فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴۷۱ مورد.
بررسی رابطه بین جو سازمانی با ویژگیهای شخصیتی مدیران مدارس متوسطه شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
احتمالاً متداول ترین عامل درونی مدرسه که به نظر می رسد روی جو مدارس اثر گذار باشد ، خصوصیات و ویژگی های شخصیتی مدیران است. اگرچه اطلاع از درون انسان ها کار بس مشکلی است ، اما درون انسان ها یک روزنه بسیار گویا دارد و آن رفتارهای بارز افراد است.
در این پژوهش به منظور بررسی ارتباط جو سازمانی مدارس با ویژگی های شخصیتی مدیران از پرسشنامه شخصیت آیزنک[E.P.Q] درابعاد چهارگانه (درونگرایی برونگرایی) و نوروتیک (ثبات هیجانی و روان رنجوری) و جهت سنجش جو مدارس از پرسشنامه جو سازمانی هویو سیبو (OCDQ-ML) در ابعاد ششگانه (حمایتی، دستوری، تحدیدی، همکارانه، متعهدانه، غیر متعهدانه) استفاده شد.
نمونه آمار مشتمل بر52 نفر از مدیران مرد و زن دوره دبیرستان شهر اصفهان در سال تحصیلی (80-1379) بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای از میان کلیه مدیران نواحی پنجگانه آموزش و پرورش اصفهان انتخاب و به طور متوسط سه نفر از معلمان در هر مدرسه به منظور پاسخگویی به سوالات جو سازمانی انتخاب شدند.
یافته های اصلی پژوهش نشان داد که رابطه ای بین ویژگی های شخصتی مدیران در هر یک از ابعاد چهارگانه با جو سازمانی مدارس (باز/ بسته) وجود نداشت. همچنین بین ابعاد چهارگانه شخصیت با ابعاد جو سازمانی (حمایتی، دستوری، تحدیدی، متعهدانه، همکارانه) تفاوتی مشاهده نشد. طبق نتایج به دست آمده بین بعد غیرمتعهدانه با ابعاد شخصیتی مدیران تفاوت وجود داشت. همچنین یافته ها حاکی از وجود رابطه بین ابعاد چهارگانه شخصیت با یکدیگر بود.
مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس جنسیت، رشته و مقطع تحصیلی انجام شد. روش: جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان منطقه 10 دانشگاه آزاد اسلامی بود، که با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای چند مرحله ای انتخاب شداند. در این پژوهش از پرسشنامه باورهای معرفت شناسی شومر استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشجویان رشتههای مختلف، در باورهای معرفتشناختی ساده بودن دانش 1 (به دنبال یک پاسخ بودن) و ثبات دانش با یکدیگر تفاوت معنیدار دارند اما در سایر ابعاد تفاوت ندارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی دانشجویان بر اساس مقطع تحصیلی نیز نشان داد که به غیر از ساده بودن دانش و وقوف بر همه چیز، سایر ابعاد در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت معنی دار دارند. مقایسه باورهای معرفت شناسی در دو جنس نشان داد که دختران به ثبات دانش باور بیشتری نسبت به پسران دارند. اما در ابعاد دیگر تفاوتی بین آنها دیده نشد. نتیجه گیری: بنابراین می توان باورهای معرفت شناختی را یکی از فرایندهای شناخت اجتماعی دانست.
روابط ساختاری مؤلفه های سرشت و منش شخصیت با اختلالات هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین عوامل مشترک و عوامل اختصاصی اختلال های اضطرابی و افسردگی بر اساس مولفه های سرشت و منش شخصیت در مدل کلونینگر بود.
روش: از بین بیماران مبتلا به اختلالات هیجانی تعداد 313 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به این پرسش نامه ها پاسخ دادند: پرسش نامه سرشت و منش شخصیت، پرسش نامه افسردگی بک ، شاخص حساسیت اضطرابی، پرسش نامه نگرانی ایالت پن، پرسش نامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسش نامه ترس مرضی اجتماعی. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی تأییدی و روش الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد عامل آسیب پرهیزی با همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی رابطه ی مستقیم و معناداری دارد و عامل پیش بین برای همه ی علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی است. همچنین نتایج نشان داد که بین عامل خود راهبری و افسردگی رابطه معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج مدل ساختاری نشان داد که عامل نوجویی پایین با اختلال فوبی اجتماعی و وسواسی جبری رابطه ی معناداری ندارد.
نتیجه گیری: عامل آسیب پرهیزی ویژگی مشترک اختلال های اضطرابی و افسردگی است و مسئول همپوشی مشاهده شده بین این اختلالات است.همچنین عامل خود راهبری ویژگی اختصاصی افسردگی است.
گرایش به سوءمصرف مواد مخدر: بررسی مولفه های پیش بین سبک های فرزندپروری، استرس و تیپ شخصیتی D(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد بر اساس پیش بینی کننده های شیوه های فرزندپروری، استرس و تیپ شخصیتی D انجام شده است. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش تعداد 200 نفر ( 100 مرد و100 زن) از دانشجویان دانشگاه آزاد واحد کرج به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شیوه های فرزندپروری ادراک شده، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه تیپ شخصیتی D و مقیاس گرایش به مصرف مواد می باشد. یافته ها: سبک فرزندپروری طرد با گرایش به مصرف مواد رابطه مثبت و سبک گرمی عاطفی رابطه منفی نشان داد. همچنین استرس و تیپ شخصیتی D با گرایش به مصرف مواد رابطه مثبت نشان دادند. نتیجه گیری: رابطه بین والدین و فرزندان، استرس و تیپ شخصیتی D می توانند عوامل پیش بینی کننده گرایش افراد به سوء مصرف مواد تلقی شوند.
رابطه تشابه ویژگی های شخصیتی زوجین و رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشابهات یا تفاوت های ویژگی های شخصیتی زوجین یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند ثبات و رضایت زناشویی زوجین را پیش بینی کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تشابه ویژگی های شخصیتی زوجین و رضایت زناشویی آنها انجام شد. نمونه مورد بررسی شامل۱۰۰ زوج متاهل بودند که حداقل یک سال از زندگی مشترک آنها می گذشت. شرکت کنندگان، فرم کوتاه مقیاس شخصیتی پنج عاملی (NEO-FFI) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (ENRICH) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که شباهت زوجین در ویژگی برون گرایی، پیش بینی کننده افزایش رضایت زناشویی زنان بود. زوجینی که هر دو در ویژگی نورزگرایی نمرات بالا داشتند در مقایسه با زوجینی که هر دو در این ویژگی نمرات پایین داشتند، به طور معنا دار رضایت کمتری از زندگی زناشویی گزارش کردند. زوجینی که هر دو در ویژگی های همسازی و وظیفه شناسی نیز نمرات بالایی داشتند، در مقایسه با زوجینی که هر دو در این ویژگی ها نمرات پایین کسب کرده بودند، به طور معنادار رضایت بیشتری از زندگی زناشویی داشتند. زوجینی که هر دو در ویژگی های همسازی و وظیفه شناسی، نمرات بالا داشتند در مقایسه با زوجینی که هر دو در این ویژگی ها نمرات پایین کسب کردند، به طور معنا دار رضایت بیشتری از زندگی زناشویی گزارش کردند. بر اساس یافته های این پژوهش، تشابه ویژگی های شخصیتی به تنهایی باعث افزایش رضایت زناشویی نمی شود.
نقش کیفیت دلبستگی به والدین در نقش پذیری جنسیتی فرزندان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت دلبستگی به والدین در نقش پذیری جنسیتی فرزندان در خانواده های دووالدی دست نخورده انجام شده است. صد و چهار دانشجو (55 زن، 49 مرد) با میانگین سنی 21 سال در این پژوهش پیمایشی شرکت کردند و به پرسشنامه های نقش جنسیتی بم و دلبستگی به والدین و همسالان پاسخ دادند. یافته هانشان داد که دلبستگی به مادر بیشتر از پدر بود و زنان بیشتر از مردان جنس سنخیتی بودند. دلبستگی به والد ناهم جنس با ضریب منفی میزان جنس سنخیتی بودن را پیش بینی نمود. افراد دارای نقش جنسیتی نامتمایز نسبت به دو گروه جنس سنخیتی و دوجنسیتی دلبستگی کمتری با والد هم جنس خود داشتند. به طور خاص در گروه دلبستگی پایین به والد هم جنس و بالا با والد ناهم جنس، تعداد افراد نامتمایز زیاد و دوجنسیتی و جنس سنخیتی ها کم بودند. دلبستگی بیشتر با مادر قابل انتساب به اشتغال بیشتر مادر با فرزندان و سبک تعاملی خوشایندتر وی می باشد. جنس سنخیتی تر بودن دختران با نظریه چودورو همسویی دارد. نتایج مربوط به نقش دلبستگی به والد هم جنس و ناهم جنس در نقش پذیری جنسیتی به طور کلی با دیدگاه شناختی-اجتماعی هماهنگی داشت. بستگی داشتن اثر دلبستگی به یک والد بر نقش پذیری جنسیتی به سطح دلبستگی به والد دیگر، اهمیت پی گیری نگاه سیستمی و بوم-شناختی به خانواده رامی نمایاند.
اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر باورهای معرفت شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفِ بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی برباورهای معرفتشناختی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یزد درسال تحصیلی 91-1390 انجام گرفت که از لحاظ هدف در طبقهی تحقیقات کاربردی و از لحاظ روشِ گردآوری دادهها در قالب تحقیقات آزمایشی قرار میگیرد. جامعه ی آماری شامل کلیهی دانشجویان دورهی کارشناسی دانشگاه یزد به تعداد 11052 نفر بوده است. طی مراحلِ روش نمونهگیری تصادفی خوشهایِ مرحلهای، دانشجویانِ دو کلاس از رشتهی علوم تربیتی به عنوان گروههای نمونه انتخاب و در مراحل بعد به تصادف به گروههای آزمایش و کنترل اختصاص یافتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی معرفتشناختی شومر (1992) با 63 گویه و پروتکل آموزش تفکر انتقادی براساس دیدگاه هایپل (1984)، فیشر (2005) و مایرز (1986) در قالب شش جلسه آموزش دو ساعته بوده است. برای توصیف داده ها وتحلیل فرضیه های تحقیق از شاخص های آمار توصیفی و روش آماری تحلیل کوواریانس (پس از بررسی پیش فرض های آن) استفاده شد. براساس مهمترین نتایج به دست آمده، آموزش تفکر انتقادی باعث بهبود باورهای معرفت شناختی دانشجویان گروه آزمایش در مقایسه با دانشجویان گروه کنترل شده است. در سطح خرده مقیاسها، آموزش تفکر انتقادی باعث افزایش باورهای معرفتشناختی افراد در ابعاد توانایی ذاتی یادگیری، ساده بودن دانش، قطعیت دانش، منبع دانش و یادگیری سریع دانش شد اما تأثیر متفاوتی بر باورهای معرفتشناختی دانشجویان دختر و پسر نداشته است.
اثر بخشی مداخله شناختی- رفتاری مبتنی بر تعلل بر بهبود عملکرد تحصیلی و حرمت خود دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی مداخله شناختی - رفتاری مبتنی بر تعلل بر بهبود عملکرد تحصیلی و حرمت خود دانشجویان دختر پیام نور بود. بنابراین با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 30 نفر از دانشجویان دختر بر اساس معیارهای ورود- خروج از میان داوطلبان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. کلیه آزمودنیهای گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های تعلل و حرمت خود را قبل و بعد از آموزش جلسات تکمیل کردند. همچنین معدل ترم تحصیلی قبل هر دانشجو پیش از مداخله و معدل ترم تحصیلی ترم بعد او پس از انجام مداخله جمع آوری شد. تحلیل نتایج با استفاده از نسخه شانزدهم نرمافزار آماری SPSS و کاربرد آزمون کوواریانس نشان داد که تعلل در آزمودنیهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش و حرمت خود و عملکرد تحصیلی افزایش معنادار داشته است (05/0p<). این نتایج مبین آن است که مداخله شناختی ـ رفتاری مبتنی بر تعلل به واسطه بازسازی شناختی، ذهن آگاهی و روشهای رفتاری از جمله مدیریت زمان به کاهش تعلل و افزایش حرمت خود و عملکرد تحصیلی دانشجویان می انجامد.
تأثیر تفکر انتقادی و بافت موقعیتی در ادراک گفتمان با نقش تعدیل کنندگی خصوصیات شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادراک افراد از جهانی که در آن به سر می برند یکی از توانایی های انسان است که بر زندگی بشر اعم از تصمیم گیری یا عمل متناسب با موقعیت فرد تأثیر دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عواملی است که می توانند در ادراک افراد نقش داشته باشند. روش: به این منظور تعداد 64 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب که در سال تحصیلی 94 93 مشغول به تحصیل بودند به طور تصادفی انتخاب شدند. آن ها بعد از پاسخ به پرسشنامه شخصیت پنج عاملی نئو و تفکر انتقادی کالیفرنیا، فیلمی را به مدت 5 دقیقه تماشا کردند که شامل یک دیالوگ ثابت می شد که در 4 بافت مختلف اجرا شده بود. سپس بر اساس آن به پرسشنامه ای در خصوص فیلم پاسخ دادند. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میان خصیصه های شخصیتی و تفکر انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد. با این وجود سه توانایی شناختی تفکر استقرایی، ارزیابی و استنتاج با مکان نمایش داده شده در فیلم همبستگی داشت. درنهایت نتایج نشان دهنده همبستگی بین تفکر با مکان و ادراک افراد بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که تفکر برای ادراک امری ضروری تلقی می شود. بافت موقعیت نیز با انتقال عناصر خود به عنوان واحدهای اطلاعاتی برای ادراک و با دخالت در نوع توانایی شناختی به کار گرفته شده بر نوع ادراک افراد تأثیر دارد.
دانش پردازی: تصادف شناسی
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای سنخ های شخصیتی افراد وابسته به هروئین، تریاک، سیگار و عادی بر اساس مدل پنج عاملی نئو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای سنخ های شخصیتی افراد وابسته به مواد و عادی شهرستان مرودشت در سال 1387 انجام گرفته است. در این راستا دو گروه از افراد وابسته به مواد افیونی (50 نفر تریاکی و 50 نفر هروئینی) به روش نمونه گیری در دسترس هدفمند و یک گروه افراد سیگاری (50 نفر) و یک گروه افراد عادی (50 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامة پنج عاملی شخصیتی نئو فرم 60 ماده ای (حق شناس، 1383) پاسخ دادند. در این مطالعه پنج فرضیه با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین گروه های چهارگانه از جمله افراد عادی، سیگاری و وابسته به تریاک و هروئین در سنخ های شخصیتی عصبیت، برون گرایی، انعطاف پذیری و وجدانی بودن تفاوت معنادار وجود دارد اما در سنخ توافق پذیری تفاوتی مشاهده نمی شود. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که آن دسته از ویژگی های شخصیتی که از قبل در فرد معتاد وجود داشته یا در طول دوره وابستگی به مواد شکل گرفته است، اساساً در شکل گیری و یا تداوم و نهایتآً بازگشت به مصرف مواد تأثیر دارد و این افراد از نظر میزان کنترل تجارب و هیجان های نامطلوب و بروز رفتارها و حالات عاطفی مثبت دچار مشکل هستند.
ارائه یک مدل مفهومی جهت تبیین رابطه میان سبک های هویتی، ویژگی های شخصیتی نئو و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارائه ی یک مدل مفهومی جهت تبیین رابطه میان سبک های هویتی، ویژگی های شخصیتی نئو و کمال گرایی انجام گرفت.جامعه ی مورد مطالعه دانشجویان دختر دانشگاه تهران در سال تحصیلی 91-90 بودند. بنابراین برای این منظور گروه نمونه ای شامل 110 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و پرسشنامه ی سبک های هویت، پرسشنامه ی شخصیت نئو و پرسشنامه ی کمال گرایی را تکمیل نمودند. به منظور بررسی فرضیه ی پژوهش از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. نتایج همبستگی بین متغیرهای پژوهش و نیز تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که بین سبک اطلاعاتی و ویژگی روان رنجورخویی رابطه ی معنی دار منفی و بین همین سبک با ویژگی های باز بودن، برون گرایی، توافق و با وجدان بودن رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد. علاوه بر این، ویژگی های شخصیتی توافق، باز بودن و وجدانی بودن سبک هویت اطلاعاتی را پیش بینی می کنند. همچنین بین سبک هویت هنجاری با روان رنجورخویی رابطه ی معنی دار منفی و بین همین سبک با توافق و وجدانی بودن رابطه ی مثبت معنی دار وجود دارد و تنها ویژگی شخصیتی وجدانی بودن می تواند سبک هویتی اطلاعاتی را پیش بینی کند. یافته ی دیگر پژوهش نشان داد که بین سبک هویت سردرگم با ویژگی شخصیتی توافق و باز بودن رابطه ی معنی دار منفی وجود دارد. همچنین بین متغیر کمال گرایی منفی با سبک هویت اطلاعاتی و هنجاری رابطه ی منفی معنی دار و با سبک هویت سردرگم رابطه ی مثبت وجود دارد. بر اساس نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر مبنی بر وجود رابطه میان سبک های هویتی با ویژگی های شخصیتی نئو و کمال گرایی و نیز یافته های حاصل از تحقیقات قبلی، در پایان یک مدل مفهومی ارائه شد.
رابطه ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین ابعاد شخصیت، الگوهای ارتباطی خانواده با رفتار جرأت مندانه در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع مقطعی بوده و رویکرد توصیفی از نوع همبستگی هست. شرکت کنندگان پژوهش شامل 223 نفر دانشجوی دختر (113) و پسر (110) مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور جیرفت در سال 92-1391 بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب گردیدند و مقیاس ویژگی های شخصیتی (آیزنک، 1973)، مقیاس تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) و پرسشنامه ابراز وجود (هرزبرگر و همکاران،1984) را تکمیل نمودند. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها نشان داد که این پرسشنامه ها از ویژگی های روانسنجی مناسبی برخوردار هستند. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان، میزان پیش بینی رفتار جرأت مندانه توسط ابعاد شخصیت و ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بعد برون گرایی پیش بینی کننده مثبت و معنادار و بعد روان رنجوری پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه است. همچنین، جهت گیری گفت و شنود خانواده پیش بینی کننده مثبت و معنادار وجهت گیری همنوایی پیش بینی کننده منفی و معنادار رفتار جرأت مندانه می باشد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد که دارا بودن برخی ویژگی های شخصیتی و ارتقاء گفت و شنود خانواده با افزایش رفتار جرأت مندانه در فرزندان مرتبط است.
آثار انس با قرآن بر ویژگی های شخصیتی دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انس با قرآن یکی از مسائل بسیار مهم و از وظایف اصلی هر مومن است که در روایات به آن اشاره شده و آن را یکی از راههای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی معرفی نموده اند.
پژوهش حاضر با هدف نشان دادن آثار انس با قرآن بر شخصیت دانش آموزان دختر دبیرستان-های شهر کرمان به روش علی - مقایسه ای انجام گرفت. بدین منظور 377 نفر از دانش آموزان دختر نواحی 1 و 2 آموزش و پرورش شهر کرمان به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به سؤالات پرسشنامه های ویژگی های فردی، انس با قرآن و شخصیت (NEO-FFI) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل به وسیله آزمون T و تحلیل واریانس یک طرفه در نرم افزار SPSS انجام شد و نتایج حاصل از مقایسه دانش آموزان مأنوس با قرآن و سایر دانش آموزان نشان داد که دانش آموزان مأنوس با قرآن دارای ویژگی روان آزرده گرایی و گشودگی به تجربه کمتری نسبت به سایر دانش آموزان بوده و دارای ویژگی برونگرایی و موافق بودن و با وجدان بودن بیشتری نسبت به سایر دانش آموزان می باشند. و میزان انس با قرآن بر حسب پایه تحصیلی، معدل و تحصیلات پدر آن ها تفاوت معنا داری را نشان نداد.