فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
113-142
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف مطالعه و درک تجربه زیسته ی زنان از خانواده نابسامان در فرایند اعتیاد انجام شد. روش: در این پژوهش از روش شناسی کیفی و روش نظریه زمینه ای استفاده شد. مشارکت کنندگان در این پژوهش 25 نفر از زنان خراسان جنوبی بودند که در مرحله ترک اعتیاد بودند. نمونه گیری براساس نمونه گیری هدفمند و نظری انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته به دست آمد و تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. یافته ها: نتیجه تحلیل داده ها، دستیابی به پنج مقوله محوری و یک مقوله هسته بود. مقولات محوری عبارت بودند از: شالوده متزلزل خانواده و تولید چالش های بنیادین، خفقان در خانواده و گرفتاری در چنگ انواع محدودیت ها و جبرها، گسست خانوادگی و میل به از هم پاشیدگی، طرد و حرمان در خانواده به مثابه راه کارهای تنبیه خانوادگی و یادگیری انزوا و عزلت در خانواده. مقوله هسته پژوهش نیز عبارت بود از: اعتیاد در بستر خانواده نابسامان. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که روابط اجتماعی فروپاشیده و فشارهای اجتماعی موجود در خانواده در کنار شرایطی نظیر ترک تحصیل و سطح تحصیلات پائین، اجبار در انتخاب همسر و تجربه شکست و سرخوردگی در زندگی خانوادگی، پیوندهای چند جانبه ای با اعتیاد زنان دارند.
تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس و تحریک الکتریکی بر شاخص های عملکرد ریوی وظرفیت هوازی مردان معتاد به مت آمفتامین در حال ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
241-258
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس و تحریک الکتریکی بر عملکرد تنفسی و هوازی مردان معتاد به مت آمفتامین در حال ترک می باشد. روش: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه مورد مطالعه مردان معتاد در حال ترک بودند که 50 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی با حداقل سه ماه حضور در کمپ ترک اعتیاد انتخاب شدند. افراد انتخاب شده در چهار گروه، تمرین (پیلاتس) + تحریک الکتریکی، تمرین (پیلاتس) + تحریک کاذب، فقط تحریک الکتریکی و گروه گواه تقسیم شدند. پروتکل تمرین پیلاتس به مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 60 دقیقه صورت گرفت. تحریک الکتریکی با استفاده از دستگاه نورواستریم صورت گرفت. یافته ها: براساس نتایج در گروه تمرین + تحریک الکتریکی در شاخص های ظرفیت حیاتی اجباری و حجم بازدمی با فشار در یک ثانیه، از لحاظ آماری تفاوت مشاهده شد. همچنین گروه تمرین + تحریک کاذب در همه متغیرهای مورد ارزیابی به جز عامل نسبت حجم بازدمی اجباری به ظرفیت حیاتی اجباری افزایش یافتند. نتیجه گیری: می توان گفت که تمرینات پیلاتس و تحریک الکتریکی می تواند به عنوان یک راهکار غیردارویی برای افزایش ظرفیت عملکردی ریه و توان هوازی مردان معتاد استفاده شود.
پیش بینی ماندگاری و خروج از مداخلات درمانی اعتیاد بر اساس اختلال های شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
177-192
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ماندگاری و خروج از مداخلات درمانی اعتیاد بر اساس اختلال های شخصیت انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش معتادان شهرستان اردبیل بودند که به یکی از مراکز ترک اعتیاد مراجعه کردند. تعداد 349 نفر از آنان بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از آزمون بالینی چند محوری میلون-3 استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل تابع تشخیص نشان داد که اختلالهای شخصیت اسکیزوئید، اجتنابی، افسرده، وابسته، نمایشی، خودشیفته، ضداجتماعی، سادیستیک، وسواسی، منفیگرا، خودآزار و اسکیزوتایپال توان پیشبینی ماندگاری و خروج معتادان از مداخلات درمان اعتیاد را دارند؛ اما اختلالهای شخصیت مرزی و پارانوئید توان پیشبینی ماندگاری و خروج معتادان از مداخلات درمان اعتیاد را ندارند. نتیجه گیری : بنابراین نتیجه گرفته میشود که اختلالهای شخصیت، ماندگاری و خروج معتادان از مداخلات درمان اعتیاد را پیشبینی می کنند. این نتایج دارای تلویحات مهمی برای کمپها و مراکز ترک اعتیاد میباشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
253-268
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن افراد معتاد انجام گرفت. روش : پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل افراد معتاد مراجعه کننده به کمپ ترک اعتیاد همیاران سلامت شهر اردبیل در سال 97 بود. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت نمونه گیری در دسترس بود. بدین صورت که از بین افراد مراجعه کننده به کمپ، تعداد30 نفر که شرایط ورود به نمونه را دارا بودند انتخاب شدند و به پرسش نامه ی نیازهای بین فردی پاسخ گفتند و به طور کاملا تصادفی در ۲ گروه 15 نفره گمارش شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. درپایان پرسشنامه نیازهای بین فردی مجدداً در هر دو گروه اجرا شد و داده ها با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن افراد معتاد تاثیر دارد . نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای کاهش احساس تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن افراد معتاد قابلیت کاربرد دارد و می تواند به عنوان مداخله ای روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد.
زنان و سوءمصرف مواد: اهمیت مباحث جنسیتی در پژوهش سوءمصرف مواد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد پدیده ای پیچیده است که به عوامل مختلفی بستگی دارد. به دلیل پیچیدگی بیشتر نقش های زنان نسبت به مردان در زندگی، هر عاملی از جمله اعتیاد در این جامعه اهمیت ویژه ای دارد و گرفتاری ها و معضلات این جامعه را بیشتر می کند. هدف این مقاله مروری بررسی سوءمصرف مواد در زنان بود. روش پژوهش مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری و خواندن اسناد بود. بر اساس پژوهش ها می توان گفت که سوءمصرف مواد در میان زنان جامعه در حال افزایش است. الگوهای مصرف و عوامل مستعد کننده گرایش به سوءمصرف مواد در زنان متفاوت از مردان است. زنان و دختران وابسته به سوءمصرف مواد در مقایسه با همتایان مرد خود به خاطر شدت انگ و تبعیض مرتبط با مصرف مواد از پیامدهای بدتری رنج می برند. همچنین به دلیل ویژگی های جنسیتی مثل مشکلات جسمی و یا حمایت همسران و خانواده، درمان آنان بسیار دشوارتر است. انگ زدایی از زنان مصرف کننده مواد با فرهنگ سازی در سطح جامعه (استفاده از رسانه ها)، افزایش مراکز درمانی ویژه ی این زنان، حمایت از زنان درمان شده، ایجاد نهادهای حمایتی در جهت اشتغال این زنان و تدوین برنامه های پیشگیرانه در ابعاد مختلف پیشنهاد می شود.
پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
235-252
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، پیش بینی وقوع رفتارهای پرخطر بر اساس هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله بود. روش : روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری، شامل 130 نفر (پسر) از دانش آموزان که در سال تحصیلی ۹۶-۹۵ در شهر بروجن مشغول به تحصیل بودند که به شیوه خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه های نسخه بازنگری شده رفتارهای پرخطر، هم نشینی با همسالان بزهکار و حل مسئله هپنر مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس و روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها حاکی از آن بود که مؤلفه هم نشینی با همسالان بزهکار بر گرایش به مصرف سیگار، قلیان و مواد روان گردان ؛ مؤلفه اعتماد به حل مسئله بر خودکشی؛ مؤلفه گرایش-اجتناب حل مسئله بر گرایش به مصرف مواد روان گردان؛ مؤلفه کنترل شخصی حل مسئله بر درگیری، خودکشی و گرایش به مصرف مواد روان گردان و درنهایت افسردگی بر خودکشی، گرایش به مصرف سیگار و قلیان و مواد روان گردان تأثیر مستقیم دارد. نتیجه گیری : به طورکلی یافته های پژوهش حاضر از نقش هم نشینی با همسالان بزهکار، افسردگی و حل مسئله در پیش بینی رفتارهای پرخطر حمایت می کند.
ترک اصیل و پایدار: الگوی پایداری در ترک مبتنی بر تجارب زیسته افراد وابسته به مواد بهبودیافته با روش نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
143-182
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی پایداری در ترک مبتنی بر تجارب زیسته افراد وابسته به مواد بهبودیافته بود. روش : روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه زمینه ای بود. مشارکت کنندگان این پژوهش افراد وابسته به مواد بهبودیافته ساکن استان لرستان در سال 1398-1397 بودند که بیشتر از ۶ سال سابقه نگهداری ترک اعتیاد را داشتند. از میان آن ها، 20 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند – نظری انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها شامل سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. یافته ها: نتایج نشان داد مشارکت کنندگان با تاکید بر شرایط علی (شامل تجربه و ادراک خستگی جسمی و روانی، تجربه و ادراک به آخر خط رسیدن، تجربه و ادراک تهدید مصرف مواد و روشن شدن اراده منفی)، شرایط زمینه ای (همانند کنترل وسوسه و ترس از بازگشت، اتکا به معنویت، معناجویی و رشد خودشناسی و درون نگری)، شرایط مداخله گری (شامل حمایت اجتماعی و ثبات اقتصادی و پذیرش و حمایت خانوادگی) و از طریق استراتژی های شرکت و مداومت در برنامه گروه همنوعان، بهره گیری از منابع کمکی جانبی و تغییر در روابط در تلاش برای رسیدن به ترک پایدار و اصیل بوده اند . نتیجه گیری: پایداری در ترک، رسیدن به ترکی اصیل و پایدار است. همچنین، از نتایج این پژوهش می توان به عنوان الگویی برای جلوگیری از بازگشت به مصرف مواد و ماندگاری در ترک استفاده کرد.
مقایسه هیجان خواهی، جایگاه مهار و کمال گرایی در افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته به مواد
حوزههای تخصصی:
سوءمصرف مواد، از جمله مشکلات جامعه بشری است که روز به روز بر میزان آن افزوده می شود و کمتر کشوری را می توان یافت که از شیوع و خطرات ناشی از آن مصون مانده باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه هیجان خواهی، جایگاه مهار و کمال گرایی افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته به مواد بود. این مطالعه یک طرح علی-مقایسه ای بود.50 نفر از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد و 50 نفر از اعضای خانواده و وابستگان درجه اول افراد مبتلا به سوءمصرف مواد ترک کرده به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر دو گروه پس از همتاسازی بر اساس سن و تحصیلات، پرسش نامه های هیجان خواهی زاکرمن (1987)، مقیاس جایگاه مهار راتر (1975) و مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست و همکاران (1990) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته به مواد در هیجان خواهی، جایگاه مه ار و کمال گرایی تفاوت معناداری وجود داشت. افراد وابسته به مواد در هیجان خواهی، جایگاه مهار بیرونی نمرات بالاتری داشتند. مدیریت موثر هیجان و کنترل درونی می تواند افراد را به سمت رفتارهای سازگارانه سوق دهد که این رفتارهای سازگارانه منجر به تقویت ترک رفتارهای مرتبط به اعتیاد می شود.
پای پزشکان در کفش جامعه شناسان؛ نقدی بر پزشکی شدن اعتیاد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
9-24
حوزههای تخصصی:
هدف: پزشکی شدن جامعه به معنای نفوذ و گسترش گفتمان پزشکی به موضوعات و قلمروهایی از اجتماع است که پیش از این در اختیار گفتمان های دیگر و گونه های مختلفی از دانش بود. یکی از این موضوعات سوءمصرف مواد است. اعتیاد به مواد به عنوان یک پدیده چندبعدی اجتماعی، به تدریج از حوزه اجتماعی خارج شده و تحت سیطره گفتمان پزشکی قرار گرفت. این پژوهش می کوشد تا از یک سو، مهمترین مصادیق پزشکی شدن اعتیاد و از سوی دیگر، زمینه های اجتماعی که مولد این وضعیت بوده را شناسایی کند. روش : روش تحقیق به کار رفته کیفی و از نوع تحلیل مضمون بوده و نمونه با روش نمونه گیری هدفمند، از نوع حداکثر تنوع، انتخاب شده و با ابزار مصاحبه به گردآوری داده های لازم پرداخته شد. نمونه گیری تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل مضامین مصاحبه ها از طریق کدگذاری سه مرحله استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. یافته ها : نتایج نشان داد «پزشکی مداری» هسته مرکزی مصادیق پزشکی شدن اعتیاد است که دارای سه مقوله اصلی «بیمارانگاری اعتیاد»، «دارو درمانی» و «درمان پزشکی محور» است. همچنین هسته مرکزی زمینه های پزشکی شدن اعتیاد عبارت است از «پزشکی شدن جامعه» که دارای مقولات اصلی «تجاری سازی درمان»، «فرهنگ بیمارانگاری اعتیاد» و «پزشکی سالاری» است. نتیجه گیری : می توان اینگونه استدلال کرد که پزشکی به مثابه گفتمان مسلط در جامعه امروز ایران، بیشتر حوزه ها را تحت تاثیر قرار داده و عمده ی مسائل و موضوعات اجتماعی از جمله اعتیاد از نظرگاه تحلیل اجتماعی خارج شده و به قلمرو پزشکی و سایر علوم فردمحور منتقل شده اند.
رابطه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در بازگشت مصرف مواد با نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
339-365
حوزههای تخصصی:
هدف: سازه های شخصیتی و هیجانی نقش محوری در بازگشت مصرف مواد دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه فعالیت سیستم های مغزی رفتاری در بازگشت مصرف مواد با نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان بود. روش : در قالب یک طرح همبستگی، ۳۰۰ نفر از افراد مصرف کننده مواد محرک مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرج انتخاب شدند و مقیاس بازگشت مصرف مواد، مقیاس پنج عاملی جکسون، و مقیاس بدتنظیمی هیجان-فرم کوتاه را تکمیل کردند. یافته ها : نتایج نشان داد که سیستم فعال ساز رفتاری، سیستم بازداری رفتاری و سیستم ستیز/گریز/ انجماد اثر مستقیمی بر بازگشت مصرف مواد داشتند. علاوه بر این، بدتنظیمی هیجان نقش میانجی گر در رابطه سیستم فعال ساز رفتاری و بازگشت مصرف مواد داشت، درحالی که بدتنظیمی هیجان در رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و سیستم ستیز/گریز/ انجماد با بازگشت مصرف مواد نقش میانجی گر نداشت. علیرغم عدم معناداری برخی از مسیر ها، مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به اثر معنادار سیستم های مغزی رفتاری بر بازگشت مصرف مواد از طریق بدتنظیمی هیجان و همچنین پایه های زیستی شخصیت و راهبردهای تنظیم هیجان، متخصصان حوزه اعتیاد می توانند نرخ بازگشت مصرف مواد را کاهش دهند.
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر بازنمایی های عاطفی منفی و کاهش رفتارهای خودتخریبی معتادان مبتلا به استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
241-256
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان پردازش شناختی بر بازنمایی های عاطفی منفی و کاهش خودتخریبی معتادان مبتلا به استرس پس از سانحه اجرا شد. روش : پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را معتادان حاضر در کلینیک ترک اعتیاد حیات ارومیه در سال 95 تشکیل می دادند. بعد از اجرای مقیاس اختلال استرس پس از سانحه می سی سی پی روی 170 نفر از این تعداد، 40 نفر انتخاب شده و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. سپس مقیاس تجدیدنظر شده ی تأثیر حوادث و پرسش نامه رفتارهای خودتخریبی به عنوان پیش آزمون اجرا شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، درمان پردازش شناختی را در 12 جلسه دریافت کردند. سپس پس آزمون اجرا شد. یافته ها : نتایج نشان داد بین میانگین نمرات بازنمایی عواطف منفی و رفتارهای خودتخربی هم در پس آزمون و هم درمرحله ی پیگیری تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش لزوم کاربست یک روش درمانی متمرکز بر تروما را در کار با معتادانی که با استرس پس از سانحه مواجه شده اند مطرح می سازد.
رابطه ساختاری صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
31-46
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون برازش مدل رابطه ساختاری صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد انجام گرفت. روش: نوع پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 96-97 بود. تعداد 320 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های دوجین کثیف جوناسون و وبستر (2010) و استعداد اعتیاد زینالی (1393) ارزیابی شدند. یافته ها : نتایج نشان داد بین صفات سه گانه تاریک شخصیت و آسیب پذیری به اعتیاد رابطه مثبت وجود دارد. بالاترین همبستگی ها بین صفت ماکیاولیسم و مولفه خودمحوری، صفت جامعه ستیزی و مولفه انحراف از هنجارها، و صفت خودشیفتگی و مولفه خودنمائی مشاهده شد. همچنین مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که رابطه ساختاری صفات تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد از برازش مناسب برخوردار است. نتیجه گیری : صفات سه گانه تاریک شخصیت با آسیب پذیری به اعتیاد رابطه دارند و می توانند آن را تحت تأثیر قرار دهند.
نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
311-334
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای در رابطه بین الگوی ارتباطی خانواده و آمادگی به اعتیاد در جوانان انجام شد. روش : پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل اعضا سازمان جوانان جمعیت هلال احمر کل ایران در سال 1397 بود. 595 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه آمادگی به اعتیاد، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده و پرسش نامه راهبردهای مقابله ای جمع آوری شد. داده ها با روش های همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود. در این مدل، جهت گیری گفت و شنود (به طور منفی) و جهت گیری همنوایی (به طور مثبت) تاثیرات غیر مستقیم و معناداری بر آمادگی به اعتیاد داشتند. راهبردهای مسئله مدار به طور معناداری در رابطه جهت گیری گفت و شنود و جهت گیری همنوایی با آمادگی به اعتیاد دارای نقش واسطه ای بودند. همچنین، راهبردهای هیجان مدار به طور معناداری میانجی کننده رابطه بین جهت گیری همنوایی و آمادگی به اعتیاد بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد الگوی ارتباطی خانواده در کنار سایر عوامل از جمله شیوه ی مقابله ای، نقشی کلیدی در آمادگی اعتیاد و مصرف مواد ایفا می کند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
مقایسه هوش هیجانی، تحریفات شناختی و رفتار اجتماعی بین افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
227-250
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش مقایسه هوش هیجانی، تحریفات شناختی و رفتار اجتماعی بین افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مردان وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد شهر تهران و همچنین مردان غیر وابسته به مواد مخدر بود. 216 مرد 20 تا 70 ساله به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه وابسته (108 نفر) و غیر وابسته (108 نفر) به مواد مخدر قرار گرفتند. شرکت کنندگان مقیاس تجدیدنظر شده هوش هیجانی، مقیاس تحریف های شناختی و مقیاس تجدیدنظر شده گرایش های مطلوب اجتماعی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، آزمون خی دو و تی مستقل تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه افراد وابسته و غیر وابسته به مواد مخدر در هوش هیجانی و تحریف های شناختی(به استثنای تعمیم مبالغه آمیز) تفاوت معنی داری وجود داشت. به صورتی که، گروه وابسته نسبت به گروه غیر وابسته به طور معناداری نمرات پایین تری در هوش هیجانی و نمرات بالاتری در تحریف های شناختی داشت. همچنین، بین دو گروه تفاوت معنی داری در خرده مقیاس رفتارهای اجتماعی ناآشنا وجود داشت. به صورتی که، گروه وابسته نسبت به گروه غیر وابسته به طور معناداری نمرات پایین تری در رفتارهای اجتماعی ناآشنا داشت. نتیجه گیری: این تفاوت ها در طراحی مداخلات بالینی برای درمان حائز اهمیت می باشند.
اثربخشی تماشای فیلم با محوریت سوء مصرف مواد همراه با بحث گروهی بر جرأت ورزی، خودکنترلی و نگرش نسبت به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۳۵۲-۳۲۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تماشای فیلم با محوریت سوء مصرف مواد همراه با بحث گروهی بر جرأت ورزی، خودکنترلی و نگرش نسبت به اعتیاد، بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه جوانان پسر شهرستان گناباد در سال 1399 بود. از این بین 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های خودکنترلی، نگرش به اعتیاد و جرأت ورزی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. مداخله فیلم های سینمایی با محوریت سوءمصرف مواد همراه با بحث گروهی در 8 جلسه 120 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله فیلم های سینمایی با محوریت سوءمصرف مواد همراه با بحث گروهی بر تغییر نگرش و جرأت ورزی (بیان قاطعانه و رد قاطعانه) جوانان پسر نسبت به اعتیاد اثربخشی داشت، اما بر خودکنترلی و درخواست قاطعانه این افراد تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: صاحب نظران حوزه پیشگیری از اعتیاد در نظر داشته باشند که فیلم های سینمایی به نسبت مستند و کاریکاتور استقبال بیشتری دارد و ابزار مناسب تری جهت پیشگیری از اعتیاد می باشند و مشاوران و روان شناسان می توانند از این روش در جهت پیشگیری از اعتیاد جوانان استفاده کنند.
اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر افزایش امید در دختران نوجوان تحت درمان با متادون
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل بر افزایش امید در دختران نوجوان تحت درمان با متادون انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور، 30 نفر از دختران نوجوان تحت درمان با متادون به صورت هدفمند انتخاب شدند. آن ها به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه کنترل و آزمایش پرسش نامه امید اسنایدر را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. مداخله گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل روی گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعته و در هر هفته یک جلسه انجام شد.گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که گروه درمانی با رویکرد تحلیل ارتباط متقابل میزان نمره امید در گروه آزمایش را به شکل معناداری افزایش داد. نتایج پیشنهاد داد که این نوع درمان می تواند در جهت افزایش امید دختران نوجوان تحت درمان با متادون در نظر گرفته شود.
نیازهای آموزشی کارکنان برای پیشگیری و کنترل مصرف مواد مخدر و روان گردان در زندان: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۶۰-۳۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی نیازهای آموزشی کارکنان زندان در حوزه مواد مخدر و روان گردان بود. روش: پژوهش از نوع کاربردی-اکتشافی با رویکرد مطالعه موردی بود. نمونه آماری در چهار زندان تهران شامل خبرگان و روسای زندان ها (11 نفر) و معاونین و کارشناسان (52 نفر) به تفکیک حوزه شغلی بود که همگی به صورت هدفمند و گلوله برفی تا اشباع نظری انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و چهار جلسه گروه کانونی انجام شد. یافته ها: 26 نیاز آموزشی برای کارکنان در ابعاد نگرشی، دانشی و مهارتی و 4 نیاز آموزشی برای مدیران به دست آمد. از جمله نیازهای کارکنان عبارت بود از آشنایی با مواد روان گردان و عوارض آن، روش های کشف و جاسازی، مهارت های چهره زنی پیشگیری از اعتیاد، خودکنترلی، رفتار با زندانیان، روان درمانی و درک مضرات مصرف مواد. نیازهای مدیران عبارت بود از آشنایی با قوانین، درمان اعتیاد، مهارت پیشگیری و درک اعتیاد به عنوان بیماری. نتیجه گیری: مدیران و کارکنان در نیاز «روش های پیشگیری از اعتیاد» با یکدیگر مشترک بودند و ضروری است هرگونه برنامه ریزی و طراحی دوره آموزشی کارکنان با لحاظ کردن نیازهای دانشی، نگرشی و مهارتی شناسایی شده انجام گیرد.
مقایسه ی میزان رفتارهای خود تخریب، باورهای غیرمنطقی و تحمل پریشانی هیجانی در مردان در حال بهبودی مواد افیونی و مواد محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
259-274
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای رفتارهای خود تخریبی، باورهای غیرمنطقی و تحمل پریشانی هیجانی در مردان در حال بهبودی مواد افیونی و مواد محرک بود. روش : روش پژوهش علی مقایسه ای و جامعه آماری شامل افراد معتاد به مواد مخدر در حال بهبودی بود. تعداد 51 نفر از در حال بهبودی از مواد افیونی و 51 نفر در حال بهبودی از مواد محرک به روش خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها عبارت بودند از: پرسش نامه های سنجش رفتارهای خودتخریب محمدیان (1388)، باورهای غیر منطقی جونز، و تحمل پریشانی هیجانی. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین باورهای غیرمنطقی و تحمل پریشانی هیجانی، و رفتارهای خود تخریب کلی در دو گروه مردان در حال بهبودی مواد افیونی و مواد محرک تفاوت وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت: باورهای ناسازگار و هیجانات کنترل نشده در گروه افراد درحال بهبودی مواد محرک بیشتر از افراد معتاد به مواد افیونی است. باورهای غیرمنطقی نقش مهمی در انتخاب و تداوم مکانیسم های مقابله ای ناسازگارو نهایتا عود دارد.
تدوین الگویی در جهت ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی شهر کرمانشاه: یک رویکرد کیفی با نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
85-110
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین الگویی در جهت ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی شهر کرمانشاه انجام شد. روش: پژوهش حاضر با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل همه زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی در شهر کرمانشاه بود. 37 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس مدل پژوهش، علل اصلی پدیده مورد مطالعه شامل عوامل اقتصادی و خانوادگی؛ شرایط زمینه ای شامل عوامل فرهنگی و روان شناختی؛ عوامل مداخله گر شامل عوامل مدیریتی–قانونی و عوامل اجتماعی بود. نتیجه گیری: اقدامات ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی بصورت تک بعدی و صرفا محدود به مراکز حمایتی-اصلاحی است و پس از پاکی، متاسفانه این زنان با قطع حمایت ها در جامعه رها می گردند و از طرفی از آنجایی که این زنان نیز از سوی جامعه طرد شده اند، لذا پس از آزادسازی از مراکز حمایتی، جامعه پذیرای این زنان نیست. بنابراین، زمینه بازگشت آنان به حالت اولیه و در نهایت عدم اثربخشی اقدامات ساماندهی و هدر رفت هزینه ها را فراهم می کند. بنابراین، لازم است پیگیری فرآیندهای حمایتی تا بهبود کامل زنان، در سیاست گذاری ها مورد توجه قرار گیرد.
آموزش مهارت های اثربخش در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر و محرک در میان مددجویان کانون های اصلاح تربیت کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۹ ویژه نامه ۲
123-144
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل آموزش مهارت های اثربخش در پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدردر میان مددجویان کانون های اصلاح و تربیت کشور انجام شده است. به همین منظور به بررسی مولفه های تاثیر گذار در بعد مهارتی شامل حل مسئله، برقراری ارتباط، کنترل استرس، خشم، رفتار و شناسایی شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب و ارائه ساز و کارهای اجرایی برای پیاده سازی مدل آموزش اثربخش در پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر و محرک پرداخته شد. روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی است گه در آن از روش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شد. تعداد 22 متخصص با سابقه مربی گری و 212 نفر از شاغلین در کانون اصلاح تربیت اعضای دلفی بودند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تعیین روایی محتوایی از قضاوت خبرگان استفاده شد. آلفای کرونباخ پرسش نامه 0/981 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان داد موثرترین مولفه ها در وضعیت مطلوب در بعد مهارتی عبارت بودند از: حل مسئله مددجویان (0/92)، برقراری ارتباط (0/93)، مدیریت استرس (0/91) و رفتار (0/95). نتیجه گیری: تفاوت معناداری بین وضع موجود و مطلوب در زمینه حل مسئله، برقراری ارتباط، کنترل استرس و خشم و رفتار مددجویان وجود دارد.