فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴٬۳۸۳ مورد.
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه در سازمان ها و نظام اداری کشور یکی از مهم ترین مشکلاتی که مانع انتخاب صحیح کارکنان می شود و به طور فزاینده ای در گزینش و مصاحبه های شغلی نمود یافته، پدیده ای تحت عنوان اثر شباهت با خود است. با توجه به اینکه اثر شباهت با خود به عنوان یک سوگیری در فرایند انتخاب و استخدام کارکنان شناخته می شود و تبعاتی منفی در سطح سازمان و در سطح ملی دارد، از این رو پژوهش حاضر با هدف شناخت و فهم اثر شباهت با خود و پیامدهای آن در فرایند گزینش و مصاحبه های شغلی در سازمان های دولتی انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته به صورت کیفی و کمی و بر مبنای فلسفه قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که با روش نمونه-گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و روایی نظری و روش پایایی سنجی درون کدگذار و میان کدگذار تایید شد. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون تایید شد. داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و داده های کمی با روش نقشه شناختی فازی تحلیل گردید.
اثربخشی نقاشی درمانی بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی دانش آموزان دختر دارای اختلال خواندن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نقاشی درمانی بر خودکارآمدی و کیفیت زندگی دانش آموزان دختر دارای اختلال خواندن انجام گرفته است.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری آن شامل کلیه دانش-آموزان پایه های پنجم و ششم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از میان آنان تعداد 30 نفر که دارای اختلال خواندن بودند به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15نفر). آزمودنی های گروه آزمایشی طی 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش نقاشی درمانی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) و کیفیت زندگی (وار و همکاران، 1996) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل بیانگر افزایش معنی دار نقاشی درمانی بر خودکارآمدی آزمودنی های گروه آزمایشی بود (001/0>P)، اما بر کیفیت زندگی تأثیر معنی داری مشاهده نشد (63/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت نقاشی درمانی یک روش مؤثر در افزایش خودکارآمدی دانش آموزان دارای اختلال خواندن است.
اثربخشی آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش بر ارتباطات میان فردی و انگیزش درونی معلمان مدارس استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
205 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتباطات میان فردی و انگیزش درونی معلمان مدارس استثنایی بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه معلمان مشغول به تدریس در مدارس استثنایی شهر مشهد در سال 1400 تشکیل می دهد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد که در نتیجه 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش در 8 جلسه،90 دقیقه ای در جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ارتباطات میان فردی (پیرس) و انگیزش درونی (مک آلی) می باشد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید.یافته های پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتباطات میان فردی و انگیزش درونی تاثیر داشته است.P <0/0001. نتیجه گیری:درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند انگیزش درونی را افزایش دهد و موجب بهبود ارتباطات میان فردی گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
169 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر رابطه مادر-کودک بود. جامعه اماری پژوهش ،کلیه مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی 8 تا 12 ساله پسر مناطق ۶،۵،۲ شهر تهران در سال 1399-1400که ۳۰۰ نفر را تشکیل می دادند بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. روش نمونه گیری پژوهش در دسترس و هدفمند بود .تعداد 45 مادر داوطلببعنوان حجم نهایی نمونه وارد مطالعه شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند.ابزار پژوهش حاضر مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا (2011)، محتوی دوره آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد کوین و مورل(2009) و محتوی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا سلیگمن (2005)بودند. برای تحلیل داده ها، از شاخص های توصیفی (میانگین وانحراف معیار )و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) در نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده گردید. نتایج نشان داد، بین گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد ، گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و گروه گواه ، در میانگین نمره ی رابطه مادر-کودک تفاوت معناداری وجود داشت(05/0 p<). همچنین آموزش فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا نسبت به آموزش فرزندپروری مبتنی بر پدیرش و تعهد ،اثربخشی بیشتری بر رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توحه/ بیش فعالی داشت(p0/000<)یافته های پژوهش حاکی از این بود که دو رویکرد اموزشی بر رابطه مادر _ کودک تاثیر داشتند .
تجربه جهانی شدن فرهنگی و مصرف پوشش غربی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
80 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی تجربه جهانی شدن فرهنگی(بر اساس معرّف های سه گانه ی استفاده از موسیقی خارجی، استفاده از رسانه ی خارجی و فردگرایی) و مصرف پوشش غربی انجام شد. روش: نوع پژوهش توصیفی و روش نیز پیمایش بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 02-1401 بود که به شیوه ی نمونه گیری تصادفی(خوشه ای چندمرحله ای) تعداد 384 نفر از آنها در دانشکده های اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی و ادبیات و علوم انسانی به سیاهه جهانی شدن فرهنگی میرزایی(1400) پاسخ دادند. یافته ها: بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها می توان گفت بین استفاده از موسیقی خارجی و مصرف پوشش غربی رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت متوسط(B=0.459)، بین استفاده از رسانه خارجی و مصرف پوشش غربی رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت متوسط(B=0.563) و در نهایت، بین فردگرایی و مصرف پوشش غربی نیز رابطه ی مثبت و معنی دار با شدّت نسبتاً بالا(B=0.667) وجود داشت. بعلاوه نتایج نشان داد که سه متغیر ِاستفاده از موسیقی خارجی، استفاده از رسانه خارجی و فردگرایی(به عنوان معرّف های جهانی شدن فرهنگی) توانسته اند حدود 52 درصد از تغییرات مربوط به متغیر وابسته(مصرف پوشش غربی) را تبیین و پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجّه به یافته ها، پیشنهاد می شود سیاست گذاران فرهنگی ضمن اتخاذ تمهیدات لازم به منظور ارتقای سواد رسانه ای جوانان، نسبت به بازنمایی علائق و سلائق نسل جوان در برنامه های شبکه های داخلی، گونه ای تعدیل زمینه ای در راستای بهره گیری از شبکه های ماهواره ای صورت دهند، همچنین در راستای جلوگیری از نفوذ عناصر ناهمگن فرهنگی، سرمایه گذاری لازم در جهت تولیدات موسیقی خوب متناسب با سلیقه ی جوانان اعمال شود و در نهایت در زمینه ی لباس های اسلامی- ایرانی، گونه ای از طراحی های جدید و متنوع مطابق با سلیقه ی بانوان مطمح نظر قرارگیرد.
فراترکیب عوامل ناسازواری برنامه های درسی آموزش عالی و اشتغال و اولویت بندی براساس تحلیل سلسله مراتبی گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر نارضایتی کارفرمایان و صاحبان مشاغل نسبت به کارآیی بیرونی نظام آموزش عالی و افزایش نرخ بیکاری فارغ التحصیلان، از واگرایی و ناسازواری برنامه های درسی دانشگاهی با اشتغال و بازارکار حکایت دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل این ناسازواری انجام شده است. روش: این تحقیق با روش ترکیبی گنجانده شده در 2 فاز انجام شده است. در فاز اول ضمن مطالعه کلیه پژوهش های سال های اخیر پیرامون برنامه های درسی آموزش عالی و اشتغال با روش های کیفی فراترکیب و تحلیل محتوا، عوامل ناسازواری شناسایی و در فاز دوم با استفاده از روش کمی تحلیل سلسله مراتبی گروهی اولویت بندی شده است. یافته ها: یافته های تحقیق عوامل ناسازواری را در سه مقوله اصلی شامل عوامل فرآیندی (با زیر مقوله های نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزشیابی)، عوامل بخشی (عناصر) (با زیرمقوله های اساتید و مدرسان، راهبردهای یاددهی و یادگیری، اهداف، محتوا و فضا، محیط و امکانات) و عوامل نهادی (با زیر مقوله های تصمیم گیران، کمیته های برنامه ریزی درسی و سازوکار اداری) ارائه و زیرمقوله «محتوا» را به عنوان مهم ترین عامل ناسازواری معرفی نمود. نتیجه گیری: نظام آموزش عالی کشور در راستای ایجاد همنوایی بین برنامه های درسی و اشتغال ناگزیر به بازنگری برنامه های درسی با رویکرد اشتغال محور و توجه ویژه به عوامل شناسایی شده اولویت دار می باشد.
تدوین برنامه تعامل مثبت والد-کودک مبتنی بر تجارب زیسته والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۱۶۱-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
هدف: تعامل والد - کودک و عواملی که به بهبود و ارتقای این تعامل منجر می شود، از زمینه های مهم و مورد علاقه پژوهشگران است. پژوهش حاضر به منظور تدوین برنامه آموزشی تعامل مثبت والد - کودک، مبتنی بر تجارب زیسته والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه موردپژوهش شامل مادران دارای فرزند اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی به کلینیک های مشاوره مناطق ١ و ٣ بهزیستی تهران در سال 1398 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و شامل مادرانی بود که دارای فرزند دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی بودند. پس از اجرای پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (گادو و اسپرافکین 1997) و پرسشنامه تعامل والد-کودک (پیانتا 1994) بر این مادران، آن هایی که نمره بالاتر از میانگین آورده بودند، مورد مصاحبه نیمه ساختارمند قرار گرفتند و این روند تا رسیدن به یک اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. یافته ها: با تطبیق مضامین فرعی به دست آمده ذیل این مضامین اصلی با ویژگی های مراحل تغییر پروچاسکا و نورکراس 1992 (ترجمه آوادیس یانس، 1399)، گام های برنامه تعامل مثبت والد-کودک تدوین شد. با تحلیل یافته های پژوهش، مضامین اصلی زیر به عنوان ویژگی های تجارب زیسته مادران دارای تعامل مثبت والد-کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی به دست آمد: مدیریت سطح انرژی کودک، نظارت بر تکالیف و مسئولیت ها، ارتباط حمایتی و سازمان یافته مادر و کودک و مدیریت شرایط وابسته به بیش فعالی. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت برنامه تدوین شده تعامل مثبت والد _کودک کاربردی است و مشاوران می توانند در کار با مادران دارای کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی، از این برنامه استفاده کنند.
بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۷
۱۱۳-۸۶
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه انتخاب همسر در فرزندان طلاق بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان پژوهش حاضر شامل 6 زن و 4 مرد در آستانه ازدواج و دارای تجربه طلاق والدین شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. شرکت کننده ها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و نمونه گیری تا زمان رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شد و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش شامل 6 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی از تجارب زیسته مشارکت کنندگان بود که مضمون های فرعی شامل نگرش منفی اجتماعی، مشکلات تمایز نایافتگی از خانواده، مشکلات روان شناختی، مشکلات ارتباطی با همسر و خانواده همسر، احساس ارزشمندی به عنوان فردی متفاوت از والدین، سازگاری و ساختن زندگی متفاوت از والدین بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که فرزندان طلاق در زمان تشکیل زندگی و ازدواج، تجارب منفی دارند که می تواند منجر به انتخاب اشتباه یا ناسازگاری و مشکلات سلامت روان در آنها شود اما از طرفی آنها تجارب مثبتی نیز دارند که باعث می شود از اشتباهات والدین درس گرفته و به دنبال آموزش و خدمات آموزشی و مشاوره برای بهبود رضایت زندگی زناشویی خود باشند و بتوانند زندگی بهتر از والدین خود داشته باشند.
اثربخشی شفقت درمانی ومعنا درمانی برکاهش افسردگی و ناسازگاری خانواده های افراد معتاد شهر اصفهان
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
69 - 91
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، اثربخشی شفقت درمانی و معنادرمانی در کاهش افسردگی و افزایش سازگاری خانواده های افراد معتاد شهر اصفهان بود. روش پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه همسران افراد مبتلا به اعتیاد که به مرکزترک اعتیاد " بارش مهر " شهر اصفهان در سال 1401-1402مراجعه کرده بودند انتخاب شدند. اعضای نمونه این پژوهش 45 نفر بودند که در سه گروه آزمایش شفقت درمانی (15 نفر) و گروه آزمایش معنادرمانی (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. متغیرهای مستقل شفقت درمانی مبتنی بر طرح درمانی گیلبرت (8 جلسه) و معنادرمانی مبتنی بر طرح درمانی فرانکل(10 جلسه) بود که در گروه های آزمایش انجام شد و در گروه گواه مداخله ای انجام نشد. این پروتکل ها توسط محقق مقاله در سال 1400تنطیم و گردآوری شده بود. پرسشنامه های مورد استفاده محقق در این پژوهش پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه سازگاری زناشویی( DAS) بود. از روش آماری تحلیل کواریانس برای ارزیابی نتایج به وسیله نرم افزارSPSS27 استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش شفقت درمانی (001/0>P) و معنادرمانی (05/0>P)،بر کاهش افسردگی و افزایش سازگاری تاثیر معنا داری داشته اند
مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر باهدف مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر کلیه زنان دیالیزی متأهل مراجعه کننده به انجمن حمایت از بیماران دیالیزی شهر مشهد در بازه زمانی دی ماه سال 1400 تا خردادماه سال 1401 بود که 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه کنترل جایگزین شدند. داده ها از طریق پرسش نامه های نگرانی از تصویر بدن لیتلتون، آکسوم و پوری (Littleton et al., 2005) و عزت نفس جنسی زنان – فرم کوتاه دویل زینا و شوارز (Doyle Zeanah & Schwarz, 1996) به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار 25Spss- استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی مؤثر هستند (05/0 P<). بعلاوه، طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت معنی داری مؤثرتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود (05/0 P<)؛ بنابراین، کار هم زمان بر روی طرح واره ها و استفاده از فنون پذیرش و تعهد می تواند منجر به خودانگاره بدنی بهتر و عزت نفس جنسی بالاتر و درنتیجه بهبود اعتمادبه نفس و ارتباط زناشویی در زنان دیالیزی گردد.
رابطه بین هوش اجتماعی، فرهنگی و هیجانی با میزان رضایت از وضعیت شغلی، مورد مطالعه: کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
149 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش رابطه بین هوش اجتماعی، فرهنگی و هیجانی با میزان رضایت از وضعیت شغلی در شهر کرمانشاه است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان شاغل در شهر کرمانشاه هستند که در سال 1397 آمار این افراد برابر 334248 نفر می باشند. با استفاده از نرم افزار SPSS Sample Power نمونه گیری انجام گرفت حجم نمونه 240 نفر که با روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات این پژوهش از دو پرسشنامه (پرسشنامه استاندارد انواع هوش ها) و (پرسشنامه ی رضایت شغلی) استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش همزمان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از نظرات متخصصان و همچنین روایی سازه و برای تعیین پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این پژوهش، داده های آماری در محیط نرم افزاری SPSS پردازش گردیده است. نتایج همبستگی پیرسون این پژوهش نشان می دهد که بین هوش اجتماعی(241/0 = r) و هوش هیجانی(141/0 = r) با رضایت شغلی رابطه مستقیم و معنادار، اما هوش فرهنگی با رضایت شغلی ارتباط معناداری وجود نداشت. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که هوش اجتماعی با (223/1= B) و منزلت اقتصادی اجتماعی با (798/0 = B) توانستند 32/0 درصد از تغییرات متغیر رضایت شغلی را تبیین نمایند. استنباط می شود با افزایش نمره هوش هیجانی و هوش اجتماعی افراد، می توان شاهد افزایش رضایت شغلی برای افراد بود.
پدیدارشناسی رفتارهای خودآسیب رسان در دانش آموزان دختر متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
141 - 168
حوزههای تخصصی:
شرایط روانی و محیطی نابسامان و بی اعتبارساز عامل اصلی در استفاده از خودآزاری غیر خودکشی برای انتقال پیام های اجتماعی است. هدف این تحقیق، مطالعه ی پدیدارشناختی این پدیده در دانش آموزان دختر متوسطه اول آموزش وپرورش شهرستان قم (1402-1401) بوده است. «روش تحقیق» آن «پدیدارشناسی توصیفی هفت مرحله ای کلایزی» است؛ که با معیارهای باورپذیری، انتقال پذیری، قابلیت اعتماد و تاییدپذیری ارزیابی شده است. حاصل نهایی این مطالعه ی پدیدارشناسانه از مصاحبه ی نیمه ساختارمند با 13 مشارکت کننده؛ در مجموع 6 مضمون اصلی، 26 مضمون فرعی و 135 مفهوم می باشد. عوامل آن عمدتا پیامهایی «حاکی از آشفتگی» برای رسیدن به «تقویت منفی اجتماعی» (رهایی از تنش و رفتار برون ریزی) یا برای رسیدن به «تقویت مثبت اجتماعی» (اطمینان جویی و توجه طلبی) بوده است. گرایش جنسی مشارکت کنندگان عمدتا یا همجنس گرا و یا دگرجنس گرا گزارش شده است. از مفاهیم جدید مختص این پژوهش، می توان از «تعارض ارزش های خانه، مدرسه و رسانه»، «نداشتن آزادی انتخاب»، «مشکل ابراز عقیده» و «بی معنایی» یاد کرد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
148 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد صورت گرفت. روش: روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بوده است. جامعه آماری این پژوهش 167 نفر از دانشجویان مجرد دانشگاه علامه طباطبایی بود که در سال تحصیلی 1400-99 مشغول به تحصیل بودند. اعضای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند و در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش درمان مبتنی بر پذیرش بر مولفه های نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد موثر است. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد از آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مشاوره پیش از ازدواج استفاده گردد.
Emotion Regulation Training on Psychological Resilience of Self-Harming Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study aimed to investigate the effectiveness of emotion regulation training on the psychological resilience of girl students with self-harming behavior. The present study was a semi-experimental study with pre-and post-test with a control group design. The statistical population of the study included all female students aged 12-15 years studying in the elementary and middle school in Tehran in the academic year 2019-2020. Multi-stage random sampling was performed. The sample consisted of 36 girl students who had self-harming behavior that was randomly assigned to two groups (18people emotion regulation training group and 18 people control group). For data collection, we the used Self-Harm Inventory and the Connor‐Davidson resilience scale (CD‐RISC). The experimental group received their emotion regulation training in eight sessions of 60 minutes per week and the control group received no training. One-way analysis of covariance (ANOVA) on the SPSS software version 24 was used for data analysis. The results of the analysis of variance showed that emotion regulation training was effective in improving psychological resilience in students with self-harming behavior. Hence, by designing training programs for the regulation of emotion and including them in the curriculum of students, the necessary basis should be provided to strengthen related skills.
مقایسه اثربخشی معنویت درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب هستی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
39 - 66
حوزههای تخصصی:
سرطان پستان شایعترین بیماری سرطانی و دومین علت مرگ و میر سرطانی در بین زنان است و با پریشانی های روان شناختی، اضطراب، اختلالات عاطفی و افسردگی همراه است. لذا مداخلات روان شناختی برای کاهش پیامدهای استرس زای ناشی از تشخیص و درمان های پزشکی سرطان پستان ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی معنویت درمانی با درمان پذیرش و تعهد در کاهش اضطراب هستی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش-آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه با دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل بود. جامعه دربرگیرنده زنان مراجعه کننده به مرکز فوق تخصصی سرطان زنان بیمارستان خاتم الانبیا بود که از میان آنان 45 زن مراجعه کننده که نمره آنان در مقیاس اضطراب هستی 5/1 واحد انحراف معیار بالاتر از میانگین بود، شناسایی و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس اضطراب هستی گود و گود استفاده شد. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه معنویت درمانی و گروه آزمایشی دوم تحت 8 جلسه درمان پذیرش و تعهد قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معنویت درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر اضطراب هستی در زنان مبتلا به سرطان پستان اثر معنادار دارد، و بین اثربخشی دو روش مذکور بر اضطراب هستی تفاوت معناداری وجود ندارد. توصیه می شود برای کاهش اضطراب هستی در بیماران مبتلا به سرطان پستان از معنویت درمانی و درمان پذیرش و تعهد استفاده شود.
تاثیر درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناختی رفتاری پسران نوجوان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناخی رفتاری پسران نوجوان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت. روش: روش مطالعه از نوع نیمه تجربی بوده و جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر دچار اختلال نافرمانی مقابله ای دوره دوم متوسطه منطقه دو آموزش و پرورش تهران در سال 1400 تشکیل داد. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده و سپس اعضای نمونه به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل( هر گروه 20 نفر ) تقسیم شدند. برای گروه آزمایش به مدت 8 هفته، درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی اجرا شد و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در یافت نکردند. بر روی هر دو گروه، پرسشنامه اجتناب شناختی رفتاری سکستون و داگاس اجرا گردید و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به ترتیب با ضریب ایتای 44/0، 39/0 و 75/0 بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناختی رفتاری شامل؛ جایگزینی تفکر مثبت به جای تفکر ناراحت کننده، روش برگرداندن توجه جهت قطع فرآیند نگرانی(پرت شدن حواس) و تغییر یافتن تصویرهای ذهنی به تفکر کلامی مؤثر است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، روشی مناسب جهت کاهش مولفه های اجتناب شناختی رفتاری نوجوانان با اختلال نافرمانی مقابله ای است.
The effectiveness of strength-based counseling on the tendency toward marital infidelity and self-compassion of conflicted couples(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: It is natural for differences and conflicts to arise between husband and wife. Due to the nature of spouses' activities, it sometimes happens that differences of opinion occur or needs are not met; As a result, spouses feel angry, disappointed and unhappy towards each other. The current research aimed to determine the effectiveness of strength-based counseling on the tendency toward marital infidelity and self-compassion of conflicted couples. Methods: In terms of purpose, the current research was of the applied type and the method of conducting it was quasi-experimental with a pre-test and post-test design with an experimental group and a control group and a three-month follow-up period. The statistical population of the research included all couples referring to a private counseling center in District 10 of Tehran. For sampling, 30 couples were selected and randomly assigned to two experimental groups (15 couples) and a control group (15 couples) using the available sampling method. In this research, the strength-based counseling package compiled by Parsakia & Darbani (2022) was used. Also, in order to collect data, Neff's self-compassion questionnaire (2003) and Bashirpour et al.'s marital infidelity questionnaire (2018) were used. Results: The results of data analysis showed that strength-based counseling significantly increased self-compassion scores (F = 13.08) and decreased the scores of the tendency toward marital infidelity of the experimental group (F = 9.52). Also, Bonferroni's post hoc test results indicated good stability of these effects. Conclusion: Therefore, the strength-based approach can increase the self-compassion of conflicted couples and decrease their tendency toward commit marital infidelity.
Developing a Parental Self-harmonization Model based on the Sahmgozari Approach in Conflict Management with Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Adolescence is associated with significant psychological and physical changes, and the parent-adolescent relationship is mainly faced with increased conflicts, while the parents' behavior seems to be a critical factor for the quality of this relationship. Therefore, the present study was conducted with the aim of designing a parental self-harmonization model based on the sahmgozari approach in conflict management with adolescents in Tehran. Methodology: In this qualitative research, data was collected through grounded theory using semi-structured interviews. Through the purposeful sampling method, 12 parents in Tehran city in 2022 were selected among those with low conflict with their adolescents based on the inclusion criteria of until the theoretical saturation was reached. The data were analyzed using Strauss and Corbin's coding method based on grounded theory. Findings: In the coding process, a central category under the general title of "Parent's sahm-based self-harmonization in parent-adolescent relationship" was selected. The code "Parent's sahm-based attitudinal indicators" as a contextual factor, the code "Matrix-based parent's self-harmonization" as a causal factor, and the code "Parent's productive strategies in parent-adolescent relationship" as strategies were identified in this model. Conclusion: Given the experiences of sahmgozar parents with low conflict with their adolescents, sahme-based attitude of the parent may give the parent an opportunity to create self-harmonization in different dimensions and manage conflicts in the parent-adolescent relationship by using productive strategies. This provides both the parent and adolescent a formative, soothing and satisfying relationship.
شناسایی ابعاد و مولفه های تعادل کار- زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
87 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های تعادل کار- زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران می باشد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی توسعه ای و از نظر روش پژوهش کیفی محسوب می شود. شناسائی مؤلفه های مدل و تدوین آن با روش تحلیل مضمون و روش دلفی(3 راند) انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد، نتایج حاصل پس از پیاده سازی، به صورت سطر به سطر بررسی، مفهوم پردازی، مقوله بندی و سپس، بر اساس مشابهت، ارتباط مفهومی و ویژگی های مشترک به مضمون هایی بین اصلی و فرعی تقسیم شد. با بررسی مصاحبه ها، شناسه های اولیه ایجاد شد و سپس شناسه گذاری های مصاحیه ها انجام شد. یافته ها: با شناخت مضمونها با توجه به نتایج حاصل از مصاحبه 124 عامل در تعادل کار و زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران شناسایی شد. نتیجه گیری: در این تحقیق، عوامل مؤثر بر تعادل کار خانواده براساس برنامه های نقشه راه اصلاح نظام اداری کشور کارکنان شرکت ملی گاز ایران، بصورت7 مولفه و 37 شاخص (ساختار دولت: شامل4 شاخص، توسعه دولت الکترونیک و هوشمندسازی: شامل2 شاخص، مدیریت سرمایه انسانی: شامل 9 شاخص، عوامل و فناوری های مدیریتی: شامل 6 شاخص، توسعه فرهنگ سازمانی: شامل 7 شاخص، نظارت و ارزیابی : شامل 5 شاخص، صیانت از حقوق مردم و سلامت اداری: شامل 4 شاخص) مورد تأیید قرار گرفت.
Psychological and Social Consequences of Divorce Emphasis on Children Well-Being: A Systematic Review(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: Awareness of the consequences of divorce can contribute to conducting effective interventions to reduce the extent of harm to couples taking divorce. To this end, the present study aimed to discover the consequences of divorce based on children well-being through a systematic review of previous studies in the literature. Data sources: Articles addressing the consequences of divorce during the last decade (2011 to 2021) were reviewed in SID, Noormags, Magiran, Ensani, Elsevier, ScienceDirect, and Google Scholar databases. Study selection: All articles published in Persian and English on the consequences of divorce were reviewed. Out of 159 retrieved articles, 38 articles that met the inclusion criteria were analyzed in this study. Results: Divorce consequences were classified into three categories: individual, family, and socio-cultural consequences. Individual consequences of divorce include physical and psychological consequences such as hypochondriasis, depression, anxiety, psychological distress, and aggression, and behavioral consequences are taking sedatives, alcohol and drugs, suppression of sexual instinct, and sexual marginalization. Furthermore, from a familial perspective, children, and paternal family members suffer many consequences. Poor academic achievement, aggression, anxiety, depression, and isolation in children and increased tension and conflict, blame and protest, involvement of others in the paternal family are among the family consequences of divorce. Socio-cultural consequences of divorce include the public negative attitudes, reduction of social relations, and feelings of alienation and financial problems were identified as economic consequences of divorce. Conclusion: Counseling and psychotherapy with couples and child's after divorce helping these them to reducing the negative prosocial consequences.