فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر به منظور بررسی تحولی حافظه آشکار و ناآشکار کودکان انجام شد تا مشخص شود که با استفاده از تکالیف معمولی و روزمره، عملکرد کودکان در حافظه آشکار و ناآشکار به موازات افزایش سن چه تغییری می یابد.
روش: در یک بررسی مقطعی، با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ایی 120 کودک دبستانی از پایه های سوم، چهارم و پنجم برای اجرا انتخاب شدند. ابزار آزمون مجموعه واژگان پربسامد بود. تعداد این واژگان در طی فرآیند آزمون سازی 32 واژه بود که برای حافظه آشکار و ناآشکار از طریق بازشناسی (حافظه آشکار) و تکمیل کلمه با حروف نخستین (حافظه ناآشکار) اجرا گردید. داده ها با کمک تحلیل واریانس و مقایسه های چندگانه با 99% اطمینان بررسی شد.
یافته ها: کودکان پایه های تحصیلی مختلف در هر دو حافظه آشکار و ناآشکار افزایش در عملکرد را نشان دادند.
نتیجه گیری: مهمترین نتیجه پژوهش حاضر این بود که به موازات رشد حافظه آشکار، حافظه ناآشکار هم با گذشت زمان و افزایش سن رشد می یابد.
تداخل اثر مورفین و نیکوتین بر حافظه موش های سوری حساس شده با نیکوتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات تجربی حیوانی نشان می دهد که آگونیست های نیکوتینی در بهبود توجه و حافظه نقش بسزایی دارند، در حالی که آگونسیت های اوپیوییدی بر حافظه اثر مخرب می گذراند و تجویز این داروها قبل از آموزش موجب کاهش حافظه می گردد. در این مقاله آثار ایجاد حساسیت با نیکوتین روی حافظه وابسته به وضعیت مورفین و تداخل آن با گیرنده های دوپامینی و کولینرژیکی در موش سوری بررسی شده است.
روش: مطالعه از نوع تجربی بود و روی موش های سوری انجام گرفت. برای مطالعه و ارزیابی حافظه حیوانات آزمایشگاهی، زمان توقف موش روی سکو در روش اجتنابی غیر فعال اندازه گیری شد.
یافته ها: تجویز پیش از آموزش مورفین باعث ایجاد اختلال در حافظه شد. این فراموشی در موش های دریافت کننده نیکوتین در روز آزمون و همچنین موش های حساس شده به نیکوتین (موش هایی که سه روز متوالی دوزهای مختلف نیکوتین دریافت کرده و 14 روز بعد هیچ دارویی دریافت نکرده بودند) مشاهده نشد. تزریق دوز روزانه آتروپین 10 دقیقه بعد از تزریق نیکوتین به مدت سه روز متوالی توانست مانع اثر نیکوتین شود، در صورتی که تزریق آنتاگونیست های گیرنده دوپامین نتوانست مانند آتروپین عمل کند.
نتیجه گیری: حساسیت به نیکوتین از طریق سیستم کولینرژیک روی حافظه تاثیر می گذارد، نه از طریق سیستم دوپامینرژیک.
تأثیر آموزش آگاهی واج شناختی بر توانایی خواندن دختران کم توان ذهنی پایه دوم دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجا که آگاهی واج شناختی بر یادگیری خواندن اولیه بسیار موثر می باشد، هدف پژوهش حاضر این بود که مشخص کند آیا آموزش آگاهی واج شناختی به کودکان عقب مانده ذهنی می تواند بر مهارت خواندن این کودکان تاثیر بگذارد؟
روش: در یک بررسی مداخله ای، از دو گروه 30 نفری مورد و شاهد که در پایه دوم دبستان استثنایی رجائیه تهران تحصیل می کردند و از نظر سطح آگاهی واج شناختی یکسان بودند، استفاده شد. در آغاز طرح آزمون های آگاهی واج شناختی، درستی و سرعت خواندن برای دو گروه اجرا گردید. بعد هر دو گروه طی مدت سه ماه آموزش خواندن دیدند. گروه مورد، علاوه بر آموزش خواندن در همین مدت، طی 20 ساعت تحت آموزش آگاهی واج شناختی قرار گرفت. پس از سه ماه هر دو گروه دوباره تحت همان آزمون ها قرار گرفتند.
یافته ها: امتیاز آگاهی واج شناختی هر دو گروه بعد از سه ماه افزایش معنی دار یافت، ولی این افزایش در گروه مورد بیشتر بود. امتیاز درستی و سرعت خواندن هر دو گروه نیز افزایش غیر معنی دار یافت. امتیاز کل آگاهی واج شناختی با درستی و سرعت خواندن همبستگی معنی دار داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت آموزش خواندن به کودکان عقب مانده ذهنی موجب افزایش امتیاز آگاهی واج شناختی و درستی و سرعت خواندن آنها می گردد.
بررسی حافظه و میزان اطمینان به حافظه در اختلال وسواسی- اجباری و شخصیت وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی میزان حافظه و نیز اطمینان به حافظه در گروه هایی از افراد دارای اختلال وسواسی- اجباری (از نوع وارسی) و افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری در مقایسه با گروه کنترل وسواسی- اجباری از نوع شستشو و نیز گروه بهنجاراست. برای این منظور 4 گروه از آزمودنی ها (یک گروه وسواسی از نوع وارسی؛ یک گروه شخصیت وسواسی- اجباری، یک گروه وسواسی از نوع شستشو و یک گروه سالم) هر کدام به تعداد 20 نفر و جمعا 80 نفر انتخاب گشتند. پرسش نامه های اضطراب بک و سیاهه وسواسی- اجباری مادزلی بر روی آزمودنی ها اجرا شد و سپس برای تایید تشخیص بر اساس ملاک های تشخیصی DSMIV با آزمودنی های بالینی مصاحبه به عمل آمد. حافظه و اطمینان به حافظه از طریق برنامه رایانه ای بررسی شدند. یافته ها نشان دادند که گروه های پژوهش در آزمون یادآوری تفاوتی با همدیگر نداشتند. گروه وارسی کننده و گروه شخصیت وسواسی- اجباری در میزان اطمینان به حافظه با دو گروه دیگر متفاوت بودند. می توان فرض کرد که بین نوع وارسی اختلال وسواسی اجباری و شخصیت وسواسی- اجباری یک ارتباط ویژه وجود دارد و پژوهش های بیشتر درباره سیمایه شناختی این دو اختلال می تواند به فهم، تشخیص و درمان این حالات کمک شایانی بکند.
اثربخشی درمان ترکیبی حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی و درمان رفتاری - شناختی بر کاهش تعمیم پذیری بیش از حد حافظه بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افراد افسرده در پیگردی رویدادهای خاص از حافظه دچار مشکل هستند و بیشتر به اطلاعات کلیتر میپردازند. این مطالعه به ارزیابی اثر بخشی ترکیب روش حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی و درمان رفتاری- شناختی سنتی در کاهش تعمیم پذیری بیش از حد بیماران دارای اختلال افسردگی در سال 1387 انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش کار آزمایی بالینی با انتخاب تصادفی انجام شد. از بین بیماران مراکز مشاوره دانشگاه تهران، دانشگاه شاهد و کلینیک توان بخشی صبا تعداد 90 بیمار از بین 160 پرونده فعال روان پزشکی به طور تصادفی ساده با معیارهای تشخیصی DSM-IV، که برای اختلال افسردگی اساسی تحت درمان بودند، انتخاب شدند. سپس بیماران به طور تصادفی به سه گروه 30 نفره شامل گروه ترکیبی، درمان رفتاری- شناختی و درمان متداول (TAU) تقسیم شدند. در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته برای DSM-IV، آزمون حافظه سرگذشتی و آزمون بک II ارزیابی شد. نتایج به دست آمده با تحلیل کوواریانس و آزمون های تعقیبی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد درمان ترکیبی اثر معنی داری در افزایش حافظه اختصاصی و مقوله ای داشت، به عبارت دیگر بیماران این گروه تعمیم پذیری کمتری در فراخوانی خاطرات از حافظه نشان دادند. همچنین درمان های ترکیبی و CBT کاهش معنیداری را در نمرات بک II در طول مطالعه باعث میشدند.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که عناصری از درمان شناختی- رفتاری در ترکیب با روش حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی میتواند در پردازش اطلاعات حافظه سرگذشتی و میزان افسردگی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مفید باشد.
رابطه بین دانش فراشناختی و حل مساله
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، رابطه بین دانش فراشناختی و حل مساله بررسی شده است. به این منظور 93 دانش آموز پسر پایه سوم راهنمایی، به شیوه تصادفی خوشه ای، انتخاب شدند. برای سنجش دانش فراشناختی با هر یک از دانش آموزان به طور انفرادی مصاحبه و صدای آنان روی نوار کاست ضبط شد. آن گاه به منظور ارزیابی توانایی حل مساله، هر یک از دانش آموزان به طور انفرادی در موقعیت حل مساله آونگ (pendulum problem) قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که دانش فراشناختی حل مساله با توانایی حل مساله رابطه مثبت معنی داری دارد و طبقه دانش شخص درباره خود در مقایسه با طبقه های دانش درباره تکلیف و دانش رابطه راهبرد، در پیش بینی واریانس حل مساله، سهم بیشتری به خود اختصاص داده است.
بررسی نقش مهارت های یادگیری الکترونیکی بر رضایت و موفقیت تحصیلی دانشجویان مجازی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مهارت های یادگیری الکترونیکی بر رضایت و موفقیت تحصیلی دانشجویان مجازی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مرکز آموزش مجازی دانشگاه تهران و موسسه آموزش عالی مهر البرز هستند که از طریق روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 338 دانشجو به عنوان نمونه انتخاب شده اند. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و برای جمع آوری داده های موردنیاز از دو پرسشنامه محقق ساخته، آزمون سنجش آمادگی یادگیری الکترونیکی و آزمون رضایت تحصیلی استفاده شده است. روایی محتوایی این دو آزمون از طریق اعمال نظرات هفت نفر از متخصصان آموزش مجازی و پایایی آن ها پس از اجرای آزمایشی در بین 60 نفر دانشجو، با محاسبه آلفای کرانباخ به ترتیب 0.84 و 0.87 به دست آمد. همچنین برای سنجش موفقیت تحصیلی از معدل پیشرفت تحصیلی دانشجویان استفاده گردید. تحلیل یافته های این پژوهش با استفاده از آزمون T، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام نشان داد که میزان مهارت های دانشجویان در حد متوسط، رضایت تحصیلی در حد متوسط و موفقیت تحصیلی آن ها در حد خوب بوده است. ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین مهارت های فراشناختی و شناختی با موفقیت تحصیلی همبستگی وجود دارد. همچنین این پژوهش نشان می دهد که بین مهارت های فراشناختی و شناختی با رضایت تحصیلی همبستگی وجود دارد و بین متغیرهای مهارت های فناورانه و مهارت های ارتباطی با موفقیت و رضایت تحصیلی ارتباط قابل ملاحظه ای مشاهده نشد. سهم مهارت های فراشناختی در پیش بینی موفقیت تحصیلی دانشجویان 32.8 درصد و سهم مهارت های شناختی 11.5 درصد می باشد. همچنین سهم مهارت های فراشناختی در پیش بینی رضایت تحصیلی دانشجویان 50 درصد و سهم مهارت های شناختی 17.5 درصد می باشد.
بررسی تعامل بین توانایی پردازش توالی های شناختی و درک نحوی در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"هدف: فرآیند های فیزیولوژیکی - عصبی مشترک یا به هم مرتبطی برای پردازش ساخت انتزاعی غیر زبانی مانند توالی های شناختی و بعضی از جنبه های ساخت نحوی زبان لازم است. از آنجا که تاکنون در ایران تحقیقی با هدف بررسی رابطه بین توانایی پردازش توالی های شناختی و درک ساخت های نحوی دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبان پریشی بروکا انجام نشده است، این پژوهش با همین هدف انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، 10 بیمار مرد (6 نفر) و زن(4 نفر) فارسی زبان که مطابق آزمون زبان پریشی نیلی پور، مبتلا به زبان پریشی بروکا بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های مورد بررسی از میان بیماران مبتلا به زبان پریشی مراجعه کننده به کلینیک های گفتاردرمانی دولتی شهر تهران به صورت ساده و مبتنی بر هدف انتخاب شدند. درک نحوی بیماران قبل و بعد از یک دوره آموزشی 10 هفته ای در زمینه توالی های شناختی (هر هفته یک جلسه) با استفاده از آزمونی که بر اساس آزمون درک نحوی در زبان پریشی برای زبان فارسی بومی شده بود، مورد سنجش قرار گرفت و توانایی پردازش توالی های شناختی بر اساس آزمون للکوف ارزیابی شد. درصد پاسخ های درست بیماران در آزمون نحوی و آزمون للکوف محاسبه و نتایج به دست آمده به وسیله آزمون تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین توانایی درک ساخت های نحوی که دارای ترتیب سازه ای نامتعارف هستند و توانایی پردازش توالی های شناختی بیماران ارتباط مستقیم وجود داشت (ضریب همبستگی= 50/0). پس از دوره آموزش، توانایی درک ساخت هایی که دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در زبان فارسی هستند، به طور معناداری افزایش یافت(05/0P<)، ولی توانایی درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای متعارف تغییر معناداری نکرد(05/0P>). توانایی پردازش توالی های شناختی بیماران در طول دوره آموزش افزایش یافته و اختلاف پیش آزمون و پس آزمون معنادار بود (05/0P<).
نتیجه گیری: تقویت توانایی پردازش توالی های پیچیده سبب بهبود توانایی درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای نامتعارف در بیماران مبتلا به زبان پریشی بروکا می شود، اما بر توانایی آنها در درک ساخت های دارای ترتیب سازه ای متعارف تاثیری ندارد.
"
مقایسه تأثیر دو روش آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر پریشانی روانشناختی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود نشانه های پریشانی روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان عقب مانده ذهنی در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری شامل مادران دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزشگاه های استثنایی شهر تبریز بود. پس از اجرای پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس، از بین آن ها، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده و در دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان آموزش تنظیم هیجان را در 8 جلسه 2 ساعتی، دریافت کرد. گروه دوم در طول همین مدت، هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجان شناختی (CERQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد که اثربخشی متغیرهای مستقل (آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) بر متغیرهای وابسته افسردگی (01/5=F و 03/0=p) ، اضطراب (27/7=F و 01/0=p) و استرس (17/10=F و 00/0=p) معنی دار است. بنابراین می توان گفت که روش های درمانی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی این متغیرها اثر بخشی متفاوتی دارند. مقایسه دو به دوی گروه ها در متغیرهای وابسته نشان می دهد که در متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت میانگین ها بین دو گروه معنی دار است و این تفاوت به نفع گروه آموزش تنظیم هیجان است. یعنی این روش تأثیر بیشتری روی آزمودنی ها داشته است. در مجموع نتایج نشان می دهند که آموزش تنظیم هیجان می تواند در کاهش پریشانی روانشناختی مادران کودکان عقب مانده ذهنی موثر واقع شود.
اثربخشی ارائه ، ساخت فردی و ساخت گروهی نقشه مفهومی به عنوان یک راهبرد آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"رویکرد سازنده گرایی یکی از چارچوب های نظری مهم در شکل گیری و هدایت بازنگری ها و فعالیت های جدید آموزشی است. تاکید ساختن گرایان بر این است که افراد دانش را فعالانه می سازند. یکی از روش های آموزشی نوین که ارتباط بسیار نزدیک با رویکرد سازنده گرایی دارد، نقشه مفهومی است. نقشه مفومی بازنمایی تجسمی روابط معنادار میان مفاهیم است. هدف کلی پژوهشی که مقاله حاضر بر اساس یافته های آن تهیه شده، تعیین اثر بخشی استفاده از نقشه مفهومی به عنوان راهبرد یاددهی– یادگیری است. اهداف جزیی این پژوهش مقایسه اثربخشی ارایه نقشه های مفهومی از پیش آماده شده با نقشه های مفهومی تهیه شده از سوی فراگیران و همچنین مقایسه اثربخشی شیوه های انفرادی و گروهی تهیه نقشه مفهومی است. آزمودنی های پژوهش 55 معلم مقطع ابتدایی بود که در یک دوره آموزشی ضمن خدمت در سه کلاس شرکت داشتند. طرح پژوهشی یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. در این پژوهش آزمودنی ها در سه گروه آزمایشی مشارکت داشتند. برای گروه اول آزمایشی نقشه های از پیش آماده شده در فرآیند آموزشی کلاسی ارایه شد. گروه دوم به صورت انفرادی و گروه سوم به صورت گروهی به تهیه نقشه های مفهومی پرداختند. یافته های پژوهش نشان می دهند که میانگین نمرات پس آزمون های هر سه گروه نسبت به پیش آزمون ها افزایش یافته است، اما بیشترین تاثیر نقشه مفهومی در شیوه ساخت انفرادی نقشه مفهومی و کمترین تاثیر آن در ارایه نقشه های مفهومی مشاهده شده است.
"
بررسی عملکرد افراد مبتلا به PTSD ناشی از جنگ در حافظه شرح حال رویدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر رابطه بین توانایی دستیابی به مواد شرح حال اختصاصی از حافظه و نشانه های استرس پس از سانحه را مورد بررسی قرار داده است. نمونه های این مطالعه شامل یک گروه از مبتلایان به PTSD ناشی از جنگ، به عنوان گروه آزمایشی و دو گروه کنترل (Non-PTSD و سالم) می باشند که در متغیرهای سن و هوش همتا شده اند. آزمودنی ها پس از تکمیل مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد (IES-R)، سیاهه افسردگی بک (BDI)، سیاهه اضطراب بک (BAI)، و مقیاس هوش تجدید نظر شده وکسلر بزرگسالان (WAIS-R)، به تکمیل آزمون حافظه شرح حال (AMT) پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به PTSD در مقایسه با گروه های کنترل قادر به بازیابی خاطرات اختصاصی کمتری بودند، کاهش اختصاصی بودن خاطرات در AMT با استرس پس از سانحه گسترده تری در گروه-های دارای سابقه تروما همراه می باشد و همچنین افرادی که دارای نشانه شناسی های شدیدتری بودند، نواقص حافظه وسیعتری را نشان دادند. سرانجام، نتایج نشان داد که میزان این نواقص با نشانه های خاص PTSD رابطه مستقیمی دارد. داده های این مطالعه برحسب دستیابی توافقی به مواد شرح حال اختصاصی در افراد مبتلا که منعکس کننده یک فرآیند تنظیم اثر می باشد، بحث شده است.
بررسی مؤلفه های شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زدن به افراد مبتلا به بیماری های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مطالعه، رابطه بین اجزای شناختی، هیجانی و رفتاری انگ زنی به بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، بررسی و از این طریق اعتبار دو مدل اسنادی و ارزیابی خطر در این نمونه بررسی شد.
روش: این مطالعه از نوع مقطعی ـ تحلیلی بود و روی 324 نفر از کارآموزان و کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی تهران انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های سطح آشنایی با بیماری روانی و اسناد – 27 استفاده شد.
یافته ها: داشتن اطلاعات در مورد کنترل پذیری بیماری و خطرناک بودن بیمار بر اجزای هیجانی انگ بیماری روانی تاثیر داشت. یافته ها نشان داد که داشتن اطلاعات درباره خطرناک بودن، بدون واسطه باور به مسوولیت شخصی، و به طور مرتبط با اجزای هیجانی انگ بیماری روانی رابطه دارد. با افزایش میزان آشنایی با بیماری روانی تمایل آزمودنیها به رفتارهای وادارسازی کاهش می یافت؛ و آزمودنی هایی که به آنان اطلاعاتی مبنی بر خطرناک بودن بیمار داده شده بود، تمایل بیشتری برای وادارسازی بیماران نشان می دادند. آشنایی بیشتر با بیماری روانی با تمایل کمتر به جداسازی بیماران و داشتن اطلاعات مبنی بر خطرناک بودن بیمار با تمایل بیشتر به جداسازی بیماران همراه بود. خطرناک بودن بیمار و مسوولیت شخصی، با واسطه اجزای هیجانی بر وادارسازی بیماران تاثیر می گذاشت. اجزای هیجانی در تاثیر خطرناک بودن، و مسوولیت شخصی، در رفتار انگ زنی نقش واسطه ای دارد و در برخی موارد مستقلا عمل می کند.
نتیجه گیری: هر دو مدل اسنادی و ارزیابی خطر در شکل گیری بخشی از انگ بیماری روانی نقش دارند؛ و به ویژه به نظر می رسد که مدل ارزیابی خطر در نشان دادن واکنش های هیجانی و رفتارهای تبعیض آمیز به بیماران روانی موثر باشد.
فرا تحلیل اثربخشی روش های تدریس فعال در عملکرد تحصیلی دانش آموزان ایرانی: یک مطالعه مرور ساختاریافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش از اساسی ترین نیازهای بشر است. بدون آموزش، هیچ جامعه ای نمی تواند به بقای خود ادامه دهد، در برنامه های درسی جدید و روش های آموزش آن، تأکید اساسی بر روش هایی است که در آن دانش آموز نقش فعالی دارد. در این روش ها، نقش اصلی در فرآیند یادگیری بر عهده دانش آموز است؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف بهره گیری از یکی از شیوه های مرور ساختاریافته، تحت عنوان «فرا تحلیل»، به تحلیل و ترکیب نتایج پژوهش های انجام شده در کشور ایران، پیرامون میزان اثربخشی روش های تدریس فعال در عملکرد تحصیلی دانش آموزان ایرانی انجام شده است. بدین منظور، تعداد 49 پژوهش انجام یافته در میزان اثربخشی روش های تدریس فعال گردآوری و از میان آن ها تعداد 46 پژوهش که قابلیت بررسی به روش تابان را داشت، برای فرا تحلیل انتخاب شد. پژوهش ها بر اساس این فهرست که شامل مؤلفه های روش شناختی تحقیق مانند پرسش ها، فرضیه ها، اهداف، جامعه آماری، نمونه گیری، روش پژوهش، روش آماری، روایی و پایاییِ پرسشنامه ها است، برای فرا تحلیل انتخاب شدند.نتایج پژوهش حاضر با بهره گیری از روش ترکیب اندازه اثر با رهیافت «d کوهن » نشان داد که روش های تدریس فعال نسبت بهروش های تدریس متداول (سخنرانی)، عملکرد تحصیلی دانش آموزان را به اندازه 88/0 واحد انحراف معیار بهبود می بخشد. همچنین یافته های جانبی تحقیق نشان داد حجم کلاس یادگیری به عنوان متغیر تعدیل کننده، اثربخشی روش های تدریس فعال را در عملکرد دانش آموزان ایرانی تحت تأثیر قرار می دهد و بیانگر این نکته است که هر چه حجم کلاس کم باشد میزان اثربخشی روش های تدریس فعال بیشتر می شود. از این مطالعه می توان درزمینهٔ طرح ریزی برنامه های آموزش دانش آموزان و یادگیری مؤثر آنان بهره جست.
کارکرد سبکهای تفکر و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده های فنی مهندسی و روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه کارکرد سبکهای تفکر و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی در بین دانشجویان دانشکده فنی ـ مهندسی و روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران بود. نمونه مورد مطالعه 288 دانشجو (146 نفر فنی ـ مهندسی و 142 نفر روان شناسی و علوم تربیتی) بود که دانشجویان رشته روان شناسی و علوم تربیتی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و دانشجویان رشته فنی ـ مهندسی از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها از طریق پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ و واگنر و پرسشنامه خودگزارشی پیشرفت تحصیلی جمع آوری و سپس از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه وt مستقل تحلیل شد. برای روایی پرسشنامه از نظر متخصصان و برای پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد. که مقدار آن 75/0 به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که در سبک تفکر اجرایی دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی و در سبک تفکر قانونگذارانه، دانشجویان دانشکده های فنی ـ مهندسی بالاتر بودند و در سبک تفکر قضایی تفاوتی بین آنان وجود نداشت. همچنین سبک تفکر اجرایی در بین دانشجویان دانشکده های فنی ـ مهندسی و سبک تفکر قانونگذارانه در بین دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی بیشترین قدرت پیش بینی پیشرفت تحصیلی را داشته اند و اینکه در سبک تفکر اجرایی و قضایی بین دانشجویان پسر و دختر دانشکده های فنی ـ مهندسی تفاوت معناداری وجود داشت و در سبک اجرایی دختران و در سبک قضایی پسران بالاتر قرار داشتند و در سبک تفکر قانونگذارانه، دانشجویان پسر دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی بالاتر از دختران قرار داشتند.
رابطه بین راهبردهای یادگیری و سبک های اسناد در دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش، بهمنظور بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) و سبکهای اسناد (درونی و بیرونی) انجام گرفت.
روش: در این مطالعه که از نوع همبستگی بود، آزمونهای راهبردهای یادگیری کرمی و سبک اسناد سلیگمن در مورد 384 دانشآموز مقطع متوسطه شهرستان شیروان به اجرا درآمد. در تحلیل فرضیهها از برنامههای آماری SPSS 11.5 و آزمون t ، تحلیل واریانس یکطرفه و مجذور کای استفاده شد. متغیرهای مربوط به ابعاد اسناد در دو موقعیت درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: میزان استفاده دانشآموزان دختر از راهبردهای یادگیری، هم در حوزه شناخت و هم در حوزه فراشنـاخت، از پسران بیشتر بود. همچنین دانشآموزان دارای سبک اسناد درونی بهطور معنیداری بیشتر از دانشآموزان دارای سبک اسناد بیرونی از راهبردهای فراشناختی یادگیری استفاده کردند.
نتیجهگیری: دختران دانشآموز از راهبردهای یادگیری بیشتر از پسران استفاده میکنند. احتمال میرود که انتسابهای درونی و راهبردهای فراشناخت در افزایش موفقیت و خودکارآمدی تحصیلی، یادگیری عمیقتر و عزتنفس دانشآموزان موثر باشند. "
بررسی رابطه تجربه فراشناختی والدین و تجربه فراشناختی دانش آموزان و پیشرفت درسی آنان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه تجربه فراشناختی (metacognitive) والدین و تجربه فراشناختی دانش آموزان و پیشرفت درسی آنان می باشد. این پژوهش بر اساس مدل پیشنهادی جاکوبز و با استفاده از تحلیل مسیر انجام گرفته است. در این مدل، ارایه تجربه فراشناختی (برنامه ریزی، تنظیم، ارزشیابی) به وسیله والدین یک متغیر مستقل محسوب می شود که از چهار مولفه سرمشق دهی، تشویق، تسهیل و پاداش تشکیل شده است و بر تجربه فراشناختی دانش آموزان؛ یعنی برنامه ریزی، تنظیم و ارزشیابی تاثیر مستقیم می گذارد. مطابق این مدل، ارایه تجربه فراشناختی والدین از راه تاثیر بر تجربه فراشناختی دانش آموزان بر پیشرفت درسی آنها تاثیر می گذارد. بدین منظور، 201 دانش آموز (81 پسر و 120 دختر) از کلاس سوم راهنمایی انتخاب شدند و با پاسخگویی به پرسشنامه ارایه تجربه فراشناختی والدین، ادراک خود را از تاثیر پدر و مادر بر تجربه فراشناختی خویش نشان دادند. علاوه بر این، پرسشنامه تجربه فراشناختی دانش آموزان را نیز تکمیل کردند. پایایی دو ابزار با روش آزمون مجدد و آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای پرسشنامه اول، ضریب 90 درصد و برای پرسشنامه دوم، ضریب 91 درصد حاصل شد. در پایان، از میانگین نمرات نهایی دروس ریاضی و ادبیات فارسی به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر، بیانگر تاثیر مستقیم تجربه فراشناختی والدین بر تجربه فراشناختی دانش آموزان و نیز تاثیر مستقیم تجربه فراشناختی دانش آموزان بر پیشرفت درسی آنها بود. همچنین نتایج نشان داد که ارایه تجربه فراشناختی والدین از راه تاثیر بر تجربه فراشناختی دانش آموزان، به طور معنی داری پیشرفت تحصیلی را پیش بینی می نماید. علاوه بر این، اگر چه ضریب آنها برای مسیر مستقیم بین تجربه فراشناختی والدین و پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود، بررسی جداگانه مولفه های ارایه تجارب فراشناختی والدین با استفاده از تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که حتی با کنترل این مولفه ها، باز هم مولفه تشویق به عنوان یک عامل مهم، بعد از تجارب فراشناختی، پیشرفت درسی را تبیین می نماید.