فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف طراحی و اعتباریابی برنامه آموزش پذیرش و تعهد برای دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و تعیین اعتبار و کارایی آن بر میزان استرس، فرسودگی و تاب آوری تحصیلی آنان انجام گرفته است. روش: این پژوهش به روش آمیخته انجام گرفت. ابتدا بسته آموزش پذیرش و تعهد با اتکا بر شش فرایند هسته ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و نتایج بخش پدیدارشناسی پژوهش طراحی شد. پس از اعتباریابی با استفاده از روایی صوری و ضریب روایی محتوایی، طی طرح A-B با آزمودنی های مختلف، 3 نفر دانش آموز با اختلال یادگیری ویژه، با اسپسیفایر خواندن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کارایی بسته آموزش پذیرش و تعهد در سه مرحله (خط پایه، 8 جلسه درمان و پیگیری)، با استفاده از پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی ساموئلز، فرسودگی مربوط به مدرسه و استرس تحصیلی گادزلا مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل دیداری داده ها نشان داد که برنامه «آموزش پذیرش و تعهد» از اعتبار کافی برخوردار است. زیرا روایی صوری آن توسط متخصصان تأیید شد و روایی محتوایی 83/0 محاسبه شد. همچنین نتایج نشان داد که برنامه طراحی شده بر کاهش استرس و فرسودگی تحصیلی و بر افزایش تاب آوری تحصیلی دانش آموزان مؤثر است. و این اثربخشی در مرحله پیگیری تداوم داشته است. نتیجه گیری: با توجه به اعتبار برنامه فوق و اثربخشی آن بر متغیرهای تحصیلی مختلف در گروه دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه، این پژوهش زمینه را برای بررسی اثربخشی این برنامه بر سایر متغیرهای روان شناختی در گروه های مختلف دانش آموزان با نیازهای خاص فراهم می کند.
تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
81 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان کم توان ذهنی در مهارت های حرکتی پایه در سطح پایین تری قرار دارند و یادگیری در این کودکان زمان بیشتری می برد. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر تمرین انفرادی و زوجی برایتونیک بر کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی انجام شد.روش : روش پژوهش نیمه تجربی بود که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کودکان 8 تا 12 سال با میانگین سنی (39/1 ± 8/9) دختر و پسر دارای معلولیت ذهنی شهرستان الیگودرز بودند که از بین آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به سه گروه 10 نفری تقسیم بندی شدند و در 21 جلسه 30 دقیقه ای طی هفت هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند. جهت سنجش کارکردهای اجرایی از پرسشنامه بریف استفاده شد. برای پردازش داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 26 و برای تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. در کلیه آزمون های آماری سطح معناداری 0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که در مؤلفه های مورد بررسی پژوهش تفاوت معناداری بین گروه های تحت بررسی وجود دارد. کارکردهای اجرایی در گروه تمرین به صورت فردی و زوجی از گروه گواه بهتر بود و همچنین عملکرد گروه زوجی در متغیرهای تحت بررسی به طور معناداری از عملکرد گروه فردی بهتر بود (001/0=P).نتیجه گیری: اجرای برنامه فعالیت بدنی برایتونیک اثر مثبت و معناداری بر بهبود کارکردهای اجرایی کودکان با کم توانی ذهنی دارد. به نظر می رسد می توان از این تمرینات به عنوان مداخله ا ی هدفمند به صورت فردی یا زوجی جهت بهبود عملکرد حرکتی این کودکان استفاده شود.
اصول تشخیص و مداخله زودهنگݡام شنوایی و مشاوره با کودکان و نوجوانان با آسیب شنوایی و والدین آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد و تحول انسان شامل ابعاد جسمی، شناختی، روانی و اجتماعی می شود. تفاوت عمده ای بین ابعاد مختلف رشد و تحول کودکان با آسیب شنوایی با کودکان با شنوایی طبیعی وجود ندارد و همان آموزش ها و خدماتی که به کودکان شنوا و والدین آنها داده می شود با اندکی تغییر برای کودکان با آسیب شنوایی و والدین آنها نیز مناسب است. این پژوهش با هدف بررسی اصول تشخیص و مداخله زودهنگام شنوایی و مشاوره با کودکان و نوجوانان با آسیب شنوایی و والدین آنها انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مروری بود. برای جمع آوری اطلاعات از مقاله ها، پایان نامه ها و کتاب های موجود در پایگاه های علمی معتبر در فاصله زمانی 1989 تا 2023 استفاده شد. نتیجه گیری: کودکان و نوجوانان با آسیب شنوایی و والدین آنها به حمایت و مشاوره تخصصی تری نیاز دارند و باید از گروه حمایتی یا گروه توان بخشی کمک بگیرند. مشاوره با کودکان با آسیب شنوایی و والدین آنها به دو نوع مشاوره اطلاعاتی و مشاوره حمایتی تقسیم می شود. به طورکلی، تمام تصمیم هایی که برای هر کودک با آسیب شنوایی گرفته می شود باید براساس تصمیم والدین درباره آنچه برای فرزند خود می خواهند، استوار باشد. یک روان شناس یا مشاور می تواند در حوزه های به اشتراک گذاری اطلاعات، شناسایی وا کنش های هیجانی، تسهیل شکل گیری دلبستگی ایمن و تأثیر مثبت بر نظام خانوادگی به والدین کودکان با آسیب شنوایی کمک کند. بنابراین، مشاوره با کودکان با آسیب شنوایی و والدین آنها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
تأثیر آموزش تکلیف محور بر مهارت خواندن و نوشتن دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی و نارسانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
31 - 60
حوزههای تخصصی:
اختلال های یادگیری باعث بروز چالش های متعددی در حوزه تحصیلی دانش آموزان شده و بر عملکرد تحصیلی و اجتماعی کودکان اثر منفی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تکلیف محور بر مهارت خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه سوم ابتدائی دارای اختلال یادگیری شهرستان اسلام آباد غرب (استان کرمانشاه) بود. از بین دانش آموزان پایه سوم نمونه ای هدفمند به تعداد 34 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگذاری شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی (1384) و آزمون نوشتن محقق ساخته (1397) بود. برای گروه آزمایش 11 جلسه تدریس و تمرین به صورت تکلیف محور، اجرا شد و گروه گواه در صف انتظار باقی ماند. نتایج پژوهش نشان داد آموزش تکلیف محور بر مهارت خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری تأثیر معناداری داشت. بر اساس نتایج می توان گفت که آموزش تکلیف محور باعث بهبود و پیشرفت مهارت خواندن و نوشتن دانش آموزان با اختلال یادگیری شد. ازاین رو پیشنهاد می شود معلمان دوره ابتدایی از روش آموزش تکلیف محور برای دانش آموزانی که دارای اختلال خواندن و نوشتن هستند، استفاده کنند.
راهنمای توسعه، طرحریزی و کاربست مداخلات ریاضی برای کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این مطالعه به بررسی ماهیت مشکلات یادگیری ریاضی، به ویژه تعریف، شناسایی و شیوع کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی، اصول پیشگیری و مداخله با هدف ارائه رهنمودهایی برای توسعه و طراحی مداخ الت ریاضی مؤثر برای ارتقاء یادگیری و بهبود عملکرد کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی 5 تا 8 سال ایرانی می پردازد. روش: مطالعه حاضر به صورت مروری و با جستجوی منظم و جامع اطلاعات بین سال های 2012 تا 2022 به دو شیوه رایانه ای و دستی در پایگاه های اطلاعاتی انجام گرفت. معیارهای ورود به مطالعه شامل، )الف( تمرکز محتوای مداخله بر یک یا چند مؤلفه از مهارت های عددی اولیه، )ب( کارآزمایی های تصادفی کنترل شده یا طرح های شبه آزمایشی، )ج( کودکان بین 5 تا 8 سال در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی و )د( مطالعات منتشر شده به زبان انگلیسی بود. یافته ها: یکم به تعریف، شناسایی و شیوع کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی پرداخته شد. دوم، توجه بر اهمیت رویکرد پاسخ به مداخله به عنوان مدل پیشگیری چندسطحی معطوف شد. سوم، تعریف مداخله و ویژگی های مداخ الت ریاضی مورد کنکاش قرار گرفت. چهارم، اصول و رهنمودهای مبتنی بر پژوهش شناسایی و ارائه شد که برای مداخ الت ریاضی مؤثر اساسی هستند. نتیجه گیری: در مورد اینکه چگونه نتایج این مطالعه جامع می تواند پژوهشگران، متخصصان، معلمان و مربیان را در گسترش پایگاه دانش و کاربست محتوا در مورد مداخ الت ریاضی برای کودکان در معرض خطر مشکلات یادگیری ریاضی 5 تا 8 سال راهنمایی کند، بحث شده است.
مطالعه تحلیلی انتقادی رویکردهای مختلف در درمان اضطراب کودکان و نوجوانان با دامنه سنی 3 تا 19 سال: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی مطالعه تحلیلی انتقادی رویکردهای مختلف در درمان اضطراب کودکان و نوجوانان انجام شد. روش: در پژوهش حاضر، با استفاده از جستجوی کلیدواژه های تخصصی A nxiety, Disorders, Treatment Randomized Controlled Trial, children and adolescents 3 to 19 years old در پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی Google Scholar، PubMed، Scopus دربازه زمانی 2020 )از ماه ژانویه( تا 2021 )تا ماه دسامبر ( مورد جستجو قرار گرفتند. یافته ها: بررسی های انجام شده، حا کی از تأثیر درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر هدف و درمان های چهره به چهره و حضوری بر کاهش اضطراب کودکان و نوجوانان با اخت اللات اضطرابی بود. همچنین درمان آموزش کنترل توجه و تعدیل سوگیری توجه در کاهش اضطراب کودکان و نوجوانان مقاوم به درمان شناختی رفتاری، مؤثر بود. داروی ضدافسردگی سرترالین نیز موجب کاهش اخت الل اضطرابی نشد. روش های حواس پرتی مختلف مانند کارت های حواس پرتی، واقعیت مجازی، بازی های ویدیویی، حواس پرتی سمعی و بصری با هِد سِت، آمادگی روان شناختی قبل از عمل جراحی از طریق کتابچه و تصویر، و بازی های آموزشی و هنردرمانی مانند نقاشی و موسیقی درمانی نیز در کاهش اضطراب موقعیتی مؤثر بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، درمان های متنوعی را با توجه به سن و شرایط مراجع، برای کاهش اضطراب کودکان می توان به کاربست.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد-فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی با کودک با کم توانی ذهنی برای والدین به خصوص مادران در مقام مراقبان اصلی بسیار چالش برانگیز است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد- فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی مراجعهک ننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99 - 1398 بود. از این بین نمونه ای به صورت دردسترس به حجم 30 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شد. سپس به تصادف به دو گروه آزمایشی ) n=15 ( و گواه ) n=15 ( اختصاص یافتند و پرسشنامه های تعامل والد-فرزند پیانتا ) 1994 ( و نشخوار فکری نولن و هوکسما ) 1991 ( را تکمیل کردند. برنامه مداخله ای بر 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان براساس الگوی تنظیم هیجان گراس ) 2002 ( استوار بود که توسط پژوهشگر برای مادران کودکان با کم توانی ذهنی اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری پردازش شد. یافته ها: آموزش تنظیم هیجان بر افزایش تعامل والد-فرزند و مؤلفه ی نزدیکی و کاهش مؤلفه های تعارض و وابستگی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی به طورمعنا داری مؤثر بود ) 05 / P>0 (. همچنین این آموزش بر کاهش نشخوار فکری مادران این کودکان مؤثر بود ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: این نتایج، کاربردهای بالینی مستقیم و ضمنی مهمی در زمینه افزایش تعامل والد-فرزند و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی از طریق آموزش تنظیم هیجان دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران 13 - 15 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اختلالات اضطرابی از شایعترین اختلالات روانی در سنین مدرسه است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت رفتاری مادران همراه با گروه درمانی شناختی-رفتاری با حضور دختران و بدون حضور دختران با اضطراب اجتماعی بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه انجام گرفت. جامعه آماری شامل همه ی دختران 15 تا 13 ساله ی مدرسه زینبیه واقع در شهرستان شهریار بود. با اجرای آزمون بر روی 600 دانش آموز مدرسه، 120 نفر با اضطراب اجتماعی یافت شد که از بین آنها 45 نفر انتخاب و در 2 گروه آزمایشی و یک گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول، مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری دختران را دریافت کردند و گروه آزمایشی دوم فقط مدیریت رفتاری مادران را دریافت کردند. گروه گواه نیز هیج آموزشی را دریافت نکرد و در فهرست انتظار قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس اضطراب اجتماعی جرابک ) 1996 ( بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش گروهی شناختی-رفتاری توأم با هم موجب کاهش اضطراب اجتماعی دختران می شود) 05 / P>0 (، اما آموزش مدیریت رفتاری مادران به تنهایی نتوانست اضطراب اجتماعی را کاهش دهد. این نتایج در پیگیری ها نیز به اثبات رسید. نتیجه گیری: براساس نتایج آزمون تعقیبی روش آموزش ترکیبی به طور معناداری نسبت به روش آموزشی مدیریت رفتاری مادران بر اضطراب اجتماعی، تأثیر بیشتری داشت. مطابق با یافته های پژوهش اثربخشی مداخله آموزش مدیریت رفتاری مادران و آموزش شناختی-رفتاری دختران بر کاهش اضطراب اجتماعی دختران به تأیید رسید. بنابراین، این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این گروه از دختران درنظرگرفت.
تأثیر یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله و یادسپاری درس ریاضی و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله و یادسپاری درس ریاضی و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم بود. روش: پژوهش با شبه آزمایشی انجام شد که در آن از طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه هفتم با اختلال طیف اتیسم در دو منطقه شهر تهران در سال تحصیلی 99 - 1398 و به تعداد 30 نفر بود. از روش نمونه گیری در دسترس، دانش آموزان پایه هفتم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه؛ آزمایشی و گواه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش، آزمون سنجش میزان یادگیری درس ریاضی بود که روایی آن با استفاده از روش دلفی تأمین شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برابر 0.83 به دست آمد و سپس داده های حاصل از اجرای آن با نرم افزار spss21 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد یادگیری از طریق ایستگاه چرخشی بر مهارت حل مسئله ) t=2.69, P<0.05 ( و یادسپاری ) t=5.80, P<0.001 ( دانش آموزان در درس ریاضی تأثیر دارد و موجب بهبود آن می شود. همچنین؛ یافته های پژوهش دلالت بر این داشت که تفاوت معنا داری میان استفاده از روش ایستگاه چرخشی با روش سنتی تدریس در یادگیری مهارت حل مسئله وجود ندارد ) t=0.82, P>0.05 ( اما این تفاوت درخصوص مؤلفه یادسپاری معنادار بود .)t=3.26, P<0.05( نتیجه گیری: براین اساس می توان نتیجه گرفت که استفاده از روش های نوین همچون روش ایستگاه چرخشی برای دانش آموزانی با اختلال طیف اتیسم که در یادگیری با مشکلاتی مواجه هستند، می تواند باعث بهبود عملکرد درسی و یادگیری بیشتر آنان شود.
تأثیر آموزش های مدیریت خشم و فرزندپروری بر توجه انتخابی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش های مدیریت خشم و فرزندپروری بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پسر پنجم و ششم ابتدایی مدارس دولتی منطقه ۹ شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 بود که از بین آنها تعداد ۴۵ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری 8 جلسه 5/1 ساعته و گروه آزمایش فرزندپروری 9 جلسه 5/1ساعته تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در فهرست انتظار ماندند. ابزارهای استفاده شده در پژوهش حاضر شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان (هومرسن و همکاران، 2006) مصاحبه بالینی ساختار یافته و آزمون رنگ واژه استروپ برای سنجش توجه انتخابی بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شدند. یافته ها: تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از راه نرم افزار SPSS-V24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که گروه دریافت کننده برنامه آموزشی مدیریت خشم و فرزند پروری بر توجه انتخابی در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای نسبت به گروه کنترل اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین گروه آموزشی مدیریت خشم بر توجه انتخابی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای تأثیر یکسانی با گروه آموزشی فرزندپروری داشتند. به نظر می رسد درمانگران، پژوهشگران و روان درمانگران حوزه کودک و نوجوان از برنامه های آموزشی پژوهش حاضر می توانند برای افزایش توجه انتخابی یادگیرندگان استفاده کنند.
Social Development in Gifted Children: Challenges and Opportunities
حوزههای تخصصی:
Gifted children, recognized for their exceptional intellectual abilities and advanced cognitive skills, often face unique challenges and opportunities in their social development. This letter aims to shed light on these complexities, exploring the factors that influence the social skills of gifted children and suggesting strategies for supporting their social growth. Continued research is vital to understand better the social development of gifted children and the effectiveness of various interventions. Studies focusing on diverse populations and contexts can provide insights into how different factors influence social outcomes. By building a robust evidence base, educators, parents, and policymakers can develop more effective strategies to support the social development of gifted children. The social development of gifted children is a multifaceted issue that requires a nuanced understanding of their unique challenges and opportunities. While gifted children may face difficulties in peer acceptance and social-emotional adjustment, they also possess advanced social skills and problem-solving abilities that can be harnessed to promote positive social interactions. Educators and parents play a crucial role in providing the support and interventions needed to nurture these skills. By adopting an equity-focused approach and implementing innovative strategies, we can ensure that gifted children thrive both socially and academically.
اثربخشی آموزش ایماگوتراپی بر انعطاف پذیری شناختی و اجتناب شناختی مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش ایما گوتراپی بر انعطاف پذیری شناختی و اجتناب شناختی مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و با به کارگیری طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری متشکل از تمام مادران دارای فرزندان کم توان ذهنی شهر بیرجند در سال ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از میان جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۲۸ مادر داری فرزند کم توان ذهنی انتخاب، و به صورت تصادفی در قالب 2 گروه آزمایشی ) ۱۴ ( و گواه ) ۱۴ ( جایگزین شدند. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال ) ۲۰۱۰ ( و اجتناب شناختی سکستون و دا گاس ) ۲۰۰۸ ( استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت ۱۰ جلسه ی ۹ دقیقه ای تحت آموزش ایما گوتراپی قرار گرفت، درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که آموزش ایما گوتراپی بر بهبود انعطاف پذیری شناختی و کاهش اجتناب شناختی آزمودنی ها اثربخش بوده است ) ۰۱ / .)P>۰ نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حا کی از کاربرد مفید رویکرد آموزش ایما گوتراپی در بهبود انعطاف پذیری شناختی و کاهش اجتناب شناختی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بود.
The Future of Robotics in Special Needs Education
حوزههای تخصصی:
The integration of robotics in education has garnered increasing attention, particularly in the realm of special needs education. As technology evolves, so does its potential to enhance learning experiences for students with disabilities. This letter explores the current state and future prospects of using robotics in special needs education, drawing on recent research to highlight both the challenges and opportunities. The future of robotics in special needs education holds immense promise. By enhancing academic skills, boosting motivation and engagement, and supporting social and emotional development, robotics can significantly improve the educational experiences of students with disabilities. However, to realize this potential, it is essential to address the challenges related to design, accessibility, and educator training. Continued research and innovation will be crucial in ensuring that robotics can serve as an effective tool in special needs education, providing tailored support that meets the diverse needs of all students.
تدوین برنامه توان بخشی مبتنی بر حافظه کاری و اثربخشی آن بر بازشناسی واژه در کودکان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با آسیب شنوایی، در خواندن مشکل دارند. فرایند خواندن در این افراد از این جهت ضعیف است که نه تنها فاقد گفتار درونی هستند، بلکه نمی توانند به طور خودکار از قواعد تطابق واج با نویسه استفاده کنند. در این میان، یکی از عوامل تحولی دخیل در فرایند خواندن عملکرد حافظه است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی مبتنی بر حافظه کاری بر بازشناسی واژه در کودکان با آسیب شنوایی است. روش: روش این پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه به همراه پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 8 تا 13 سال با آسیب شنوایی )دختر و پسر ( دارای سمعک شهر شیراز در سال 1041 بود. نمونه پژوهش بعد از غربالگری با توجه به ملاک های ورود و خروج با روش نمونه گیری در دسترس از مدرسه ابتدایی خاقانی شهر شیراز انتخاب و در دو گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر ( به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون خواندن و نارساخوانی )نما( بود. جهت تحلیل داده ها، ازشاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف استاندارد و برای آزمون فرضیه ها از روش تحلیل واریانس آمیخته دو راهه ی چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی مبتنی بر حافظه کاری موجب بهبود بازشناسی واژه در کودکان با آسیب شنوایی شده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، برنامه توان بخشی مبتنی بر حافظه کاری برنامه مفیدی برای بهبود بازشناسی واژه در کودکان با آسیب شنوایی است.
مقایسه روش های تأکید دیداری در آموزش به کمک رایانه بر خواندن و آ گاهی واج شناختی کودکان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کاربرد اصل تأ کید در پیام های آموزشی کمک زیادی به غلبه بر اخت الل خواندن می کند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه روش های تأ کید دیداری در آموزش به کمک رایانه بر عملکرد خواندن و آ گاهی واج شناختی کودکان نارساخوان در شهر ملایر انجام گرفت. مواد و روش ها: پژوهش از نوع شبه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان 7 تا 11 ساله نارساخوان شهر ملایر بود. 60 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و در 4 گروه ) 3 گروه آزمایشی و 1 گروه گواه( جای داده شدند. ابزارهای اندازه گیری آزمون خواندن و آ گاهی واج شناختی بودند. مداخله صورت گرفته ارائه ای محقق ساخته در برنامه پاورپوینت بود که در آن کلمات به 3 حالت: حرف به حرف و متوالی، با تأ کید درونی، و با تأ کید بیرونی نمایش داده می شدند. پس از اجرای پیش آزمون در تمامی گروه ها، نمونه ها در 3 گروه آزمایشی به مدت 5 هفته و مجموعاً 10 جلسه مداخله ها را در کنار دیگر آموزش های رایج مرا کز اختاللات یادگیری دریافت کردند و در پایان 10 جلسه از تمامی گروه ها پس آزمون به عمل آمد و میانگین ها با استفاده از آزمون کواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش آشکار ساخت که بین روش ارائه متوالی، تأ کید درونی، و تأ کید بیرونی در آموزش به کمک رایانه بر دقت خواندن کودکان نارساخوان تفاوت معناداری وجود ندارد، اما، بر سرعت و درک مطلب خواندن و آ گاهی واج شناختی تفاوت معناداری به دست آمد. نتیجه گیری: کاربرد این شیوه ی ارائه در کنار سایر آموزش های مرا کز اخت اللات یادگیری و بررسی اثربخشی این روش در ارائه جم الت توصیه می شود.
بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اخت اللات یادگیری خاص از جمله مشکلاتی هستند که از دیرباز مورد توجه متخصصان و روان شناسان حوزه کودک بوده اند. کودکان با اخت الل یادگیری خاص، با وجود هوش بهنجار، قادر به پیشرفت تحصیلی در زمینه های خواندن، نوشتن، و ریاضیات نیستند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول با اخت الل یادگیری خاص مراجعه کننده به مرکز اخت اللات یادگیری شهر بیرجند در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ بود. از بین جامعه آماری، ۳۰ دانش آموز پسر با اخت الل یادگیری خاص، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی ) ۱۵ ( و گواه ) ۱۵ ( قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت ۱۰ جلسه ۶۰ دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده و آموزش مثبت اندیشی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی بر انگیزش تحصیلی و مؤلفه های آن )انگیزش درونی و بیرونی( و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با اخت الل یادگیری خاص اثربخش است ) 005 / .)p<0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، می توان چنین گفت که یکی از رویکردهای آموزش مفید در جهت افزایش انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص، آموزش مثبت اندیشی به شیوه گروهی است.
Transitioning from Special Education to Higher Education: Students' and Educators' Experiences
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۴ (۲۰۲۳) : Serial Number ۴
21-29
حوزههای تخصصی:
The objective of this study was to explore the experiences of students and educators during the transition from special education to higher education. This qualitative study employed a phenomenological approach to gain an in-depth understanding of the participants' experiences. Data were collected through semi-structured interviews with 23 participants, including 15 students who had transitioned from special education to higher education and 8 educators, comprising special education teachers, higher education faculty members, and disability support staff. Thematic analysis was used to analyze the interview transcripts, with themes and subthemes identified through coding and categorization. The analysis revealed three primary themes: Transition Challenges, Support Systems and Resources, and Personal Growth and Development. Transition Challenges included academic difficulties, social integration issues, navigating support services, emotional and mental health challenges, and financial barriers. Support Systems and Resources encompassed institutional support, peer support, parental involvement, community resources, and technological aids, with a notable emphasis on the importance of faculty and staff training. Personal Growth and Development highlighted the development of self-advocacy skills, independence and responsibility, academic and career aspirations, and building confidence and resilience. The findings of this study underscore the multifaceted nature of the transition from special education to higher education, highlighting both the challenges and opportunities for students with disabilities. Effective support systems and comprehensive planning are crucial for facilitating successful transitions. The study's insights can inform the development of targeted interventions and support strategies to create more inclusive and supportive educational environments, ultimately empowering students with disabilities to succeed in higher education.
بررسی رابطه ابرازگری هیجانی و اجتناب تجربی با میانجی گری کفایت اجتماعی در دانش آموزان با اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب فرا گیر کاهش سلامت روان و کیفیت زندگی را برای افراد در پی دارد. لذا هدف پژوهش
حاضر بررسی رابطه ابرازگری هیجانی با اجتناب تجربی با نقش میانجی گری کفایت اجتماعی در دانش آموزان با اختلال
اضطراب فرا گیر در شهر مشهد بود.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوه گردآوری داد هها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش
عبارت بود از کلیه دان شآموزان دوره اول و دوم مقطع متوسطه شهر مشهد که در سال 1401 - 1402 مشغول به تحصیل بودند.
دویست و ده نفر از دان شآموزان دارای نشان ههای اضطراب فرا گیر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری
داد هها از پرسشنامه اضطراب فرا گیر اسپیتزر و همکاران ) 2006 (، پرسشنامه ابرارزگری هیجانی کینگ و امونز ) 1993 (، پذیرش و
عمل نسخه دوم بوند و همکاران ) 2011 ( و کفایت اجتماعی فلنر و همکاران ) 1990 ( استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل سازی
معادلات ساختاری ) SEM ( به وسیله نرم افزار 24 SPSS و 8.8 Lisrel مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده، اثر مستقیم متغیرهای هیجان مثبت، صمیمیت و کفایت اجتماعی بر اجتناب
تجربی منفی و معنا دار و اثر مستقیم متغیر ابراز هیجان منفی بر اجتناب تجربی مثبت معنادار می باشد ) 01 / P>0 (. هیجان
مثبت، صمیمیت و ابراز هیجان منفی علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق کفایت اجتماعی نیز بر اجتناب تجربی
تأثیر می گذارند. ) 01 / .)P>0
نتیجه گیری: بنابراین می توان بیان داشت مدل مدنظر دارای برازش بود به عبارتی کفایت اجتماعی نقش میانجی در رابطه
ابرازگری هیجانی با اجتناب تجربی در افراد با اضطراب فرا گیر دارد.
Setting the Stage for Progress: Introducing PRIEN Journal to the World
حوزههای تخصصی:
The establishment of the Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN) Journal marks a significant milestone in the field of psychology. This pioneering international academic journal is dedicated to addressing the multifaceted psychological needs of individuals with exceptionalities. Our mission is to promote understanding, support, and advancement for those with unique psychological needs, ranging from developmental and emotional challenges to cognitive exceptionalities and giftedness. As we introduce PRIEN Journal to the world, we aim to set the stage for meaningful progress in this crucial field. The landscape of psychological research is vast, yet there remains a critical need for focused studies on individuals with exceptional needs. The PRIEN Journal addresses this gap by offering a platform for high-quality original research, comprehensive reviews, thought-provoking editorials, and insightful communications. This focus ensures that our content is relevant and beneficial to both practitioners and scholars who work with this diverse population. Our journal aims to highlight such impactful studies and bring them to the forefront of academic and clinical practice. As we launch the PRIEN Journal, we invite researchers, practitioners, and scholars to contribute their work and join us in advancing the understanding and support of individuals with exceptional needs. Together, we can set the stage for progress, driving forward research and practice that will make a meaningful difference in the lives of those we serve.
Enhancing Social and Emotional Well-Being Through Drama Therapy: Evidence from Adolescents with Physical Disabilities
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۴ (۲۰۲۳) : Serial Number ۴
39-47
حوزههای تخصصی:
The study aimed to evaluate the effectiveness of drama therapy on friendship quality and emotion regulation in adolescents with physical disabilities. A randomized controlled trial was conducted with 40 adolescents aged 13-18 years, randomly assigned to either an intervention group receiving drama therapy (n=20) or a control group (n=20). The intervention comprised ten 60-minute sessions over three months. Measures used included the Friendship Quality Scale (FQS) and the Emotion Regulation Questionnaire (ERQ), assessed at pre-intervention, post-intervention, and three-month follow-up. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and Bonferroni post-hoc tests, with analyses performed in SPSS version 27. Significant improvements were observed in the intervention group compared to the control group. For friendship quality, the intervention group’s scores increased from a mean (M) of 55.12 (SD = 5.47) at pre-intervention to 68.25 (SD = 6.23) post-intervention and slightly decreased to 66.84 (SD = 6.01) at follow-up. Emotion regulation scores in the intervention group increased from 36.45 (SD = 4.12) at pre-intervention to 45.78 (SD = 4.96) post-intervention and slightly decreased to 44.67 (SD = 4.81) at follow-up. ANOVA results showed significant main effects for group and time (p < .001), with significant interactions between time and group for both variables (p < .001). Bonferroni post-hoc tests confirmed significant pre- to post-intervention and pre- to follow-up improvements in the intervention group (p < .001). Drama therapy significantly enhances friendship quality and emotion regulation in adolescents with physical disabilities, with effects sustained at a three-month follow-up. These findings support the incorporation of drama therapy in therapeutic programs for this population to address their unique psychosocial challenges.