فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب علمی قرن هفدهم و قدرت گرفتن علوم تجربی، رقیبی قدرت مند برای ادیان در حل مشکلات بشر، و ارائة تبیینی روشن تر از جهان پا به عرصة وجود نهاد. رابطة علم و دین در کانون مباحث فلسفی قرار گرفت و آرای گوناگونی در این خصوص ارائه شد. نوشتار حاضر به نقد و بررسی دیدگاه فرانسیسکو آیالا[i]کشیش و ژنتیک دان برجستة معاصر می پردازد. وی بر این باور است که کتاب مقدس فقط در خصوص نجات و سعادت آدمی مصون از خطاست و اساساً هدف آن تبیین پدیده های طبیعی نیست. آیالا با پذیرش موضع طبیعت گرایی روش شناختی، و رد طبیعت گرایی متافیزیکی، برای تبیین وقایع طبیعی صرفاً پدیده های طبیعی را به میدان می آورد و دخالت هرگونه موجود ماوراء طبیعی از جمله خداوند را در امور جهان نفی می کند. او معتقد است برای تبیین پیدایش گونه های زیستی بر روی زمین فقط باید به نظریة تکامل و انتخاب طبیعی اکتفا کرد و آن ها را به خداوند منتسب نکرد، این نوع نگرش می تواند مشکل شر را به خوبی حل کند؛ زیرا شرور به تکامل و انتخاب طبیعی منتسب می شود و خداوند از ارتکاب شرور مبرا می شود. به نظر می آید راه حل آیالا برای حل مشکل شر از توانایی کافی برخوردار نیست؛ آیالا علم و دین را مربوط به دو حوزة متمایز می داند که هریک بر قلمرویی مجزا پرتو می افکند، از همین روی این دو در ارائة تصویری درست از عالم مکمل یک دیگرند
بررسی تطبیقی آموزة گناه نخستین از نظر اسلام و مسیحیت با تکیه بر آرای علامه طباطبایی و آگوستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
آموزة گناه نخستین یکی از اصول اعتقادی مسیحیان است؛ بر اساس این آموزه، طبیعت بشری به علت گناه آدم، گناه آلود شده است، لذا برای نجات، لازم است عیسی قربانی شود. آگوستین این موضوع را به شکل مفصلی مطرح می کند. به نظر او، آدم برای زندگی بهشتی خلق شده بود و هویتی خداگونه داشت، اما بر اثر نافرمانی، آن را از دست داد و بر زمین هبوط کرد و با مرگ مواجه شد. گناه آدم دامن تمام انسان های بعدی را گرفت و عیسی با مرگش، خود را فدیة گناهان بشر کرد. دین اسلام اعتقادی به این آموزه ندارد. به اعتقاد علامه طباطبایی، آدم (ع) از ابتدا برای زندگی زمینی خلق شده بود و سکونتش در بهشت، مقدمه ای برای آن بوده است. آدم مخالف امر الهی عمل نکرد، زیرا مخالفت وی با نهی ارشادی بوده است. و عمل او ترک اولی محسوب می شود. با توبة آدم و قبولی آن در نزد خداوند، مقامِ آدم تغییری نکرد، بلکه مکان و کیفیت زندگی وی تغییر کرد. این تحقیق درصدد است که ضمن بررسی پیشینه گناه نخستین، نظر خاص آگوستین در مسیحیت و علامه طباطبایی در اسلام، و مبانی اعتقادی آن ها را در مورد این آموزه ارائه دهد.
تحلیل های نادرست از قاعدة اعتدال ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعدة اعتدال هستة مرکزی فضیلت گرایی اخلاقی ارسطو است. بر اساس این قاعده، همة فضایل اخلاقی در حد وسط قرار دارند و رذایل اخلاقی همه ناشی از افراط و تفریط در اعمال و عواطف است. شارحان و ناقدان گاه در فهم این قاعدة مهم دچار اشتباه و اختلاف شده اند؛ یکی از نقاط اختلاف تفسیر معناشناختی یا عمل گرایانه از قاعدة اعتدال است؛ تفسیر اعتدال به حد وسط دقیق و به اعتدال کمّی، عدم انطباق قاعدة اعتدال بر همة فضایل، نسبت دادن افراط و تفریط به فضیلت و ایجاد رابطة خطی بین فضایل و رذایل از جمله تحلیل های نادرست در قاعدة اعتدال است. این مقاله درصدد بیان تحلیل های نادرست از قاعدة اعتدال و اصلاح آنهاست.
ارزیابی منطقی جایگاه اصول اعلامیه حقوق بشر در حقوق و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نگارنده کوشیده است از خاستگاهی منطقی، نسبت اخلاق، حقوق و منشور جهانی حقوق بشر را روشن نماید. گزاره های ارائه شده از جانب انسان ها، بر دو گونه کلی «توصیفی» و «تجویزی»اند. اصول منشور جهانی حقوق بشر از حوزه توصیف ها خارج اند؛ چون گزارشی از امر واقع به ما نمی دهند. پس ماهیتی تجویزی دارند. ریشه دارترین رشته های تجویزی، حقوق و اخلاق اند. پس اصول این اعلامیه باید ذیل یکی از این دو دسته صورت بندی شوند. حقوق، درنهایت عبارتند از قراردادهایی که در چارچوب های زمانی و مکانی محصورند؛ این در حالی است که واضعین اعلامیه حقوق بشر، به این گونه چارچوب ها معتقد نیستند. ضمن این که واضح است وجود زاویه هایی بین اعلامیه حقوق بشر و منظومه های حقوقی در کشورهای مختلف، ضمانت اجرای مواد منشور را زیر سوال خواهد برد. درنهایت اصول این اعلامیه، به ناچار باید ذیل حوزه اخلاق صورت بندی شوند. برای نمونه اخلاق کانتی یا اصول سودانگارانه، می توانند مساعدترین بسترها را جهت اصول حقوق بشر مهیا سازند. البته روشن است که با چنین تحلیلی، ناگزیر هر نقدی بر مطلق بودن موازین اخلاقی، دامان حقوق بشر را نیز خواهد گرفت. هم چنین منشور جهانی حقوق بشر، دارای مجموعه ای از اصول است که به شکلی ساختاری، نمی توانند ذیل اخلاق بگنجند. از آن جمله اخلاق تکیه بر رابطه فرد با دیگران دارد، در حالی که اصول منشور جهانی حقوق بشر، توضیح دهند ه رابطه دیگران با فرد هستند. به این ترتیب اصول منشور جهانی حقوق بشر، نه خاستگاهی در گزاره های توصیفی دارد و نه ذیل حقوق و اخلاق می گنجد. لذا با پارادوکسی مواجه است که باید نخست به حل آن پرداخت. به هر روی روشن است که در شرایط فعلی، پارادوکس مزبور، اعتبار منشور جهانی حقوق بشر را متزلزل می سازد.
تحلیل نقش دین در جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه تعریفی روشن و دقیق از دین، در بحث از ماهیت و کارکرد دین ضروری است. دین پژوهان معاصر پس از سپری شدن دورانی که تعریف های تک بعدی از دین رواج داشت، امروز به تعاریف چندبعدی از دین رو آورده اند. از آن میان، تعریف هفت بُعدی اسمارت مقبولیت بیشتری یافته است. جامعه شناسان دین نیز امروز به ورشکستگی و نارسایی نظریه های عرفی شدن دین اعتراف می کنند و در بیان کارکردهای متنوع دین، بر کارکردهای اجتماعی و سیاسی آن به صراحت تأکید دارند. دین، علاوه بر معنابخشی، دارای کارکرد هویت بخشی و مشروعیت بخشی است و می تواند در نظم و انضباط جامعه و حتی بهداشت روانی، تعلیم و تربیت و روابط بین الملل نقش ایفا کند. قابلیت ادیان در ایفای هریک از این نقش ها یکسان نیست و آشکارا میان آنها تفاوت هایی وجود دارد. این مقاله، انواع این کارکردها را با نگاه فلسفی جامعه شناسی مورد بحث و تحلیل قرار می دهد.
درون نگری، گواهی، و حافظه در نظام فلسفی ملاصدرا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
یکی از مباحث مهم در معرفت شناسی معاصر سخن از منابع معرفت است. معرفت شناسان پنج منبع معرفت را بر می شمرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی، و حافظه. نویسندگان در این مقاله سه منبع معرفت، یعنی درون نگری، گواهی، و حافظه را با محوریّت آرای صدرا و دکارت به صورت مقایسه و تحلیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند. دکارت و صدرا درون نگری، گواهی، و حافظه را از جمله منابع معرفت می دانند و معتقدند انسان از این راه ها می تواند معرفت کسب کند. آن ها معلومات حاصل از درون نگری را یقینی تلقی می کنند. همچنین هر دو از گواهی به منزله انتقال دهنده، و از حافظه به مثابه نگه دارنده معرفت یاد می کنند.
تبیین در علوم طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از درآمد، دو گزارش کم و بیش تفصیلی از تاریخ علم- از خطه دانش پزشکی- نقل شده است تا عیان شود دانشمندان هرگاه با مشکلی رویاروی می شوند. عملاً چگونه آن را حل کرده، تفسیر و تبیین می کنند. سپس از انواع گوناگون تبیین سخن به میان می آید، تعریف و توصیف می شوند. در پی آن، همین تبیین های گوناگون بررسی انتقادی می شوند. در پایان، ابتدا مشرب تجربه گرایی تشریح می شود و سپس به معضل اندیشه سوزی در تجربه گرایی اشارت رفته، مستدل شده است بدون گره گشایی از آن، نمی توان ملتزم به تجربه گرایی شد.
بررسی نقد هیدگر درباره مفهوم زمان هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مواجهه هیدگر با فلسفه هگل، نقد مفهوم زمان اوست. از نظر هیدگر، زمان هگل زمان گذشته، عرفی و متعارف (vulgar)و بازخوانی صرف فیزیک ارسطوست. شارحان متعددی از جمله دریدا، ملابو، ترایورز و دیگران نقدهایی بر این نحوه تفکر هیدگر وارد دانسته اند. یکی از مهمترین نقدها در تفسیر هیدگر از زمان هگل این است که نقد او صرفاً مبتنی بر فلسفه طبیعت هگل و نه بر اساس تمامی دقائق فلسفه اوست. در این بررسی نشان داده می شود که او همچنین در این مسأله، بیش از اندازه در نقش صوری زمان به عنوان نفیِ نفی اغراق کرده است. در پایان نتیجه گیری می شود برخلاف تفسیر هیدگر، آینده بخش مهمی از فلسفه هگل است و مراحل متعددی از زمان در فلسفه او وجود دارد. بدین ترتیب زمان هگل را عرفی و متعارف دانستن، مورد تردید قرار می گیرد.
خدا در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دکارت به غلط یک فیلسوف سکولار شناخته می شود. ما در این مقاله برآنیم نشان دهیم که در نظام فلسفی او، خداوند از جایگاه والایی برخوردار است و مبنای آن نظام را تشکیل می دهد. خداوند در نظام فلسفی دکارت نه تنها مبنای مابعدالطبیعه، بلکه مبنای علم و اخلاق است. در فلسفه دکارت، قدرت و علم الهی منشأ هر واقعیتی است؛ منشأ هرآنچه وجود دارد و نیز منشأ شناخت بشری از هرآنچه وجود دارد. خداوند نه تنها منشأ خلقت طبیعت است، بلکه منشأ خیر اخلاقی نیز هست و نور طبیعی عقل، که خداوند آن را در نهاد ما قرارداده است، نه تنها ما را قادر می سازد که ساختار ریاضی جهان را درک کنیم، بلکه به ما توان درک ارزش های اخلاقی را می دهد.
مقایسه «وجود و ماهیت» در فلسفه توماس آکوئینی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های توماس آکوئینی و ملاصدرا با اتکا بر اعتقادات مذهبی و دینی بر شالود ة کلمة «وجود» بنا شده است. توماس در میان فلاسفة مسیحی قرون وسطی تفوق فعل وجود را بر ذات کاملاً درک کرد. درواقع آن چه برای توماس در مرتبة اول اهمیت قرار دارد، اولویت هستی و وجود است و ملاصدرا نیز در فلسفة اسلامی با قراردادن وجود (و نه موجود) به عنوان موضوع مابعدالطبیعه، انقلاب بنیادینی در تفکر اسلامی به وجود آورد. هرچند توماس و ملاصدرا، در اعتقاد به وجود اعلی و صفات او با یک دیگر اختلاف نظری ندارند، هنگام بیان و وصف و در خصوص تشریح ساختار وجود، مغایرت هایی میان آنان بروز می کند. در این مقاله کوشیده ایم به مقایسة آرا و اندیشه های این دو فیلسوف در خصوص مباحث هستی و ذات یا وجود و ماهیت بپردازیم.
بررسی دیدگاه جی. ال. مکی درباره شر از منظر فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله شر از مسائلی است که برخی فیلسوفان ملحد، آن را دلیلی برای رد وجود خداوند عنوان کرده اند. جی. ال. مکی از جمله فیلسوفانی است که در مقاله "" شر و قدرت مطلق "" ( Evil and Omnipotence )، در صدد آن است که اثبات کند، شر موجود در عالم با برخی صفات خداوند ، همچون قدرت مطلق و خیر مطلق منافات دارد، در نتیجه متأله یا باید به وجود خدا بدون این صفات معتقد باشد یا باید اساساً منکر وجود خدا شود. از منظر فلسفه اشراق ساختار استدلالی مکی در مسأله شر قابل قبول نیست. سهروردی با قضایای مقوم مکی مخالف است. او خداوند را خیر محض و شر را امر عدمی می داند و تعلق نگرفتن قدرت واجب الوجود به محالات ذاتی را محدود کننده قدرت او به حساب نمی آورد، به علاوه معتقد است وجود شر با هیچ یک از کمالات خداوند منافات ندارد و شر قلیل موجود در هستی، لازمه عالم مادی است و فقدان شر قلیل بی تردید حکمت خداوند را زیر سؤال خواهد برد.
تضمنات سیاسی فلسفة فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر شارحان فلسفة کلاسیک به ویژه کسانی که بر فلسفة فلوطین تمرکز کرده اند، برآنند که وی بر خلاف فیلسوفان دورة شکوفایی فلسفة در یونان، به خصوص افلاطون در مقام بنیادگذار فلسفة سیاسی، به سیاست و تدوین طرحی از نظام سیاسی نیک به عنوان شالوده و مبنای فلسفة سیاسی قدیم، التفاتی نداشته است. اگرچه فلوطین به مقولاتی چون دولت، حکومت، آزادی و عدالت به صورت مستقل نپرداخته است و از این حیث نمی توان وی
را فیلسوف سیاسی قلمداد نمود، اما به زعم ما می توان دلالت ها و تضمناتی سیاسی
را در فلسفة] «غیرسیاسی » وی مورد ملاحظه قرار داد و از آن طریق طرحی از
«فلسفة سیاسی » فلوطین تدوین کرد. تلاش ما در این مقاله، احصای برخی از مهم ترین این دلالت ها و مرتبط ساختن آن ها با یکدیگر به نحوی است که بتوان از آن منظومه ای ناظر بر آرمانی سیاسی تدوین کرد.
نقد و بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی : مسائل و محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های متاخر مطالعات عصب شناختی ، بررسی ماهیت تجربه دینی و ملازم های محتمل عصبی آن است.
عصب شناسان در این حوزه مطالعاتی در صدند با بررسی ساختار های عصبی میانجی در بروز تجربه دینی ، فهم دقیقی از ماهیت تجارب دینی به عنوان یک عمل شناختی بدست آورند. این مقاله با بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی ، دو رویکرد غالب در چنین مطالعاتی را رصد می کند. رویکرد نخست، تجربه دینی را به عنوان عملکرد نادرست ساختار عصبی و رویکرد دوم تجربه دینی را ماحصل عملکرد طبیعی ساختار عصبی مغز در نظر می گیرد. در ادامه، در ذیل پنج عنوان هدف و دامنه مطالعه ، فربهی مفهومی تجربه دینی ، اول شخص بودن تجارب دینی ، تمایز هستی شناختی و پیچیدگی عملکرد و ساختار عصبی مغز به نقد و بررسی مطالعات عصب شناختی تجربه دینی خواهیم پرداخت . به نظر می رسد که مطالعات عصب شناختی تجربه دینی با مسائل و محدودیت های متعددی مواجه است
سازگارگرایی پلی بین جبرگرایی و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک عنصری که می تواند مجوز تحسین و نکوهش اعمال پسندیده و زشت و ناروای انسان باشد اختیار است. اما این که اختیار چیست و چگونه انسان می تواند در جهانی که بر آن جبر علّی حاکم است از آن برخوردار باشد، مسأله ای است که بیش تر فیلسوفان اخلاق غرب از آن غافل نبوده اند. در این میان، برخی جمع این دو را محال دانسته و یکی را به نفع دیگری انکار و دیدگاهی به نام ناسازگارگرایی را پایه ریزی کرده اند و در مقابل، از عصر مدرن به بعد، اکثر فیلسوفان به منظور احیای مسؤولیت اخلاقی، با پذیرش اختیار از سویی و رد جبرگرایی و اعتقاد به صدفه و اتفاقی بودن امور از سوی دیگر، سعی در جمع این دو نموده، به طور بسیار گسترده، دیدگاهی به نام سازگارگرایی را بنا نهادند. در این مقاله، دیدگاه سازگارگرایی از عصر مدرن به بعد بررسی می شود. در نهایت، مشخص می شود به رغم صحّت سازگارگرایی، سازگارگرایان در ارائه ی تبیین دقیقی از آن ناکام مانده و نتوانسته اند اختیار و مسؤولیت انسان یا سزاواری او برای تحسین و تقبیح در قبال اعمالش را برای همگان، به ویژه ناسازگارگرایان، معقول و موجه نشان دهند.
تحلیلی فلسفی از منشأ فرهنگ و امکان تغییر و برنامه ریزی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
می توان برای فرهنگ به معنای فلسفی و خاص کلمه، هم منشأیی غیربشری و هم منشأیی بشری درنظر گرفت. بدین معنا که گونه ای از فرهنگ به همراه مؤلّفه ها و عناصر تشکیل دهنده آن، به طورذاتی غیر بشری و بنابراین هدیه حق تعالی و یا کلام وجود است و سنخی دیگر از آن، تجلی فکر و اندیشه بشر است. هرچند درباره نوع دوم، سخن از مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی امری مقبول و پذیرفتنی است؛ اما سخن درباره مورد نخست، اندکی پیچیده و بحث برانگیز است. این پیچیدگی تا حدّ بسیار زیادی در اصل ادعا؛ یعنی غیربشری بودن این سنخ از فرهنگ ریشه دارد. در این نوشتار پس از تفکیک این دو سنخ فرهنگ و تبیین برنامه ریزی فرهنگی برای فرهنگ های ساخت بشر، برخلاف برخی تلقی ها، امکان برنامه ریزی برای فرهنگ هایی که منشأ غیربشری دارند نیز تبیین گردیده است. بر این اساس می توان گفت، هرچند حکمت و فرهنگ آغازی غیربشری دارد؛ اما در عین حال نقش و سهم انسان در پاسداری و ترویج این میراث در مکان ها و زمان های مختلف غیرقابل انکار است.
معناشناسی علم در قرآن کریم و مکاتب بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
در این نوشته کوشش شده است نخست معنای لغوی و عرفی این واژه بررسی و بیان، و سپس معنای اصطلاحی آن در میان مکاتب گوناگون علمی به ویژه مکاتب فلسفی مطرح شود و در نهایت معنای آن که اصالتاً لغتی عربی و قرآنی است از دیدگاه قرآن کریم و نگرش این کتاب الهی تبیین گردد. در تبیین نگاه قرآن به این نتیجه می رسیم که نه تنها معانی گوناگون علم با این کتاب الهی ناسازگاری ندارد، بلکه عالیترین ارزشها در آن برای علم و اهل علم لحاظ شده و به شکلهای گوناگون، بشر در آن به فراگیری و تحقیق در علوم مختلف دعوت و ترغیب شده است. در نگاه قرآن، علم واقعی، آدمی را از ظاهر پدیده ها عبور می دهد و به علل و اسباب باطنیِ آنها یعنی عالم غیب و خدای تعالی رهنمون می سازد.»
نوس:دانشِ علمی برهان ناپذیر و مَلَکه ی معرفتی ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسطو در فصل پایانی کتاب دوم تحلیلات ثانوی (بعد از این ت. ث.) در باب آرخایِ دانش علمی (اپیستمه) دو پرسش می پرسد و سپس به هر دو پرسش پاسخ می دهد. نوس مفهوم محوری هر دو پاسخ اوست. اما از آنجا که سخن او در باب نوس به اندازه ی کافی روشن نیست درک منظور او مستلزم روشنگری در باب چیستی نوس است. در هر دو پاسخ او، و البته در جاهای دیگر نیز، نوس هکسیس نفس معرفی می شود اما او در پاسخ دوم به گونه ای سخن می گوید که نوس در ردیف مراحل و مراتب معرفت انسان قرار می گیرد. در این مقاله پس از مطرح کردن پرسش دوم و پاسخ ارسطو به آن در بخش اول، معناهای هکسیس در بخش دوم بررسی شده و برای آن سه معنای محوری معرفی شده است. از آنجا که بعضی از مفسران بنا بر دلایلی که دارند وسوسه شده اند هکسیس را در سراسر ت. ث. قوه (دونامیس) بفهمند بخش سوم مقاله به بررسی این مسئله اختصاص یافته است که آیا هکسیس قوه است؟ بخش اول مقاله با روشن شدن پاسخ این مسئله پایان می یابد. بررسی چیستی نوس در بخش دوم مقاله خواهد آمد.
هیدگر و پژوهش ششم از پژوهش های منطقی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیدگر همواره تاکید بر آن داشته است که پژوهش های منطقی هوسرل سهم عمده ای در فراهم آوردن زمینه برای طرح مسائل اساسی در وجود و زمان داشته است. این مقاله، با توجه به پرسش اساسی در وجود و زمان که پرسش از وجود است، گزارشی است از چگونگی مدد رسانی پژوهش های منطقی به شرح و بسط این پرسش اساسی. در این میان پژوهش ششم برای هیدگر بیشتر از سایر پژوهش ها اهمیت دارد، به طوری که هوسرل، که این پژوهش را در چاپ دوم کتاب در سال ١٩١٣ از کتاب حذف کرده بود، به درخواست مصرانة هیدگر، مجدداً آن را در چاپ سال ١٩٢٢ به کتاب اضافه می کند، چرا که به نظر هیدگر، درست در همین فصل است که هوسرل امکان طرح پرسش از وجود را به وجود آورده است. موضوع این پژوهش ""شهود مقولی"" است. چه نسبتی میان شهود مقولی هوسرل و پرسشِ وجود هیدگر برقرار است؟در شهود مقولی با ""مازادی"" از انفعالات حسی سر و کار داریم که در مرحلة انتقال ادراک حسی به گزاره ای محمولی بدان افزوده می شود. در همین ""مازاد"" است که امکان طرح پرسش از وجود مهیا می گردد.