فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: عوامل مختلفی با شروع و تداوم مصرف مواد ارتباط دارند که یکی از عوامل مهم در این زمینه، طرحوارههای ناسازگار اولیه میباشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسهی طرحوارههای ناسازگار اولیه در افراد وابسته و غیر وابسته به مواد اپیوئیدی انجام شده است.
روشکار: در این پژوهش پسرویدادی در سال 1388، 240 نفر شامل120 نفر مرد مراجعهکننده (65-15 ساله) به مراکز ترک در شهر زاهدان که واجد ملاکهای تشخیصی بر اساس چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی برای وابستگی به مواد بودند، انتخاب و برای گروه غیر وابسته (شاهد) نیز120 نفر به روش نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی از جمعیت عمومی شهر زاهدان انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از فرم کوتاه پرسشنامهی طرحوارههای ناسازگار اولیه استفاده شد و در تحلیل دادهها، روشهای توصیفی و جهت مقایسهی میانگینها نیز آزمون تی مستقل به کار رفت.
یافتهها: افراد وابسته به مواد در حوزههای طرحوارهای بریدگی، خودگردانی و عملکرد مختل و گوش به زنگی، نمرهی بالاتری داشته وتفاوت آنها با افراد غیر وابسته در سطح 01/0P< معنیدار است.
نتیجهگیری: با توجه به این که افکار ناسازگارانه، افکار اولیهای هستند که در دورههای تحولی رشد شکل گرفته و میتوانند طرحوارههای ناسازگارانهای را که در سببشناسی مصرف مواد نقش عمدهای دارند ایجاد نمایند، لذا پیشنهاد میشود که در طرحهای پیشگیری و درمان وابستگی به مواد، طرحوارههای ناسازگار مورد توجه قرار گیرند.
مقایسه ی اثر بخشی آموزش گروهی شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر عزت نفس دانش آموزان دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش اثربخشی آموزش گروهی شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی (مبتنی بر نظریهی انتخاب) بر عزت نفس دانشآموزان مورد سنجش قرار گرفت.
روشکار: این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه شاهد میباشد. جامعهی آماری شامل تمام دانشآموزان دختر دبیرستانهای شهر مشهد در سال تحصیلی 89-1388 بودند که با شیوهی نمونهگیری تصادفی 45 نفر انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی جایگزین شدند و سپس گروههای آزمون به مدت 2 ماه (8 جلسهی 2 ساعتی) تحت آموزشهای شناختیرفتاری و واقعیتدرمانی قرار گرفتند و گروه شاهد هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهی عزت نفس کوپر اسمیت بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. دادههای حاصل با استفاده از تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی شفه توسط نرمافزار آماری SPSS تحلیل گردید.
یافتهها: آموزش گروهی واقعیتدرمانی و شناختیرفتاری در مقایسه با گروه شاهد، تاثیر مثبتی بر افزایش عزت نفس (06/16=F و 00001/0P<) داشتهاند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که آموزش گروهی واقعیتدرمانی و آموزش گروهی شناختیرفتاری در افزایش عزت نفس موثر میباشند.
اطمینان به حافظه در افراد دچار حالت های وسواسی– اجباری در مقایسه با افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اطمینان به حافظه در افراد دچار حالت های وسواسی- اجباری در مقایسه با افراد بهنجار می باشد. روش این پژوهش از نوع طرح نیمه آزمایشی بود که در آن نمونه ای شامل 100 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز مورد بررسی قرار گرفتند. پس از اجرای تست مادزلی افراد در پنج گروه 20 نفره شامل چهار گروه حالت های وسواسی (شستشو، وارسی، کندی و تردید) و یک گروه بهنجار تقسیم شدند. تکلیف رایانه ای اطمینان به حافظه بر روی این افراد اجرا گردید. نتایج حاصل از روش تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین هریک از گروه های وسواسی و آزمودنی های بهنجار در میزان اطمینان به حافظه تفاوت معنی داری وجود دارد. اما هیچ تفاوت معنی داری بین گروه های وسواسی در میزان اطمینان به حافظه وجود ندارد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که افراد دچارحالت های وسواسی- اجباری نسبت به افراد بهنجار اطمینان به حافظه پایین تری دارند.
تأثیر مداخلة مبتنی بر خود معنوی و خود خانوادگی بر کاهش علایم افسردگی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین پروتکل این مداخله و ارزیابی میزان اثربخشی آن در درمان افسردگی صورت گرفت. برای اجرای این پژوهش، 24 دانشجوی دختر دانشگاه علامه طباطبایی که بر اساس آزمون افسردگی بک و مصاحبة بالینی، دارای علایم افسردگی بودند، به طور تصادفی به دو گروه دوازده نفره (یک گروه درمان و یک گروه گواه) تخصیص داده شدند. سپس پروتکل دوازده جلسه ای مداخلة مبتنی بر خود معنوی و خود خانوادگی، در گروه آزمایش انجام شد. داده ها با آزمون t تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد، آزمودنی هایی که مداخلة مبتنی بر خود معنوی و خود خانوادگی را دریافت کرده بودند، به نسبت گروه گواه در علایم افسردگی بسیار کاهش داشته اند. نتایج پیگیری نیز نشان داد که این مداخله بر کاهش علایم افسردگی در گروه آزمایش، به نسبت گروه گواه مؤثرتر است.
بررسی عوامل مرتبط با اقدام به خودکشی در افراد میانسال و سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با اقدام به خودکشی در افراد میانسال و سالمند مراجعه کننده به مرکز مسمومین بیمارستان لقمان تهران در سال 1388 انجام گرفته است.
روش: در یک بررسی توصیفی- مقطعی300 نفر از افراد 45 سال و بالاتر مراجعه کننده به بخش مسمومین بیمارستان لقمان مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها به کمک پرسشنامه بررسی علل اقدام به خودکشی، افسردگی بک و مقیاس سنجش افکار خودکشی بک گردآوری شدند. تحلیل دادهها با نرمافزار کامپیوتری SPSS و به کمک آزمون کای دو و t مستقل، انجام شد.
یافتهها: این مطالعه نشان داد علت اقدام به خودکشی در افراد مورد مطالعه دو گروه سنی، درگیری با همسر و مشکلات خانوادگی، مشکلات مالی، بیماری جسمی یا روانی، اعتیاد و یا خشونت همسر بوده است. بین اقدام به خودکشی در افراد دو گروه سنی و وجود افسردگی و افکار خودکشی، ارتباط معنیدار وجود دارد (05/0P<). میانگین نمرات افسردگی و افکار خودکشی افراد سالمند بیش از افراد میانسال بوده لیکن بین نمره افکار خودکشی افراد دو گروه، تفاوت معنیداری وجود ندارد (05/0P>).
نتیجهگیری: افسردگی و افکار خودکشی از جمله عوامل خطرساز اقدام به خودکشی بوده و ضرورت برنامهریزیهای پیشگیرانه و درمان را جهت ارتقا و تأمین سلامت جسمی، روانی و اجتماعی سالمندان و افراد میانسال جامعه طلب میکند.
رفتارهای انطباقی در افراد با ناتوانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کنار آمدن با فشارهای زندگی و کسب مهارت های فردی و اجتماعی، همواره بخشی از واقعیات زندگی انسان بوده و در ادوار متفاوت در زندگی به اشکال گوناگون تجلی یافته است. تعارضات در دوران کودکی جلوه چندانی ندارد اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و محیطی تظاهر بیشتری پیدا می کنند. بنابراین اگر افراد از سنین کودکی در انجام مهارت های زندگی روزانه فردی و مسئولیت پذیری های اجتماعی تبحر یابند، بدون تردید در مواجهه با موقعیت های فشارزا، عملکرد مناسبی خواهند داشت. بنابراین، آگاهی و شناخت دست اندرکاران آموزشی، والدین و مربیان در رابطه با چگونگی رفتارهای انطباقی کودکان و همچنین بکارگیری روش های متفاوت در رویارویی با مسائل و موقعیت ها، می تواند در برخورد با آنها و شکل گیری رفتارهای انطباقی مؤثر بوده و جنبه های مختلف زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. در نتیجه ارزیابی و مداخلات زودهنگام تأثیر بسزایی بر رشد رفتارهای انطباقی کودکان از سنین پایین دارد. این آگاهی می تواند کمک بزرگی در جهت برنامه ریزی و طراحی الگوهای آموزشی برای این کودکان در زمینه مهارت های انطباقی و حل مسئله باشد.
فرا تحلیل مقایسه اثربخشی مداخلات روان شناختی و دارو درمانی بر میزان نشانه های اختلال وسواسی- اجباری: (ایران 1389- 1379)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر، متخصصان در زمینه اختلال وسواسی- اجباری به دنبال ارزیابی و مقایسه اعتبار و کارایی مداخلات روان شناختی و درمان دارویی هستند. در این خصوص فرا تحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام تحقیقات مختلف، میزان اندازه اثر روش درمان را مشخص می نماید.
هدف: پژوهش حاضر نیز بر آن است تا با استفاده ی الگوی پژوهشی فرا تحلیل، میزان اثرگذاری مداخلات روان شناختی و دارو درمانی را بر کاهش نشانه های وسواس فکری- عملی مورد بررسی قرار داده است.
روش: بدین منظور 40 پژوهش که از لحاظ روش شناسی مورد قبول بود، انتخاب و فرا تحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فرا تحلیل بود.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی بر کاهش نشانه وسواس فکری- عملی 88/1 d= بود (001/0 p≤). همچنین نتایج پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات دارو درمانی بر کاهش نشانه های وسواس فکری- عملی11/1d= بود (001/0 p≤).
بحث و نتیجه گیری: پژوهش نشان داد میزان اندازه اثر مداخلات روان شناختی و دارو درمانی بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی- اجباری مطابق جدول تفسیر اندازه اثر کوهن در حد بالا می باشد.
کودکان استثنایی و چالش های مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون تردید نوع ارتباط مادر با کودک استثنایی از مهم ترین زمینه های پژوهش و مطالعه است. زیرا شخصیت فرد استثنایی، بازتابی از شخصیت والدین، به ویژه مادر می باشد. بر اساس نظریه دلبستگی، رفتار مادرانه و واکنش های مادر نسبت به فرزند تأثیر بسزایی نه تنها در دوره کودکی بلکه تأثیر ماندگاری در تمام مراحل تحول دارد . بنابراین یکی از عوامل بنیادی، نحوه پذیرش و برخورد مادر با معلولیت کودک است. طبق آمارهای موجود، حدود سه درصد از کل کودکان دارای معلولیت می باشند، لذا لزوم شناخت این کودکان و نحوه واکنش های روانی و عاطفی مادران و آموزش صحیح رفتار و کنار آمدن با این کودکان از ضروریات محسوب می شود . در این مقاله سعی شده است به انواع واکنش های معمول و پژوهش های انجام شده در این مورد پرداخته شود.
اثربخشی آموزش تکنیک های تجربی طرحواره درمانی بر روی طرحواره های افراد افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال وحشتزدگی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مطالعه ی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال وحشتزدگی در بین مراجعه کنندگان با تشخیص اختلال وحشتزدگی مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین شهر تهران در سال 89 بود. روش: از بین جامعه مورد نظر 1 نفر بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و با پرسشنامه های اضطراب بک، سیاهه نشانه شناسی مختصر و مصاحبه ی بالینی ساختار یافته مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر یک طرح مطالعه تک موردی به صورت خط پایه چندگانه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل نموداری و ترسیمی استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش شدت علائم وحشتزدگی تأثیر مثبت دارد و درصد بهبودی برای بیمار به میزان 4/72 درصد به دست آمد و این اثرات در دوره پیگیری هم تا میزان زیادی باقی می ماند. نتیجه گیری: درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش علائم اختلال وحشتزدگی مؤثر است.
بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی- رفتاری بر اضطراب و افسردگی افراد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: تعداد 20 فرد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون به شیوه تصادفی از مرکز ترک اعتیاد پویا در رفسنجان انتخاب شده و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و گروه گواه (10 نفر) قرار گرفتند. آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری، طی نه جلسه بر گروه آزمایش انجام شد. زیرمقیاس های اضطراب و افسردگی فهرست وارسی 90 سؤالی نشانگان مرضی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط کلیه شرکت کنندگان تکمیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون اضطراب و افسردگی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری داشته است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای افراد مبتلا به سوء مصر ف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون به کار رود.
نیازسنجی آموزشی از دستیاران روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در زمینه خودکشی: یک پژوهش کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی و شناخت نیازهای آموزشی، پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است. به طور معمول این اقدام نخستین گام در برنامه ریزی آموزشی و در واقع اولین عامل ایجاد و تضمین اثربخشی برنامه آموزشی می باشد. پژوهش حاضر با هدف، تعیین نیازهای آموزشی دستیاران روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره موضوع خودکشی انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش را دستیاران روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تشکیل دادند که نمونه گیری از آن ها به صورت مبتنی بر هدف صورت گرفت و در نهایت تعداد شرکت کنندگان 15 نفر انتخاب شدند. روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های مصاحبه و بحث گروهی بود و به روش هفت مرحله ای Colaizzi مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه ها در 1032 کد و در کدبندی آخرین سطح به 3 دسته اصلی با عناوین، نیاز در حیطه آموزش، نیاز در حیطه فرایندها و امکانات و نیاز در حیطه منابع انسانی تقسیم شدند که از مهم ترین این کدها می توان به نیاز دستیاران به توجه و رفع نگرانی نسبت به مسؤولیت قانونی، نیاز به دانستن تدبیر خودکشی و مدیریت آن، نیاز به خط راهنمایی (Guide line) مشخص در درمان، لزوم تهیه پروتکل در خصوص فرایند بستری بیمار و آموزش کسب مهارت های عملی روان درمانی در برخورد با موارد خودکشی اشاره نمود.
نتیجه گیری: دستیاران، نیازهای مختلف آموزشی در زمینه خودکشی دارند و به نظر می رسد که لازم است این نیازها هم در محتوای برنامه آموزشی و هم در نحوه اجرای برنامه لحاظ گردد. بنابراین لزوم بررسی بیشتر و بازنگری برنامه آموزشی در این زمینه توسط مسؤولین امر احساس می گردد.
درد مزمن، خودکارآمدی درد و افکار خودکشی: نقش تعدیل کننده ی خودکارآمدی درد بر رابطه ی بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از نتایج زیانبخش درد مزمن، افزایش قابل ملاحظهی افکار و رفتارهای خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین افسردگی، خودکارآمدی و افکار خودکشی در بیماران مبتلا به درد مزمن انجام گرفت.
روشکار: در این پژوهش توصیفیهمبستگی، در بهار تا تابستان 1389، 264 بیمار مبتلا به درد مزمن به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاسهای افکار خودکشی، افسردگی و خودکارآمدی را کامل کردند. دادهها با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی، تحلیل گردیدند.
یافتهها: همبستگی مثبت و معنیداری بین افکار خودکشی و افسردگی (01/0P<، 56/0=r) و همبستگی منفی و معنیداری بین افکار خودکشی و خودکارآمدی (01/0P<، 36/0-=r) وجود داشت. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نیز نشان داد که خودکارآمدی در رابطهی بین افسردگی و افکار خودکشی، نقش تعدیلکننده را ایفا میکند.
نتیجهگیری: رابطهی معنیداری بین افسردگی و افکار خودکشی در بیماران درد مزمن وجود دارد و خودکارآمدی میتواند چنین رابطهای را تعدیل کند. بنابراین، آن گروه از برنامههای درمانی که علاوه بر اعادهی خلق بهنجار بیماران، افزایش احساس خودکارآمدی مرتبط با درد را در دستور کار خود قرار میدهند احتمالا قادر هستند در کاهش شدت افکار خودکشی بیماران مبتلا به درد مزمن عملکرد موثرتری داشته باشند.
نقش تعدیل کننده خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه: نقص و نارسایی در مکانیسم های تنظیم هیجان ها و شناخت ها، سیستم های پردازشی را تحت تأثیر قرار می دهند و فرد را با مشکلات جدی سلامت و اختلال های روان شناختی مواجه می سازند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده خودتنظیم گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد انجام شد. روش: این پژوهش یک پژوهش اکتشافی از نوع طرح های همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، مردان مبتلا به اختلال های مصرف مواد مراجعه کننده به چهار مرکز درمان مصرف مواد در تهران بودند. نمونه این پژوهش شامل 122 بیمار مرد بود که به روش هدفمند و بر حسب مراجعات متوالی به مراکز درمانی انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال، مقیاس خودتنظیم گری و شاخص شدت اعتیاد را تکمیل کنند. داده های پژوهش با استفاده از روش ها و شاخص های آماری شامل فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی تعدیلی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با خودتنظیم گری رابطه مثبت و با شدت اختلال های مصرف مواد رابطه منفی دارد و سبک های دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) با خودتنظیم گری رابطه منفی و با شدت اختلال های مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که خودتنظیم گری رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت اختلال های مصرف مواد را تعدیل می کند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که خودتنظیم گری شدت اختلال های مصرف مواد را تحت تأثیر قرار می دهد.
پیگیری سیر 6 ماهه شدت علایم وکیفیت زندگی بیماران اسکیزوفرنیا پس از ترخیص از بیمارستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسکیزوفرنیا به طور معمول باعث ناتوانی شغلی، تحصیلی و مشکلات خانوادگی می شود. هدف این مطالعه، پیگیری سیر شدت علایم و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال اسکیزوفرنیا بود.
روش بررسی: این پژوهش طولی و آینده نگر بر روی 20 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا بستری شده در بیمارستان نور اصفهان انجام شد. ارزیابی ها در آغاز بستری، ترخیص، 3 و 6 ماه بعد انجام شد. شدت علایم و کیفیت زندگی با مقیاس درجه بندی مقیاس علایم مثبت و منفی و پرسش نامه کیفیت زندگی سنجیده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس تکراری نشان داد که میانگین شدت علایم روان پریشی در هنگام بستری شدن بیماران، به طور معنی داری بیشتر از میانگین شدت علایم در هنگام ترخیص از بیمارستان، 3 و 6 ماه پس از ترخیص می باشد (001/0 = P). این در حالی است که بین میانگین شدت علایم روان پریشی در هنگام ترخیص با 3 و 6 ماه پس از ترخیص تفاوت معنی داری قابل مشاهده نیست. در خصوص کیفیت زندگی، نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی در هنگام ترخیص به طور معنی داری بیشتر از 3 ماه پس از ترخیص بوده است (03/0 = P)، در حالی که بین میانگین نمرات در هنگام ترخیص با 6 ماه پس از ترخیص و همچنین بین میانگین نمرات در 3 ماه با 6 ماه پس از ترخیص تفاوت معنی داری قابل مشاهده نیست.
نتیجه گیری: می توان اذعان داشت که بستری شدن بیماران در کاهش شدت علایم و افزایش کیفیت زندگی آن ها در موقع ترخیص مؤثر بوده است و در مقاطع بعدی به همان حال باقی مانده است.