مطالب مرتبط با کلیدواژه

معرفت پسینی


۱.

معرفت پیشینی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده: مترجم:

کلیدواژه‌ها: معرفت پیشینی معرفت پسینی تحلیلی‌بودن ضرورت و شک‌گرایی توجیه پیشینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰۷۳
این نوشتار به مفهوم پیشینی (apriority)؛ تمایز میان گزاره‏های تحلیلی و ترکیبی؛ و شک‏گرایی دربارة «معرفت پیشینی» می‏پردازد. با توجه به ارتباط تنگاتنگی که «معرفت پیشینی» با مفهوم «توجیه پیشینی» دارد تعریف و تحلیل‌های اساسی متوجه «توجیه پیشینی» خواهد بود. از آنجا که «استقلال از تجربه»، مؤلفة اصلی در توجیه پیشینی به شمار می‌آید مفهوم «تجربه» و منظور از «استقلال از تجربه» به دقت بررسی می‌شود. برخی معتقدند به دلیل پیوند نزدیک میان مفهوم «ضرورت» و مفهوم «استقلال از تجربه» می‌توانیم «پیشینی‌بودن» را براساس و با معیار «ضرورت» بسنجیم. تحلیل این دیدگاه و بررسی چالش‌هایی که با آن مواجه است یکی از محورهای این نوشتار را تشکیل می‌دهد. در همین راستا، ارتباط «خطاپذیری» با «توجیه پیشینی» مدّنظر قرار می‌گیرد. تجربه‌گرایی و عقل‌گرایی، هر یک رویکردی متفاوت را در این مبحث ارائه می‌کنند که عمدتاً در چارچوب تمایز «تحلیلی ترکیبی»، قابل بررسی است. در این نوشتار، همچنین شیوه‌های مختلف برای تبیین مفهوم «تحلیلی‌بودن» مورد بررسی قرار می‌گیرد. سرانجام، استدلال‌های شک‌گرایانه در قبال «معرفت پیشینی» و توانمندی یا ناتوانی آن در رد امکان «معرفت پیشینی» ارزیابی و تحلیل خواهد شد.
۲.

معرفت پیشینی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ضرورت امکان تحلیلی ترکیبی معرفت پیشینی معرفت پسینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۴۲
موزر در این نوشته با ذکر تمایز سه‌گانه، به اختصار دربارة هریک پرداخته است. نخست، تمایز معرفت‌شناختی است که از نظر نویسنده، ملاک این تمایز به توجیه آنها مربوط می‌شود. طبیعی است که در این صورت، بحث به قضایا منحصر می‌شود. در این باب، وی به مفهوم حداقلیِ آن باور دارد به این معنا که معرفت پیشینی مستلزم یقین (به هیچ یک از معانی آن) نیست. تمایز دوم، تمایز فلسفی آنها است که به بحث ضرورت و امکان ارتباط پیدا می‌کند. در این بحث به دیدگاه‌های لایبنیتس و شاؤل کریپکی اشاره می‌کند. تمایز سوم، تمایز میان حقایق تحلیلی و ترکیبی است. نویسنده با تعریف حقایق تحلیلی به اینکه منطقاً ضروری باشد، بحث درباره ضرورت و ترکیبی بودن را بیان می‌دارد، آنگاه به ذکر مهم‌ترین دیدگاه‌ها درباب علت و منشأ پیشینی شدن یک معرفت پرداخته است. نتیجه‌ای که وی از این بحث می‌گیرد آن است که لازم است قبل از همه، یکی از دیدگاه‌ها درباب منشأ پیشینی شدن معرفت را پذیرفت و آنگاه از خلط متافیزیکی فیزیکی و معرفت‌شناختی مساله اجتناب نمود.