فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین تعارض والد– نوجوان، تاب آوری با مشکلات روان شناختی نوجوانان مقطع دوم و سوم راهنمایی مناطق چهار گانه شهر شیراز انجام شد و مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهر شیراز را شامل می شد که در سال تحصیلی92-91 و در پایه های دوم و سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بودند. به همین منظور 400 نفراز دانش آموزان (190 دختر – 210 پسر) سال دوم و سوم راهنمایی به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از نواحی چهارگانه آموزش و پرورش شیراز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس DASS لاویبوند و لاویبوند 1995، پرسشنامه تاکتیک های تعارض موری اشتراس1990، فرم تعارض با والدین و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیوید سون2003استفاده شد. داده ها نیز با روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه(گام به گام) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین تعارض والد- نوجوان و مشکلات روان شناختی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین مؤلّفه های تعارض والد-نوجوان و مؤلّفه های مشکلات روان شناختی رابطه معناداری وجود دارد. براساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام مؤلّفه های تعارض والد- نوجوان می تواند مشکلات روان شناختی را پیش بینی کند و استدلال می تواند تاب آوری را پیش بینی کند. بنابراین، هر چه تعارض والد– نوجوان بیش تر شود، مشکلات روان شناختی نوجوانان بیش تر می شود و تاب آوری بالاتر مشکلات روان شناختی کم تری را به دنبال دارد.
الگوی ساختاری رابطه ی مهارتمندی هیجانی، صمیمیت، رضایت و سازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم مهارتمندی هیجانی بر سازگاری و رضایت زناشویی با نقش واسطه ای صمیمیت انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. در این پژوهش 200 مرد متأهل با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس های مهارتمندی هیجانی تورنتو- 20، صمیمیت واکر و تامپسون، سازگاری زناشویی لاک- والاس و فرم کوتاه رضایت زناشویی، پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان دادکه مدل ساختاری ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برای داده ها برخوردار بود (001/0P< ) و مهارتمندی هیجانی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم، با نقش واسطه ای صمیمیت، بر رضایت و سازگاری زناشویی تاأثیر دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که مهارتمندی هیجانی نقش عمده ای در وضعیت رضایت و سازگاری زناشویی از طریق تأثیر بر سطح صمیمیت در روابط زناشویی دارد.
اثربخشی برنامه آشنایی والدین با فرایند تحول نوجوانی میانی بر سبک های فرزندپروری و ارتباط والد- کودک
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوجوانی یک دوره مهم در تحول انسان است و مطالعات متعددی درباره این دوره انجام شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه آموزش والدین در زمینه آشنایی با تحول نوجوانی میانی بر شیوه های فرزندپروری والدین و ارتباط والد- فرزند بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. گروه نمونه به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و شامل 50 نفر از مادران دانش آموزان مدارس غیرانتفاعی شهر تهران بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند (1991) و سیاهه رابطه والد- کودک (1994) بودند.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه آموزشی حاضر تأثیر معناداری را بر ارتباط والد-کودک نداشته (p>0.05)، ولی در مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند، نیمرخ کلی سبک های فرزندپروری بعد از برنامه آموزشی حاضر تغییر معناداری را نشان داد (p<0.05) و برنامه مذکور منجر به تغییر سبک های فرزندپروری شد. با بررسی خرده مقیاس ها، مشخص شد که خرده مقیاس سهل گیرانه تفاوت معناداری را نشان داده است، یعنی آموزش والدین در ارتباط با تحول نوجوانی منجر به افزایش میزان استفاده والدین از شیوه فرزندپروری سهل گیرانه شده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی حاضر بر ارتباط والد-کودک تأثیر معنادار نداشته و برنامه حاضر دارای اندازه اثر ضعیفی بوده است که نشانگر اثر ضعیف این برنامه بر رابطه والد- فرزند است. نتایج حاصل از نیمرخ سبک های فرزندپروری بعد از برنامه آموزشی نشانگر ایجاد تغییرات است، به این معنا که برنامه حاضر منجر به تغییر سبک های فرزندپروری در شرکت کنندگان شده است. همچنین محدودیت ها و پیشنهادهای پژوهشی نیز در ادامه مطرح شده اند.
مقایسه اثربخشی درمان روابط بین شخصی و مدیریت هیجانی در کاهش وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مشکلات بین شخصی و مهارت های تنظیم هیجانی در پژوهش های مختلف به عنوان تفاوتهای روانشناختی گروه چاق و اضافه وزن مورد بررسی و تایید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان روابط بین شخصی و مدیریت هیجانی در کاهش وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن انجام گرفت.
روش: این پژوهش یک پژوهش بنیادی از نوع طرح های شبه آزمایشی است. تعداد 80 زن با BMI بالای 9/24 در این پژوهش شرکت کردند. از این افراد خواسته شد پرسشنامه مشکلات بین شخصی (IPP-127؛ هروویتز و همکاران، 1988) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (ITEC-27؛ برکینگ و زنوج، 2008) را تکمیل کنند. دو گروه چاق و اضافه وزن طول مدت 6 ماه دو روش درمانی روابط بین شخصی و مدیریت هیجانی گرفتند و در پایان روش درمانی کاهش وزن بر حسب شاخص توده بدنی (BMI) مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که IPT و ITEC بر کاهش وزن زنان چاق و دارای اضافه وزن متفاوت است. زنان چاق با درمان روابط بین شخصی در مقایسه با زنان چاقی که درمان تنظیم هیجانی دریافت کردند، کاهش وزن بیشتری داشتند؛ درحالیکه زنان دارای اضافه وزن که درمان مدیریت هیجانی دریافت کردند در مقایسه با زنان اضافه وزنی که درمان روابط بین شخصی دریافت کردند، کاهش وزن معناداری نداشتند.
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان روابط بین شخصی و تنظیم هیجانی، درمانی موثر برای کاهش وزن افراد چاق و دارای اضافه وزن است.
پیش بینی رضایت زناشویی فرزندان بر اساس سبک های فرزند پروری والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
) و پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که سبک های فرزند پرروی مقتدرانه و سهل گیرانه پدر و مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه مثبت معنادار و سبک فرزند پروری آمرانه پدر و مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه منفی معنادار دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که سطوح رضایت زناشویی فرزندان احتمالاً تحت تاثیر سبک های فرزند پرروی والدین آنها قرار می گیرد.
آزمودن مدل طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجی گری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمودن مدل طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجی گری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی در کارمندان ادارات دولتی شهر اهواز انجام گرفته است. روش: 300 نفر از میان کارمندان ادارات دولتی شهر اهواز با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، پرسشنامه شیوه های رفتاری فارمن و وهنر، پرسشنامه افسردگی بک و رضایت زناشویی بودند و ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار AMOS/16 انجام گرفت. مسیرهای غیرمستقیم به وسیله آزمون بوت استراپ مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که ضرایب مسیر طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد با سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی به صورت مثبت معنادار بود و ضرایب مسیر سبک دلبستگی ناایمن با رضایت زناشویی و افسردگی با رضایت زناشویی به صورت منفی معنادار بودند. بین طرحواره ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی رابطه معناداری مشاهده نشد. ضرایب غیرمستقیم طرحواره های ناسازگار اولیه حوزه بریدگی و طرد و رضایت زناشویی با میانجی گری سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی معنادار بودند نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که سبک دلبستگی ناایمن و افسردگی می توانند میانجی رابطه طرحواره ناسازگار بریدگی و طرد و رضایت زناشویی باشند#,
رابطه سبک های فرزندپروری والدین با رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های فرزندپروری والدین مهمترین نقش را در تربیت فرزندان به عهده دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سبک های فرزندپروری مادران آنها انجام شد.
روش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 تشکیل می دادند که از میان آنها 110 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه رفتار سازشی واینلند (1953) و پرسشنامه شیوه فرزندپروری بامریند (1973) استفاده شد.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سبک مقتدرانه با رفتار سازشی همبستگی مثبت معنی دار و بین سبک های مستبدانه و سهل گیرانه با رفتار سازشی همبستگی منفی معنی دار وجود دارد (01/0>P). همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک تربیتی مقتدرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P) و سبک های تربیتی سهل گیرانه و استبدادی پیش بینی کننده منفی و معنی دار رفتار سازشی است (01/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده طراحی و برگزاری برنامه ها و کارگاه های آموزش خانواده در زمینه آگاه سازی اولیا از سبک های فرزندپروری و تأثیر هر یک از آنها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده، رفتار سازشی دانش آموزان کم توان ذهنی را بهبود بخشید
نقش واسطه ای مقایسه اجتماعی در رابطه با حمایت اجتماعی ادراک شده والدین و همسالان با مادی گرایی در دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثرگذارترین متغیرها بر مادی گرایی و همچنین تبیین رابطه بین آن ها بود. روش: پژوهش حاضر به شیوه پژوهش های همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران را در بر می گرفت که از بین آنان تعداد 300 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارها شامل مقیاس ارزش گذاری مادی (MVS)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (PSSS) و ابزار سنجش مقایسه اجتماعی بود. یافته ها: مدل به دست آمده برازش مناسبی با داده ها داشت. حمایت اجتماعی ادراک شده والدین و حمایت اجتماعی ادراک شده همسالان با میانجی گری مقایسه اجتماعی تأثیر غیرمستقیم و مثبتی بر مادی گرایی داشتند و تأثیر مستقیم و مثبت مقایسه اجتماعی بر مادی گرایی معنادار بود. همچنین بیشترین تأثیر کل متعلق به حمایت اجتماعی ادراک شده همسالان بود. بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش با یافته های پژوهش های مشابه قبلی مطابقت داشته و از روابط مفروض در مدل حمایت می کنند.
تأثیر روش ذهن آگاهی بر اضطراب امتحانی دانش آموزان دختر راهنمایی شهرستان ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب امتحان دانش آموزان شهرستان ساوه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان ساوه می باشد که نمونه ای به حجم 49 نفر و با روش تصادفی خوشه ای در قالب گروه آزمایش و گواه از بین دانش آموزان راهنمایی شهرستان ساوه انتخاب شد. ابزار مورد استفاده تحقیق آزمون اضطراب امتحان اسپیلبرگر می باشد. روش تحقیق به صورت شبه تجربی است که با دو گروه تجربی و گواه و طرح پیش آزمون و پس آزمون با متغیر مستقل آموزش ذهن آگاهی اجرا گردید. فرضیه ها با آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که آموزش روش ذهن آگاهی در کاهش اضطراب امتحان مؤثر می باشد. همچنین آموزش این روش بر مؤلفه هیجانی و شناختی اضطراب نیز مؤثر می باشد.
رابطه هم خانگی در ایران: بررسی کیفی علل و انگیزه های گرایش به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ظهور شکل های جدید روابط قبل از ازدواج در سالیان اخیر در میان جوانان، مطالعه حاضر با هدف کشف علل و انگیزه های افراد برای انتخاب این سبک زندگی انجام شد. در این مطالعه، روش شناسی کیفی به عنوان روش شناسی غالب انتخاب گردید. جهت یافتن افراد نمونه از تکنیک نمونه گیری گلوله برفی بهره گرفته شد. بعد از یافتن چند نمونه اول از طریق دوستان و آشنایان، همان نمونه ها پس از مصاحبه و فرایند جلب اعتماد، رابط و واسطی شدند برای آشنایی و مصاحبه با نفرات بعدی. برای گردآوری اطلاعات از 23 زن و مرد که دارای رابطه هم خانگی بودند مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته به عمل آمد. افراد شرکت کننده اکثراً در شهرهای بندرعباس، کرمان و تهران سکونت داشتند. داده های به دست آمده با رویکرد تفسیری تحلیل شدند. بعد از تجزیه وتحلیل داده ها با رویکرد تفسیری، 6 مقوله ی اصلی با عناوین: آمادگی برای ازدواج و نگرانی از پیامدهای آن، مزایای اقتصادی، نیازهای عاطفی و جنسی، نگرانی از پیامدهای طلاق، کم رنگ شدن نقش نظارتی و حمایتی خانواده، آزمودن سازگاری و ازدواج آزمایشی، به عنوان دلایل گرایش افراد به روابط هم خانگی استخراج گردید.شیوع آرام و خزنده روابط هم خانگی، آمار بالای طلاق، وفور خیانت های عاطفی و جنسی افراد متأهل و شیوع سبک های غربی روابط قبل از ازدواج همگی بنیان خانواده ایرانی را نشانه رفته اند. و حل این معضلات نیازمند عزم جدی مسئولان و متخصصان در سطح کلان جهت بازنگری در سیاست گذاری های شغلی، کارآفرینی، محتوای رسانه ملی، تحصیلات عالی و حوزه فرهنگ می باشد.
رابطه بین اخلاق، ارزش های شخصی و رضایت زناشویی در بین زوجین در شهر مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزش های شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات به وسیله روش های آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی (انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/ لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریخت های ارزشی همنوایی، جهان شمول نگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظر می رسدکه زنان و مردان در اولویت اخلاقی و ارزش های خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای در مردان و زنان و نقش این متغیرها در رضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث می کند.
پیش بینی ابعاد خودکارآمدی بر اساس الگوی ارتباطات خانوادگی و ساختار کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر میزان پیش بینی ابعاد خودکارآمدی (تحصیلی، اجتماعی و هیجانی) توسط جهت گیری های ارتباطات خانواده (گفت و شنود و همنوایی) و ابعاد ساختار کلاس (تکلیف، سخت گیری در ارزشیابی، تأکید در ارزشیابی و مرجعیت) مورد بررسی قرا گرفت. شرکت کنندگان پژوهش شامل 657 دانش آموز پسر (331) و دختر (326) بودند که به روش خوشه ای چند مرحله ای تصادفی از مدارس متوسطه ی شهر شیراز انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات، از مقیاس ابعاد خودکارآمدی موریس، مقیاس تجدیدنظر شده الگوی ارتباطات خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک، زیر مقیاس های ساختار کلاس الیوت و چرچ و همچنین زیر مقیاس مرجعیت از پرسشنامه ی آیمز استفاده شد. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روش تحلیل عامل و پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ احراز گردید. جهت پاسخگویی به سؤالات پژوهش از روش آماری رگرسیون به شیوه ی همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد: جهت گیری گفت و شنود به صورت مثبت ابعاد خودکارآمدی را پیش بینی می کند. بعد تکلیف پیش بینی کننده ی مثبت خودکارآمدی تحصیلی، بعد سخت گیری در ارزشیابی پیش بینی کننده ی منفی خودکارآمدی تحصیلی و هیجانی و بعد مرجعیت پیش بینی کننده ی مثبت خودکارآمدی اجتماعی بودند. یافته در مجموع بیانگر آن بود که جهت گیری های ارتباطی خانواده نقش مهمتری در خودکارآمدی در مقایسه با ابعاد ساختارکلاس دارند.
رابطه تعاملات منفی بین زوجین و خانواده همسر با صمیمیت زوجین و تعارضات زناشویی در زنان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر با صمیمیت زوجین و تعارضات زناشویی انجام شد. در این تحقیق که از نوع همبستگی بود 367 نفر از زنان متأهل شهر اصفهان با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه تعارض زناشویی، مقیاس صمیمیت زوجین و پرسشنامه محقق ساخته تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر را تکمیل کردند. داده ها توسط همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحقیق نشان داد بین تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر با تعارضات زناشویی رابطه مثبت معنادار (01/0>p) و بین تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر با صمیمیت رابطه منفی معنادار (01/0>p) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تعاملات منفی در بعد رفتاری و هیجانی توانایی تبیین 22 درصد تعارضات زناشویی و تعاملات منفی در بعد رفتاری توانایی تبیین 12 درصد صمیمیت زوجین را دارد. بر طبق نتایج، تعاملات منفی زوجین و خانواده همسر می تواند روابط زوجین و ثبات پیوند زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد.
تدوین مدل ارتباطی مؤلفه های مدیریت دانش و خلاقیت دانشجویان تربیت بدنی و علوم ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر مؤلفه های مدیریت دانش بر خلاقیت دانشجویان تربیت بدنی و علوم ورزشی طراحی و اجرا گردیده است. روش تحقیق حاضر، پیمایشی و جامعه آماری آن با توجه به اهداف تحقیق شامل کلیه دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه علامه طباطبائی تهران (تعداد 328 نفر) می باشد. با توجه به جدول حجم نمونه مورگان، تعداد 181 نفر به عنوان نمونه تحقیق مشخص گردیدند. ابزار تحقیق پرسشنامه مدیریت دانش گنجی(1380) و پرسشنامه خلاقیت ساعتچی (1389) بود که روایی صوری آن بر اساس نظر اساتید دانشگاهی، روایی سازه آن بر اساس محاسبه آماره های KMO و بارتلت و همچنین پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق از آزمون تحلیل مسیر در سطح 05/0 p< استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در میان تمامی مؤلفه های مدیریت دانش در بین دانشجویان مذکر و مونث تفاوت معناداری وجود داشت) 05/0 (p
پیش بینی شادکامی بر اساس ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده با واسطه گری تاب آوری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده و شادکامی در دانش آموزان مقطع متوسطه بود. بدین منظور186 دانش آموز دختر و پسر مقطع متوسطه شهر شیراز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک، 2002)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (هیلز و آرجیل،2001)، استفاده شد. نتایج تحلیل های آماری نشان داد که بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده، تاب آوری و شادکامی رابطه معناداری وجود دارد، به این صورت که بین جهت-گیری گفت و شنود خانواده، تاب آوری و شادکامی رابطه مثبت و بین جهت گیری همنوایی خانواده، تاب آوری و شادکامی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، بین تاب آوری و شادکامی نیز رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که جهت گیری گفت و شنود خانواده، پیش بینی کننده مثبت و معنادار تاب آوری و شادکامی فرزندان و جهت گیری همنوایی خانواده، پیش بینی کننده منفی بوده است. همچنین، تاب آوری در رابطه بین جهت گیری گفت و شنود و شادکامی نقش متغیر واسطه ای سهمی و در رابطه بین جهت گیری همنوایی و شادکامی، نقش واسطه ای کامل را ایفا می کند.
مقایسه نظریه ذهن در کودکان بد سرپرست و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه نظریه ذهن در کودکان بد سرپرست و عادی بود. روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای و جامعه آماری مشتمل بر کودکان 9 تا 12 ساله که دارای شرایط بدسرپرستی یا عادی که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل در شهر اصفهان بودند. روش نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای بود که از بین مدارس پسرانه نواحی ششگانه شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نظریه ذهن هاپ (1994) بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین دو گروه کودکان بدسرپرست و عادی در سطح کلی و سه سطح جزیی (سطح اول، دوم و سوم) نظریه ذهن تفاوت معناداری وجود دارد (P
فرزندپروری ذهن آگاهانه: نقش مؤلفه های درمان های موج سوم رفتاری در حوزه فرزندپروری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از دهه 1970، جریان یکپارچه شدن ذهن آگاهی با روان درمانی شروع شد و اثربخشی بالایی در درمان بسیاری از اختلالات و ارتقای وضعیت روان شناختی افراد بدون اختلال داشته است. یکی از حوزه های مورد مداخله با استفاده از فنون ذهن آگاهی، بهبود مهارت های فرزندپروری است. این مطالعه به معرفی مدل فرزندپروری ذهن آگاهانه (Mindful parenting) پرداخت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه موردی ساده (حکایتی) بود که با استفاده از روش شناسی مرور کتابخانه ای منابع و مقالات نمایه شده در پایگاه های PubMed، Google Scholar، Science Direct، SID و Magiran در حیطه فرزندپروری انجام گرفت.
یافته ها: پژوهش های مرتبط با درمان های مختلف در حوزه فرزندپروری از جمله برنامه فرزندپروری مثبت و فرزندپروری ذهن آگاهانه ارایه شد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعات پیشین، می توان گفت که فرزندپروری ذهن آگاهانه اثربخشی خود را در حوزه های مختلف مانند افزایش رضایتمندی مراقبان، بهبود عملکرد خانواده، مهارت های فرزندپروری والدین و کاهش مشکلات رفتاری فرزندان نشان داده است. با این وجود، نقاط ضعف بعضی از این درمان ها، حجم نمونه کم، عدم وجود گروه شاهد و مقایسه با سایر درمان های پیشین در حوزه فرزندپروری است که لزوم مطالعات بیشتر را خاطر نشان می سازد.
رابطه سبک های فرزندپروری ادراک شده با اهمال کاری و خودناتوان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و تعیین رابطه ی سبک های فرزندپروری ادراک شده با اهمال کاری و خود ناتوان سازی بود. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است.بدین منظور از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای150 دانش آموز پایه ی سوم دبیرستان های شهر کرج انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های فرزندپروری، سهل انگاری و خودناتوان سازی را تکمیل کردند. داده ها به وسیله ی تحلیل رگرسیون گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد، سبک فرزندپروری مستبدانه با اهمال کاری و خود ناتوان سازی رابطه مثبت و معنادار دارد و سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیرانه با خودناتوان سازی رابطه منفی و معنادار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد، از میان سبک های فرزندپروری ادراک شده، سبک فرزندپروری مستبدانه پیش بین مثبت و معنادار اهمال کاری و سبک مقتدرانه پیش بین منفی و معنادار خودناتوان سازی است. در مجموع، یافته ها بیانگر آن بود که می توان از طریق محبت و مشارکت بیشتر والدین در امر فرزندپروری، از آثار زیانبار رفتار اهمال کاری و خودناتوان سازی جلوگیری بهعمل آورد.