فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر به مقایسة تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و عادی نه تا یازده سال پرداخت. مطالعة حاضر دارای طرح توصیفی- پس رویدادی است. نمونة پژوهش شامل سی کودک با اختلال یادگیری و سی کودک عادی است که به طور دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. دو ابزار از جمله پرسش نامة تنظیم هیجان و سیاهة تنظیم هیجان اجرا شد. پرسش نامة تنظیم هیجان به وسیلة کودکان و سیاهة تنظیم هیجان از سوی والدین آنان تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری حاصل از هر دو ابزار پژوهش حاضر نشان داد که در مقایسه با کودکان عادی، کودکان اختلال یادگیری بی ثباتی هیجانی/منفی گرایی بیشتر و نمره های پایین تری را در استفاده از راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد به طور معناداری نشان دادند. همچنین، یافته های به دست آمده از اثرهای تعاملی و اثرهای اصلی متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده، با توجه به نمره های بالای کودکان با اختلال یادگیری در بی ثباتی/منفی گرایی هیجانی، پیشنهاد می شود که مشکلات هیجانی در این گروه از کودکان از سوی متخصصان و معلمان مورد ملاحظة بیشتری قرار گیرد و برنامه هایی به منظور بهبود مسائل این کودکان طراحی شود.
مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نوشتاری یکی از مهم ترین و شایع ترین اختلال های دوران کودکی است. در سال های اخیر روش های مختلفی برای تشخیص این اختلال به وجود آمده اند که تشخیص از روی عناصر مختلف نقاشی یکی از این روش ها به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر، مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری است.
روش: طرح پژوهش حاضر علّی- مقایسه ای است. 50 دانش آموز دختر با اختلال نوشتاری و 50 نفر بدون اختلال نوشتاری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. معیار ورود دانش آموزان به مطالعه بر اساس آزمون های هوش ریون، آزمون تشخیصی املا فلاح چای، و آزمون آدمک صورت گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مجذور خی دو و تی مستقل نشان داد که بین عناصر نقاشی کودکان با و بدون اختلال نوشتاری تفاوت معنادار وجود دارد (p>./05). آدمک کودکان با اختلال نوشتاری نسبت به گروه دیگر، ساده تر، کوچک تر و با جزئیات کمتر ترسیم شده بود و همچنین عدم رعایت تناسب، تقارن، حذف اجزای بدن آدمک و کیفیت کلیِ ضعیف، بسیار مشهود بود.
نتیجه گیری: وجود تفاوت میان سطوح عناصر آزمون ترسیم آدمک در کودکان با و بدون اختلال نوشتاری، بدین معنی است که عناصری در ترسیم آدمک وجود دارند که می توان به واسطه آن ها به تشخیص کودکان با این اختلال نزدیک شد.
اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان مطلقه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری زنان مطلقه انجام شد.\nروش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام زنان مطلقه ی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی سنجش دانش آرامش شهرستان مشهد در سه ماهه ی ابتدایی سال 1394 بود. تعداد 30 زن مطلقه با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه برابر شاهد و آزمون تقسیم شدند. گروه آزمون طی دوازده جلسه ی گروه درمانی شناختی-رفتاری به روش مایکل فری تحت درمان قرار گرفت و بر روی گروه شاهد هیچ مداخله ای انجام نشد. پرسش نامه ی تنظیم هیجانی (CERQ-36) گارنفسکی و همکاران، پرسش نامه ی باورهای فراشناختی (MCQ-30) و پرسش نامه ی نشخوار فکری (RRS-22) نولن هوکسما به عنوان ابزار ارزشیابی استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 21 انجام شد.\nیافته ها: نتایج آزمون مانکووا نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه ها در تمام متغیرهای تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری وجود دارد (005/0>P).\nنتیجه گیری: بر اساس نتایج، گروه درمانی شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی، باورهای فراشناختی و نشخوار فکری، اثربخش است لذا به کارگیری این روش می تواند در زمینه ی کاهش علایم بعد از طلاق در زنان و حفظ و بهبود سلامت روانی آنان، نتایج مفیدی را به دنبال داشته باشد.
بررسی مقایسه ای اضطراب و افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی و نوجوانان طبیعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر بیماری های غیر واگیر هم چون چاقی سهم عمده ای در بیماری ها و مرگ و میر جوامع بشری داشته اند. این بیماری ها با اختلال عملکرد دستگاه های مختلف بدن همراهی دارند. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی در نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن در مقایسه با نوجوانان طبیعی انجام گردید.\nروش کار: این پژوهش تحلیلی مورد- شاهدی بر روی نوجوانان شهر بیرجند انجام پذیرفت. جهت تعیین میزان اضطراب در افراد مورد مطالعه از مقیاس خودسنجی اضطراب زانک و جهت سنجش میزان افسردگی از شاخص های افسردگی کودکان و نوجوانان استفاده شد. در این پژوهش داده ها پس از جمع آوری در نرم افزار SPSS نسخه ی 15 وارد و با آزمون های آماری مجذور خی، آزمون دقیق فیشر و تی مستقل تحلیل گردیدند.\nیافته ها: تعداد 204 نوجوان به مطالعه وارد شدند. میانگین نمره ی اضطراب در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (1/37 در مقابل 1/31) (001/0>P). هم چنین میانگین نمره ی افسردگی در نوجوانان با اختلال شاخص توده ی بدنی به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان طبیعی بود (3/14در مقابل 49/5) (001/0>P).\nنتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که بین وجود اضطراب و افسردگی و اختلال شاخص توده ی بدنی در نوجوانان، ارتباط معنی داری وجود داشته است و اختلال شاخص توده ی بدنی بر اضطراب و افسردگی نوجوانان، موثر است.
بهبود تعاملات اجتماعی سه پسر آسپرگر متعاقب تمرین فنون کاتا، پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال در تعاملات اجتماعی یکی از ویژگی های مهم کودکان مبتلا به سندروم آسپرگر است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر آموزش تمرین فنون کاتا بر بهبود تعاملات اجتماعی سه کودک مبتلا به سندروم آسپرگر بود. در این پژوهش از روش مورد منفرد استفاده شد. شرکت کنندگان در یک دوره 12 هفته ای تمرین کاتای هیان شرکت کردند. تغییر در شدت اختلالات تعاملات اجتماعی در طول مداخله و یک ماه پس از پایان مداخله در توالی های یک هفته ای از طریق مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام - ویرایش دوم اندازه گیری شد. آموزش فنون کاتای هیان شودان تعاملات اجتماعی هر سه شرکت کننده را بهبود بخشید (با PND 33/83% برای شرکت کننده اول و سوم و 75 % برای شرکت کننده دوم) و این بهبود یک ماه پس از پایان مداخله پایدار ماند. پیشنهاد می شود اثربخشی چنین مداخله ای با استفاده از طرح های پژوهشی تجربی نیز انجام شود.
آمادگی جسمی و فعالیت بدنی مرتبط با سلامت افراد با نشانگان داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: نشانگان داون رایج ترین بیماری ژنتیکی در افراد دارای کم توانی ذهنی با شیوع 1 در 800 تا 1200 تولد زنده است. افراد با نشانگان داون جمعیت منحصربه فردی در عامل های آمادگی جسمی مرتبط با سلامتی هستند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (مبتنی بر آموزش مهارت ها) بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین بود. پژوهش حاضر طرحی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری آن، کلیه زنان وابسته به متامفتامین بود که در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر بیرجند در سال 1393 تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 34 نفر انتخاب و به صورت مساوی و کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس تنها گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت گروهی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تکانشگری بارت و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری، بر روی هر دو گروه اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بطور معناداری در کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین موثر می باشد (001/0P<).
اثربخشی تمرین های حسی-حرکتی بر مهارت های حرکتی، اجتماعی، تعاملی و رفتارهای قالبی در کودکان دارای اختلال های طیف اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :مشکلات حسی- حرکتی مانند حالت عضلات، مهارت های حرکتی ظریف و درشت و تعادل و یکپارچگی حرکتی، از جمله نشانه های رایج در اختلالات طیف اوتیسم است و حیطه های گوناگون زندگی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تمرینات حسی- حرکتی بر بهبود مهارت های حرکتی و نشانگان اختلالات طیف اوتیسم انجام شد. مواد و روش ها:در این پژوهش نیمه تجربی، از میان کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم شهر تهران، دو کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به صورت غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودنی با چند خط پایه، از طریق آزمون حرکتی Lincoln-Oseretsky و مقیاس درجه بندی اوتیسم Gilliam (Gilliam Autism Rating Scale یا GARS)، داده های مهارت های حرکتی و نشانه های اختلال اوتیسم جمع آوری گردید. پس از مشاهده ثبات نسبی در خط پایه، برنامه مداخله ای در هفت محور متشکل از آگاهی بدنی، برنامه ریزی حرکتی، یکپارچگی حرکتی دوجانبه، مهارت های تعادلی، هماهنگی حرکتی ظریف، مهارت های عملکردی بینایی و مهارت های حرکتی گفتاری اجرا شد. داده ها به سه روش تحلیل چشمی، شاخص اندازه اثر و آمار استنباطی شامل آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج آزمون t، اندازه اثر و تحلیل چشمی حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین شرایط خط پایه و مداخله بود. میانگین نمرات مهارت های حرکتی افزایش و رفتارهای قالبی کاهش یافت (050/0 > P). نتیجه گیری:نتایج نشان داد که عملکرد حرکتی و رفتارهای قالبی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم به کمک تمرینات حسی- حرکتی بهبود می یابد. اگرچه این تمرینات در مهارت های ارتباطی و تعامل اجتماعی شرکت کنندگان اثربخشی معنی داری را نشان نداد
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر افسردگی، اضطراب و مشکلات تنظیم هیجانی دختران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی ساکن در خوابگاه های دانشجویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تنظیم هیجانی فرایندی است که در طی آن، افراد هیجانات خود را به صورت هشیارانه و ناهشیار تعدیل می نمایند. پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر کاهش افسردگی در دانشجویان دختر مبتلا به افسردگی ساکن خوابگاه در شهر تهران انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر، نیمه تجربی همراه با دو گروه آزمایش و شاهد با اجرای پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری شش ماهه بود. نمونه ای متشکل از 30 نفر از دانشجویان در نیمسال اول سال تحصیلی 90-1389 که مبتلا به افسردگی بودند و تحت درمان دارویی قرار داشتند، به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش تنظیم هیجانی قرار گرفته و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داده شد. شش ماه پس از اتمام آموزش از کلیه شرکت کنندگان پیگیری به عمل آمد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسش نامه تنظیم هیجانی شناختی (Garnefski و همکاران)، مقیاس تنیدگی، اضطراب و افسردگی (Lovibond) و سیاهه افسردگی Beck (Beck و Sreer) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط آزمودنی ها تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که نمرات پس آزمون و پیگیری افسردگی در گروه آزمایش کاهش یافت (01/0 > P). همچنین، در زیرمقیاس سرزنش خود کاهش و در زیرمقیاس های کنار آمدن و مثبت اندیشی افزایش معنی دار نمرات، هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری در گروه آزمایش وجود داشت. این در حالی است که در گروه آزمایش، نمرات پس آزمون و پیگیری اضطراب تغییر معنی داری را نشان نداد.
نتیجه گیری: بنابر یافته ها نتیجه گیری می شود که می توان از آموزش تنظیم هیجانی در جهت کاهش افسردگی و بهبود تنظیم هیجانی دختران دانشجوی مبتلا به اختلال افسردگی اساسی تحت دارو درمانی استفاده نمود.
نقش درمان ترکیبی موسیقی به همراه بازی در تحول اجتماعی، جسمی و رفتاری کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال عصبی–تحولی است که به طورمعمول در سال های اولیه زندگی ظاهرشده و در طول زندگی ادامه می یابد. از ویژگی های اصلی آن مشکلات مداوم در برقراری تعاملات اجتماعی، ارتباطات کلامی و غیرکلامی ناهنجار و الگو های کلیشه ای رفتار و علاقه مندی هاست. یکی از روی آوردهای درمانی که در حال حاضر راجع به آن بحث می شود موسیقی درمانی و بازی درمانی است. موسیقی همراه با بازی یکی از مهارت های لازم برای برقراری ارتباط در کودکان با اختلال طیف اتیسم است که از زبان برای برقراری ارتباط استفاده نمی کنند، در نتیجه، تجربیات موسیقی و بازی و روابط میان آنها باعث رشد ارتباطات که یکی از مشکلات اصلی این کودکان است، می شود. در طی یکپارچه سازی موسیقی و بازی، بیماران از طریق ارتباط درمانی با متخصصی که در این دوره آموزش دیده به سوی هدف های از پیش تعیین شده درمانی خود حرکت می کنند. این هدف ها می تواند شامل ارتقای حرکتی، تحول اجتماعی و بین فردی،کاهش رفتارهای کلیشه ای و دستیابی به خودآگاهی باشد ولی به آنها محدود نمی شود.
نتیجه گیری: در این مقاله ضمن بیان اهمیت آموزش موسیقی و بازی، به تفصیل تاثیر آموزش مهارت های موسیقی و بازی در کودکان طیف اتیسم به صورت ترکیبی موردبحث قرار گرفته و در پایان نتیجه گیری های لازم صورت گرفته است.
مدل علی اثر شخصیت بی ثباتی هیجانی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان با نقش میانجی نگرش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل اثر شخصیت بی ثباتی هیجانی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان با نقش میانجی نگرش به مصرف مواد مخدر در نوجوانان انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در این پژوهش، دانش آموزان شهرستان قدس استان تهران در سال تحصیلی 94 بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 644 نفر از آن ها انتخاب شدند و پرسش نامه های پنج عاملی بزرگ شخصیت نوجوانان، گرایش به رفتارهای پرخطر و نگرش به مصرف مواد مخدر را پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش دارای شاخص های برازش مناسبی با داده ها می باشد (56/2 =df/, χ2 049/0=RMSE ,98/0=CFI ,96/0=GFI). در این مدل تمامی مسیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلی برای پیش بینی گرایش به رفتارهای پرخطر معنی دار به دست آمد؛ همچنین نگرش به مصرف مواد مخدر در رابطه با بی ثباتی شخصیتی و گرایش به مصرف مواد مخدر نقش میانجی داشت. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر نشان داده شد چگونه عوامل درون فردی در یک مدل بر گرایش به انواع رفتارهای پرخطر در نوجوانان تأثیر می گذارد.
مدل ساختاری مصرف مواد در نوجوانان: نقش مستقیم و غیرمستقیم عوامل فردی، روان شناختی، خانوادگی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور ارزیابی مدل مفهومی مصرف مواد در نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد و ارایه یک مدل جامع برای پیش بینی و تبیین رفتار مصرف مواد طراحی شده است. روش: به همین منظور 413 دانش آموز مقطع متوسطه (199 پسر و 214 دختر) شهر کرمان که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به تحصیل بودند، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و با استفاده از دو پرسشنامه ی رفتارهای پرخطر و پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مواد مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری عوامل خانوادگی، اجتماعی و مدرسه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق مهارت های خودکنترلی و مهارت های اجتماعی (مهارت های فردی و اجتماعی) مصرف مواد را پیش بینی می کنند. همچنین عزت نفس و نگرش به مواد که در حیطه عوامل فردی مورد بررسی قرار گرفتند و متأثر از پیوند عاطفی نوجوان با خانواده و مدرسه بودند، بطور مستقیم با مصرف مواد رابطه ندارند، بلکه به طور غیرمستقیم از طریق مهارت های خودکنترلی و مهارت های اجتماعی بر مصرف مواد تاثیر می گذارند. نتیجه گیری: مدل ارزیابی شده از برازندگی قابل قبولی برخوردار است و گامی مهمی در جهت شناخت حیطه های مختلف فردی، خانوادگی، اجتماعی و مدرسه ای مرتبط با مصرف مواد در نوجوان در معرض خطر و همچنین به عنوان الگویی مناسب برای طراحی و تدوین برنامه های جامع برای پیشگیری از انواع رفتارهای پرخطر بسیار مفید می باشد.
مقایسه افکار خودکشی، پرخاشگری و شخصیت مرزی در معتادین به مواد مخدر با توجه به نوع ماده مصرفی
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف مقایسه افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین با توجه به نوع ماده مصرفی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک های ورود به این پژوهش براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که افکار خودکشی، ویژگی های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین مصرف کننده مواد محرک بالاتر از معتادانی بود که مواد مخدر یا ترکیبی از مواد را مصرف می کردند. بود. نتایج این پژوهش از اهمیت نوع ماده مصرفی در افکار خودکشی و شخصیت مرزی و پرخاشگری که از عوامل مرتبط با افکار خودکشی هستند حکایت داشت. بنابراین توجه به نوع ماده مصرفی در پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می رسد.
تأثیر آموزش حافظه کاری هیجانی در راهبردهای تنطیم شناختی هیجان نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش حافظه کاری هیجانی در راهبردهای تنطیم شناختی هیجان نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه بود. برای این منظور، 5 نفر نوجوان (3 دختر و 2 پسر) از یکی از مراکز نگهداری کودکان کار در شهر کرج با استفاده از ابزارهای تشخیصی (مصاحبه بالینی ساختاریافته و مقیاس تأثیر رویداد (ویس و مارمر، 1997) و به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. افراد انتخاب شده به صورت انفرادی، طی 20 جلسه تحت آموزش حافظه کاری هیجانی قرار گرفتند و همه افراد در سه مرحله (قبل از آموزش، پس از آموزش و 2 ماه پیگیری) به وسیله ی پرسشنامه راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ارزیابی شدند. برای تجزیه تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون فرنی استفاده شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها بیانگر این بود که آموزش حافظه کاری هیجانی منجر به بهبود راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان در مؤلفه تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و ارزیابی مجدد مثبت در آزمودنی ها و همچنین کاهش راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان در مؤلفه های ملامت خویشتن، ملامت دیگران و فاجعه سازی آزمودنی ها از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون و پیگیری شده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت آموزش حافظه کاری هیجانی، گزینه مناسبی برای بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از ضربه می باشد.
الگوی رفتار کلاسی و خودناتوان سازی تحصیلی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: الگوی رفتار کلاسی و خود ناتوان سازی تحصیلی از متغیر های مهم در افت تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری هستند؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر مقایسه الگوی رفتار کلاسی و خود ناتوان سازی تحصیلی دانش آموزان با و بدون ناتوانی یادگیری خاص بود. روش: نوع مطالعه حاضر از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری مراکز ناتوانی یادگیری شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 95-94 و دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری همان شهر بود که از بین آنها 90 نفر (45 دانش آموز با ناتوانی یادگیری خاص و 45 دانش آموز بدون ناتوانی یادگیری) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه رفتار کلاسی ( شافر، 1977) و مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی )میدگلی و همکاران، 2000) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه در الگوی رفتار کلاسی و خود ناتوان سازی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p). به عبارت دیگر دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری نسبت به دانش آموزان بدون ناتوانی یادگیری در متغیرهای خود ناتوان سازی تحصیلی و رفتار کلاسی غیرسازشی نمرات بالاتر، و در متغیر رفتار کلاسی سازشی نمرات پایین تری کسب کردند. نتیجه گیری: دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خاص در مقایسه با همسالان، رفتار کلاسی سازش یافته کمتری را از خود نشان می دهند و به میزان بیشتری از راهبرد خود ناتوان سازی تحصیلی استفاده می کنند. استلزام های یافته های به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
میزان اختلالات همایند در دانش آموزان افسرده و غیر افسرده مدارس راهنمایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 87-1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :افسردگی، بیماری بسیار شایع عصر حاضر است و شیوع آن در نوجوانان نیز بالا می باشد. این اختلال در تمامی سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی که شامل اختلالات بالینی، اختلالات خلق و خوی و اختلالات عاطفی می شود، نوجوان را دچار آشفتگی فکری، آشفتگی عاطفی، اختلالات رفتاری و حتی بیماری های جسمانی می کند و نوجوان را مستعد ابتلا به اختلالات اضطرابی و سایر اختلالات خلقی می نماید. همچنین، همایندی اختلال افسردگی، بیش فعالی و وابستگی به مواد شایع است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اختلالات همایند با افسردگی در نوجوانان بود. مواد و روش ها:در این مطالعه که به روش توصیفی صورت گرفت، 1606 دانش آموز 11 تا 16 سال مدارس راهنمایی پسرانه و دخترانه (دولتی و غیر انتفاعی) از کل نواحی پنج گانه آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال 87-1386 مورد بررسی قرار گرفتند و از بین آن ها، 303 دانش آموز افسرده به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی و به همین تعداد نیز دانش آموز غیر افسرده انتخاب شد. برای دانش آموزان هر دو گروه پرسش نامه Kiddie-SADs تکمیل گردید. جهت مقایسه میزان فراوانی اختلالات همایند در بین دانش آموزان افسرده و غیر افسرده پسر و دختر، از آزمون 2c استفاده گردید. یافته ها:اختلال اضطراب جدایی (Separation anxiety disorder یا SAD)، اختلال اضطراب فراگیر (Generalized anxiety disorder یا GAD)، اختلال وسواس فکری- عملی، هراس اجتماعی، آگورافوبیا، اختلال بیش فعالی- کم توجهی (Attention deficit hyperactivity disorder یا ADHD)، اختلال سلوک (Conduct disorder)، اختلال نافرمانی- مقابله ای و اختلال مانیا در بین دانش آموزان مبتلا به افسردگی به طور معنی داری بیشتر از دانش آموزان غیر افسرده بود (005/0 > P). آزمون Fisher's exact نشان داد که فراوانی نسبی اختلال سوء مصرف مواد مخدر و اختلال استرس پس از سانحه در بین دانش آموزان افسرده و غیر افسرده تفاوت معنی داری نداشت. نتیجه گیری:به غیر از دو اختلال سوء مصرف مواد مخدر و استرس پس از سانحه، فراوانی نسبی سایر اختلالات همایند در دانش آموزان افسرده به طور معنی داری بیشتر از دانش آموزان غیر افسرده می باشد. به عبارت دیگر، بین افسردگی با این دسته از اختلالات همایند مورد بررسی ارتباط وجود دارد.
نقش میانجی بهزیستی روانی در رابطه بین باورهای فراشناختی و تیپ شخصیتی D با شدت علایم بیماری در بیماران مبتلا به پسوریازیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای فراشناختی، تیپ شخصیتی D و بهزیستی روانی در پیش بینی شدت علایم بیماری پسوریازیس انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه را تمامی افرادی تشکیل داد که برای درمان بیماری پسوریازیس به درمانگاه های پوست شهر کرمانشاه در زمستان سال 1393 مراجعه کرده بودند. برای انتخاب نمونه، تعداد 115 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. از بین این تعداد، 51 نفر مرد بودند. پس از تکمیل مقیاس درجه بندی شدت علایم پسوریازیس توسط پزشک، پرسش نامه های مورد نظر شامل مقیاس تیپ شخصیتی D، پرسش نامه بهزیستی روانی، پرسش نامه فراشناخت Cartwright-Hatton و Wells اجرا گردید. روش ضریب همبستگی Pearson و معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها به کار گرفته شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که باورهای فراشناختی و تیپ شخصیتی D رابطه منفی و معنی داری با بهزیستی روانی داشت. همچنین، باورهای فراشناختی و سنخ شخصیتی D، از طریق کاهش بهزیستی روانی، شدت علایم بیماری پسوریازیس را پیش بینی نمود.
نتیجه گیری: کمک در غنی سازی بهزیستی فردی در تمامی مؤلفه های آن از طریق مدخلات آموزشی روان شناختی متناسب می تواند کمکی در جهت تسریع درمان مبتلایان به این بیماری باشد.
اثربخشی برنامه تنظیم شناختی هیجان بر علائم اضطراب و افسردگی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تنظیم شناختی هیجان بر اضطراب و افسردگی نوجوانان دختر منطقه چهار شیراز بود. روش پژوهش شبه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه هفتم، هشتم و نهم حاضر در مدارس منطقه چهار شیراز در سال تحصیلی 1395-1394و نمونه آماری این پژوهش 160 نفر از نوجوانان 13 - 15 ساله حاضر در این مدارس و روش نمونه گیری در دسترس بود. از این میان، دانش آموزانی که نمره ای بالاتر از یک انحراف معیار از میانگین در نشانه های افسردگی و اضطراب به دست آورده بودند، (38 دانش آموز)، انتخاب شدند. در نهایت با توجه به ملاک های ورود و خروج پژوهش،30 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گنجانده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اختلال های اضطرابی کودکان (SCARED) و پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان، نشانه های عاطفی افسردگی را کاهش داد، اما در سایر نشانه ها و همچنین نمره کلی افسردگی تفاوت گروه آزمایش و کنترل معنادار نشد. علاوه بر این، تنظیم شناختی هیجان به کاهش تمامی علائم اضطرابی منجر شد. یافته ها از نقش مؤثر برنامه تنظیم شناختی هیجان بر نشانه های افسردگی و به ویژه اضطراب نوجوانان حمایت می کنند. بر اساس یافته ها، برنامه تنظیم شناختی هیجان می تواند به عنوان یک روش مداخله ای نوین در کاهش علائم اختلال های هیجانی نوجوانان به کار رود.
تاب آوری به عنوان یک واسطه در ارتباط بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین رابطه بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس [1]با نقش واسطه گری تاب آوری انجام شد. آزمودنی های این پژوهش را 150 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس متوسطه تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل سه پرسش نامه، تاب آوری، سبک های دلبستگی و دریافت استرس می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که بر اساس مدل نهایی، بعد دلبستگی ایمن به گونه غیر مستقیم رابطه ای معنادار با متغیر دریافت استرس از راه تاب آوری دارد. بعد دلبستگی دوسوگرا/اضطرابی و دلبستگی اجتنابی با دریافت استرس هم به گونه مستقیم هم غیر مستقیم و از راه تاب آوری رابطه معنادار دارد. این نتایج نشان می دهند که تاب آوری می تواند نقش واسطه ای را در ارتباط بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس ایفا کند. مضامین و پشنهادها در دنباله آمده است.