فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲٬۰۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در استان فارس با استفاده از الگوریتم ترکیبی بود. این پژوهش مبتنی بر مطالعه ای توصیفی، اکتشافی و با رویکردی توسعه ای، کاربردی انجام شده است، که جهت تجزیه و تحلیل داده ها از رویکرد کیفی و مبتنی بر الگوریتم ترکیبی روش شناسی سیستم های باز و پیرانسه و در بخش کمی از تحلیل عاملی استفاده شد، به این طریق که با مطالعه ی پیشینه موضوع و مصاحبه های عمیق با خبرگان، ابعاد و مولفه های مورد نیاز برای طراحی نظام استعدادیابی مشخص شد. نمونه بخش کیفی این تحقیق با کاربست روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی انتخاب و به منظور اعتباریابی نظام داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی، مولفه ها تایید شد. براساس یافته های پژوهش ابعاد نظام استعدادیابی در سه بعد(ساختاری، محتوایی، زمینه ای،) تدوین شد. در نتیجه گیری کلی می توان گفت که ایجاد نظام استعدادیابی ورزش در استان فارس یک امر پیچیده، زمان بر و طولانی بوده و به دلیل عوامل متفاوت در آن بر پویایی آن نیز افزوده و موجب استفاده از رویکرد متدلوژی سیستمی باز شده است تاکنون کلیه طراحی و تدوین ها در این زمینه معطوف به فاکتورهای جسمانی بوده و به امر مدیریتی آن توجهی نشده است که شایسته است در پروسه ی بلند مدت استعدادیابی در صدر سایر موارد قرار گیرند.
اثر شخصیت تاریک مدیران مدارس بر زیرآب زنی با میانجی گری منفعت طلبی شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با وجود تبعات مخرب رفتارهای انحرافی زیرآب زنی، منفعت طلبی شخصی، ماکیاول گرایی، خودشیفتگی و جامعه ستیزی تا کنون این رفتارها مورد غفلت واقع شده اند. مطالعه با هدف بررسی اثر شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) مدیران مدارس بر زیرآب زنی با میانجی گری منفعت طلبی شخصی انجام گرفت.
روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی مدیران مدارس شهر زاهدان در سال تحصیلی 1401-1400 به حجم 380 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای تعداد 191 مدیر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های زیرآب زنی (اقتباس از شول و همکاران، 1398)، سه گانه ی شخصیت تاریک (جوناسون و وبستر، 2010) و منفعت طلبی شخصی (اقتباس از هادوی نژاد و امیرخانلو، 1395) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد.
یافته ها: اثر مستقیم شخصیت تاریک بر زیرآب زنی (70/5, t=32/0β=) و منفعت طلبی شخصی (41/4, t=38/0β=)، اثر مستقیم منفعت طلبی شخصی بر زیرآب زنی (15/8, t=51/0β=) مثبت و معنادار بود. همچنین اثر غیرمستقیم شخصیت تاریک بر زیرآب زنی با میانجی گری منفعت طلبی شخصی (87/3, t=19/0β=) مثبت و معنادار بود.
بحث و نتیجه گیری: مدیران دارای شخصیت تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفتگی و جامعه ستیزی) بیشتر به دنبال منفعت شخصی خود در سازمان بوده که این امر به نوبه خود موجب بروز رفتار زیرآب زنی می گردد. به مدیران عالی سازمان ها پیشنهاد می گردد که در انتخاب مدیران شخصیت و منفعت طلبی آن ها را با کمک روانشناسان شخصیت شناسایی کنند.
Studying the Effects of Parenting Styles on Teacher Authoritarianism and the Possibility of its Reproduction in Class Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۴, Winter ۲۰۲۳
181 - 202
حوزههای تخصصی:
The present research is aimed at studying the effects of parenting styles on teacher authoritarianism and the possibility of its reproduction in class management in the schools of Urumia.The research method is operational and in terms of data gathering is descriptional-correlation and the statistical universe includes all Teachers of Urmia city,4506 subjects,and 351 subjects were selected as statistical sample by using Cochran statistical formula and random-stratified sampling method.The data gathering tool is stansard questionnaire of parenting styles of Baumrind and authoritarian personality of Asorno-Altemer. SPSS was used to analyze data and also r correlation and multi-variable regression model.The result of this research indicates that the correlation between the components of permissive and authoritarian parent styles with teacher authoritarianism at a meaningful level less than 0/01 and 0/99 reliance was confirmed and the type of relationship is positive and direct and the linear relationship between authoritarian parent style components and teacher authoritarianism at a meaningful level of less than 0/01 was confirmed and the type of relationship is negative and inverse.The results of regression analyse show that the existing variables in model could explain 0/24 of the dependent variable variations of authoritarianism.
رابطه سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
77 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران در دانشگاه فرهنگیان شهرستان زاهدان انجام گرفت. روش انجام پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان و مدیران در دانشگاه فرهنگیان شهرستان زاهدان به تعداد 130 نفر که تعداد 100 نفر به عنوان حجم نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی شاده انتخاب شدند. ابزار پژوهش سکوت سازمانی(واکولا و بوراداس،2005)، پرسشنامه سبک مدیریت مدیران(مقیمی، 1389) و پرسشنامه اخلاق حرفه ای (آرمیتو و همکاران، ۲۰۱۱) بود. روایی ابزار پژوهش از نوع محتوایی و اعتبار ابزار از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سکوت سازمانی(80/0)، پرسشنامه سبک مدیریت مدیران(81/0) و پرسشنامه اخلاق حرفه ای (81/0) برآورد گردید. جهت تحلیل فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بین سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران در دانشگاه فرهنگیان رابطه معناداری مشاهده شد. همچنین بین مؤلفه های سکوت سازمانی کارکنان با سبک مدیریت و اخلاق حرفه ای مدیران در دانشگاه فرهنگیان رابطه معناداری وجود داشت و نیز بین سبک مدیریت مدیران با اخلاق حرفه ای مدیران و مؤلفه های آن در دانشگاه فرهنگیان رابطه معناداری وجود داشت. از بین سبک های مدیریت مدیران، سبک مدیریت مشارکتی مدیران توانست 68 درصد از سکوت سازمانی کارکنان را پیش بینی نماید و از بین مؤلفه های اخلاق حرفه ای، مؤلفه مسئولیت اجتماعی مدیران توانست 8/60 درصد از سکوت سازمانی کارکنان را پیش بینی کند.
ارتقاء سرمایه روان شناختی دانش آموزان از طریق توانمندسازی یادگیری (تجارب زیسته مدیران مدارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
33 - 45
حوزههای تخصصی:
سرمایه روان شناختی از طریق مداخله های آموزشی قابل ارتقا است که ارتقا آن از طریق توانمندسازی یادگیری کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، تبیین تجارب زیسته مدیران مدارس از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری بوده است. این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی، با مطالعه 23 نفر مشارکت کننده از میان مدیران مدارس متوسطه دخترانه دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شده است. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و تا رسیدن به اشباع نظری، با 23 مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که تجربه زیسته مدیران از ارتقا سرمایه روان شناختی دانش آموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری در 3 مضمون و 23 زیرمضمون شامل: ارتقاء مهارت ها (خودباوری، عزت نفس، خود توسعه ای، خودرهبری، خودتنظیمی، خودارزیابی، جذب بازخورد، مهارت مطالعه، مهارت های زندگی)، ارتقاء آگاهی و جوّ حمایتی یادگیری (مشاوره، آموزش های روان شناختی، فرصت تعاملات بین فردی در کلاس درس، جوّ مثبت کلاس درس، یادگیری مستقل، بهبود کیفیت یادگیری، فرآیند یادگیری مبتنی بر نیاز، هم افزایی در یادگیری، یادگیری معنی دار)، مشارکت دهی در کلاس و مدرسه (مشارکت در مدیریت کلاس درس، مشارکت در مدیریت مدرسه، یادگیری تیمی، نوآوری تیمی، فعالیت های جمعی) قابل دسته بندی است. می توان نتیجه گرفت که توانمندسازی یادگیری از طریق ایجاد مدل های مثبت شناختی در دانش آموزان، ارتقا سرمایه روان شناختی آنان را فراهم می نماید.
ساخت و اعتباریابی مقیاس شایستگی های گروه آموزشی به عنوان ارشادگر حرفه ای یادگیری معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس شایستگی های گروه آموزشی به عنوان ارشادگر حرفه ای یادگیری معلمان بود. جهت ساخت و اعتباریابی مقیاس از روش توصیفی – پیمایشی از نوع روش شناختی(پایلت و هانگلر،1999) استفاده شد. در مرحله اول از رویکرد مرور نظام مند پژوهش استفاده شد. منبع گردآوری اطلاعات در بخش ساخت مقیاس، کلیه مقالات مرتبط که در محدوده سال های 2000 تا2021 به چاپ رسیده بودند. بر این اساس و با تحلیل مطالعات انجام شده، مقیاس اولیه با 3 زیر مقیاس، 19 بعد و 93 گویه، ساخته شد. در مرحله دوم برای اعتباریابی مقیاس؛ ابتدا اعتبار صوری آن با استفاده از نظر چند متخصص مرتبط سنجیده و سپس با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب نواحی/ مناطق 260 نفر از سرگروه های آموزشی دوره متوسطه استان فارس انتخاب و مقیاس بین آنها توزیع شد. برای محاسبه روایی همگرا از ضریب همبستگی اسپیرمن، روایی سازه از تحلیل عامل تاییدی مرتبه اول و دوم و برای محاسبه پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. 12گویه به دلیل ضریب همبستگی پایین فاقد روایی بوده و حذف شدند و 81گویه همبستگی بالا با نمره کل و زیرمقیاس های خود داشته و روایی آنان تایید شد. همچنین، با توجه به بار عاملی بالای زیرمقیاس های دانش(78/0)، نگرش(70/0) و مهارت(94/0)، اعتبار سازه مقیاس تایید و همچنین، ضرایب آلفای کرونباخ مقیاس شایستگی سرگروه ها (84/0) و زیرمقیاس های دانش (88/0)، نگرش (84/0) و مهارت(94/) ، پایایی مقیاس و زیرمقیاس های آن نیز مورد تأیید قرار گرفت. مقیاس نهایی با 3 زیرمقیاس دانش با ابعاد؛ دانش مربوط به ارزشیابی معلمان، ارزشیابی دانش آموزان، یادگیری دانش آموزان، بهسازی و توانمندسازی معلمان، نظارت و راهنمایی آموزشی، و دانش محتوایی؛ زیرمقیاس نگرش با ابعاد نگرش شخصی و جمعی؛ و زیرمقیاس مهارت با ابعاد ارتباط موثر با ذی نفعان، فناوری، پژوهشی، تصمیم گیری و حل مسئله و تعارضات، نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تدریس حرفه ای، مهارت توسعه فرهنگ یادگیری در کل مدرسه، ایجاد یادگیری فراگیر محور، هدایت و راهنمایی معلم برای مدیریت رفتار دانش آموزان، ایجاد انگیزه برای معلمان، و نظارت بر تجهیز و استفاده بهینه از وسایل آموزشی، و 81 گویه، ساخته شد.
سطح سازمان یادگیرنده، موانع ایجاد و نقش آن در نوآوری شغلی و خلاقیت سازمانی: کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سازمان یادگیرنده از موفق ترین سازمان ها برای هماهنگ شدن با تغییرات محیطی بوده و نوآوری و خلاقیت از ارکان اصلی توسعه و موفقیت هر سازمانی می باشد. بنابراین، شناسایی مولفه ها و موانع ایجاد سازمان یادگیرنده و رفع آنها نقش مهمی در پیشبرد اهداف سازمانی دارد. هدف این مطالعه بررسی سطح سازمان یادگیرنده، موانع ایجاد و نقش آن در نوآوری شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بود.
روش شناسی پژوهش: روش انجام این تحقیق توصیفی و همبستگی می باشد. با استفاده از جدول مورگان تعداد نمونه 169 نفر بدست آمد و پرسشنامه ها توسط 200 نفر و با روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل شدند. برای جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه پنج قسمتی شامل مشخصات فردی، سازمان یادگیرنده سنگه، نوآوری شغلی جانسن، خلاقیت سازمانی دیک و متکالفه و موانع ایجاد سازمان یادگیرنده محقق ساخته در این مطالعه استفاده شد.
یافته ها: سطح یادگیرنده بودن دانشگاه زیاد و سطح نوآوری شغلی و خلاقیت سازمانی کارکنان متوسط می باشد و سازمان یادگیرنده بر خلاقیت و نوآوری کارکنان تاثیر مثبت داشت.
بحث و نتیجه گیری: دانشگاه باید برای گسترش یادگیری تیمی و تفکر سیستمی تلاش نموده تا خلاقیت و نوآوری کارکنان افزایش یابد.
طراحی مدل مفهومی مولفه های اخلاق حرفه ای مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در هزاره سوم ، اخلاق حرفه ای به عنوان یکی از دغدغه های اصلی مدیران سازمانها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل مفهومی اخلاق حرفه ای در مدیران مدارس دوره اول متوسطه استان فارس انجام گرفته است. روش شناسی پژوهش: رویکرد این پژوهش کیفی و ابزار پژوهش مصاحبه اکتشافی و نیمه ساختمند بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مدیران مدارس دوره متوسطه اول استان فارس بودند که به صورت هدفمند و با روش صاحبنظران کلیدی و با استفاده از روش اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه باز با مشارکت کنندگان بود. تجزیه وتحلیل دادها بر اساس تحلیل مضمون انجام شد روش نمونه گیری تا جایی ادامه پیدا کرد که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند، با 17 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید.اما برای اطمینان بیشتر مصاحبه ها تا 20 نفر ادامه پیدا کرد. یافته ها: با استفاده از نتایج حاصل از بررسی مبانی نظری و پیشیینه پژوهش، داده های بدست آمده از مصاحبه با مدیران مدارس(گروه کانونی) و به شیوه همسو سازی، داده ها گردآوری و با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند؛ برای اعتبار یابی داده ها از روشهای بازخورد به مشارکت کنندگان، بازبینی و موضعگیری پژوهشگر و همسوسازی با منابع علمی و اسناد کلیدی آموزش وپرورش استفاده گردید. پس از حذف کدهای مشترک، تعداد 121 مورد از مضامین پایه (کدها و نکات کلیدی متن) استخراج گردید، سپس براساس شباهت موجود ( محتوایی، ترکیبی و تلخیصی) به تعداد 6 مضمون سازماندهنده تقلیل یافت. بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد از نظر مدیران مدارس دوره اول متوسطه، مؤلفه های اخلاق حرفه ای، تأثیر بسزایی بر رفتار مدیران مدارس دارند. بنابراین لازم است این امر به طور جدی توسط دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت، مورد توجه قرار گیرد.
بررسی نقش واسطه ای سرمایه اجتماعی در رابطه با مدیریت دانش، کار تیمی و عملکرد شغلی در معلمان (مورد مطالعه: معلمان شهر گله دار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برای کسب موفقیت در هر سازمانی توجه به عملکرد شغلی امری بدیهی است. عوامل مختلفی در عملکرد شغلی معلمان موثر است که این مطالعه با هدف بررسی نقش واسطه ای سرمایه اجتماعی در رابطه با مدیریت دانش، کار تیمی و عملکرد شغلی در معلمان شهر گله دار انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و بر اساس روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس شهر گله دار به تعداد 560 نفر در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی 234 نفر از آنان با استفاده از جدول مورگان انتخاب گردیده است. ابزار سنجش پژوهش حاضر چهار پرسش نامه استاندارد مدیریت دانش شرون لاوسون (2003)، کار تیمی لنچیونی (2004)، عملکرد شغلی پاترسون (2008) و سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) بوده که ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 94/0، 82/0، 80/0 و 92/0 به دست آمد و روایی محتوایی آن ها با استفاده از نظر متخصصان تایید شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل معادلات ساختاری) انجام گرفت که از طریق نرم افزارهایSPSS 24 و Lisrel 8.8 اجرا شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای مدیریت دانش و عملکرد شغلی (46/0=β)، کار تیمی و عملکرد شغلی (91/0=β)، مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی (41/0=β)، کار تیمی و سرمایه اجتماعی (36/0=β)، عملکرد شغلی و سرمایه اجتماعی (71/0=β) رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. سرمایه اجتماعی اثر غیر مستقیم بر رابطه مدیریت دانش با عملکرد شغلی (33/0=β) و کار تیمی با عملکرد شغلی (25/0=β) دارد. بنابراین اثر میانجی سرمایه اجتماعی در این پژوهش مورد تایید قرار می گیرد.نتیجه گیری: طبق یافته ها، سرمایه اجتماعی با مدیریت دانش و کار تیمی بر عملکرد شغلی معلمان رابطه مثبت داشتند؛ بنابراین از طریق توجه به سرمایه اجتماعی، مدیریت دانش و کار تیمی می توان زمینه های بهبود در عملکرد شغلی معلمان را فراهم آورد.
مقایسه تحلیلی ساختار سازمانی و مدیریتی دانشگاه های ایرانی با سه دانشگاه برتر خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
6 - 42
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر ساختار سازمانی دانشگاه های تراز اول دنیا به سمت انعطاف پذیری و ساختارهای مسطح تر متحول شده است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تحلیلی ساختار سازمانی دانشگاه های ایرانی و غیر ایرانی ازنظر میزان متمرکز بودن چارت با بررسی سهم پست های مدیریتی، تعداد کارمندان اداری، تعداد دانشکده ها و گروه های تعریف شده است. مراحل پژوهش شامل گردآوری اطلاعات به روش مطالعه اسناد و مدارک و تحلیل داده های کیفی به روش تحلیل محتوای کیفی و انباشت نگاشتی از طریق سند کاوی و تجزیه وتحلیل آماری داده های کمی بود. تعداد رشته و گروه، پست های مدیریتی و کارمندان اداری و اعضای هیئت علمی 23 دانشکده از 3 دانشگاه غیر ایرانی منتخب و 95 دانشکده ایرانی بررسی شد. بر اساس نتایج پژوهش در دانشگاه های ایرانی تعداد پست های مدیریتی بیشتر و تعداد کارمندان اداری کمتری در مقایسه با دانشگاه های غیر ایرانی تعریف شده است. فردوسی مشهد هم در تعداد کارمندان اداری و هم در تعداد پست های مدیریتی بهترین وضعیت را در مقایسه با دیگر دانشگاه های ایرانی دارد. دانشگاه تهران دارای کمترین تعداد کارمند اداری و بیشترین پست های مدیریتی و دارای ساختار سازمانی سلسله مراتبی و متمرکزتری در مقایسه با دیگر دانشگاه های موردمطالعه است. در ساختار سازمانی دانشگاه مازندران بعد از دانشگاه تهران بیشترین تعداد پست های مدیریتی تعریف شده است. تعداد اعضای هیئت علمی در گروه ها و همچنین دانشکده ها در دانشگاه های غیر ایرانی نیز بسیار بیشتر از دانشگاه های ایرانی است. تعداد رشته/مقطع تحصیلی در تمامی دانشگاه های غیر ایرانی کمتر از دانشگاه های ایرانی است. آکسفورد ازنظر تعداد کارمندان اداری و تعداد پست های مدیریتی بالاترین رتبه در بین دانشگاه های موردمطالعه را دارد.
Structural analysis of the role of health literacy, organizational support and school climate on academic buoyancy with the mediation of performance in health promoting schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۲, Summer ۲۰۲۳
159 - 181
حوزههای تخصصی:
Improving students' academic buoyancy is a priority of education and health systems. The main purpose of this study was structural analysis of the relationship between health literacy, organizational support, school climate with students' academic buoyancy by teachers’ and school nurses’ job performance mediation in health promoting schools.
The method of this correlation research is based on structural equation model. 160 health promoting schools were selected by stratified random sampling and two teachers, one health nurse and two students were randomly selected from each school. In total, 160 health nurses, 320 teachers and 960 students were studied. Annual teachers’ and school nurses’ job performance score, health literacy, organizational support, school climate and academic buoyancy questionnaires were used to collect data. Smart-PLS structural equation model has been used to analyze the data.
The path coefficient of direct effect of organizational support on the performance of teachers and school nurses was 0.48, the correlation between performance with academic buoyancy was 0.74, the correlation between school climate and performance was 0.33 (P <0.05). The path coefficient of indirect effects of organizational support on academic buoyancy mediated by the performance was 0.36 and also the indirect correlation between school climate and academic buoyancy mediated by the performance was 0.24 (P <0.05). The direct effect of school climate, organizational support and health literacy on academic buoyancy is not significant (P> 0.05).
Attention to improving the performance and organizational support of teachers leads to improving the academic buoyancy of students.
تأثیر رهبری مشترک بر رفتارهای نوآوری پیش دستانه با توجه به ادراک از پیچیدگی شغلی و خودکارآمدی خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۷
32 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تأثیر رهبری مشترک بر رفتارهای نوآوری پیش دستانه با توجه به نقش تعدیل کننده ادراک از پیچیدگی شغلی و نقش میانجی خودکارآمدی خلاق است. پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نوع توصیفی است. جامعه آماری همه اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد اسلامی استان آذربایجان غربی به تعداد 847 نفر در سال 1401 بوده به شیوه نمونه گیری خوشه ای و مبتنی بر فرمول کوکران تعداد 186 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رهبری مشترک Hoch و Kozlowski (2014)، پرسشنامه خودکارآمدی خلاق Tierney و Farmer (1991)، پرسشنامه ادراک از پیچیدگی شغلی Dean و Snell(1991) و پرسشنامه رفتار نوآوری پیش دستانه Zhao و همکاران (2014) و برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی (SEM-PLS) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که رهبری مشترک و خودکارآمدی خلاق بر رفتارهای نوآوری پیش دستانه تأثیر مثبت و معناداری دارند. خودکارآمدی خلاق در تأثیرگذاری رهبری مشترک بر رفتارهای نوآوری پیش دستانه نقش میانجی دارد. ادراک از پیچیدگی شغلی در رابطه بین رهبری مشترک و رفتارهای نوآوری پیش دستانه نقش تعدیل گر دارد؛ اما اثر تعدیل گری ادراک از پیچیدگی شغلی در رابطه بین خودکارآمدی خلاق و رفتارهای نوآوری پیش دستانه به لحاظ آماری معنادار نیست. درنتیجه رهبری مشترک نه تنها موجب خودکارآمدی خلاق اعضای هیئت علمی شده، بلکه آن ها را به سمت رفتارهای نوآوری پیش دستانه نیز سوق می دهد. دراین بین طراحی مشاغل پیچیده و پر چالش، موجب انگیزه بیشتر اعضای هیئت علمی شده و اثرگذاری رهبر مشترک بر رفتارهای نوآورانه را تقویت می کند.
طراحی و تدوین چارچوب آموزش کسب و کار به دانش آموزان مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش استان هرمزگان در وضعیت موجود و مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، طراحی و تدوین چارچوب آموزش کسب و کار به دانش آموزان مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش استان هرمزگان در وضعیت موجود و مطلوب بود. پژوهش با استفاده از روش تحقیق ترکیبی (مطالعه موردی کیفی و کمّی) از نوع اکتشافی انجام شد. جامعه آماری شامل مشارکت کنندگان بالقوه اعضای هیات علمی دانشگاههای استان هرمزگان، دانشجویان دوره دکتری و معلمان مقطع متوسطه دوم آموزش و پرورش استان هرمزگان بودند؛ برای تجزیه و تحلیل داده ها از «رویکرد هدفمند» و با «روش انتخاب صاحبنظران کلیدی»، و معیار اشباع یافته ها « اشباع نظری » استفاده گردید؛ اشباع نظری نقطه ای در تحقیقات کیفی است که نشان دهنده کفایت داده های گردآوری شده جهت تحلیل و ارائه گزارش نهایی است.ابزار پژوهش، فرم مصاحبه باز پاسخ بود؛ داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت؛ تعیین اعتبار داده ها با استفاده از تکنیک های تأییدپذیری و اعتماد پذیری انجام شد.
Enhancing Human Capital Through Social Capital: The Mediating Role of Knowledge Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۱, Issue ۳, Autumn ۲۰۲۳
152 - 173
حوزههای تخصصی:
This study delved into the dynamics between social capital and human capital and their influence on the knowledge management practices of teachers in Tehran, Iran. The researchers adopted a random sampling method, selecting 214 participants, and administered three standardized questionnaires to collect data. Data analysis was conducted using the Structural Equation Modeling approach. The findings of the study revealed that social capital did not have a significant impact on knowledge management. The researchers attributed this to the presence of a weak culture of teamwork among Iranians, a subject they elaborated on extensively in their article. However, the second hypothesis indicated that social capital significantly influenced human capital, while the third hypothesis demonstrated that human capital had a substantial effect on knowledge management. The fourth hypothesis proposed that social capital influenced knowledge management through the mediating role of human capital, and this effect was found to be significant. These research findings highlight the distinct roles played by social and human capital in knowledge management, with human capital emerging as the more influential factor. Moreover, the study not only explored the direct relationship between social capital and human capital but also emphasized the mediating function of knowledge management within these associations. This novel perspective can enhance our comprehension of methods to enhance human capital within organizations by harnessing the potential of social capital and effective knowledge management
طراحی الگوی رویکرد ارتباطی در آموزش زبان جهت ارتقای مهارت های زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی رویکرد ارتباطی در آموزش زبان جهت ارتقای مهارت های زبان انگلیسی انجام شد. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش از نوع سنتزپژوهی بود. این بخش طبق مراحل شش گانه سنتز پژوهشی انجام شد. حوزه پژوهش، متون و منابع مرتبط با رویکرد ارتباطی در آموزش زبان انگلیسی شامل 15 کتاب بین سال های 2002 تا 2016 و30 مقاله داخلی و خارجی بین سال های 2008 تا 2020 بود. ابزار گردآوری داده ها فیش برداری از کتب و منابع در دسترس بود که پس از تجزیه و تحلیل مبانی نظری، با کدگذاری باز، محوری و گزینشی، هفت مولفه کلیدی حول سه محور از ابعاد عناصر انسانی، عناصرابزاری و عناصرتعاملی مشخص شدند. عناصر انسانی شامل افراد مورد تحلیل، جامعه مرتبط با هدف؛ عناصرابزاری شامل روش تدریس، قراردادها و هنجارها، واسطه مصنوعی و عناصرتعاملی شامل تقسیم کار، هدف از فعالیت دسته بندی شدند و مولفه های استخراج شده پس از اعتبارسنجی مولفه ها به روش دلفی و با استفاده از نظرات متخصصین این حوزه در طراحی الگوی رویکرد ارتباطی لحاظ شدند. نتایج یافته ها منجر به طراحی الگوی رویکرد ارتباطی جهت استفاده در طرح درس های زبان انگلیسی برای ارتقای چهار مهارت گفتاری، شنیداری، خوانداری و نوشتاری زبان انگلیسی شد.
تدوین استراتژی جذب اعضای هیأت علمی به صورت الکترونیکی با استفاده از تئوری درام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
101 - 121
حوزههای تخصصی:
مدلسازی و تحلیل تعارض از منظر رشته های گوناگونی صورت گرفته است. روشهای مبتنی بر تئوری بازی از جامعترین مدلهایی است که برای مدلسازی و تحلیل تعارض مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از چالشهای دستگاهها عدم یکپارچگی اطلاعات بین آنهااست که منجر به عدم ایجاد بانک اطلاعاتی جامع شده است. هدف تحقیق تحلیل تعارضات و تدوین استراتژی جذب اعضای هیأت علمی با استفاده از تئوری درام بود. تحقیق حاضر از نوع هدف کاربردی، از لحاظ نوع داده ها کیفی به شمار بود .ماهیت پژوهش نیز اکتشافی بوده است. روش پژوهش به کارگیری تئوری درام برای تدوین استراتژی جذب هیأت علمی بوده است. جامعه آماری حاضر مدیران فناوری اطلاعات سازمانها و اعضای هیأت علمی دانشگاهها در حوزه فناوری اطلاعات بوده اند. در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه با خبرگان، بررسی اسناد و مدارک بهره گرفته شده است. ابزار به کارگرفته شده جداول مطلوبیت و نمودار تحلیل تعارض بود. از بین استراتژیهای جذب هیأت علمی به صورت الکترونیکی، پیاده سازی سامانه یکپارچه جذب با مدیریت هیأت عالی جذب یک گزینه، پیاده سازی سامانه وزارت علوم و وزارت بهداشت به تنهایی و پیاده سازی سامانه های وزارتین در وزارتخانه های فوق به صورت جداگانه با نظارت هیأت عالی جذب و تدوین ویژگیهای عملیاتی و گزارشات روتین ابلاغی از گزینه های دیگر بوده اند. یافته تحقیق پیدا کردن بهترین استراتژی مورد تأیید همه ذینفعان، پیاده سازی سامانه های وزارتین در وزارتخانه های فوق به صورت جداگانه با نظارت هیأت عالی جذب و تدوین ویژگیهای عملیاتی و گزارشات روتین بوده است.
بررسی وضعیت نظام آموزش و توسعه کارکنان صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های رهبری آموزشی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۵
145 - 167
حوزههای تخصصی:
آموزش صحیح منابع انسانی، ضمن این که در سطح شرکت های بیمه باعث ارتقاء عملکرد کارکنان و شرکت بیمه می گردد، زمینه های برخورد شایسته کارکنان با مشتریان را نیز فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت موجود نظام آموزش صنعت بیمه انجام پذیرفته است. این پژوهش از نوع توصیفی و از حیث زمانی گذشته نگر و از حیث هدف، کاربردی است. روش پژوهش از نظر نوع داده ها در زمره روش های کیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، شاغلین بخش آموزش شرکت های بیمه می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای با 26 گویه باز است. یافته های این تحقیق شامل شناسایی ضعف های موجود در نظام آموزشی صنعت بیمه در ایران است. شیوه های اصلی آموزش در صنعت بیمه با تأکید بر تجربه و دانش افراد بازنشسته، نشان از بالا بودن سهم روش آموزش استاد-شاگردی است که تأثیر و نقش مسؤلین اصلی و مدیران ارشد یک شرکت در فرهنگ آموزش و شیوه های پاسخگویی آن را تبیین می کند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد به منظور یکپارچه نمودن فرایندهای آموزش و توسعه کیفیت نظام آموزشی در سطح صنعت بیمه کشور و همچنین طراحی نظام بهبود و شایستگی منابع انسانی، سازماندهی آموزش ضروری می باشد.
بررسی نقش میانجی تعهد سازمانی در رابطه بین وفاداری سازمانی و سایش اجتماعی مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
87 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه بین وفاداری سازمانی و سایش اجتماعی با میانجی گری تعهد سازمانی مدیران مدارس میاندوآب انجام شد. به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مدیران مدارس شهرستان میاندوآب در همه مقاطع تحصیلی (ابتدائی، متوسطه اول، متوسطه دوم، کاردانش و فنی حرفه ای) در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل داد که از میان آن ها، تعداد 262 نفر با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز از پرسشنامه های وفاداری سازمانی (Kumar & Shekhar, 2012)، تعهد سازمانی (Balfour & Wechsler, 1996)، سایش اجتماعی (Duffy et al, 2002) استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی روابط علی بین متغیرها از روش مدل یابی معادلات ساختاری<sub> </sub>استفاده شد. نتایج نشان داد که وفاداری سازمانی بر سایش اجتماعی تأثیر منفی و معناداری (01/0 > p) و تعهد سازمانی بر سایش اجتماعی تأثیر منفی و معناداری (01/0 > p) دارد. همچنین تأثیر میانجی گری تعهد سازمانی در رابطه بین وفاداری سازمانی با سایش اجتماعی (01/0 > p) تائید شد؛ بنابراین می توان بیان کرد که برای کنترل و کاهش سایش اجتماعی مدیران مدارس و جهت جلوگیری از بروز رفتارهای مخرب، توجه به تعهد سازمانی و وفاداری سازمانی لازم و ضروری به نظر می رسد.
شناسایی و تحلیل ساختاری پیشران های مؤثر بر آینده نظام آموزش دانشگاهی در فضای انقلاب صنعتی چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب صنعتی چهارم شرایط جوامع، سازمان ها و نهادهایی مانند دانشگاه را با تحولات بنیادینی روبرو نموده است و برای دانشگاه ها ضرورت دارد با رویکرد ناشی از مبانی نظری آن آینده نگری نمایند. بر این اساس، هدف از این پژوهش، شناسایی و تحلیل ساختاری پیشران های مؤثر بر آینده نظام آموزش دانشگاهی ایران در فضای انقلاب صنعتی چهارم است. پژوهش ازنظر هدف، توسعه ای-کاربردی و ازلحاظ ماهیت، توصیفی-اکتشافی است که از مدل آمیخته (کیفی-کمی) برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. پس از طی مراحل انتخاب جامعه و نمونه آماری تعداد 59 سند علمی و 8 نفر خبره به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شد. در تجزیه وتحلیل داده ها، برای شناسایی پیشران ها از ابزار داده کاوی و برای تحلیل ساختاری پیشران های شناسایی شده از تکنیک دلفی و نرم افزار میک مک استفاده گردید. در مرحله اول یافته ها، تعداد 9 پیشران شناسایی گردید و در مرحله دوم نیز، نتایج تحلیل ساختاری نشان از 2 پیشران تأثیرگذار، 3 پیشران دووجهی، 3 پیشران وابسته و 1 پیشران قابل حذف داد. نتایج پژوهش نشان داد، متغیرهای «آموزش و یادگیری شخصی سازی شده»، «کلان داده»، «رویکرد آموزشی موک » و «ادغام دانش و مهارت» به عنوان عوامل کلیدی و شکل دهنده به آینده نظام آموزش دانشگاهی ایران هستند. انتظار می رود نتایج این پژوهش در ارائه تفسیری ساختارمند و سیستمی از متغیرهای اصلی اثرگذار بر آینده نظام آموزش دانشگاهی ایران و روابط بین آن ها گام اثربخشی باشد.
مطالعه پدیدار شناسانه تجارب دشوار مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با رویکردی کیفی به مطالعه پدیدار شناسانه تجارب دشوار مدیران مدارس ابتدایی در شهر ارومیه پرداخته است. روش مورد استفاده به شکل پدیدار شناسی توصیفی انجام شد. با نمونه گیری هدفمند بیست نفر داوطلب انتخاب شدند، که با انجام مصاحبه داده ها در نفر هفدهم به اشباع رسیدند. محقق برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون بهره برد، در نتیجه 88 مورد از تجارب دشوار مدیران مدارس ابتدایی شناسایی و در حوزه های دانش آموزی، اولیاء دانش آموزان، همکاران آموزشی، مدیریت مدرسه، ادارات و مناطق آموزشی، بالا دستی و تصمیم گیرندگان طبقه بندی شدند. در جهت پاسخگویی به اهداف پژوهش از تحلیل سلسله مراتبی، آزمون فریدمن، آزمون تی استفاده شد. نتایج حاصل شده نشان داد حوزه دانش آموزی با ضریب 318/0 بیشترین اولویت و حوزه بالا دستی با ضریب 078/0کمترین اولویت را دارند. همچنین شاخص "وابسته بودن بسیاری از طرح ها به افراد خاص و مسکوت ماندن آنها پس از تغییر سمت صاحب ایده "جزو تجاربی با بیشترین اولویت و شاخص" تعدد بخشنامه ها و طرح ها برای اجرا در سطح مدارس" جزو تجارب دارای کمترین اولویت بودند. در این تحقیق وضعیت تمامی شاخص ها به غیر از چند شاخص مانند عدم انگیزه و بی تفاوتی معلمان به فرآیند آموزش و پرورش از مطلوب بیشتری برخوردار بودند. در پایان نتایج و یافته های این پژوهش بر ضرورت توجه به تجارب دشوار مدیران مدارس و کوشش در جهت رفع چالش های مدیران مدارس، همچنین اهمیت مستند سازی و بهره گیری از تجارب مدیران مدارس را مورد تاکید قرار دادند.