فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۹٬۲۶۱ تا ۴۹٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
129 - 144
حوزههای تخصصی:
سوگواری و مرثیت عاشورائیان، ریشه در سنت و سیره آل رسول(ص) داشته، تا در مظلومیت شهیدان شان، به نشر فرهنگ خونرنگ شان بپردازند و مردم را با پیام، مقصود و راه شان آشنا سازند. آنتوان بارا ادیب و پژوهشگر مسیحی، با جستار پیرامون رخداد بزرگ عاشورا و نگارش کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» خود را یک مسیحی حسینی، عاشورایی و شیعه گرا می بیند و حسین را وجدان زنده و بیدار همه ادیان تا پایان تاریخ می داند. در نگرش او سیر زندگی حسین(ع) شبیه ترین آمدن و رفتن نسبت به آغاز تا انجام زندگی مسیح(ع) است. در نگاه او مراسم و شعائر عاشورا، موجب زنده ماندن این خاطره و گرمی و تازگی آن در دل ها می شود.
تحلیل و مقایسه پیرنگ خسرو و شیرین نظامی و یوسف و زلیخای جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محوری ترین عناصر داستان که طرح کلّی داستان بر اساس آن شکل می گیرد، پیرنگ است. در شناخت عناصر داستان، شناسایی عوامل مؤثّر بر انسجام پیرنگ و انطباق آن با عناصر داستانی اجتناب ناپذیر است. حیاتی ترین وجه پیرنگ، تحلیل شبکه علّی و معلولی در طول محور عمودی داستان است؛ به هر میزان که این شبکه در بافت داستان نفوذ داشته و پیشبرد داستان را بر عهده داشته باشد، طرح داستان از انسجام بیشتری برخوردار است. در پژوهش حاضر، با تحلیل دو متن داستانی خسرو و شیرین نظامی و یوسف و زلیخای جامی- که متأثّر از آن است-، پس از انطباق عناصر پیش برنده طرح داستان مشخّص گردید که پیرنگ داستان یوسف و زلیخا به علّت وجود شبکه گسترده علّی و معلولی و بسامد زیاد حوادث و اعمال داستانی از انسجام بیشتری برخوردار است، درحالی که متن داستانی خسرو و شیرین به دلایل: حجم زیاد عنصر گفتگو، تعدّد اتّفاقات تصادفی، وجود حوادث به دور از واقعیّت که عنصر حقیقت مانندی داستان را به پایین ترین سطح کشانده است، تعداد زیاد ابیات حاشیه ای که با متن داستان بی ارتباط است، عدم وجود حالت تعلیق در متن داستان و... دارای پیرنگ گسسته ای است.
سمبولیسم در فرانسه و شعر معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
33 - 51
حوزههای تخصصی:
در این جستار برآن بوده ایم تا به بررسی و تحلیل سمبولیسم در شعر معاصر فرانسه و ایران بپردازیم. گرچه مبنای کارما براساس تطبیق یا مقایسه ی محض و مطلق نبوده است٬ لکن به خاستگاه های فرهنگی-اجتماعی متفاوت آنها و ساختار و محتوا و نگرش متفاوت شعر سمبولیستی فرانسه و ایران اشاره نموده ایم و نشان داده ایم که مبنای شعر سمبولیستی فرانسه٬ بیش از آنکه براساس نماد و سمبول قرار داشته باشد٬ به دنبال ارائه ی توصیف و تصویری دیگر گونه از طبیعت پیرامون خود است تا از حقیقت پنهانی سخن بگوید که در پس پشت واژه ها و عبارات آن پنهان است در حالی که شعر سمبولیستی معاصر ایران (با تکیه بر شعر نیما ) بیشتر ساختاری تمثیلی و نمادین دارد.
تحلیل نشانه شناسی شخصیت های فانتزی حیوانی در ادبیات کودک فارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
67 - 107
حوزههای تخصصی:
اهمیت داستان های فانتزی در پرورش ناخودآگاه کودک و پروراندن سوژه ها برای رساندن پیام یا برداشت های بهنجار و مفید برای زندگی است. در بسیاری از داستان های فانتزی، شخصیت های جاندار و بی جان همواره بخشی از افکار یا آرزوهای کودکان را در قالب شخصیت خود مجسم کرده و از طریق دراماتیزه شدن داستان در ناخودآگاه کودک وارد شده و تأثیر لازم را می گذارند. در این پژوهش ما به بررسی آثاری در زمینه ادبیات فانتزی کودک در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته ایم و آن ها را از منظر تحلیل تطبیقی گفتمان بررسی کرده ایم. برای انجام این کار، مجموعه داستان های بیاتریکس پاتر را در زبان انگلیسی و مجموعه «قصه های کوچک برای بچه های کوچک» را در زبان فارسی انتخاب کرده ایم. به بررسی نشانه شناسی شخصیت های فانتزی پرداختیم نتایج بدست آمده نشان می دهد که فانتزی به عنوان یک شاخه از ادبیات، در زبان فارسی و انگلیسی متفاوت نمی باشد و تنها تفاوت بین داده ها، بازنمایی متفاوت شخصیت های فانتزی است.
بررسی حکایت و منظومه ی بلوچی «باگین بَشکرد» و مقایسه ی آن با حکایت امیرنصر سامانی و قصیده ی «بوی جوی مولیان» رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
121-150
حوزههای تخصصی:
داستان سرایی در ادبیات ایرانی سابقه ی دیرینی دارد و در این میان، اقوام ایرانی به ویژه بلوچ ها جایگاه خاصی دارند. ازجمله داستان های مشهور در ادبیات بلوچی، ماجرای برانگیختن سیَدخان برای دیدار و وصال محبوب در هجران، به وسیله ی شاعر بلوچ، ابراهیمِ راسکی، است که شباهت زیادی به حکایت برانگیختن امیرنصر سامانی به وسیله ی رودکی برای بازگشت به بخارا دارد. ابراهیم راسکی سراینده ی منظومه ی «باگین بَشکرد» از شاعران برجسته ی ادبیات بلوچی در اواخر قرن سیزدهم هجری است. این منظومه سراسر در وصف دلدار و اسب خان و مسیر راهی است که خان آن را می پیماید. ابراهیم با منظومه ی خود، خان را برانگیخت تا به سرعت برای دیدار و وصال دلدار به شهر او برود و این منظومه ازاین جهت، با بوی جوی مولیان رودکی قابل تطبیق است. رودکی قصیده ی بوی جوی مولیان را در قرن سوم و ابراهیم راسکی منظومه ی باگین بَشکرد را در قرن سیزدهم هجری قمری سروده اند. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است و نشان می دهد که سرایندگان دو منظومه در توصیف مناظر و شخصیت ها و مسیر راه مهارت خاصی داشته اند. هدف اصلی تحقیق، معرفی داستان گمنام سیدخان و فاطمه و بیان همانندی های آن با حکایت امیر نصر و قصیده ی بوی جوی مولیان رودکی است. خنیاگران بزرگ، نسل به نسل عامل ماندگاری منظومه ی باگین بشکرد بوده اند و آوازخوانان معاصر همچنان این منظومه را در مجالس بزم و موسیقی می خوانند. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار ajehandideh@yahoo.com تاریخ دریافت مقاله: 17/10/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 27/1/1401
تحلیل مصیبت نامه عطّار بر پایه نظریه «بازی» از دیدگاه باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«بازی» که در معنای عام فعالیتی سرخوشانه محسوب می شود، از زمان اندیشمندان یونان باستان تا امروز، در معانی و کارکردهای گوناگون، به عنوان اصطلاحی برجسته در حوزه های مختلف کاربرد داشته است. میخائیل باختین، اصطلاح «بازی» را به عنوان امری جدی، هدفمند و ایدئولوژیک در پیوند با سیاست، اجتماع و متون ادبی مورد توجه قرار می دهد و آن را عامل برهم زدنِ سامانِ گفتمانِ تثبیت شده می داند. از دید او بازی از طرق مختلف به متن خاصیت مکالمه گری می بخشد. مصیبت نامه عطّار یکی از متن هایی است که در عناصر و ساختار آن، می توان بازی مورد نظر باختین را ردیابی کرد. این منظومه از سامان مسلط و غالب اجتماعی، مذهبی و عرفانی زمانه خود عبور می کند و عناصری چون کارناوال، ژانرهای گفتگوی سقراطی و ساتیر منی په در شکل آیرونی و نیز نقیضه به عنوان وسایط بازی، در آن، حضوری برجسته دارند. این جستار با روش تحلیلی – توصیفی، عناصر یاد شده را در مصیبت نامه عطّار تحلیل می کند و روشن می سازد که عطّار در مصیبت نامه، با تمرکز بر بخشی از متون عرفانی پیش از خود و گفتمان مسلط بر آنها، ساختاری آیرونیک و نقیضی پدید آورده و بدین ترتیب موفق شده است به بازی با عناصر مختلف این متون بپردازد و از این رهگذر، میان عناصر مختلف متن خود و متون پیشین و نیز آواهای گوناگون حوزه عرفان و تصوّف مکالمه ایجاد کند.
واکاوی عرف زبانی در تفسیر ادبی قرآن به قرآن کشاف زمخشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای گوناگون مفسران قرآن به پیدایش انواع تفسیرها از قبیل تفسیر مأثور، تفسیر عرفانی و تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر ادبی انجامید در تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر ادبی، مفسر بر مستندات ادبی و شواهدی از آیات قرآن تکیه دارد و تفسیر یک آیه به کمک آیات دیگر صورت می گیرد؛ در این جستار به واکاوی تفسیر الکشاف زمخشری که صبغه ادبی آن شهرت دارد،پرداخته می شود و از رهگذر توصیف و تحلیل، شیوه این مفسر بررسی می گردد، از رهاورد های این پژوهش آن است که زمخشری در تفسیر ادبی الکشاف به تبیین نکات زبانی نهفته در متن آیات می پردازد و گذشته از استناد به مبانی لغوی و قواعد صرفی و نحوی و بیانی به سراغ زبان عرف خاص قرآن می رود و نظر خویش را مستند می سازد؛ در نیل یه این هدف به همانند آوری مصادیق مشابه در آیات دیگر قرآن اهتمام می ورزد و به این ترتیب از تفسیر ادبی قرآن به قرآن پرده برمی دارد.
بررسی و تحلیل آرایه ی تلمیح و ارائه ی تقسیم بندی آن بر مبنای ساخت بلاغی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
41 - 79
حوزههای تخصصی:
علمای بلاغت در کتب بدیعی، به تعریف آرایه ی تلمیح و تعیین دایره ی شمول آن پرداخته و کم تر از ساختار، زیبایی شناسی و ارزش بلاغی تلمیح سخن به میان آورده اند؛ حتّی درمطالعات جدید هم، رویکرد های زیبایی شناسانه نسبت به این هنرسازه، اندک و انگشت شمار است. همچنین تاکنون هیچ نوع تقسیم بندی از حیث کیفیّت بلاغی برای تلمیح ارائه نشده است؛ بنابراین هدف این مقاله، بنانهادن روش تقسیم بندی ساختاری و بلاغی تلمیح است که بر میزان آشنایی زدایی موجود در ساختار هرتلمیح استوار می باشد. بر همین اساس، ابتدا ساختار تلمیح، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سپس تلمیحات برای نخستین بار در یک دسته بندیِ ساختاری و با میزان آشنایی زدایی، به دو دسته ی ساده و پیچیده تقسیم شده اند. در مرحله ی بعد، تلمیحات پیچیده به اعتبار انواع شگرد هایی که شاعران برای آشنایی زدایی از ساختار های ساده ی تلمیحی به کار گرفته اند، به هفت گونه تقسیم شده اند که هر دسته، جداگانه و با ارائه ی چندین شاهد مثال به طور مفصّل، مورد تحلیل بلاغی قرار گرفته است؛ به گونه ای که از طریق این تقسیم بندی می توان معیاری علمی برای تحلیل، مقایسه و ارزش گذاری بلاغی تلمیحات به دست داد؛ معیاری که موانع موجود در مسیر کشف زیبایی شناسی تلمیح را تا حدّ زیادی، برطرف می کند.
بررسی تطبیقی جلوه های آسمان و اجرام آسمانی در شعر بحتری و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
93 - 113
حوزههای تخصصی:
آسمان و اجرام وابسته به آن مانند ماه، خورشید و ستارگان از دیرباز جلوه های گوناگون و تعیین کننده معنایی و تصویری در شعر کهن و معاصر فارسی و عربی داشته اند. بررسی این جلوه ها نقش مهمی در ورود به دنیای ذهنی شاعران و شناختن اندیشه ها و عواطف آنان دارد؛ ضمن اینکه، خواننده را با شگردها و ظرایف بلاغی به کار گرفته شده توسط هر شاعر بیش تر آشنا می سازد. بر این اساس و با توجه به همین اهمیت، پژوهش حاضر بر آن است با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی، بارزترین کارکردهای معنایی و تصویری آسمان و اجرام مربوط به آن را در اشعار دو شاعر بزرگ کلاسیک بررسی کند و به پُر نمودترین شباهت ها و تفاوت های شعر آن ها از این منظر بپردازد. یکی از این دو شاعر، بحتری شاعر پرآوازه عرب در قرن سوم و دیگری خاقانی شروانی ، شاعر برجسته قرن ششم در ایران می باشد. این دو شاعر توجهی بارز وتعیین کننده به آسمان، خورشید، ماه و ستارگان داشته اند و تصاویری که از این عناصر مربوط به طبیعت ساخته اند، سزاوار بررسی است.
تحلیل سفرنامه خسی در میقاتِ جلال آل احمد از منظر ژئوپوئتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
155 - 170
حوزههای تخصصی:
ژئوپوئتیک رویکرد جدیدی است به فضا (مکان) در ادبیات که کِنت وایت، نویسنده، شاعر، فیلسوف و گردشگر اسکاتلندی در دهه 90 میلادی مطرح کرد. این رویکرد نقدی به فضا در ادبیات برخلاف نظریه «بوطیقای فضا»ی «گاستون باشلار» و «نقد جغرافیایی» «وستفال»، علاوه بر توجه ویژه به مکان ها و توصیف آنها، به رابطه عمیق انسان و زمین و همچنین احساسات و عواطفی که از رابطه این دو به وجود می آید و تفکر انتقادی نویسنده به مکان ها، می پردازد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا، با توجه به نقش مهمی که سفرنامه ها به مکان می دهند ازیک سو، و فضای معنوی حاکم بر سرزمین وحی که منجر به انفعالات روحی و فکری جلال آل احمد داشته است از سوی دیگر، به تطبیق مؤلفه های نظریه ژئوپوئتیک بر سفرنامه خسی در میقات پرداخته است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که عناصر مهمی از نظریه ژئوپوئتیک همچون فرهنگ، مکان، زمین، زبان شاعرانه، فلسفه، عرفان و گره خوردگی احساسات با مکان به طرق مختلفی در این اثر در هم تنیده شده اند و همگی در شکل گیری خوانش ژئوپوتیکی سفرنامه نقش دارند. نویسنده در خسی در میقات برخلاف دیگر آثار رئالیستی، تنها به توصیف صرف مکان اکتفا نمی کند بلکه این توصیفات را با نگاهی عرفانی و فلسفی پیوند می زند به طوری که احساسات نویسنده با فضاهای داستان گره می خورد و با تفکری انتقادی نسبت به داشتن جهانی بهتر به توصیف مکان ها می پردازد.
تحلیل بینامتنی سمفونی مردگان و مرگ فروشنده؛ بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
801-824
حوزههای تخصصی:
بر پایه نظریه کریستوا، بینامتنیت عمدتاً شیوه ای است که نشان می دهد هر متنی بر پایه متن های پیش از خود شکل گرفته است و روشی است که تاریخ را به ساختارگرایی و متن ها و تفسیرهای یتیم و تنهایش وارد می کند. بر اساس این شیوه، بعضی مقالات و تحقیقات پیشین، رمان سمفونی مردگان را بازتابی از رمان خشم و هیاهو یا رمان باری دیگر شهری که دوست داشتم دانسته اند. هرچند همه این اثرپذیر ها قابل بحث و بررسی است، اما به سبب شباهت بعضی ابعاد فرهنگی و یکسانی برخی وقایع تاریخی و فرهنگی، مانند رخ دادن جنگ های جهانی، نظام فراگیر فاشیسم و سرمایه داری ممکن است خیلی از متون ادبی را از نظر ساختاری و محتوایی به هم نزدیک کند؛ اما به نظر نگارندگان، مهمترین اثری که از نظر محتوایی و ساختاری به رمان سمفونی مردگان نزدیک است، نمایشنامه مرگ فروشنده است که در این مقاله تلاش گردیده این اثرپذیری تا حدودی مشخص گردد. درواقع مطابق تشابهات تاریخی، و تجربه مشترک ملل مختلف در وقایع تاریخی، به جرأت می توان گفت سمفونی مردگان نمونه ای ایرانی شده از نمایشنامه مرگ فروشنده اثر آرتور میلر است که نویسنده مطابق وقایع آن زمان و به سبب اشتراکات تاریخی ملل مختلف توانسته اثری همسان با نمایشنامه آرتور میلر پدید آورد.
أسلوب الإستعاره المفهومیه وتصامیمها التصوریه فی شعر میخائیل نعیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
33 - 51
حوزههای تخصصی:
الاستعاره المفهومیه هی أصل طبیعی لها حضور فی کل مکان تُستخدم فی حیاتنا الیومیه واعیه أو غیر واعیه. المهم فی هذا النوع من الاستعاره، إیجاد أسلوب یخلق طریقه لإدراک المفاهیم الذهنیه والانتزاعیه أکثر وضوحا. فمن المستحسن أن نستخدم هذه الآلیه المفهومیه لقراءه النصوص الشعریه المعاصره وشرح مفاهیمها المجرده. سعی هذا البحث، دراسه الاستعاره المفهومیه معتمداً علی نظریه لایکوف و جونسون - وهما مبدعا هذه النظریه فی القرن الحاضر- فی قصیدتی میخائیل نعیمه(«صدی الأجراس» و«النهر المتجمد»)، الشاعر المعاصر اللبنانی، بالمنهج الوصفی- التحلیلی، ومبنیا علی العلم الإدراکی ثم دراسه تصامیمها التصوریه، یعنی بِنیه مفهومیه تُخلق علی أساس تجارب مختلفه لإدراک المفاهیم الانتزاعیه. فی أجابه السؤَالین: کیف تتجلّی الاستعاره المفهومیه فی القصیدتین؟ و کیف تؤدی الاستعاره المفهومیه إلی فهم القصیدتین أکثر وضوحا؟ ومن أهم ما وصل إلیه البحث، هو أن الشاعر فی القصیدتین قام بتصویر شعره مستعینه بالاستعاره المفهومیه، ذلک یساعدنا إلی فهم الانتزاعیات کما هی.
ویژگی های لغوی فرهنگ بحرالجواهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
215 - 248
حوزههای تخصصی:
بحرالجواهر فرهنگی است در علم پزشکی کهن از محمّد بن یوسف هروی که در اواسط قرن دهم هجری تألیف شده است. این فرهنگ آمیزه ای از دو زبان عربی و فارسی است و شامل مباحث و مواردی است که با دانش پزشکی پیوند دارد. این کتاب دارای ۵۹۲۶ مدخل است و از نظر گستردگی و تنوّع مطالب و تعریف های مفصّل می توان آن را نوعی دانشنامه مختصر پزشکی قلمداد کرد و جزو اوّلین دانشنامه ها در این زمینه برشمرد. این کتاب ویژگی های حائز اهمیّتی دارد و در بسیاری از کتاب ها و مقالات، به عنوانِ منبعی موثّق، مورد استفاده نویسندگان و پژوهشگران قرار گرفته امّا علی رغم این اقبال، تاکنون تصحیح منقّحی از آن صورت نگرفته و ویژگی های محتوایی و فواید زبانی آن مغفول مانده است. مهم ترین ویژگی های بحرالجواهر عبارت است از: اعتبار بخشیدن به تعاریف با استناد به ده ها کتاب معتبر پزشکی و گاه غیرپزشکی؛ نقل آراء و اقوال اطبّا و دانشمندان؛ بهره بردن از فرهنگ های معتبر عربی و فارسی؛ استشهاد به ابیات، آیات و احادیث و امثله؛ نگرش انتقادی به نظریات و آراء اطبّا و حکما و ضبط آن ها؛ کاربرد لغات گویشی هروی؛ آوردن معادل های فارسیِ شاذ و کمیاب، ترکیبات بدیع، گونه های دیگر لغات، صورت های معرّب و افعال بسیط و مرکّب نادر. این پژوهش سعی دارد ویژگی های محتوایی و فواید زبانی بخش فارسی این اثر را، به عنوانِ یک متن علمی کهن فارسی از قرن دهم هجری، بررسی و نکات تازه ای را درباره جنبه های ناشناخته آن ارائه کند.
بررسی مضامین مشترک در حبسیات ابوفراس حمدانی و مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۰
83 - 100
حوزههای تخصصی:
زندان و سروده های مربوط به آن، بخش وسیعی از ادبیات عرب و فارسی را به خود اختصاص داده است. شاعران آزاده از گذشته دور تا امروز در این زمینه معانی زیبا و مضامینی انسانی آفریده اند که مطالعه و بررسی آن خالی از لطف و فایده نیست. ابوفراس حمدانی، شاعر معروف قرن چهارم هجری از پیشگامان حبسیه سرایی در ادبیات عرب محسوب می شود که در طول اسارت خویش در قصایدی موسوم به «رومیات » مقوله زندان و متعلقات آن را به رشته نظم درآورده است. در ادبیات فارسی نیز قدیم یترین حبسیه متعلق به مسعود سعد سلمان، شاعر نامور قرن پنجم و ششم است. در این مقاله حبسیات این دو شاعر با هدف یافتن مضامین مشترک مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی ریشه های تاریخی امثال و حکم مردم کرمان و تحولات فرهنگی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
208 - 226
حوزههای تخصصی:
امثال و حکم ملّت ها، علاوه بر بیان نص ایح و ان درزهای تربیت ی و اجتم اعی، اغل ب مبیّن خلقیّات و خصلت های درونی آنه ا نی ز هس ت ک ه ب ه ص ورت مع انی مج ازی و استعاری و گاهی نیز صریح و روشن بیان م ی ش وند. ای ن گفتاره ای حکیمان ه، گ اهی آمیخته به خرافات، احساسات و اندیش ه ه ای خ ام و ی ا اس طوره ای و افس انه ای ظ اهر می شوند که همگی نشانهء عمق و گسترهء نوع احساسات و باورهای علمی ی ا غیرعلم ی و افسانه ای گذشتگان است. هدف این مقاله بررسی نقش امثال و حکم رایج شهر کرمان در اشاعه فرهنگی مردم این دیار و بررسی چگونگی تحولات آنها می-باشد. برای این منظور با رویکرد تحلیلی به بررسی امثال و حکم رایج در شهر کرمان پرداخته و ریشه های تاریخی این امثال و حکم را مورد بررسی قرار داده ایم. در پایان نیز به نتیجه گیری پیرامون تاثیری که این ریشه های تاریخی بر اشاعه فرهنگی داشته اند پرداخته ایم. واژه های کلیدی: امثال و حکم، مثل، ریشه های تاریخی، اشاعه فرهنگی، کرمان.
خوانش بینامتنی، دریافت بهتر از متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غالباً برای دریافت بهتر یک متن به شرح، تفسیر یا تأویل آن پرداخته می شود. این کوشش برای یافتن معنا، اگر با فرض استقلال اثر به متن منظور بسنده کند، نتیجه کاملی در بر نخواهد داشت. حال آنکه اگر هر متن با توجه به متون پیشین و پسین خود خوانده شود، به درک بهتر معنای متن می انجامد. این نکته بویژه در متون عرفانی بخوبی قابل طرح است؛ زیرا آثار عرفانی در زبان فارسی با یکدیگر و نیز با متون عرفانی که به عربی نگارش یافته است پیوندی عمیق و ناگسستنی دارند. گاه متنی ترجمه متن دیگر به شمار می آید، گاه شرح آن و گاه ترجمه و شرح، هردو. بسیاری از متون نیز بی آنکه مستقیما ترجمه یا شرح متنی دیگر باشند، از ارتباط عمیق بینامتنی با سایر آثار برخوردارند. بینامتنیت یکی از رایج ترین اصطلاحات نقد ادبی معاصر است و این مفهوم را در بر دارد که یک متن با متون پیشین و پسین دارای ارتباط است. بنابراین هر متن را باید به یاری متون دیگر خواند و معنا کرد. خوانش بینامتنی آثار عرفانی نیز به درک بهتر و عمیق تر از معنای این متون می انجامد و حتی در تصحیح دقیق تر متن تأثیرگذار است.
در این مقاله کوشش شده است ضمن تحلیل روابط بینامتنی در چند متن مهم عرفانی پیش از قرن هفتم هجری همچون شرح تعرّف، رساله قشیریه و دو ترجمه آن، کشف المحجوب و تذکره الاولیاء، نقش و تأثیر خوانش بینامتنی در دریافت معنی و نیز تصحیح دقیق تر این متون تبیین گردد.
کارکرد بلاغی ضدخلسه های عروضی ناصرخسرو (نقضی بر نظریه روان شناختی هیپنوتیزم وزن ریچاردز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلاغت، رسایی وگیرایی کلام برای تأثیر بر مخاطب و اقناع اوست. سهمی از این رسایی و فرایند تأثیر ذهنی و روانی از آنِ وزن شعر است. چنانکه همواره یکی از دغدغه های برخی بلاغیون قدیم و جدید در غرب و ایران توضیح اموری همچون لزوم تناسب اوزان با محتوای آثار ادبی بوده است. برای نخستین بار اما ریچاردز، از منظر روانشناسی، با تمرکز در مسأله فرایند تأثیر وزن شعر، به وجود قرابتهایی میان حالت تسلیم و اقناع مخاطب یک شعر موزون با حالت تسلیم یک انسان هیپنوز شده، پی برده و به تحلیل و تبیین این فرایند با اتخاذ دیدگاهی بینارشته ای پرداخته است. نقطه مقابل این نظریه را در تعمّدِ ناصرخسرو برای کاربرد اوزان سنیگن می توان دید. مقاله حاضر با نگاهی تحلیلی تطبیقی و البته انتقادی به نظریه «هیپنوتیزمِ وزن» ریچاردز، با تمرکز بیشتر در تحلیل برخی اوزان شعری ناصرخسرو، در پی تبیین موارد نقض این نظریه بر اساس کاربرد بحور نامطبوع یا اوزان ثقیل خواهد بود.
بررسی تصویرسازی دو عنصر گفت وگو و شخصیت در داستان حضرت موسی(ع) در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
در عصری که ادبیات عربی و غیر عربی فاقد داستان به معنای نوین آن بود، ناگاه قرآن کریم، داستان هایی را در قالب و ساختاری نوین عرضه کرد. قصص قرآن بسیار نمایشی و محسوس هستند و از عواملی که به این مسأله کمک می کند، عناصر مختلف داستانی است. از مهم ترین و تصویرسازترین عناصر داستانی در قصص قرآنی، می توان به دو عنصر گفتگو و شخصیت اشاره کرد که در نمایش حوادث داستان بسیار مؤثربه شمار می روند، آن گونه که حادثه را بدون شخصیت و شخصیت را بدون گفتگو نمی توان تصور کرد و در هیچ دوره ای جدال بین انبیا و کفار و گفتمان ایشان با مردم عادی از این عناصر خالی نبوده است. از این رو نگارنده در این مقاله کوشیده است تا با روشی توصیفی – تحلیلی به بررسی دو عنصر گفتگو و شخصیت در داستان حضرت موسی7 بپردازد و ابعاد زیباشناختی آن را تبیین کند. از یافته های چنین تحقیق برمی آید که یکی از مظاهر اعجاز قرآن کریم، از وحدت و انسجام بین آیات نشأت می گیرد و این تناسب و هماهنگی در بین عناصر متعدد داستانی به وضوح قابل مشاهده است. این اتحاد به منظور تحقق اهداف دینی در سراسر داستان های قرآنی است؛ به گونه ای که همه اجزادر کنار هم یک ساختار منسجم و هماهنگی را تشکیل داده اند
معرّفی و تحلیل توصیفی دیدگاه های سعید علّوش در ادبیّات تطبیقی جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
99 - 126
حوزههای تخصصی:
سعید علّوش منتقد و مترجم مغربی از پژوهشگران برجسته ادبیّات تطبیقی در جهان عرب به شمار می آید. آثار وی در این حوزه در معرّفی مکتب های مطرح ادبیّات تطبیقی و کتاب شناسی این دانش در جهان عرب نقش اساسی داشته است. علّوش در ادبیّات تطبیقی معاصر، بیشتر در مسیر تحقّق پنج هدف اساسی حرکت نموده است؛ الف: معرّفی تاریخچه و نقد مکتب های مشهور ادبیّات تطبیقی. ب: نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی. ج: بررسی وضعیّت کنونی ادبیّات تطبیقی در جهان عرب و چالش های فراروی آن. د: تأکید بر نظریه اسلامی ادبیّات تطبیقی. ه : نقش ترجمه در ادبیّات تطبیقی. لذا این پژوهش توصیفی تحلیلی برآن است ضمن معرفی سعید علّوش، به تحلیل دیدگاه های وی در باب ادبیات تطبیقی عربی نیز بپردازد که درنهایت به این مهم ره یافت ه است، که علّوش ضمن در پیش گرفتن اهداف نامبرده و برجسته نمودن نقش عرب در ادبیّات تطبیقی غرب، نقص ها و اشتباهاتی چند در آثار و گفته های خویش داشته است؛ ازجمله آنکه علّوش بعد از نوشتن رساله دکتری و چاپ آن کار جدیدی نکرد و تمام کارهای چاپ شده وی تکرار مطالب رساله دکتری است. متهم کردن مجله الدراسات الادبیه و تلاش های محمد محمدی به تلاش برای تقویت جنبش امل از اشتباهات فاحش کتاب مکونات الادب المقارن و مدارس الادب المقارن است که با روح علمی سازگاری ندارد و نیز پریشانی نویسنده در کاربرد واژگان غلوآمیزی چون مکتب اسلاوی و عربی هم از دیگر اشکالات کار اوست.
شخصیت پردازی در داستان کوتاه «گرگ» از هوشنگ گلشیری
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱
11 - 20
حوزههای تخصصی:
مفهوم شخصیت در آثار ادبی، مانند سایر پدیده های دنیای هنر، در گذر زمان و با عبور از پیچ و خم های زندگی بشر، همواره دست خوش تغییر و تحول بوده است، آن چنان که به اقتضای شرایط اجتماعی و پیشرفت علمی و معنوی بشر، مفهوم آن در آثار ادبی از حالت ابتدایی خود، رفته رفته به سطحی پیچیده تر و پیشرفته تر ارتقا یافته است. با شروع جریان «رمان نو» که تمایل نویسندگان به سمت مسائل ذهنی و روانی قهرمانان داستان ها معطوف شد، عنصر شخصیت و چگونگی پردازش آن، بیش از پیش مورد توجه نویسندگان قرار گرفت. در ایران نیز در پی آشنایی داستان نویسان با آثار منتشر شده نویسندگان غربی، گرایش ها به سوی جریان نگارش رمان های روان شناسانه افزایش یافت. یکی از نویسندگانی که در این زمینه گام نهاد، «هوشنگ گلشیری» است که به امکانات تازه ای در داستان نویسی پی برد و تغییری اساسی در مشی ادبی خود داد. و در ردیف نویسندگان داستان نو قرار گرفت که داستان هایش بیشتر بر مکاشفه ی شخصیت دور می زند. این مقاله، به شیوه ی توصیف و تحلیل شخصیت به بررسی این عنصر روساختی در داستان کوتاه «گرگ» از هوشنگ گلشیری خواهد پرداخت