مطالب مرتبط با کلیدواژه

لیپوپروتئین


۱.

اثرات یک برنامه بازتوانی قلبی بر پروفایل چربی و میزان تحمل تمرین ورزشی در زنان پس از سکته قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شاخص توده بدنی لیپوپروتئین بازتوانی قلبی کلسترول تام تری گلیسرید کم چگال و پرچگال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۶ تعداد دانلود : ۵۹۸
به رغم فواید شناخته شده بازتوانی قلبی و تمرین ورزشی اطلاعات محدودی در مورد نتایج این برنامه درمانی در زنان وجود دارد؛ و این روش پیشگیری ثانویه ممکن است کمتر استفاده شده باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر شرکت در برنامه بازتوانی قلبی بر پروفایل چربی میزان تحمل تمرین ورزشی و فشار خون در زنان سنین 45 تا 70 سال پس از سکتة قلبی است. در یک مطالعه نیمه تجربی تعداد 80 زن (با میانگین سنی (8.19±56.40 از بین بیماران قلبی که به واحد بازتوانی مرکز تحقیقات قلب و عروق مراجعه کرده بودند به طور تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. سپس از همه بیماران برای اندازه گیری ظرفیت ورزشی میزان تحمل تمرین ورزشی و فشار خون دیاستولیک و سیستولیک حالت استراحت و تمرین آزمون ورزش از نوع Symptom Limited Exercise Test تحت پروتکل بروس بر روی تردمیل به عمل آمد. بیماران بر حسب ظرفیت ورزشی به دو گروه : بیماران با ظرفیت ورزشی مساوی و یا بالاتر از 6 مت و بیماران با ظرفیت ورزشی پایین تر از 6 مت تقسیم شدند. سپس از آنها خواسته شد تا قبل و بعد از دورة بازتوانی قلبی در آزمایش های نمونه خون برای تعیین پروفایل لیپید شامل کلسترول تام تری گلیسرید لیپوپروتئین های پر چگال و کم چگال شرکت کنند. پس از آن هر دو گروه در یک برنامه بازتوانی قلبی 30 جلسه ای (3جلسه در هفته شامل 30 تا 60 دقیقه تمرین هوازی با شدت 60 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب) شرکت کردند. اگرچه بهبود چشمگیری در بیشتر خصوصیات مورد بررسی در بیماران هر دو گروه نسبت به پیش از برنامه بازتوانی قلبی بدست آمده است اما این تغییرات در گروه با ظرفیت ورزشی پایین تر از 6 مت به ویژه در پروفایل چربی بیشتر بوده است (P<0.05). همچنین نتایج تحقیق چند متغیری هیچگونه تفاوت معنی داری در هر یک از متغیرها بین هر دو گروه پس از برنامه بازتوانی قلبی نشان نداد. به عبارت دیگر هر دو به یک اندازه از شرکت در برنامه های بازتوانی قلبی سود برده اند. در این تحقیق مشخص شد بیمارانی که از ظرفیت ورزشی کمتری برخوردار هستند برای کاهش میزان بستری مجدد مرگ و میر کنترل عوامل خطرساز از جمله پروفایل لیپید به برنامه های بازتوانی قلبی نقش مهمی در بهبود میزان تحمل ورزشی و میزان لیپوپروتئین پرچگال این گونه بیماران زن مسن دارد
۲.

مقایسه میانگین سطح لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین های سرم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی با گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: افسردگی اساسی لیپوپروتئین آپولیپوپروتئین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰۶ تعداد دانلود : ۸۸۲
زمینه و هدف: افسردگی اساسی از شایع ترین اختلالات خلقی در جوامع مختلف محسوب می شود و تاکنون مطالعات وسیعی در مورد جنبه های مختلف آن انجام شده است. با توجه به این که یکی از فاکتورهای شناخته شده بیماری های قلبی- عروقی، میزان لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین ها و همچنین ابتلا به افسردگی اساسی می باشد، از این رو پژوهش حاضر جهت بررسی میانگین لیپوپروتئین ها و آپولیپوپروتئین ها در سرم بیماران مبتلا به افسردگی اساسی اجرا گردید. مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک بررسی Case-control است و جامعه آماری این پژوهش، کلیه افراد مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز روان پزشکی نور در سال 1385 بودند. تعداد 32 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی (بر اساس معیار DSM-IV یا Diagnostic and statistical manual of mental disorders) و 32 فرد سالم (همراهان بیماران از طریق فراخوان انتخاب و پرسش نامه Hamilton توسط روان شناس بالینی برای آن ها تکمیل شد)، انتخاب شدند. سپس سطح سرمی کلسترول توتال (TC یا Total cholesterol)، تری گلیسیرید (TG یا Triglyceride)، لیپوپروتئین های با دانسیته بالا (HDL-C یا High density-lopoprotein cholesterol)، لیپوپروتئین های با دانسیته کم (LHL-C یا Low density lipoprotein cholesterol)، آپولیپوپروتئین A (APoA یا Apolipoprotein A)، آپولیپوپروتئین B (APoB یا Apolipoprotein B) در دو گروه بررسی و مورد مقایسه قرار گرفت. در پایان، اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t و 2χ مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: میانگین سطح سرمی APoB و LDL-C در بیماران افسرده به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0 < P)، در حالی که میانگین سطح سرمی آپولیپوپروتئین A و HDL-C در بیماران افسرده به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود (05/0 < P). نتیجه گیری: بیماران مبتلا به افسردگی اساسی دارای ریسک بالایی برای ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی بودند و به همین دلیل ارزیابی سطح لیپیدهای خون این بیماران برای تشخیص و پیش گیری از آترواسکروز به عنوان اولین اقدام جهت کاهش شانس ابتلای آن ها به بیماری های قلبی- عروقی پیشنهاد می گردد.
۳.

تأثیر همزمان تمرین مقاومتی و مصرف گارسین بر غلظت لیپوپروتئین ها، کلسترول و قند خون مردان دارای اضافه وزن

کلیدواژه‌ها: لیپوپروتئین چاقی سیر تمرین مقاومتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۶ تعداد دانلود : ۱۴۱
بی تحرکی باعث تغییرات نامطلوب ظاهری مانند چاقی متابولیکی مانند اختلال در نیمرخ چربی می شود. مطالعات نشان داده اند که تمرینات ورشی و نیز تجویز گارسین باعث بهبود شرایط عوامل متابولیکی مرتبط با اضافه وزن می شود. هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تجویز توام تمرینات مقاومتی و مصرف گارسین (سیر) بر روی غلظت لیپوپروتئین ها، تری گلیسرید و کلسترول مردان غیرفعال دارای اضافه وزن می باشد. 40 مرد جوان سالم و غیرفعال (18 الی 35 سال) دارای شاخص توده بدنی بالاتر از 25 تا 30 کیلوگرم/متر مربع به صورت تصادفی به 4 گروه همگن 1) تمرین + گارسین 2) گارسین 3) تمرین مقاومتی و 4) کنترل تقسیم شدند. تجویز گارسین بصورت قرص 500 میلی گرمی به مدت 8 هفته روزانه دو عدد (صبح و شب، بعد از شام) گارسین بود و پروتکل تمرینی شامل تمرینات با وزنه به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته و 30 الی 60 دقیقه با شدت 70 الی 80 درصد قدرت بیشینه بود. غلظت های سرمی HDL ، LDL ، تری گلیسرید، و گلوکز قبل و بعد از 8 هفته اندازه گیری های شد. برای تحلیل داده ها از آزمون واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری (0.05) استفاده شد. تمرینات مقاومتی و گارسین به تنهایی و همچنین بصورت تجویز توام موجب کاهش معنادار غلظت کلسترول تام و LDL و TG و و افزایش معنادار غلظت HDL خون شد (P<0.05). تفاوت معناداری بین گروه ترکیبی (تمرین و گارسین) با گروه تمرین یا گروه گارسین به تنهایی مشاهده شد. بطوری که تجویز توام این دو منجر به نتایج بهتری گردید (P<0.05). بر اساس یافته های مطالعه حاضر می توان نتیجه گیری کرد که که مصرف هم زمان سیر و تمرین مقاومتی ممکن است اثرات متابولیکی مثبتی بر نیمرخ چربی افراد دارای اضافه وزن داشته باشد. همچنین نتایج این تحقیق را با احتیاط می توان در کاهش بیماری های قلبی عروقی مرتبط با عدم تعادل لیپوپروتئینی نیز موثر فرض کرد.