فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر تلفیق یادگیری مسأله محور با فن آوری اطلاعات و ارتباطات در توسعه دانش محتوایی و مهارت تدریس دانشجو معلمان مرکز تربیت معلم بود. کلیه دانشجو معلمان مرکز تربیت معلم شهید باهنر استان همدان در سال 1389 به عنوان جامعه تحقیق انتخاب شدند و از بین آنها دو گروه آموزش ابتدایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تحقیق حاضر، از نوع شبه تجربی و طرح مورد استفاده، طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. در گروه کنترل، برنامه ای با نرم افزار پاور پوینت توسط مدرس تهیه شد و از طریق آن برنامه، نحوه تدریس مفاهیم ریاضی با استفاده از روش های حل مسأله و اکتشافی، آموزش داده شد. در گروه آزمایش نیز از دانشجو معلمان خواسته شد بعد از جمع آوری اطلاعات و تنظیم طرحی بر اساس روش های حل مسأله و اکتشافی، در محیط پاور پوینت، مفاهیم ریاضی را آموزش دهند. در واقع مسأله ای که آنها با آن درگیر بودند، این بود که چگونه برنامه ای پویا بسازند که از طریق آن برنامه، دانش آموزان به کشف مفاهیم ریاضی بپردازند. بدین ترتیب در پایان اجرا، طی یک جلسه، آزمون تئوری و عملی از هر دو گروه در حوزه دانش محتوایی و مهارت تدریس به عمل آمد. تجزیه و تحلیل نتایج دو آزمون (تئوری و عملی) با استفاده از آزمونt گروه های مستقل، نشان داد که عملکرد دانشی و مهارتی دانشجو معلمانی که یادگیری مسأله محور را با فاوا به منظور حل مسأله، تلفیق کرده بودند، بهتر از گروهی بود که فقط از فاوا استفاده کرده بودند.
رابطه بین ادراک از محیط یادگیری ساختن گرای اجتماعی، سبک های تفکر با رویکرد عمیق به یادگیری و بازنده ها یا پیامدهای یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در پیش بینی علایم روان شناختی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: افزایش استرس، اضطراب و افسردگی در دانشجویان رشته های پزشکی علاوه بر مشکلاتی که در طول تحصیل برای آنها ایجاد می کند، سبب تداخل با نقش حرفه ای آنها در آینده نیز می شود. نقش ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان به عنوان فرآیندهایی تاثیرگذار بر سلامت انسانی، در اقشار مختلف و در مورد علایم روحی مختلف، سودمند گزارش شده است. هدف این پژوهش، بررسی نقش تفکیکی دو متغیر ذهن آگاهی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان در پیش بینی علایم روان شناختی دانشجویان علوم پزشکی بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی 94-1393 به روش تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه پنج وجهی ذهن آگاهی، پرسش نامه راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS 20 و با استفاده از ماتریس همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.
یافته ها: بین راهبردهای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی با افسردگی، اضطراب و استرس رابطه معنی دار وجود داشت (01/0p<). 25% تغییرات واریانس مربوط به افسردگی توسط راهبردهای شناختی منفی (12%) و مثبت تنظیم هیجان (9%) و ذهن آگاهی (4%) تبیین شد. 17% تغییرات واریانس مربوط به اضطراب نیز توسط دو متغیر راهبردهای شناختی منفی (12%) و مثبت تنظیم هیجان (5%) تبیین شد. همچنین راهبردهای شناختی منفی (17%) و مثبت تنظیم هیجان (3/2%) توانستند 3/19% تغییرات واریانس متغیر استرس را پیش بینی نمایند (05/0p<).
نتیجه گیری: راهبردهای شناختی تنظیم هیجان خصوصاً راهبردهای شناختی منفی تنظیم هیجان در مقایسه با ذهن آگاهی، نقش بیشتر و پررنگ تری در تبیین علایم روان شناختی در دانشجویان رشته های پزشکی دارند.
تاثیر مهارت زبانی بر شدت ناروانی در دانش آموزان دوزبانه مبتلا به لکنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی نقش مهارت زبانی در میزان ناروانی دوزبانه های کرد- فارس دچار لکنت می باشد.
روش: در این مطالعه تحلیلی، 31 دانش آموز دو زبانه (کردی-فارسی) دچار لکنت با میانگین سنی 10 سال و نه ماه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مهارت زبانی و شدت ناروانی دو زبان از لحاظ شاخص های پیچیدگی زبان، غنای واژگانی و معیار ناروانی های شبه لکنت به کمک تحلیل گفتار پیوسته به دست آمد و با هم مقایسه شد.
یافته ها: پیچیدگی زبانی زبان فارسی (شامل میانگین طول گفتار، طول پنج جمله طولانی، تعداد افعال جمله و تعداد بندهای وابسته در جمله) به طور معنادار بیشتر از کردی و غنای واژگانی آن نیز بیشتر از کردی است، اما این تفاوت معنادار نیست. شرکت کنندگان در هر دو زبان لکنت داشتند، اما شدت لکنت آنها در زبان فارسی بیشتر از کردی بود.
نتیجه گیری: در این تحقیق، زبان غالب نمونه، فارسی بود که دلیل آن را باید درآموزش مداوم و فشرده آن به دانش آموزان جست وجو کرد. عدم آموزش زبان مادری به این دانش آموزان در مدرسه، یادگیری آنها را ضعیف و شرایط را برای یادگیری دوزبان نابرابر کرده بود. شدت ناروانی زبان غالب (فارسی) بیشتر بود که دلیل این وضعیت را باید در عوامل اجتماعی- روان شناختی مؤثر بر لکنت (مانند نگرش شرکت کنندگان به زبان و فرهنگ فارسی، و انگیزه آنها برای یادگیری آن) دنبال نمود. ارتباط عاطفی مثبت با زبان مادری هم می تواند یکی از دلایل این وضعیت باشد.
نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در ارتباط بین اهداف اجتنابی - عملکردی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان دختر در رشته علوم انسانی
حوزههای تخصصی:
رابطه فراشناخت، اهداف پیشرفت و راهبردهای مطالعه با پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، شناخت نحوه رابطه میان متغیرهای فراشناخت، اهداف پیشرفت و راهبردهای مطالعه با پیشرفت تحصیلی دانشجویان کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران بود. نمونة پژوهش حاضر شامل ٣٠٠ نفر (٢١٤ دختر و ٨٦ پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت معلم تهران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اهداف پیشرفت وندوال (١٩٩٧)، پرسشنامه فراشناختی الشوت-موهر، وان دالن- کاپتجینز و میجر (٢٠٠٤) و پرسشنامه یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دی گروت (١٩٩٠) استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، جهت گیری یادگیری با متغیر فراشناخت و راهبرد عمقی، جهت گیری اجتنابی با متغیر فراشناخت، جهت گیری گرایشی با راهبرد عمقی و متغیر فراشناخت با راهبردهای فراشناختی، سطحی، مدیریت منابع و پیشرفت تحصیلی، رابطة مستقیم داشت. همچنین، جهت گیری های یادگیری و اجتنابی با راهبردهای فراشناختی، سطحی، مدیریت منابع و پیشرفت تحصیلی رابطة غیرمستقیم داشت. بر این اساس، تمرکز بر اهداف پیشرفت، درگیر شدن در فعالیت های فراشناختی و استفاده از راهبردهای مطالعه، پیشرفت تحصیلی را افزایش می دهد.
رابطه تحولی توانش های سه گانه ذهنی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه دوم تیزهوش و عادی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در راستای نظریه توانش های سه گانه ذهنی «اشترنبرگ »، رابطه توانشهای ذهنی تحلیلی، خلاق و عملی را با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه دوم راهنمایی و دبیرستان تیز هوش و عادی در هر یک از دروس مربوط به خود مورد بررسی قرار می دهد . به عنوان یک هدف ثانوی ، تفاوت توانشهای ذهنی دانش آموزان نیز بررسی شده است . 360 نفر از دانش آموزان عادی و تیز هوش ، آزمون توانشهای سه گانه ذهنی اشترنبرگ STAT را پاسخ دادند . بررسی همبستگی های چند گانه نمرات افراد در هر یک از دروس مدرسه ای نشان داد توانش خلاق بهترین پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی است ، به طوری که پیشرفت ریاضی و هنر در گروه راهنمایی مدارس عادی، پیشرفت ریاضی و آزمایشگاه فیزیک در گروه دبیرستان عادی و پیشرفته، حرفه و فن در گروه راهنمایی مدارس تیزهوش با این توانش قابل پیش بینی است.
«توانش تحلیلی» تنها در گروه راهنمایی عادی پیش بینی کننده نمرات علوم، دینی و انشاء می باشد. توانش های سه گانه ذهنی رابطه معناداری با پیشرفت تحصیلی دبیرستان تیزهوش نشان نداد . تحلیل واریانس چند متغیری «مانوا» توانش های ذهنی دانش آموزان بر خلاف نظراشترنبرگ و همکاران نشان داد که دانش آموزان راهنمایی تیز هوش توانش بیشتری نسبت به دانش آموزان راهنمایی عادی دارند، این امر در مورد دانش آموزان دبیرستان تیزهوش نسبت به عادی حداقل در دو توانش تحلیلی و خلاق صادق نبود
تاثیر 8 هفته تمرین ایروبیک بر عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال یادگیری از چالش برانگیزترین اختلالات در زمینه ی روان شناسی و آموزش و پرورش است. یکی از ویژگی های مهم کودکان دارای اختلال یادگیری، اختلال درکارکردهای حافظه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری بود.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش، 45 نفر از دانش آموزان دختر 8 ساله مبتلا به اختلال یادگیری شهرستان سرایان در سال تحصیلی 93-1392 بودند که30 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفری شاهد و آزمون قرار گرفتند. در ابتدا از طریق مصاحبه با کودک و والد، بررسی پیشینه و اجرای آزمون وکسلر اختلال یادگیری در این افراد تایید شد. به منظور ارزیابی عملکرد شناختی از آزمون وکسلر تجدید نظر شده ی کودکان استفاده شد. سپس گروه آزمون به مدت 8 هفته برنامه ی تمرین درمانی ایروبیک را دریافت کردند. تحلیل آماری با استفاده از روش توصیفی، تحلیل واریانس و با کمک نرم افزارSPSS نسخه ی 18 انجام شد.
یافته ها: بنا بر نتایج این تحقیق، 8 هفته تمرینات ایروبیک بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری در گروه آزمون نسبت به گروه شاهد تاثیر معنی داری داشته است (05/ 0P<).
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرینات ایروبیک می تواند به عنوان یک روش غیر تهاجمی و غیر دارویی تاثیر مثبتی بر بهبود عملکرد شناختی کودکان دارای اختلال یادگیری داشته باشد.
رابطه باورهای فراشناختی با علایم اضطراب اجتماعی ( اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیک) در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی در جمعیت غیربالینی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 300 (166زن و 134 مرد) دانشجوی دانشگاه ایلام بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای از میان افراد جامعه مزبور انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های فرم کوتاه پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و سیاهه فوبیای اجتماعی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی با نشانه های اضطراب اجتماعی رابطه مثبت و معناداری دارد(05/0P<). همچنین، نتایج ضریب رگرسیون گام به گام نشان داد که قوی ترین پیش بینی کننده ها برای نشانه های اضطراب اجتماعی؛ برای مؤلفه اجتناب، خرده مقیاس های کنترل ناپذیری فکرو خطر و خود آگهی شناختی؛ برای مؤلفه ترس، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر و خطر؛ برای مؤلفه ناراحتی فیزیولوژیک، باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری فکر وخطر، باورهای مثبت در مورد نگرانی و اعتماد شناختی هستند(05/0P≤). یافته های حاضر باحمایت از مدل فراشناختی ولز و میتوز برای اضطراب اجتماعی نشان می دهد که باورهای فراشناختی در ارتباط با علایم اضطراب اجتماعی نقش مهمی دارند. بنابراین، تغییر باورهای فراشناختی با توجه به اهمیت نقش آنها در مؤلفه های اجتناب، ترس و ناراحتی فیزیولوژیکی می تواند به عنوان مانعی در تشدید و تداوم علائم اضطراب اجتماعی باشد.
جایگاه دستور در نظریه ها و برنامه های زبانِ دوم آموزی؛ در جستجوی طرحی برای آموزش دستورِ زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سیر تکوین برنامه های درسی و روش های آموزش زبان دوم/خارجی نشان می دهد آموزش دستور همواره یکی از مباحث جدّی و چالش برانگیز برای برنامه ریزان و مدرسان زبان بوده است. در برخی از برنامه های درسی، دستور محور آموزش بوده و محتوای اصلی تلقی شده است؛ درحالی که در برخی دیگر، دستور به کلی کنار نهاده شده و معنا، محور برنامه های آموزش زبان بوده است. مطالعه پیشین برنامه ها و شیوه های آموزش زبان دوم/خارجی حاکی از شکل گیری سه رویکرد درباره آموزش دستور است. رویکرد اول، که عمدتاً در برنامة درسی دستوری یا ساخت گرا تجلی یافته است، دستور را محتوای اصلی برنامة درسی دانسته و آن را چهارچوب و قالب سازمان دهندة برنامة زبان آموزی در نظر می گیرد. این رویکرد بر تمرکز آشکار بر دستور و آموزش مستقیم آن تأکید داشته و اوج رواج آن دورة ساختگرایی، یعنی اواسط قرن بیستم تا دهة هفتاد این قرن، بوده است. رویکرد دوم، که نقطة مقابل رویکرد تمرکز بر دستور است، بر معنا و نقش های زبانی تأکید دارد. در این رویکرد، آموزش دستور به کلی کنار نهاده شده و تبادل معنا محور اصلی برنامة زبان آموزی است. این رویکرد نیز در اواخر دهة هفتاد قرن بیستم مطرح و در دو دهة پایانی این قرن به اوج اعتبار خود رسید. رویکرد سوم، با اتخاذ موضعی بینابین بر آموزش دستور در کنار معنا و در رابطة فرایندی تأکید دارد. این رویکرد نیز در اواخر قرن گذشته مطرح شد و عمدتاَ در الگوی آموزشی تکلیف محور مطرح گردیده است. شواهد مختلف حاکی از آن است که اتخاذ رویکردهای مختلف دربارة آموزش دستور ناشی از تعاریف متفاوتی است که برای این بخش از زبان ارائه شده است. این تعاریف شامل دستور ذهنی، دستور زبان شناختی، دستور توصیفی، دستور معیار، دستورِ معلم و دستور آموزشی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان، کدام دستور را باید آموزش داد و کدام یک از سه رویکردِ فوق برای دستیابی به این هدف مناسب تر است. برای این منظور، ابتدا سیر تکوین دیدگاه های آموزش زبان بررسی خواهد شد. سپس، بازتاب این دیدگاه ها در برنامه های درسیِ آموزش زبان مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، دستور آموزشی و ویژگی های آن بحث خواهد شد. در بخش پایانی نیز تلاش خواهد شد تا متناسب با اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی، الگویی برای تدوین محتوای دستوری و آموزش دستور زبان فارسی پیشنهاد گردد.
تاثیر آموزش در هنگام خواب بر یادگیری دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش در هنگام خواب بر یادگیری دانشجویان بود. این پژوهش در قالب طرح پژوهش شبه آزمایشی پیش آزمون ـ پس آزمون با یک گروه انجام شد. به این منظور از جامعه آماری دانشجویان روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار در سال تحصیلی 86 ـ 1385، 50 نفر که در دامنه سنی 18 تا 25 قرار داشتند، پس از آگاهی از نحوه انجام پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای بود حاوی پرسش های زبان انگلیسی در قالب چهارگزینه ای و ترجمه، بر اساس مطالب انگلیسی آموزش داده شده. روایی آن با استفاده از روایی محتوایی تایید شد. اجرای آزمایشی پژوهش با هدف خوگیری آزمودنی ها برای گوش دادن در هنگام خواب به مدت یک هفته انجام شد. سپس مواد آموزشی در اختیار آنان قرار داده شد و موظف شدند که طبق دستورالعمل آموزش داده شده، آن را اجرا نمایند و گزارش روزانه کار خود را نیز ثبت نمایند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون های t تحلیل شد و نتایج نشان داد که یادگیری زبان انگلیسی در هنگام خواب از طریق شنوایی امکان پذیر نیست. ضمن آگاهی کامل از محدودیتهای پژوهش، نتایج آن نشان داد که یادگیری در هنگام خواب صورت نمی گیرد و مشکلاتی از قبیل بی خوابی، سردرد، گوش درد، بی حوصلگی و خواب آلودگی در طول روز را نیز در پی دارد.