مطالب مرتبط با کلیدواژه

زبان معماری


۱.

زبان معماری، رمز نمادها

کلیدواژه‌ها: زبان معماری رمز نمادها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۳۲۹
گنبد طلا. این تصویر نه یک شکل و نه حتی یک نماد است؛ یک متن است. سرشار از پیام ها و رمزهایی که برای عامه ایرانیان حکایت ها دارد. لازم نبوده درس معماری خوانده باشی یا نشانه شناسی بدانی تا بتوانی این متن رمز آلود را برپا کنی. گنبد هدایت کننده به مکان و «جایی» مقدس است. بر بلندای مرکزی ترین اندام معماری قرار می گیرد تا هویت، سر، مرکز و قلب مجموعه را به همگان نشان دهد. مرکز ثقل معنایی مجموعه، ممکن است در وسط جغرافیای آن نباشد، اما گنبد دلالت بر آن دارد که این «جا» قلب است. پس از آن مناره ها به کار می آیند تا خبر از رخدادی در مکان بدهند. در «اینجا» خبری هست. دو مناره از دوردست ها فریاد می آورند که آن «جا»، اینجاست و رهگذران را به آن راهنمایی می کنند. رنگ طلا خبراز امر قدسی می دهد. هر آنچه که طلایی است، نشانی از شرافت و قداست دارد. قرارگیری این سه عنصر در کنار صندوق نذورات و خیرات از سنتی در فرهنگ اسلامی ایران حکایت می کند که در  دوره هایی از تاریخ، منشأ ایجاد زیرساخت های بزرگ اقتصادی و مجموعه های علمی و اقتصادی بوده است. اگر امروز جمع آوری صدقات خرد برای دفع بلاهای شخصی به کار می آید، زمانی از برجسته ترین شیوه های مالکیت غیر خصوصی و متکی بر منافع عام و اجتماعی بوده است. وقف و نذر، انواعی از مالکیت و مشارکت اجتماعی را تعریف می کنند که جایگاه امروزشان تناسبی با فلسفه و ظرفیت های نهفته در آنها ندارد، این متنها اگر در دنیای نخبگان امروز مغفول افتاده، آنقدر ناشناخته مانده اند که متن پیچیده آنها را نمی توان با تفسیر این صندوق مزین شده به گنبدهای آلومینیومی آنودایز شده، فهم کرد. اما می توان گفت که فرهنگ عامه، اگر چه سنت وقف نذر را در شأن گذشته آنها نمی شناسد، اما از جایگاه و مرتبه آن، چنان با خبر است که با این نمادسازی عامیانه، همچنان از حقیقتی بزرگ خبر می دهد؛ بی آنکه بتواند شناختی جزئی و تفصیلی از آن به دست دهد. این جلوه از منظر ایرانی از بقایای سنتی عمیق در عرصه زندگی اجتماعی-اقتصادی گذشته ایران خبر می دهد که با کمک نمادهایی از معماری و هنر سرزمینی آنها روایت شده است.
۲.

شناخت واحدهای اولیه فضایی درجهت تعیین الگوهای نظم کالبدی خانه های دوره قاجار، استان اصفهان

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معماری ایرانی-اسلامی الگوی معماری نظم کالبدی معماری زبان معماری خانه قاجاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۵۸
خانه ایرانی، مشحون از واحدهای ساختاری است؛ انسجام واحدها، الگوهای پیچیده تری را به وجود می آورد که به تبع استقرار آن ها در جاهای مختلف بنا، ساختار کالبدی و ویژگی های عملکردی و فرهنگی آن نیز شکل می گیرد. از آن جایی که ترکیب این الگوها در خانه همواره انعکاسی از آداب و روش زندگی ساکنان و شرایط محلی است، شناخت هریک از این الگوها امکان استفاده از آن ها را در سطحی وسیع در طراحی خانه های جدید فراهم می نماید. چیستی الگوهای ساختاری و میزان تأثیرگذاری آن ها بر معماری مسکونی ایرانی-اسلامی مبنای پرسش گری پژوهش است. این پژوهش قصد دارد با اتخاذ رویکردی کالبدی به بیان ساختار زبان معماری خانه در بناهای نمونه دوره قاجار بپردازد، و از این طریق زمینه بازیابی ارزش های معماری گذشته را فراهم سازد. روش پژوهش توصیفی-تاریخی و روش یافته اندوزی ترکیبی است. اساس مطالعات رصدی نیز ازطریق حضور در بناهایی که دارای ترکیب معماری نسبتاً کامل بوده اند، و با استناد به نقشه ها، تصویرها و متن های موجود صورت گرفته است. محتواهای انتزاع شده با کمک نرم افزار اتوکد (Auto CAD) واحدهای اولیه را در شکل های هندسی معرفی می نماید و مصداق پذیری آن ها را در 50 خانه باارزش تاریخی-فرهنگی دوره قاجار بررسی می کند. بررسی های نظری، نشان از حضور هفت واحد اولیه فضایی در معماری خانه به ترتیب از شفاف به کدر، حیاط، صفه، ایوان، تالار، نشیمن، اتاق، پستو دارد. از نتایج مهم این جست وجو می توان به تعمیم پذیری نظم منطقی واحدهای اولیه شناسایی شده در ترکیب های متنوع و تولید واحدهای فضایی پیچیده تر از واحدهای اولیه به تعداد 5040 الگو اشاره کرد. نتایج نشان می دهند الگوها به نسبت های متنوع از 27.16% تا 0.06% و تعداد 45 عدد در خانه های انتخابی مشارکت دارند. در این میان، الگوی شماره 8 بیشترین (328) حضور را دارد؛ درحالی که الگوهای 14، 32 و 45 کمترین (1) کاربرد را دارند.
۳.

پرسش از زبان معماری در امتداد زبان هستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان هستی زبان معماری ریشه رشد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۴۲
دانشوران کوشیده اند بر اساس نحله های مختلف زبانشناسی و تعمیم آنها در حوزه معماری، به بیان سرشت زبانی معماری بپردازند. دیدگاه های مختلف متاثر از فلسفه یا حکمت، تلقی های مختلفی از زبان ارایه نموده است و از این رو تبیین های متنوعی از معماری به مثابه زبان اندیشیده شده است. در تمامی جستجوهایی که انجام شده است، زبان معماری وابسته به ریشه های تفکر در نوع جهان بینی یک گفتمان خاص سنجیده شده است. نوشتار حاضر تلاش کرده است زبان معماری را در اتصال به ریشه هایی از هستی مورد مطالعه قرار دهد. به بیان دیگر، به زبان معماری به مثابه زبانی در امتداد زبان هستی در قالب تحقیقی در مدخل موضوع بیندیشد. روش تحقیق به صورت ترکیبی از استدلال منطقی و توصیفی-تحلیلی می باشد. در نتیجه تحقیق؛می توان گفت زبانی برای معماری وجود دارد که خاصیت خود را مرهون شناخت انسانها از هستی است. تکیه بر فهم هستی و شیوه های بودن در هستی چارچوبی برای فهم آن می گشاید. از اصول مترتب بر زبان معماری، اصل ظهور، تشابه، تفرد، تفاهم، تحول و توصل است. از استعدادهای این زبان، استعداد معناداری، روایت حیات انسان، متبلور ساختن توصیفات، ایجاد مامن، استعداد ایجاد پذیرش، ایجاد لطافت، خویشاوندسازی، استعداد منحصر به فرد بودن بیان می شوند.از وجوه آن تقرب به فهم استعدادهای مصالح، تقرب به قاعده های رشد، دوری از اتلاف و حرکت در جهت قدر شناسی مصالح، تقرب به فهم تناسبات طبیعی، توجه به کهن الگوها، توجه به شیوه های زیستن، تاکید بر رویش نو از نهاد کهنه قابل بیان هستند. قواعد همنشینی اجزای ساختن به صورت سازگار با هستی، مصلحت اندیشی در استخدام مصالح، دقت در شناخت اصالت های زندگی و رفتار انسان و توجه به نیت های برپایی بناها از منازل قدم گذاشتن در این عرصه است. امروزه موانعی برای پذیرش و باور به استقرار زبان معماری در امتداد زبان هستی وجود دارد که عبارتند از: تغییر نوع نگاه به انسان، جایگزینی حل مساله به جای کشف راز، اصالت یافتن زمان قراردادی به جای زمان حقیقی، کسب منفعت به جای اعطای محبت، جایگزینی کمیت به جای کیفیت که می بایست در مورد آنها تامل جدی شود.
۴.

پدیداری زبان معماری و شهرسازی اسلامی در بروز حقیقت اثر معماری؛ رویکردی کیهان شناختی و شناخت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان معماری حقیقت اثر معماری اسلامی علل ارسطویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۵۸
رویکردهای کیهان شناختی و شناخت شناختی بر این نکته تاکید دارند که زمینه بروز حقیقت یک پدیده در ماهیت معرفتی زبان اثر که بوسیله هنرمند خود را به جلوه می رساند، بروز پیدا می کند. این مفهوم به این نکته اشاره دارد که برپایی اثر معماری اسلامی را عمل تبیین در بروز حقیقت معماری منتسب به صفت اسلامیت یا همان معماری اسلامی می توان دانست. از سویی دیگر، نظام صورت بخش معماری می تواند به مثابه دستگاهی زبان گونه، بر وجود ابزارهای زبان گونه و مبتنی بر بیان معماری اسلامی دلالت داشته باشد که تحقق «تبیین در اثر» را سبب می شود و بنظر می آید که تحلیل کیفی آثار معماری اسلامی را می توان به مثابه متونی نگاشته شده متصور شد که در رویکردهای زبان شناسانه به شناخت ماهیت تبیین معمارانه بواسطه ابزارهای بیانی میسر می شود که این بیان در قالب زبان معماری نمادین و معنایی معماری اسلامی ممکن می شود؛ و می تواند ترسیم گر ظهور حقیقت برتر معماری اسلامی در معماری فاقد معنا و بی هویت امروز قلمداد شود. بر این اساس می توان گفت که در ساختار شهر اسلامی موجودیت عینی معماری را انتزاع و حقیقت بنیادین نقشهای عملکردی، روانی و معنوی معماری رقم می زند.