مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
سلطان حسین بایقرا
حوزه های تخصصی:
یورش تیمور، تخریب اراضی، ویرانی شبکه های آبیاری، افزایش اراضی بایر و رکود نسبی در وضعیت اقتصادی را در پی داشت. اما پس از تثبیت حکومت تیموریان در ایران و خاصه خراسان، سلاطین تیموری با انجام اصلاحاتی درصد جبران و ترمیم این ویرانی ها برآمدند. در این میان سلطان حسین بایقرا نیز برای جبران نابسامانی ها و بهبود اوضاع حکومت و تقویت امور فرهنگی و تبدیل دربار خود به یک کانون هنری و فرهنگی، اقداماتی را انجام داد. سلطان حسین بایقرا به منظور دوام حکومت و شکوفایی فرهنگی دولت تیموریان اساس سیاست خود را مبتنی بر احیای اقتصادی مالی و بالا بردن سطح زندگی مردم قرار داده و بدین جهت اقداماتی در زمینه کشاورزی و تجارت انجام داد. دوران حاکمیت سلطان حسین بایقرا به واسطه استقرار نسبی معیشت و تنظیم امور تجاری و احیای کشاورزی و دلبستگی شخصی سلطان به عمران و آبادانی، وضعیت اقتصادی حکومت تیموریان به خصوص خراسان بهبود یافت و سلطان توانست برای خراسان دورانی از ثبات، رونق و رفاه و اقتصادی فراهم سازد.
تأثیر ثبات فرهنگی هرات عصر تیموری بر پیشرفت اهل فرهنگ و هنر...
حوزه های تخصصی:
نورالدین عبدالرحمن جامی (817-898ق.) از شاعران و محققان و عارفان سرشناس سده نهم هجری در سیزده سالگی به همراه پدرش «احمد بن محمد الدشتی» که از نام آوران منطقه جام قلمداد می شد، رهسپار هرات گردید و از محضر علما و دانشمندان آن منطقه کسب فیض نمود. جامی به واسطه نبوغ ذاتی در اندک زمانی در هرات علوم متداول عصر خود را فرا گرفت. هرات در دوران جامی به مدد حاکمان علم دوستی همچون شاهرخ (850-807ق) و سلطان حسین بایقرا (911-875ق.) دوران طلایی رونق علمی خود را تجربه کرد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش می باشد که میزان ثبات سیاسی-فرهنگی حاکم بر هرات، مقارن با دوران حیات جامی تا چه حد به عنوان بستری برای رشد و نمو این عالم در عصر تیموری موثر بوده و متعاقبا تا چه میزان بر تعاملات آنان تاثیر داشته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که به دلیل سیاست های اعمالی از سوی دربار شاهرخ و سلطان حسین، زمینه ثبات و آرامش نسبی در کلیه شئون زندگی اقشار گوناگون جامعه فراهم آمد که این امر تا حد بسیاری رونق و درخشش علمی هرات را در پی داشت. بر این اساس می توان بیان داشت، حضور جامی در این بستر، در کنار عواملی چون نبوغ ذاتی یکی از دلایل رشد و تعاملات نسبتا گسترده او با دربار در زمینه علم و فرهنگ محسوب می گردد.
سیاست مذهبی سلطان حسین بایقرا(مطالعة موردی: تأثیر بر تشیع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت 38 سالة سلطان حسین بایقرا(873- 911ق) که مقارن با واپسین سال های حکمرانی خاندان تیموری در ایران و همزمان با تشکیل حکومت صفویه است، از نظر چگونگی برخورد با مذهب شیعه و سیاست مذهبیِ اتخاذشده در قبال آن، مورد توجه است. در بیشتر تحقیقات کنونی به وضعیت عمومی مذهب تشیع در دوره تیموریان و به طور مختصر به گرایش مذهبی سلطان حسین و فضای مذهبی حاکم در این عهد پرداخته شده است، اما نگارنده این نوشتار بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع تاریخی، شرح حال ها، تذکره ها، نامه ها و مکاتیب این دوران، علاوه بر گرایش مذهبی سلطان حسین و وضعیت مذهبی شیعیان در قلمرو وی، به تبیین علل گرایش این سلطان به مذهب شیعه و پیامدهای سیاست مذهبی او بر تشیع بپردازد.
بررسی فراز و فرودهای ترخانیان در عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح ترخان یکی از واژگانی است که در منابع تاریخ میاﻧﮥ ایران به کرار دیده می شود. در سده های نخستین اسلامی، این لفظ نوعی امتیاز برای گروه خاصی به شمار می رفت. در دورﮤ تیموریان نیز با دو عنوان ترخانیان و نشان ترخانی مطرح شد. سوال پژوهش حاضر این است که ترخان و منصب ترخانی در دورﮤ تیموری دستخوش چه تحول هایی شد و علت این تحول ها چه بود؟ دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که منصب ترخان که تا پیش از این دوره به گروه نظامیان و اقوام ترک اطلاق می شد، در دورﮤ تیموریان در دو بخش ترخانیان و نشان ترخانی ماهیت خود را تثبیت کرد. در دورﮤ تیمور و شاهرخ به طور عمده برتری با ترخانیان بود و در منابع کمتر از نشان ترخانی سخن به میان آمده است؛ اما پس از مرگ شاهرخ و همسرش، گوهرشادآغا، واژﮤ ترخانی از قالب منصب ترخانیان به نشان ترخانی تغییر یافت. مهم ترین علت این تحول تلاش امیرزادگان تیموری نظیر عبداللطیف، ابوسعیدتیموری، پسرش بایسنقرمیرزا و سلطان حسین بایقرا در محدودکردن ﺣیﻄﮥ اختیارات ترخانیان و درنتیجه تضعیف آنان بود. این سیاست تا به آنجا پیش رفت که از دورﮤ ابوسعید تیموری به بعد، منصب ترخانی از انحصار امرای ترخانی درآمد و به شکل نشان ترخانی به عموم مردم، اعم از اصناف و پیشه وران، داده شد.
فعالیت های عام المنفعه دربارِ سلطان حسین بایقرا در خراسان (875-911 ق) (با تکیه بر متون تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عصر سلطان حسین بایقرا را می توان از ادوار رونق فعالیت های عام المنفعه دانست. گرچه پیشینه این گونه اقدامات در دوره تیموریان (771-880.ق) به تیمور بازمی گردد، اما با روی کارآمدن بایقرا و متعاقباً رویکرد ویژه وزیر او، امیرعلیشیر نوایی، این اقدامات در حد قابل ملاحظه ای در خراسان گسترش یافت. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از متونِ تاریخی در پی پاسخ به این پرسش می باشد که گستره و تأثیر فعالیت های عام المنفعه سلطان و نوایی تا چه حد و با چه رویکردی بوده است؟ در دوره بایقرا، این اقدامات به صورت قابل ملاحظه ای توسط او و درباریانش به خصوص وزیر وی در راستای سیاست های دربار و انگیزه شخصی انجام پذیرفت. این امور، بیشترِ زمینه ها از جمله مذهبی، آموزشی و رفاهی را شامل می شد که در این بین سلطان و درباریان علاوه بر توجه به رفاه عمومی، در راستای کسب منزلت و جایگاه سیاسی اجتماعی گاه با نیّت خالص، عدم رضایت از نابرابری عمومی، کسب رضایت درونی و در مواردی شهرت طلبی، به انجام این امور اهتمام داشتند.
جایگاه بدایع الوقایع در تاریخ نگاریِ هنری عصر سلطان حسین بایقرا (مطالعه موردی موسیقی دانانِ خراسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاریِ هنری ایران را می توان از جمله حوزه های تاریخ نگاری دانست که تا کنون مورد مداقه جدی قرار نگرفته است. یکی از موضوعاتی که در دوره تیموریان مورد توجه حکمرانان قرار گرفت، توجه به طبقه هنرمندان بود، چنانکه این جریان در عصر سلطان حسین بایقرا (911-875ق) و سایر درباریان به دلیل طبع هنری و علاقه به اهل هنر و به ویژه موسیقی دانان با سیاست های حمایتی تعقیب و تا حد زیادی در تواریخ این دوره انعکاس یافت. هدف از این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و نگرشی تاریخی-هنری پرسش به این پاسخ می باشد که بدایع الوقایع اثر زین الدین واصفى (961-890ق) در تاریخ نگاریِ هنری ایران و منحصرا در روند بررسی موسیقی دانان عصر بایقرا در خراسان بزرگ، از چه جایگاهی برخوردار و بیانگر چه اطلاعاتی است؟ یافته ها حاکی از آن است که این اثر تا حد زیادی فارغ از دیدگاه های سیاسی-درباریِ سایر تواریخ این دوره، بازتابی از زندگانی طبقات مختلف جامعه و قشر موسیقی دانان می باشد، چنانکه واصفی به ذکر نکاتی انحصاری از موسیقی دانان این دوره پرداخته که تا حد بسیار زیادی در سایر تواریخ ذکر نگردیده است. از این منظر بررسی تحلیلیِ گزارش های بدایع الوقایع و نیز تطبیق با سایر تواریخ این دوره از سویی اطلاعاتِ نوینی از حیات موسیقی دوره سلطان حسین ارائه داده و از سویی پژوهش های پیشین در حوزه موسیقیِ عصر بایقرا مبتنی بر متون تاریخی را نیازمند بازبینی قرار می دهد.
بررسی نقش امیر علیشیر نوایی در کشاکش های سیاسی دوره ی سلطان حسین بایقرا
منبع:
پژوهش در تاریخ سال پنجم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
1 - 24
حوزه های تخصصی:
امیر علیشیر نوایی(متوفی906ق) بر جسته ترین شخصیت درباری در دوران سلطان حسین بایقرا ست. مجالست و همنشینی با سلطان حسین بایقرا و از طرفی قرار گرفتن در طیف اشراف نظامی ترک، سبب شده بود تا او خود را صاحب امتیاز در دربار سلطان بداند. از این رو با حضور او در تشکیلات اداری سلطان و قرار گرفتن در کنار دیوان سالاران ایرانی از جمله مجد الدین محمد خوافی، نظام الملک خوافی و افضل الدین محمد خوافی، زمینه ی کشاکش سیاسی در میان دیوان سالاران فراهم شد. متوسل شدن به روش هایی چون اتهام به تقصیر و تصرف در اموال دولتی، اتهام نقش داشتن در توطئه های خانوادگی و تلاش در تضعیف جایگاه دیوان سالاران در نزد شاهزادگان از جمله اقداماتی بوده است که امیر علیشیر نوایی و دیوان سالاران ایرانی علیه یکدیگر به کار می بردند. این مقاله بنابر روش توصیفی_ تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.
ضرورت تصحیح مجدّد مجالس العشاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
95 - 112
حوزه های تخصصی:
مجالس العشّاق ، منتسب به سلطان حسین بایقرا، تذکره ای با محوریّتِ عشقِ مجازی است. تألیف آن در سال 909 هجری قمری به پایان رسیده است. این اثر در سال 1375 به اهتمام غلامرضا طباطبائی مجد تصحیح و چاپ و منتشر شد. چاپ طباطبائی مجد نخستین چاپ حروفی مجالس العشّاق است؛ بنابراین همواره از فضل تقدّم برخوردار است؛ اما نبود دسترسی مصحّح به دست نویس های معتبر و اَقدَمِ اثر و کم توجهی به اصولِ علمیِ تصحیحِ انتقادی موجب شده است لغزش هایی در آن راه یابد و درنتیجه اعتبار علمی کافی نداشته نباشد. با توجه به نسخه های نویافته از مجالس العشّاق و نقص های تصحیح پیشین، تصحیح دوباره آن ضروری به نظر می رسد. نویسندگان این مقاله می کوشند این ضرورت را با معرفی اثر و نسخه های اقدم آن و نقد چاپ طباطبائی مجد به اثبات برسانند. بدین منظور پس از معرفی اثر، جایگاه و ارزش و اهمیت آن در زبان فارسی، معرفی مؤلف کتاب و نقل و نقد اظهارنظرهای بیان شده درباره انتساب اثر به مؤلف، به معرفی چاپ های پیشین اثر پرداخته شد. مجالس العشّاق تاکنون چهار مرتبه به صورت چاپ سنگی و یک مرتبه به صورت حروفی به چاپ رسیده است. بررسیِ تنها چاپ حروفی اثر نشان داد سه نوع خطا در آنها راه یافته است: کاستی های ساختاری تصحیح، خطاهای ناشی از کم دقتی و سهل انگاری در نگارش، خطاهای واردشده در متن مجالس العشّاق.
بررسی رویکرد صوفیانه نگاره های جلوس شاهانه دربار سلطان حسین بایقرا
منبع:
فردوس هنر سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۴
46 - 63
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : در میان پادشاهان تیموری، سلطان حسین بایقرا (873- 911ق) یکی از واپسین حکمرانان این سلسله، در طول 38 سال حکومتش، با ایجاد آرامش نسبی سبب شکوفایی هنر و علوم گردید و با حمایت های وزیر فرزانه اش؛ امیرعلی شیرنوایی باعث رونق شاخه های مختلف هنری شد. مسئله موردتوجه در این مقاله گرایش های عرفانی بر نگارگری در زمان حاکمیت وی می باشد. هدف مقاله : هدف از این مطالعه چگونگی ظهور گرایش های عرفانی و شناسایی علل تأثیرپذیری آن در هنر نگارگری خصوصاً صحنه های جلوس شاهانه می باشد. سؤال مقاله : در این مقاله سعی می شود به این سؤالات پاسخ داده شود: ارتباط و نوع نگاه مذهبی شاه چه تأثیری از لحاظ موضوعی بر نگاره های آن عصر گذاشته؟ و آیا سیاست های مذهبی، بر شمایل شاه در صحنه های جلوس شاهانه تأثیرگذار بوده است؟ روش تحقیق : پژوهش حاضر باتکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به صورت کیفی و با بهره گیری از مستندات تاریخی و نگاره هایی که در آن شخص سلطان حسین بایقرا حضور یافته، سعی در نشان دادن تأثیر عرفان اسلامی بر نگاره های جلوس شاهانه دارد. نتیجه گیری : سلطان حسین بایقرا به دلیل علاقه شخصی و هم به جهت سیاست های دربار، به عارفان و هنرمندان بالاخص نگارگران آزادی بیشتری بخشید. حضور و نقش عرفایی چون جامی در دربارش و تشکیل حلقه های فراوان با حضور عالمان و هنرمندان سبب ایجاد نگرش و تمایلاتی تازه در موضوعات انتخابی جهت مصورسازی کتاب گردید. بخشی از این تحولات را می توان در شمایل ظاهری شاه چه در پوشش چه در نوع جلوس، مشاهده کرد. حضور درویش مآبانه سلطان در صحنه های جلوس شاهانه از ویژگی بارز این نگاره هاست.
معمّای نویسنده مجالس العشاق(مقاله علمی وزارت علوم)
تذکره مجالس العشاق به نام دو نفر در تاریخ ادبیات فارسی شهرت یافته است: یکی سلطان حسین بایقرا و دیگری کمال الدین حسین گازرگاهی از عالمان دربار سلطان حسین. با آن که در متن کتاب پنج بار صراحتاً و با ذکر نشانه، سلطان حسین به عنوان مؤلف کتاب معرفی شده، اما محققان این انتساب را نپذیرفته و نویسنده اصلی متن را گازرگاهی می دانند. این مقاله با جستجوی رد پای مؤلف در متن کتاب تحقیق در شخصیت تاریخی امیر کمال الدین حسین گازرگاهی به این نتیجه می رسد که، کتاب را سلطان حسین ننوشته و از سویی دیگر، قبول سخنِ بابر و خواندمیر در انتساب آن به گازرگاهی ساده نیست. حاصل آن که این کتاب با قلم ادیبی قصه پرداز که بر ادبیات فارسی اشراف بسیار داشته تألیف شده و احتمالاً کسانی در گردآوری مطالب، آن نویسنده دانا را یاری کرده اند، زیرا محتوای کتاب به لحاظ روابط بینامتنی و بهره گیری از منابع متعدد درباره عشق مجازی و ارجاع به دقایق زندگی و آثار شاعران و نویسندگان فارسی فراتر از حد توان یک نفر به نظر می رسد. کتاب مجالس العشاق به سفارش دربار هرات و به منظور توجیه شاهدبازی و مشروعیت بخشی به جمال پرستی رایج آن روزگار تدوین شده است.
تصحیح یک اشتباه تاریخی: مطالعه ای در نشان کلانتری کتابخانه به اسم کمال الدّین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
نخستین بار متن نشان کلانتریِ کتابخانه به اسم کمال الدّین بهزاد، به اهتمام قزوینی و بووا در سال 1298ش/1914م و از روی نسخه نامه نامی کتابخانه ملّی پاریس منتشر شد و تاریخ صدور آن 928ق و به فرمان شاه اسماعیل اوّل گزارش شد. از آن پس، قطعیت این گزارش مسلّم انگاشته شد و در پژوهش های بعدی تکرار گردید. به مرور زمان، از دو متن مجزّا و گاهی یکسان با تواریخ متفاوت سخن رفت و این امر باعث ابهاماتی گردید. مسئله پژوهش حاضر این است که چند متن نشان کلانتری برای بهزاد وجود دارد و در چه تواریخی و توسط چه کسانی صادر شده اند؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد با بررسی سیر انتشار متن فرمان و ارتباط شاه اسماعیل با خواندمیر و بهزاد و نیز با تطبیق تاریخ فرمان ها در نسخ نامه نامی ، پاسخی منطقی به این پرسش بدهد. بر اساس یافته های این پژوهش، فقط یک متن فرمان کلانتری کتابخانه به اسم بهزاد وجود دارد و آن نیز قبل از 913ق و در دربار تیموریان صادر شده است.
حمایت از هنر و پیشبرد انگیزه های سیاسی- اقتصادی در دوره تیموری؛ مطالعه موردی دوره سلطان حسین بایقرا (911- 873ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
75 - 98
حوزه های تخصصی:
دوران سلطان حسین بایقرا عصر شکوه هنر دوره تیموری است. به دنبال تضعیف قدرت سیاسی و نظامی سلطان حسین بایقرا، حمایت از هنر تقریباً از انحصار سلطان و خانواده سلطنتی خارج شده و در اختیار سران حکومتی و علمای مذهبی قرار گرفت. آنان با دریافت امتیازات مالی گوناگون از سلطان، به ویژه سیورغال های وسیع و معافیت های مالیاتی، روزبه روز بر نفوذ سیاسی و اقتصادی خود می افزودند. با روی آوردن سلطان به تمرکزگرایی و اعمال اصلاحاتی در امتیازات مالکان زمین ها، هنر به دستاویز مهمی برای حفظ موقعیت سیاسی و مالی سران حکومتی تبدیل شد. این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی، در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که حاکمان و درباریان (حامیان هنر) این دوره چه اهدافی را در حمایت از هنر دنبال می کردند؟ یافته های مقاله نشان می دهد ترس از عزل و مصادره، مهم ترین انگیزه حامیان در حمایت از هنر به ویژه معماری محسوب می شد. آنان با وقف املاک خود برای طرح های هنری و حمایت از هنرمندان، علاوه بر کسب سود مالی فراوان، ثروت خود را از خطر مصادره مصون داشته و در جلب رضایت سلطان، گامی مهم برمی داشتند.
ابزارهای اجرای سیاست در دربار سلطان حسین بایقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
105 - 127
حوزه های تخصصی:
در ایران عصر تیموری تفاوت بنیادی-تمدنی میان جامعه یکجانشین ایران و جمعیت های شبان پیشه تاتار موجب می شد که امکان تلفیق و ادغام سنت های این دو گروه تا حد زیادی منتفی شود و به این خاطر سنت های دشت و سنت های شهر در کنار هم ساکن شده و به همزیستی بپردازند. این تقابل تابه حال از ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. به عنوان مسئله اصلی خود، این نوشتار در پی آن است که تقابل پیش گفته این بار از منظر ابزارهای اعمال سیاست پیگیری کند. بر این اساس ازنظر روش شناسی مقاله حاضر می کوشد با اتکا به شیوه توصیفی تشریحی ابزارها و لوازم اعمال قدرت سیاسی در هراتِ دوره سلطان حسین بایقرا را در میان سه گروه اهل شمشیر، اهل قلم و شخص سلطان گونه شناسی و معرفی نماید. نتیجه گیری این نوشتار حاکی از آن است که در دربار سلطان حسین بایقرا ما با دو گونه اصلی ابزار سیاست ورزی مواجه هستیم، «ابزار شهر» و «ابزار دشت». اهل شمشیر با تکیه بر ابزارهایی چون «خون و طایفه»، «قزاقی گری»، «سنت جانشینی»؛ اهل قلم هم با تکیه بر ابزارهایی دیگری مانند «تشکیل حلقه»، «ذخیره و اعطای/ممانعت از اعطای مناصب»، «توزیع پول و سطح ثروت» و نهایتاً «غارت و تبعید»؛ سلطان هم علاوه بر سرنخ داری تمام ابزارهای «شهر» و «دشت»، با بهره مندی از دو ابزار مضاعف یعنی «شراکت» و «عنایت خاصه/سلب عنایت» در پی تحقق منویات سیاسی خود بودند.
هنر خراسان در دوره سلطان حسین بایقرا (911-875ق.) (با تکیه بر موسیقی و نگارگری)(مقاله علمی وزارت علوم)
به گواه متون و نگاره های بازمانده از عصر تیموری، اوج شکوفایی هنر موسیقی و نگارگری در این دوره بویژه در خراسان و دربار سلطان حسین بایقرا (875-911 ق.) و عصر وزارت امیر علیشیر نوایی بوده است. علاقه وافر سلطان حسین و حمایت های گسترده از هنرمندانِ این دو حوزه از یک سو، دربار را به محفلی پررونق جهت هنرنمایی موسیقی دانان و نگارگران درآورد و از دیگر سو، امکان رشد و ترویج سبک های فاخر این دوران را فراهم نمود. از این رو، تحول و تکامل موسیقی و نگارگری در خراسانِ عصر سلطان حسین بایقرا به جایی رسید که هنرمندان سایر بلاد برای فراگیری این هنرها و تکمیل آموزه های خود راهی هرات گردیدند. نوشته حاضر بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی و با استناد به متون تاریخی و نگاره های باقی مانده، به بررسی وضعیت موسیقی و نگارگری با تأکید ویژه بر دو شخصیت برجسته این دوره در خراسان، "عبدالرحمان جامی" و "کمال الدین بهزاد" و میزان و چگونگی تأثیر فعالیت آنان، در رونق این دو هنر اصیلِ ایرانی را مورد بررسی قرار دهد. یافته ها حاکی از آن است که رشد این دو هنر از کارکردی دو سویه برخوردار بوده است که طی آن هنرمندان مورد حمایت مادی قرار گرفته و متعاقباً خلق آثار ممتاز از سوی آنان، وجهه اجتماعی - فرهنگی ویژه ای را برای خراسان دوره سلطان حسین به ارمغان آورد که این مهم یکی از سیاست های حکمرانان تیموری محسوب می گردید. According to surviving texts and paintings of the Timurid era, heyday of the Music and painting arts had been in this period, especially in Khorasan and the court of Sultan Hussein Bayqara (911-875Q) and in the Ministerial period of Amir AlishirNavaee. On the one hand, Sultan Hussein’s enthusiasm and his extensive supporting the two fields artists, turned the court into a thriving place for performance of musicians and painters, and on the other hand, it provided the possibility for progressing and promoting the fine style of this period.Hence, the evolution of music and painting in Khorasan in the era of Sultan Hussein Bayqara caused artists from other cities went to Herat to learn the arts and complete their teachings. This study, adopting a descriptive-analytic method and citing historical texts and remaining paintings, aims to investigate the status of Music and painting with special emphasis on two prominent figures of the period in Khorasan, “Abdar-Rahman Jami” and «Kamal al-Din Behzad» and studies the amount and quality of the impact of their activities on the prosperity of these two original Iranian arts. The findings suggest that the growth of these two arts has had a bi-directional function during which artists had material support and consequently, their creation of outstanding works brought specific socio-cultural face for Khorasan in the period of Sultan Hussein that was one of the policies of the Timurid rulers.