فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
173 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر" بررسی تاثیر راهبردهای فراشناختی بر انگیزه پیشرفت و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی" است. روش تحقیق این پژوهش، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و جامعه مورد مطالعه این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد؛ که به روش خوشه ای تصادفی تک مرحله ای از بین 4 مدرسه دخترانه 2 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب گردید و دانش اموزان پایه ششم آن در 2 گروه 30 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزارگرآوری داده ها نیز، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1993) و فرسودگی تحصیلی برسو (1997) و آموزش راهبردهای فراشناختی به دانش اموزان است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها متناسب با فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس یکراهه استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس یکراهه نشان داد که آموزش راهبردهای فراشناختی ، بر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است و موجب کاهش فرسودگی تحصیلی گروه آزمایش می گردد. در حالی که تفاوت معناداری بین دو گروه کنترل و آزمایش از لحاظ انگیزش پیشرفت تحصیلی مشاهده نشد.
خلاصه ای از دستورالعمل برنامه ها و فعالیتهای تابستانی وزارت آموزش و پرورش
حوزههای تخصصی:
شناسایی عوامل توسعه دهنده فرهنگ کارامدی جمعی معلمان شهر تهران از دیدگاه خبرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
335 - 358
حوزههای تخصصی:
معلمان، آینده سازان و مهم ترین نیروی محرک توسعه هر کشور هستند. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل موثر بر رشد و توسعه فرهنگ کارامدی جمعی معلمان در مدارس شهر تهران بود. این مطالعه با رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناختی انجام شد. برای شناسایی عوامل توسعه دهنده کارامدی جمعی معلمان از سه نظریه پرداز بین المللی و بیست و یک کارشناس داخلی که در حوزه تعلیم و تربیت صاحب نظر بودند، مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت که بطور هدفمند انتخاب شده بودند. داده های لازم براساس اشباع نظری جمع آوری گردید؛ چرا که بعد از 24 مصاحبه به اشباع نظری رسیدیم. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار NVivo 10 استفاده گردید. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که 8 عامل بیشترین نقش را در رشد و توسعه فرهنگ کارامدی جمعی معلمان در مدارس ایفا می نمایند. این عوامل عبارتند از: «کیفیت زندگی معلمان» دارای بیشترین امتیاز و در جایگاه اول، «توانمندسازی معلمان» در جایگاه دوم، «ویژگی های انگیزشی» در جایگاه سوم، «ساختار توانمندساز» در جایگاه چهارم، «ویژگی های شخصیتی» در جایگاه پنجم، «نظارت و راهنمایی» در جایگاه ششم، «برنامه ریزی هدفمند» در جایگاه هفتم و «سیاستگذاری های آموزشی» در جایگاه هشتم قرار گرفتند. در نهایت بر اساس عوامل هشت گانه مدلی ارائه گردید که می تواند منشور راهنمای برنامه ریزان و سیاستگذاران آموزشی کشور قرار گیرد. از طرفی، فرهنگ کارامدی جمعی معلمان در مدارس زمانی رشد و توسعه پیدا می کند که عوامل مطروحه و راهکارهای ارائه شده مورد توجه قرار گیرند.
عوامل مؤثر بر توسعه ی حرفه ای مدیران آموزشگاهی در افق 1404(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
241 - 210
حوزههای تخصصی:
رویکرد تحقیق، کیفی و روش نظریه برخاسته از داده ها مدنظر بوده است. جامعه آماری؛ صاحب نظران رشته ی مدیریت آموزشی است. برای تعیین نمونه های این پژوهش و تعیین گروه خبرگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. در این پژوهش با توجه به مبانی نظری و پیشینه تحقیق و نیز استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 24 نفر از متخصصان و صاحب نظران رشته مدیریت آموزشی و مدیران میانی و عالی وزارت آموزش وپرورش که دارای مدرک تحصیلی دکتری و کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. درنتیجه، شاخص های استخراج شده از تجزیه وتحلیل مصاحبه ها، با توجه به اصل کفایت نظری داده ها و اشباع نظری محقق، تأیید شد. با تجزیه وتحلیل محتوای مصاحبه ها و با سه مرحله؛ کدگذاری باز، کدگذاری محوری و گزینشی، عوامل مؤثر بر توسعه ی حرفه ای مدیران آموزشگاهی در افق سند چشم انداز 1404، در هشت مقوله اصلی؛ فناوری، دینی، فرهنگی، فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و سازمانی گنجانده شده است.
بررسی تأثیر ابعاد هوش عاطفی بر رهبری هوشمند در سازمان های عصر دانش (مورد مطالعه دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر مؤلفه های هوش عاطفی بر رهبری هوشمند انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی – همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مدرسان و اعضای هیات علمی پردیس های دانشگاه فرهنگیان(1100نفر) تشکیل می دادند. حجم نمونه انتخابی بر اساس یک قاعده به منظور انجام تحلیل عامل تاییدی، 330 نفر با بهره گیری از روش طبقه ای متناسب تعیین شد. داده های مربوط به رهبری هوشمند به وسیله پرسشنامه محقق ساخته و داده های مربوط به هوش عاطفی به وسیله پرسشنامه ی هوش عاطفی «گولمن» جمع آوری شد. ضریب آلفای کرونباخ برای مؤلفه های رهبری هوشمند برابر 89/0 و برای ابعاد هوش عاطفی برابر 825/0 به دست آمد که دلالت بر پایایی مناسب ابزار گردآوری داده ها دارد و روایی صوریی و محتوایی آن ها با بهره گیری از نظر متخصصان و صاحب نظران تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSSو LISREL صورت پذیرفت. یافته های تحقیق نشان می دهند که «آگاهی در خصوص موقعیت» با ضریب تشخیص 892/0 مهم ترین بٌعد رهبری هوشمند را تشکیل می دهد. هم چنین نتایج نشان داده است که «مهارت اجتماعی» و «خوداگاهی» با ضریب تشخیص 43/0 و 33/0 به ترتیب به عنوان مهم ترین ابعاد هوش عاطفی که بر رهبری هوشمند تأثیر مهمی دارند، محسوب می شوند.
رابطه اعتماد و سکوت سازمانی با رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان(اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
263 - 276
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ، تعیین رابطه اعتماد سازمانی و سکوت سازمانی با رضایت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان واحد (خوراسگان) است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان (اصفهان) به تعداد ۳۴۰ نفر که با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان (۱۹۷۰) تعداد ۱۸۰ نفر با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب گردید. در این پژوهش، پرسشنامه های اعتماد سازمانی الونن و همکاران (۲۰۰۸) و پرسشنامه های سکوت سازمانی و رضایت شغلی واکولا و بوراداس ( ۲۰۰۵) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، تحلیل واریانس چندراهه استفاده شده است. بین اعتماد سازمانی و مؤلفه های آن با رضایت شغلی رابطه معنادار وجود داشت. همچنین رابطه بین سکوت سازمانی و مولفه های آن با رضایت شغلی معکوس و معنادار بود. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد، بهترین پیش بینی کننده های رضایت شغلی ، اعتماد مؤسسه ای و اعتماد بین کارکنان بوده است. همچنین بهترین پیش بینی کننده های رضایت شغلی، نگرش سرپرست به سکوت، نگرش مدیریت به سکوت و فرصت های ارتباطی بودند. بین نظرات پاسخگویان در مورد اعتماد سازمانی، سکوت سازمانی و رضایت شغلی با توجه به متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنس، سابقه ی خدمت و مدرک تحصیلی) تفاوت وجود نداشت.
الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
508 - 484
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور ارائه الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی و با روشی کیفی انجام شد. هدف پژوهش، توسعه ای – کاربردی و رویکرد مورد استفاده در آن، نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش شامل 4 خوشه اساتید و صاحبنظران متخصّص و دارای دستاورد علمی در حوزه رهبری و مدیریت آموزشی در داخل و خارج از کشور، مدیران حوزه وزارتی وزارت آموزش و پرورش، مدیران ستادی و اجرایی اداره کل آموزش و پرورش استان سمنان و شهر گرمسار و همچنین مدیران با سابقه حداقل 12 سال به بالا در مدیریت مدارس مقطع متوسطه سطح شهر گرمسار در سال تحصیلی 98-97 است. حجم نمونه با اشباع نظری 30 نفر بود. برای انتخاب نمونه، از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه بود که روایی آن از طریق روش «مثلث سازی» به تائید رسید و پایایی آن از طریق ضریب کاپای کوهن و ضریب آلفای کریپندورف در حد توافق به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و گزینشی به واسطه نرم افزار Maxqda نسخه 2018 استفاده شد. نتایج به دست آمده، الگوی فرآیندی توسعه مهارت های رهبران آموزشی را در قالب عوامل علّی، شرایط زمینه ای، پدیده محوری، شرایط واسطه ای، راهبردها و پیامدها به تصویر کشید.
سنخ شناسی فرهنگ سازمانی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی الگوهای فرهنگ سازمانی مدارس با تمرکز بر سنخ شناسی آن بود که به عنوان یک راهنما برای مدیران مدارس در عصر تغییرات سریع، قابل بهره برداری باشد. این پژوهش کیفی از نوع تحلیلی-موردی با روش کتابخانه ای بود. جامعه مورد بررسی شامل منابع، تالیفات و پژوهش های معتبر چهار دهه اخیر در حوزه فرهنگ سازمانی مدارس داخل و خارج کشور بود که وفق کدواژه های تحقیق در دسترس بودند. نمونه قابل بررسی 308 مورد بود که از نظریه پردازی، ارائه مدل و سنخ شناسی برخوردار بودند. با روش تحلیل محتوایی و کدگذاری موضوعی، یافته ها در دو دسته سنخ شناسایی شدند. در طبقه بندی اول با نگاه رویکردشناسی در سه دسته(1.رویکرد کارکردگرایی 2.رویکرد فرآیند محور 3. رویکرد بهبود-اثربخشی) با هدف درک پدیده فرهنگ مدرسه و راهکارهایی جهت افزایش عملکرد مدرسه قرار دارند. در طبقه بندی دوم با نگاه روش شناسی پژوهش و کاربرد نتایج در سه گروه، مطالعات توصیفی ارزیابی، مطالعات همبستگی و مطالعات فرهنگ پژوهی مدرسه بود. این طیف سنخ شناسی نشان داد، مدرسه حسب عوامل و زمینه های موجود، دارای فرهنگ سازمانی خاص است و مدیران و رهبران آموزشی با شناخت جامع الگوها، می توانند کاشف و خالق فرهنگ سازمانی مثبت در مدرسه ها باشند.
بررسی و مقایسه میزان آمادگی پیاده سازی مدیریت دانش در دانشگاه-های پیام نور و آزاد اسلامی واحد مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه میزان آمادگی زیر ساخت های اساسی پیاده سازی مدیریت دانش (فرهنگ و عوامل انسانی، ساختار و فرایند ها و زیرساخت فنی) و رتبه بندی این عوامل از نظر درجه اهمیت در دانشگاه پیام نور مرکز- مشهد و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد صورت گرفت. روش این پژوهش، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری اعضای هیأت علمی دو دانشگاه مذکور بودند. در دانشگاه پیام نور نظر تمام جامعه ی آماری پیمایش شد و در دانشگاه آزاد اسلامی برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و سؤالات این پرسشنامه با الگوبرداری از پرسشنامه های مشابه داخلی و خارجی و بررسی متون مدیریت دانش طراحی شد. نتایج حاکی از آن بود که دانشگاه دولتی در ابعاد ""فرهنگ و عوامل انسانی""،""زیرساخت فناوری اطلاعات"" و ""ساختار و فرایند ها""، برای پیاده سازی مدیریت دانش در سطح نامطلوبی قرار دارد و دانشگاه آزاد در ابعاد ""فرهنگ و عوامل انسانی""، ""زیر ساخت فناوری اطلاعات"" و ""ساختار و فرایند ها""، برای پیاده سازی مدیریت دانش در سطح آمادگی متوسطی قرار دارد. هم چنین نتایج حاصل از آزمون رتبه بندی (آزمون فریدمن) نشان داد که در هر دو دانشگاه دولتی و آزاد ""فرهنگ و عوامل انسانی""، به عنوان با اهمیت ترین عامل می باشد. هم چنین، در دانشگاه دولتی ""ساختار و فرایند ها"" به عنوان کم اهمیت ترین عامل و در دانشگاه آزاد ""زیرساخت فناوری اطلاعات"" به عنوان کم اهمیت ترین عامل شناخته شد.
بررسی نظری مهارت خودآموزی در دانش آموزان مقطع دبستان
حوزههای تخصصی:
امروزه خود آموزی به یکی از کلیدی ترین عوامل و راهبردهای فرایند یاددهی – یادگیری و پرورش استعداد ها تبدیل شده است بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نظری مهارت خودآموزی دانش آموزان در مقطع دبستان انجام شد. طرح پژوهش کیفی و روش شناسی فراترکیب از نوع تلفیقی می باشد که در این پژوهش پایگاه های معتبر مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت 50 مقاله مرتبط مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که متغییر های خود تنظیمی، خود کنترلی، پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی با پدیده خودآموزی در ارتباط قرار دارند و همچنین نتایج نشان داد که خود آموزی مخصوصا به شیوه راهبری و آموزش دیجیتال بر پرورش تفکر و یادگیری عمیق اثر گذار می باشد. با بررسی های انجام شده مشخص شد که خودآموزی بهتر است از سنین آغازین مدرسه و در مقطع دبستان آغاز شود که دانش آموز با آن دست و پنجه نرم کند و تسلط کامل به این روش پیدا کند تا یادگیری بهتر و در نتیجه پیشرفت تحصیلی حاصل شود. همچنین مشخص شد در مهارت خود آموزی ، تنیدگی تحصیلی ،اضطراب و مضرات آموزش مستقیم قابل کنترل می باشد.
تدوین مدل ارتقای توانایی های مدیریت دانش شخصی (PKM) معلمان: کاربردی از روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از تحقیق حاضر ارائه مدلی به منظور ارتقای توانایی های مدیریت دانش شخصی (PKM) معلمان :کاربردی از روش داده بنیاد بوده است.
روش شناسی پژوهش : برای تحقق هدف تحقیق حاضراز رویکرد پژوهش کیفی و به صورت مشخص از روش داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران سازمان آموزش وپرورش استان های آذربایجان غربی و شرقی و خبرگان مطرح دانشگاهی دارای زمینه علمی مرتبط با مدیریت دانش است که درساخت مدل تحقیق از بین آنها ده نفربا استفاده از اصل اشباع به عنوان نمونه انتخاب و با ترکیب روش های هدفمند قضاوتی و روش گلوله برفی گزینش شده اند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته و میدان نگاری بوده است که پس از جمع آوری، با استفاده از نرم افزار Maxqda نسخه 10 کدگذاری و تحلیل شده اند.تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه های از کدگذاری باز، محوری و انتخابی بر اساس نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. بر این اساس، 284 کدباز اولیه، 152کد انتخابی و 31 کد مستخرج نهایی در قالب 11 مفهوم و 6 مقوله اصلی دسته بندی شده است پس از طی این مراحل، مدلی به منظور ارتقای توانایی های مدیریت دانش شخصی معلمان ارائه شده است.
یافته ها : یافته های تحقیق نشان می دهد که اجزای اصلی مدل مدیریت دانش شخصی معلمان (PKM) شامل؛ " ایجاد مهارت های ارتباطی و بازیابی در خود "،" توانایی تحلیل و ارائه اطلاعات" است که شرایط علی حاکم بر آن عوامل سازمانی و عوامل فردی، شرایط زمینه ای سبک رهبری و ساختار سازمانی ، شرایط مداخله گر ویژگی های محیط اقتصادی و ویژگی های فرهنگی ،کنش ها و راهبردهای حاکم بر آن شامل راهبردهای تشویقی و منفعلانه و پیامد های ناشی از مدیریت دانش شخصی معلمان شامل جو سازمانی و پیامد های سازمانی مثبت است .
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاکی از اهمیت اجزای اصلی و ابعادشناخته شده مدیریت دانش شخصی معلمان در کاربرد مهارت های آموختن یادگیری برای کسب دانش است بنابراین باید این عوامل را به برنامه آموزشی معلمان تزریق کرد تا توانایی های آنان در زمینه مدیریت دانش شخصی ارتقای یابد.
تبیین الگوی استفاده از شبکه های اجتماعی به عنوان یک سیستم مدیریت آموزش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نبود همگرایی و هم‑افزایی در آموزش عالی و ضعف در کارآیی و رویکرد فرهنگی اجتماعی محیط علمی، کاهش سطح کیفی آموزش عالی و نبود رتبه بندی و مأموریت گرا شدن دانشگاه ها را می توان در زمره مهمترین نقاط ضعف نظام آموزش عالی نام برد که با بهره گیری از ظرفیت های شبکه های اجتماعی بسیاری از آنها مرتفع خواهند شد. هدف از این مقاله، طراحی و تبیین الگوی توسعه شبکه های اجتماعی در سیستم آموزش کشور می باشد، به نحوی که ضمن مرور بسترهای نظری و روش های نوین در توسعه سیستم های یادگیری، پژوهش و کارآفرینی، راهکارهای دستیابی به راهبردهای اثربخش در این ارتباط نیز مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت الگوی کارآمد توسعه شبکه های اجتماعی در نظام آموزش عالی ارائه گردیده است. این تحقیق با بهره گیری از رویکرد توسعه ای-کاربردی، روش تحلیل محتوا را دنبال نموده و با بهره گیری از الگوی دلفی، مدل پیشنهادی توسط خبرگان اعتبارسنجی گردیده است. نتایج تحقیق، حاکی الگویی چهار مرحله ای مشتمل بر بسترسازی بهره گیری از شبکه های اجتماعی، بسترسازی نظام یادگیری، توسعه سیستم مدیریت یادگیری و استقرار آن می باشد. این در حالی است که اثرات مربوط به قوانین و مقررات، ویژگی های کاربران و حوزه های زیرساختی به عنوان متغیرهای زمینه ای، بر ارتباط میان مراحل تعیین شده اثرگذار خواهند بود.
تأثیر سبکهای تصمیم گیری مدیران بر راهبردهای جانشین پروری در دانشگاه علامه طباطبائی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر سبکهای تصمیمگیری مدیران بر راهبردهای مدیریت جانشین پروری در<br /> دانشگاه علامه طباطبائی می باشد. این تحقیق از نظر نوع هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات به<br /> صورت توصیفی – همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران )عالی، میانی و اجرایی(<br /> 96 به تعداد 176 نفر مشغول کار بودند که برای انتخاب - دانشگاه علامه طباطبائی که در سال تحصیلی 97<br /> حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و براساس جدول مورگان 118 نفر انتخاب شدند. بهمنظور<br /> جمعآوری نظرات کارکنان و مدیران از دو پرسشنامه: جانشین پروری کیم ) 2006 ( که در این تحقیق پایایی آن<br /> 0 بود؛ همچنین بهمنظور / 0/88 و پرسشنامه تصمیم گیری عمومی بروس و اسکات که پایایی آن در این تحقیق 91<br /> تجزیه و تحلیل دادهها، برای آزمون فرضیهها از آمار استنباطی آزمون تحلیل مسیر و رگرسیون استفاده شد.<br /> نتایج تحلیل یافته ها نشان داد سبکهای تصمیم گیری بر راهبردهای جانشین پروری تاثیرگذار است. نتایج<br /> نشان داد که سبک تصمیم گیری عقلانی رابطه مثبت و معناداری با راهبردهای جانشین پروری دارد، همچنین<br /> سبک تصمیم گیری شهودی و و ابستگی با راهبردهای جانشین پروری رابطه غیر معناداری دارند و در آخر<br /> نیز سبک های آنی و اجتنابی رابطه معکوس و معناداری دارند
تأثیر درهم تنیدگی شغلی بر رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد شغلی دبیران مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
199 - 182
حوزههای تخصصی:
مقوله درهم تنیدگی شغلی اثرات مثبت و مهمی برای سازمان ها دارد اما جزء سازه هایی است که کمتر در نظام آموزشی بررسی شده است. مدیران می توانند با اتخاذ تدابیر مناسب، راه های تأثیرگذاری درهم تنیدگی شغلی را روی متغیرهای سازمانی شناسایی و از نتایج آن در راستای منافع سازمانی استفاده کنند. لذا هدف تحقیق حاضر، تبیین رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد شغلی معلمان با توجه به درهم تنیدگی شغلی بود. نوع پژوهش، توصیفی هم بستگی و جامعه آماری شامل تمام معلمان مقطع متوسطه شهرستان نجف آباد در سال تحصیلی 99-98 به تعداد 1064 نفر است که از طریق روش مونت کارلو و به شیوه تصادفی طبقه ای 270 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه درهم تنیدگی شغلی، عملکرد شغلی و رفتار شهروندی سازمانی در قالب طیف پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. به منظور سنجش روایی از روایی محتوایی و سازه استفاده شد. پایایی پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای درهم تنیدگی شغلی 74/0، رفتار شهروندی سازمانی 88/0 و عملکرد شغلی 82/0 به دست آمد. تحلیل داده ها در سطح استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos گرافیک انجام شد. یافته ها نشان داد که همه ابعاد درهم تنیدگی شغلی قابلیت پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی معلمان را دارند اما از میان ابعاد درهم تنیدگی شغلی، فقط مؤلفه فدا کردن، قابلیت پیش بینی عملکرد شغلی معلمان را دارد. ضرایب تحلیل مسیر نشان داد که اثرات درهم تنیدگی شغلی روی رفتار شهروندی سازمانی و عملکرد شغلی معلمان، مثبت و معنادار است.
بدبینی سازمانی به سوی رفتار انحرافی در محیط کار: تأکید بر نقش رفتار شهروندی و ادراک سیاست سازمانی (موردمطالعه: کارمندان دانشگاه لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان ها همواره از کارمندان و اعضا انتظار دارند وظایف و مسئولیت های خود را به درستی اجرا نمایند و از رفتارهای مضر برای سازمان ها که منجر به زیان رساندن به کارمندان و مشتریان می شود، دوری گزینند. ازاین رو انتظار می رود تا با کاهش رفتارهای سیاسی کارکنان، رفتارهای شهروندی و عملکرد سازمان افزایش یابد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بدبینی سازمانی بر رفتار انحرافی کاری از طریق رفتار شهروندی و ادراک سیاست سازمانی است. تحقیق ازنظر هدف پژوهش کاربردی، ازنظر رویکرد و ماهیت پژوهش علی-معلولی، ازنظر روش جمع آوری داده توصیفی پیمایشی و ازنظر نوع داده کمی و جامعه آماری پژوهش نیز شامل کارمندان دانشگاه لرستان است. حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران 201 نفر برآورد شد. چهار فرضیه این پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی و مدلسازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. با توجه به نتایج می توان گفت که بدبینی سازمانی بر رفتار انحرافی تأثیر مثبت و معنادار دارد، رفتار شهروندی نمی تواند نقش میانجی منفی و معناداری در تأثیرگذاری بدبینی بر رفتار انحرافی کارمندان بازی کند، ادراک سیاست سازمانی نقش میانجی مثبت و معناداری در تأثیرگذاری بدبینی سازمانی بر رفتار انحرافی دارد، رفتار شهروندی نقش میانجی منفی و معناداری در تأثیرگذاری ادراک سیاست سازمانی بر رفتار انحرافی دارد.
بررسی رابطه سبک های تفکر و خودبالندگی با شایستگی مدیران آموزشی در مدارس ابتدایی منطقه تبادکان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک های تفکر و خودبالندگی با شایستگی مدیران آموزشی در مدیران مدارس ابتدایی منطقه تبادکان بود. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی مدیران مدارس ابتدایی منطقه تبادکان مشهد که شامل 320 نفر می-باشد. نمونه گیری براساس جدول مورگان و کرجسی 170 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی و از نظر روش همبستگی است. در این پژوهش پرسش نامه شایستگی مدیران مصلحی (1390)، پرسش نامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) و پرسش نامه خودبالندگی پیدلر و همکاران (2001) بر روی گروه نمونه اجرا شد برای تجزیه و تحلیل آماری از تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام می گیرد. در آمار توصیفی از میانگین، انحراف معیار، جداول و نمودارها استفاده می شود و در آمار استنباطی از همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین سبک های تفکر قانونی، سبک تفکر اجرائی، سبک تفکر قضائی، سبک تفکر جزئی، سبک تفکر محافظه کار، سبک تفکر سلسله مراتبی، سبک تفکر سلطنتی، سبک تفکر آنارشیست، سبک تفکر درونی با شایستگی کل در مدیران رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین سبک تفکر کلی، سبک تفکر آزاد اندیش، سبک تفکر الیگارشی و سبک تفکر بیرونی با شایستگی کل در مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین خودبالندگی کل و شایستگی کل در مدیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای: پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
197 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان در سال 96-1395 می باشد. این پژوهش به روش آمیخته (اکتشافی) انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی افراد مطلع و خبرگان در حوزه توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه-ای بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن اصل اشباع نظری، تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای استان کرمان بودند، که با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه (سرایی، 1393)، تعداد 175 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در قسمت کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود، که روایی این پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان مورد تأیید و پایایی آن نیز با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای 5 مؤلفه 83/0 تا 91/0 به دست آمد. در قسمت کیفی، 5 مؤلفه اصلی و 17 مؤلفه فرعی در توانمندسازیِ مدیران شناسایی شد و درنهایت به عنوان الگوی توانمندسازی مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای ارائه گردید و در ادامه اعتبار الگو با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مورد قبول قرار گرفت. نتایج نشان می دهد توانمندسازی می تواند به عنوان عاملی مهم و مؤثر در ارزشیابی نیروی انسانی و مدیران کارآمد به عنوان معیاری ارزشمند لحاظ گردد.
الگوی مدیریت سازمان های آموزشی مردم نهاد فعال در حوزه مدرسه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی مدیریت سازمان های آموزشی مردم نهاد فعال در حوزه مدرسه سازی است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است .ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با 24نفر از خبرگان بوده است. نخست، داده های کیفی در فرایند اجرای نظریه داده بنیاد، در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شد. سپس براساس الگوی تحلیلی حاصل از نظریه داده بنیاد برگرفته از 106 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و نیز احصاء 57 مفهوم از ادبیات نظری پژوهش، الگوی مفهومی پژوهش براساس 5بُعد کلی شامل 1.مدیدیت ورودی2.مدیریت فرآیند3.مدیریت خروجی4.ممیزی مدیریت و 5.بازخورد از مولفه های 14گانه استخراجی به ترتیب مشتمل بر ورودی های سازمانی، دولتی، شخصی و اقدامات مدیریتی، مشارکتی و حمایتی بعلاوه خروجی های کمی، کیفی، تنوع و پیامدها، بانضمام تحول و تعالی خروجی، تحلیل استراتژیک، توسعه و بهبود مستمر نظام مدیریتی سازمان و بالاخره بازخورد برگرفته از 50 شاخص اصلی طراحی گردید. نتایج نشان داد که مجموعه ویژگی ها و باورهای مدیریت در کنار عوامل سازمانی و اجتماعی بر مدیریت سازمان های آموزشی مردم نهاد تاثیر می گذارند. هم چنین پیامدهای کاربست الگوی مدیریت سازمان های آموزشی مردم نهاد به 2حوزه فردی و اجتماعی تقسیم شد. عوامل زمینه ای در 2حوزه محیطی و حوزه سیاست گذاری و شرایط مداخله گر نیز در 2حوزه داخلی و حوزه بیرونی بر نحوه مدیریت تاثیر گذار بودند. چنانچه سازمان با تکیه بر عوامل اثرگذار مطروحه در مدل پارادایمی نظریه داده بنیاد به مدیریت سازمان های آموزشی مردم نهاد بپردازد، به موفقیت بیشتر دست می یابد.
نقش تعدیل کنندگی جو یادگیری در تأثیر کیفیت زندگی در مدرسه بر خودکارآمدی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
120 - 100
حوزههای تخصصی:
روش پژوهش برحسب هدف از نوع کاربردی و براساس شیوه اجرا، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 22025 دانش آموز دوره ابتدایی دوم نواحی یک و دو آموزش و پرورش همدان در سالتحصیلی96-95 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی، نمونه ای به حجم 384 نفر(188 دختر و 196 پسر) با استفاده از جدول کرجسی و مورگان انتخاب شد. ابزار های گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه ی کیفیت زندگی درمدرسه، جو یادگیری و خودکارآمدی تحصیلی بود. داده های جمع آوری شده بر اساس شاخص های آمار توصیفی وآزمون های استنباطی کولموگروف_اسمیرنوف، همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش نشان داد بین متغیرهای کیفیت زندگی در مدرسه با خودکارآمدی، کیفیت زندگی در مدرسه با جویادگیری و خودکارآمدی با جو یادگیری همبستگی مثبت و معنادار در سطح (01/0≤ p) وجود دارد. همچنین یافته های حاصل از ضرایب تحلیل مسیر حاکی از آن است تاثیرکیفیت زندگی بر خودکارآمدی، جویادگیری بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی برجویادگیری مثبت و مستقیم است. بعلاوه، کیفیت زندگی در مدرسه بر خودکارآمدی تاثیر غیر مستقیم نیزدارد و جو یادگیری در رابطه بین کیفیت زندگی و خودکارآمدی، نقش تعدیل کنندگی دارد. پیشنهاد شد، مدارس از طریق طراحی تجربیات آموزشی لذت بخش، بازخورد مناسب و حمایت گرانه، علاوه بر تأمین کیفیت زندگی در مدرسه، به تقویت باورهای دانش آموزان از توانایی خود و ایجاد جو یادگیری اثربخش به عنوان مهم ترین شاخص های اثربخشی مدارس بپردازند.