فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
133 - 152
حوزههای تخصصی:
یعتبر مفهوم الحریه من أکثر المفاهیم الشعریه شیوعًا فی الشعر الملحمی الحدیث والذی أصبح من أهم الموضوعات فی حیاه الإنسان المعاصر متأثرا بالمدارس الفلسفیه وخاصه فلسفه الوجودیه. وقد لعب الفیلسوف الفرنسی جان بول سارتر، أحد مؤسسی الفلسفه الوجودیه، دورًا مهمًا فی انتشار الأفکار الوجودیه وترک تأثیرا عمیقًا على أفکار الادباء. یعتبر محمود درویش شاعر المقاومه الفلسطینیه وأحمد شاملو الشاعر الإیرانی المعاصر، من الشعراء البارزین الذین ینعکس مفهوم الحریه على نطاق واسع فی قصائدهم، ودراسه أشعارهم تکشف عن بعدها الفلسفی والوجودی. یحاول البحث الحالی مقارنه أفکار درویش وشاملو حول الحریه معتمدا علی آراء سارتر وتحلیل أوجه التشابه فی شعرهما وربما فحص الاختلافات بینهما. وفقًا لنتائج البحث فإن مفهوم الحریه فی موقف درویش وشاملو له بعد فلسفی ولا یقتصر على الحریه الفردیه بل یشمل المجتمع بأسره. یتماشى مفهوم الحریه فی نظرتهما للعالم تمامًا مع آراء سارتر کتقدم الوجود على الماهیّه والخوف وقبول المسؤولیه، وإنکار القوى المیتافیزیقیه، وعدم استقرار الماهیه، والعلاقه بین الموت والحریه.
یکپارچگی عناصر شعر فارسی و تأثیر آن بر بالندگی این هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۱
55 - 80
حوزههای تخصصی:
شعر نیز مانند هر ساختار دیگر از اجزا و عناصری تشکیل شده که بالندگی آن در گروه چینش ماهرانه و پیوند آگاهانه اجزای آن است. آنچه ما را بر آن می دارد تا شعری را خوب بدانیم، نتیجه فهم دانشورانه ادبی خردِ پنهان و آگاهی شاعری است که فن قرار دادنِ به جایِ واژگان در کنار هم را در خودآگاه خود پرورده و آنها را در قالب شعر با ناخودآگاه خود سروده است. در ادبیات فارسی، آنچه از دیرباز عامل برازندگی شعر شناخته و با عناوینی همچون «محورعمودی»، «وحدت ساختاری»، «انسجام و هماهنگی اجزا شعر» نام برده شده است، ناظر بر یکپارچگی هدفمند عناصر ساختاری شعر فارسی است. عناوینی کلی که روشی کاربردی برای رسیدن و رساندن شعر به یکپارچکی معرفی نکرده و به بیان این حقیقت -که برای برازندگی شعر، اجزای آن باید رابطه منسجمی با هم داشته باشند- بسنده کرده اند . این پژوهش، کوششی است برای ارائه شیوه نامه ای جدید با معرفی سنجه هایی برای شناسایی عواملی که عناصر شعر را به درستی در کنار هم قرار می دهند و پیوند شایسته ای بین این عناصر برقرار می کنند و در یک کلام موجب یکپارچگی عناصر شعر می شوند. در این شیوه نامه، هشت سنجه با عنوان های یکپارچگی: موسیقیایی، موضوعی، ضمیری، منطقی، واژگانی، زمانی، سبکی و روایی پیشنهاد داده شده و در پایان به این نتیجه رسیده است که رعایت یکپارچگی در شعر، موجب بالندگی و سزاواری این هنر می شود.
نشانه شناسی ادبی شخصیت پیامبر (ص) در نسخه خطی مولود النبی ترجمه محمدباقر خشتی برمبنای نظریه فیلیپ هامون در پیوند با فضیلت های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
1 - 22
حوزههای تخصصی:
نظریه فیلیپ هامون نشانه شناس فرانسوی به دلیل دربرگرفتن آراء نظریه پردازان پیشین، جامع ترین نظریه درباره عنصر شخصیت است. او شخصیت را نشانه ای می داند که از دال و مدلول و سطوح مختلف تشکیل می شود. آنچه اهمیت دارد این است که با بررسی نشانه شناسی شخصیت و با تکیه بر ویژگی ها و صفات به لایه های پنهان شخصیت پی برده می شود. نسخه خطی مولود النبی از مؤلفی ناشناس و ترجمه محمدباقر خشتی کتابت در سال 1275 ق. یکی از کتاب هایی است که زندگی نامه پیامبر (ص) را بررسی می کند و توصیف بخشی از ویژگی های شخصیتی پیامبر (ص) در آن آمده است و به صفات آن حضرت چون جود، مهربانی، شفاعت، علم و عدالت ... توجه شده است. این مولود نامه در یک مقدمه و شش باب تنظیم شده است که وصف نور پیامبر (ص) قبل از تولد و زندگی ایشان بعد از تولد را تا زمان ازدواج ایشان با حضرت خدیجه (س) بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد در محور دال، نام ها و القاب به کاررفته برای پیامبر (ص) در این کتاب همگی با اوصاف و کنش های این شخصیت هم خوانی دارند و به گونه ای اسامی و القابش دلالت بر تمام خصوصیت های ذاتی و درونی او دارد. در محور مدلول بودن شخصیت پیامبر (ص)، صفات و ویژگی های آن حضرت همچون شفاعت، علم، عدل، بخشش و سخاوت، هدایت و رهبری و سبب آفرینش جهان تولد معجزگونه آن حضرت بررسی می شود. در محور سطوح شخصیت نیز سه سطح ظاهری، روانی و اجتماعی شخصیت پیامبر (ص) تحلیل می شود؛ بنابراین این پژوهش شخصیت پیامبر (ص) را در کتاب مولود النبی براساس نظریه فیلیپ هامون با رویکرد توصیفی تحلیلی ترسیم می کند.
بررسی متن چاپی فرهنگ قانون ادب بر اساس 10 دستنویس کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
43 - 85
حوزههای تخصصی:
قانون ادب، تألیف ابوالفضل حُبَیش بن ابراهیم تفلیسی، مفصّل ترین فرهنگ عربی به فارسی از قرن ششم هجری است. آثار تفلیسی از چندین منظر، به ویژه شناخت بهتر ویژگی های گویش های غرب ایران، حائز اهمیت است. از میان این آثار قانون ادب گنجینه ارزشمندی از لغات و ترکیبات فارسی کهن با ۶۰۰۰۰ مدخل عربی است. بنیاد فرهنگ ایران این فرهنگ را در سال ۱۳۵۰ در سه مجلّد، به کوشش و تصحیح زنده یاد غلامرضا طاهر، به چاپ رسانید. متأسفانه با درگذشت استاد غلامرضا طاهر تدوین و چاپ فهرست الفبایی مدخل های عربی و نمایه واژگان فارسی، و احتمالاً اصلاح و ویرایش مجدّد قانون ادب میسّر نشد. علاوه بر نبود فهرست های لازم در متن چاپی که مراجعه به آن را دشوار کرده است، خوانش های نادرست، ضبط ناقص برخی لغات (به ویژه لغات نادر)، تغییر لغات و تلفّظ آن ها، تغییر رسم الخط دست نویس ها، ضبط نشدن حرکات برخی لغاتِ مشکول، ضبط نشدن تعدادی از لغات و معانی دست نویس فرهنگ نیز در این چاپ دیده می شود. پژوهش حاضر حاصل مقابله متن چاپی قانون ادب با دست نویس اساس مصحّح و نُه دست نویس دیگر و مطابقت موارد اختلاف با فرهنگ های در دسترس است. برخی موارد همراه با توضیحات، شواهدی از آثار دیگر تفلیسی و متون نظم و نثر کهن و پیشنهادهای نگارنده ارائه گردیده است.
سبکشناسی فکری اشعار ابن نصوح شیرازی (شاعر منسوب به تسنّن دوازده امامی در قرن هشتم)
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
79 - 113
حوزههای تخصصی:
یکی از سخنوران بزرگ زبان فارسی که هنوز هم نزد بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب ناشناخته باقی مانده، شاعر و عارف نامی قرن هشتم ابن نصوح شیرازی است. از اشعار وی در منقبت امیرالمؤمنین و آل عبا و تفضیل ایشان بر دیگران، گرایش شیعی اش آشکار می شود. پژوهش حاضر که با هدف شناخت ویژگی های فکریِ اشعار باقی مانده از ابن نصوح شیرازی انجام شده، در تلاش است تا با ارائه نمونه های شعری شاعر و ویژگی های برجسته آن، باب آشنایی با این سخنور سبک عراقی را بگشاید. یافته های این پژوهش که بر اساس اشعار ابن نصوح در نسخه های خطّی صورت گرفته است، نشان می دهد که پس از مدح جلایریان، نعت و منقبت پیشوایان دینی، اخلاقیّات، توصیفات هنری و عاشقانه، عقل گرایی، تصوّف و موضوعات اجتماعی بالاترین بسامد را در اشعار وی داراست. بدین ترتیب ابن نصوح را می توان پس از حافظ در کنار سخنوران بزرگی چون سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی، کمال خجندی و... از چهره های شاخص و برجسته شاعران سبک عراقی در قرن هشتم دانست.
بررسی و تحلیل آیین های سماع کردن، خلوت گزینی و خرقه پوشی در مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از عزالدین کاشانی با رویکرد به اصل فایده گرایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
142 - 165
حوزههای تخصصی:
تصوف اسلامی دارای مناسک متنوعی است که برای رساندن آدمی به سعادت حقیقی در نظر گرفته شده اند. بنابراین، در یک نگاه کلی همه این مناسک دارای فواید معنوی و شناختی عمده ای هستند. عزالدین کاشانی در کتاب مصباح الهدایه به شماری از مناسک عرفانی و ابعاد سودرسانی آن پرداخته که از این بین، سماع، خلوت گزینی و خرقه پوشی برجسته تر به نظر می رسند. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، اعمال صوفیانه مذکور از دید اصل فایده گرایی بررسی و کاویده می شود. دلیل گزینش نظریه فایده گرایی، ظرفیت های آن برای رسیدن به تحلیل نوآورانه از آراء کاشانی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاشانی همچون فایده گرایان به نتیجه ای که از انجام یک عمل به دست می آید تأکید دارد و صرفاً خود عمل را خوب یا بد نمی داند. همچنین، فواید سماع عبارت است از: تأمین بخشی از نیازهای روحی سالک؛ رفع سآمت روحی و جسمی سالک؛ صیقل وجود آدمی؛ ایجاد محبت در دل سالک؛ آشکار کننده اسرار الهی؛ برقراری ارتباط سالک با عالم لاهوت؛ تقویت ثبات و تمرکز روحی در سالک. فواید اصلی خلوت گزینی عبارت است از: بهره مندی و آگاهی از علوم الهی و معنوی؛ حفظ دین سالک؛ دور ماندن سالک از خطرات درونی و بیرونی؛ مهار کردن نفس اماره و جهت دادن به آن؛ ارتباط-گیری سالک با خداوند؛ بی توجهی به دنیا و مافیها؛ مصاحبت با خداوند و پیامبر. فواید خرقه پوشی نیز شامل این موارد است: ایجاد دگرگونی های مطلوب در عادت های سالک؛ رسیدن به تحولات ژرف درونی از دریچه تغییرات بیرونی و ظاهری.
مردم نگاری آیین ازدواج در جنوب استان فارس (مطالعۀ موردی: علامرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۹۸-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
آیین ازدواج از نخستین مراحل تا پایان جشن عروسی مجموعه ای از مراحل و عناصر را در خویش دارد. این آیین در فرهنگ عامه کشور ما با وجود همانندی ها، تفاوت هایی نیز دارد. استان فارس به ویژه مناطق جنوبی آن، مجموعه ای متنوع از فرهنگ ها، آداب و رسوم را در خود دارد که با وجود اشتراک با دیگر نقاط کشور، تفاوت ها و زیبایی های ویژه ای نیز دارد. هدف این مقاله معرفی و تحلیل ویژگی های فرهنگی و بومی آیین ازدواج، بر مبنای مردم نگاری است که به روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و پرسش از بزرگ سالان و آگاهان بومی، به توصیف و تحلیل آیین ازدواج در علامرودشت (در جنوب استان فارس) پرداخته است. همچنین از زاویه «آیین های گذر» نیز برخی از مراحل تحلیل شده است. مراسم عروسی در علامرودشت از سنت هایی است که همچنان نشانه هایی از پای بندی به رسوم و میراث پیشین، در آن مشاهده می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فرایند ازدواج از انتخاب همسر تا پایان عروسی در این منطقه شامل مجموعه ای است که شادابی، همکاری گروهی، مشورت، احترام به بزرگ ترها، تأثیر مذهب و باورهای دینی، باورهای بومی، بازی های محلی، اشعار متنوع و موسیقی، همدلی، شور و شادی مهم ترین عناصر بومی و فرهنگی در مراحل مختلف آن است.
پسند فرهنگی و مقبولیت عمومی در حکایتی از بوستان سعدی (تحلیلی بر پایه نظریه تزوتان تودوروف)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
58 - 73
حوزههای تخصصی:
حکایات بوستان سعدی مانند بسیاری دیگر از حکایت های فصلی (اپیزودیک) متون فارسی نقشی تسهیل گر برای فهم نظریات عرفانی، اجتماعی و هنری شاعر دارند. در بوستان سعدی و در باب اول حکایتی با عنوان تدبیر در تأخیر سیاست هست. در این حکایت مدلی می بینیم که با الگوی پیشنهادی تزوتان تودوروف برای تحلیل داستان منطبق است و می توان نتیجه حاصل از آن را به اغلب حکایات بوستان تعمیم داد. تودوروف معتقد است در روایت ها ساختاری مشابه وجود دارد که عبارتند از: وضعیت آغازین، ورود عامل برهم زننده تعادل به روایت، برهم خوردن تعادل، تلاش برای برقراری تعادل و درنتیجه رسیدن به وضعیت پایدار نهایی که از آن به فصل گذار تعبیر کرده است. در این مقاله که به روش تحلیلی نوشته شده است، کوشش گردیده به این پرسش پاسخ داده شود که بر اساس نظریه تودوروف حل تناقض حاصل از نتیجه گرایی سعدی در حکایت با واقعیت های بیرونی اجتماع چگونه صورت می گیرد و حکایت موردبحث را چگونه می توان بر اساس الگوی تودوروف تحلیل کرد. نتیجه اینکه سعدی با ایجاد ساختاری منسجم در حکایت مورد نظر توانسته اندیشه ها و آرای خود را علی رغم تناقض و تضاد با عالم واقع به خواننده بقبولاند و رأی پیروزی را در حکایت به سود کسی که می خواهد صادر کند.
بررسی رابطه قدرت، بدن و برساخت اجتماعی جنسیت در رمانهای سرخی تو از من و از شیطان آموخت و سوزاند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۱
9 - 44
حوزههای تخصصی:
این جستار با اتکا بر نظریه برساختگرایی اجتماعی و تأکید بر نظریه قدرت فوکو تلاش کرده است به بررسی نمودهای برساخت اجتماعی جنسیت و ارتباط آن با بدنمندی در دو رمان از دهه هشتاد شمسی با عناوین سرخی تو از من از سپیده شاملو و از شیطان آموخت و سوزاند از فرخنده آقایی بپردازد. این پژوهش فضای رمان را به عنوان نوعی امکان زیستن در نظر دارد؛ ازاین رو در این تحقیق پراتیک رمان توأمان در مقام محصول و نیز ابزار کشف موجودیت انسان در جلوه های گوناگون برساخت جنسیت در نظر گرفته شده است. یافته های پژوهش به نمونه هایی از برساخت جنسیت اشاره می کند که ذیل عناوینی چون زن شدگی و خفه شدگی با تأکید بر مفهوم فرودست بودگی زنان و تقابل با امر بهنجار به مثابه نشانه ای از جنسیتِ در حال تحول، دسته بندی شده است. این پژوهش نشان می دهد در رمان سرخی تو از من بر اساس فضای گفتمانی حاکم بر داستان، جنسیت زنانه در جایگاه پایین تر یا مادونِ جنسیت مردانه قرارگرفته است. از سویی دیگر، راوی در رمان از شیطان آموخت و سوزاند در تقابل با گفتمان مسلط جامعه جنسیت زده از سوژه مندی تحمیلی جنسیت فرودست زنانه فاصله می گیرد و ابتکار ساخت جنسیت خویش را در دست می گیرد و برداشتی آزادانه تر از هویت و جنسیت زن ارائه می کند.
نمودهای دانش «خواص عناصر» در داستان های اساطیری و تمثیلی فارسی (با تکیه بر نزهت نامه علایی، عجایب المخلوقات، جواهرنامه و الأبنیه عن حقایق الأدویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باور به خواص پنهان و مرموز عناصر هستی، در پزشکی و جادوگریِ روزگاران کهن، نقش ویژه ای داشته است. باورمندان به این دانش، خواص عناصر هستی (از اعضای بدن جانوران گرفته تا حروف و اعداد) و تأثیر آنها را بر پدیده ها و موجودات جهان شناسایی می کردند و از این یافته ها در کارهای گوناگونی مانند پزشکی، طالع بینی، تعبیر خواب، هواشناسی، کیمیاگری، جادو، طلسمات و... بهره می بردند. این باورها بر جهان بینی و زندگی معمول مردم نیز چیرگی داشته است؛ به گونه ای که نشانه های آن را می توان در تاروپود داستان های برجای مانده از آن دوران دید. رازوارگی برخی از داستان های اساطیری پارسی نیز در دل برخی از این باورها نهفته است. ماجراهایی مانند سیمرغ و اعمال جادویی و درمانی او، نبرد رستم با دیو سپید، کنش های جادویی کیخسرو و... در شاهنامه ازجمله داستان های اساطیری است که باورهای مربوط به این دانش در آنها بازتاب چشمگیری داشته است. در مقاله حاضر با رویکردی تازه و براساس متن های موازیِ داستان های اساطیری و تمثیلی، چند داستان و روایت اسطوره ای و تمثیلی در دو بخش پزشکی عامه و جادوگری بررسی می شود؛ این متن ها عبارت است از: نزهت نامه علایی ، عجایب المخلوقات، جواهرنامه نظامی و الأبنیه عن حقایق الأدویه که درباره خواص پنهان اشیا اطلاعاتی دارند. در این آثار، مسائل پزشکی عامه و جادوگری با توجه به این باورها در چهار گروه «جانداران»، «گیاهان»، «سنگ ها/ فلزات» و «صدا/ آواز» بررسی و تحلیل می شود و ریشه برخی از این باورها نشان داده خواهد شد.
شادی و خوشبختی در متن های باستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین محورهای فلسفه و عرفان باستانی ایران، شادی و خوشبختی و توجه به احساسات وجد انگیز است. بنا بر منابع تاریخی، زرتشت تنها پیامبری است که خندان متولد شد و در اوستا، برخی کتیبه های باستانی ایران و متن های فارسی میانه، اهمیت شادی و سفارش به آن مشاهده می شود. در اوستا، واژه های حوزه ی معنایی شادی بیشترین بسامد را دارند. اهورامزدا پروردگار شادی بخش است، زرتشت خود پیامبری شاد و پیغام آور شادی است. مؤمنان در نمازشان با شادی سخن می گویند. ایزدان مهر، اشی، تیشتر، آناهیتا برای مردم شادمانی به ارمغان می آورند و نهایت آرزوها، آرزوی شادمانی(خوشبختی) است. در این پژوهش ضمن کاوش در مفهوم و ریشه ی دو واژه ی شادی (šādīh) و رامش (rāmišn) در اوستا، کتیبه های فارسی باستان، متن های مانوی و پهلوی زرتشتی، تلاش می کنیم، تصویری نزدیک به آنچه این متن ها از مفهوم شادی اراده می کنند به نمایش گذاشته و ضمن اثبات اهمیت این مفاهیم در جهان بینی ایرانی، یافته های جدیدی در این زمینه ارائه کنیم. به طور خلاصه شادمانی در این متن ها از گیتی آغاز می شود و به مینو می پیوندد. احساسی که با لذت های دنیوی، خرسندی و خردمندی، کار و خودشکوفایی، اندیشه ی نیک، فراوانی، صلح، راستی، مناجات و اعمال دینی و نهایتاً سعادت پس از مرگ و جاودانگی در ارتباط است.
نکاتی در اعتبارسنجی ادعیه و زیارات کتاب مفاتیح الجنان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
53 - 78
حوزههای تخصصی:
مهم ترین و رایج ترین کتاب دعایی که در دوره معاصر مورد استفاده مردم قرار می گیرد، کتاب مفاتیح الجنان اثر شیخ عباس قمی است. این کتاب پر تیراژترین کتاب پس از قرآن کریم است. بنابراین لازم است این اثر گرانسنگ به دلیل گستردگی و نفوذ خود در جامعه ، از ابعاد مختلف مورد بررسی و کنکاش پژوهشگران قرار گیرد. به همین منظور، در پژوهش حاضر، ضمن تأکید بر تمایل مؤلف به انتخاب و بهره گیری مطالب معتبر در ادعیه و زیارات، برخی نکات قابل توجه پیرامون اعتبارسنجی کتاب مفاتیح الجنان، مورد تأمل و تذکر واقع می گردد. در نهایت مشخص شد، با این که شیخ عباس قمی تلاش داشته است تا مطالب نامعتبر کتاب مفتاح الجنان بروجردی را حذف و مطالب معتبر را در تلخیص و تألیف خود ارایه نماید، امّا بنابر نمونه هایی که در مقاله حاضر ذکر شد، روشن گشت که مطالب مختلفی در کتاب مفاتیح قابل ردگیری هستند که به دلایلی، نامعتبر یا ضعیف و مخدوش می باشند. بنابراین لازم است که تمامی مطالب مفاتیح، مجدداً و به صورت اختصاصی و مجزا، اعتبارسنجی و مستندسازی دوباره شوند.
بررسی نمودها و نمادهای جعبه پاندورا در قصّه های عامیانه فارسی (مورد مطالعه: داراب نامه طرسوسی، قصّه حمزه و امیرارسلان نامدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
1 - 21
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برآنیم تا برحسب مفهوم جهانیِ پاندورا و جعبه او، نمودها و نمادهای این جعبه را در بافت قصّه های عامیانه مکتوب فارسی بکاویم. روش پژوهش از گونه استقرایی برحسب مطالعه کتابخانه ای به شیوه اسنادی است. اساس این پژوهش مبتنی بر ساختارشناسی اسطوره است که از سه منظر تقابل های دوگانه، اتحاد ژرف ساختی اساطیر و استعاری بودن اسطوره به چرایی همانندی نمودهای شرّ در این قصه ها با مفهوم جهانی جعبه پاندورا می پردازد. در این قصّه ها جا ها و مکان هایی که به نوعی با عنصر یا عناصر شرّ در ارتباط است و منشأ آفت و آفند است، مصداق جعبه پاندورا تصور شده است. این مکان ها از جهت معنایی، زبانی و استعاری و نیز از منظر «پیام» و «رمز» با جعبه پاندورا تفاوتی ندارند، تنها تفاوت آن ها در روش ترکیب و «ظرف» آن هاست و گرنه «مظروف» یکی است. پس از بررسی، پنج مکان در قالب قرارگاه مسکونی شرّ و نماد و نمود جعبه پاندورا تلقی شدند: باغ، چاه و زیرزمین، صندوق، حصار، قلعه یا شارستان و جزیره. در این میان بسامد شارستان و قلعه در این قصّه ها بیش از دیگر مکان هاست و در داراب نامه، بیش از دو قصّه دیگر است. قهرمانان قصّه ها نیروهای خیر هستند تا شرّ و آفند و بدی را یا نابود سازند یا محبوس کنند؛ بنابراین همه آنان استعاره از «امید» هستند، همان «امید»ی که در افسانه پاندورا بدان اشاره شده است. نتیجه کنجکاوی و سلوک (Quest) قهرمان رسیدن به این مکان هایی است که مکمن و معدن آفت و شر هستند.
تقدیرگرایی در قصه های ایرانی با تأکید بر قصه های هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
۱۶۳-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
اندیشه جبر و اختیار و نقش داشتن یا نداشتن تقدیر در حوادث زندگی همواره در ذهن و اندیشه متفکران وجود داشته و به گونه های مختلف و در آثار گوناگون منعکس شده است. عوام نیز در گیرودار میان این دو بُعد بوده اند و جلوه هایی از آن در ادبیات عامه و بومی هر سرزمین و ناحیه وارد شده است. هدف این مقاله بررسی بینش جبرگرایانه در قصه های عامیانه استان هرمزگان است که از منظرهایی چون ریشه ها و دلایل رواج این اندیشه، نزاع کنندگان با تقدیر، میزان تناسب میان تقدیر و شایستگی فرد و موضوعات مورد حمایت تقدیر و غیره بررسی شده است. دلایلی چون ناتوانی طبقه عامه از ایجاد تغییرات و دست یابی به مطلوب خود، ریشه های مذهبی، تاریخی و جلوه هایی بازمانده از برخی عقاید آیین زروانیسم از عوامل گرایش به این تفکر است. تأکید بر نقش تقدیر، از عوامل ضعف پی رنگ در این قصه ها و کم رنگ شدن کنش های منطقی است. از حیث تناسب قدرت تقدیر و توانایی فرد، در بسیاری موارد، ارتباط منطقی دیده نمی شود. در این قصه ها تقدیر در جایگاه یک شخصیت داستانی فعال و قدرتمند یا در مقام یک قاضی حضور دارد که کنش ها و نتایج آن ها را تنظیم می کند تا درنهایت، شخصیت مورد حمایت در برابر نزاع کنندگان قدرتمندی چون پادشاه غلبه یابد. از منظر موضوعی نیز پربسامدترین موضوع مورد حمایت تقدیر، ازدواج دو شخصیت است.
A Comparative Analysis of Birds as Archetypes in the World Literature: A Jungian study of Selected Poems by Attar, Coleridge, and Agbemabiese(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
World literature investigates literary works that circulate beyond their cultures and demonstrates what like-but-unlike is. It considers a certain motif and sees how it represents its cultural aspects. . The Jungian archetype of the bird is the common thread that has been analyzed in this comparative study. Bird’s flight sheds light on metaphysical ascendance and transcendence. Moreover, the bird archetype conveys meanings associated with death, rebirth, awareness, consciousness, enlightenment, and wisdom. This article compares the archetype of birds in the poetry of Attar’s The Conference of the Birds (1177), Coleridge’s The Rime of the Ancient Mariner (1992), and Agbemabiese’s “ Sankofa” (2008). The reason for such a choice is that, although they belong to different ages and literary heritages, all three portray a journey toward an individual’s Self-perfection. These poets utilize the bird archetype to manifest how Simurgh , Albatross, and Sankofa, reveal their archetypal meanings in Persian, English, and African cultures. By a comparative method based on Jung’s archetypal “process of individuation”, the bird is a uniting archetype, that represents the “Self” in Jung’s terminology. Binding the poetry of these nations demonstrates that through a self-realization journey, the individual can achieve perfection or become one with the whole.
تحلیل کارکرد ادبی صفت در آثار چوبک با تاکید بر دو اثر: رمان تنگسیر و مجموعه داستان کوتاه انتری که لوطی اش مرده بود
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
37 - 62
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود نقش فرادستوری صفت در پرداخت شخصیت ها، ساخت فضا، مکتب ادبی نویسنده، ترسیم صحنه و کارکرد ادبی بررسی شود. بدین منظور در رمان تنگسیر و مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود چگونگی کارکرد ادبی و معناییِ صفت بررسی گردید. با تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه حاصل شد که صفت در ساخت و پرداخت شخصیت ها، بیان دیدگاه آن ها، روابط، و طرز فکر شخصیت ها از همدیگر مؤثر است، هم چنین در ساخت آرایه های ادبی ای نظیر استعاره، حس آمیزی، و برجسته سازی های ادبی نقش دارد. صفت در ساخت فضای حاکم بر داستان نیز از طریق بسامد کاربرد، تیرگی یا روشنی، و ویژگی هایی نظیر ویژگی های فیزیکی و نوع ساختمان تأثیرگذار است. از نظر رده شناختی با بررسی بسامد صفات به کاررفته این نتیجه حاصل شد که بسامد صفات سرنمون، چه در رمان و چه در مجموعه داستان کوتاه، بیشتر از صفت غیرسرنمون است. نویسنده بیشتر از صفات بیانی ساده استفاده کرده است و اغلب آن ها صفات سرنمون هستند. یعنی، بالاترین درجه صفت بودن را دارند و برای شخصیت اول یا قهرمان داستان به کار برده شده اند.
مطالعه تطبیقی داستان های عامه ایرانی و آلمانی (مطالعه موردی: حکایت های ملانصرالدین و افسانه های برادران گریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
1 - 32
حوزههای تخصصی:
ملانصرالدین، شخصیتی ساده لوح اما عاقل و طناز است که در بین ایرانیان، ترک ها و عرب ها جایگاه ویژه ای دارد. حکایت های او که نه راوی ثابتی دارند و نه منبع مشخصی، سینه به سینه نقل شده اند و هر انسان اهل ذوقی، داستانی بر آن افزوده است. در کشور آلمان نیز، برادران گریم، به ثبت و ضبط افسانه های آلمانی پرداخته اند. حضور دائمی شخصیت های عامه که معمولاً با ساده لوحی ایفای نقش می کنند، در این مجموعه جالب توجه است. شباهت بسیاری از درون مایه های این داستان ها با حکایاتی در ادبیات فارسی که از آن ها برای آموزش افراد استفاده می شد، ما را بر آن داشت که به مقایسه تطبیقی آن ها با توجه به رویکرد مکتب آمریکایی در مطالعات تطبیقی بپردازیم. در این پژوهش، با ابزار کتابخانه ای و روش تحلیل محتوا، شباهت ها و تفاوت های داستان های ملانصرالدین و افسانه های برادران گریم بررسی شده است. افراد ساده لوحِِ قهرمان این داستان ها ، مردم عادی جامعه هستند که رویاهایشان در درون قصه ها به حقیقت می پیوندد. در قصه های ایرانی، ملا، شخصیتی ساده و نادان دارد که اغلب دچار خودکم بینی است ولی گاهی خود را چنان حق به جانب و خودبزرگ بین جلوه می دهد که همین تضاد شخصیتی باعث ایجاد خنده در مخاطب می شود. قهرمانان افسانه های برادران گریم نیز ساده لوح، نادان و زودباورند. اغلب آن ها، سومین برادر هستند و گاهی از نظر جثه، کوچک تر و ضعیف تر از دیگرانند. خوش شانسی، زیرکی و حوادثِ اتفاقیِ خوشایند در زندگی این افراد ساده لوح، از نقاط عطف داستانی است و حضور جادو و عناصرجادویی در قصه های آلمانی، از عواملی است که بر جذابیت این آثار می افزاید.
بررسی و نقد شیوه نگارش و محتوای اخلاقی تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، علاوه بر اینکه یکی از مهم ترین آثار تاریخی دوره مغول به شمار می آید، از جنبه ادبی نیز یکی از شاهکارهای ادبیات پارسی است. در این پژوهش، جلوه ها و جنبه های گوناگونی اخلاقی کتاب تاریخ جهانگشا تحلیل و بررسی شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که تاریخ جهانگشا علاوه بر ارزش های تاریخی، از جهت اشاعه مسائل اخلاقی و تعلیمی نیز یک اثر برجسته در عصر مغول، دوره ای دشوار برای فرهنگ ایرانی، به شمار می آید. به منظور بررسی این مدعا، مسائل اخلاقی تاریخ جهانگشا در دو نوع ایجابی و سلبی دسته بندی و در ادامه، انواع شیوه های بیان عطاملک جوینی در مسائل اخلاقی واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوینی در مقام یک منتقد اخلاقی و مروج اخلاق در عصر مغول، با شیوه ای خلاقانه بیشتر متمایل به ترغیب افراد به امور نیک اخلاقی و اجتماعی بوده و به دلایلی همچون تلاش برای حفظ فرهنگ ایرانی، بیم از گزند مغولان در صورت نفی اعمال ایشان و ایدئولوژی ویژه او در باب اهمیت خوش بینی و امید، نهی از امور منفی، جایگاهی پایین تر در اندیشه او داشته است. همچنین به نظر می رسد تعدد روش های نویسنده در بیان مسائل اخلاقی حاکی از اهمیت تعلیم و اخلاق در نظام اندیشگانی او باشد.
آسیب شناسی بلاغت زبان براساس نظریه نقش گرا (با تکیه بر داستان یکی بود و یکی نبود جمالزاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
235 - 264
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا که نشأت گرفته از مکتب نقش گرا است، توانایی ها و خلاقیت های مؤلف در استفاده از نظام گفتاری و نوشتاری زبان، جهت نظام بلاغی و کارکردهای دیگر زبان را مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. صاحب نظرانی چون مارتینه، یاکوبسن و هلیدی برای زبان نقش های گوناگونی را بر شمرده اند.که از این میان نقش های شش گانه: ارتباطی، ارجاعی، ترغیبی، عاطفی، محمل اندیشه و آفرینش ادبی از همه مهم تر و مشهورتر است که در این مقاله در داستان «فارسی شکر است» اثر محمدعلی جمالزاده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از این دیدگاه، جمالزاده به عنوان پیشاهنگ داستان نویسی کوتاه فارسی با آگاهی از ظرفیت های بالقوه زبان فارسی و با تسلط بر فنون روایت، توانسته به خوبی از نقش های شش گانه کلام برای ایجاد جذابیت های ادبی بهره گرفته به آسیب شناسی بلاغت زبان بپردازد. او در این داستان به شیوه هنرمندانه و به طور ملموس و عملی، مهم ترین و خطرناک ترین آسیب زبان را که بیگانه مآبی مفرط و نابه جاست به مخاطب گوشزد کرده، آن ها را به استفاده طبیعی از زبان برای بلاغت آن ترغیب می کند.
مثنوی های کوتاه در ادب فارسی (تا قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
297 - 324
حوزههای تخصصی:
معمولاً از قالب مثنوی به دلیل آزادی در کاربرد قافیه و ردیف و محدود نبودن تعداد ابیات در سرودن اشعار بلند روایی و مباحث مبسوط استفاده می شود و علمای بلاغت نیز همواره اشاره به بلندی اشعار قالب مثنوی داشته اند. با وجود این، در ادبیات فارسی مثنوی های بسیار کوتاهی وجود دارد که عدد ابیات آن به 10 نیز نمی رسد. هدف این مقاله بررسی سیر و محتوای این نوع اشعار، جنبه های بلاغی و دلایل گرایش شاعر به سرودن آن هاست. سرودن این اشعار از قرن ششم آغاز شده و تا قرن هشتم نزدیک به 100 مثنوی کوتاه در موضوعاتی مانند مدح، تعلیم، نامه های کوتاه و تقاضایی، ثبت تجربیات سراینده و اشعار مناسبتی سروده شده است. نیازهای آموزشی و تعلیمی، تمایل شاعران به پرداخت معانی رایج در قوالب غیرکلیشه ای، کم رنگ شدن اهمیت زبان پرطمطراق، تمایلات مخاطبان، افزودن صمیمیت لحن و رواج و محبوبیت قالب مثنوی در گرایش شاعران به سرودن مثنوی های کوتاه نقش مؤثری داشته است.