فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتاری مخرب است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزشهای همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعی و علائم اختلال دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای انجام شد.
روش: طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ای به حجم 54 نفر از میان دانشآموزان پسر پایههای هفتم و هشتم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای شهر ساری در سال تحصیلی 94-1393 به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و و یک گروه کنترل) جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجهبندی اختلال نافرمانی مقابلهای دانش آموزان (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (فرست و همکاران، 1995)، و داستان های اجتماعی (تورکاسپا و برایان، 1994) استفاده شد. برای گروه های آزمایشی، آموزش همدلی و آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیری و چندمتغیری حاکی از اثربخشی روش های آموزشی همدلی و مدیریت خشم بر نمره کل و مؤلفه های شناخت اجتماعی بود. تفاضل میانگین تعدیل شده گروه های آموزش همدلی و مدیریت خشم نشان داد آموزش همدلی در مقایسه با آموزش مدیریت خشم با اطمینان 95 درصد سهم بیشتری در افزایش شناخت اجتماعی مرحله دوم و پنجم دارد. همچنین نتیجهآزمون تحلیل کوواریانس یک متغیری نشان داد دو روش آموزشی همدلی و مدیریت خشم بر بهبود علائم اختلال اثربخش است. مقایسه تفاضل میانگین ها نشان داد بین مقادیر میانگین تعدیل شده دو گروه در بهبود علائم اختلال تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: بکارگیری آموزش های همدلی و مدیریت خشم در کنار دوره های آموزش تحصیلی برای دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای می تواند از بروز، تشدید و تبدیل علائم اختلال نافرمانی مقابله ای به سایر اختلال ها پیشگیری کند.
مقایسه ادراک زمان محرک های دارای بار هیجانی درکودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات مختلف نشان می دهد که هیجان، ادراک زمان را تحت تأثیر قرار می دهد و از سویی دیگر گزارش های بالینی از مشکلات پردازش زمان در اختلال اوتیسم خبر می دهند. هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر محرک های دارای بار هیجانی متفاوت (شاد، غمگین و خنثی) بر ادراک زمان در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال اوتیسم بود.
روش: مطالعه حاضر از نوع پس رویدادی است. 13 کودک مبتلا به اوتیسم با کنش وری بالا از رده سنی 5 تا 15سال از میان مددجویان مراکز توان بخشی تبریز و 13 کودک بدون اختلال اوتیسم با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که هر دو گروه از نظر سن و جنس همتا شدند. برای تشخیص عملکرد بالای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم از پرسشنامه سنجش دامنه اوتیسم (اهلر و گیلبرگ، 1993) استفاده شد. سپس آزمون بازتولید زمان در دو سطح 2000 و 7000 میلی ثانیه بر روی دو گروه اجرا شد. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم الگوی متفاوتی از بازتولید زمانی نسبت به کودکان بدون اختلال اوتیسم داشتند، به طوری که زمان را کمتر بازتولید کردند و این الگو در هر دو زمان ( P=0/001) تقریباً ثابت بود.
نتیجه گیری: کمترسنجی مشاهده شده در پژوهش حاضر منطبق با مدل های توجهی است و نارسایی توجه یکی از نارسایی های اولیه در کودکان اوتیسم است که می تواند منجر به انحراف آزمودنی از محرک شده و منجر به کمترسنجی گردد.
تأثیر راهبردهای مقابله با تنیدگی بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدین کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نگهداری کودک کم توان ذهنی برای خانواده بسیار تنش آور است و گاهی منجر به تعارضات زناشویی می شود. این پژوهش با هدف تأثیر آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی بر روی رضایت زناشویی و تنیدگی والدین کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1393-1392 شهر رشت بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 20 زوج والدین کودکان کم توان ذهنی بودند که به طور در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. از مقیاس افسردگی، اضطراب، تنیدگی-21 و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ برای جمع آوری داده ها استفاده شد. گروه آزمایش در 12 جلسه راهبردهای مقابله با تنیدگی را به صورت هفتگی آموزش دیدند درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی به طور معناداری بر رضایت زناشویی و تنیدگی والدین مؤثر بوده و والدین در گروه آزمایش افزایش معناداری در رضایت زناشویی و کاهش معناداری در تنیدگی نشان دادند (05p<0/). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش می توان آموزش شیوه های مقابله با تنیدگی را به عنوان یک روش مؤثر در افزایش رضایت زناشویی و کاهش تنیدگی زناشویی والدین کودکان کم توان ذهنی به کار برد.
نقش راهبردهای مقابله با تنیدگی و رضایت مندی زناشویی بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه نقش راهبردهای مقابله با تنیدگی و رضایت مندی زناشویی بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک بود. پژوهش از نوع کاربردی و شیوه ی انجام گرفتن آن همبستگی است. جامعه آماری شامل همه مادران کودکان اتیستیک شهر تهران در سال 1391 بود که از بین آنان 63 نفر از مادران به عنوان شرکت کننده در پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار ابزار پرسشنامه ارتباط اجتماعی (راتر و همکاران، 2003) به منظور تشخیص اختلال اتیستیک، مقیاس های سلامت عمومی (گلدبرگ،1972)، سیاهه مقابله با موقعیت های تنیدگی زا اندلر و پارکر (1990) و مقیاس رضایت مندی همسران افروز (افروز و قدرتی، 1390) در پژوهش به کاربرده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف استاندارد و آمار استنباطی تحلیل رگرسیون به شیوه گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین راهبردهای مقابله مسئله مدار و رضایت مندی زناشویی و داشتن سلامت عمومی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد که راهبردهای مسئله مدار و هیجان مدار توانستند سلامت عمومی را به طور معنادار پیش بینی کرده و راهبرد اجتنابی به طور معنادار توان پیش بینی سلامت عمومی را نداشت. همچنین چهار مؤلفه از مقیاس رضایت مندی زناشویی بهترین پیش بینی کننده های سلامت عمومی مادران بودند. نتایج بیانگر آن است که با وجود آنکه داشتن کودکی با اختلال های اتیستیک تنش هایی برای والدین آنان و به ویژه مادران دارد، داشتن رضایت مندی زناشویی و به کارگیری راهبردهای حل مسئله در مقابله با تنیدگی به عنوان متغیرهای تعدیل گر می تواند به سلامت و بهزیستی روانی آنان کمک نماید.
ایجاد استدلال استعاری در کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهشگران نشان داده اند که کودکان با اختلال اتیسم در زبان غیرتحت اللفظی مانند کنایه، طعنه، فریب، طنز و استعاره ها مشکل دارند. تا به امروز، در پژوهش های اندکی تلاش شده است تا این نارسایی ها درمان شوند و تاآنجایی که می دانیم، در هیچ پژوهشی کوشش نشده است درک استعاره ها به کودکان با اختلال اتیسم آموزش داده شود. استدلال استعاری متشکل از رفتار کلامی پیچیده، دست کم شامل روابط همپایگی، سلسله مرتبه و تمایز است. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی ارایه نمونه های متعدد با هدف آموزش به کودکان با اختلال اتیسم است تا به ویژگی های مربوط و مناسب بافتی ای که یک استعاره در آن استفاده می شود، توجه داشته باشند و برای پاسخ درست به سوال های استعاری، پاسخ ارتباطی دهند. شرکت کنندگان 3کودک 5 تا 7ساله بودند.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد برای این که به کودکان با اختلال اتیسم یاد داده شود تا استعاره را درک کنند، ارایه نمونه های متعدد، موثر و سودمند است. همچنین، در همه شرکت کنندگان تعمیم به استعاره های آموزش داده نشده، مشاهده شد
دختران آسیب دیده
آزمایش سودمندی یک برنامه توان افزای شناختی برای بهبود کارکردهای اجرایی در دانش آموزان با نارسایی های ویژه یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :یکی از پایه ای ترین ویژگی های کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری، اختلال در کارکردهای شناختی است. پژوهش حاضر، به بررسی اثربخشی برنامه توان افزای شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه کاری، توجه و درک مطلب) دانش آموزان با نارسایی های یادگیری پایه سوم تا پنجم ابتدایی پرداخت. مواد و روش ها:طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه شاهد بود. جامعه پژوهشی در بردارنده تمامی دانش آموزان پسر پایه های سوم تا پنجم ناتوان یادگیری در سال تحصیلی 94-1393 در مدارس عادی دولتی شهر تهران بود. 20 تن از دانش آموزان (از هر مدرسه 10 نفر) به صورت هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه شاهد و آزمایش جایگزین شدند. برای دانش آموزان گروه آزمایش طی 10 جلسه برنامه تقویت شناختی اجرا شد و گروه شاهد به برنامه های معمول خود ادامه داد. برای سنجش عملکرد حافظه کاری گروه نمونه از آزمون N-Back و سنجش توجه از آزمون عملکرد پیوسته CPT (Continuous performance test) و سنجش درک مطلب از مقیاس هوش Wechsler کودکان (WCIS یا Wechsler comprehension subscale) استفاده شد. داده های حاصل از این آزمون ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استباطی، تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها:تأثیر برنامه توان افزای شناختی در بهبود حافظه کاری و درک مطلب (05/0 > P) و در افزایش توجه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری (01/0 > P) معنی دار بود. همچنین، این برنامه بر توجه بیش از سایر کارکردها مؤثر بود. نتیجه گیری:برنامه توان افزای شناختی موجب تغییر در کارکردهای شناختی آموزندگان شد و این خود می تواند زمینه های بهبود در شرایط یادگیری و آموزش آموزندگان را نیز به دنبال داشته باشد.
اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش نظریه ذهن بر بهبود نظریه ذهن و مهارت اجتماعی در کودکان ناشنوا بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه دانش آموزان پسر ناشنوا شهر اردبیل بود که در مدارس استثنایی استان اردبیل در سال تحصیلی 1394-1393 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. نمونه مورد نظر دانش آموزان ناشنوا، که دارای والدین شنوا بودند، انتخاب شدند و بعد از آن به صورت تصادفی در دو گروه 8 نفری گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار گرفتند. حجم نمونه مورد نظر شامل 16 کودک ناشنوای پنجم وششم ابتدایی بود. ابزار بکار گرفته شده در این پژوهش شامل آزمون نظریه ذهن و مقیاس مهارت اجتماعی بودند. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود سطح نظریه ذهن تفاوت معنی داری وجود دارد (000/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر بوده است. همچنین، با کنترل پیش آزمون، بین گروه های آزمایش و گروه گواه از لحاظ بهبود مهارت های اجتماعی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (654/0>P). بنابراین آموزش نظریه ذهن در بهبود مهارت های اجتماعی کودکان ناشنوا موثر نبوده است. بنابر نتایج پژوهش، کودکان ناشنوا در کسب نظریه ذهن دچار نارسایی هایی می باشند و آموزش تکالیف باورهای غلط در بهبود و تسریع رشد نظریه ذهن کودکان ناشنوا موثر می باشد.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری اجتماعی و احساس شرم درونی شده مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی یود. نوع پژوهش ، نیمه تجربی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مادران دارای کودک عقب ماده ذهنی که فرزندان شان در مدارس استثنایی شهرستان در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بودند. از جامعه فوق 30 از مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی به روش تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند(هر گروه 15 نفر). گروه آزمایشی طی 10 جلسه نود دقیقه ای، (هر هفته یک جلسه)درمان گروهی را دریافت کردند. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل و مقیاس شرم درونی شده کوک بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین دو گروه آزمایش وگواه از سازگاری زناشویی و احساس شرم درونی شده تفاوت معناداری وجود دارد(001/0>p). به طور کلی یافته های پژوهش نقش و اهمیت درمان گروهی پذیرش و تعهد را بر افزایش سازگاری اجتماعی و کاهش احساس شرم درونی شده در مادران دارای کودک عقب مانده ذهنی نشان می دهد.
رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:انتخاب نوع راهبرد مقابله ای تاثیر بسیار مهمی بر چگونگی کنار آمدن با استرس دارد و در این انتخاب، عوامل زیادی از جمله شخصیت دخیل است. هدف این تحقیق بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اوتیسم بود. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی بود، 56 مادر که کودک اتیستیک داشتند از بین مراجعه کنندگان به سه موسسه حمایتی کودکان اتیسم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEOو راهبردهای مقابله ای پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن و گریز اجتناب رابطه مثبت و معنادار و با ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی معنادار داشت. برونگرایی و با وجدان بودن با گریز اجتناب رابطه منفی معنادار داشتند. برونگرایی و دلپذیر بودن رابطه مثبت معناداری با طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت داشتند. با وجدان بودن نیز رابطه مثبت و معناداری با حل مسائل برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت داشت. در تحلیل رگرسیون انجام شده روان رنجورخویی پیش بین معنادار راهبردهای مقابله ای فاصله گرفتن و گریز-اجتناب بود. راهبرد طلب حمایت اجتماعی از طریق دلپذیر بودن و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت نیز توسط باوجدان بودن و روان رنجورخویی تبیین شدند. نتیجه گیری: انتخاب نوع راهبرد مقابله ای با ویژگی های شخصیتی رابطه دارد و افراد در معرض استرس بالا مانند والدین دارای کودکان اوتیستیک باید برای اتخاذ کارآمدترین راهبرد مقابله ای متناسب با ویژگیهای شخصیتی خود آموزشهای لازم را دریافت نمایند.
مقایسه نظریه ذهن، نگهداری توجه، و همدلی در دانش آموزان مبتلا و غیر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب است. هدف پژوهش حاضر مقایسه نظریه ذهن، نگهداری توجه، و همدلی در دانش آموزان دبیرستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و بهنجار بود. روش:روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر اول تا سوم دبیرستان شهرستان اهواز در سال تحصیلی 95-1394 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 100 نفر (50 نفر دانش آموز بهنجار و 50 نفر دانش آموز مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودگزارشی مشکلات رفتاری نوجوانان آخنباخ (1991)، آزمون ذهن خوانی از طریق چشم ها (بارون-کوهن، 2001)، آزمون عملکرد پیوسته، پرسشنامه همدلی بارون-کوهن (2003) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (2013) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
رابطه عملکرد خانوادگی، حمایت اجتماعی و عوامل جمعیت شناختی با استرس و سلامت روانی والدین کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت نا شنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیت شناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامت روانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامت روانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسش نامه خصوصیات جمعیت شناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چند گانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطه منفی و معناداری وجود داشت. همین طور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابر این عملکرد خانوادگی، ویژگی های کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامت روانی و استرس والدگری رابطه دارند.
بررسی رابطه بین برتری طرفی و عملکرد ارتباطی با سن دانش آموزان مبتلا به اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقایص زبانی و ارتباطی، همچنین مشکلاتی در برتری طرفی اندام هادر اختلال اتیسم می تواند با سن افراد اتیستیک مرتبط باشند. هدف این پژوهش بررسی برتری طرفی اندامها و عملکردارتباطی در دانش آموزان مبتلا به اتیسم در ارتباط با سن آنها می باشد. روش بررسی: این پژوهش توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی مقایسه ای است و 40 دانش آموز مبتلا به اتیسم با میانگین سنی ده سال و 8ماه (انحراف استاندارد2سال و 5ماه) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه ی ارزیابی عملکردارتباطی و چک لیست مشاهده ای ارزیابی برتری طرفی اندام ها برای گردآوری اطلاعات استفاده گردید و افراد مورد مطالعه در دو گروه یک سو توان و دو سوتوان و همچنین از نظر سنی در دو گروه کمتر از 13 سال و 13سال و بیشتر قرار گرفتند .جهت بررسی فرضیه ها از آزمون Friedman k2و آزمون (independent samples t- test ) T-testاستفاده شد. یافته ها: مقایسه دانش آموزان اتیستیک در دو گروه سنی کمتر و بیشتر از 13 سال نشان داد ، در گروه سنی 13سال و بالای آن گرایش به یک سوتوانی در دو اندام دست و گوش بیشتر است (p<0.05)ولی در دو اندام پا و چشم تفاوت معنا داری مشاهده نگردید (p>0.05). داشتن عملکردارتباطی بهتر در گروه سنی 13سال و بالای آن ، مشهود است ( (p<0.05. نتیجه گیری: می توان به اقدامات توانبخشی درتثبیت برتری طرفی اندام ها به ویژه در سنین پایین تر ،در جهت ایجاد زمینه لازم برای بهبود قابلیت های زبانی و ایفای نقش ارتباطی بهتر، اهمیت و اولویت داد.
اثر تغییر محرک حسی بر ادراک زمان کودکان با و بدون بیش فعالی/نارسایی توجه در دیرش های زمانی مختلف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضرآزمودن اثر تغییر حسی در ارائه محرک بر ادراک زمان، در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به بیش فعالی/نارسایی توجه، با استفاده از تکالیف بازتولید زمان در دیرش های زمانی مختلف است. روش: 15 کودک مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی از مراجعان یک مطب روانپزشکی اطفال در مشهد و 15 کودک غیرمبتلا از دو مدرسه در مشهد، با توجه به نتایج مقیاس کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه، انتخاب شدند و تکالیف بازتولید زمان را در سه تغییر حسی ارائه محرک (ارائه دیداری، ارائه شنیداری و ارائه دوگانه دیداری-شنیداری) و در 6 دیرش زمانی (36،24،18،12،6 و 48) کامل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثرات اصلی گروه و دیرش زمانی تکلیف (کاهش دقت عملکرد با افزایش طول مدت تکلیف) معنادار است، اما دقت عملکرد در ارائه های حسی مختلف تفاوت معناداری با هم نداشت. به علاوه تعامل بین گروه ودیرش زمانی تکلیف (یعنی افزایش اختلاف عملکرد بین دو گروه با افزایش دیرش زمانی تکلیف) تأیید شد، اما اثر تغییر حسی ارائه محرک در گروه بیش فعال از گروه عادی به طور معناداری بزرگتر نبود. نتیجه گیری: افراد مبتلا به بیش فعالی در بازتولید فواصل زمانی، از آزمودنی های غیرمبتلا کم دقت ترهستند و با دیرش زمانی بیشتر، اختلاف آن ها نیز بیشتر می شود. هم چنین عملکرد به طور معناداری تحت تأثیر تغییر حسی ارائه محرک قرار نگرفت و تفاوت بین دو گروه نیز در تغییر حسی معنادار نبود.
مقایسه توجه دیداری فضایی و چالاکی مهارت دیداری- دستی در کودکان دبستانی مبتلا به اختلالات یادگیری با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه توجه دیداری فضایی و چالاکی مهارت دیداری- دستی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری با کودکان عادی می باشد. روش پژوهش پس رویداری و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مبتلا به اختلالات یادگیری و عادی در مقطع دبستان شهر مشهد بود، که به وسیله نمونه در دسترس 15 نفر کودک مبتلا و20 نفر کودک عادی انتخاب شد.ابزارها شامل آزمون کرسی رایانه ای وآزمون تعقیب دایره چرخان رایانه ای است. داده ها با روش آزمون T دو جامعه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد بین میانگین نمرات دانش آموزان مبتلا به اختلال و همتایان عادی آنان در آزمون کرسی و تعقیب دایره چرخان تفاوت معنی داری وجود دارد؛به طوری که توجه دیداری – فضایی و چالاکی مهارت دیداری – دستی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ضعیف تر از کودکان عادی است. این مشکلات باید در افراد مبتلا به اختلالات یادگیری مد نظر باشد و هدف مداخله قرار گیرد.
آموزش تشخیص طعنه و پاسخ به آن در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین نشان داده اند کودکان با اختلال طیف اتیسم اغلب در کاربرد و درک معنای غیرتحت اللفظی زبان (برای مثال، کنایه، طعنه، گول یا فریب، شوخ طبعی و استعاره) مشکل دارند. به طورویژه، درک کنایه و طعنه برای کودکان با اختلال طیف اتیسم دشوار است، زیرا در کنایه و طعنه، معنای گفته برخلاف آن چیزی است که بیان می شود. پژوهش حاضر، اثربخشی بسته آموزشی ای را بررسی می کند که شامل مجموعه ای از قوانین و حاوی نمونه های متعدد آموزشی است که در این بسته، شناسایی گفته های طعنه آمیز و پاسخ مناسب به آنان به 3کودک با اختلال طیف اتیسم آموزش داده می شود.