فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۴۱ تا ۱٬۵۶۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
رشد روز افزون کمی و کیفی فناوری های گونا گون آموزشی رایانه ای ویژه ی دانش آموزان نابینا و کم بینا در دنیا، متولیان، مربیان و والدین کودکان و دانش آموزان با آسیب بینایی را بر آن می دارد تا با پیگیری تازه ترین اخبار این عرصه، با آخرین یافته های روز آشنا شوند و آن ها را در امر آموزش و پرورش این گروه از کودکان بکار برند. این مقاله بر آن است تا با بهره گیری از مقاله های علمی، وبسایت های تخصصی و منابع رسمی، کارآمدترین و جدید ترین های فناوری های آموزشی و توان بخشی در حوزه ی آسیب بینایی شامل سخت افزارها و نرم افزارها را معرفی و مرور کند.
اثر بخشی برنامه حضوری – مجازی درمان تعامل والد-کودک بر اساس رویکرد آیبرگ بر اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه حضوری- مجازی درمان والد- کودک براساس رویکرد آیبرگ بر کودکان با اختلالات رفتاری مراکز پیش دبستانی در شهر تهران انجام شده است. روش : این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با 30 مادر کودکان با اختلالات رفتاری پیش دبستانی (15 مادر گروه آزمایشی و 15 مادر گروه گواه) و با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه قبل از برنامه ، سیاهه رفتاری کودکان آیبرگ (ECBI) (آیبرگ، پنگوس،1999، آیبرگ، رابینسون، 1993) سیاهه رفتاری کودکان (CBCL) آخن باخ و رسکولار(2000) آزمون ملاک های اختلالات رفتاری بر DSM5 (2013) ( را کامل کردند سپس برنامه را طی 14جلسه فقط برای گروه آزمایش اجرا شد وگروه گوا ه هیچ برنامه ای را دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل از آزمون T مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان دادکه برنامه حضوری – مجازی درمان تعامل والد- کودک براساس رویکرد آیبرگ به طور معناداری در کاهش اختلالات رفتاری موثر بوده است. بحث : الگوی کلی نتایج حاکی از آن است که این برنامه درکاهش اختلالات رفتاری اثربخش بوده ، بنابراین می توان از آن به عنوان یک الگوی درمانی در مراکز پیش دبستانی استفاده شود.
ارزیابی و مداخله در فرایند سازگاری خ انواده های کودکان با نیازهای ویژه: م عرف ی الگوی دوگانه «ای بی سی ایکس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یافته های پژوهشی نشان می دهند والدین دارای فرزند با نیازهای ویژه فشارهای بیشتری را در زمینه های مختلف تجربه می کنند که می تواند بر کارکردهای خانواده تأثیر گذاشته و منجر به ناسازگاری و آسیب پذیری شود. هدف از پژوهش حاضر معرفی الگویی چند وجهی و پرکاربرد جهت ارزیابی و تبیین سازگاری خانواده های کودکان با نیازهای ویژه است. مقاله حاضر مروری است که با روش مرور نظام مند موضوع در وب گاه های معتبر علمی، به بررسی الگوی دوگانه «ای بی سی ایکس» پرداخته و ضمن بررسی اجزای الگو، روش کاربرد آن نیز ارائه شده است. الگوی دوگانه «ای بی سی ایکس» الگویی چندبُعدی در تبیین میزان فشار روانی و سازگاری خانواده های کودکان با نیازهای ویژه است. با بهره گیری از این الگو، متخصصان، مربیان و کارشناسان می توانند ضمن ارزیابی مطلوب میزان سازگاری خانواده های کودکان با نیازهای ویژه، مداخله های مناسبی برای بهبود عملکرد این خانواده ها انجام دهند.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر سطح همدلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان مقطع ابتدایی با مشکلات هیجانی-رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات هیجانی-رفتاری به شرایطی اشاره دارند که پاسخ های هیجانی و رفتاری فرد در مدرسه با هنجارهای سنی، قومی و فرهنگی متناسب نبوده و زمینه ناسازگاری های اجتماعی، خودمراقبتی ضعیف و شکست در تحصیل و همچنین اختلال های روانی دوران بزررگسالی را فراهم می سازند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجانی بر سطح همدلی و اشتیاق به مدرسه در دانش آموزان مقطع ابتدایی با مشکلات هیجانی-رفتاری انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر ما کو به تعداد 6102 نفر بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایدهی شدند. شرکت کنندگان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های همدلی پایه و اشتیاق به مدرسه را تکمیل کردند. آزمودنی های گروه آزمایشی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش خودتنظیمی هیجانی قرار گرفتند و گروه کنترل در معرض متغیر مستقل قرار نگرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه spss انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش خودتنظیمی هیجانی منجر به تفاوت معنا دار بین گروه ها در سطح همدلی F=11/09 ،P> 0/001( ( و اشتیاق به مدرسه ) 001 / F=12/11 ،P> 0 ( دانش آموزان شده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان مطرح ساخت که آموزش خودتنظیمی هیجانی مداخله مؤثری برای بهبود همدلی )عاطفی و شناختی( و اشتیاق به مدرسه )رفتاری، هیجانی و شناختی( دانش آموزان دارای مشکلات هیجانی-رفتاری در گروه آزمایشی است.
پاسخ به مداخله به عنوان نقشه راه فراگیرسازی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در یک روال هر روزه از آموزش عمومی خارج می شوند. اگرچه در این میان صداهایی مبنی بر آموزش این دانش آموزان در همان موقعیت عمومی (فراگیرسازی آموزشی) در کنار هم سالان شان به گوش می رسد، اما نحوه حمایت از نیاز های رفتاری و تحصیلی این دانش آموزان در قالب فراگیرسازی آموزشی هنوز مبهم است. در این مقاله با مروری کوتاه بر پیشینه تجربی پاسخ به مداخله، به تشریح علل اصلی ناکامی در فراگیرسازی آموزشی و راه حل های عرضه شده برای آن، در منابع اطلاعاتی پرداخته شده است. درواقع رویکرد پاسخ به مداخله در منابع اطلاعاتی به عنوان نقشه راهی برای اجرای فراگیرسازی آموزشی و رفع موانع پیش روی آن بیان شده است. به طورکلی، پاسخ به مداخله می تواند به عنوان رویکردی برای تسهیل فراگیرسازی دانش آموزان با مشکلات یادگیری و رفتاری در ایران به کار گرفته شود.
اثربخشی مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) بر تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی منجر به آسیب های روانی، رفتاری و هیجانی در کودکان مبتلا می شود. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) بر تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان پسر با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر یزد در شش ماهه دوم سال 1398 بود. حجم نمونه مورد نیاز در این پژوهش 30 نفر (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) بود اما پس از شروع مداخلات 2 والد در گروه آزمایش و 2 والد در گروه کنترل، از ادامه دریافت مداخله انصراف دادند. والدین کودکان حاضر در گروه آزمایش مداخله مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی (بروک و کلینتون، 2007) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (شیلد و کیکتی، 1997) بود. در نهایت، داده های حاصل از 26 والدین کودکان به شیوه تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار آماری 23 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) بر تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که مدل آموزشی رفتاری والدین (بارکلی) با بهره گیری از آموزش روش های مناسب برای کاهش رفتار نابهنجار کودکان، مهارت ابراز توجه مثبت به کودک، شیوه های برقراری تعامل مثبت و مدیریت رفتارهای نامطلوب و مهارت های توجه مثبت به عنوان یک روش کارآمد جهت افزایش تنظیم هیجانی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مورد استفاده گیرد.
مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبیعی بین والدین کودکان کم توان ذهنی و کودکان عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودکان کم توان ذهنی (160=N) و والدین کودکان عادی شهرستان سقز بودند که از بین آنها 80 نفر والد کودکان کم توان ذهنی به شیوه دردسترس و 80 نفر والد کودکان عادی بودند به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر، تیلور ، 1994)، پرسشنامه خود دلسوزی (نف،2003) و پرسشنامه شوخ طبعی (مارتین و دیگران،2003) است. روش تجزیه و تحلیل، آزمون تحلیل واریانس چند متغیره بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین والدین کودکان کم توان ذهنی و والدین کودکان عادی از لحاظ نارسایی هیجانی، خود دلسوزی و سبک های شوخ طبعی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0 ≥ P). نتیجه گیری: والدین کودکان کم توان ذهنی به دلیل مشکل فرزندشان مشکلات نارسایی هیجانی و خود- دلسوزی بیشتر داشتند و از سبک های شوخ طبعی پرخاشگرانه و خودتحقیرگرایانه نسبت به والدین سالم استفاده کردند. بنابراین والدین کودکان کم توان ذهنی نیاز به توجه و حمایت بیشتر در زمینه آموزش و تربیت کودکان دارند.
اثربخشی برنامه والدگری ذهن آگاهانه بر خودتنظیمی هیجانی کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش به منظور اثربخشی آموزش والدگری ذهن آگاهانه بر خودتنظیمی هیجانی کودکان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی انجام شد. روش: طرح حاضر شبه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل مادران کودکان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی در سال تحصیلی 1397 - 1398 شهر تهران بود که تعداد 30 نفر از مادران کودکان 7 تا 12 ساله دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی (بر اساس مصاحبه بالینی و تکمیل مقیاس کانرز والدین) به روش نمونه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کارکردهای اجرایی بریف استفاده شد. سپس برنامه آموزشی والدگری ذهن آگاهانه در هشت جلسه دوساعته برای آنها اجرا شد. یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله والدگری ذهن آگاهانه منجر به ارتقای معنادار نمرات خودتنظیمی هیجانی شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهند که والدگری ذهن آگاهانه بر افزایش خودتنظیمی هیجانی کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تأثیر دارد. همچنین روش والدگری ذهن آگاهانه والدین می تواند موجب کاهش میزان اضطراب کودکان مبتلابه اختلال نقص توجه/بیش فعالی شود. به واسطه مؤثر بودن برنامه والدگری ذهن آگاهانه برافزایش خودتنظیمی هیجانی، طراحی و مداخله این برنامه برای والدین دارای کودکان با اختلال نقص توجه / بیش فعالی و سایر گروه های نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.
فراتحلیل ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این فراتحلیل، تعیین ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی در ایران بود. روش پژوهش، فراتحلیل بود. این پژوهش با استفاده از تکنیک فراتحلیل و با یکپارچه کردن نتایج تحقیقات مختلف، اندازه اثر ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی را مشخص نمود. در مجموع نه پژوهش قابل قبول از لحاظ روش شناختی انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. منابع جستجوی داد ه ها، اسناد علمی دانشگاه ها، پایگاه مجلات تخصصی نور، پایگاه اطلاعات علمی و پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران بودند. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود. یافته های پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر ویژگی های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی والدین خویشاوند و غیرخویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی بالا بود. بنابراین، به نظر می رسد که برنامه های آموزشی قبل از ازدواج بتواند به عنوان روشی مناسب برای پیشگیری از ازدواج های خویشاوندی مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر، برنامه ریزی برای پیشگیری از آسیب های زیستی، شناختی و روانی- اجتماعی در والدین خویشاوند با بیش از یک فرزند استثنایی اهمیت ویژه ای دارد.
نقش مداخله مبتنی بر تعامل والد-کودک در درمان کودکان با اختلال هیجانی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلالات هیجانی رفتاری نتیجه انواع آسیب های روان شناختی در طی دوره تحول به خصوص دوره کودکی اولیه است که رفتارهای ضدّ اجتماعی، اختلال در عملکرد تحصیلی و اجتماعی را در سنین بعدی به دنبال دارد. الگوهای تعاملی خانواده ها با کودکان، ازجمله عوامل مؤثر بر فرآیند تحول و سلامت روان کودک در سنین نوجوانی و بزرگسالی و مداخلات مبتنی بر اصلاح تعاملات والد-کودک جزو درمان های کارآمد در درمان این اختلالات است. بدین ترتیب، هدف از این مطالعه مروری، بررسی شواهد درمان های مبتنی بر تعامل والد-کودک و اثربخشی این درمان ها بر انواع اختلالات روان شناختی در کودکان و همچنین بررسی ابعاد و ویژگی های آنها است. روش: این مطالعه از نوع مروری روایتی است که طی آن مطالعات انجام شده درباره نقش تعامل والد کودک در بهبود انواع اختلالات هیجانی رفتاری مورد بررسی عمیق قرار گرفته و در پایان نتیجه گیری لازم انجام شده است. نتیجه گیری: نتایج بررسی پژوهش های انجام شده در این حیطه مبین اثربخش و کارآمد بودن الگوهای درمانی مبتنی بر تعامل والد کودک بر گستره وسیعی از اختلالات هیجانی رفتاری درون نمود و برون نمود بوده است، بدین ترتیب، مداخلات باید بر کیفیت روابط بین والدین و کودک برای ارائه ی طرح درمانی تأ کید کنند. به همین منظور در این مقاله، با بیان ویژگی های کودک با اختلال هیجانی رفتاری و بررسی کیفیت روابط کودک با والد، مدل درمانی کارآمد و مفید جهت بهبود تعاملات و روابط ارائه شده که به عنوان یک روش مکمل و پیشگیرانه در حیطه آموزش و درمانگری، قابلیت استفاده دارد.
اثربخشی قصه گویی دیجیتالی بر تنظیم هیجان کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر استفاده از قصه گویی دیجیتالی بر تنظیم هیجان در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. این پژوهش با روش شبه آزمایشی و با دو گروه آزمایش و کنترل، با پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان دارای اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مادر و کودک وابسته به دانشگاه شهید بهشتی بود. 20 نفر از کودکان دارای اختلال طیف اتیسم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای برنامه مداخله قصه گویی دیجیتالی به صورت انفرادی ارائه شد. به منظور ارزیابی متغیر وابسته از سیاهه تنظیم هیجان (شیلدز و سیچتی، 1998) استفاده شد. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که برنامه مداخله به طور معناداری در افزایش تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه آزمایش موثر بوده است. در پایان استفاده از قصه گویی دیجیتالی به منظور ارتقای تنظیم هیجان کودکان دارای اختلال اتیسم مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
واکاوی محدودیت های تحصیلی دانشجویان نابینا و کم بینا: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر هدف، توصیف و فهم ادراک دانشجویان نابینا و کم بینا از محدودیت ها تحصیلی آنان در سطح آموزش عالی بود. مطالعه حاضر در سال تحصیلی 99-1398 با رویکرد کیفی، از نوع تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. از میان جامعه دانشجویان نابینا و کم بینا، تعداد 12 نفر از دانشجویان این طیف، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدف مند انتخاب، و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها با استفاده از الگوی تحلیل ارتباطی، و به صورت دستی انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد.نتایج در طبقات اصلی"چالش های کنکور"، " نامناسب بودن فضای فیزیکی دانشگاه" ، "چالش های ارتباطی"، "چالش های آموزشی" و"اهمال کاری سازمانی" و چندین طبقه فرعی استخراج شد. نتایج نشان داد، علی رغم تصویب و اجرای مقطعی قوانین حمایت کننده داخلی و بین المللی از حقوق معلولان، نیازهای تحصیلی این قشر از دانشجویان کمتر مد نظر قرار می گیرد؛ و در عمل به الزامات تحصیلی آنان توجهی نمی-شود. پیشنهاد می شود متصدیان امر با مورد توجه قرار دادن دستاوردهای کاربردی پژوهش، اقدامات لازم را انجام دهند.
مقایسه اثربخشی آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدین می توانند روش هایی مؤثر برای حل مشکلات رفتاری کودکان باشند. در این بین، مقایسه اثربخشی این دو روش، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش والدگری مثبت و مدیریت والدین بر مشکلات رفتاری کودکان انجام گرفت. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی والدین دانش آموزان دختر مبتلا به مشکلات رفتاری مدارس ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 98 بود که از بین آنها، تعداد 45 والد که دارای کودک مبتلا به مشکلات رفتاری معنادار بودند، انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفر )دو گروه آزمایش و یک گروه گواه( جایدهی شدند. پرسشنامه مقیاس کانرز والدین در هر سه مرحله مطالعه، روی هر سه گروه اجرا شد. آموزش والدگری مثبت طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، و آموزش مدیریت والدین طی 12 جلسه 90 دقیقه ای روی افراد گروه های آزمایش اجرا شد و افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که در مقایسه دو روش آموزشی، تفاوت معناداری مشاهده نشد ) 05 / .)P < 0 بدین معنا که آموزش والدگری مثبت و مدیریت والدینی، تأثیر یکسانی بر خرده مقیاس های مشکلات رفتاری کودکان داشته است؛ ولی تفاوت بین گروه های آزمایشی با گروه گواه در خرده مقیاس های اختلال رفتار هنجاری ) 05 / )F = 5/07 , P > 0 و بیش فعالی-تکانشگری ) 05 / F=4/52 , P> 0 ( معنادار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، هر دو روش والدگری مثبت و مدیریت والدین از کارآیی لازم برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان برخوردارند. در همین راستا، نتایج مطالعه حاضر، حا کی از عدم وجود تفاوت مشخص در میزان اثربخشی والدگری مثبت و مدیریت والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان است.
اثر بخشی آموزش امید بر درگیری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و خوشبینی تحصیلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش امید بر درگیری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری انجام شد. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش شهر بوشهر تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل40 دانش آموز که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه (گروه آزمایش 20 نفر) و (گروه کنترل 20 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه درگیری تحصیلی، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی و پرسشنامه خوش بینی تحصیلی بود. گروه آزمایش به مدت نه جلسه ۶۰ دقیقه ای و به صورت گروهی تحت آموزش شیوه نامه امید مبتنی بر نظریه اسنایدر قرار گرفت. داده های حاصل از پژوهش با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش امید بر درگیری شناختی (001/0≥p)، فرسودگی تحصیلی (001/0≥p) و خوش بینی تحصیلی (001/0≥p) در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری دو ماهه پایدار ماند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده از مطالعه حاضر می توان نتیجه گیری کرد که آموزش امید می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود درگیری تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری استفاده شود.
اثربخشی روایت درمانی بر احساس کهتری و افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی روایت درمانی بر احساس کهتری و افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: این مطالعه با رویکرد کمی و به روش نیمه آزمایشی و با بکارگیری طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری متشکل از تمام مادران دانش آموزان کم توان ذهنی شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1398 - 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری )آزمایشی و گواه( جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های استاندارد افسردگی بک ) 1961 ( و احساس کهتری یائو و همکاران ) 1997 ( در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایشی مداخله روایت درمانی را در 8 جلسه 5/ 1 ساعته و هر هفته 2 جلسه دریافت کردند، در صورتی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را طی مدت زمان انجام پژوهش دریافت نکرد. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معناداری 05 / 0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی و احساس کهتری گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده و این کاهش در مرحله پیگیری نسبتاً ثابت مانده است ) 001 / .)p>0 نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، روایت درمانی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی مورد توجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاسمی روبه افزایش است و مطالعه علمی آن جهت شناخت بیشتر این بیماری غیر واگیر و به کارگیری مؤثرترین مداخلات درمانی اجتناب ناپذیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی شهر کرمانشاه بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری 317 بیمار تالاسمی بودند که 45 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفره) و یک گروه گواه (15 نفر) جایگذاری شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(1980) بود که اعتبار آن با دیدگاه صاحب نظران و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ(90/0) حاصل شدند. برای تحلیل داده ها نیز از آماره توصیفی و استنباطی تحلیل کواریانس با نرم افزار Spss24 استفاده شد. گروه آزمایش اول تحت مداخله درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش،گروه آزمایش دوم تحت مداخله درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. نتایج حاکی از این بود که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر بهزیستی روان شناختی بیماران تالاسمی مؤثرند(05/0>P). همچنین بیمارانی که تحت درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بودند نسبت به درمان شناختی رفتاری، بهزیستی روان شناختی بالاتری از خود نشان دادند(05/0>P). نتایج نشان داد برای افزایش کیفیت روحیات روان شناختی بیماران تالاسمی، مداخله درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش نسبت به درمان شناختی- رفتاری اثربخش تر است.
بررسی اثربخشی برنامه سال های باور نکردنی بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال های رفتاری تمام جنبه های زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد در حالی که استفاده از برنامه سال های باور نکردنی مبتنی بر برنامه والدین با نتایج مؤثری همراه است. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی برنامه سال های باور نکردنی مبتنی بر برنامه والدین بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری در شهر اصفهان انجام شد. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بود. در این پژوهش 30 نفر از مادران کودکان با اختلال رفتاری شرکت داشتند که به روش نمونه گیری تصادفی از دبستان پسرانه امیرکبیر شهر اصفهان انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند به نحوی که هر گروه از 15 نفر تشکیل شده بود. گروه آزمایش در 12 جلسه در برنامه سال های باور نکردنی شرکت کردند در حالی که به گروه شاهد این آموزش ارائه نشد. ابزار این پژوهش مقیاس رابطه والد-کودک پیانتا بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نسخه 23 نرم افزار SPSSتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش برنامه سال های باور نکردنی اثر معناداری بر تعامل مادر و کودک با اختلال رفتاری و خرده مقیاس های آن (تعارض، نزدیکی و وابستگی) داشت (001/0P
مقایسه آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خود تنظیمی در بهبود راهبرد های مقابله زناشویی و تنظیم شناختی هیجان والدین دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی در بهبود راهبرد های مقابله زناشویی و تنظیم شناختی هیجان والدین دارای فرزند کم توان ذهنی هدف: هدف این پژوهش مقایسه تأثیر آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی ( SRCT ) بر تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای مقابله زناشویی والدین دارای فرزند کم توان ذهنی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با رویکرد کاربردی و با بهره گیری از طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری (یک ماهه) با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه شامل 41 زوج از والدین دارای فرزند کم توان ذهنی بود که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (زوج درمانی هیجان مدار، 12زوج و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی، 14زوج) و یک گروه گواه (15 زوج) جایگزین شدند. زوج درمانی هیجان مدار ( EFT ) در 10 جلسه و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی ( SRCT ) در 8 جلسه (هفته ای یک جلسه) بر روی گروه های آزمایش انجام شدند و داده های حاصل از پرسشنامه راهبردهای مقابله زناشویی بومن و تنظیم شناختی هیجان با آزمون طرح مختلط اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار ( EFT ) و زوج درمانی کوتاه مدت به شیوه خودتنظیمی ( SRCT )، باعث افزایش نمرات زوج ها در تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای مقابله زناشویی می شود. یافته ها همچنین نشان داد، اثر بخشی هر دو مداخله بعد از یک ماه باقی مانده است. نتیجه گیری: با توجه به نقش تنظیم شناختی هیجان و راهبرد های مقابله زناشویی در تعاملات زوجین، پیشنهاد می شود از شیوه هیجان مدار و خودتنظیمی برای بهبود راهبردهای مقابله زناشویی و تنظیم شناختی هیجان و کاهش تعارضات زناشویی در والدین دارای فرزند کم توان ذهنی استفاده کرد .
تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی تاب آوری ویژه مادران دارای فرزند با اختلال فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی تاب آوری ویژه مادران دارای فرزند با اختلال فلج مغزی انجام شد. روش: پژوهش به روش کیفی از نوع تحلیل کیفی متن صورت گرفت. جامعه پژوهشی شامل کتاب ها و مقالات تخصصی فارسی و انگلیسی در دسترس در حوزه آموزش تاب آوری، مدل ها و الگوهای تاب آوری در 20 سال اخیر، متخصصان تاب آوری و مادران دارای فرزند با اختلال فلج مغزی بود. انتخاب از میان منابع کتابخانه ای شامل تمامی منابع مرتبط بود، انتخاب از میان متخصصان به روش گلوله برفی و انتخاب از میان مادران به روش در دسترس صورت گرفت. در نهایت، 12 متخصص و 8 مادر در مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون از نوع شبکه مضامین استفاده شد. اعتبارسنجی مضامین با روش های نظر ممیز بیرونی و محاسبه شاخص CVR صورت گرفت. یافته ها: نشان داد که ضرورت های آموزشی مادران در 6 محور قالب بندی می شود. این 6 محور شامل: 1. ضرورت آشنایی مادران با مفهوم تاب آوری، عوامل مؤثر بر آن و ویژگی های افراد تاب آور، 2. آشنایی با عوامل حمایتی درونی و بیرونی در ارتقاء تاب آوری، 3. نقش افکار منفی و تحریف های شناختی و راهکارهای مقابله با آنها در تاب آوری، 4. لزوم به کارگیری راهبردهای تنظیم هیجان کارامد در مواجهه با مشکلات، 5. نقش معنویت در تاب آوری و معنایابی در رنج و 6. آشنایی مادران با فرایند هدف گذاری و نقش آن در تاب آوری می باشد. برای این 6 محور، 12 جلسه آموزشی تعریف شد.
غنی سازی تجارب زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی-اجتماعی پایین از طریق داستان خوانی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله اولیه برای کاستن از مشکلات پایدار در زبان و ابعاد مرتبط با آن در کودکان در معرض خطر برای آسیب زبان از اهمیت برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآیی برنامه داستان خوانی مشارکتی بر رشد مهارت های زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی و اجتماعی پایین انجام گرفت. این مطالعه به شیوه شبه آزمایشی با طرح دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. از دو مرکز پیش دبستانی در شهرک احمدآباد مستوفی طی غربالگری چند مرحله ای، 30 نفر از کودکانی که نمره آزمون رشد زبان آن ها یک تا دو انحراف معیار زیر میانگین (85-70) بود با تشخیص مشکلات زبانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش (15 نفر) در قالب 4 گروه کوچک، طی 30 جلسه 45 دقیقه ای به صورت سه جلسه در هفته برنامه داستان خوانی مشارکتی را دریافت کردند. برای گردآوری داده ها، نسخه فارسی آزمون رشد زبان و گفتار روایتی اجرا شدند . داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. نتایج حاکی از تاثیر معنادار (001/0P=) برنامه در افزایش مهارت های معنی شناسی، نحو و به طور کلی رشد زبان و بهبود گفتار روایتی در آزمودنی های گروه آزمایشی است. بررسی نمرات تفاضلی مرحله پس آزمون و پیگیری حاکی از پایداری اثربخشی برنامه مداخله است . بر این اساس برنامه داستان خوانی مشارکتی به عنوان یک برنامه پیشگیرانه و پلی در جهت کم کردن شکاف واژگانی برای کودکان در معرض خطر توصیه می شود.