فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
167 - 192
حوزههای تخصصی:
: برنامه ملی شهاب با هدف شناسایی، هدایت و حمایت از استعدادهای برتر با همکاری بنیاد ملی نخبگان و وزارت آموزش و پرورش در کلیه مدارس ابتدایی سطح کشور از پایه چهارم تا ششم، انجام می گیرد. در این برنامه معلمان دانش آموزان را در هشت نوع استعداد از جمله کلامی ، ریاضی ، هنری ، فضایی ، حرکات ورزشی ، اجتماعی ، فرهنگ دینی و علوم تجربی با درجه بندی لیست های رفتار دانش آموزان شناسایی می کنند. بنابراین با توجه به نقش اصلی معلمان در شناسایی استعدادهای دانش آموزان ، بررسی نیازهای آموزشی آنها مهم است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی معلمان دوره ابتدایی مجری برنامه شهاب در شهر نجف آباد انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی مجری برنامه شهاب در پایه چهارم، پنجم و ششم شاغل در مدارس شهر نجف آباد در سال تحصیلی97-1396 به تعداد 550 نفر بود. برای نمونه گیری از روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نمونه استفاده شد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 225 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی 45 سوالی محقق ساخته بود که نیازهای آموزشی معلمان مجری برنامه شهاب را در هشت استعداد کلامی، ریاضی، هنری، فضایی، حرکتی – ورزشی، اجتماعی، فرهنگ دینی و علوم تجربی در طیف پنج درجه ای لیکرت مورد بررسی قرار می داد. روایی پرسشنامه توسط 5 نفر از متخصصان تأیید تأیید شد. پایایی پرسشنامه از طریق تعیین ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 93/0 برآورد شد. یافته های این پژوهش با استفاده از آزمون آماری فریدمن نشان داد که نیازهای آموزشی معلمان مجری به ترتیب بیشترین اولویت عبارتند از: استعداد حرکتی- ورزشی، فضایی، اجتماعی، هنری، علوم تجربی، ریاضی، فرهنگ دینی و کلامی. با توجه به میانگین بالای نیازهای آموزشی در حوزه شناسایی هر یک از استعدادها، به جز علوم تجربی بین نظرات معلمان تفاوتی وجود نداشت.
Reflection on the Iranian Academic General Curriculum in the Globalization Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
The academic general curriculum is of great importance alongside the specialized curriculum; this field is not only limited to the subject of human knowledge and scientific disciplines, but is also related to the development of personal capabilities, such as the creativity and intellectual abilities, transfer of cultural heritage and values, and the evaluation of committed and accountable citizens. The present study aims to investigate the various areas of the Global Citizenship Education (GCE) in the academic general curriculum in Iran. This is an applied research wherein, a qualitative content analysis method, the thematic analysis (themes), has been applied to the two levels of the selected documents (the law on the goals, duties and organizations of the Ministry of Science, the comprehensive scientific map of Iran, and Iran's sixth development plan) and syllabuses of the general courses approved by the Supreme Council of the Cultural Revolution. The data collection tools included content analysis, note-taking, and a checklist. A descriptive-analytic method was applied to interpret and analyze the data. Based on the research findings, the level of contents associated with globalization has a significant degree of severity and weakness from one course to another in terms of the qualitative aspect. It is certain that most of the contents related to the components of globalization often have indirect links and regarding the positive, negative, and neutral aspects, it can be claimed that the neutral aspect is of considerable significance compared to the other aspects. The qualitative content analysis of the documents and syllabuses of the general courses was done and subsequently, the obtained scheme indicates that the existing approach to the GCE in Iran is a combination of political and civic education approaches, cultural transfer, and the neo-liberal approach, and hence, the educational system should try to train global citizens with an Iranian–Islamic identity. Among the important points in the analysis of the documents is a lack of distinction between globalization and internationalization.
بررسی سطح تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای دروس علوم و ریاضیات: تأملی بر معیار «قابلیت یادگیری» در انتخاب محتوای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق میزان تسلط دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی روی محتوای علوم و ریاضیات مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط سطح تسلط با «قابلیت یادگیری» محتوای برنامه درسی تحلیل شده است. تحقیق حاضر از نوع آمیخته (کمی-کیفی) است. 914 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده های مورد نیاز برای پایه های چهارم و پنجم از آزمون های پایانی محقق ساخته گردآوری گردید و برای دروس علوم و ریاضیات پایه ششم نیز از آزمون های سراسری این پایه استفاده شد. پایایی آزمون های محقق ساخته نیز بر حسب ضریب آلفای کرونباخ بین 77/0 تا 86/0 محاسبه شد که مطلوب بود. میزان یادگیری دانش آموزان تقریباً در نیمی از مطالب دروس علوم و تقریباً در تمامی مطالب دروس ریاضی زیر سطح تسلط است. به نظر می رسد «قابلیت یادگیری» محتوای این دروس به عنوان یکی از مهم ترین عوامل شایسته توجه بیشتر است.
شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پیش دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ، شناسایی عوامل، ملاک و نشانگرهای ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پیش دبستان بود. پژوهش جز پژوهش های نظری-کاربردی که با استفاده از دو روش اسنادی و پدیدارشناسی به بررسی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پرداخت. در این پژوهش از مصاحبه با صاحب نظران در حوزه پیش از دبستان و ارزشیابی استفاده شد. با توجه به هدف،روش نمونه گیری هدفمند بود. بخش اسنادی تعداد 15 مقاله و پدیدارشناسی از10 نفراز اساتید مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. درنتایج تحلیل اسنادی عامل اهداف با 10 ملاک و 59 نشانگر؛ عامل محتوا با 8 ملاک و 35 نشانگر؛ عامل فضا و تجهیزات با 4 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل فعالیت های یادگیری با 10 ملاک و 48 نشانگر؛ عامل راهبرد یاددهی-یادگیری با 5 ملاک و 21 نشانگر؛ عامل مربی با 2 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل زمان با 4 ملاک و 6 نشانگر؛ و عامل ارزشیابی با 4 ملاک و 14 نشانگر مشخص شدند.
مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان: مرور سیستماتیک براساس مدل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
145 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان است. رویکرد مقاله کیفی و روش آن مرور سیستماتیک براساس مدل رایت و همکاران (2007) است. جامعه پژوهش، متشکل از 623 مقاله درباره مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان است که بین سال های 2000 تا 2020 میلادی در مجلات علمی معتبر ارائه شده اند. نمونه پژوهش شامل 29 مقاله است که به صورت هدفمند جمع آوری و بر اساس پایش موضوعی داده ها انتخاب شده اند. داده های مقاله از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شده اند. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلمان در 4 بُعد و 14عامل طبقه بندی شدند. این ابعاد شامل بُعدفردی (مشتمل بر؛ شخصیتی، مهارت های ادراکی، تعهد دینی و آراستگی ظاهری)، بُعد سازمانی (مشتمل بر؛ تعهد، توسعه حرفه ای و ارتباطات)، بُعد اجتماعی (مشتمل بر؛ ارزش های اجتماعی و مناسبات اجتماعی) و بعد فرآیند یاددهی و یادگیری (مشتمل بر؛ رعایت قوانین آموزشی، محتوا، تدریس، ارزشیابی و پژوهش) می باشد.
نحوه معرفی جبر در کتاب های درسی ریاضی در دوره های مختلف تاریخی در ایران و ارتباط آن با چگونگی سازماندهی مبحث جبر در کتاب ریاضی پایه هفتم توسط معلمان ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«هدف از این مقاله، بررسی ارتباط بین مبحث جبر در کتاب های درسی گذشته با چگونگی سازماندهی این موضوع توسط معلمان ریاضی در زمان حال است. با این هدف، دو محور مورد مطالعه قرار گرفته است که یکی نحوه آغاز و ارائه مبحث جبر در تاریخ ریاضی ایران و در کتاب های درسی ریاضی در دوره های گذشته در ایران و دیگری، نقش محتوای کتاب های گذشته در شکل گیریِ سازماندهی و تدریس جبر توسط معلمان ریاضی است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و اسنادی بوده است. این مطالعه نشان داد دانش و روش های آموزشی معلمان منطبق بر محتوای جبر کتاب فعلی ریاضی هفتم نیست و حدود 3/1 دانش آنان، مبتنی بر تجربه های حاصل از محتوای کتاب های درسی گذشته است.»
اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی تحصیلی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
300 - 321
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودتعیین گری بر خودنظم دهی-تحصیلی (نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن، نظم دهی همانندسازی و نظم دهی درونی) و ابعاد سرسختی روان شناختی (چالش، تعهد و کنترل) دانش آموزان بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه-آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که در آن آموزش مهارت های خودتعیین گری به عنوان متغیر مستقل و انواع خودنظم دهی تحصیلی و ابعاد سرسختی روان-شناختی به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. آزمودنی ها شامل 120 دانش آموز پایه هشتم شهر شیراز در سال تحصیلی 97-1396 بودند که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به این معنا که ابتدا دو مدرسه دخترانه و دو مدرسه پسرانه به صورت تصادفی از مدارس دوره اول متوسطه شهر شیراز انتخاب شدند. سپس کلاس های پایه هشتم این مدارس به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) اختصاص یافتند. قبل از شروع آموزش، پرسش نامه خودنظم دهی تحصیلی ریان و کانل، و پرسش نامه زمینه یابی دیدگاه های شخصی کوباسا، بر گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. سپس طی 10 جلسه به گروه های آزمایش، مهارت های خودتعیین گری مطابق با مدل فیلد و هافمن (1994) آموزش داده شد و در پایان پس آزمون از همه گروه ها به عمل آمد. اطلاعات با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های خودتعیین گری به نحو معنی داری منجر به کاهش نظم دهی بیرونی، نظم دهی درون فکن و نظم دهی همانندسازی و افزایش نظم دهی درونی می شود. همچنین، آموزش مهارت های خودتعیین گری، ابعاد سرسختی روان شناختی را در دانش آموزان به نحو معنی داری افزایش می دهد. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت مهارت های-خودتعیین گری در برنامه درسی به منظور ارتقاء خودنظم دهی و سرسختی روان شناختی دانش آموزان است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در دوره دبستان بر اساس مفروضه های نظام سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله طراحی و اعتباربخشی الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت دوره ابتدایی ایران است از آنجا که تلاش جهت شکوفایی قابلیت های آموزش بهداشت دانش آموزان از جمله کارکردهای آموزش و پرورش است، تدوین الگوی مطلوب برنامه درسی آموزش بهداشت می تواند مختصات این کارکرد را محقق سازد. به این منظور، سه پرسش اساسی مورد بررسی قرار گرفت: وضعیت برنامه درسی موجود آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در دوره دبستان چگونه است؟ الگوی بهینه برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت از بعد منطق، اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری، نقش استاد، مواد و منابع، گروهبندی دانش آموزان، مکان، زمان و و ارزشیابی در دوره دبستان چه ویژگی ها و مختصاتی دارد؟ اعتبار الگوی بهینه برنامه درسی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت در دوره دبستان به چه میزان است؟ برای بررسی سوالات ذکرشده از روش ترکیبی (کمی و کیفی) استفاده شد.
طراحی الگوی مفهومی برنامه درسی تلفیقی استم (علوم، فناوری، مهندسی، ریاضی) در دوره ابتدایی کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی الگوی مفهومی آموزش استم تلفیقی در دوره ابتدایی کشور ایران انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده در این مقاله تحلیل محتوای کیفی است. جامعه پژوهش شامل کلیه پژوهش</span> </span>های موجود در پایگاه</span> </span>های اطلاعاتی از جمله پروکوئست، اسپرینگر، ساینس</span> </span>دایرکت، گوگل اسکالر، سیج و اریک از سال 2000 تاکنون و اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت ایران بود. نمونه</span> </span>برداری از هر دو منبع به روش هدفمند انجام شده در بخش پژوهش ها، 46 مقاله و رساله و در بخش اسناد، سند چشم انداز جمهوری اسلامی در افق 1404، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، اهداف و راهنمای برنامه</span> </span>های درسی علوم و ریاضی به عنوان نمونه هدفمند انتخاب شدند. منطق طراحی برنامه</span> </span>های درسی استم تلفیقی در دوره ابتدایی با در نظر گرفتن کانون های تمرکز رویکرد آموزشی تلفیقی استم بر اساس مبانی نظری و تحلیل پژوهش های انجام شده در مورد طراحی و اجرای برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم استنتاج گردید. سپس الگوی مفهومی بر اساس مدل اکر و منطق برنامه</span> </span>های درسی تلفیقی استم ارائه گردید</span> .</span>
ارزیابی ظرفیت کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی از حیث تطابق با چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۹
183 - 204
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، یک پژوهش تحلیل محتوا گزارش می شود که هدف آن بررسی میزان توجه به چارچوب سنجش مطالعه پرلز 2016 در کتاب های درسی بخوانیم دوره ابتدایی است. بدین منظور محتوای کلیه کتاب های بخوانیم پایه های اول تا ششم دوره ابتدایی چاپ شده در سال 1398 برای تحلیل انتخاب شد. در فرآیند تحلیل، هر صفحه ی متنی کتاب به عنوان یک واحد تحلیل در نظر گرفته شد. چارچوب نظری از ادبیات پژوهشی مرتبط با هدف اخذ شد و پس از جرح و تعدیل چارچوب، متن درس و فعالیت های کتاب از نظر دو هدف ادبی و اطلاعاتی و چهار فرآیند درک مطلب بررسی شدند. نتایج نشان داد که کتاب های بخوانیم دوره ابتدایی بیشترین تاکید بر متون ادبی و فرایند «تمرکز و بازیابی اطلاعات» و کمترین تاکید بر متون اطلاعاتی و فرایند «تفسیر و ارزشیابی محتوای زبان و عناصر مربوط به متن» را دارند
ارزشیابی شایستگى دانشجومعلمان آموزش زبان و ادبیات فارسی در تولید و اجرای آزمون های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
111 - 144
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به سنجش میزان شایستگی دانشجومعلمان رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی در زمینه های دسته بندی آزمون ها، طرح ریزی آزمون، تجزیه وتحلیل آزمون ها، روش ها و ابزارهای جدید در سنجش، و آزمون های هنجارشده می پردازد. بدین منظور از روش ارزشیابی با به کارگیری طرح سنجش دوگروهی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دانشجومعلمان کارشناسی پیوسته رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی و نمونه آماری آن از بین دانشجومعلمان مذکور، شامل دو ورودی، یعنی پذیرفته شدگان سال های 1394 و 1396، انتخاب شد. از بین دو گروه ورودی که تعدادشان جمعاً 694 نفر بود، از نمونه ای به حجم 283 نفر آزمون به عمل آمد. تحلیل داده ها نشان می دهد دانشجومعلمان در مؤلفه های پنج گانه بررسی شده، شایستگی لازم را احراز کرده اند. یعنی در سه مؤلفه، در سطحی متوسط و در مؤلفه دسته بندی آزمون ها در سطحی ضعیف حائز شایستگی شده اند. آنان در مؤلفه طرح ریزی آزمون در سطحی بسیار ضعیف قرار دارند. لذا می توان نتیجه گرفت که آنان در تولید و اجرای آزمون های تحصیلی مجموعاً شایستگى حرفه ای لازم را احراز کرده اند.
آسیب شناسی شیوه اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
65 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، شناسایی و رتبه بندی آسیب های موجود در اجرای برنامه درسی رشته «آموزش جغرافیا» در دانشگاه فرهنگیان است. این دانشگاه از سال 1390 در راستای سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی، سند چشم انداز و اساسنامه خود، با مأموریت تربیت نیروی انسانی آموزش و پرورش، بر بنیاد تربیت معلم استوار گردید و تلاش نمود با تشکیل 16 رشته با عنوان «آموزش»، تغییرات گسترده ای در سرفصل ها و منابع آموزشی دانشگاه ایجاد شود. یکی از این 16 رشته، «آموزش جغرافیا» است که برای آن 150 واحد درسی شامل 27 واحد دروس عمومی، 19 واحد دروس تربیت اسلامی، 18 واحد دروس تربیتی و 86 واحد دروس تخصصی برای ارایه در چهار سال در نظر گرفته شد. از این رو، پژوهش حاضر که از نظر هدف کاربردی و از حیث شیوه گردآوری اطلاعات، روش آمیخته (ترکیبی) است، با توجه به ماهیت تحقیق، در روش کیفی از مطالعه موردی و ابزار مصاحبه باز و برای تجزیه و تحلیل آن از تحلیل محتوای کیفی تلخیصی استفاده شد. در روش کمّی نیز ابزار پرسشنامه در جامعه آماری متشکل از دانشجو معلمان، استادان و برنامه ریزان درسی دانشگاه فرهنگیان استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل آماری از SPSS و آزمون فریدمن برای اولویت بندی استفاده شد. حجم جامعه آماری در گروه استادان و برنامه ریزان درسی به صورت کل شمار و در گروه دانشجویان با توجه به روش اشباع نظری در مصاحبه، تعداد 15 نفر به شکل گلوله برفی تعیین گردید. برای تعیین روایی از روش روایی صوری ( استفاده از نظر استادان و برنامه ریزان درسی) و برای تعیین پایایی آنها از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. ضریب پایایی سوالات در بین استادان 832/0 ، برنامه ریزان درسی 852/0 و در بین دانشجویان 763/0 به دست آمد؛ نتیجه حاصل نشان داد که پرسشنامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است. علیرغم اینکه برنامه ریزان درسی دانشگاه معتقدند همه عناصر برنامه درسی در آموزش جغرافیا به نحو شایسته ای دیده شده است؛ یافته های تحقیق حاکی آن است که از نظر سه گروه جامعه هدف، راهبردهای تدریس، اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری مهمترین عناصر برنامه درسی هستند که با مقادیر مختلفی در زمره مهمترین آسیب های اجرای برنامه درسی آموزش جغرافیا محسوب می شوند. در نتیجه، با توجه به رویکرد دانشگاه فرهنگیان درباره آموزش رشته های دانشگاهی و از جمله آموزش جغرافیا، یافته های پژوهش نشان داد که اهداف دانشگاه همچون؛ پیشرو در آموزش، پژوهش، تولید و ترویج علم نافع مورد نیاز آموزش و پرورش، سرآمد در آموزش و شایستگی های حرفه ای و تخصصی تربیت محور، توانمند در بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی و تربیتی در انجام مأموریت ها، مبتنی بر معیارهای نظام اسلامی و ... هر چند برگرفته از اسناد بالادستی همچون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می باشد، هنوز برای رسیدن به سرمنزل مقصود و دستیابی به اهداف و اساسنامه دانشگاه، نیازمند تلاش بیشتر برنامه ریزان، استادان و دانشجو معلمان می باشد.
ضرورت تدوین معیارهای روبریک کیفی برای اجرای موفقیت آمیز ارزشیابی توصیفیِ درس ریاضی دوره ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت بیش از 15 سال که از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی در ایران می گذرد، ارزیابی های ملی حاکی از این است که اجرای این طرح، به موفقیت مورد انتظار نرسیده است. برای بررسی عمیق تر مشکلات اجرای ارزشیابی توصیفی از نگاه معلمان دوره ابتدایی، پژوهشی در پارادایم پژوهش های کیفی طراحی شد و 27 دانش آموز یک کلاس درس پایه پنجم و معلم آن کلاس، به طور داوطلبانه در آن شرکت کردند. داده های این مطالعه از طریق دو مسئله که دانش آموزان حل کردند، ارزیابی های معلم آن کلاس و هفت معلم داوطلب دوره ابتدایی از هفت مدرسه دیگر، جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها از طریق کاهش نظام وار داده ها در سه مرحله صورت گرفت. نتیجه اصلی این مطالعه، یک روبریک توصیفی است که ماهیتی کیفی دارد و ویژگی های آن، «نسبی» بودن، «منعطف» بودن، «موضوع-محور» بودن و «مبتنی بر قضاوت» معلم است که متکی بر مستندات و شواهدِ جمع آوری شده در پوشه های کار دانش آموزان است.
دیدگاه معلمان نسبت به تأثیر ریاضی دانشگاهی بر تدریس ریاضی مدرسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
155 - 190
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، یکی از انواع دانش هایی که برای آماده سازی معلمان دبیرستان مورد توجه قرار گرفته، «دانش محتواییِ تخصصی شده ریاضی مدرسه ای» است که تمرکز آن، بر چگونگی ایجاد ارتباط بین ریاضیِ دانشگاهی و ریاضی مدرسه ای است. برای شناسایی این دانش، پژوهشی طراحی شد که هدف اصلی آن، توصیف چگونگیِ استفاده معلمان از ریاضی دانشگاهی در تدریس ریاضی مدرسه ای بود و در آن، 19 معلم ریاضی دبیرستان که همگی تجربه تدریس حسابان را داشتند، به طور داوطلب شرکت کردند. رویکرد این پژوهش کیفی بود و داده های آن، با استفاده از اطلاعات جمعیت شناختی، مصاحبه های نیمه ساختاری، مصاحبه های مکتوب و مشاهده های کلاس درس و یادداشت های میدانی نویسنده اول، جمع آوری شد. در فرایند کاهش نظام وار داده ها و تجزیه و تحلیل نهایی، دو مقوله اصلی شکل گرفت که هرکدام، شامل چندزیرمقوله شدند. مقوله اول «چگونگی استفاده از ریاضی پیشرفته دانشگاهی توسط معلمان در تدریس مدرسه ای» و مقوله دوم «شکاف بین ریاضی مدرسه ای و ریاضی دانشگاهی» بود. توصیه این پژوهش این است که دانشجو- معلمان ریاضی، به درس های محتوایی ویژه ای نیاز دارند که بین ریاضی مدرسه ای ریاضی دانشگاهی، ارتباط برقرار کند؛ همان ریاضیاتی که هدف این پژوهش، شناسایی ماهیت و توصیف آن بود.
ارزشیابی برنامه درسی به مثابه یک پدیده پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی شده است با توجیه و مفروض انگاشتن برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده، مدلی برای ارزشیابی آن ارائه گردد که به کمک آن تصویری جامع تر از ابعاد مختلف برنامه درسی در گزارش های ارزشیابی ارائه نمود. در این مدل ابعاد و لایه های مختلف برنامه درسی (مکتوب، اجراشده، تجربه شده، آزمون شده) بر اساس سه معیار (آرمان های قصدشده، ابعاد پنهان، و عناصر مغفول) ارزیابی شده و نهایتاً یک ماتریس 15 سلولی را به وجود می آورند. به عقیده نگارنده ارزیابی جامع برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده مستلزم پاسخگویی به سوالات تمامی این سلول ها می باشد. این پژوهش را می توان از نوع "پژوهش نظریه ای" دانست که هدف آن تولید یک مدل تجویزی در حوزه مطالعات برنامه درسی می باشد.
بررسی جایگاه قومیت در برنامه های درسی نظام جدید دوم متوسطه: مطالعه موردی دبیرستان چندفرهنگی بخردیان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی جایگاه قومیت در برنامه های درسی رسمی و پنهان دوره متوسطه نظام جدید آموزشی در سال تحصیلی 98-97 بود. روش پژوهش در بخش اول پژوهش شامل تحلیل اسنادی و تحلیل محتوای کیفی بود. نمونه گیری در این بخش هدفمند بود و شامل 6 جلد کتاب در قالب بیش از 960 صفحه از کتاب های تاریخ، جامعه شناسی دوره متوسطه دوم می شد. واحد تحلیل محتوا در این بخش؛ متن، تصاویر و فعالیت های کتاب های درسی بود. در بخش دوم پژوهش نیز روش تحقیق کیفی و از نوع قوم نگاری بود و ابزارهایی چون ژورنال های دانش آموزی و مصاحبه های غیررسمی در جمع آوری اطلاعات به کار گرفته شد. در نهایت بر اساس یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت که جایگاه قومیت در برنامه های درسی رسمی و پنهان مقطع دوم متوسطه نامطلوب بود.
مرور نقادانه مطالعات انجام شده در حوزه مسائل کلامی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۷
191 - 212
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای توانمندساز دانش آموزان در به کارگیری ریاضی در زندگی روزمره، استفاده از مسائل کلامی است و به دلیل اهمیت این موضوع، در دهه اخیر پژوهش های ایرانی متعددی در این حوزه انجام شده که هدف مطالعه حاضر، مرور نقادانه آنها بود. برای این کار، ابتدا از طریق جستجوی جامع در بانک های اطلاعاتی معتبر در ایران، 136 پژوهش شناسایی شد. با لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج مطالعات، 19 پژوهش در حوزه مسائل کلامی ریاضی در بازه زمانی 1388 تا 1398 شناسایی شدند. در گام بعدی، این پژوهش ها ارزیابیِ نقادانه شد. یافته ها نشان دادند که رویکرد روشی اکثر این پژوهش ها، کمّی بود و زمینه های پژوهشی عبارت از چالش های دانش آموزان در حل مسئله، تأثیر روش های تدریس نوین، نقش عوامل شناختی-فراشناختی-عاطفی در حل مسئله کلامی ریاضی، عوامل عصب شناختی و دوزبانگی بودن دانش آموزان در حل مسائل کلامی بودند. در برررسی روش شناسی این پژوهش ها، عامل مهم تهدیدکننده، روایی پژوهش در هر دو رویکرد کمّی و کیفی بود.
برنامه درسی زیرزمینی در حوزه قومیت در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد برنامه درسی زیرزمینی را در حوزه قومیت تبیین و شواهد عملی آنرا از محیط مدارس ایران،ارایه کند. رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر ، باتوجه به ماهیت موضوع پژوهش ،کیفی است. ابزارها و روش های گرداوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه و مشاهده است .براساس نتایج این تحقیق،وقتی در برنامه های درسی رسمی،قومیت ها از جایگاه مناسبی برخوردار نباشند ودر بسیاری از موارد،تحقیر فرهنگی خرده فرهنگ ها را به دنبال داشته باشد،به عبارتی وقتی اشغال فرهنگی در مدارس اتفاق می افتد،در چنین شرایطی، قومیت به عنوان یکی از زمینه های اصلی شکل گیری برنامه های درسی زیرزمینی به شمار می رود.همچنین براساس تحلیل داده ها،7 مضمون اصلی مربوط به این پژوهش عبارتنداز:ارجحیت زبان مادری بر زبان رسمی،تعصب قومییتی ،مخالفت با محتوای برنامه درسی رسمی،بکارگیری نمادهای قومیتی در مدارس،گسترش موسیقی قومیتی و نمادهای آنها ، تحقیر قومیت های دیگر و گسترش افکار تجزیه طلبانه
تحلیل مطالبات والدین و دانش آموزان از برنامه درسی تاریخ دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
110 - 129
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین و کشف مطالبات والدین و دانش آموزان از برنامه درسی تاریخ دوره دوم متوسطه در سال 96-1395 انجام شده است. این پژوهش از منظر طرح در زمره پژوهش های کیفی و روش آن پدیدارشناسی توصیفی است. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش شامل کلیه والدین و دانش آموزان منطقه 7 شهر کرج بود که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری با حداکثر تنوع و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با20 نفر از والدین و 20 نفر از دانش آموزان منطقه 7 شهرکرج انجام گرفت. مکالمات ضبط و سپس دست نویسی شد و با استفاده از روش درون مایه ای براون و کلارک و به صورت تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شد. داده ها شامل، دیدگاه ها و تجارب والدین و دانش آموزان پیرامون درس تاریخ و موارد مربوط به آن شامل محتوا و روش تدریس تاریخ بود. یافته های حاصل از مطالبات والدین و دانش آموزان در پنج کد باز شامل: «فهم و تربیت تاریخ»، «وفاداری به حوادث تاریخی»، «دافعه درس تاریخ»، «معلم و درس تاریخ»، و «ساختار و سازمان دهی محتوا» و یازده کد محوری شناسایی شد. در مجموع یافته ها حاکی از آن است که از مهم ترین مطالبات والدین و دانش آموزان در تدریس تاریخ، توجه خاص به محتوا و شیوه تدریس در درس تاریخ است. همچنین انتظار داشتند متن تاریخ به صورت وفادارنه به حوادث تاریخی عنوان شود. دانش آموزان نیز بر نقش معلم و شیوه های تدریس تأکید ویژه داشتند و از مهم ترین مطالبات شان استفاده از روش های فعال تدریس به جهت فعالیت دانش آموزان در کلاس درس بود. در واقع در عصر اطلاعات، انتقال اطلاعات نباید هدف باشد بلکه تحلیل و پردازش اطلاعات هدف است و این نیز ضمن استفاده از روش های نوین تدریس، و بهره مندی از محتوای مناسب امکان پذیر خواهد بود. در نهایت باید گفت که دانش آموزان به عنوان گسترده ترین و اصلی ترین مخاطبان درس تاریخ انتظار دارند کتاب درسی تاریخ ضمن ارائه تصویری درست از گذشته، آنها را جهت جستجو و کنکاش در موضوعات تاریخی به تکاپو بیندازد تا در کشف گذشته تاریخی و رمز و رازهای آن با وی همراه باشد.
Identifying and Ranking the Dimensions of Resonant Leadership with the Curriculum Planning Approach in Schools of Education of Mazandaran Province(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
77 - 84
حوزههای تخصصی:
Purpose : This Research was conducted with the aim of identifying and ranking the dimensions of resonant leadership with the curriculum planning approach in schools of education of Mazandaran province. Methods : This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was descriptive from type of survey. The study population was school managers of Mazandaran province in the 2018-19 academic years with number of 4865 people. The research sample according to Cochran's formula was estimated 359 people who were selected based on multi-step cluster sampling method with respect to the ratio of courses. Data were collected by a researcher-made questionnaire whose face and content validity was confirmed by expert’s opinion and tool construct validity was confirmed by exploratory factor analysis and its reliability was calculated 0.87 by Cronbach’s alpha method. Data were analyzed by exploratory factor analysis and Friedman test in SPSS software version 19. Finding : The results of the exploratory factor analysis showed that the dimensions of resonant leadership with the curriculum planning approach in schools had five leadership dimensions including the coaching (5 items), linking (5 items), psychological (5 items), democratic (4 items) and deep-view (4 items) that these five dimensions together were able to explain 80.04% of the total variance. The results of Friedman test showed that the leaderships dimensions of coaching, linking, psychological, democratic and deep-view had higher ranks, respectively. Conclusion : Based on the results of the present study, in order to improve resonant leadership with the curriculum planning approach, can be improved the leaderships dimensions of coaching, linking, psychological, democratic and deep-view, respectively via workshops.