فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
معناداری بالینی تغییر در کارآزمایی های بالینی درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در درمان های درد مزمن، معناداری تغییرات درمانی غالباً با به کارگیری روش های معناداری آماری انجام می شود. علیرغم اهمیت این روش ها، استفاده از آنها در تعیین اهمیت تغییرات درمانی با محدودیت های اساسی همراه است. پژوهشگران، با هدف غلبه بر این محدودیت ها، روش های معناداری بالینی را به منظور تعیین اهمیت بالینی تغییرات درمانی، پیشنهاد کرده اند.
روش: از بیماران یک درمانگاه درد، 57 بیمار درد مزمن با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با فاصله 4 هفته، پرسشنامه خودکارآمدی درد، مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، پرسشنامه چند وجهی درد، پرسشنامه ناتوانی جسمی و فرم کوتاه زمینه یابی سلامت را دو بار کامل کردند. ضرایب همبستگی پیرسون بین نمره های دوبار اجرا محاسبه شد و از آنها برای محاسبه شاخص تغییر پایا در سطح خودکارآمدی درد و شدت افسردگی 11 بیمار درد مزمن که با شیوه رفتار درمانی شناختی مورد درمان قرار گرفته بودند، استفاده شد. معناداری آماری تغییرات درمانی خودکارآمدی درد و افسردگی نیز با استفاده از آزمونt محاسبه شد.
یافته ها: آزمون معناداری آماری حاکی از بهبود معنادار بیماران در سطح خودکارآمدی درد و افسردگی در پایان درمان در مقایسه با قبل از درمان بود. محاسبه شاخص تغییر پایا به عنوان یک شیوه تعیین معناداری بالینی تغییرات درمانی نشان داد که 9 بیمار در متغیر خودکارآمدی و 8 بیمار در متغیر افسردگی به حدی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنی دار دانست، دست یافته اند.
نتیجه گیری: در حالیکه روش های معناداری آماری اطلاعی در مورد پاسخ درمانی تک تک بیماران فراهم نمی آورد، استفاده از روش های معناداری بالینی می تواند نشان دهد که کدام بیمار توانسته است به سطحی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنادار تلقی کرد، دست یافته است.
بررسی اثربخشی روان درمانی شناختی - رفتاری مذهب محور برافسردگی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: طلاق از استرس زاترین فقدان ها می باشد و موجب آشفتگی های هیجانی و مشکلات رفتاری در افراد می شود،دراین میان آسیب پذیری زنان از پیامد های طلاق بیشتر از مردان است. هدف از پزوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت درمانی مذهب محور برافسردگی زنان مطلقه بوده است. روش: پژوهش حاضراز نوع آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و دوره ی پیگیری بوده است.جامعه ی آماری این پژوهش شامل 30 زن مطلقه است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به طور همتاسازی انتخاب شدند. این افراد از نظر سن ، وضعیت اقتصادی- اجتماعی، عدم ابتلا به بیماریهای جسمانی ، دارا بودن یک انحراف معیار بالاتر از میانگین در پرسشنامه افسردگی بک وسایر متغیرهای مورد نظر در پژوهش کاملاً همگون بودند. سپس آزمودنی ها به طورتصادفی به دو گروه آزمایش وکنترل تقسیم شدند. در مورد گروه آزمایش 12 جلسه 45 دقیقه ای روان درمانی شناختی- رفتاری مذهب محور اجرا گردید اما در مورد گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه ی افسردگی بک ویراست دوم بود. یافته ها: نتایج حاصل آشکار ساخت که بین گروه آزمایش و کنترل پس ازاجرای روان درمانی شناختی- رفتاری مذهب محور تفاوت معنی داری وجود داشت) 001/0(p#,
میزان شیوع مصرف سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و مواد مخدر و محرک در میان دانش آموزان دبیرستانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع مصرف سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و مواد مخدر و محرک و عوامل مرتبط با آن در میان دانش آموزان دبیرستانی شهر کرج در سال 1389 انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-مقطعی است. شرکت کنندگان پژوهش شامل 447 انش-آموز دبیرستانی دختر و پسر شهر کرج بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد و پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شد.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده 57% از دانش آموزان مورد مطالعه گزارش کردند که حداقل یک بار در طول عمر یک نوع ماده شامل سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و سایر مواد را امتحان کرده اند. میزان مصرف انواع مواد سبک به ترتیب شیوع شامل قلیان، سیگار، مشروبات الکلی و مواد سنگین شامل قرص اکستازی و تریاک، حشیش، شیشه و کراک و هروئین به دست آمد.
نتیجه گیری: مواد سبک شامل قلیان، سیگار و مشروبات الکلی شایع ترین مواد مورد مصرف در بین دانش آموزان دبیرستانی است. میزان شیوع مواد سنگین در بین دانش آموزان دبیرستانی کرج به نسبت مواد سبک تقریباً پایین است.
بررسی رابطه خود انتقادی، اضطراب اجتماعی و ترس از شکست با کمرویی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمرویی به عنوان وجود بازداری و ناراحتی در موقعیت های اجتماعی تعریف شده است. کمرویی یک تجربه هیجانی منفی و مخل است که دربرگیرنده احساس های خود-محکومی و میل به پنهان کردن آسیب خود از دیگران می باشد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه خود انتقادی، اضطراب تعامل اجتماعی و ترس از شکست با کمرویی در دانشجویان انجام گرفت. 82 مرد و 100 زن (جمعاً 182 نفر) از دانشجویان ساکن خوابگاه های دانشجویی دانشگاه شهید چمران با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برگزیده شدند. داده ها از طریق مقیاس های اضطراب اجتماعی، خود انتقادی، ترس از شکست کمرویی جمع آوری و توسط ضریب همبستگی ساده و رگرسیون چند گانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که: همسانی درونی مقیاس-های فوق الذکر همگی رضایت بخش بودند. بین متغیرهای خود انتقادی، اضطراب اجتماعی و ترس از شکست با کمرویی رابطه مثبت معنی داری دیده شد. و نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد متغیرهای خود انتقادی و اضطراب اجتماعی در پیش بینی واریانس متغیر ملاک (کمرویی) سهم دارند و نه متغیر ترس از شکست. در نتیجه می توان بیان کرد که انتقادهای افراد از خودشان و اضطرابی که آن ها در موقعیت های اجتماعی از خود نشان می دهند باعث کمرویی می شود.
اثربخشی درمان خاطره پردازی انسجامی بر نشانه های افسردگی سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
رابطه بین خودکارآمدی مربوط به درد و شدت درد در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی الگوی چند بعدی در مورد درد مزمن با استفاده از ارزیابی رابطه یکمتغیر روانشناختی (خودکارآمدی مربوط به درد) با شدت درد در بیماران مالتیپل اسکلروزیس بود.
روش: در یکمطالعه توصیفی و از نوع همبستگی، 249 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس با روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران مراجعه کننده به انجمن ام. اس شهر اصفهان، انتخاب شدند و به پرسشنامه چند وجهی درد و پرسشنامه خودکارآمدی مربوط به درد پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل مانوا استفاده شد.
یافته ها: بین خودکارآمدی مربوط به درد و شدت درد ادراکشده در بیماران مالتیپل اسکلروزیس رابطه منفی معناداری مشاهده شد. تحلیل مانوا نیز نشان داد که در نوع پیشرونده ثانویه، بیشترین میزان شدت درد و کمترین میزان خودکارآمدی مربوط به درد گزارش شده است.
نتیجه گیری: این پژوهش شواهد تجربی در حمایت از الگوی زیستی- روانی- اجتماعی فراهم آورده و نشان می دهد که عوامل روانشناختی نیز در تجربه شدت درد مؤثرند.
بررسی اثربخشی اجتماع درمان مدار بر علایم روانی مردان وابسته به مواد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اجتماع درمان مدار یک روش درمانی اقامتی است که در درمان افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد مؤثر است. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی اجتماع درمان مدار بر علایم روانی مردان وابسته به مواد مؤثر بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش آزمایشی پیش آزمون ـ پس آزمون با پیگیری انجام شده است. مراجعان سه مرحله مورد آزمون قرار گرفتند. آن ها حداقل به مدت 6 ماه در اجتماع درمان مدار بودند. نمونه ها شامل 474 مرد وابسته به مواد بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تصادفی از مراکز اجتماع درمان مدار بجنورد، بروجرد، اهواز و کرمان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه SCL90 یا 90 Symptom Checklist و تست مرفین به دست آمد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تی زوجی تحلیل شد.
یافته ها: پس از مداخله، یافته ها اثربخشی اجتماع درمان مدار را بر علایم روانی (علایم شکایت جسمانی، وسواس- اجبار، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانوئید، روان پریشی و علایم مرضی) در مصرف کننده های مواد نشان داد (05/0 < P). همچنین بیش از نصف (27/59 درصد) مراجعان پس از یک سال پیگیری پاک بودند.
نتیجه گیری: بنابراین نتایج حاکی از اثربخشی اجتماع درمان مدار بر علایم روانی و پاکی افراد مصرف کننده مواد است.
بررسی هیجان خواهی در افراد معتاد و عادی با توجه به جنسیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از عوامل مؤثر در گرایش به سوء مصرف مواد عوامل شخصیتی است. در میان ارزیابیهای شخصیتی، هیجان خواهی پیش بینی قوی را برای شروع اولیه انواع سوء مصرف مواد نشان داده است. هدف این پژوهش، تعیین سطح هیجان خواهی در افراد معتاد و عادی با توجه به جنسیت است.
مواد و روش ها: این مطالعه، به روش پس- رویدادی بر روی 90 نفر (با دامنه سنی40-20 سال) از مراجعین به مراکز بهزیستی و مراکز درمان سر پایی در بخش های مختلف شهر تبریز و مرند در سال 1388 انجام شد که به طور تصادفی با روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شده بودند. گروه مورد بر مبنای ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR به سوء مصرف یا وابستگی به مواد آمفتامین مبتلا بودند. گروه دیگر، 60 نفر مرد، 30 نفر زن از افراد عادی جامعه که اعتیاد نداشتند از بین اقوام، همسایگان و دوستان انتخاب شدند. مجموع نمونه شامل 180 نفر بود. برای جمع آوری داده ها از آزمون هیجان خواهی Zuckerman استفاده شد. برای تحلیل آماری از آزمون تحلیل وایانس چند متغیره و آزمون پیگیری (LSD) استفاده شد.
یافته ها: تفاوت معنیداری بین گروه معتاد و عادی در هیجان خواهی کلی و زیر مقیاس های آن شامل ماجراجویی، ملال پذیری، تنوع طلبی و هیجان خواهی نشان دادند و افراد معتاد در هیجان خواهی کلی و زیر مقیاس های هیجان خواهی نسبت به افراد عادی بالاتر بودند. همچنین مردان معتاد نسبت به زنان معتاد در هیجان خواهی، تنوع طلبی، ماجراجویی و هیجان خواهی کل بالاتر از زنان بودند. اما بین زنان و مردان معتاد در مؤلفه های ملال پذیری، تجربه طلبی و گریز از بازداری تفاوت معنیدار نبود.
نتیجه گیری: اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی، هیچ گاه به طور کامل ریشه کن نخواهد شد، اما با تدبیر، اندیشه و تلاشى مخلصانه حداقل می توان آن را به کنترل در آورد. ارزیابی ویژگی های شخصیتی و هیجان خواهی در معتادان در بر دارنده اطلاعات مهمی برای تعریف، شناسایی و درمان این گروه است.
مقایسه بازداری در کودکان دبستانی دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازداری یکی از مؤلفه های مهم کارکردهای اجرایی است که در مبتلایان به اختلال سلوک به عنوان یکی از عوامل مهم همبستگی (یا حتی علی) مطرح می شود. تحقیقات مختلف، نتایج متناقضی در رابطه با نقایص کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال سلوک گزارش کرده اند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه مؤلفه بازداری در کودکان دارای علائم و نشانه های اختلال سلوک با کودکان بهنجار اجرا شده است.
روش: با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک و آزمون ریون، نمونه ای به حجم 38 نفر (19 کودک مبتلا به اختلال سلوک و 19 کودک به عنوان گروه مقایسه) از بین پسران دبستانی با دامنه سنی 11-8 سال انتخاب شدند. سپس با استفاده از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست، مؤلفه بازداری در دو گروه مقایسه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که دو گروه در میزان خطای ارتکاب کاذب که شاخص بازداری است در هیچ یک از دو آزمون عملکرد پیوسته و برو- بایست تفاوت معناداری نداشتند. اما در مقیاس زمان واکنش تفاوت دو گروه معنادار بود.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که پس از کنترل اختلال نقص توجه- بیش فعالی، میزان بازداری کودکان مبتلا به اختلال سلوک با همسالان بهنجار خود تفاوتی ندارد و احتمالاً نقص در بازداری در مبتلایان به اختلال سلوک، نقش اساسی ندارد.
نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین خشم و افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی باور کلی افراد به مهارپذیری یا مهار ناپذیری نتایج و پیامدهای زندگی، تعیین-کننده منبع کنترل رفتار محسوب می شود. راتر باور کلی افراد به مهار پذیری نتایج و پیامدهای زندگی شخصی را در امتداد پیوستار درونی- بیرونی مطرح کرده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و تعیین نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین خشم و افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی انجام شد. تعداد 127 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (81 مرد، 45 زن) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس افسردگی بک (BDI)، مقیاس خشم چندبعدی (MAI) و مقیاس منبع کنترل راتر (RLCS) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد مختلف خشم شامل خشم انگیختگی، خشم انگیزی موقعیتی، نگرش خصمانه و خشم درونی و منبع کنترل بیرونی با سطوح افسردگی رابطه مثبت معنادار داشتند. رابطه بین منبع کنترل درونی و افسردگی منفی معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی نشان داد که منبع کنترل تنها در رابطه بین خشم انگیزی موقعیتی و افسردگی تاثیر تعدیل کننده دارد؛ با افزایش سطوح منبع کنترل درونی رابطه این دو متغیر ضعیف تر می شد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که منبع کنترل بیرونی و خشم می توانند افسردگی را پ ی ش ب ین ی کنن د و اح تم الا ب اع ث ت ش دی د علای م افس ردگ ی ش ون د.
مقایسه گرایش شخصیتی خودتخریبی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
براساس فرضیه همگونی غایی کل سیستم های یک ارگانیزم در پی دستیابی به یک هدف مشترک هستند و هنگامی که مرز میان خود و غیرخود در سطح یک سیستم از میان می رود احتمال تخریب این مرز در سطح سایر سیستم ها نیز افزایش می یابد. بر این اساس در پژوهش حاضر به بررسی گرایش های شخصیتی خودتخریبی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل-اسکلروز و افراد سالم پرداخته شد. 88 بیمار مبتلا به مالتیپل اسکلروز (79 زن، 9 مرد) و 130 دانشجوی دانشگاه تهران (85 زن، 43 مرد) به مقیاس های خودشناسی انسجامی (ISK)، بهوشیاری (MAAS)، خودمهارگری (SCS)، مشکل در روابط بین فردی (IIP)، آسیب به خود (SHI) و خودآزاری پاسخ دادند. نتایج نشان داد میزان خودآزاری، حساسیت بین فردی و پرخاشگری بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز بالاتر از افراد سالم بود در حالی که خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز پایین تر از افراد سالم بود. بر اساس نتایج پژوهش، ناهماهنگی در سطح یک سیستم با ناهماهنگی در سطح سایر سیستم ها همراه است. تلویحات درمانی نشان می دهد که به منظور رفع ناهماهنگی در سطح یک سیستم می توان و یا باید ناهماهنگی موجود در سایر سیستم ها را اصلاح کرد. بنابراین، درمان های روانشناختی با هدف افزایش علاقه به خود در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز ممکن است در بهبود علایم ایمنی شناختی این بیماران موثر واقع شوند.
تبیین پدیده توهم شنوایی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بر اساس مدل Fernyhough با استفاده از آزمایه رایانه ای بازبینی منبع(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نقص در بازبینی منبع به عنوان یکی از نقایص مطرح شده در مبتلایان به اسکیزوفرنیا به تازگی مورد توجه شناخت گرایان قرار گرفته، در تبیین برخی علایم اساسی مانند توهم و هذِیان مورد استفاده قرار میگیرد. از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانایی بازبینی منبع اطلاعات در بروز پدیده توهم شنوایی بود.
مواد و روش ها: بر اساس یک مطالعه علی- مقایسه ای از میان کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده و بستری در چهار بیمارستان اعصاب و روان شیراز از خرداد 1387 تا اردیبهشت 1388، 40 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا و 21 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی به علاوه 19 فرد بهنجار به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از انجام مصاحبه تکمیلی، به وسیله یک آزمایه بازشناسی حافظه رایانه ای که توسط مؤلف اول مقاله طرح گردید و به وسیله کارشناس رایانه ساخته شد، مورد آزمون قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل آماری نتایج از روش آماری علامتیابی (SDT) استفاده شد و برای هر فرد دو نمره حساسیت پاسخ و سوگیری پاسخ محاسبه شد.
یافته ها: بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی دارای توهم شنوایی در نمره حساسیت پاسخ بخش تصویری آزمایه، ضعیف ترین عملکرد را داشته اند، که قابل استناد به سوگیری پاسخ و دارو نیست.
نتیجه گیری: این نتایج مؤید فرضیه های مطرح شده بر اساس مدل بسط مجدد Fernyhough در مورد مکانیزم بروز پدیده توهم شنوایی بود.