فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۹ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
286-265
حوزههای تخصصی:
دشت بُرخوار در شمال اصفهان با خاک آبرفتی حاصل خیز و بیش از یک صد رشته قنات، در عصر قاجار کشاورزی و باغ داری پررونقی داشت. هم چنین موقعیت آن در شاهراه اصفهان به مرکز حکومت، صدور محصولات را به نواحی دیگر آسان می نمود. بر این اساس، مسأله اصلی این مقاله، چگونگی اثرگذاریِ کشاورزی و باغ داری بر معیشت ساکنان بُرخوار است. پرسش ها این است که مدیریت منابع آب و خاک در دشت برخوار در عصر قاجار چگونه بود و کشاورزی و باغ داری در راهبردهای معیشتیِ ساکنانِ آن چه جایگاهی داشت؟ ویژگی های معماری مرتبط با باغ داری و کشاورزی در دشت برخوار چه بود؟ روش گردآوری داده ها، اسنادی و میدانی و روش پژوهش، تاریخی و توصیفی-تحلیلی است. نتایج نشانگر مالکیت اربابان و مالکان بزرگ بر اغلب اراضی کشاورزی و باغ ها و مالکیت خرده مالکان بر برخی دیگر از زمین ها و باغات است. کمبود منابع آب سطحی، به توسعه روش های استخراج آب زیرسطحی منجر شده و بیش از یک صد رشته قنات در دشت بُرخوار، به پایداری اقتصاد کشاورزی و باغ داری کمک می کرد. مدیریت و نوبت بندی گردش آب قنات ها بر پایه حجم آب دهی، تعداد خانوار، نوع کشت، وضع زمین و قوانین منطقه ای صورت می گرفت. هم چنین بر پایه شواهد باستان شناسیِ دوره قاجار در این دشت ازجمله «باغ ها و خانه باغ های نامنظم با نقشه ارگانیک» و «باغ های منظم اربابی با نقشه از پیش طراحی شده»، کشت وزرع به شیوه های کشت «معیشتی» و «تجاری» بود. در اوایل دوره قاجار، کشت معیشتی و در نیمه دوم عصر قاجار، همانند سایر نقاط ایران، کشت تجاری در بُرخوار رایج بود و درآمد کشاورزی تجاری به تأمین معاش و نیازهای زیستی اختصاص می یافت. تحلیل محتوای کتب قاجاری نیز نشانگر راهبردهای معیشتی فوق در دشت برخوار است. چنان که درکنار کشت معیشتیِ گندم، جو، حبوبات، صیفی جات و برخی میوه ها، کشت تجاری خربزه و پنبه به تقویت توان اقتصادی و تأمین معاش مبتنی بر درآمدهای کشاورزی کمک می کرد..
بازیابی زمینه های تحدید قبا و عبا به روحانیت شیعه در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
131-157
حوزههای تخصصی:
بازیابی زمینه های تحدید قبا و عبا به روحانیت شیعه در عصر قاجار هادی یعقوب زاده[1]، آمنه مافی تبار[2] چکیده در بازه طولانیِ فرمانروایی قاجاریان، سردمداران حکومتی با نگاه به غرب در پوشش جامعه تغییراتی ایجاد کردند که عامه مردم را تحت تأثیر قرار داد. در این بین، علمای دینی شیعه با حفظ پوشش تاریخی خود از دیگران متمایز شدند. هدف این مقاله، واکاوی زمینه های انحصار قبا و عبا به عنوان اصلی ترین اجزای تن پوش به این قشر از جامعه است. بدین قرار پرسش این خواهد بود که چرا و چگونه قبا و عبا به عنوان تن پوش روحانیت شیعه در ایران شناخته شد؟ فرضیه آنکه برای بازیابی این چگونگی باید به تحولات رسمی و غیررسمی جامگانی عصر قاجار رجوع کرد. نتیجه بررسی ها به شیوه توصیفی تحلیلی نشان می دهد با تغییر پوشش رسمی دربار و تبعیت قشر متوسط جامعه شهری از ایشان، صورت ظاهری جامه مردم دگرگون شد. در این بین، روحانیون دینی با ممارست در سبقه فرهنگی و حفظ تن پوش قبا و عبا، از دیگران متمایز شدند و وجه نمادین کسوت ایشان در ایران تقویت شد. واژه های کلیدی: قاجار، روحانیت شیعه، علمای شیعه، لباس، قبا، عبا [1] . استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه هنر، (نویسندهه مسئول) yaghoubzadeh@art.ac.ir [2] . استادیار گروه طراحی پارچه و لباس، دانشکده هنرهای کاربردی، دانشگاه هنر a.mafitabar @art.ac.ir تاریخ دریافت : 27/9/1400- تاریخ تأیید: 17/12/1400
شناخت واحدهای اولیه فضایی درجهت تعیین الگوهای نظم کالبدی خانه های دوره قاجار، استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
۲۸۳-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
خانه ایرانی، مشحون از واحدهای ساختاری است؛ انسجام واحدها، الگوهای پیچیده تری را به وجود می آورد که به تبع استقرار آن ها در جاهای مختلف بنا، ساختار کالبدی و ویژگی های عملکردی و فرهنگی آن نیز شکل می گیرد. از آن جایی که ترکیب این الگوها در خانه همواره انعکاسی از آداب و روش زندگی ساکنان و شرایط محلی است، شناخت هریک از این الگوها امکان استفاده از آن ها را در سطحی وسیع در طراحی خانه های جدید فراهم می نماید. چیستی الگوهای ساختاری و میزان تأثیرگذاری آن ها بر معماری مسکونی ایرانی-اسلامی مبنای پرسش گری پژوهش است. این پژوهش قصد دارد با اتخاذ رویکردی کالبدی به بیان ساختار زبان معماری خانه در بناهای نمونه دوره قاجار بپردازد، و از این طریق زمینه بازیابی ارزش های معماری گذشته را فراهم سازد. روش پژوهش توصیفی-تاریخی و روش یافته اندوزی ترکیبی است. اساس مطالعات رصدی نیز ازطریق حضور در بناهایی که دارای ترکیب معماری نسبتاً کامل بوده اند، و با استناد به نقشه ها، تصویرها و متن های موجود صورت گرفته است. محتواهای انتزاع شده با کمک نرم افزار اتوکد (Auto CAD) واحدهای اولیه را در شکل های هندسی معرفی می نماید و مصداق پذیری آن ها را در 50 خانه باارزش تاریخی-فرهنگی دوره قاجار بررسی می کند. بررسی های نظری، نشان از حضور هفت واحد اولیه فضایی در معماری خانه به ترتیب از شفاف به کدر، حیاط، صفه، ایوان، تالار، نشیمن، اتاق، پستو دارد. از نتایج مهم این جست وجو می توان به تعمیم پذیری نظم منطقی واحدهای اولیه شناسایی شده در ترکیب های متنوع و تولید واحدهای فضایی پیچیده تر از واحدهای اولیه به تعداد 5040 الگو اشاره کرد. نتایج نشان می دهند الگوها به نسبت های متنوع از 27.16% تا 0.06% و تعداد 45 عدد در خانه های انتخابی مشارکت دارند. در این میان، الگوی شماره 8 بیشترین (328) حضور را دارد؛ درحالی که الگوهای 14، 32 و 45 کمترین (1) کاربرد را دارند.
سیاست مذهبی مرابطون در برابر جریان تصوف در مغرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرابطون از نیمه قرن پنجم با دعاوی مذهبی در مغرب اقصی به قدرت دست یافتند. آنان مذهب مالکی را مبنای عملکرد سیاست های داخلی و خارجی خود برای اداره کشور قرار دادند. مرابطون افزون بر جلوگیری از فعالیت سایر مذاهب، با جریان تصوّف نیز که از پایگاه اجتماعی مهمی در آن سرزمین برخوردار بودند، مقابله کرده و فعالیت آنها را متوقف کردند. پژوهش حاضر در نظر دارد با واکاوی رویکرد و عملکرد مرابطون در رابطه با صوفیان در مغرب، به این پرسش، پاسخ دهد که علل و عوامل سیاست تقابلی آنان با تصوف چه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که گسترش تصوف در مغرب می توانست اقتدار مرابطون را به خطر بیاندازد، از این رو آنها با سیاست دو گانه به مهار و پیشگیری از گسترش تصوف پرداختند. مرابطون در گام اول با وارد کردن اتهام های مذهبی مانند بدعت گذاری و مخالفت با شرع، بخشی از صوفیان را سرکوب کردند و درگام دوم با نزدیک شدن به صوفیه تلاش کردند تا آنها را مهار کنند.
مدیریت دربار در حکومت صفویان و عثمانیان: بررسی تطبیقی اختیارات و وظایف ایشیک آقاسی باشی دیوان صفوی با مقامات مشابه در دربار عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
۱۲۲-۹۹
حوزههای تخصصی:
مدیریت دربار صفویان تا حد زیادی در اختیار یکی از چهار مقام عالی رتبه و قدرتمند صفویان به نام «ایشیک آقاسی باشی دیوان» قرار داشت. این مقام، برای مدیریت امور دربار و انجام وظایفی مانند برگزاری مجالس و محافل درباری، استقبال از مهمانان ویژه و سفیران خارجی، مدیریت حرمسرا و نگهبانی و محافظت از دربار، زیردستان متعددی در اختیار داشت. در این پژوهش، به واکاوی نقش ها و وظایف این مقام عالی رتبه صفوی و زیردستانش پرداخته شده و تلاش شده است تا وظایف او با مقامات مشابه دربار عثمانی مقایسه شود. یافته های این مطالعه تطبیقی نشان می دهد با وجود اینکه نمی توان یک مقام خاصِ دربار عثمانی را با «ایشیک آقاسی باشی دیوان» از حیث اقتدار و وظایف، همتا و همسان خواند، اما مقاماتی مانند «دارالسعاده آغاسی» و «قپوآغاسی» و گروه های دیگر در دربار عثمانیان حضور داشتند که بخشی از اقتدار رئیس دربار صفوی را در خود داشتند و وظایف مشابهی را در دربار حکومت عثمانی ایفا می کردند.
رفتارشناسی خاندان عباس بن عبدالمطلب در مواجهه با حضرت حمزه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
151 - 174
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر حاوی محورهایی چون بحث از دیدگاه عباس (م 32ق)، عبدالله بن عباس (م 68ق)، خلفای عباسی (حک. 132-656ق) و محدثان و مورخان نزدیک به دستگاه خلافت عباسی درباره با حضرت حمزه (م 3ق) به این سوال پاسخ می دهد که خاندان عباس در طول تاریخ پرفراز و نشیب شان چه دیدگاه و تعاملی با حضرت حمزه داشته اند؟ خاندان عباسی بخصوص پس از رسیدن به خلافت طولانی مدت شان سعی در تبلیغات سوء پیرامون سایر نوادگان هاشم بن عبدمناف کرده و متقابلا درصدد تطهیر عملکرد و توجیه سیاست های خویش بوده اند. از این رو به نظر می رسد ضروری است تا نسبت به دیدگاه و نحوه تعامل عباسیان و مناسبات این خاندان با سیره و تاریخ حمزه تحقیقی صورت گیرد. یافته های پژوهش حاکی از نوعی دوگانگی رفتاری جهت کسب منافع سیاسی در خلفای عباسی بوده که تا حدودی به موفقیت آنان در کسب قدرت و فریب افکار عمومی منجر شده است. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
نقش یهودیان در نهضت ترجمه در اندلس (قرن های 11 تا 13 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
95 - 116
حوزههای تخصصی:
نهضت ترجمه در اندلس بعد از تصرف طلیطله (478 ق) و آشنایی مسیحیان با میراث علمی مسلمانان آغاز شد. یهودیان به دلیل حضور در جوامع اسلامی، تسلط بر زبان عربی و به پشتوانه دانش خویش، از مهم ترین افراد در نهضت ترجمه به شمار می رفتند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی علاوه بر بیان زمینه ها و چگونگی حضور یهودیان در اندلس، نقش آن ها را در نهضت ترجمه بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد به دنبال سختگیری های موحدان، روند حضور یهودیان در اندلس افزایش یافت و آن ها علاوه بر ترجمه، تجربه های خود را در امور سیاسی به مسیحیان منتقل کردند. مترجمان یهودی ضمن ترجمه آثار مختلف در طب، ریاضیات، نجوم و فیزیک از عربی به اسپانیایی، عبری و لاتین خود نیز در دانش های مختلف صاحب نظر بودند. برخی از مترجمان برای امرارمعاش و برخی دیگر به دنبال جلب نظر حکام نسبت به جامعه یهودیان بودند.
تبیین علل جنبش های دوره عباسی با تمرکز بر جنبش های سنباد و المقنع (با تاکید بر نظریه محرومیت نسبی تد رابرت گر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطه همین اهمیت نظریه های مختلف کوشیده اند آن ها را توضیح دهند. یکی از مهم ترین این نظریه ها، نظریه محرومیت نسبی است. لشکر بنی عباس با شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد، این در حالی بود که سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. بنی عباس با به چالش کشیدن ارزش های اقتصادی، دینی، منزلتی و مشارکتی موجب افزایش حجم این جنبش ها گردیدند. بنی عباس با گرفتن مالیات های زیاد و تصرف زمین ها، از بین بردن انسجام عقیدتی و عدم مشارکت وسیع طبقات اجتماعی در کارهای حکومتی، باعث محرومیت نسبی طبقات اجتماعی شدند. این محرومیت نسبی به نوبه خود برافزایش میزان مشارکت طبقات اجتماعی و بالا رفتن حجم جنبش ها تأثیر گذاشت. درنهایت با کنترلی نسبی که مخالفان بر نیروهای جنبش کننده پیدا نمودند توانستند مدت زیادی دوام بیاورند. مقاله حاضر می کوشد با تمرکز بر نحوه شکل گیری و علل جنبش های سنباد و المقنع و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی و بررسی محتوای آثار تاریخی و جامعه شناسی، در پرتو نظریه محرومیت نسبی، به بررسی شکل گیری و علل این جنبش ها بپردازد.
چگونگی تعاملات دوسویه آل مظفر و اهل تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
434 - 460
حوزههای تخصصی:
از شاخصه های برجسته حکومت آل مظفر(713-795ق/1314-1393م) به عنوان یکی از حکومت های محلی عصر فترت، بهره مندی زیاد از مذهب در رویه های سیاسی و رفتارهای حکومتی است. حکام شافعی مذهب مظفری، به منظور حفظ منافع و کسب مشروعیت، نزدیک شدن به گروه های مختلف مذهبی(صوفیان، سادات و شیعیان) و بهره برداری سیاسی از پایگاه مردمی آنان را مدنظر قرار می دادند. به واسطه جایگاه مناسب اهل تصوف در قلمرو آل مظفر و علاقه حکام مظفری به این گروه مذهبی و سعی آنان در سازش و مدارا با مشایخ، زمینه ایجاد تعاملات دوسویه بین برخی صوفیان با این حکمرانان مهیا شد.یافته های این پژوهش که به روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده، مبیین آن است که وجوه مختلف تعامل آل مظفر با صوفیان که شامل مواردی چون ابراز ارادت به مشایخ آنها، احداث خانقاه و لحاظ کردن امتیازات اقتصادی برای شیوخ صوفی است که به دلایلی چون استفاده از پایگاه اجتماعی آنها برای کسب مشروعیت و مقبولیت، باور احتمالی به کرامات و اعمال خارق-العاده شیوخ صوفی و نیز عدم تمایل رهبران صوفی به مسایل دنیوی و حکومتی صورت می گرفت. در مقابل، بعضی از شیوخ صوفی با استقبال از عنایت حکام مظفری، برقراری تعاملات حسنه با آنها، انذار و پند دادن به مظفریان و دعای خیر و شفاعت برای آنان و رفع درگیری دو گروه متخاصم، به تأثیرگذاری هرچند اندک بر امور حکومتی آل مظفر و کاهش رنج های مردم پرداختند.
مغول شناسیِ ایرانی و نسبت آن با دو شاخه مغول شناسیِ مارکسیستی و غربی در تاریخ نگاری دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مغول شناسیِ ایرانی در کنار دوشاخه مغول پژوهی مارکسیستی و اروپایی، صورت بندی سه گانه مغول شناسیِ دوره پهلوی را تشکیل دادند. در این میان، مغول شناسیِ ایرانی به دلیل تمایز در مبانی روش شناختی و بینش تحلیلی متفاوت و نیز پیوندش با شاکله گفتمانی- ایدئولوژیکی دوره پهلوی، نوع خاصی از مغول پژوهی را عرضه کرد که واجد چند خصلت مهم بود: عدم اتکای آن به مبانی روش شناسیِ منسجم، پیوند آن با گفتمان ملی گرایانه ، غلبه گرایش های ایران گرایانه و گاه ایران ستایانه و سیطره رویکرد نخبه گرایانه در آن. مغول شناسیِ ایرانی تحت تأثیر این خصلت ها، به گفتمانِ ایدئولوژیکی کلان تری پیوند خورد و روایتِ خود از تاریخ عصر مغول را حول محور کلان روایتِ رستاخیزِ فرهنگیِ ایران صورت بندی کرد. بر مبنای چنین وضعیتی، فرضیه این پژوهش این است: مغول شناسیِ ایرانی، تاریخ ایران عصر مغول را به مثابه دوره ای طلایی روایت کرد و با مرکزیت بخشیدن به نظریه «رستاخیزِ فرهنگی و تداومِ هویت ایرانی»، به شکلی تفاخرآمیز، گفتمان ایدئولوژیکی دوره پهلوی را تقویت کرد. در این پژوهش تلاش می شود به روشی تحلیلی درجه اعتبار این فرضیه سنجیده شود.
کارکردهای چندمعنایی واژه «چنگ» در شعر فارسی با رویکرد نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال بیستم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
99 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق پیش رو، مطالعه کارکردهای چندمعنایی واژه «چنگ» در شعر فارسی است. مهم ترین پرسش در مقاله حاضر این است که چه انگاره های تصویری مرتبط با واژه «چنگ» در عبارات تشبیهی و استعاریِ شعر فارسی استفاده شده و شاعران از چه صور خیالی برای «چنگ» بهره گرفته اند. از نتایج مهم تحقیق حاضر این است که چنگِ بی جان، در شعر فارسی عنصری جاندار پنداشته شده و صفات و شخصیت انسانی یافته است. برخی از این مفاهیم در شعر شاعران فارسی نهادینه شده و در سبک های مختلف دوره های تاریخی تداوم یافته اند. مفهوم «کهنسالی» مهم ترین کاربرد ساز چنگ در اصطلاحات تشبیهی و استعاری شعر فارسی است و چنگ به دلیل دربرداشتن مفهوم کهنسالی به عنوان استعاره ای برای فلک و دنیا نیز به کار رفته و همچنین در مقام نصیحت گویی پیران ظاهر شده است. تشبیهات و استعارات دیگری که با خمیدگی ظاهری چنگ مرتبط هستند عبارتند از: خمودگی ناشی از غم و اندوه، خمیدگی به سبب شرمساری و سرافکندگی، خمیدگی از روی خدمت گزاری و سر تسلیم و ارادت خم کردن. انگاره هایی نیز مرتبط با اجزای ساختمان ساز چنگ خلق شده اند، مانند تشبیه زه های چنگ به گیسوی یار، تشبیه چوب دسته ساز به جامه پلاسین و کنایه از درویشی و زهد، تقابل پلاس پوشی چنگ با جنس ابریشمی زه های آن و کنایه از ریاکاری. طبق نظریه استعاری مفهومی، در این تحقیق مبدأ یکی (چنگ) و قلمرو مقصد شامل چندین مفهوم متفاوت تعریف شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، اشعار شاعران مهم از قرن چهارم هجری تا شاعران دوره معاصر است.
سازماندهی اجتماعی ایران در عصر پهلوی دوم با تکیه بر تصویرپردازی اسطوره ای آیین مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
97 - 114
حوزههای تخصصی:
جامعه ایران در عصر پهلوی دوم در نتیجه کودتای 28 مرداد 1332 دچار سرشکستگی و انفعال در عرصه فعالیت های سیاسی، حزبی و نشاط اجتماعی شد و حاکمیت پهلوی نیز دچار بحران مشروعیت گردید. بنابراین، محمدرضا شاه برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود و چاره جویی برای رفع شکاف های اجتماعی و نجات جامعه از بحران هایی که طی تحولات داخلی و جهانی در فرایند نوسازی گرفتار آن شده بود، درصدد استفاده از الگویی برآمد که بر رویکرد باستان گرایی استوار بود. آنچه این پژوهش را ضروری می سازد، شناخت این الگو و کارکرد آن در عصر پهلوی دوم است. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل داده هاست و با تکیه بر منابع به این پرسش پاسخ دهد که نمادهای آیین مهر چگونه در سازماندهی اجتماعی سیاست پهلوی مؤثر بودند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که محمدرضا شاه با الگوبرداری از برخی از نمادهای آیین مهر از قبیل شکست ناپذیری، نجات بخشی و توزیع عادلانه رفاه و ثروت کوشید سازماندهی اجتماعی نوینی را در ایران ایجاد کند و به حاکمیت خود مشروعیت بخشد. اما این تلاش کاملاً موفقیت آمیز نبود و تنها توانست به صورت مقطعی در ایجاد همدلی اجتماعی و مقابله با بحران ها و کسب مشروعیت مفید واقع شود.
کارکردشناسی فرهنگی و تمدنی خانواده انگاری جامعه از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عینی سازی تمدن تراز اسلامی در جهان معاصر، مبتنی بر دریافت کاربردی فرهنگ اسلامی از منابع اصیل اسلامی از جمله کتاب وحی است. مسئله پژوهش آن است که در بیان قرآن، کاربست اصطلاحات خانوادگی پدری، مادری، برادری، خواهری و فرزندی در مسائل دینی، اجتماعی و تاریخی جوامع گوناگون، بر اساس چه کارکردهایی در عرصه فرهنگ و تمدن صورت پذیرفته است؟ بر اساس یافته های تحقیق به استقراء تام در قرآن و به روش تفسیر درون متنی و برون متنی، خانواده انگاری جامعه، یک روش گفتمان ساز قرآن ذیل سیاست اعتلای فرهنگی و تمدنی امت اسلامی است و کارکردهای آن، توجه به هویت تاریخی، همبستگی، تعاون و تاب آوری اجتماعی، اصلاح خرده فرهنگ ها و مواجهه با ضدفرهنگ ها در جامعه ایمانی و غیر ایمانی بوده است. در نتیجه مشخص گردید این انگاره در سه گونه نگرشی، گرایشی و رفتاری جامعه ایمانی و غیر ایمانی به کار رفته و ناظر به گذشته تاریخ، جهان معاصر و فرجام تاریخ لحاظ گردیده است.
حمایت از هنر و پیشبرد انگیزه های سیاسی- اقتصادی در دوره تیموری؛ مطالعه موردی دوره سلطان حسین بایقرا (911- 873ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
75 - 98
حوزههای تخصصی:
دوران سلطان حسین بایقرا عصر شکوه هنر دوره تیموری است. به دنبال تضعیف قدرت سیاسی و نظامی سلطان حسین بایقرا، حمایت از هنر تقریباً از انحصار سلطان و خانواده سلطنتی خارج شده و در اختیار سران حکومتی و علمای مذهبی قرار گرفت. آنان با دریافت امتیازات مالی گوناگون از سلطان، به ویژه سیورغال های وسیع و معافیت های مالیاتی، روزبه روز بر نفوذ سیاسی و اقتصادی خود می افزودند. با روی آوردن سلطان به تمرکزگرایی و اعمال اصلاحاتی در امتیازات مالکان زمین ها، هنر به دستاویز مهمی برای حفظ موقعیت سیاسی و مالی سران حکومتی تبدیل شد. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که حاکمان و درباریان (حامیان هنر) این دوره چه اهدافی را در حمایت از هنر دنبال می کردند؟ یافته های مقاله نشان می دهد ترس از عزل و مصادره، مهم ترین انگیزه حامیان در حمایت از هنر به ویژه معماری محسوب می شد. آنان با وقف املاک خود برای طرح های هنری و حمایت از هنرمندان، علاوه بر کسب سود مالی فراوان، ثروت خود را از خطر مصادره مصون داشته و در جلب رضایت سلطان، گامی مهم برمی داشتند.
بررسی و تحلیل تکاپوهای ایل مُکری در مناسبات و تحولات سیاسی دوره افشاریه و زندیه (1210-1148 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده دوازدهم هجری ایل کُرد مُکری، مهم ترین ایل ناحیه ساوجبلاغ مُکری بود. موقعیت جغرافیایی، ساختار اجتماعی و توان بالای جمعیتی به ایل مُکری این امکان را می داد که در تحولات سیاسی و اجتماعی محیط پیرامون خود نقش مهمی را ایفا کند. تکاپوهای این ایل در منطقه مُکریان، آنان را وارد مناسباتی چندسویه می کرد که ایلات و طوایف منطقه و قدرت مرکزی طرف های دیگر آن بودند. این تکاپوها ناحیه مُکریان را نقطه کانونی حوادث و تحولات متعددی ساخته بود. نوشتار پیش رو با روش توصیفی تحلیلی می کوشد ضمن شناسایی تحولات درونی ایل مُکری، به تکاپوهای ایل مُکری در مناسبات و تحولات سیاسی دوره حکومت های افشاریان و زندیان در سده دوازده هجری بپردازد و بر پایه آنچه در منابع تاریخی سده دوازدهم بازتاب یافته (از حیث پایگاه اجتماعی و خاستگاه جغرافیایی) و همچنین با بهره گیری از تحقیقات جدید به تحلیل موضوع بپردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که ایل مُکری در دوره حکومت های افشاریه و زندیه در صدد بوده از یک سو ضمن همکاری با حاکمیت مرکزی وارد عرصه قدرت شود و در نتیجه حاکمیت را به تأمین امنیت، که از منظری کلان زمینه ساز تحصیل و تکثیر منافع آنان در منطقه مُکریان بود وادار کند و از سویی دیگر در شرایط ضعف حکومت مرکزی، سیاست فعال منطقه ای در پیش بگیرد تا با فراهم آوردن زمینه های لازم و کافی از جمله اتحاد با دیگر ایلات منطقه و مشارکت در صدر حاکمیت محلی به جایگاه برتر و کانونی در منطقه دست یابد.
همسران حضرت حمزه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶
117 - 126
حوزههای تخصصی:
حمزه (ع) فرزند عبدالمطلب، عموی پیامبر (ص) و از سرداران شجاع و دلیر اسلام بود که در جنگ احد به شهادت رسید و مفتخر به لقب اسدالله و سیدالشهداء شد. با مسلمان شدن حضرت حمزه (ع)، اسلام قدرت پیدا کرد و پیامبر (ص) حامی بزرگی در برابر دشمنان اسلام یافتند. آشنایی با تمام ابعاد زندگی چهره های شاخص و بزرگ اسلام، اهمیت بسیاری دارد ولی متاسفانه برخی از ابعاد زندگی این بزرگان مغفول مانده و اطلاعات چندانی در منابع متاخر و پژوهش های معاصر وجود ندارد. در این نوشتار با مراجعه به منابع متقدم و کهن انساب و تراجم و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شرح حال همسران حضرت حمزه پرداخته ایم. بررسی های انجام شده نشان می دهد در منابع از سه بانو به عنوان همسران حضرت حمزه یاد شده است؛ سلمی بنت عمیس، خوله بنت قیس و بانویی از انصار و از قبیله اوس. سلمی بنت عمیس و خوله بنت قیس در زمره زنان صحابی شمرده شده و از کسانی هستند که از پیامبر(ص) روایت نقل کرده اند.
مناسبات سیاسی و تجاری ایران و آلمان در جنگ جهانی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان و سطح روابط سیاسی و تجاری ایران و آلمان در سالهای جنگ جهانی دوم و عواملی که تحت تاثیر این روابط منجر به ایجاد تنش میان دولت ایران و متفقین گردید، مساله پژوهش حاضر می باشد. این پژوهش در راستای پاسخ به این سوال که روابط سیاسی و اقتصادی ایران و آلمان در این دوران تحت تأثیر چه عواملی صورت گرفت، انجام شده است. دست آوردهای پژوهش حاکی از آن است که نتیجه ی رقابت استعمارگران روس و انگلیس در ایران و تمایل رضاشاه به دیکتاتوری به ویژه بعد از روی کار آمدن هیتلر در آلمان موجبات نزدیکی رضاشاه با دولت آلمان را فراهم آورد. اما به کار نگرفتن سیاست درست در مقابل همسایه های شمالی و جنوبی کشور(شوروی و انگلستان) بهانه ی لازم را به این دولتها برای اشغال ایران را داد. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی–تحلیلی وکتابخانه ای، مناسبات سیاسی و تجاری ایران و آلمان در جنگ جهانی دوم را بررسی نماید.
غار کان گوهر: تحلیل یک حادثه تاریخی با روش های باستان شناسی زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1389 ه .ش. از معدن غار کان گوهر در شهرستان بوانات در استان فارس تعدادی اسکلت انسانی کشف شد. باتوجه به وجود فرضیه های مختلف در رابطه باوجود این بقایا در غار و نامعلوم بودن قدمت آن ها، به منظور یافتن دلیل وجود این تعداد بقایای انسانی، علاوه بر بازدید از غار، جغرافیای تاریخی منطقه بوانات در منابع تاریخی نیز مورد مطالعه قرار گرفت. در منابع دوره آل مظفر و تیموری ذکر شده است که در حدود سال 742 ه .ق.، هم زمان با ناآرامی های بعد از فروپاشی ایلخانان در ایران و نبود قدرت متمرکز، روستایی در بوانات مورد حمله امیرزاده ای مغول قرار گرفته و اهالی روستا برای نجات جان خود به غاری پناه می برند. امیر زاده به محض اطلاع از محل اختفای آن ها، دستور به افروختن آتش در دهانه غار داده که دود ناشی از آن منجر به کشته شدن تمام افراد در داخل غار می شود. درراستای تطبیق این بقایای باستان شناختی با رویداد مذکور در منابع تاریخی، مطالعات باستان شناسی زیستی با محوریت بررسی آثار خشونت، با استفاده از روش پیشنهادی «بیوکسترا» و «آبه لیکر» (در سال 1994م.) مورد استفاده قرار گرفت. این روش برمبنای مشاهده چشمی، با هدف تخمین سن، تعیین جنسیت، تشخیص بیماری ها و شناسایی تمام تغییرات قبل، حین و پس از مرگ تنظیم شده است. باتوجه به سقف دود زده غار، به ویژه دهانه آن، تعداد زنان (37 درصد)، کودکان (29 درصد) و کهنسالان (30 درصد) و نبود آثار خشونت فیزیکی در جمجمه ها و وجود آثار سوختگی، می توان با احتمال این بقایا را با حادثه مذکور در منابع تاریخی تطبیق داد. این یافته ها می توانند پاسخ روشنی را در جهت فهم علت وجود این تعداد بقایای انسانی در غار مذکور فراهم آورند.
توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی سفال های اشکانی شهرتپه درگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
189-167
حوزههای تخصصی:
سفال فراوان ترین و یکی از مهم ترین داده های باستان شناسی در فهم مشخصات فرهنگی ادوار تاریخی است. سفال اشکانی در تمامی قلمرو این امپراتوری یکسان نبوده و می توان آن را به چند منطقه جغرافیایی-فرهنگی متمایز تقسیم نمود. یکی از این مناطق جغرافیایی شمال شرق ایران است. محوطه شهرتپه به واسطه دو فصل کاوش باستان شناسی یکی از معدود محوطه های کاوش شده اشکانی در شمال شرق ایران است. یکی از داده های باستان شناسی این محوطه، ظروف و قطعات سفال دوره اشکانی است. گونه شناسی قطعات سفال شهرتپه به منظور دستیابی به الگوی سفال اشکانی در شمال شرق ایران مهم ترین پرسش تحقیق حاضر است؛ لذا در تحقیق حاضر، تلاش می شود با روش توصیفی-تحلیلی، قطعه سفال های اشکانی شهرتپه ازنظر فرم شناسی ارزیابی گردد و با مقایسه این قطعات سفال با نمونه های مشابه، الگویی از مشخصات سفال اشکانی در شمال شرق ایران پیشنهاد گردد. بررسی گونه شناسی و مطالعات تطبیقی قطعات سفال شهرتپه نشان می دهد، کوزه، خمره، تنگ، دیگ، دیگچه، آبریز، کاسه و پیاله درکنار ظرف معروف به میثاق، فرم های سفالی یافت شده از دو فصل کاوش باستان شناسی شهرتپه است. این گونه های سفالی که از اوایل تا سده های متأخر اشکانی را دربر می گیرند، با قطعه سفال های مرو، نسا، قومس، چارسدا، شمشیرغار، آی خانم، حسنی محله، تل اسپید، تپه یحیی، گورستان بردسیر، گوری کهنه، نادعلی، جنوب بلوچستان، خورهه، گورستان سنگ شیر همدان، قلعه اژدهاکو بیستون قابل مقایسه است. به علاوه، کشف جوش کوره در دومین فصل کاوش محوطه نشان می دهد شهرتپه یکی از مراکز تولید سفال در دوره اشکانی در شمال شرق ایران بوده است. نبود گونه های لعاب دار، کمبود گونه های منقوش و فراوانی گونه های ساده، وجه بارز سفال های شهرتپه است. گونه های سفالی که اغلب کاربری روزمره داشته و با استناد به مطالعات تطبیقی، بخشی از خانواده سفال اشکانی در شمال شرق ایران بوده است.
آغاز و انجام مناسبات بازرگانی ایران – آلمان از راه دریای خزر: پژوهشی در تعاملات برلین- مسکو در ایران (1922- 1924)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در 1922 با موافقت دولت بلشویکی روسیه شوروی دریای خزر حضور تجاری و کشتیرانی آلمانها را تجربه کرد که از طریق دریای بالتیک و رود ولگا به بازرگانی با بنادر ایرانی سواحل جنوبی دریای خزر پرداختند. با وجود برقراری خط منظم هامبورگ دریای خزر انزلی و افزایش داد و ستد دو جانبه آلمان ایران در مدتی کوتاه، فعالیت خط مذکور به زودی متوقف شد (1924). پژوهش کنونی به بررسی تأثیر شرایط سیاسی در اروپا در حضور و فعالیت تجاری کوتاه مدت آلمان ها در دریای خزر اختصاص دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تاریخی- تحلیلی، نشان می دهد که دولت بلشویکی در مسکو در پاسخ به تحولات اروپا، با ترانزیت کالاهای آلمانی از طریق شوروی و دریای خزر به ایران موافقت کرده بود. این اقدام با وجود نتیجه موفقیت آمیز، به سبب تجدید نظر دولت مسکو در سیاست خود ادامه پیدا نکرد. همچنین آن که راهبرد روسیه، فارغ از سود و زیان اقتصادی و در نتیجه ملاحظات سیاسی نظامی، پذیرای حضور و فعالیت اتباع کشورهای اروپایی در دریای خزر نبود_x000D_
In 1922, the Caspian Sea, with the consent of the revolutionary Government of the Soviet Union, experienced the commercial presence and shipping of the Weimar Germans who had commenced trade with the Iranian ports in southern coast of the Caspian through the Baltic Sea and the Volga River. Despite the establishment of the regular Hamburg-Caspian-Anzali line and the increased Irano-German trade in a short time, the line was stopped soon (1924). The present study, using historical-analytical methods, examines the impact of political conditions in Europe on the presence and short-term business activity of the Germans in the Caspian Sea. The findings show that in response to political developments in Europe, Soviet Russia had agreed to transit German goods through Russia and the Caspian to Iran. This endeavor, despite success, failed as the Soviet government revised her policy soon. This indicate that Soviet strategy, free from economic gains and losses, did not tolerate the presence and activity of the western countries in the Caspian Sea.