فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش رابطه والد - کودک بر استرس ادارک شده و بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی انجام شد. روش : جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمامی مادران که در انجامن حمایت از کودکان کم توان و عقب مانده ذهنی تهران عضو فعالی بودند، که از این میان 30 نفر از مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند با روش نمونه گیری در درسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند، سپس گروه آزمایش، 10 جلسه آموزش رابطه والد- کودک را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. شرکت کنندگان با پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (1983) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1988) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازگیری مکرر نشان داد که گروه های آزمایش و گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر هر دو متغیر تفاوت معنادار داشتند (05/0>P) و بر اساس نتایج جدول 3، 0/35 درصد از تغییرات استرس ادراک شده و 4/14 درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی ناشی از روش مداخله یعنی آموزش رابطه والد - کودک است. نتیجه گیری : بنابراین می توان بیان کرد که آموزش رابطه والد – کودک در کاهش استرس ادارک شده و افزایش بهزیستی روانشناختی در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی موثر بوده است.
اثربخشی سکس درمانی بر خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: کنش جنسی مناسب سهم بسزایی در بهداشت و سلامت زوجین ایفا می کند. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی سکس درمانی بر خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و خدمات روانشناختی منطقه هشت تهران در تابستان سال 1395 بودند که تعداد 30 زوج (60 نفر) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 زوج) و گروه گواه (15 زوج) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 10 جلسه 60 دقیقه ای سکس درمانی قرار گرفت؛ اما در این مدت گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنسی وزیری و کاشانی (1378)، پرسشنامه صمیمیت زناشویی زوجین ووندن بروک و برتمن (1995) و پرسشنامه عملکرد جنسی روزن و همکاران (2000) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری در نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: نتایج مقایسه اطلاعات جمعیت شناختی نشان داد که بین گروه های پژوهش از نظر سن، جنسیت و سطح تحصیلات تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<p). مداخله سکس درمانی به طور معناداری موجب افزایش خودکارآمدی جنسی (622/10F=، 003/0 = P) و صمیمیت زناشویی (959/14F=، 001/0 = P) در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر تاثیر آموزش سکس درمانی بر افزایش خودکارآمدی جنسی و صمیمیت زناشویی در زوجین دارای اختلال کژکاری جنسی بود. مشاوران و درمانگران خانواده می توانند از این شیوه درمانی در کنار سایر روش های درمانی جهت حل مشکلات زناشویی زوجین بهره ببرند.
عوامل فردی و خانوادگی زمینه ساز سوءاستفاده جنسی در تجارب کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به حساسیت دوران کودکی و نوجوانی، بررسی عوامل زمینه ای برای پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی مانند آزار جنسی کودکان و نوجوانان ضروری است. این مطالعه باهدف بررسی تجربیات زیسته کودکان و نوجوانان در مورد عوامل فردی و خانوادگی زمینه ساز آزار جنسی انجام شد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بود. استراتژی آن پدیدارشناسانه بود. نمونه گیری هدفمند از موارد بحرانی، 15 کودک و نوجوان قربانی که مورد آزار و اذیت و آزار جنسی قرارگرفته بودند و به مرکز پزشکی قانونی شهر تهران مراجعه کرده بودند، بر اساس اشباع نظری تکمیل شد. فرایند جمع آوری داده ها در طول سال 1398 انجام شد ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. صدا ضبط شد و محتوا به متن تبدیل شد. سپس داده ها به صورت مفاهیم و مقوله ها بودند. گروه تحقیق شامل اساتید راهنما و مشاور، اعتبار ابزار مصاحبه را تائید کردند. همچنین، شرکت کنندگان صحت فرآیند کدگذاری را تائید نمودند. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل اصلی بروز آزار (1) عوامل فردی (اعتماد نابجا، رابطه با غریبه ها، سادگی، استرس، تنهایی، پوشش نامناسب، بی توجهی به توصیه های والدین و وابستگی عاطفی) بوده است؛ و (2) عوامل خانوادگی (رابطه ضعیف با والدین، جدایی والدین، سختگیری والدین، مشغله مادر، بی توجهی والدین، نظارت ضعیف والدین، فرار از خانه و ترس از والدین). در مقایسه نتایج با پیشینه تحقیق، مقوله های فردی و خانوادگی برای پیشگیری از عوامل زمینه ای آزار جنسی. شناسایی شد.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس اجرا شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز در سال 1401 بود. نمونه شامل 30 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، 1989) بود و توسط نرم افزار SPSS (نسخه 25) و به روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دادند که اجرای آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز اثربخش بوده است (01/0>P). بنابراین، پیشنهاد می شود به آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین در طول تحصیل برای دانش آموزان در شرایط بحران همه گیری کروناویروس توجه بیشتری شود.
مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان ناتوان ذهنی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
89 - 111
حوزههای تخصصی:
مطالعه با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان عقب مانده ذهنی انجام شد. هدف کاربردی و روش اجرا شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه انتظار به همراه پیش آزمون –پس آزمون بود. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مدارس استثنایی و مؤسسات توان بخشی شهر قم بود. از بین آن ها 39 نفر که دارای معیارهای ورود بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 13 نفری جایگزاری شدند. گروه های آزمایش مشاوره گروهی شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی را دریافت نمودند. برای گردآوری داده ها از فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (دراگوتیس و همکاران، 1984) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007) استفاده شد.نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0>p).مقایسه گروه های درمانی بیانگر اثرگذاری بالاتر واقعیت درمانی در بهبود سلامت روان در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری داشت. اما متغیر سرمایه روان شناختی بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد. بر این اساس این دو رویکرد درمانی می توانند به عنوان الگویی مناسب و اثربخش در پیشگیری مشکلات روانی و ارتقای سرمایه های روان شناختی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی به کار گرفته شوند.
تجربه زیسته بانوان از پیامدهای کودک-همسری؛ یک مطالعه کیفی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودک-همسری یکی از پدیده های اجتماعی است و می تواند آسیب های فراوانی را به وجود بیاورد. برای رویارویی با آسیب های این پدیده، شناخت پیامدهای آن ضروری است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیامدهای کودک-همسری انجام شد. روش پژوهش، بررسی نمود شناختی بود. جامعه پژوهشی همه زنان دارای تجربه کودک همسری در مناطق 22 گانه استان تهران در سال 1399 بودند که تجربه 2 سال زندگی مشترک را داشتند، آمار دقیقی از این جامعه آماری در دسترس نیست زیرا روش نمونه گیری غیر احتمالی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها ضبط و واژه به واژه نوشته شده و با استفاده از روش کُلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در گام کدگذاری 12 زمینه شاخه ای شناسایی شد و سپس زمینه های شاخه ای از دید اندریافتی در کنار هم قرار گرفتند و 5 زمینه بنیادی شناسایی شد. برآیندها نشان داد که کودک-همسری می تواند مایه ایجاد آسیب هایی در زمینه های سلامت فردی و زناشویی شود. افزون بر این، زنان دارای تجربه کودک-همسری ممکن است آسیب هایی چون اضطراب و گوشه گیری اجتماعی، رها کردن تحصیل و عدم اشتغال و وابستگی اقتصادی را نیز تجربه کنند. با توجه به یافته های پژوهش، کودک-همسری ازدواجی آسیب زا است و می تواند پیامدهای غیرقابل جبرانی بر زندگی فردی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی فرد وارد سازد. نتایج این پژوهش می تواند دارای تلویحات کاربردی فراوانی باشد.
تاثیر آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
253 - 279
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ناحیه 4 شهر کرج به تعداد 700 نفر در سال1398 بود. که با انجام فراخوانی در مرکز مشاوره از آن ها خواسته شد که تمایل خود را در شرکت در پژوهش اعلام کنند. در نهایت از بین تعداد اعضای داوطلب 30 نفر از این زنان به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) جایگزین شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه دلزدگی زوجین پینز (1996) و پرسشنامه احساس های مثبت (1975) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت آموزش قدردانی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. به منظور تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد ) و آمار استنباطی ( تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره ) استفاده شد. تحلیل یافته های به دست آمده پس از تعدیل اثر گروه کنترل تاثیر مثبت و معناداری (001/0>(P این آموزش را بر روی متغیرهای پژوهش نشان داد. بر این اساس می-توان نتیجه گرفت که استفاده از رفتارهای مثبت مانند قدردانی توانسته است به شکل گیری و گسترش رفتارها و هیجاناتی مانند احساس مثبت نسبت به همسر و کاهش احساسات منفی مانند دلزدگی زناشویی کمک کند.
تدوین و اعتبار سنجی مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در جامعه ایرانی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
147 - 169
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : هدف اصلی این مطالعه توسعه و بررسی ویژگی های روان سنجی سازگاری مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در میان جمعیت نوجوانان و جوانان ایرانی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود ،جامعه پژوهش 380 نوجوان و جوان ایرانی 16 تا 24 ساله بودند که در سال 1400 در مدارس و دانشگاههای اردبیل مشغول به تحصیل بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.پس از ترجمه پرسشنامه اصلی به فارسی که شامل 10 سوال بود، پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن توسط یک پرسشنامه 18 سوالی اندازه گیری شد که نسبت به پرسشنامه اصلی تغییر یافته است. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی برای بررسی شواهد اعتبار ساختاری آن انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن با سه خرده مقیاس فقدان،اجبار و مقایسه و 18 سوال، از لحاظ روانسنجی از پایایی(95/.) و برازندگی(62/.) خوبی برخوردار است.ساختار عاملی تاییدی نیز ،مدل سه عاملی پیشنهادی پرسش نامه یاد شده را تایید کرد. نتیجه گیری:ازپرسشنامه تحلیل عاملی شده ترس از در حاشیه ماندن می توان برای تشخیص و کمک به نوجوانان و جوانان در معرض خطر آسیب های شبکه های اجتماعی استفاده کرد.
نقش خودشناسی، عشق و هوش هیجانی در پیش بینی تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده ی آن از جمله خودشناسی، عشق و هوش هیجانی پرداخت که بوسیله نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، 248نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تعاارضات زناشویی ثنایی و همکارن (1396)، پرسشنامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسشنامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1380) بودند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از رگرسیون گام به گام بررسی شدند. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی جمعا 54 درصد از واریانس تعارضات زناشویی را تبیین می کند و اثر متغیر عشق، خودشناسی و هوش هیجانی بر کاهش تعارضات زناشویی به ترتیب بیشتر است. با توجه به نتایج این مطالعه تدوین یک پروتکل آموزشی – درمانی دقیق برای زوجین با هدف کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت جامعه پیشنهاد می شود. نتایج نشان داد که خودشناسی، عشق و هوش هیجانی در پیش بینی کاهش تعارضات زناشویی نقش معنی دار دارند.
بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی بیشتر است. ارزیابی کودکان از خشونت خانگی و توانایی کم آنها برای مقابله با این پدیده، باعث بروز مشکلات رفتاری، عاطفی و سازگاری در کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی بود. این پژوهش به روش طرح تک موردی A-B-A انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادرانی بود که در طی دو سال گذشته تجربه خشونت خانگی داشتند. برنامه توانمندسازی مادران بر اساس پروتکل ساندرا گراهام برمن در 10 جلسه 90 دقیقه ای به 8 نفر از مادران خشونت دیده آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ) استفاده شد. نتایج شاخص ها با استفاده از (d cohen) که در دامنه 13/1 تا 82/1 قرار دارد نشان داد که برنامه توانمندسازی مادران بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی موثر بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه توانمندسازی مادران می تواند استفاده از مجازات فیزیکی را در میان جمعیت های محروم نیز کاهش دهد.
بررسی رابطه (جنسیت، ترتیب تولد و سطح تحصیلات) حمایت اجتماعی با خودباوری کارمندان شهر ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
71 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی بر خودباوری، تاثیر متغییرهایی همچون جنسیت، ترتیب تولد و سطح تحصیلات کارمندان شهر ساری انجام شد. طرح پژوهشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را مردان و زنان کارمند ارگان های مختلف اعم از شهرداری، بانک، آموزش و پرورش و شرکت های خصوصی که به صورت تصادفی انتخاب شدند تشکیل دادند. براساس محدودیت های کرونایی و شیفتی شدن ارگان های دولتی بر اساس جدول مورگان از 250 نفر 148 نفر انتخاب شدند که بر اساس ناقص بودن تعدادی از پرسشنامه ها، 110 نفر(50 نفر زن و 60 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه حمایت اجتماعی فیلیپس (1986) و پرسشنامه خود باوری چن و یانگ(2006) بود. در تحلیل داده از همبستگی و رگرسیون با نرم افزار spss استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که حمایت اجتماعی(خانواده و سایر افراد) با خود باوری رابطه مثبت و معنی داری داشته است. همچنین در متغییرهای جنسیت (زنان)، تحصیلات (لیسانس) و رتبه تولد (فرزندان دوم) با خود باوری افراد رابطه مثبت و معنی داری داشته است.
نقش وسواس در رشد مسیر شغلی، تصمیم گیری شغلی و هویت شغلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال وسواس فکری- عملی یکی از انواع اختلالات روان رنجور است که در گروه اختلالات اضطرابی قرار می گیرد، به گونه ای که انتظار می رود رشد مسیر شغلی را در افراد تحت تأثیر قرار دهد از این رو هدف در این پژوهش، مقایسه افراد مبتلا به وسواس فکری - عملی و عادی در رشد مسیر شغلی، تصمیم گیری و هویت شغلی بود. روش پژوهش علی- مقایسه ای و جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 96-1395بوده است. بدین منظور به شیوه نمونه گیری تصادفی زمانی از بین دانشجویان دانشگاه اصفهان که به مرکز مشاوره مراجعه نموده اند با استفاده از آزمون تشخیص وسواس یل براون مورد ارزیابی قرار گرفته و تعداد 85 نفر دارای اختلال وسواس فکری-عملی و 50 عادی تشخیص داده شده اند. افراد نمونه به پرسشنامه های رشد مسیر شغلی فرم کوتاه ویرایش استرالیا(کرید و پاتون، 2004)، موقعیت شغلی من(هالند و همکاران، 1980)، بی تصمیمی شغلی(اوسیپو و همکاران، 1976) خودآگاهی مسیر شغلی( کرمانی، 1390) پاسخ دادند. نتایج نشان داد، دو گروه هم افراد مبتلا به وسواس فکری- عملی و عادی در متغیرهای طرح ریزی، کشف، خودآگاهی و بی تصمیمی(001/0>p) و متغیر تصمیم گیری (05/0>p) تفاوت معنی دار داشتند. اما تفاوت دو گروه در متغیر هویت شغلی غیر معنی دار بود. اختلال وسواس در رشد مسیر شغلی و تصمیم گیری شغلی نقش معنی داری دارد. هم چنین نتایج تحلیل تمایزات نشان داد که در حدود 50 درصد از واریانس عضویت گروهی توسط متغیرهای پژوهش تبیین می شود. لذا به نظر می رسد توجه به این متغیرها در فرایند مشاوره شغلی به افراد وسواسی نقش مهمی دارد.
تدوین و اعتباریابی برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی برنامه آموزش فرزند پروری نوجوانان در فضای مجازی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینه ای به روش استراوس و کوربین بوده و داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق با والدین مدارس منطقه 13 تهران بدست آمد. نمونه گیری به روش هدفمند بوده و شرکت کنندگان واجد ملاک های ورود به پژوهش بودند. ابزار مطالعه مصاحبه عمیق بود و نمونه گیری تا اشباع کامل ادامه یافت. داده ها در سه سطح گذگذاری شدند. در رابطه با کد نظری آسیب شناسی، کدهای محوری آسیهای روانی، اجتماعی، جسمانی، عملکردی و تربیتی همراه با 22 کد باز استخراج شدند و در رابطه با کد نظری راهبردهای مقابله با آسیبهای فضای مجازی کدهای محوری کنترل زمان ارتباطات، کنترل دسترسی ها، آگاه سازی فرزندان، مهارت و آگاهی والدین، قانون گذاری و تعامل موثر با نوجوانان همراه با 32 کد باز استخراج گردیدند. کدهای باز، مفهومی و نظری بر اساس مدل استراوس و کوربین با تایید شش متخصص مشاوره و روانشناسی به اعتباریابی درونی و سازه مورد بررسی قرار گرفتند. سپس مدل مفهومی تعامل دو طرفه آسیب ها و راهبرد های مقابله با آسیبها در فضای مجازی طراحی شد. نهایتا و بر اساس مدل مفهومی، برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی تدوین گردید. طبق مدل بدست آمده، آسیبها و راهبردهای مقابله با فضای مجازی با هم در تعامل هستند و رابطه دوطرفه دارند. لذا برنامه شش مرحله ای آموزش فرزندپروری والدین در فضای مجازی قادر است راهبردهای موثری در زمینه فرزندپروری با توجه به آسیبهای فضای مجازی به والدین پیشنهاد بدهد.
اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی در زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
249 - 278
حوزههای تخصصی:
طلاق تأثیرات مخربی می تواند بر روی زوج ها، فرزندان و جامعه بگذارد، برای کاهش این پدیده پژوهش حاضر با هدف اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی در زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. روش پژوهش نیمه تجربی با گروه کنترل و طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش زوجین متقاضی طلاق مرکز مشاوره دادگستری بوشهر در سال 1396 بود. افراد نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 20 زوج) جایگزین و پرسشنامه های انطباق پذیری و صمیمیت عاطفی در پیش، پس و پیگیری تکمیل شد. گروه های آزمایش در برنامه های مداخله شرکت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد، داده ها بر اساس تحلیل کوواریانس چند متغیره همراه با آزمون تعقیبی تحت نرم افزار spss19 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که اثربخشی الگوی یکپارچه پیشگیری از طلاق، رویکرد مبتنی بر دلگرم سازی و رویکرد مبتنی بر شفقت و گذشت بر افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری در زوجین متقاضی طلاق متفاوت است؛ صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری خانوادگی زوجین متقاضی طلاق شهر بوشهر در سه گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است؛ اثربخشی هر سه رویکرد در افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری در مرحله پیگیری پایدار بود؛ بنابراین برای افزایش صمیمیت عاطفی و انطباق پذیری زوجین متقاضی طلاق می توان از این سه رویکرد استفاده کرد.
تجربه زیسته زنان متأهل دارای ازدواج بدون رضایت والدین: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
225 - 252
حوزههای تخصصی:
چکیده چکیده زمینه: ازدواج به عنوان مسیری جهت کسب آرامش و تامین نیازهای انسان همواره پیش روی او بوده است و افراد همیشه سعی می کنند بهترین انتخاب را برای شریک زندگی خود داشته باشند تا زندگی سرشار از رضایت داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته در زنانی است که بدون رضایت والدین ازدواج کرده اند. روش : پژوهش با رویکرد کیفی و الگوی پدیدارشناسی انجام شد. جامعه مورد مطالعه 15 نفر از زنانی که بدون رضایت خانواده خود ازدواج کرده و به همین دلیل با خانواده مبداء خود ارتباط ندارند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها و عدم دستیابی به داده های جدید ادامه یافت. روش تحقیق کیفی مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تمام مصاحبه ها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش کولیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این مطالعه 4 درون مایه اصلی و چندین درون مایه فرعی بررسی و استخراج شد. درون مایه های اصلی که شامل: رضایت زناشویی، احساس تنهایی، تحمل پریشانی و حمایت متقابل بود. نتیجه گیری: با توجه به فرهنگ ایرانی و تاثیر عمیق خانواده، مسئله رضایت خانواده و والدین موردی هست که زوجین در حین انتخاب و تصمیم خود برای ازدواج، باید مورد توجه ویژه قرار دهند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از رضایت زناشویی پایین، احساس تنهایی بالا، و حمایت متقابل پایین در زنان مورد پژوهش بود. همچنین تحمل پریشانی به نسبت بالا از نتایج به دست آمده است. کلیدواژگان: تجربه زیسته، زنان، ازدواج، بدون رضایت والدین، مطالعه پدیدارشناسی
تاثیر پاداش بر شادکامی در محیط کار با توجه به نقش میانجی درگیری کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رابطه پاداش بر شادکامی با نقش میانجی درگیری کاری در کارکنان مرکز آموزش جهاد کشاورزی استان تهران صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش از نظر هدف؛ کاربردی و از نظر روش اجرا یک تحقیق توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شاغل در مرکز آموزش جهاد کشاورزی استان تهران در سال 1398 بود که در مجموع 460نفر بودند که تعداد 210 نفر از آن ها بر اساس جدول مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه درگیری در کار شافلی و همکاران (2002)، پاداش پاجو و همکاران (2010) و شادکامی در محیط کار آکسفورد (1998) بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Smart PLS 3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیر پاداش با ضریب مسیر 351/0 و مقدار معناداری 640/2 بر شادکامی در محیط کار از طریق نقش میانجی درگیری کاری تاثیر دارد(01/0≥p). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش؛ مدیریت سازمان می تواند با به کارگیری صحیح و هدفمند مکانیسم های پاداش های مالی و غیر مالی شادکامی در محیط کار را بهبود بخشد و درگیری کاری کارکنان را افزایش دهد.
بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم: بررسی نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
15 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم با تمرکز بر نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه دوازدهم متوسطه دوم شهرستان بروجن بود. در مرحله اول پژوهش، نمونه موردنظر به پرسشنامه بی تصمیمی شغلی پاسخ دادند. سپس داده های بدست آمده به نمرات استاندارد Z و سپس به نمرات T تبدیل شدند. افرادی که نمراتشان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود به عنوان گروه بی تصمیم شغلی و افرادی که یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بودند به عنوان گروه با تصمیم غربال شدند والدین این دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. خلاصه نتایج آزمون تحلیل کواریانس، نشان داد که علمکرد خانواده در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P). همچنین سبک های فرزندپروری در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت بود (01/0>P) .نتایج آزمون خی دو نیز برای بررسی نقش اشتغال و تحصیلات نیز نشان داد که تحصیلات مادر در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P) اما اشتغال مادر، اشتغال پدر و سطح تحصیلات پدر در دو گروه تفاوت معنی داری ندارد.
بررسی نقش ذهن آگاهی و اشتیاق شغلی در پیش بینی کیفیت زندگی کاری پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ﭘﺮﺳﺘﺎران ﺗﻨﺶ زﯾﺎدی ﻣﺘﺤﻤﻞ می شوند ﮐﻪ می تواند آﺛﺎر ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪی را در اﺑﻌﺎد ﻓﺮدی و حرفه ای ﺑﺮ ﺟﺎی ﮔﺬارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ذهن آگاهی و اشتیاق شغلی در پیش بینی کیفیت زندگی کاری پرستاران بود. روش: ﻃﺮح ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و از ﻧﻮع پژوهش های ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ می باشد. جامعه آماری در این پژوهش تمام پرس تاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان های دولت ی شهر تهران در سال 1400 بودند که 314 نفر به صورت در دسترس در این مطالعه شرکت کردند. از مقیاس ذهن آگاهی، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری پرستاری و پرسشنامه اش تیاق ش غلی استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ذﻫﻦ آﮔﺎﻫﯽ، کیفیت زندگی کاری همبستگی ﻣﺜﺒﺖ و معنی داری وﺟﻮد دارد و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﯿﻦ اشتیاق شغلی و کیفیت زندگی کاری ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ وﺟﻮد داشت. با در دﺳﺖ داﺷﺘﻦ ﻧﻤﺮات مؤلفه های ذهن آگاهی و اشتیاق شغلی ﭘﺮﺳﺘﺎران، می توان ﻣﯿﺰان کیفیت زندگی کاری آن ها را پیش بینی ﮐﺮد (001/0>p). ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﯿﺮی: با توجه ﺑﻪ ﻧﺘﺎﯾﺞ به دست آمده ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﺎ افزایش ذﻫﻦ آﮔﺎﻫﯽ و اشتیاق شغلی، ﻣﻬﺎرت کیفیت زندگی کاری ﭘﺮﺳﺘﺎران را ﺑﻬﺒﻮد ﺑﺨﺸﯿﺪ ﺗﺎ از ﻃﺮﯾﻖ آﮔﺎﻫﯽ از ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت، از آن ها ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ و ﻋﻤﻠﮑﺮدﺷﺎن ﺑﻬﺒﻮد ﯾﺎﺑﺪ.
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی و هنر-بازی درمانی بر عزت نفس دانش آموزان پسر دوره ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی بر عزت نفس دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی بود. روش: این پژوهش با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر سال ششم ابتدایی شهر بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر، به شیوه تصادفی چندمرحله ای بود. ابتدا با روش نمونه گیری تصادفی سه مدرسه ابتدایی شهر بوکان انتخاب شدند و از بین کلاس های ششم هر مدرسه، یک کلاس به صورت تصادفی برگزیده شد. سپس، تعداد 45 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. گروه های آزمایش تحت آموزش دو برنامه مداخله متفاوت هنر-بازی درمانی و آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. پرسشنامه عزت نفس (SEI) به عنوان ابزار پژوهش برای اجرای پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش های آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون مقایسه های زوجی بنفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد بین گروه های آزمایشی و گروه گواه از لحاظ متغیر عزت نفس در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (.05≥P). نتایج دیگر پژوهش نشان داد که بین آموزش ذهن آگاهی با هنر-بازی درمانی تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود ندارد و اثربخشی هر دو مداخله به یک میزان بوده است. نتیجه گیری : براساس یافته ها، آموزش ذهن آگاهی و هنربازی درمانی به عنوان روش های مداخله ای مؤثر در رشد و بهبود عزت نفس کودکان دبستانی می تواند مورد استفاده مربیان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد.
بررسی کیفی مشکلات روان شناختی - فرهنگی و اجتماعی اعتیاد به شبکه های مجازی و اینترنت بر روی روابط زناشویی زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
275 - 303
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی مشکلات روانشناختی - فرهنگی و اجتماعی اعتیاد به شبکه های مجازی و اینترنت بر روی روابط زناشویی زوجین شهر اصفهان بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در طول کار با 14 نفر ( هفت زوج ) به مرحله اشباع رسید. مصاحبه ها ضبط و پیاده سازی و عبارات مهم با روش کلایزی کد گذاری، تحلیل و مشکلات روانشناختی - فرهنگی و اجتماعی مرتبط با شبکه هاى مجازى در دو طبقه مشکلات روان شناختی (شامل دو مقوله مشکلات رفتاری و مشکلات عاطفی –شناختی ) و طبقه فرهنگی - اجتماعی ( شامل 3 مقوله تغییر در سبک زندگی، انحطاط فرهنگی و تغییر ارزشهای مذهبی) قرار گرفت. نتایج نشان داد وابستگی به شبکه های مجازی و اینترنت موجب مشکلات رفتاری شامل "پرخاشگری، اهمال کاری و تکانشگری"، مشکلات عاطفی –شناختی شامل "افسردگی، اضطراب، وسواس فکری و عملی، فقدان همدلی و حساسیت بین فردی" ، مقوله تغییر در سبک زندگی شامل "اعتیاد به اینترنت، انزوای اجتماعی، مد پرستی، مشکلات شغلی و مالی"، انحطاط فرهنگی شامل م"گسست از هنجارها و فردیت باختگی فرهنگی" و مقوله تغییر ارزشهای مذهبی شامل"تزلزل در ارزشهای اخلاقی و مذهبی و انحراف از اززشها می گردد. لذا پیشنهاد می شود استفاده درست از شبکه هاى اجتماعى به عنوان بخشى از مهارت هاى زندگى و آموزش پیش از ازدواج مورد توجه مشاران، روانشناسان و زوج درمانگران قرار گیرد.