فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
249 - 281
حوزههای تخصصی:
تداوم فرهنگ و اندیشه سیاسی ایران باستان در دورانِ ایرانِ اسلامی موضوعی است که تاکنون توجه زیادی به آن شده است. پژوهش های بسیاری درباره اندرزنامه ها و سیرالملوک ها، به ویژه سیاست نامه خواجه نظام الملک انجام گرفته است. در این میان یکی از نخستین اندرزنامه هایی که در قرونِ نخستین اسلامی نوشته شده، اندرز طاهر به پسرش عبدالله است. محتوایِ این اندرزنامه با اندرزهای پادشاهانِ ساسانی در شاهنامه فردوسی، موضوعی است که تاکنون به آن توجه نشده است. این پژوهش با هدف تحلیل و تطبیق فرهنگِ سیاسی ایرانیان در شاهنامه فردوسی و نامه طاهر به عبدالله با استفاده از روشِ بینامتنیّت، نگاشته شده است. بسیاری از سازه های فرهنگِ سیاسی ایرانیان مانند: پاسداشتِ خاندان های کهن، توجه به تخمه و نژاد، الهی بودن مقامِ سلطنت، سنت عهد و پیمان، میانه روی، نکوهش بدگمانی و دروغ، مشورت با خردمندان، سنّتِ بارعام، سنتِ چشم و گوشِ شاه، سفارش برای بکار بستنِ پند و اندرز؛ بیانگر وجودِ رابطه بین متنِ نامه طاهر با متنِ اندرزهای پادشاهان ساسانی در شاهنامه فردوسی است. در این پژوهش سعی شده با استناد به منابع کهن، به ویژه شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، به روش توصیفی - تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که کدام یک از سازه های فرهنگِ سیاسی ایرانیان در نامه طاهر و شاهنامه فردوسی قابل تطبیق است؟
آشنایی ایرانیان با جایگاه زن در جامعه آمریکایی از رهگذر مطبوعات و مدارس میسیونری در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت تحول در جایگاه اجتماعی و فردی زنان به عنوان یکی از مهم ترین شروط رهایی از عقب ماندگی و پیمودن مسیر تجدد، جایگاه ویژه ای در اندیشه روشنفکران عصر قاجاریه به ویژه بعد از مشروطه داشت. این روشنفکران تلاش داشتند از طریق ابزارهای مختلف از جمله نشریات به بررسی و معرفی جایگاه زن آمریکایی بپردازند. نگارندگان پژوهش حاضر درصددند با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطبوعات و مدارس میسیونری این دوره، روند آگاهی و شناخت ایرانیان از جایگاه زن آمریکایی و آثار و نتایج آن را مورد بررسی قرار دهند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مطبوعات این دوره که راز عقب ماندگی زنان ایرانی را در بی بهرگی از آموزش می دانستند، ضمن توصیف موقعیت اجتماعی زنان به ویژه زنان آمریکایی، بر لزوم آموزش زنان ایرانی و تغییر وضعیت آنها نیز تأکید ورزیدند. در نتیجه، روند تحصیل دختران ایرانی در مدارس آمریکایی که پیشتر آغاز شده بود، ادامه پیدا کرد و تا آنجا پیش رفت که حتی ادامه تحصیل در آمریکا نیز مورد توجه قرار گرفت و نمایندگان سیاسی ایران در آمریکا به تسهیل زمینه های این امر یاری رساندند. در نتیجه، تعدادی از دختران ایرانی عازم آن کشور شدند.
تازیانه طبرخون مغولان؛ کنکاشی درباره شیئیت تازیانه و کاربرد نمادین آن در مناسبات اجتماعى مغولان و مغلوبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه های گذشته بخصوص آنجا که مرکب از غالبان و مغلوبان بوده است همواره اشیایی به صورت نمادین بیانگر مناسبات طبقاتی بوده اند. چنانکه تاج کلاه، دستار، ... چنین کارگردهایی نیز داشته اند. چنانکه به نظر می رسد در جامعه ایرانی عصر مغول تازیانه چنین نقش و کارکردی را برعهده داشته است. زیرا از جمله اقدامات چنگیزخان براى شکل دهى دولت و جامعه مغول، تخصیص اندازه ای معین از تازیانه براى هر طبقه ای بوده است؛ او تازیانه کوچک را براى چوپانان به عنوان طبقه فرودست مقرر کرده بود. از آنجا که در نگاهى کلى، جامعه مغول شامل دوطبقه ممتازه و بندگان بوده است و چوپانان را می توان تقریباً برابر با اکثریت بندگان دانست، تازیانه بلند خاص ممتازان آن جامعه یعنى جنگجویان مغول بایست بوده باشد. اگرچه براى جامعه سوارکار و دامدار مغول استفاده دائمى از تازیانه امرى عادى به شمار می آمده و هر دوطبقه همواره تازیانه ای به همراه داشته اند، این اقدام چنگیزخان که در اصل احیای یک قانون قدیمی (یاسا) بوده است، موجب شد تازیانه براى تعیین موقعیت و منزلت اجتماعى کاربرد پیدا کند. این علاوه بر همه کاربردهاى دیگرى بوده که تازیانه در هر جامعه قدیمى داشته است. به همین جهت براى جامعه و دولت مغول می توان شیئیت تازیانه را شکل دهنده یکى از مهمترین نمادهاى اجتماعى هم در مناسبات درونى جامعه مغول و هم در رابطه با ملل مغلوبه دانست چنانکه در ایران عصر مغول هم شاهد بازسازی مناسبات زیردستان و زیرستان هستیم.
فرار رعایا؛ ابزار چانه زنی با قدرت در عصر قاجاریه (دوره پیشامشروطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استثمار مطلق رعایا توسط نخبگان حاکم در عصر قاجاریه و پذیرش منفعلانه این بهره کشی ها از سوی توده ها، تصویری نادرست و گمراه کننده از حیات سیاسی فرودستان در آن دوران به دست می دهد.رعایا در برخی مواقع ابزارهایی کارا برای چانه زنی با قدرت در اختیار داشتند . فرار از روستا و وانهادن مزارع یکی از این سلاح های موثر بود. پرسش اینجاست که فرار رعایا در عصر قاجاریه از چه عواملی متاثر بود؟ رعایا با استفاده از «تهدید به فرار» با کدام دسته از نخبگان مسلط و در چه موضوعاتی چانه زنی می کردند و واکنش حکام به این تهدیدها چگونه بود؟ فرض ما این است که فرارها از کمبود نیروی کار در کشور، سهولت مهاجرت رعیت و نیز تعارض منافع ملاکان و حکام مناطق مبدأ و مقصد فرارها تأثیر می پذیرفت. همچنین رعایا با تهدید به فرار تلاش می کردند حکومت را به پذیرش طیف متنوعی از مطالبات شان وادارند. در این میان گروه های متعددی از فرادستان از اربابان و ملاکان گرفته تا حکام ولایات و شخص شاه با تهدید به فرار به چالش کشیده می شدند. تلاش حاکمان ولایات برای دریافت مالیات فراریان از ساکنان باقی مانده معمولا با موفقیت همراه نبود و برخی از ایشان با جدی گرفتن تهدید رعایا سعی می کردند حکومت را به تعدیل مالیات ها مجاب کنند. روش پژوهش توصیفی-تبیینی با استفاده از اسناد درجه اول به ویژه عرایض ارسال شده به مجلس تحقیق مظالم در عصر ناصری است.
جایگاه امر قدسی در جریان تاریخ نگاری مدینه و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدسیت عاملی مهم و تأثیرگذار در ایجاد سرشتی چندپهلو در تاریخ نویسی مسلمانان است. یکی از جنبه های اصلی قدسیت پیوند اسطوره - تاریخ و کلام - تاریخ است. تاریخ به عنوان علمی واقع گرا درصدد فهم وقایع مهم تاریخی در گذشته انسانی است. واقع گرایی تاریخ، در ابعاد اسطوره ای که با تخیلات شاعرانه و عرفانی نشانه گذاری می شود، قابل خوانش نیست؛ ازاین رو مورخان بزرگ، روش ها و شیوه های گوناگونی را به منظور عبور از مباحث فراتاریخی به کار می بستند. در جریانات تاریخ نویسی مدینه و عراق در قرن اول و دوم هجری، تلاشی مشابه برای فهمی متفاوت از اسطوره و تاریخ دین شکل گرفت. سؤال اینجاست که جریانات تاریخ نویسی مدینه و عراق چه شیوه ها و روش هایی را برای عبور از امور قدسی در تاریخ به کار بستند. با به کاربستن شیوه توصیف و تحلیل تاریخی، مدعا این است که مورخان مدینه و عراق، برای عبور از امر قدسی به روش های ثبت زنجیره سند، تسلسل تاریخی، مشاهده و تجربه، شیوه علمی و ارجاع به اسناد مکتوب متوسل شدند. دستاورد پژوهش این است که مورخان مدینه و عراق، با به کارگیری روش های مذبور توانستند، متونی بر اساس اصالت عینیت تاریخی و دوری از امور قدسی تولید کنند.
مطالعات میکروسکوپی و ساختارشناسی زیور آلات مفرغی به دست آمده از محوطه های عصر آهن شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تبیین باستان شناسی عصر آهن، مطالعه آثار فلزی به دلیل ارزش های فنی نهفته در آن ها از اهمیت خاصی برخوردار است و مطالعه روش های ساخت آثار فلزی، درک ما را نسبت به مراکز صنعتی فلزگری، سبک شناسی و معادن قابل دسترس، بالا می برد. هدف از این پژوهش، شناخت روش های ساخت و آنالیز عنصری زیور آلات مکشوف از محوطه های عصر آهن شمال غرب ایران، با استفاده از آزمایش متالوگرافی و دستگاه آنالیز عنصری SEM-EDS می باشد. در عصر آهن ساخت اشیاء فلزی به ویژه اشیائی که دارای تزئینات زیادی هستند، گسترش چشمگیری پیدا می کند؛ لذا شناخت روش های ساخت و نوع آلیاژی که در آن ها به کار رفته است، از موارد ضروری این تحقیق محسوب می شود. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است؛ برای ساخت زیور آلات مکشوف از محوطه های عصر آهن شمال غرب، بیشتر از چه روش هایی استفاده می شده است؟ و یا بیشترین عناصری که در ساخت این اشیاء استفاده شده، چه عناصری بوده است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که در این محوطه ها، بیشتر زیور آلات به روش چکش کاری گرم و ریخته گری ساخته شده اند و در ساختار خود دارای مقدار زیادی قلع هستند، که از آن برای استحکام و شکل پذیری بیشتر آلیاژ مس و قلع (مفرغ)، استفاده می کردند. در این پژوهش هشت نمونه از زیور آلات مکشوف از محوطه های عصر آهن شمال غرب ایران، که به لحاظ جغرافیایی بسیار نزدیک به هم قرار داشتند، مورد آزمایش متالوگرافی و آنالیز عنصری قرار گرفتند. در این آزمایش با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به دستگاه آنالیز عنصری SEM-EDS روش های ساخت این اشیاء فلزی و عناصر تشکیل دهنده آن ها مشخص گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که عمده ترین روش های ساخت این اشیاء فلزی، چکش کاری گرم بوده است، ولی آن دسته از اشیائی که دارای حجم زیادی بودند، با استفاده از روش ریخته گری ساخته شده اند؛ هم چنین بیشترین عنصری که برای بالا بردن استحکام و شکل پذیری اشیاء استفاده شده، عنصر قلع بوده است.
گاه نگاری نسبی عصر مفرغ جبهه شمالی البرز مرکزی برپایه گونه شناسی سفال های محوطه قلعه بن بابل، مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جبهه شمالی البرز مرکزی که شامل جبهه های طبیعی-فرهنگی مازندران و گرگان می شود، تاکنون پژوهش کامل و جامعی در زمینه گاه نگاری برپایه داده های سفالی و مطالعه تسلسل فناوری و گونه شناختی سفال دوران پیش از تاریخ، به ویژه در عصر مفرغ صورت نپذیرفته است. عدم موجودیت گاه نگاری مطلق برروی داده های حاصل از کاوش محوطه های عصر مفرغ و آهن در منطقه موجب گردید تا اکثر مجموعه های سفالی به خصوص سفال های خاکستری در این مناطق که ازطریق بررسی های باستان شناسی و یا بعضاً ازطریق کاوش به دست آمده اند، در توصیف، طبقه بندی و تحلیل گاه نگاری آن ها، عمدتاً تحت تأثیر رویکردهای تاریخ فرهنگی قرار گرفته و این سفال های خاکستری را به عصر آهن انتساب داده اند. البته گاهی شاهد نسبت دادن آن ها به عصر مفرغ به شکلی کلی و بدون تعیین مراحل سه گانه این دوره هستیم؛ بنابراین نبود طبقه بندی و گونه شناسی سفال در چارچوب علمی و تطبیقی و منطبق بر لایه نگاری و گاه نگاری، یکی از مسائل مهم باستان شناختی این منطقه در عصر مفرغ است. نگارندگان مقاله حاضر ازطریق مطالعات فنی، تطبیقی، گونه شناسی، گاه نگاری و طبقه بندی سفال های عصرمفرغ حاصل از کاوش محوطه قلعه بن بابل و با تکیه بر گاه نگاری مطلق کوشیده اند که یک هم سنجی و گاه نگاری مقایسه ای برای این دوره ارائه نموده و تعاملات فرهنگی در مقیاس منطقه ای و فرامنطقه ای را تحلیل کنند. سفال های عصرمفرغ این محوطه با نمونه های مکشوف از: گوهر تپه، یاقوت تپه، تپه قلعه کش، تپه قلعه پی، تپه ترکام و تپه عباسی در شرق مازندران، شاه تپه، ترنگ تپه و نرگس تپه در گرگان، و هم چنین تپه حصار در دشت دامغان قابل مقایسه هستند؛ درحالی که نتیجه مطالعه تطبیقی سفال های قلعه بن بیانگر پیوندهای فرهنگی بخش مرکزی مازندران با نواحی شرقی آن و دشت های گرگان و دامغان در عصر مفرغ است، کشف چند قطعه سفال از گونه یانیق (کورا-ارس) در این محوطه، جستار تازه ای در زمینه احتمال ارتباط این منطقه با خاستگاه های این سفال (شاید شمال غرب ایران) در نیمه دوم هزاره سوم پیش ازمیلاد می گشاید.
بررسی یافته های فرهنگی (کاشی و سفال) محوطه تاریخی کهنه گوراب، شهرستان املش و پیشنهادی برای گاه نگاری محوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
264-241
حوزههای تخصصی:
محوطه های وابسته به سلسله های محلی در شمال ایران، ازجمله مهم ترین منابع برای درک حاکمیت سیاسی و فرهنگی این منطقه به شمار می رود. دیرپایی برخی از سلسله های محلی موجب شکل گیری استقرارهای قابل توجهی در بسترهای متفاوت محیطی، ازجمله مناطق کوهستانی تا جنگلی گردیده است. کهنه گوراب واقع در دهستان املش شمالی یکی از نمونه های قابل ذکر در این زمینه است. این محوطه، ازجمله مناطق آباد در زمان حکومت آل کیا در شرق گیلان بود. به دلیل توجه باستان شناسان به گورستان های دوران تاریخی و عدم توجه به محوطه های وابسته به سلسله های محلی اسلامی، دانش ما در زمینه محوطه های اسلامی گیلان بسیار اندک است. شناخت و تحلیل موقعیت مکانی و ارتباطی کهنه گوراب به عنوان یکی از بسترهای استقراری تحت سیطره سیاسی-فرهنگی خاندان آل کیا در گیلان انجام پژوهش پیشِ رو را ضروری نموده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش ها برآمده است که، با توجه به یافته های فرهنگی (کاشی ها و سفال ها) محوطه کهنه گوراب املش از منظر گاه نگاری نسبی و در تناظر با متون تاریخی مرتبط، چه بازه زمانی برای این محوطه را می توان پیشنهاد داد؟ و ارتباط درون و برون منطقه ای محوطه کهنه گوراب با محوطه های پیرامونی چگونه قابل توضیح است؟ مهم ترین هدف پژوهش، تبیین گاه نگارانه و هم چنین بررسی روابط فرهنگی درون و برون منطقه ای براساس داده های فرهنگی تعریف شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی-اسنادی و روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. نتیجه آن که مهم ترین یافته های فرهنگی محوطه کهنه گوراب، ازجمله قطعات کاشی با لعاب تک رنگ و نقوش گیاهی و هم چنین سفالینه ساده با نقش کنده، گلابه ای، سفالینه لعاب دار با لعاب تک رنگ، نقش کنده زیرلعاب، لعاب پاشیده، اسگرافیتو، نقاشی زیرلعاب مانند فیروزه قلم مشکی، آبی و سفید حاکی از ارتباط فرهنگی با مناطق همجوار خود مانند تپه پنج پیران لاهیجان، شهر اسلامی گسکر، قلعه لیسار تالش (درون منطقه ای) است و هم چنین نشانگر روابط با محوطه های شاخصی چون: آمل، جرجان، نیشابور، ری و ساوه (برون منطقه ای) است. گاه نگاری تطبیقی و مقایسه ای این محوطه نشان داد استقرار دست کم از قرن 3 یا 4 ه .ق.، آغاز شده و تا سده های 8 تا 10 ه .ق.، یعنی هم زمان با حکومت خاندان آل کیا در شرق گیلان تداوم داشته است. با به قدرت رسیدن شاه عباس بزرگ صفوی، کم کم این محوطه اعتبار خود را از دست داد و زلزله های متوالی هم زمان با عصر قاجاریه مزید بر علت گردید و بخش های قابل توجه این محوطه را تخریب نمود.
وضعیت اقتصادی امام حسن مجتبی (ع) در عصر حضور در مدینه النبی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، وضعیت اقتصادی امام حسن مجتبی (ع) در سال های زندگی پس از صلح در مدینه تا شهادت را بررسی می کند. متأسفانه در اذهان عمومی، بخشی از تاریخ امام حسن (ع) که بیشتر به صلح ایشان مربوط است نقش بسته و به ابعاد دیگری از زندگی امام (ع) کمتر اشاره شده است. ایشان غیر از مصالحه جویی و مصلت یابی امت اسلامی خصلت های ستوده دیگری مانند جود و کرم فراوان نیز داشت. منابع درآمد ایشان بیشتر از موقوفات امیرالمؤمنین (ع) و محصول فعالیت های شخصی ایشان بود آن هم به گونه ای که بخش اعظم آن صرف نیاز مستمندان می شد نه مصارف شخصی زندگی خودش. این امام باوجود این همه منابع مالی، زندگی بسیار ساده و زاهدانه ای داشت.
تشکیل فرهنگ شخصِ مشهور در ایران و جایگاه اجتماعی و سیاسی آن در دوره پهلوی(1340- 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
51-76
حوزههای تخصصی:
تشکیل فرهنگ شخصِ مشهور در ایران و جایگاه اجتماعی و سیاسی آن در دوره پهلوی(1340 1357) حسینعلی قربانی[1] چکیده با پدیدآمدن فرهنگ شخصِ مشهور و پیدایش عنصری به نام ستاره در اواسط سده بیستم میلادی، نیروی پرجاذبه و جدیدی شکل گرفت که در اجتماع و سیاست نقش آفرینی کرد. این پژوهش به این مسئله پاسخ می دهد که چگونه در ایران که مرجعیت های قدرتِ محدودی داشت، فرهنگ شخصِ مشهور شکل گرفت و رشد یافت. برای پاسخ دادن به این مسئله، ضمن واکاوی چگونگی تشکیل عناصر این فرهنگ (مخاطبان، ستاره ها و واسطه ها) در ایران، جایگاه اجتماعی و سیاسی آن در دوره پهلوی و مناسباتش با گروه های مختلف اجتماع و حاکمیت بررسی می شود. بر اساس یافته های تحقیق، ستاره فقط هنگامی شکل گرفت که واسطه ها رشد کردند. رشد واسطه ها مرهون گسترش صنعتی شدن کشور و افزایش وسایل ارتباط جمعی در اواسط دهه 1340 بود و بدین ترتیب ضلع سوم یعنی، مخاطبان نیز به آن افزوده شد. شخص مشهور و یا ستاره به عنوان مهم ترین محصول فرهنگ جدید، به علت وجود مخاطبان فراوان، به مرجعیت جدید و تأثیرگذار تبدیل شد. در آغاز، به دلیل نبودن ابزارهای امروزی همچون اینترنت، ارتباط ستاره با مخاطب، به یکی از رسانه های دولتی، نیمه دولتی و یا مستقل وابسته بود. این موضوع فرصتی بود برای آنکه حکومت با حمایت از برخی ستاره ها، در ترویج ایدئولوژی شاهنشاهی، احیا و تداوم مشروعیت آن و تبلیغ دستاوردهایی همچون انقلاب سفید بکوشد و نیز گروه های مخالف و مبارز، برخی از ستاره های مستقل را جذب کنند. واژه های کلیدی: ستاره، دوره پهلوی، نشریات، سینما [1] . دانش آموخته دکتری تاریخ از پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی. q.hosein@gmail.com تاریخ دریافت : 30/11/1400 – تاریخ تأیید 16/1/1401
واژه های مربوط به طبیعت و پدیده های طبیعی در کده نام های ایرانی و کاربرد و پیشینه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
233 - 266
حوزههای تخصصی:
جای نام ها یا همان نام مناطق جغرافیایی بخشی از میراث زبانی زنده و پویایی است که از نسلی به نسل دیگر می رسد و کمتر دچار تغییر و تحریف می شود. نام های جغرافیایی را بسته به نوع و گونه شان می توان به انواع کده نام ها یا نام مناطق مسکونی، شیب نام ها یا نام پستی و بلندی های روی زمین و آب نام ها یا نام عوارض طبیعی ای که مرتبط با آب هستند تقسیم کرد. در میان این انواع، کده نام ها به سبب آنکه انسان در ارتباط بیشتری با آنهاست بسامد بیشتری دارند و به لحاظ بررسی و مطالعه از نقش مهم تری برخوردارند. کده نام ها را می توان از وجوه گوناگون مطالعه کرد و ویژگی های زبانی و غیرزبانی را در ساخت آنها مورد تدقیق قرار داد. یکی از ویژگی ها جالب توجه در ساخت کده نام ها بررسی و طبقه بندی موضوعی واژه های پایه ای است که در آنها دیده می شود. این واژه های پایه هم به لحاظ زبانی و هم به لحاظ فرهنگی و تاریخی درخور توجه اند. ازجمله واژه های پایه ای که در کده نام قابل بررسی و مطالعه است، واژه های مربوط به طبیعت و پدیده های طبیعی است. کاربرد این واژه ها در کده نام ها امری امروزی نیست بلکه پدیده ای است تاریخی و از دیرباز در ساخت کده نام ها رواج داشته است. در این مقاله به بررسی و تحلیل واژه های مربوط به حوزه طبیعت که در کده نام های ایران به کار رفته می پردازیم و سابقه و پیشینه کاربرد این واژه ها را در نام های جغرافیایی پیش از اسلام نیز ذکر می کنیم.
جایگاه عوامل غیردینی موثردر پیروزی عرب های مسلمان در فتح ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
75 - 101
حوزههای تخصصی:
یکی از رخدادهای سترگ و اثرگذار در تاریخ ایران که منجر به دگرگونی های گسترده در این سرزمین شد، پیروزی سپاه مسلمانان در فتح ایران است. چنانکه در پی این رویداد مهم، سلسله ی ساسانی فروپاشید؛ کشور ایران تحت سلطه عرب های مسلمان درآمد؛ دیانت زرتشتی جایگاه پیشینِ خود را در جامعه ایرانی از دست داد و دین اسلام با گرویدن تدریجی اکثریت ایرانیان زرتشتی تا حد زیادی جایگزین دین زرتشتی در ایران شد. لذا به دلیل تأثیرات شگرفی که این رویداد بر زندگی ساکنان این سرزمین داشت از دیرباز این پرسش مطرح گردید که علت پیروزی سپاه عرب های مسلمان بر سپاه ساسانی و فروپاشی این سلسله چه بوده است؟ هرچند در پاسخ به این پرسش، تاکنون پژوهش های بسیاری صورت گرفته است؛ اما در این آثار به طور عمده بر دو نکته؛ یعنی وجود ایمان و انگیزه ای دینی در میان تازه مسلمانان از یک طرف، وجود نظام طبقاتی و ظالمانه ی ساسانیان و روحانیون زرتشتی از سوی دیگر، تأکید شده است. بر همین اساس در مقاله ی حاضر، تلاش بر آن است تا با استخراج و استنباط داده های تاریخی از منابع کهن و با استفاده از رویکردی انتقادی و روشِ توصیفی-تحلیلی، ضمن اثبات نادرستی نظریه های مطرح شده پیشین به تبیین و تحلیلِ جایگاه عوامل غیردینی مؤثر در پیروزی عرب ها در فتح ایران نیز پرداخته شود.
نگاهی به تاریخ شهرسازی ایران در دوره صفوی: نمونه موردی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
33 - 61
حوزههای تخصصی:
شواهد و مدارک نشان می دهد تا پیش از دوره صفوی، ساختار فضایی شهر کرمان بر سه عنصر مسجد جامع مظفری، کهندژ و بازار کوچک استوار بود، اما در دوره صفوی این ساختار دگرگون شد. بررسی متون و آثار موجود نشانگر تحوّلات قابل توجه در دوره صفوی در ساختارهای شهری کرمان است. پرسش های این پژوهش این است که ویژگی های تاریخی معرّف ساختار کالبدی-فضایی و تغییرات فضاهای ارتباطی شهر کرمان در دوره صفوی بر چه مبنایی بوده است؟ آیا شهر کرمان بر اساس الگوی شهرسازی اصفهان در دوره صفوی ساخته شده است؟ فرضیاتی که در ارتباط با این پرسش ها قابل طرح است، ساخت میدان گنجعلی خان در روند گسترش و تحوّلات بعدی شهری کرمان، به ویژه در زمان قاجار تأثیر چشمگیری داشت. با ساخت میدان، محلّه هایی در نزدیک میدان و اصولاً در شمال آن، بازسازی و محلّه های جدیدی هم احداث شد. در همین راستا در زمان شاه عباس دوم نیز در جنوب شهر در فاصله بین کهندژ و مجموعه گنجعلی خان، بازاری ساخته شد. هدف نوشتار حاضر مطالعه تغییر و تحوّلات و ارتباط ساختارهای شهری کرمان در دوره صفویه است. نتایج این تحقیق نشان داد که در دوره صفوی، حاکمان محلّی نقش مهمّی در تغییر ساختارهای شهری داشتند و جهت توسعه شهر از جنوبی-شمالی، به غربی- شرقی تغییر یافت؛ همچنین میدان، نقش ساختار اصلی شهر کرمان را داشته و بیشتر تغییر و تحوّلات پس از دوره صفوی بر پایه این عنصر مهم شهری صورت گرفته است.
جنبش کارگری و حزب توده در کارخانه نخ ریسی و نساجی خسروی خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۱)
74 - 106
حوزههای تخصصی:
در سال 1316ش اولین و بزرگ ترین کارخانه نخ ریسی و نساجی شرق ایران با عنوان «شرکت نخ ریسی و نساجی خسروی خراسان» در مشهد راه اندازی شد. با تأسیس این کارخانه و اشتغال کارگران در این واحد صنعتی، زمینه تشکیل اجتماعات سیاسی کارگری در مشهد امکان پذیر شد. وقایع شهریور 1320ش و بازشدن فضای سیاسی موجب شد تا جنبش کارگری در مشهد ایجاد شود. وضعیت نابه سامان اقتصادی آن دوران در نقاط مختلف ازجمله مشهد باعث شد تا حزب توده از موقعیت استفاده کند و بر جنبش کارگری مسلط شود. این حزب با نفوذدادن اندیشه های خود بین کارگران و دادن آگاهی و آموزش به آن ها برای اعاده مطالباتشان، واکنش کارفرمایان را برانگیخت. هدف: بررسی نقش حزب توده در سازمان دهی به تشکل ها و اعتصاب ها در کارخانه نخ ریسی و نساجی خسروی و نحوه واکنش کارفرمایان و دستگاه حاکمه به این قبیل فعالیت ها. روش/ رویکرد پژوهش: این مقاله با روش تحلیل-تاریخی و با تکیه بر اسناد، و منابع کتاب خانه ای تدوین شده است. یافته ها و نتیجه گیری: گسترش فعالیت های شاخه کارگری حزب توده در کارخانه نخ ریسی و نساجی خسروی و درنتیجه مطالبات پی درپی کارگران سبب شد تا کارفرمایان سیاست هایی ازجمله ایجاد دسته جات مذهبی دربرابر توده ای ها و اخراج و تعلیق کارگران را اتخاذ کنند.
ولایت سیاسی فقیه با تکیه بر اجازه نامه های امور حسبیه دوره قاجار و پهلوی (۱۲۱۰-۱۳۵۷ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۱۰۷-۱۳۰
حوزههای تخصصی:
امور حسبیه، یکی از قدیمی ترین مباحث فقهی است که از نخستین روزهای تدوین فقه، مسائل آن به صورت پراکنده در منابع فقهی، متداول بوده و به امور فردی و اجتماعی اطلاق می شود که انتظام زندگی فرد، جامعه و سامان اجتماعی از هر نظر به آن بستگی دارد و بر سه عنصر اصلی عدم رضایت شارع مقدس به ترک و اهمال در آن امور، نداشتن متولی و عدم توقف بر ترافع قضایی و رجوع به محکمه استوار است. اجازه در تصدی امور حسبیه، به معنای اذنی است که فقیه جامع الشرائط به افرادی می دهد تا بتوانند با اجازه او، به مشکلات مردم (تطبیق رفتار های شخصی و اجتماعی مردم با قوانین شریعت اسلامی) رسیدگی کنند. مسئولیت های شرعی بر اساس قواعد کلی موجود در فقه شیعه، باید از قدرت اجتهاد سرچشمه گیرد؛ از این رو، تأیید صلاحیت تصدّی امور حسبیه توسط مجتهدی برجسته، سبب مشروعیت آنان نزد مردم می شد و ابزار مناسبی بود تا مردم به ایشان اعتماد کنند. این مقاله، به لحاظ ماهیت تاریخی، پژوهشی توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر اسناد
بهداشت زنان در دوره پهلوی دوم (1357-1320) مطالعه موردی: اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف از این تحقیق، بررسی-بهداشت زنان- است. برای تمرکز بهتر بر موضوع بحث، اصفهان به عنوان یکی از شهرهای مهم کشور برای پژوهش انتخاب گردید. خانواده واحدی بنیادی در همه جوامع بوده و همین مسئله اهمیت نقش زنان را در بهداشت خانواده و کل جامعه نشان میدهد. با شکل گیری حکومت پهلوی، فعالیت هایی درزمینه بهداشت زنان مانند ایجاد بیمارستانهای تخصصی و تربیت کادر متخصص انجام شد. با شکل گیری سپاه بهداشت، بهداشت زنان نیز در زیرمجموعه بهداشت همگانی موردتوجه قرار گرفت و بخش های زنان و مراکز بهداشت مادر و کودک در بیمارستانها ایجاد شد. در دانشگاه ها بخش های تخصصی زنان شکل گرفت و نشستهایی برای بررسی فنی تر بهداشت زنان و معرفی پیشرفت های آن انجام شد؛ بنابراین مسئله اصلی این پژوهش تحولاتی است که در زمینه بهداشت زنان رخ داد و سوال اصلی پژوهش چگونگی توسعه بهداشت زنان، عوامل علاقمندی زنان به بهداشت فردی و نقش ارگان های حامی زنان در این توسعه است. در این مقاله، با تکیه بر اسناد آرشیوی،مجلات،روزنامه ها و مصاحبه و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این موضوع پرداخته شده است. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که برای تأمین بهداشت جامعه، نیاز به بررسی اساسی مشکلات بهداشتی زنان بوده است؛ زیرا زنان به عنوان یکی از ارکان اصلی خانواده وظیفه تأمین بهداشت و سلامت سایر اعضا را به عهده گرفته اند. درواقع برونداد اصلی این پژوهش آشکار ساخت که آموزش و بهداشت زنان،از راهکارهای پزشکی در امر پیشگیری محسوب می شد.رسیدگی به بهداشت زنان،در امر پیشگیری از بروز بیماری در سایر اعضای خانواده مؤثر است.
آسیبهای اجتماعی و اقدامات بلدیه تهران (1300-1320)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای جنگ اول جهانی در ایران آسیبهای اجتماعی اقشاری از شهروندان به ویژه در شهر تهران بود. بنابراین بلدیه تهران برای کاستن از بحرانها، اطفال بی سرپرست را مدیریت کرد، تعداد زیادی از زنان آواره تحت پوشش قرار گرفتند، برای تحکیم پایه های خانواده و نظارت دقیق تر بر امور چهارگانه نکاح، طلاق، ارث و مالکیت مقررات قانون سجل احوال جدی تر گرفته شد و برای کسانی که از ثبت احوال خویش خودداری میکردند، مجازاتهائی در نظر گرفته شد. تا سالهای بعدی که به مرور اداره سجل احوال، بهداریها و مدارس شبانه روزی از بلدیه منتزع شدند، وظایف مزبور برعهده این بود. بنابراین پرسش اصلی مقاله حاضر این است که نقش بلدیه در مهار آسیبهای اجتماعی در مقطع زمانی سالهای 1300 تا 1320 چه بود و این نهاد با چه ابزارهائی میخواست تقویت نهاد خانواده و فرایند کاستن از آسیبهای اجتماعی را بین اقشار فرودست اجتماعی تحقق بخشد؟ این مقاله بر اساس روش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که بلدیه تهران در این دوره بر اساس سیاست تمرکزگرائی و با اختیارات وسیعی که داشت، توانست تا حد زیادی برخی آسیبهای اجتماعی را مهار نماید. اما با محدود شدن اختیارات این نهاد، بحرانهای سابق کمابیش ادامه یافتند.
فراز و فرود تئاترهای لاله زار در فاصله سال های 1320 تا 1357 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دوره ناصری تا اواسط حکومت پهلوی دوم خیابان لاله زار یکی از کانون های اصلی تجددگرایی در شهر تهران بود. تعداد قابل توجهی از سالن های تئاتر و سینما و کافه ها و دفاتر برخی از مطبوعات آن دوره در این خیابان قرار داشتند. نکته مهم این است که اطلاعات ما درباره بسیاری از این موارد محدود و غیردقیق است. به عنوان نمونه می توانیم به پیشینه پژوهش در مورد تئاترهای لاله زار اشاره کنیم. این تئاترها از اواخر دوره قاجار تا زمان وقوع انقلاب اسلامی از مهم ترین مراکز نمایشی شهر تهران بوده اند. با این حال پژوهش های کافی و روشنگر درباره وضعیت این تئاترها در بخش قابل توجهی از این دوره در دست نیست. ما در مقاله ای به بررسی وضعیت تئاترهای لاله زار از سال 1288 شمسی (زمان نخستین اجرا در طبقه فوقانی مطبعه فاروس) تا سال 1320 شمسی پرداخته ایم. در این پژوهش به دنبال توضیح وضعیت تئاترهای لاله زار در فاصله سال های 1320 تا سال 1357 شمسی هستیم. پرسش اصلی این پژوهش این است که چه عواملی در فراز و فرود تئاترهای لاله زار در فاصله زمانی میان سالهای 1320 تا 1357 شمسی مؤثر بوده اند؟ برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای بهره برده ایم. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در پی گسترش آزادی های سیاسی و اجتماعی پس از شهریور 1320 تمایل به اجرای تئاتر فزونی گرفت و گروه های گوناگون تئاتر شروع به کار کردند. در این دوره اجراهای گروه نوشین در تئاترهای فرهنگ و فردوسی سبب افزایش سطح کیفی سایر تئاترها شد. پس از کودتای 28 مرداد و در جریان بازداشت افراد وابسته به جبهه ملی و حزب توده، تعدادی از هنرمندان تئاتر نیز بازداشت شدند. با این حال تئاترهای لاله زار دچار مشکل جدی نشدند و به کار خود ادامه دادند. البته استقبال مردم از سینما در دهه 1330 سبب شد که تئاترهای لاله زار دچار مشکل اقتصادی شوند و از سال 1335 به اجرای آتراکسیون روی بیاورند. ضمناً در نتیجه توسعه جغرافیایی شهر تهران از اواسط دهه 1330 به تدریج افراد ثروتمند و اعضای طبقه متوسط به جای تئاترهای لاله زار به مراکز تفریحی دیگری روی آوردند و فرودستان مراجعان اصلی این تئاترها شدند. سرانجام در دوره وقوع انقلاب اسلامی تغییراتی جدی در وضعیت تئاترهای لاله زار پدید آمد.
بررسی کارکرد و معنای چهار واژه رساننده مفهوم اجتماعی- سیاسی «مردم» در کتیبه های فارسی باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله مقاله حاضر بررسی واژگانی است که می توانند در تحریرهای فارسی باستان کتیبه های هخامنشی بر مفهوم اجتماعی-سیاسی «مردم» اطلاق شوند و با توجه به شواهد معادل کل این مفهوم و یا بخشی از آن در نظر گرفته شوند. پژوهش پیشِ رو با رویکرد تاریخ مفهومی مبتنی بر تحلیل زبان شناختی کتیبه های فارسی باستان کوشیده است این واژگان و نسبت آنها با مفهوم «مردم»، به عنوان کنشگرانی اجتماعی-سیاسی، را از منظر کارکردها و معناهای اجتماعی و سیاسی بررسی کند. ازاین رو، به دنبال پاسخی برای این پرسش است که واژگان معادل یا رساننده مفهوم مردم در تحریرهای فارسی باستان این کتیبه ها کدامند و چگونه می توان کارکرد و معنای اجتماعی آنها را در بافت سیاسی تبیین کرد؟ در پاسخ این فرض مطرح می شود که هر کدام از ستاک های martiya-، zana-، bandaka- وkāra- بازتاب دهنده بخشی از مفهوم اجتماعی سیاسی «مردم» در کتیبه های فارسی باستان هستند. یافته های پژوهش کارکرد و معنای هر یک از چهار ستاک ذکرشده را به عنوان «مرد»، «سرباز»، «اتباع و پیروان حکومت»، «باشندگان سرزمین»، و «مردم/ سپاه» در متن فارسی باستان کتیبه های هخامنشی بررسی و تبیین کرده است.
بررسی وضعیت شیعیان در عصر امام حسن عسکری (علیه السلام)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که؛ وضعیت شیعیان در زمان امام حسن عسکری چگونه بود؟ با اشاره به زندگی امام حسن عسکری (ع)، فعالیتهای علمی، سیاسی، اجتماعی آن حضرت و اقدامات حاکمان و خلفای عباسی هم عصر ایشان، امام در راه تقویت ارتباط شیعه با امام مهدی (عج) و زمینه سازی برای پزیرش امام غایب و معرفی و شناخت ایشان برای شیعیان خاص و رسیدگی امام حسن عسکری (ع) به وضعیت مالی برخی از شیعیان مطرح گردیده است. نیز مظلومیت های شیعیان مانند بازرسی منازل و ایجاد فضای رعب و وحشت و پراکندگی شیعیان در زمان امام عسکری بیان شده است. نیز به قیامها و شورشهای این دوره از سوی علویان یا غیر شیعیان، مانند قیام علی بن زید بن حسین، قیام احمد بن محمد و تبعات آن این قیامها پرداخته شده است.