فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در محیط کاری چالش برانگیز امروزی، پیشرفت برای کارکنان بسیار مهم است و آن ها باید یاد بگیرند که هم خود را ارتقاء دهند و هم سلامت و بهزیستی جسمی و روانی خود را حفظ نمایند. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه حمایت خانواده و بهزیستی روان شناختی با نقش میانجی گر تجربیات کار- خانواده و کامیابی در محیط کار و نقش تعدیل گر مدیریت مرز کار- خانواده بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی یزد (250 نفر) بودند که با استفاده از فرمول کوکران 156 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات میدانی در این پژوهش، پرسش نامه های استاندارد شامل پرسش نامه بهزیستی روانشناختی از مطالعه ریف و سینگر (2003)؛ پرسش نامه کامیابی در محیط کار از مطالعه ایمران و همکاران (2020)؛ پرسش نامه تعارض کار- خانواده از مطالعه گرزیواسز و مارکس (2000)؛ پرسش نامه غنی سازی کار – خانواده و پرسش نامه حمایت خانواده از مطالعه ننح (2017)؛ و پرسش نامه مدیریت مرز کار- خانواده از مطالعه کرینتر (2006) بود که روایی پرسش نامه با استفاده از نظرات تعدادی از خبرگان این حوزه مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید و روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته های پژوهش نشان داد که حمایت خانواده بر غنی سازی کار- خانواده تأثیر مثبت و معنی دار دارد (330/6 t=، 410/0=β). همچنین، تعارض کار- خانواده بر کامیابی در محیط کار تأثیر منفی و معنی دار دارد (026/2 t=، 164/0- =β). همچنین، غنی سازی کار- خانواده بر کامیابی در محیط کار تأثیر مثبت و معنی دار دارد (349/8 t=، 522/0=β) و غنی سازی کار- خانواده در تأثیر حمایت خانواده بر کامیابی در محیط کار نقش میانجی دارد (284/4 t=، 214/0=β)، کامیابی در محیط کار نیز در تأثیر تعارض کار- خانواده و غنی سازی کار- خانواده بر بهزیستی روان شناختی نقش میانجی دارد (969/1 t=، 083/0- =β) و (942/4 t=، 264/0=β) و در نهایت، مدیریت مرز کار - خانواده در روابط بین حمایت خانواده با تعارض کار - خانواده و غنی سازی کار - خانواده، نقش تعدیل گر ندارد (267/1 t=، 080/0=β) و (028/0 t=، 002/0- =β). لذا، با توجه به یافته های پژوهش به مدیران پیشنهاد می شود، در هنگام توسعه برنامه ها برای ایجاد یک محیط کار کامیاب، یک رویکرد متعادل تر که هم به تجربیات مثبت در خانواده و هم به تجارب مثبت در محیط کار توجه نموده؛ در نظر بگیرند و با توجه به مدل اجتماعی درهم تنیدگی کامیابی، کارکنانی در محل کار به کامیابی می رسند که به تعاملات اجتماعی که بین خانواده و محیط کار صورت می گیرد، توجه نمایند و کارکنان به واسطه ی تجربه سرزندگی به دست آمده، بر اضطراب و افسردگی خود غلبه کرده و بهبود بهزیستی روان شناختی آن ها کمک می شود.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجان و استحکام من در بیماران قلبی-عروقی مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
119 - 132
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر تنظیم شناختی هیجان و استحکام من در بیماران قلبی-عروقی مبتلا به چاقی ﺑﻮد.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری عبارت بود از کلیه ی بیماران قلبی- عروقی مبتلا به چاقی شهر تهران مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی و شهید رجایی در سال 1398 تا 1399 که به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر از بیماران واجد شرایط انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند که هر گروه 3 نفر ریزش داشت و تعداد به 12 نفر تقلیل یافت. گروه آزمایش، درمان هیجان مدار را در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2007) و پرسشنامه ی استحکام من مارکستروم و همکاران (1997) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که درمان هیجان مدار در افزایش استحکام من و تنظیم شناختی هیجانی مثبت (001/0>p) اثربخش بود و اثر پایداری بر این متغیرها داشت. اثربخشی این درمان بر تنظیم شناختی هیجانی منفی معنادار نبود (05/0<p).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت که درمان هیجان مدار رویکرد قابل اتکا و پایداری در بهبود شرایط روان شناختی بیماران قلبی- عروقی به خصوص استحکام من و تنظیم شناختی هیجانی مثبت است.
رابطه باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
63 - 76
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیابت یکی از شایع ترین بیماری های متابولیکی است که بر ابعاد مختلف زندگی فرد مبتلا تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت انجام شده است . روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود که تعداد 167 نفر از بیماران دیابتی مجتمع آموزشی - درمانی امام علی (ع) در شهر کرج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه مورد استفاده شامل سه پرسشنامه استاندارد اختلالات خوردن گارنر (۱۹۸۳)، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز (۱۹۹۷) و پرسشنامه خوددلسوزی نف (۲۰۰۳) می باشد. یافته ها: از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی چندمتغیری و از طریق نرم افزار SPSS 23 جهت تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج مشاهده شده رابطه بین باورهای فراشناختی و خوددلسوزی با مشکلات تغذیه ای بیماران مبتلا به دیابت معنادار است (01/0p < ). در تحلیل رگرسیون گام به گام، در گام اول، متغیر فراشناخت به میزان ۸/۱۱% و در گام دوم با اضافه شدن متغیر خوددلسوزی ۱۰% به توان پیش بینی معادله افزوده شد. در مجموع حدود ۸/۲۱% از واریانس مشکلات تغذیه ای از طریق باورهای فراشناختی و خوددلسوزی پیش بینی شد (۰۱/۰>p) . نتیجه گیری: به طور کل نتایج نشان داد باورهای فراشناختی و خوددلسوزی در پیش بینی مشکلات تغذیه بیماران دیابتی موثر است . همچنین نتایج بیانگر این بود که باورهای فراشناختی اثر قوی تری بر مشکلات تغذیه ای دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر درد و آنزیم های قلبی زنان مبتلا به درد قفسه سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
131 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اتوژنیک و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر درد و آنزیم های قلبی زنان مبتلا به درد قفسه سینه بود . روش: پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی زنان مبتلا به درد قفسه سینه در شهر کرج در سال 1400 بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود و 60 نفر از بیماران مبتلا به درد قفسه سینه در بیمارستان شهید رجائی کرج انتخاب شدند و در سه گروه آموزش اتوژنیک، آموزش تنش زدایی پیش رونده عضلانی و گروه کنترل قرار گرفتند. آموزش اتوژنیک 12 جلسه 90 دقیقه ای و مداخله تنش زدایی پیش رونده عضلانی نیز شامل 8 جلسه 2 ساعته بود. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های شدت درد مک گیل و فاجعه سازی درد استفاده شد. برای اندازه گیری آنزیم های قلبی از کیت تروپونین و کراتینین فسفوکیناز (CPK - MB) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد تنش زدایی پیش رونده عضلانی در مقایسه با آموزش اتوژنیک بر کاهش درد اثربخشی بیشتری دارد (05/0> p) و بین آموزش اتوژنیک و تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر آنزیم های قلبی، تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0p<) . نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بیشتر تنش زدایی پیش رونده عضلانی بر کاهش درد پیشنهاد می شود کارشناسان مربوطه جهت کاهش شدت درد بیماران مبتلا به درد قفسه سینه از تنش زدایی پیش رونده عضلانی استفاده کنند.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط روان رنجورخویی با شکایات جسمانی مبتنی بر میانجی گری حساسیت اضطرابی دانشجویان شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
11 - 29
حوزههای تخصصی:
شکایات جسمانی دانشجویان شاهد و ایثارگر علاوه بر اینکه می تواند پیامدهای منفی متعددی داشته باشد می تواند در نتیجه برخی عوامل شخصیتی و هیجانی تاثیرات مخربی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط روان رنجورخویی با شکایات جسمانی مبتنی بر میانجی گری حساسیت اضطرابی دانشجویان شاهد و ایثارگر انجام گرفت. پژوهش حاضر همبستگی از نوع مد ل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه های آزاد اسلامی در شهر تبریز و مرند بودند که 258 نفر (134 پسر و 124 دختر) از آنها به صورت نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه شکایات جسمانی (گییرک و همکاران، 2014)، پرسشنامه روان رنجورخویی (کاستا و مک کرا، 1992) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی (تیلور و کاکس، 1998) پاسخ دادند. تحلیل داده از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت pls انجام گرفت. نتایج نشان داد بین روان رنجورخویی با حساسیت اضطرابی (38/0) و شکایات جسمانی (80/0) و حساسیت اضطرابی با شکایات جسمانی (19/0) رابطه معنی داری وجود داشت (01/0>P). همچنین نقش میانجی حساسیت اضطرابی بین مسیر روان رنجورخویی با شکایات جسمانی (076/0) در حد معنی داری قرار داشت (01/0>P). با توجه به نتایج پیشنهاد می شود در مراکز دانشگاهی، وجود حساسیت اضطرابی و سطح بالای روان رنجورخویی در بررسی شکایات جسمانی دانشجویان مورد بررسی قرار گیرد.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی در نوجوانان بزهکار انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با پیگیری و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 نوجوان بزهکار 16 تا 20 سال کانون اصلاح و تربیت شهر نکا بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان، مقیاس کنترل عواطف و مقیاس سرزندگی ذهنی نوجوانان بود. برنامه روان درمانی مثبت نگر به صورت هفتگی طی 8 جلسه دو ساعته به گروه آزمایشی، آموزش داده شد. پس از پایان جلسات، پس آزمون و 3 ماه بعد از آن پیگیری اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند برنامه روان درمان گری مثبت نگر بر خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار مؤثر بوده است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ادامه داشت. درمجموع، نتایج حاکی از آن است که برنامه روان درمانگری مثبت نگر در افزایش خودکارآمدی اجتماعی، کنترل عواطف و سرزندگی ذهنی نوجوانان بزهکار اثربخش است و این برنامه را می توان در جهت ارتقای کاهش رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان استفاده کرد.
رابطه ابعاد دینداری و تاب آوری با میانجی گری امید و سبک های مقابله ای(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی رابطه ابعاد دینداری و تاب آوری با میانجی گری امید و سبک های مقابله ای است. بدین منظور برای تعدادی از کاربران فارسی زبان شبکه های اجتماعی (روبیکا، سروش، ایتا، واتساپ و تلگرام) پرسش نامه هایی ارسال شد. 202 نفر به اختیار پرسش نامه را پُر کردند. پرسش نامه های پژوهش شامل پرسش نامه سنجش دینداری گلاک و استارک، پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون، پرسش نامه امید اسنایدر و پرسش نامه سبک های مقابله ای بلینگز و موس بود. یافته ها نشان داد در همبستگی دو به دو بین دینداری و تاب آوری، تاب آوری و امید، و تاب آوری و سبک های مقابله ای رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین در رابطه با مسیرها در مدل پیشنهادی، مسیر بین دینداری و امید، و مسیر امید و تاب آوری (مسیر بین دینداری و تاب آوری از طریق میانجی امید) تأیید شد. اما مسیرهای دیگر یعنی بین تاب آوری و دینداری، یعنی از طریق میانجی سبک مقابله و مسیر مستقیم تأیید نشد. این یعنی دینداری ای که از آن امید حاصل شود یا در آن امید وجود داشته باشد موجب تاب آوری می شود.
ساخت و تحلیل عاملی مقیاس رضایت زناشویی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ساخت و تحلیل عاملی مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» است. با توجه به اینکه خانواده موضوعی فرهنگ محور است و از سوی دیگر، مقیاسی که بتوان با آن کنش و رضایت زوج را براساس آموزه های اسلامی به دست آورد وجود نداشت، این پژوهش انجام گرفت. با توجه به هدف، این پژوهش جزو پژوهش های بنیادی بوده و از لحاظ مطالعه، «توصیفی» از نوع همبستگی است و از روش های آماری مثل «تحلیل عاملی اکتشافی» و روش «همسانی درونی» بهره برده است. جامعه آماری تمام افراد متأهل ساکن در شهر قم بودند که به شیوه «در دسترس» انتخاب شدند. نتایج نشان داد: مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» دارای دو بخش «مهارتی» و «شخصیتی» بوده و از نُه عامل اشباع شده است: ارتباط جنسی، ارتباط کلامی و غیرکلامی منفی، ارتباط کلامی و غیرکلامی مثبت، رفت و آمد فامیلی، پایبندی مذهبی، و مدیریت امور مالی با آلفای 84/0، 85/0، 77/0، 66/0، 60/0 و 61/0 و آلفای کل برابر با 87/0 شش عامل بخش «مهارتی» بوده و در بخش «شخصیتی» پرسشنامه سه عامل روان آزرده خویی، بدبین (پارانویاگونه)، و همراه یا موافق با آلفای 91/0، 88/0، و 88/0 و آلفای کل این بخش برابر با 90/0 مشخص شد. همچنین نتایج از اعتبار و روایی بالای پرسشنامه با 50 گویه حکایت دارد.
نقش پیش بینی کنندگی تعلیق هویت در رابطه بین نگرش دینی و طرد اجتماعی در زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
105-120
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش پیش بینی کننده «تعلیق هویت» در رابطه با نگرش دینی با «طرد اجتماعی» در زنان سرپرست خانوار است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش «توصیفی» از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر (105 تن) در سال 1399-1400 بود. به علت محدود بودن جامعه پژوهش از روش «سرشماری» استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل سه پرسشنامه «تعلیق هویت»، پرسشنامه «نگرش دینی» و پرسشنامه «طرد اجتماعی» بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین نگرش دینی با تعلیق هویت و طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که الگوی علّی ارائه شده در نمودار تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند، از ضریب تعیین R استفاده شد. براساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 58 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط الگوی تحلیلی تبیین می شود. با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان، به ویژه دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی اجتماعی، از جمله نگرش دینی و هویت یافتگی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با بهبود و اصلاح نگرش دینی و هویت یافتگی زنان سرپرست خانوار، می توان در کاهش مشکلات روانی اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.
پروتکل های اعلام خبر بد به بیمار: یک مطالعه ی مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
71 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعلام خبر بد به بیمار و خانواده ی وی مرحله ای مهم و دشوار در فرایند یک بیماری است که نیازمند مهارت های کلامی و غیرکلامی می باشد. مطالعات در حوزه ی روانشناسی سلامت به ارائه ی پروتکل هایی برای توضیح گام به گام نحوه ی اعلام خبر بد، پرداخته اند. این پروتکل ها در حوزه های درمانی مختلف، با رویکردهای متفاوت و از زوایای متنوعی اعلام خبر بد را بررسی کرده اند. تنوع مدل های ارائه شده می تواند متخصصان سلامت را در انتخاب مدل مناسب دچار تردید نماید. مطالعه ی حاضر با هدف شناسایی پرکاربردترین پروتکل های موجود برای اعلام خبر بد، شباهت ها و تفاوت های آن ها و ارائه ی ساختاری جهت مقایسه ی این پروتکل ها با یکدیگر انجام شد.
روش: جستجوی پروتکل های اعلام خبر بد در پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکالر و ساینس دایرکت انجام شد. سپس پرکاربردترین پروتکل ها که بیشترین ارجاع در مطالعات دیگر به آنها داده شده بود شناسایی و در نهایت 13 پروتکل برای بررسی دقیق تر انتخاب شد.
یافته ها: ر نتیجه ی مقایسه این پروتکل ها 9 مفهوم مشترک در قالب 47 زیرمرحله شناسایی و سپس سهم هر پروتکل در مفاهیم و زیرمرحله ها در قالب جدولی مقایسه ای به تفصیل مشخص شد. به طور کلی، این مطالعه با مرور و مقایسه ی مهم ترین پروتکل های اعلام خبر بد، به ارائه ی تصویری نسبتاً جامع از آنچه در مطالعات مختلف مورد توجه قرار گرفته پرداخته است.
نتیجه گیری: بدین ترتیب، متخصصان می توانند با مراجعه به مدل مفهومی ارائه شده، تصویری دربردارنده مفاهیم مشترک و زیرمرحله های متفاوت از مهم ترین پروتکل های اعلام خبر بد دریافت نمایند.
بررسی جامعه شناختی پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی: یک رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان بعد از شکستن سقف شیشه ای و قرار گرفتن در موقعیت های رهبری با پدیده ای به نام صخره شیشه ای مواجه می شوند که ناشی از تلاقی عوامل ساختاری و روان شناختی-اجتماعی بوده که یک مدیریت متزلزل و ناامن را برای آنان سبب می شود. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل، مؤلفه ها و شاخص های پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی و به تبع آن ارائه یک الگوی مفهومی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد صاحب نظر در حوزه مدیریت و زنان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اطلاعات محور، تعداد 12 نفر از این افراد به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی و بررسی پیشینه پژوهش جهت شناسایی عوامل پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی، از تکنیک دلفی فازی جهت پالایش عوامل و شاخص ها بهره گرفته شده است. نتایج حاکی از آن بود که عوامل؛ ارزیابی و نظارت بر عملکرد مدیران فارغ از جنسیت، برابری در توزیع پاداش ها و نتایج، دسترسی به منابع اطلاعاتی سازمان، تفویض قدرت به زنان، تعهد یکسان مردان و زنان نسبت به خانواده و توانایی پاسخ به خواسته های شغلی به ترتیب از مهم ترین عوامل مؤثر بر پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی هستند. مدل پایداری شغلی مدیران زن با 9 عامل و 27 شاخص در سه بعد ساختاری-سازمانی، رفتاری-روان شناختی و فرهنگی-اجتماعی طراحی گردیده و به عنوان مدلی پیشنهادی جهت پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی ارائه شده است تا بدین وسیله سازمان ها بتوانند ضمن تحلیل وضعیت موجود، طرح ها و اقدامات لازم را جهت نظام سازی و حرکت مستمر در چهارچوب برابری جنسیتی، ساختار سازمانی متناسب با بهبود ارتباطات سازمانی، رشد توانمندی های فردی زنان و هم ترازسازی جنسیتی ارائه نمایند. نتایج این پژوهش نشان داد که پایداری شغلی مدیران زن از عوامل بهم تنیده ای تشکیل گردیده که به نظر می رسد کاهش تمرکز بر جنسیت می تواند یک ایدئولوژی سازگارانه در راستای پایداری شغلی زنان در سطوح مدیریتی باشد.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی شوخ طبعی سازمانی: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شوخ طبعی در تمام فرهنگ ها به عنوان یکی از ویژگی های تعامل اجتماعی شناخته شده است که خود را در جایی آشکار می کند که افراد گرد هم می آیند؛ ازجمله محل کار. با توجه به پتانسیل شوخ طبعی در تأثیرگزاری مثبت بر احساسات کارکنان، هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی شوخ طبعی سازمانی در شرکت پالایش گاز پارسیان بود. این پژوهش، ازنظر هدف، کاربردی و روش تحقیق آن ترکیبی بود. در بخش کیفی پژوهش از رویکرد نظریه داده بنیاد برای تدوین الگوی شوخ طبعی سازمانی استفاده شد و با 12 نفر از مدیران و سرپرستان شرکت پالایش گاز پارسیان مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام پذیرفت. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری سه مرحله ای نشان دادند الگوی شوخ طبعی سازمانی شامل 142 کد باز،60 کد محوری و 26 کد انتخابی است که در قالب مقوله های شش گانه دسته بندی شدند. در بخش کمّی پژوهش، برازش الگوی مفهومی طراحی شده به روش پیمایش سنجیده شد؛ بدین صورت که براساس نتایج بخش کیفی، پرسشنامه ای محقق ساخته، تدوین و در میان نمونه آماری توزیع شد که به تأیید فرضیه های پنج گانه منجر شد. نتایج این پژوهش می توانند به خوش آیندسازی محیط کار و بهبود کیفیت حضور کارکنان در سازمان کمک کنند.
اثربخشی درمان رفتاری هیجانی معنوی بر وسواس جبری، باورهای وسواسی و آمیختگی فکر و عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وسواس جبری یک بیماری شایع و طاقت فرسا است. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان یکپارچه رفتاری هیجانی معنوی بر وسواس جبری، باورهای وسواسی و آمیختگی فکر و عمل در بیماران مبتلا به اختلال وسواس جبری بود. طرح پژوهش حاضر، کارآزمایی تصادفی کنترل شده با پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دوماهه بود. در این پژوهش 40 نفر مبتلا به وسواس جبری شرکت کردند که در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی و همتا تقسیم شدند. گروه آزمایش درمان رفتاری هیجانی معنوی را به صورت گروهی در 15 جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت کرد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته براساس DSM5 (SCID-I)، پرسشنامه وسواس جبری، پرسشنامه باورهای وسواسی و پرسشنامه آمیختگی فکر و عمل بود که شرکت کنندگان در ابتدا و انتهای درمان و دوماه پس از اتمام درمان، به پرسشنامه ها پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان دادند درمان رفتاری هیجانی معنوی به صورت معناداری موجب کاهش وسواس جبری، باورهای وسواسی شامل احساس مسئولیت افراطی، کمال گرایی، کنترل افکار و آمیختگی فکر و عمل می شود. با توجه به یافته های پژوهش ، درمان رفتاری هیجانی معنوی در کاهش وسواس جبری، باورهای وسواسی و آمیختگی فکر و عمل مؤثر است.
معلم مثبت: توسعه الگوی مفهومی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی شایستگی های هیجانی و اجتماعی معلمان در قالب الگوی مفهومی معلم مثبت انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی، با رویکرد کیفی و بهره گیری از تئوری مفهوم سازی بنیادی اجرا شد. شرکت کنندگان متخصصان دانشگاهی بودند که از دانشگاه های تهران، خوارزمی، علامه طباطبایی، شهیدبهشتی، الزهرا و دانشگاه شیراز مصاحبه شدند. براساس معیار اشباع نظری، بعد از مصاحبه با 18 نفر از شرکت کنندگان، اشباع نظری حاصل شد. داده ها ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و سپس مقوله ها و مؤلفه ها ازطریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی استخراج شدند. چارچوب طراحی شده مشتمل بر شرایط علی (توانش های هیجانی، توانش های طراحی کلاس شکوفا و توانش های اجتماعی)؛ شرایط مداخله گر (مهارت شناختی، خودتحولی نگری، خودفراروی، خردورزی، سطح سواد سلامت روان و شخصیت)؛ شرایط زمینه ای (شرایط خانوادگی، عوامل اجتماعی، عوامل اخلاقی، توانمندی فرهنگی، موقعیت سازمان مدرسه و عوامل ساختاری)؛ استراتژی و راهبردها (سیاست گذاری، برنامه ریزی، تغییر رویه های آموزشی و توانمندسازی معلمان) و پیامدها (پرورش نسل مثبت، تحول سازمانی مثبت و تحقق ذات وجودی معلمان) است. به طور کلی، استخراج ویژگی های مذکور می تواند در گزینش و تربیت معلم به کار گرفته شود.
Comparison of the Effectiveness of Autogenic Training and Progressive Muscle Relaxation on Anxiety(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۶, Issue ۴ - Serial Number ۱۸, Autumn ۲۰۲۳
19 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of autogenic training and progressive muscle relaxation in improving the anxiety components of women with chest pain.
Method: The research method was experimental with a pre-test-post-test design, a control group, and a three-month follow-up. The statistical population included all women with chest pain in Karaj city in 2021. using a purposeful sampling method, 60 patients with chest pain in Shahid Rajaei Hospital were selected and randomly assigned into three groups autogenic training, progressive muscle relaxation training, and control group. Autogenic training was provided in twelve 90-minute sessions, and progressive muscle relaxation intervention was administered in eight 2-hour sessions. Beck's (1988) anxiety questionnaires, Tylor & Cox (1998) revised anxiety sensitivity, and Rapee, et al (1996) perception of anxiety control was used to collect data. Data analysis was done using covariance analysis and post hoc test methods.
Results: The results showed that autogenic training and progressive muscle relaxation alone have been effective in reducing anxiety symptoms, anxiety sensitivity and perception of anxiety control and autogenic training was more effective in improving anxiety components compared to progressive muscle relaxation (p<0.05).
Conclusion: Considering the greater effectiveness of autogenic training on the anxiety components, it is suggested that relevant experts use this intervention to reduce the anxiety of patients with chest pain.
شناسایی مؤلفه های رهبری مبتنی بر علم اعصاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های عصبی تحت تأثیر روابط افراد است و اگر روابط خوبی بین افرد باشد، روابط مطلوبی نیز بین اعصاب شکل خواهد گرفت. به منظور بهبود عملکرد سازمان ها هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های رهبری مبتنی بر علم اعصاب بوده است. این تحقیق بر اساس هدف کاربردی و به لحاظ نوع روش آمیخته است. جامعه آماری در بخش اول کلیه متون مربوط به رهبری مبتنی بر علم اعصاب است و در بخش دوم جامعه آماری خبرگان در حوزه مطالعاتی رهبری مبتنی بر اعصاب می باشند که تعداد 15 نفر از صاحب نظران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با توجه به ماهیت موضوع جهت تأیید مؤلفه ها از نظرات آنان استفاده شد. سپس جهت تعیین مؤلفه های رهبری از آزمون تی تک نمونه استفاده گردید. بر اساس نظر خبرگان، 15 مؤلفه خلق چالش های جدید و تشویق به آن، همدلی، ایجاد فضایی برای تجربیات مثبت، رفتار اخلاقی در تصمیم گیری، امیدبخشی، آزادی عمل، اعتماد متقابل، ارتباطات سازنده و صمیمی، شفافیت، حمایت گری، شور و شوق، ارائه بازخورد عملکرد، طراحی سیستم پاداش دهی، قدردانی و عدالت شناسایی شدند. رهبری مبتنی بر علوم اعصاب با تحریک مؤلفه های رفتاری منجر به ترشح مثبت هورمون در مغز کارکنان می شود و در این شرایط شاهد بروز رفتارهایی مانند خلاقیت، مشارکت، تعهد و تعلق سازمانی و ارتقای هویت سازمانی و... هستیم و در نتیجه نفوذ رهبر در قلب و رفتار کارکنان افزایش می یابد.
تدوین مدل آمادگی شناختی برای نظامیان با فراترکیب دیدگاه های پژوهشگران غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
193 - 216
حوزههای تخصصی:
محیط عملیاتی نظامی فعلی به شدت پیچیده شده و این پیچیدگی سبب ایجاد محیط های پیش-بینی ناپذیر و مبهم گشته است؛ لذا به آمادگی شناختی نیاز است که بتوان در چنین شرایطی عملکرد مطلوبی داشت و این امکان را فراهم کند که افراد یادگیری های قبلی را به موقعیت های جدید انتقال دهند اما نظرات مختلفی در مورد آمادگی شناختی وجود دارد و بسته آموزشی متناسب با نظامیان ایرانی موجود نیست؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تدوین مدل آمادگی شناختی برای نظامیان و طراحی بسته آموزشی بومی سازی شده است. این پژوهش از نوع کیفی با روش فراترکیب می باشد. جامعه آماری تمامی پژوهش های منتشره طی سال های 2000 تا 2023 بود که با مقیاس مهارت های ارزیابی انتقادی در نهایت 39 پژوهش انتخاب گردید. برای تحلیل مقالات، تمامی مفاهیم مرتبط با آمادگی شناختی کدگذاری شد و با فراترکیب آن سه مقوله اصلی (دانش، مهارت و صفت) و 7 مؤلفه فراشناخت، خلاقیت، تجربه و دانش، آگاهی موقعیتی، تاب آوری، انعطاف پذیری و سازگاری، حل مسئله و تصمیم گیری به دست آمد. در نهایت محتوای بسته آموزشی بومی شده توسط 15 صاحب نظر در علوم شناختی و روان شناسی نظامی ارزیابی شد. ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوا نشان داد مدل آمادگی شناختی طراحی شده برای نظامیان از روایی لازم برخوردار بوده و می توان برای آن ها به کار رود.
پیش بینی نیرومندی من بر اساس خداپنداره، خداپنداشت، خودپنداره و خودپنداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی نقش خداپنداره/خداپنداشت – خودپنداره/خودپنداشت در پیش بینی نیرومندی من و خرده مقیاس های آن (امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت و خرد) انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. شرکت کنندگان 250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران و شاهد بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های خداپنداره – خودپنداره برای مداخلات معنوی و پرسشنامه نیرومندی من استفاده شد. داده ها با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاصل رگرسیون چندگانه نشان دادند این مدل رگرسیونی معنادار و درصد واریانس تغییر برای خرده مقیاس های امید، اراده، هدف، شایستگی، وفاداری، عشق، مراقبت، خرد معنی دار است. نتایج نشان دادند خداپنداشت و خودپنداشت نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت مثبت و خودپنداره و خداپنداره نیرومندی من و خرده مقیاس های آن را با جهت منفی پیش بینی می کند. این یافته ها اهمیت بحث معنویت خداسو در پیش بینی نیرومندی من را نشان می دهد.
تدوین مدل رشد پس از سانحه براساس طرحواره های هیجانی با نقش میانجی شفقت به خود در بین زنان سوگوار از مرگ همسر ناشی از بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ همسر به منزله رویدادی سهمگین می تواند پیامدهای روانی بسیاری را به دنبال داشته باشد. در چنین شرایطی، برخی از افراد ممکن است با وجود مواجهه با واقعه ای دردناک، رشد پس از سانحه را تجربه کنند؛ از این رو، شناسایی عوامل دخیل در این پدیده حائز اهمیت است. مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل رشد پس از سانحه براساس طرحواره های هیجانی با نقش میانجی شفقت به خود در بین زنان سوگوار از مرگ همسر ناشی از بیماری کرونا انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. نمونه شامل 330 نفر از زنان سوگوار مرگ همسر در اثر بیماری کرونا بود که به پرسشنامه های رشد پس از سانحه، طرحواره های هیجانی و شفقت به خود پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری استفاده شد. طبق نتایج، اثر مستقیم کنترل ناپذیر بودن، غیرمنطقی بودن، عدم پذیرش هیجانات، گناه، ابراز هیجانات و تأییدطلبی بر شفقت به خود و رشد پس از سانحه و اثر مستقیم شفقت به خود بر رشد پس از سانحه معنی دار است. اثر غیرمستقیم کنترل ناپذیر بودن، غیرمنطقی بودن، عدم پذیرش هیجانات، گناه، ابراز هیجانات و تأییدطلبی بر رشد پس از سانحه معنی دار است؛ بنابراین، شفقت به خود به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین طرحواره های هیجانیو رشد پس از سانحه دارای نقش معنی دار است. با توجه به نتایج، برای ارتقای رشد پس از سانحه در افراد سوگوار می توان به طراحی مداخلاتی مبتنی بر اصلاح طرحواره های هیجانی و شفقت به خود اقدام کرد.
بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
49 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری ام اس یکی از اختلالات ناتوان کننده عصب شناختی می باشد که علاوه بر اختلالات عصبی - حرکتی با علایمی چون اضطراب، ضعف و کاهش قدرت حل مشکل بروز می کند و باعث اختلالات جسمی و روانی متعددی می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر کاهش سطوح اضطراب و نگرانی آسیب شناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) با علایم اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل 40 زن مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با تشخیص بیماری مولتیپل اسکلروزیس که به درمانگاه مغز و اعصاب مراجعه نموده بودند، بر اساس مصاحبه تشخیصی ساختاریافته براساس DSM5 و با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت مداخله شناختی رفتاری قرار گرفتند درحالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پرسش نامه نگرانی پنسیلوانیا (1990) و مقیاس اضطراب کتل (1957) پیش و پس از مداخله برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری از لحاظ آماری وجود دارد (001/0›P). بدین معنی که مداخله شناختی رفتاری موجب کاهش نمرات نگرانی و همچنین اضطراب در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر مشخص می کند که مداخله شناختی رفتاری بر آماج های درمان از نظر بالینی اثربخش بود و در کاهش نگرانی زنان مبتلا به ام اس با علائم اختلال اضطراب فراگیر از کارآیی لازم برخوردار است.