ضمن بررسی جایگاه حضرت حمزه از دیدگاه های گوناگون در شعر شاعران فارسی زبان، ابعاد عرفانی شخصیت ایشان را از منظر دو شاعر عارف، سنایی غزنوی(470- 529 ه.ق) و مولوی (604-672 ه. قب)، واکاوی کند. دستاورد پژوهش آن است که سنایی در حدیقه و دیوان اشعار خود و مولوی در دیوان شمس و مثنوی معنوی، در مقایسه با دیگر شاعران، بیشترین اشارات را به حضرت حمزه (ع) دارند. سنایی ضمن آنکه واقعه جانسوز شهادت حضرت حمزه را با بیانی حسرت آلود و عاطفی بیان می کند، شرط پذیرش نماز را به تأسی از حضرت حمزه ، بریدن از خود و تمام تعلقات دنیوی می داند. در جهان بینی عرفانی مولانا ، توجه به واقعه شهادت حضرت حمزه، راهی است برای بیان مسائلی همچون اهمیت فنای صوفیانه، موت اختیاری و مرجّح دانستن عشق بر شجاعت.
عملکرد عوام و خواص معارض در وقوع حادثه عاشورا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، مفهوم عوام و خواص زمان امام حسین(ع) و نقش برخی از این خواص که زمینه سازان حادثه عاشورا هستند را بررسی می کند. همچنین عملکرد آنها در فرایند تاریخی این حادثه به طور مختصر تجزیه و تحلیل می شود. با تقسیم بندی این دسته از افراد یعنی، زیان کاران و ستمکاران نمونه هایی از رفتار آنها که تأثیر بسزایی در این حادثه داشته است، گوشزد می شود. باتوجه به اینکه تعداد افرادی که در این حادثه نقش داشتند بسیار زیاد است فقط عملکرد برخی از آنها بیان می شود. در مقاله حاضر نویسنده درصدد اثبات این فرضیه است که آنها نقش مهمی در شکل گیری این حادثه دردناک ایفا کردند و با تبیین این فرضیه به عوامل انحراف این شخصیت ها پرداخته است.
بحرین در مذاکرات رضاشاه و بریتانیا (براساس اسناد وزارت خارجه انگلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۲)
34 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف : مسئله بحرین و جدایی آن از ایران ازجمله مهم ترین مسائل معوقه بین ایران و انگلستان بود که با روی کارآمدن رضاشاه با کمک عناصر انگلیسی، امید انگلستان برای حل وفصل این مسئله نیز بیشتر شد؛ ولی دولت ایران برای حل این مسائل با تکیه بر ابزارهایی چون حمایت شوروی، جامعه ملل، افکار عمومی و سیاست بِده بِستان وارد گفت وگوهای کلی با انگلستان شد که بیش از پنج سال به درازا کشید. این گفت وگوها به دلیل نرمش نداشتن دولت انگلستان دربرابر طرح های مختلف عبدالحسین تیمورتاش (نماینده رضاشاه) برای حل این مسئله شکست خورد و درنهایت با گره خوردن این موضوع با مسئله مذاکرات تجدیدنظر در قرارداد دارسی -که آن نیز برای ایران دستاوردی نداشت- موجب حذف تیمورتاش و حل نشدن مسئله بحرین در این دوره شد. پرسش اصلی نوشتار حاضر بر این اساس استوار است که دولت ایران در دوره پهلوی اول مسئله بحرین را چگونه صورت بندی کرده بود؟ آیا بحرین خود «مسئله» بود یا صرفاً به عنوان «ابزاری» برای کسب امتیاز از انگلستان به آن نگریسته می شد؟ روش/ رویکرد پژوهش : نوشتار حاضر به روش تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل داده های تاریخی است با اتکا بر اسناد وزارت خارجه انگلستان درصدد تبیین این مسئله است. یافته ها و نتیجه گیری : یافته های پژوهش نشان می دهد که با مقاومت شدید انگلستان در شناسایی حاکمیت ایران بر بحرین و هم چنین اقدامات انگلستان برای کسب امتیاز نفت (بازنگری در قرارداد دارسی)، درنهایت سیاست ایران به کسب امتیاز دربرابر واگذاری بحرین متمایل شد.
اهمیت ژئواستراتژیک جنوب ایران (خلیج فارس) در منظومه منافع آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم تا جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ جهانی دوم، مانند جنگ اول، خیلی زود دامن ایران را نیز گرفت و علی رغم اعلام بی طرفی، موقعیت استراتژیک ایران برای کمک رسانی به شوروی برای غلبه بر آلمان زمینه ساز حضور نظامی سه قدرت بریتانیا، آمریکا و شوروی در خاک ایران و اشغال آن شد. حضور نظامی آمریکا در ایران نیز بیشتر از همین زاویه کمک به شوروی و تلاش برای تقویت کریدور تدارکاتی جبهه شوروی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. مسئله پژوهش حاضر آن است که آیا حضور آمریکا در ایران تنها در راستای کمک به شوروی بوده است یا آمریکا با خروج از سیاست دکترین مونرو به صورت عملی در صدد ایفای نقشی فراتر از آن و در صدد بازیگری در مناطق مهم و استراتژیک جهان بوده است. در نوشتار حاضر با کاربست روش تحقیق تاریخی و استفاده از اسناد آمریکا، در صدد هستیم تا به زمینه ها و دلایل حضور این کشور در ایران در طی جنگ جهانی دوم پاسخ دهیم. فرض ما بر این امر ابتنا دارد که آمریکا با شناخت کافی از اهمیت استراتژیک خلیج فارس در طی جنگ و همچنین فردای پس از جنگ برای حضور طولانی مدت برنامه ریزی کرده و بر آن اساس برنامه های خود را پیش برده است. یافته های تحقیق نیز حاکی از آن است که آمریکا با توسل به روش های مختلف ضمن متمایل کردن سیاستمداران ایران در گرایش به غرب، با تأسیس پایگاه و اعمال سیاست هایی برای جهت دهی به افکار عمومی در ایران برنامه بلندمدتی برای حضور در خلیج فارس در پیش گرفته بود.
تحلیلی بر نقش عوامل جغرافیایی در جنگ های ایران و یونان در دوران هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰ (پیاپی ۱۴۰)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
جنگ های ایران و یونان در دوران هخامنشی که در زمان پادشاهی داریوش بزرگ و جانشینش خشایارشا اتفاق افتاد، از جمله مباحث بسیار مهم تاریخی است که بنا به دلایلی پارسیان در این جنگ ها ناکام ماندند. از جمله عوامل بسیار تأثیرگذار در هر جنگی مباحث جغرافیایی منطقه نبرد است. در پژوهش پیش رو نقش عوامل جغرافیایی در عملکرد هخامنشیان در مقابل یونانیان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش تحلیل چگونگی تأثیر عوامل جغرافیایی اعم از نظامی و طبیعی در جنگ های ایران و یونان و نتایج تصمیم گیری های فرماندهان نظامی هخامنشی بدون توجه به این عوامل در این جنگ ها است. در این مقاله تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که هخامنشیان در حملات خود به یونان در چه دام های جغرافیایی گرفتار شدند که بر نتیجه نبرد تأثیرگذار بود. نتایج بررسی حاکی از آن است که با وجود آنکه هخامنشیان در حملات خود بسیاری از جوانب را در نظر گرفته بودند، اما در چندین موقعیت در رابطه با در نظر گرفتن و شناسایی موانع جغرافیایی سهل انگاری کردند که بر نتیجه نبرد تأثیر گذاشت. نگارندگان مقاله حاضر گردآوری داده ها را از طریق مطالعات کتابخانه ای به سرانجام رسانده و نتایج را از طریق تحلیل توصیف تاریخی ارائه داده اند.
تأثیر انتقال سیادت کاریزمایی در شکل گیری قیام محمد نفس زکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹ (پیاپی ۱۳۹)
173 - 201
حوزههای تخصصی:
در سال ۱۴۵ق. اولین قیام حسنیان به رهبری محمدبن عبدالله بن حسن رقم خورد. این قیام در حالی شکل گرفت که در میان علویان شخصیت های برجسته تری به لحاظ شیخوخیت، جایگاه علمی و تعدد یاران حضور داشتند و در رأس آنان امام جعفر صادق(ع) بود. ضمن آنکه در میان سادات حسنی نیز عبدالله محض -پدر محمد- از جایگاهی ویژه برخوردار بود. با پذیرش تصریح منابع بر پرهیز امام(ع) از هرگونه فعالیت سیاسی در اواخر عهد اموی، می توان این پرسش را مطرح کرد که چه عاملی در پذیرش رهبری محمدبن عبدالله با وجود در قید حیات بودن پدرش نقشی محوری داشته و مشارکت گروه های مختلف مردمی در قیام او را باعث شده است؟ نتیجه پژوهش حاضر بر مبنای نظریه شخصیت کاریزمایی وبر، حاکی از آن است که عبدالله محض از سیادتی کاریزماتیک برخوردار بود. در بحران های اواخر دوره اموی، طرح موفق او برای انتقال سیادت کاریزمایی به فرزندش محمد و پذیرش آن از سوی حامیان، با برجسته سازی ویژگی های نفس زکیه، استفاده از همانندسازی اسطوره ای و جلب نظر دستگاه گرداننده اجتماع کاریزمایی در میان هاشمیان صورت گرفت. از این رو، با ادامه بحران و همچنین تبلیغات و حمایت عبدالله در آغاز خلافت عباسی، محمد در زمان حیات پدر قیام کرد و با وجود عدم برخورداری از شیخوخیت، از حمایت گروه های مختلف مردمی برخوردار شد.
میرزاملکم خان و اندیشه ورزی درباره جایگاه روحانیت در نوسازی ایران (انگیزه ها و اهداف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا ملکم خان ناظم الدوله از جمله متفکرینی است که درباره روحانیت و جایگاه آنان در آینده ایران یادداشت ها و مطالب متعددی به رشته تحریر درآورده است. مهمترین این آثار روزنامه قانون بود که از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران نقش بسیار مهمی در ایجاد بسترهای ذهنی انقلاب مشروطه داشت. مقاله حاضر، انگیزه ها و نیات میرزا ملکم خان را از منظر توجه وی به مذهب و بخصوص حاملان آن مورد بررسی قرار می دهد و به طور خاص به این پرسش پاسخ می دهد که «علمای تشیع در تحلیل های ملکم حول نوسازی ایران چه جایگاهی داشتند؟» در پاسخ به این سوال، نگارندگان بر این اعتقادند که «رویکرد ملکم به علما را می بایست مبتنی بر دو «انگیزه» توامان قدرت فزاینده علما و روحیات منفعت طلبانه ملکم(زمینه و بستر) در راستای دو «هدف» مقطعی مدرن سازی از بالا و انتقام از دربار قاجار (نیت) جستجو کرد.» در این راستا تلاش می شود تا سه رویکرد مختلف ملکم درباره روحانیت طی سه دوره متفاوت حیات سیاسی- فکری او از یکدیگر بازشناخته شود. پژوهش پیش رو، برای واکاوی فرضیه خود، از روش شناسی تحلیل محتوا و چارچوب مفهومی مدرنیته سیاسی موریس باربیه بهره خواهد برد.
مناسبات حکومت و دودمان های محلی شیراز عصر ناصری و تأثیر آن بر جامعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اینکه پادشاه در رأس نظام سیاسی دوره قاجاریه قرار داشت؛ اما فاقد نیروی لازم برای تسلط بر گروه های قدرتمند شهری مانند خاندان های محلی بود. مسئله پژوهش حاضر، چگونگی ارتباط حکومت قاجاریه در عصر ناصری با خاندان های بانفوذ شیراز و همچنین تأثیر مناسبات بین حکومت با خاندان های مذکور بر جامعه شهری شیراز بوده که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر داده های کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، قدرت طبقه حاکم از سوی خاندان های بانفوذ شیراز مانند قوام الملک، مشیرالملک و خوانین قشقایی که معمولاً سمت های مهم حکومتی دریافت می کردند، محدود می شد. تا آنجا که گاه قدرت یک خاندان مانند قوام الملک به حدی افزایش می یافت که به نوعی آن خاندان، حاکم واقعی شیراز محسوب می شد. البته خاندان های مذکور رقیب یکدیگر نیز محسوب می شدند و همواره تلاش می کردند از طریق اتحاد با حکومت علیه خاندان رقیب اقدام کنند. حاکمان فارس نیز که معمولاً قادر به کسب رضایت همه خاندان ها نبودند، به ناچار علیه یک خاندان با دیگر خاندان ها متحد می شدند. به طوری که فرهاد میرزا معتمدالدوله تنها از طریق اتحاد با دیگر خاندان ها ، موفق به حذف خاندان مشیرالملک از نهاد قدرت در شیراز شد. نحوه مناسبات بین حکومت و خاندان ها بر جامعه شهری شیراز نیز تأثیر داشت که از آن جمله می توان به وضعیت نظم و امنیت، قیمت اجناس و به ویژه کا لاهای اساسی و همچنین میزان رضایت اقشار مختلف جامعه شهری شیراز اشاره کرد.