فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۴۱ تا ۴٬۶۶۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده
نظریه وحدت شخصى وجود ـ به عنوان رأى اخیر ملاصدرا در ساحت وجودشناختى ـ بر بسیارى از مباحث فلسفه متعارف تأثیر بنیادین داشته است. این دیدگاه که طبق آن وجود حقیقى مختص به وجود حق تعالى است و ممکنات صرفاً ظهور، نمود، شأن و وصف آن به شمار مىروند، نافى یکى از مهمترین مبادى حکمت، یعنى اصل تحقّق کثرت به حساب مىآید. ملاصدرا که در دیدگاه تشکیک وجود، تحقّق کثرت در عین وحدت را پذیرفته بود، بر تفسیر بسیارى از اصول فلسفى از جمله اصل علیت توانمند بود. با تغییر نظریه وجودشناختى وى و پذیرش دیدگاه وحدت شخصى وجود، امکان تبیین اصل علیت معهود فلسفى وجود نداشت و ملاصدرا ناچار شد در تبیین رابطه وجود حق با ظهورات و نمودهاى آن به طرح نظریه تجلّى که مولود عرفان اسلامى است، بپردازد. طبق این نظریه، وجود حق به واسطه وجود منبسط که به نحو تفصیلى دربرگیرنده همه ممکنات است، در مجالى و مظاهر مختلفى نمایان شده است.
ملاصدرا با تغییر دیدگاه وجودشناختى، اصل علیت را به نظریه تجلّى بازگرداند. این نظریه را مىتوان رویکردى عرفانى به اصل علیت تلقى کرد.
روش شناسى فارابى در علم مدنى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
نظریه و گرایش علمى مدنى فارابى، با توجه به برخورد بنیادین، فراگیر، نظاممند و غایى در عرصه عین یا پدیده مدنى، ذهن یا تعقل مدنى و علم یا یافتههاى مدنى و حتى عمل یا روابط و رفتار مدنى، ظرفیت بالایى براى باز سازى دوران جدید و پیش روى دارد و کارآیى روزافزونى مىیابد. این نظریه با رویکردى مستقل و معتدل، قابلیت والایى براى ورود به چالش علمى سیاسى، اجتماعى معاصر و پاسخگویى به نیازهاى علمى و عملى حاضر دارد. گرایش علمى مدنى فارابى، به عنوان جهتى مستقل، جایگزین مناسب روش طبیعت انگار پوزیتیویستى و رویکرد ضد طبیعتگراى هرمنوتیکى، از جهت معرفتشناسى، روششناسى و علمى اجتماعى و سیاسى بوده و براى رفع یا کاهش جهتگیرىهاى یک سویه افراطى یا تفریطى و متعارض چالش علمى - سیاسى جارى و آتى مىباشد.
افلاطون
در بى معنایى معنا هست(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معناى زندگى در ادیان جهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
لایبنیتس و علم
سنجشناپذیرىِ ردهبندىها و واقعگرایى علمى از دیدگاه سنکى
حوزههای تخصصی:
تز سنجشناپذیرى علمى از زمان ارائهى آن توسط کوهن و فایرابند، تزى ضدواقعگرایانه انگاشته شده است. در این مقاله استدلال مىگردد که این تز از زمان ارائهى آن تا به حال دستخوش تحولاتى بوده است و تنسیق آخرى که کوهن از آن ارائه مىنماید منافاتى با واقعگرایى علمى ندارد. اینکه چگونه مرجع یک واژهى علمى مشخص مىگردد محل مناقشهى فلاسفه بوده است. در این مقاله از نظریهاى براى ارجاع دفاع مىگردد که متضمن تلائم تز سنجشناپذیرى و واقعگرایى علمى باشد.
هنجار و زبان علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسى نقش تجویز هنجارهاى زبانى در زبان علم مى پردازد. قواعد تجویزى فرآیند تغییر دائمى زبان را به نظم در مى آورند و ارتباط متخصصان را تسهیل مى نمایند. در این مقاله تکواژقاموسى CONTROL در رشتهء الکترونیک در زبان کرواسى مورد بررسى و تحلیل قرار گرفته است و هدف از این تحلیل نشان دادن این مطلب بوده است که واحدهاى وصفى مختلف در واحدهاى واژگانى چند کلمه اى چارچوب مفهومى برخى اصطلاحات را تغییر مى دهندکه معمولأ معنى این اصطلاحات مرتبط با بافت است و تحدید و تجویز آن ها بسیار مشکل است. در پایان، مولف نتیجه مى گیرد که به جاى سخن گفتن ازگرایش تجویزى هنجارى، بهتر است که تنها به توصیف الگوهاى زبانشناختى واقعى بپردازیم، چراکه زبان همواره یک قدم جلوتر از تجویزهاى ماگام بر مى دارد و هر چند ما تلاش مى کنیم که آن را با آرمانها و نیازهایمان تطبیق دهیم همواره راه هاى پنهانى خود را مى رود و قواعد خاص خود را مى آفریند.
جستار گشایی در فلسفه غرب
حوزههای تخصصی:
دفاعی از مبناگرایی کلاسیک(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزههای تخصصی:
با وجود نقدهایی که از مبناگرایی به عمل آمده است. اما اخیراً آثاری در دفاع از مبناگرایی و حتی مبناگرایی کلاسیک نگاشته شدهاند.مؤلف در این مقاله ضمن نقد مبناگرایی تعدیل شده استدلال میکند که پایههای قوی برای معرفت هم ضروری است و هم دسترس پذیر و ما میتوانیم از این راه به گونهای قابل توجه برچالشهای شکگرایانه غلبه نماییم.
بررسی تحلیلی برهان وجودی آنسلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضردو هدف عمده را دنبال می کند: نخست ارائه تحلیلی دقیق و موشکافانه از برهان وجودی آنسلم و دوم تعیین مغالطه منطقی در این برهان، برای دستیابی به هدف اول و فهم درست برهان وجودی، هردو تقریر این برهان در فصلهای دوم و سوم کتاب پروسلوگیون آنسلم مورد بررسی قرار گرفته و به منظور ایضاح بیشتر، اعتراضات گاونیلون راهب معاصر آنسلم و پاسخهای آنسلم به وی مطرح شده است. در بخش دوم مقاله ضمن اشاره به انتقادات توماس اکویناس به برهان وجودی آنسلم و ارزیابی آن تلاش شده تا با تکیه بر مبانی نظری صدرالمتالهین اشکالات موجود در این برهان و دلیل بی اعتباری آن بیان شود.
فلسفه ی هنر و جایگاه هنرمند در جامعه ی ما
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
قرائتى دیگر از ابطالگرایى
حوزههای تخصصی:
کارل پاپر بر آن بود تا برداشتى از فعالیت علمى، به عنوان جستوجویى معقول براى دستیابى به حقیقت دربارهى طبیعت ارائه دهد که به هیچ عنوان متکى بر استقرا نباشد. از نظر او تحقیقات علمى تماما مبتنى بر استنتاجات قیاسى است و دانشمندان هیچگاه در گزینش نظریات به حمایت استقرایى متوسل نمىشوند. به عقیدهى پاپر موضع دانشمندان در مقابل نظریاتشان، موضع نقد و ابطال است، نه تأیید و اثبات؛ به طورى که با پذیرش صدق جملات مشاهدتى و مقصر دانستن نظریات مورد آزمون در مقابل سایر فرضیات کمکى، براى شکست در پیشبینىها، سعى در ابطال نظریات علمى دارند و نظریات باقىمانده نظریاتى هستند که به حقیقت نزدیکترند. در این زمینه اعتراضاتى بر پاپر وارد شده است که بنابر آنها روششناسى ابطالگرایانه سرانجامى جز شکگرایى در پى نخواهد داشت. این مقاله بر آن است که اولاً نشان دهد که نتیجهى فوق در سایهى برداشت سنّتى از مفهوم معرفت حاصل مىشود و ثانیا، با یک برداشت وثاقتگرایانه از مفهوم معرفت و قرائتى وثاقتگرایانه از ابطالگرایى، مىتوان از برخى ایرادات پرهیز نمود.
پرسش هایی درباره توانایی های خاص انسان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۵ و ۱۶
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
درآمدی تاریخی بر فلسفه اخلاق معاصر
منبع:
تردید بهار ۱۳۸۲ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
پدیدار شناسی دین و الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرسیا الیاده دین پژوهی است که از نقطه نظر روش در معرض انتقاد دیگر دین پژوهان قرار دارد بعضی به دلیل رویگردانی او از روش تاریخی و کسانی دیگر به دلیل آنکه او را متعهد به روش کلامی می دانند آرای وی را در دین پژوهی فاقد اعتبار دانسته و از نقطه نظر روش آثار او را غیر انتقادی خوانده اند بررسی آثار این دانشمند نشان می دهد که او به دلیل نوع دین شناسی خود که به فهم گوهر و ذات دین یا تجربه دینی نظر دارد به رهیافتی توصیفی و تجربی و پدیدار شناسانه متمایل گشته و به طور ضمنی به منتقدان خود پاسخ گفته است در نظر او دین پاسخ مناسب انسان به مقدس است و این پاسخ در یک فرایند تجربی و درجریان زندگی انسان دین ورز به دست می آید.
به سوی نوع جدیدی از نظریه پردازی پسا مدرن
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۸۲ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
روش تفکر سیاسى بر اساس فیلسوفان مشاء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مشایى با طبقه بندى علوم به دانشهاى حِکَمى و غیرحِکَمى، بخشى از دانش سیاسى را در زمره دانشهاى حِکَمى تحت عنوان «سیاست مدن» قرار دادهاند و بخش دیگر آن را که ذیل دانش فقه قرار مىگرفت با نام «سیاسیات» جزو دانشهاى غیرحِکَمى جاى دادند. هر چند هر دو دسته دانشهاى فوق براى «رئیس اول» و «رؤساى افاضل» بیانگر یک حقیقت به دو شکل متفاوت بود ولى «رؤساى سنت» حقایق سیاسى را نه براساس قواعد عقل که به وسیله قواعد زبانشناسى به دست مىآوردند؛ از این رو فرآیند سیاسى در مدینههاى رئیس اول و رؤساى افاضل با آنچه در مدینههاى سنت جارى بود تفاوت مىیافت، هر چند همه این مدینهها فاضله تلقى مىشدند.
فیلسوفان مشایى با تأسیس اصل «سعادت» زندگى سیاسى را بر اساس آن و نه «اصالت فرد» یا «اصالت جمع» یا «اصالت گروه» تحلیل مىکردند. طبقه بندى جوامع به فاضله و غیرفاضله و دسته بندىهاى درونى هر یک از آنها بر همین اساس انجام مىگرفت. «اصالت سعادت» براى آنها زوج مفهومى «سعادت حقیقى» و «سعادت پندارى» را فراهم مىآورد. این اصل همچنین در کاربردى تجویزى، آرمانشهر حیات سیاسى را ترسیم مىکرد.
مبانی قرائت های گوناگون از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است که مبانی قرائتپذیرانگاری دین، از جمله قرآن را که یکی از مسائل مهم در حوزه دینپژوهی است، بحث و بررسی کند. ابتدا پرسشهایی از جمله «آیا میتوانیم قرائتها و تفسیرهای گوناگون از قرآن داشته باشیم»، و «مبانی این قرائتهای مختلف کدام است»، مطرح، سپس کوشیده شده است که به این پرسشها پاسخ داده شود. در این مقال، مؤلف به پنج مبنای قرائتهای گوناگون از قرآن اشاره میکند که عبارتند از:
1. مراتب طولی و عرضی فهم قرآن؛
2. مبنای هرمنوتیکی فهم قرآن؛
3. مبنای زبانی قرائتهای گوناگون از قرآن؛
4. مبنای تجربی قرائتهای گوناگون از قرآن؛
5. مبنای تکامل معرفت دینی قرائتهای گوناگون از قرآن.
هر کدام از این مبانی تجزیه و تحلیل شده؛ سپس نتیجهگیری لازم به عمل آمده است.
در پایان، مؤلف به روش صحیح تفسیر و فهم قرآن اشاره میکند.