فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر فناوری بر انگیزش پیشرفت تحصیلی، یادگیری، و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی در درس زبان انگلیسی بود. این پژوهش یک پژوهش کاربردی بود که به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی استان کرمان بودند که در سال تحصیلی 98-1397 در پایه هفتم مشغول به تحصیل بودند. از میان آنها تعداد 28 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش طی یک ماه در کنار آموزش سنتی معلم، از آموزش آنلاین و آفلاین نیز بهره مند شدند اما گروه کنترل به شیوه سنتی آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی ولایتی (1395)، آزمون محقق ساخته یادگیری و آزمون محقق ساخته یادداری بود که برای هر دو گروه یکبار قبل از شروع کار و یکبار پس از پایان کار انجام شد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل های آماری نشان دادند آموزش مبتنی بر فناوری به طور معناداری موجب افزایش انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش و همچنین بهبود و رشد یادگیری و تداوم یادداری آنها در درس زبان انگلیسی شده است.
تحلیل محتوای کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس الگوی ویلیام رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل محتوا ازجمله روش های ضروری، برای برنامه ریزان درسی جهت شناخت پاره ای از مشکلات تحصیلی و یادگیری دانش آموزان، رفع نواقص و کاستی ها و گنجاندن اصولی مفاهیم برنامه درسی است.هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی بود. از جامعه فوق 50% از متن، تصاویر و پرسش های هر کتاب، به عنوان نمونه، به ترتیب برای تحلیل محتوای متن، تصاویر و پرسش ها، با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و برای تعیین میزان درگیری دانش آموز با محتوا از الگوی ویلیام رومی استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان درگیری دانش آموز با متن، در پایه چهارم، پنجم و ششم به ترتیب (0، 0 و 005/0)؛ میزان درگیری دانش آموز با تصویر به ترتیب (45/1، 17/0 و 5/0)؛ و میزان درگیری دانش آموز با پرسش ها به ترتیب (49/0، 58/0و 1/1) بود. درمجموع می توان نتیجه گرفت که کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی از لحاظ متن جزء کتاب های غیرفعال و از لحاظ پرسش ها جزء کتاب های فعال محسوب می شوند. از لحاظ تصاویر کتاب های پایه چهارم و پنجم غیرفعال و کتاب پایه ششم فعال است.
اثربخشی تحریک الکتریکی از روی جمجمه (tDCS) بر توجه و حافظه فعال دیداری - شنیداری در کودکان مبتلا به اختلال نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : نارساخوانی یکی شایع ترین اختلال های یادگیری است. یکی از عوامل اصلی که در این اختلال نقش عمده دارد، نقص در توجه و حافظه کاری دیداری- شنیداری است که باعث مشکلات زیادی در زمینه تحصیل آنها می شود. این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی ( tDCS ) بر توجه و حافظه کاری دیداری- شنیداری در کودکان نارساخوان دوره ابتدایی انجام شد. روش: از بین دانش آموز پسر دوره ابتدایی مدارس اختلال های یادگیری شهرستان سقز به شیوه نمونه گیری هدفمند 24 نفر انتخاب شدند، آزمودنی ها را به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم کرده سپس آزمونی ها قبل و بعد از درمان به وسیله آزمون ان بک و آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی (نما) ارزیابی شدند. گروه مداخله 15 جلسه به صورت یک روز در میان با شدت 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه در ناحیه DLPFC تحت درمان تحریک الکتریکی مغزی ( tDCS ) بر اساس توافق نامه درمان قرار گرفتند، اما گروه شاهد هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس و نرم افزار 20 SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که بین گروه مداخله و کنترل در بهبود حافظه کاری دیداری و توجه تفاوت معنادار وجود دارد . همچنین تحریک آندی، تأثیر مثبت در بهبود عملکرد فرد در بعد شنیداری حافظه کاری دارد ، اما معنادار نیست . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تحریک آندی بر توجه و حافظه کاری دیداری مؤثر و موجب بهبود مشکل نارساخوانی می باشد.
پیش بینی اضطراب اجتماعی بر مبنای حمایت اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی در نوجوانان معلول جسمی- حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی اضطراب اجتماعی بر مبنای حمایت اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی در نوجوانان معلول جسمی- حرکتی شهر شیراز انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر معلول جسمی-حرکتی در سال تحصیلی 95-94 در مقطع متوسطه ی اول و دوم شهرستان شیراز بودندنتایج نشان داد از بین مؤلفه های خودکارآمدی اجتماعی، خودکارآمدی برای کنترل شناختی (41/0 =r) و خودکارآمدی برای کنترل عاطفی (26/0-= r) با ترس از ارزیابی منفی رابطه معنی داری دارد. علاوه بر این، از بین مؤلفه های حمایت اجتماعی،حمایت هیجانی/اطلاع رسانی 24/0-r= و حمایت مهربانی 24/0- r=با اجتناب و اندوه عمومی رابطه معنی داری دارد. از بین مؤلفه های خودکارآمدی اجتماعی، خودکارآمدی برای کنترل شناختی (32/0 =r) و خودکارآمدی برای کنترل عاطفی 36/0- r= با اجتناب و اندوه عمومی رابطه معنی داری دارد. همچنین مؤلفه های حمایت اجتماعی با اجتناب و اندوه در موقعیت های جدید رابطه معنی داری ندارد. همچنین، از بین مؤلفه های خودکارآمدی، خودکارآمدی برای کنترل شناختی (26/0 =r) با اجتناب و اندوه در موقعیت های جدید رابطه معنی داری دارد. نتایج رگرسیون نشان داد از میان مؤلفه های خودکارآمدی اجتماعی، تنها خودکارآمدی برای کنترل شناختی به طور معنی داری ترس از ارزیابی منفی (01/0p < - 4/0β=) اجتناب و اندوه عمومی (001/0p= - 27/0β=) و اضطراب و اندوه در موقعیت های جدید (01/0p < - 27/0β=) را پیش بینی می کند. با توجه به رابطه منفی مؤلفه های حمایت اجتماعی، با اضطراب اجتماعی، پیشنهاد می شود که درمانگران و متخصصان حوزه بهداشت روان، به نقش این متغیر در مداخلات درمانی توجه بیشتری نشان دهند.
طراحی فضاهای یادگیری برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه مشکلات و کم توانی های ناشی از اختلال طیف اتیسم، همراه همیشگی کودکان با اختلال طیف اتیسم است می توان با مداخله های درمانی زودهنگام، زمینه لازم جهت توانمندسازی این کودکان را فراهم ساخت. اما نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که محیط های معمول یادگیری براساس نیازها و خلق و خوی کودکان با اختلال طیف اتیسم طراحی نشده اند و معمارانی که وظیفه طراحی فضاهای یادگیری برای این کودکان را برعهده دارند نسبت به مشکلات حسی آنها اطلاعات اندکی دارند، بنابراین قادر به طراحی فضاهای یادگیری برای آنها نیستند. در نتیجه، هدف از پژوهش حاضر، مرور مطالعات صورت گرفته در جهت ارائه راهکارهایی برای طراحی فضاهای یادگیری مخصوص کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. باتوجه به اهمیت رعایت مناسب سازی فضاهای یادگیری برای کودکان با اختلال طیف اتیسم، براساس «قانون حمایت از حقوق معلولان»، رهنمودهایی توسط مطالعات مختلف پیشنهاد شده است و رعایت اصولی ضرورت دارد. پژوهش حاضر نشان می ده د م طالعات صورت گرفته بر رعایت موارد زیر در طراحی ف ضاهای یادگیری م ناسب تأکید کرده اند: 1) ساختار فضایی قابل درک و سازمان یافته، 2) تأمین ترکیبی از فضاهای کوچک و بزرگ، 3) پیش بینی پذیری، 4) کنترل بیشتر کودک بر محیط، 5) درک منظور هر فضا، 6) مسیریابی، و 7) طراحی برای تعامل اجتماعی. باتوجه به کاستی هایی که در این زمینه در ایران به چشم می خورد لزوم از میان برداشتن کاستی ها و رعایت اصول طراحی فضاهای یادگیری برای کودکان با اختلال طیف اتیسم، بیش از پیش احساس می شود.
نقش انعطاف پذیری در پیش بینی علائم اختلال های رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی با میانجی گری سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
113 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش انعطاف پذیری در پیش بینی علائم اختلال های رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی با میانجی گری سبک های فرزند پروری بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد.که در این پژوهش 158 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدایی به روش نمونه گیری هدفمند از دو مدرسه استثنایی گلستان و پرورش تبریز انتخاب شدند. سپس، پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک (آخنباخ،1991) و سبک های فرزند پروری (بامریند،1973) توسط والدین تکمیل گردید و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (برگ و گرانت، 1948) به صورت رایانه ای توسط آزمودنی ها انجام شد. همچنین پس از حذف 8 پرسشنامه مخدوش، داده های گردآوری شده 150 نفر با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین انعطاف پذیری با علائم اختلال های رفتاری (001/0=P) و همچنین بین سبک فرزند پروری مقتدرانه با علائم اختلال های رفتاری رابطه منفی و معنادار وجود دارد) 006/0=P). همچنین نتایج نشان داد که اکثر والدین دارای سبک فرزند پروری مقتدرانه (79%) بودند. علاوه بر این نتایج معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی نشان داد که انعطاف پذیری و سبک فرزند پروری مقتدرانه توانایی پیش بینی علائم اختلال های رفتاری را دارند (184/0=R^2،001/0=P). نتایج این مطالعه از نقش انعطاف پذیری و سبک فرزند پروری مقتدرانه در علائم اختلال های رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر حکایت دارد؛ بنابراین، پیشنهاد می شود مداخلات درمانی نوین درترمیم انعطاف پذیری در کودکان کم توان ذهنی طراحی شود و همچنین جلساتی برای آموزش والدین کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر درباره شیوه های فرزند پروری برگزار شود.
غنی سازی تجارب زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی-اجتماعی پایین از طریق داستان خوانی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله اولیه برای کاستن از مشکلات پایدار در زبان و ابعاد مرتبط با آن در کودکان در معرض خطر برای آسیب زبان از اهمیت برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآیی برنامه داستان خوانی مشارکتی بر رشد مهارت های زبانی کودکان پیش دبستانی با تبار اقتصادی و اجتماعی پایین انجام گرفت. این مطالعه به شیوه شبه آزمایشی با طرح دو گروهی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. از دو مرکز پیش دبستانی در شهرک احمدآباد مستوفی طی غربالگری چند مرحله ای، 30 نفر از کودکانی که نمره آزمون رشد زبان آن ها یک تا دو انحراف معیار زیر میانگین (85-70) بود با تشخیص مشکلات زبانی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش (15 نفر) در قالب 4 گروه کوچک، طی 30 جلسه 45 دقیقه ای به صورت سه جلسه در هفته برنامه داستان خوانی مشارکتی را دریافت کردند. برای گردآوری داده ها، نسخه فارسی آزمون رشد زبان و گفتار روایتی اجرا شدند . داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند. نتایج حاکی از تاثیر معنادار (001/0P=) برنامه در افزایش مهارت های معنی شناسی، نحو و به طور کلی رشد زبان و بهبود گفتار روایتی در آزمودنی های گروه آزمایشی است. بررسی نمرات تفاضلی مرحله پس آزمون و پیگیری حاکی از پایداری اثربخشی برنامه مداخله است . بر این اساس برنامه داستان خوانی مشارکتی به عنوان یک برنامه پیشگیرانه و پلی در جهت کم کردن شکاف واژگانی برای کودکان در معرض خطر توصیه می شود.
نیازسنجی آموزشی و حمایت اجتماعی مادران دارای کودکان با نشانگان داون به منظور طراحی برنامه ای جامع برای آموزش مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش خانواده های دارای فرزند با نشانگان داون و اجرای برنامه های حمایتی مناسب برای آنان مستلزم سنجش نیازهای آموزشی و حمایتی آنان است. برسی حاضر نیازهای مادران دارای فرزند با نشانگان داون به حمایت اجتماعی و آموزشی را مورد سنجش قرار داد. روش: پژوهش حاضر به صورت توصیفی_پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان دختر با نشانگان داون شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 95-1394 در مجتمع اموزشی شهید اصلانی وابسته به ادارل آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل سی نفر از مادران دارای دختر با نشانگان داون بودند که به شیول نمونه گیرزی در دسترس انتخاب شدند. ایزار پژوهش، پرسشنامه نیازسنجی محقق ساخته بود که با استفاده از پرسشنامه نیازسنجی به پژوه و محمودی (1394)، طراحی و توسط مادران تکمیل شد. پرسشنامه شامل سه بخش بود: بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی؛ بخش دوم سیزده سوال تشریحی و بخش سوم بیست و هشت گویه چهار گزینه ای لیکرتی (خیلی زیاد، زیاد، کم و خیلی کم). یافته ها: یافته های به دست امده نشان داد که این قبیل مادران به شدت نگران آیندل فرزندانشان هستند و تمایل دارند بدانند چه خدماتی در حال و آینده برای فرزندان انها وجود دارد. مادران بر این باور بودند که بهتر است متخصصان با آنان صادقانه رفتار کنند و انچه مهم است که والدین درباره آیندل فرزندشان بدانند به انها گفته شود. مادران درخواست کرده بودند که برنامه های آموزشی مناسب به خصوص در زمینه آموزش مهارت های زندگی مستقل برای فرزندانشان اجرا شود. نتیجه گیری: مادران کوذکان با نشانگان داون نیاز بالایی به حمایت اجتماعی و اموزش دارند و این موضوع ضرورت طراحی، برنامه ریزی و اجرای برنامه های دانش افزایی برای این گونه خانواده ها را نشان می دهد.
اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر تاب آوری و به زیستی روان شناختی مادران کودکان با کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: واقعیت درمانی نوعی روان درمانی است که در آن سعی می شود با توجّه به مفاهیم واقعیّت، مسئولیت و امور درست و نادرست در زندگی فرد، به رفع مشکلات او کمک شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با کم توانی هوشی شهر سوسنگرد بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام مادران کودکان با کم توانی هوشی شهر سوسنگرد بود که از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار داده شد. گروه آزمایشی، آموزش واقعیت درمانی را هفتگی (10 جلسه 90 دقیقه ای) دریافت کردند؛ در حالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات تاب آوری و بهزیستی روان شناختی بود. نتایج نشان داد آموزش واقعیت درمانی موجب افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی در مادران گروه آزمایش شده است (001/0 < p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از آموزش واقعیت درمانی در حکم روشی مؤثر در افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان با کم توانی هوشی در مداخله های درمانی و بالینی استفاده کرد.
عملکرد کودکان با اختلال یادگیری در حافظه کاری: نقش دو زبانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است. هدف پژوهش حاضر کارکرد حافظه فعال در کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بود. طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. شرکت کنندگان 60 فرد تک زبانه، 34 فرد مبتلا به اختلال یادگیری و 62 فرد دو زبانه بودند. که مقیاس هوش وکسلر کودکان و آزمون وکسلر کودکان پیش دبستانی را تکمیل کردند. داده ها با مدل تحلیل واریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین کودکان دوزبانه، تک زبانه و کودکان مبتلا به اختلال یادگیری در نمرات حافظه فعال تفاوت معنی داری وجود دارد. به گونه ای که کودکان دو زبانه از کودکان تک زبانه و اختلال یادگیری عملکرد بهتری در زمینه حافظه فعال داشتند. یادگیری زبان دوم با کارکردهای حافظه قویتری همراه است.
طراحی و اعتبار یابی مدل یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه طراحی و اعتباریابی یک مدل یادگیری مبتنی بر رویکرد یادگیری تلفیقی با تاکید بر فنّاوری های دیجیتال برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه بود. در این پژوهش از روش ترکیبی از نوع اکتشافی استفاده شد. برای به دست آوردن اجزای مدل، تحلیل محتوای استقرایی انجام شد و برای اعتباریابی درونی مدل، از روش توصیفی نظرسنجی استفاده شد. جامعه آماری برای طراحی مدل یادگیری شامل تمام مقالات، کتاب ها، گزارش ها و پایان نامه های مرتبط در زمینه رویکرد یادگیری تلفیقی برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ بود. نمونه آماری برای تعیین اجزاء مدل، ۲۳ مقاله ، ۷ پایان نامه و ۸کتاب و گزارش بود که به طور هدفمند انتخاب و تحلیل شدند . جامعه آماری برای اعتبارسنجی مدل شامل استادان دانشگاه در رشته های فنّاوری آموزشی، روانشناسی و آموزش ویژه بود. ۲۶ استاد دانشگاه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته ۲۵ سوالی بود که ۲۳ گویه آن طبق مقیاس لیکرت ۷ امتیازی طراحی و تدوین شد و ۲ گویه آن بر اساس سوال باز پاسخ بود. روایی محتوایی پرسش نامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت و اعتبار آن با آلفای کرونباخ ۹۴/۰بود. با توجه به تجزیه و تحلیل محتوای استقرایی، شش مولفه اصلی بدست آمد. همچنین ۴۹ زیر مولفه برای اجزای اصلی استخراج شد. پس از تجزیه و تحلیل محتوا و استخراج کدها، اجزاء و زیرمولفه ها در قالب مدل یادگیری طراحی شد. ابتدا یک مدل مفهومی طراحی شد و سپس مدل روندی طراحی و توسعه داده شد. یافته های اعتبار درونی از نظر متخصصان نشان داد که مدل های مفهومی و روندی اعتبار درونی بالایی دارند. بنابراین پیشنهاد می شود از این مدل ها به عنوان استراتژی های نوآورانه برای دانش آموزان با نیازهای آموزشی ویژه استفاده شود.
مقایسه اکتساب بازنمایی درونی حرکتی توسط مشاهده یک نمایش نقاط روشن کودکان کم توان ذهنی خفیف و کودکان بهنجار با توجه به سطح دشواری تکلیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : یادگیری مهارت های حرکتی توسط مشاهده مدل به ندرت در کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی بررسی شده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تمرین مشاهده ای با استفاده از نمایش نقاط روشن بر اکتساب بازنمایی درونی مهارت های حرکتی با دشواری های مختلف در کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی انجام شده است. روش : بیست کودک مبتلا به عقب ماندگی ذهنی متوسط و 20 کودک سالم آزمون مرتب سازی تصاویر مهارتهای حرکتی پرتاب آزاد بسکتبال و پرتاب بیسبال را قبل و بعد از مشاهده مدل نقاط روشن انجام دادند. تعداد تصاویری که به درستی مرتب شده بودند و زمان مرتب سازی این تصاویر به عنوان متغیرهای وابسته اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی عملکرد خود را در پرتاب آزاد بسکتبال از پیش آزمون تا پس آزمون به طور معنی داری بهبود دادند، اما در مهارت پرتاب بیسبال این بهبود مشاهده نشد. همچنین یافته ها نشان داد که کودکان سالم نسبت به کودکان مبتلا به عقب ماندگی ذهنی در مرتب سازی تصاویر مربوط به مهارت پرتاب بسکتبال عملکرد بهتری نشان دادند، اما در مهارت پرتاب بیسبال تفاوت معنی داری در دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری : با توجه به توانایی کودکان عقب مانده ذهنی برای یادگیری مهارت های حرکتی توسط مشاهده مدلهای نقاط روشن و همچنین نقش دشواری مهارت حرکتی مورد بحث قرار می گیرد.
ارزیابی اثربخشی طرح آموزش تلفیقی فراگیر و راهبردهای ارتقای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی آموزش تلفیقی فراگیر و راهبردهای ارتقای آن از دیدگاه معلمان شهر زنجان می باشد. روش: این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل 95 دانش آموز با نیازهای ویژه در شهر زنجان می باشند که به صورت تلفیقی با سایر دانش آموزان در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند و از بین آن ها با استفاده از جدول مورگان تعداد 78 نفر نمونه بصورت تصادفی طبقه ای بر اساس نوع معلولیت انتخاب شدند و دیدگاه معلمان آن ها نسبت به آموزش تلفیقی فراگیر مورد بررسی قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه بود که بر اساس اهداف آموزش تلفیقی فراگیر طراحی گردید و روایی آن مورد تایید متخصصان قرار گرفت و پایایی کل آن نیز 90/0 بدست آمد. یافته ها: با تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی و استنباطی، یافته ها نشان داد که میزان تحقق اهداف آموزش تلفیقی در اهداف مختلف بالاتر از میانگین فرضی می باشد. متغیرهای مقطع و پایه تحصیلی و شدت و نوع معلولیت ارتباط معنی داری با تحقق اهداف آموزش تلفیقی نداشتند اما سه متغیر جنسیت، نگرش معلمان به آموزش تلفیقی و نقش معلم رابط، ارتباط معنی داری با تحقق اهداف آموزش تلفیقی داشتند که در بین آن ها نگرش معلمان از توان پیش بینی نیز برخوردار بود. نتیجه گیری: بر طبق یافته ها آموزش تلفیقی اثربخش بوده و راهبردهایی چون تغییر نگرش معلمان به آموزش تلفیقی فراگیر، استفاده از معلم رابط، ارایه آموزش های جبرانی توسط معلمان، کاهش تعداد دانش آموزان در کلاس درس و تجهیز مدارس با امکانات مناسب می توانند موجب ارتقای آموزش تلفیقی فراگیر گردند.
مقایسه اثربخشی قصه درمانی و درمان روان نمایشگری بر خودتوانمندسازی اجتماعی و ناگویی هیجانی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی قصه درمانی (شناختی- رفتاری) و درمان روان نمایشگری بر خودتوانمندسازی اجتماعی و ناگویی هیجانی دانش آموزان دختر با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش : یک پژوهش آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود . جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ششم با اختلال یادگیری خاص ، مراجعه کننده به مراکز مشاوره (تحت نظارت آموزش و پرورش ) شهرستان بهارستان که در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ شاغل به تحصیل بوده اند که توسط ﻣﻘیﺎس ﻫﻮش وکﺴﻠﺮ کﻮدکﺎن نسخه ﭼﻬﺎر WISC-IV ( ۲۰۰۳) در بخش روانسنجی مراکز مشاوره ، شناسایی و مورد تشخیص واقع شدند . سپس ۴۸ نفراز دانش آموزان دختر پایه ششم با اختلال یادگیری خاص با پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران ، ۲۰۱۱) ، پرسشنامه خودتوانمند سازی اجتماعی( پرندین ،۱۳۸۵ ) و پرسشنامه ناگویی هیجانی ( تورنتو ، ۱۹۹۴) با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه ( دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) قرار گرفتند . داده ها از طریق آمار توصیفی ( میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چند متغیری(مانکوا) و یک متغیری ( آنکوا) و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایشی که تحت تاثیر قصه درمانی و روان نمایشگری قرار گرفتند در میزان خودتوانمندساری اجتماعی و ناگویی هیجانی تفاوت معناداری P <0/01) ( وجود دارد . نتیجه گیری : بر اساس یافته هامیتوان نتیجه گرفت با توجه به مقایسه تفاوت میانگین های دو گروه آزمایش ، در افزایش متغیر خودتوانمندسازی اجتماعی و در کاهش متغیر ناگویی هیجانی بیشترین تاثیر مربوط به قصه درمانی و سپس روان نماشگری می باشد.
طراحی و اعتبار بخشی الگوی برنامه درسی تفکیکی برای دانش آموزان با استعدادهای درخشان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی تفکیکی برای دانش آموزان با استعدادهای درخشان شهر اصفهان انجام شده است. روش : برای طراحی الگوی برنامه درسی تفکیکی از روش تحقیق ترکیبی و برای اعتبارسنجی آن از روش دلفی استفاده شده است. جامعه این پژوهش در بخش طراحی شامل کلیه دانش آموزان با استعدادهای درخشان در مقطع متوسطه دوم و در بخش اعتباربخشی متخصصان برنامه درسی و آموزش دانش آموزان با استعدادها درخشان بوده اند. روش نمونه گیری در بخش طراحی الگو، موارد نوعی و تصادفی ساده و در بخش اعتباربخشی الگو، گلوله برفی بود. برای گردآوری داده ها در بخش طراحی الگو از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته و در بخش اعتباربخشی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و پایایی داده ها به وسیله بررسی اعضا، روایی محتوایی، روایی سازه و آلفای کرانباخ تائید شده است. یافته ها: نتایج بیانگر این است که دانش آموزان محتوای دلخواه را دارای شرایطی چون وجود فعالیت عملی، توجه به خلاقیت، تخصصی کردن مطالب، همراهی با علم روز جهان، وجود کتاب های تکمیلی، استدلال و منطق زیر بنایی مباحث، توجه به نوجوان و چالش های پیش روی او و توجه به علایق و استعدادهای فردی می دانند. ویژگی های عنصر فرایند در برنامه درسی تفکیکی نیز شامل کاربردی بودن، استفاده از مواد کمک آموزشی، یادگیری فعال، روش اختصاصی برای هر درس، بعد علمی و اخلاقی معلم است. ویژگی عنصر فرآورده نیز شامل آزمون مستمر، توجه به خلاقیت، کاربردی بودن ارزشیابی، ارزشیابی پروژه ای، اصول فنی آزمون سازی و تأکید بر یادگیری عمیق است. بررسی اعتبار الگوی پیشنهاد شده مبین این است که متخصصان با حذف روش ویژه برای هر درس، اضافه کردن توجه به خلاقیت در تمام عناصر برنامه درسی، اضافه کردن حمایت از یادگیری مستقل به عنصر فرایند برنامه درسی تفکیکی، اضافه کردن ارزشیابی چندگانه و خودارزیابی به عنصر فرآورده، الگوی پیشنهاد شده را دارای اعتبار مطلوبی ارزیابی می کنند.
اثربخشی برنامه دلبستگی محورِ مادران بر شناخت اجتماعیِ نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی برنامه دلبستگی محور مادران بر شناخت اجتماعیِ (نظریه ذهن عاطفی و شناختی) نوجوانان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان مبتلا به اختلال های طیف اتیسم و مادران آنان بود که در 6 ماه دوم سال 1396 به پنج مرکز خدمات روان شناختی و مشاوره در شهر تهران مراجعه کرده بودند. از بین این افراد، 43 جفت مادر و نوجوان به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (21 نفر) و کنترل (22 نفر) جای داده شدند. برنامه دلبستگی محور طی هشت جلسه و به صورت هفتگی برای مادران گروه آزمایش اجرا شد و مادران گروه کنترل در لیست انتظار جای گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم (نظریه ذهن عاطفی) و آزمون باور کاذب سالی-آن (نظریه ذهن شناختی) بود که در مراحل پیش آزمون و پس آزمون توسط نوجوانان مبتلا به اتیسم تکمیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه دلبستگی محورِ مادران منجر به افزایش نظریه ذهن عاطفی فرزندان مبتلا به اتیسم آنان شده است (25/7= F ، 009/0 p< )، اما اثری بر بعد شناختی نظریه ذهن نداشته است (53/0= F ، 46/0 < p ). بحث و نتیجه گیری: دلیل عمده اثربخشی برنامه دلبستگی محور بر نظریه ذهن عاطفی را می توان مربوط به اثرات این برنامه بر افزایش آگاهی مادر و فرزند از یکدیگر در سطح روان شناختی دانست.
فناوری های پوشیدنی برای افراد آسیب دیده بینایی: معرفی دستگاه هوروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف اصلی ابزارهای کمکی جابجایی برای افراد آسیب دیده بینایی، حرکت امن و مستقل در محیط است. بیشترین فعالیت هایی که تاکنون برای کاهش محدودیت های افراد دارای آسیب بینایی انجام شده، بر روی حرکت و جابجایی این افراد در محیط های آشنا و نا آشنا و مهارت های خواندن و نوشتن آن ها برای دستیابی به استقلال فردی متمرکز بوده اند. عصای سفید، سگ راهنما و ابزارهای جابجایی الکترونیکی از عمده ترین گزینه های مورد استفاده در جابجایی افراد آسیب دیده بینایی هستند و بریل، متن خوان های مختلف و درشت نما کننده ها جهت خواندن و نوشتن به کار می روند. اما هر کدام از این موارد مزایا و محدودیت های خاص خود را دارند. در این مقاله به مزایا و عملکردهای فناوری های پوشیدنی و سامانه هوروس پرداخته شده که بخش زیادی از محدودیت های این ابزارها را کاهش می دهد. نتیجه گیری : سامانه هوروس قابلیت هایی مانند مسیریابی و حرکت مستقل در حین فعالیت های بازی، آگاه شدن از موقعیت دوستان در کلاس و مدرسه، شناسایی متن و خواندن، شناخت چهره و شناسایی اشیا را با هم ادغام کرده است. این فناوری هم قابلیت مسیریابی و تشخیص مانع به صورت سه بعدی را دارد که به حرکت ایمن فرد آسیب دیده بینایی کمک می کند و هم قابلیت خواندن متن های نوشتاری و بریل را دارد که می تواند به استقلال فرد در فعالیت های آموزشی و یادگیری کمک کند.
آزاردیدگی هیجانی: تعاریف، شیوع، پیامدها و مداخلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزاردیدگی هیجانی، الگوی تکراری از بدرفتاری هیجانی مراقب با کودک است به شکلی که به کودک القاء می کند که فاقد ارزش، ناقص، دوست نداشتنی و ناخواسته است. آزاردیدگی هیجانی می تواند طبقات مختلفی داشته باشد از قبیل توهین، ایجاد حس بی اعتمادی به خود، تهدید، خراب کردن دوستی های فرزند، بی توجهی/غفلت هیجانی، تحقیر، بی محبتی/طرد، اجبار و آشفتگی خانواده. آزاردیدگی هیجانی پدیده ای بسیار شایع و کمتر شناخته شده است. بررسی ها نشان می دهند که تا 75 درصد کودکان و نوجوانان می توانند در سطوحی با آزاردیدگی هیجانی روبرو شده باشند. مواجهه با سطوح متوسط و زیاد آزار هیجانی می تواند پیامدهای منفی داشته باشد. آزاردیدگی هیجانی می تواند بر رشد جسمی، هیجانی و شناختی کودکان اثر بگذارد و باعث مشکلات رفتاری، هیجانی و تحصیلی شوند. همچنین، پیامدهای آن به دوره بزرگ سالی نیز کشیده می شود. برخی از عوامل مرتبط با والدین، احتمال آزار گری هیجانی را افزایش می دهند مانند سن کم والدین، تجربه آزاردیدگی در دوره کودکی، نوع سبک دلبستگی، تجربه خشونت در خانواده فعلی، مشکلات روان شناختی و اعتیاد. همچنین سن و جنسیت کودک نیز در میزان آزاردیدگی هیجانی وی نقش دارد. می توان با ارتقاء عامل های حفاظتی فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد آزاردیده هیجانی، از تبعات منفی آزاردیدگی هیجانی کاست.
تأثیر بازی های الکترونیکی جورچین بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان با نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر باهدف بررسی تأثیر بازی های الکترونیکی جورچین بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان با نارساخوانی شهر گرگان صورت گرفته است. روش: این پژوهش از حیث هدف کاربردی و روش پژوهش شبه آزمایشی، با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی در دامنه سنی 7 تا 10 سال با اختلال نارساخوانی است که به مراکز دولتی شکوفا، دنا و مراکز غیرانتفاعی حکمت و باران در شهر گرگان مراجعه کرده اند. حجم نمونه با توجه به شبه آزمایشی بودن طرح، ۴۰ نفر در نظر گرفته شده که از این تعداد 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی ساده جایدهی شده اند. ابزار گردآوری داده ها آزمون خواندن نما (کرمی نوری، مرادی، اکبری، 138۷) است و ابزار مداخله بازی الکترونیکی جورچین تتریس است که به مدت چهار هفته و در شش جلسه 30 دقیقه ای اجرا شده است. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان می دهد که بازی های الکترونیکی جورچین بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان دختر نارساخوان شهر گرگان تأثیر معناداری دارد. نتیجه گیری: انجام بازی های الکترونیکی جورچین توسط دانش آموزان نارساخوان شهر گرگان تأثیر مثبتی را بر مهارت های خواندن به ویژه مؤلفه های «نامیدن تصاویر و درک متن و خواندن کلمات» داشته است. بر این اساس می توان از این ابزار در مداخله های بازپروری خواندن استفاده کرد.