فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۵٬۲۲۱ تا ۴۵٬۲۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مثنوی «محب و محبوب» منظومه ای است که شاعری به نام اختیار در سال 830 قمری آن را در نوع ادبی ده نامه به نظم درآورده است. این منظومه به ماجرای عشق شاهزاده ای به نام محب می پردازد که در خواب، دختری زیبارو به نام محبوب را می بیند و شیفته او می شود. شاعر در قالب روایتی منسجم و با بیانی هنرمندانه، از عشق آتشین محب به محبوب به ویژه در قالب نامه های عاشقانه سخن می گوید. این نوع ادبی در تاریخ ادب فارسی با ساختاری مشخص رواج داشت؛ اما ده نامه اختیار ساختاری نسبتاً متفاوت دارد و نیز طولانی تر از ده نامه یا حتی سی نامه های دیگر است. این مثنوی براساس یک نسخه ناقص که در کتابخانه توبینگن برلین نگهداری می شود، پیشتر چاپ شده است؛ اما یک نسخه دیگر از این منظومه در کتابخانه عاطف افندی (ترکیه) نگهداری می شود که هم کامل است و هم صحّت بیشتری دارد. نگارندگان در این مقاله ضمن معرفی نسخه عاطف افندی و مقایسه ضبط های نسخه یادشده با نسخه چاپ شده (و نیز نسخه اساس مصحّح) و ذکر ضبط های برتر نسخه عاطف افندی، ابیات تازه مندرج در آن را نقل کرده اند. با مقایسه دو نسخه مشخص می شود که برای تصحیح این منظومه، حتماً می بایست از نسخه عاطف افندی استفاده می شد؛ اما با اینکه این دست نویس پیشتر در فهرست کتابخانه مذکور معرفی شده، در دسترس مصحّح نبوده و ازاین رو منظومه ناقص چاپ شده است.
بررسی تطبیقی رمان رؤیای تبَّت فریبا وَفی و عروس فریبکار مارگارت اَتوود از منظرِ فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
159 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش های تطبیقی، در حوزه ادبیات ویژه زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. فریبا وَفی در رمان رؤیای تبَّت و مارگارت اِلِنُور اَتوود (Margaret Elenor Atwood) در رمان عروس دُزد (The Robber Bride) با نگاهی انتقادی، می کوشند تا تصویری واقعی از وضعیت زنان جامعه خود ارائه دهند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، با مبنا قرار دادن مؤلفه های نقدِ زن محور، به بررسی و تطبیق دو رمان و تبیین دیدگاه های دو نویسنده، به مسائل زنان می پردازد. بررسی تطبیقی این دو رمان، از آن جهت حائز اهمیت است که در بازتاب مسائل زنان، همانندی های متعددی در فُرم و محتوای آن دیده می شود. این جُستار، در پیِ پاسخ گویی به دو سوال اساسی است: مهم ترین وجوه اشتراک دیدگاه های وَفی و اَتوود، در بازنمایی مسائل زنان چیست؟ با توجه به همسانی های متعدد دو اثر در فُرم و محتوا، آیا وَفی از اَتوود متأثِّر بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که فریبا وفی و مارگارت اَتوود، با تأکید بر نقش محوری زنان و برجسته نمودن کُنش های روایی آنان، انتقاد از نظام مردسالار، گزینشِ عامدانه آینه در معنای نمادین هویت زنانه، بهره گیری از بسامد مکرر و آینده نگرِ روایی جهت بازنمود آشفتگی ذهنی زنان، کاربرد برخی از واژگان و توصیفات خاصِ زبان زنانه و برگزیدن سبکِ تعاملی گفتگومحورِ زنانه، تصویری گویا از وضعیت زنان جامعه خود ارائه داده اند. با وجود مؤلفه های مشترک محتوایی و فُرمی و تقَّدم زمانی اَتوود، می توان احتمال داد که وَفی از اَتوود به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و پیشرو در داستان پردازی و مسائل زنان، تأثیر پذیرفته است.
قصه پردازی هدف مند در فرایند تغییر رفتار شخصیت داستانی در سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۷۵-۱۱۲
حوزههای تخصصی:
بسیاری از داستان های ادب عامه افزون بر کارکرد سرگرمی و لذت بخشی، چونان رسانه ای فراگیر در جهان گذشته نقشی مهم در آموزش نیز داشته اند. آموزش مبنای آگاهی و تغییر است و برخی از این داستان ها با هدف تغییر ساختار فکری و رفتار عملی شخصیت های داستانی پرداخته می شده اند. به سخنی دیگر، این گونه از داستان ها کارکردی درمانی داشته اند. سندبادنامه یکی از داستان های بازمانده از گذشته های دور است که در آن از امکانات روایی برای تغییر شرایط موجود، بهره گرفته شده است. در این مقاله به گونه ای توصیفی و با روشِ تحلیل محتوا این متن بازخوانی شده است تا به این پرسش بنیادی پاسخ داده شود که داستان های درونه ای سندبادنامه چگونه در فرایند معناسازی شخصیت داستان را متحول می کنند؟ و چرا بعضی از روایت ها در این امر، ناموفق اند؟ مجموع شگردهای روایی در این اثر فرایند پیش رونده تغییر کنش شخصیت را نشان می دهند و ذهن پادشاه را تا مرحله خودآگاهی و خودکنترلی هدایت می کنند و او را از تصمیم شتاب زده خود بازمی دارند. گروه ساختارمندِ روایت های درونه ای که از سوی هفت وزیر بیان می شود، به دلیل تعلیق های معناساز، امکان فرایند تغییر ذهن و کنش روایت شنو را فراهم می آورند. قصه های وزیران هم چون حلقه های پیوسته زنجیر، یکدیگر را حمایت می کنند و از وحدت مضمون و ساختار برخوردارند. می توان دلیل آن را در هدفی بلندمدت و برنامه ای مدون دانست که وزیران درپی آنند؛ درصورتی که قصه های کنیزک به دلیل گسیختگی ساختاری و مفهومی و نداشتن انسجام فکری نمی توانند او را نجات دهند. این گسیختگی های موضوعی را می توان به پریشانی و اضطراب روحی او نیز نسبت داد. یکی از عناصر تکرارشونده در بخشی از قصه های عامه نیرنگ و خیانت زنان است که در سندبادنامه نیز به دلیل ماهیت موضوع، این بن مایه تکراری برجسته شده است.
تحلیل قاعده کاهی گونه ای جغرافیایی و جلوه های بومی زبان در غزل معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۲)
25 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر آن است که با نگاهی تحلیلی، چگونگی کاربرد قاعده<sub> </sub>کاهی گونه ای جغرافیایی را به عنوان یک «هنرسازه» و جلوه ی بومی زبان در غزل معاصر نشان دهد. سوال مقاله این است که انگیزه های غزل سرایان امروز از بهره گیری از گویش منطقه ای و لهجه های محلّی در غزل معیار امروز و اشکال و انواع آن چه بوده است؟ بدنه ی اصلی مقاله را تحلیل رویکرد غزل سرایان معاصر به قاعده کاهی جغرافیایی و نمود جلوه های بومی زبان در قالب کاربرد واژه هایی از لهجه های محلّی، مصراع ها و ابیات گویشی در غزل رسمی معاصر و درنهایت، غزل محاوره ای و گویشی تشکیل می دهد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی نوشته شده و در پایان این نتیجه رسیده است که ایجاد صمیمیت در مخاطب و هویت بخشی بومی به غزل امروز و از همه مهم تر، رسیدن به نوعی آشنایی زدایی از راه گریز از گونه ی نوشتاری معیار، به واژگان و ساخت نحوی گفتار و به ویژه گویش محلی، از پیامدهای به کارگیری عناصر بومی زبان در غزل معاصر است.
بررسی حضرات وجود از دیدگاه بیدل دهلوی وشانکارا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
44 - 65
حوزههای تخصصی:
حضرات وجود در عرفان اسلامی بیدل دهلوی، عارف، شاعر و نماینده سبک هندی به صورت نظام طولی و نزولی و بر اساس نظریه وحدت وجود و کثرت نمود و در قالب مقام ذات، احدیت و واحدیت تبیین می شود. بیدل اگر چه پرورش یافته سرزمین هند است ولی از پیروان فکری محیی الدین ابن عربی است. شانکارا نیز از برجسته ترین مفسرین مکتب ودانتا یا حکمت الهی هنداست. جهان بینی وحدت وجودی بیدل، معرفتی است که عالم آفرینش را در یک تجلی وحدت گرایانه تبیین می کند و از این جهت، به اندیشه های وحدت نگرانه شان کارا، نماینده وحدت وجودی نامکیف مکتب ودانتا شباهت دارد. در این راستا بنابر تفکر هندی، چهار حالت آتمان شامل: جاگرات (حالت بیداری)، اسواپتا (حالت رویا)، سوشوپتا (حالت خواب عمیق) وتوریا (حالت آتمان نامشروط) است. این مراتب چهارگانه وجود با حضرات وجود در عرفان اسلامی قابل تطبیق است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تطبیق دیدگاه های بیدل و شانکارا در مورد عوالم اربعه وجود پرداخته می شود و می توان به این نتیجه رسید که قلمرو عرفان که با درونی ترین جنبه های وجود آدمی سروکار دارد زمینه فهم همدلانه آموزه های دینی و فطری را در اقوام مختلف فراهم می آورد و می توان علاوه بر شباهت هایی در این نظریه ها، به تفاوت های آنها نیز پی برد. مهمترین تفاوت حضرات وجود در عرفان وحدت وجودی و اسلامی بیدل و عرفان هندی وحدت نگرانه شانکارا این است که اگر چه هر دو سیر طولی و نزولی دارند ولی اساس عرفان بیدل بر الوهیت و توحید ناب بنیان گذاشته شده است در حالی که در عرفان هندی شانکارا تأکید بر محوریت آتمان یاخود حقیقی فرداست.
بررسی مفاهیم اخلاقی در دیوان سید علی جبل عاملی(مهری عرب)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی انعکاس مولفه های اخلاقی در شعر یکی از شاعران دوره صفوی پرداخته می شود. مهری عرب از شمار مهاجرانی است که در سده یازدهم هجری از جبل عامل لبنان به اصفهان آمده اند. نسخه خطی ای از دیوان مهری به شماره3217 در کتابخانه دانشگاه تهران موجود است. یکی از زمینه های قابل مطالعه در دیوان مهری، بررسی میزان توجه او به اخلاقیات است. مطالب در دو بخش اصلی فضایل اخلاقی(شامل: احسان، تواضع، حُسن خُلق، خاموشی و سکوت، خلوت نشینی، توبه، سخاوت و بخشش، قناعت) و رذایل اخلاقی(شامل بخل، بدخلقی، بدزبانی، حرص و طمع، کینه ورزی، ریا و منت) ارائه می گردد. در هر بخش تحلیلی از آن ویژگی اخلاقی با استناد به آموزه های دینی و اخلاقی و عرفانی و نیز شواهد شعری از شاعر مورد نظر، آورده می شود.
مقاله کوتاه: نویافته هایی در باب مأخذ یک حکایت مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
291 - 300
حوزههای تخصصی:
نویافته هایی در باب مأخذ یک حکایت مثنوی معنوی چکیده بررسی متون ادبی و تاریخی ملل عالم، شاهد یکسانی هایی است که از دیرباز اندیشه ی پژوهشگران را به خود مشغول کرده است. اگر در خصوص داستان ها به مقوله ی توارد و اقتباس تکیه کنیم، درباره ی همسانی های تاریخی چه باید گفت؟ آیا وقایع تاریخی تکرارشده یا دخل و تصرف تاریخ نگاران و فرضیه ی اقتباس روایی در میان است؟ به هر روی، یکی از مباحث مهم دراین خصوص، بررسی مشابهت ها و تبیین دلایل آن است. در این مقاله، ضمن بررسی یکی از داستان های دفتر اول مثنوی مولوی، با عنوان «پادشاه جهود که نصرانیان را می کشت»، نیز یادکرد مآخذ معهود، به شواهد تازه ای از منابع ادبی و تاریخی دست یافته ایم که در بخش سوم آمده است.
بررسی سبک قرآن کریم در چینش ثابت واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سبک قرآنی، چینش واژگان بر اساس تناسباتی مختلف صورت گرفته است. برخی از چینش های تکراری بنا بر موقعیت های مختلف تغییر یافته اند مثلا: «حکیم علیم» در برخی مواضع به صورت «علیم حکیم» آمده؛ اما برخی پیوسته یکسان به کار رفته است. مثلا واژگان «عزیز حکیم» با وجود کثرت تکرار به یک صورت به کار رفته است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به دو پرسش در مورد واژگان ثابت است و آن این که اولا چه تناسباتی بین واژگان ثابت قرآن وجود دارد و ثانیا این که چه اسباب و عللی مایه مقدم شدن همیشگی یک واژه بر دیگری شده است؟ به نظر می رسد در چینش های ثابت واژگان قرآنی تناسباتی نامتغیر یا کم متغیر وجود دارد که ممکن است برخی ریشه معنایی و برخی آوایی و یا معنایی آوایی داشته باشد. پژوهشگر با توجه به محدودیت بحث به تناسبات معنایی واژگان ثابت پرداخته و نتیجه گرفته که تناسباتی همچون اهم و مهم و تدرج و غیره مایه تقدم یک واژه بر دیگری وظهور آنها به صورت ثابت گردیده است.
ماهیت رمز و تمثیل ادبی؛ (بررسی رساله تمثیلی فی حقیقه العشق سهروردی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش دارد رمز و تمثیل رادرادب فارسی و رساله فلسفی فی حقیقه العشق سهروردی مورد بررسی و تحلیل قراردهد. شایسته است بگوییم که آنها با یکدیگر مساوقت وجودی دارند. یعنی در اندیشه تحلیلی و تطبیقی، رساله فلسفی فوق از ادب فارسی جدانیست. و نوعی هم زبانی و همفکری و همدلی بین ادباء و فلاسفه ای همچون سهروردی وجود دارد. برای نائل شدن به این حقیقت ابزارهایی لازم است از قبیل تحقیق و جستجو در معنای تمثیل در ادبیات فارسی که عناصر توصیفی و اخلاقی وعرفانی فراوان دارد. در این تمثیل ها که شامل حکایات و قصه ها وداستانهاست، غرض و مقصود اصلی نویسنده واضح بیان نشده است. سهروردی هم ضمن توجه به این نکته در داستان تمثیلی فلسفی فی حقیقه العشق؛ موضوع مهم عشق را تحت صورت ظاهر موضوعات دیگر، رمزگونه ارائه می دهد. این طرزتفکر و شیوه اندیشه درادبیات عرفانی است که دکترین یا عقیده ای در لباس و صورت یک حکایت تمثیلی و ساختگی بیان می شود. این مقاله مشخصاً به مقوله تمثیل در رساله فی حقیقه العشق (مونس العشاق) سهروردی می پردازد. و سه موضوع عشق، حسن و زیبایی و حزن را مورد بررسی قرار می دهد. در این رساله، تمثیل به صورت مفاهیم روحانی، عرفانی، عقلانی و به زبان طبیعی و ملموس بیان شده است. همچنین شخصیت های بزرگ و الهی در این رساله برای بیان نکات عرفانی و اخلاقی بکار گرفته شده است تا گوینده مقصود خود را بصورت تمثیل ورازگونه بیان کند.
فانتزی شاه قهرمان ملی، قهرمان دینی: شیوه ای برای برقراری ارتباط با دربار در شعر مدیحه سرایان قرن پنجم و ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکثر قریب به اتفاق مدیحه پردازان قرن پنجم و ششم در توصیف ممدوح پیرو فانتزی شاه قهرمان ملی، قهرمان دینی هستند. این فانتزی که نتیجه تلاقی سمبلیک شخصیت های ملی و دینی علی الخصوص تلاقی سمبلیک شخصیت هایی چون رستم و حیدر (ع) است دست مایه توصیف ممدوح به انحا و طرق مختلف شده است. این جهانبینی ایده آلیستی که در ایران با شروع نهضت های ملی از جمله نهضت شعوبیه و همچنین با افزایش گرایش های شیعی شکل گرفت در مدیحه های شاعران قرن پنجم و ششم شالوده توصیف حالات شاه -که در گفتمان خلیفه اللّهی و ظل اللّهی مرکز امور و مرجع صدور بود- قرار گرفت و فانتزی مشترکی را در شعر مدحی پدید آورد. در این مقاله با در نظر داشتن روش نقد زمینه فانتزی که ابزاری کارآمد برای بررسی ارتباط های انسانی است و با تکیه بر بررسی محوریت و بسامد مضامین مشترک میان شاعران این عهد نشان می دهیم که اندیشه ها و رویکردهای مشترک شاعران قرن پنجم و ششم بر مدیحه های این دوران چه تأثیری داشته و چه زمینه های مشترکی را میان آنها ظاهر کرده است. چنین تحلیلی نشان می دهد که فانتزی مشترک شاعران این عصر چه شیوه های ارتباطی ای را پدید آورده و این شیوه های ارتباطی تحت تأثیر چه تلاقی سمبلیکی هستند.
بررسی لحن فردوسی در دو داستان شاهنامه فردوسی (زال و رودابه) و (رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه درباره شاهنامه و شاهنامه سرایی در کتب مختلف ادبی بیان شده است، گویای برتری هنر حماسه سرایی فردوسی است. از جمله دلایلی که نشان برتری سخن فردوسی بر دیگر شاهنامه سرایان است، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به بلاغت و به ویژه هنر داستان سرایی، نکته ای است که از دید بیشتر مقلّدان فردوسی دور مانده است.این پژوهش بررسی گفتگوها و لحن فردوسی در دو داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار است و آنچه در نوع بررسی ما گفتنی است، این است که در شاهنامه در همه گفتگوها، اقتضای حال گوینده و مخاطب رعایت شده و با وجود تسلّط یک قالب، بحر و وزن مشخص، فردوسی در موضوعات و قصه های متفاوت، رعایت حال مخاطب کرده و باعث تناسب بین اندیشه و گفتگوها و ذهن خواننده است. در گفتار حاضر که به شیوه کتابخانه ای و با بهره گیری از فنون تحلیل و توصیف محتوا تهیه شده است، به مقایسه بلاغی داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار از دیدگاه لحن و گفتگو می پردازیم و به این نتیجه می رسیم که لحن فردوسی در دو داستان به ویژه در گفتگوهای آن ها مناسب با فضای داستان و اقتضای حال مخاطب است.
تحلیل هرمنوتیک داستان آمدن مهمان پیش یوسف (ع) در مثنوی مولوی
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار ادبی از دیدگاه های گوناگون می تواند جنبه های مختلف زیبایی های ساختاری، فنّی و معنایی هر اثر را به گونه ای نظام مند و مبتنی بر انگاره های علمی برای خواننده مشخص کند. امروزه مطالعات هرمنوتیک یکی از شیوه های راهگشا برای کشف ابعاد پنهان معنای متن های ادبی محسوب می شود. اینگونه پژوهش ها در پی درک معنا از طریق شناخت نیّت مؤلف و با توجّه به بستر زمانی، مکانی و تاریخی شکل-گیری متن است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نمونه ای ازمتون نمادین ادب فارسی یعنی داستان آمدن مهمان پیش یوسف (ع) در مثنوی مولوی است. در این چارچوب، نیت شاعر از انتخاب عناصر داستان مورد ارزیابی واقع شده است. سخن مولانا به عنوان یکی از عمیق ترین متون تأویل پذیر در ادب فارسی می-تواند موضوع مناسبی برای بررسی های هرمنوتیک از این دست باشد. داستان مذکور نیز همچون سایر اشعار مثنوی معنوی حاوی لایه های نهفته و کاربرد نمادین مفاهیم مختلف و نیز اشاره های پیدا و پنهان به اندیشه های مولانا درباره جهان و انسان است و پژوهش حاضر می کوشد بخشی از این مفاهیم را از متن استخراج کند. در این راه با اشاره به عناصر داستان و مقایسه اندیشه های مولوی و افلاطون تفسیری نمادگرا مبتنی بر هرمنوتیک فلسفی از این داستان ارائه گردیده است. نتایج حاصل از انجام پژوهش دربردارنده این مهم است که کاربرد برخی واژه ها و مفاهیم در شعر مولوی همچون آفاق حاکی از نگرش افلاطونی مولوی و اشاره ای به سیر آفاقی سالک است. بعلاوه کلیدواژه آینه که تنها سایه ای از حقیقت را به دست می دهد، می تواند با همین نیّت از سوی مؤلّف به کار رفته باشد.
شما هم به روباه کمک می کنید؟
حوزههای تخصصی:
حذف و مؤلفه های آن در کتاب «نفرین زمین» آل احمد براساس نظریه «ون لیوون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
255 - 280
حوزههای تخصصی:
رمان نفرین زمین از آثار در خور توجه از لحاظ مطالعات اجتماعی (تحلیل گفتمان) مربوط به دهه 40 است. پژوهش حاضر این رمان را از دیدگاه گفتمان انتقادی براساس مؤلفه حذف در الگوی «ون لیوون» بررسی کرده است. هدف این پژوهش نمایاندن پیوند میان دیدگاه های اجتماعی و فکری با ساخت های گفتمان مدار در متون داستانی است تا اهمیت ساختارهای زبانی در ایجاد گفتمان های اجتماعی و رابطه آن با قدرت و سلطه نشان داده شود. در این گفتار با به کارگیری روش توصیف و تحلیل، براساس مؤلفه های «جامعه شناختی- معنایی» در الگوی بازنمایی کنش گران اجتماعی لیوون نحوه استفاده نویسنده از شیوه های حذف و دلایل آن را در مجموع 3600 عبارت گفتمان مدار نفرین زمین بررسی کرده ایم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نویسنده در این داستان با انتخاب ساختارهای خاص زبانی از جمله: جملات کوتاه همراه با انواع حذف، ترجیح ساخت های مجهول بر معلوم، استفاده از ساخت های مصدری و صفت سازی در عبارات گفتمانی سعی در پنهان سازی نقش کنشگران اجتماعی داشته و این، مستقیم با نهادهای اجتماعی و جامعه نویسنده علی الخصوص «نهاد قدرت و سیاست» مرتبط است. در نفرین زمین تأثیر مسائل سیاسی بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و مردمی آن دوره مشهود است و آل احمد با گزینش های زبانی و سبک خاص خود مظاهر تجدد و تحولات اجتماعی و برهم خوردن توازن قدرت را در جامعه تبیین کرده است.
خوارق عادات در بهین نامه فردوسی با تکیه بر صنعت ادبی اغراق
حوزههای تخصصی:
نخستین و برترین ویژگی حماسه های طبیعی و ملی، اساطیری بودن است و ویژگی سرشتینه اساطیر، خارق العادگی. بنابراین حماسه ها از راه پیوند با اساطیر، و اساطیر از راه همبستگی با خوارق عادات، قداست پیدا می کنند. روایتگران حماسه ها نیز برای برانگیختن توجه و احساسات مخاطبان خود به رنگ آمیزی و جلا دادن خوارق عادات و بزرگ نمایی در حماسه ها می پردازند. دانسته است که هر ملتی دوست دارد قهرمانان ملی خود را در مقام قداست و شکوه مندی ببیند، لذا به صنعت اغراق روی می آورد تا از این راه تعجب و شگفتی مخاطبان را برانگیزد و به آن ببالد. بزرگ نمایی، ویژگی ذاتی شعر است و به ویژه در ادبیات حماسی با تمام گونه ها رخ می نماید همچون: شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب شایان توجه خواهد بود که بدانیم سرایندگان متون حماسی، آفرینندگان حماسه و اساطیر آن نیستند بلکه هنر آفرینندگی خود را در پردازش و آرایش صحنه ها و بزرگ نمایی آنها به کار می گیرند.
واکاوی خوانش تصویری خورشید از گزاره عقل فعال و نورالانور در رساله های رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
131 - 161
حوزههای تخصصی:
تصاویر مرکزی یا کلان استعاره ها در مقام گزاره حاوی اندیشه های نابی اند که از تجربه های شخصی عارف نشأت می گیرند. ازاین رو، رمزگشایی و تبیین معانی ثانویه آن ها جهان بینی عارف را بیش از پیش آشکار می کند. این تصاویر ایماژهایی معرفتی اند که هم در شکل تجلی سطحی و هم شهودی قابلیت بروز دارند. این جستار به بررسی پیوند خورشید از یک سو با مفاهیم فلسفی و اسطوره ای (عقل فعال و نورالانوار) و از دگر سو با ایماژهایی چون سیمرغ، درخت، کیخسرو و پیر سعی دارد کارکرد تصویر خورشید را به عنوان رمزی که با معنی به وحدت رسیده است، تبیین نماید. یکی از دستاوردهای این پژوهشِ توصیفی و تحلیلی، تجلی شهودیِ پدیدار خورشید است که اسباب تمایز داستان های رمزی سهروردی را فراهم می کند؛ به نحوی که سبب می شود خورشید سطوح زبانی را پشت سر نهد و به یک «معنی واره» یا ادراکی مفهومی تبدیل شود. دستاورد دیگر، درهم تنیدگی تصویر و معنا در نظام فکری و زبانی سهروردی است که بیان کننده دو رهیافت محوری است: این تصاویرند که معنی را می سازند نه معانی تصاویر را. و دیگری، ایماژهای پدیداری هویت مشترکی را بین دریافت ذهنی و جسم برونی ایجاد می کنند. بنابراین چنین تصاویری علاوه بر گریزپذیری و غامض بودن، لغزان و نامشروط نیز هستند و برای معانی متعدد به کار می روند.
تبیین فضای عرفانی سماع و تلفیق آن با هنر نقاشی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایجاد تناسب بین فضای عرفان و هنر همان گونه که سالک در مقام شهود، به دیده های خویش مؤمن است؛ هنرمند نیز در خلق اثر بدیع با چنین حالتی روبرو خواهد بود و این توفیق نیز مستلزم نیل به یک حقیقت ثابت و یک محبوب است که در ابداع اثر هنری، حقیقت به ظهور رسیده در این مجال، به صورت تابلو نقاشی جلوه گر شده است. تحقیق در مفهوم عرفانی سماع و صورت شناسی آن در عناصر زیبایی رنگ و نقاشی، زمانی گویاتر می گردد که به سیر تلفیقی آن با نقاشی مدرن پرداخت و این مجال، که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است؛ زیبایی شناسی را تا جایی پیش می برد که می توان یک محور کاربردی تری را ارائه داد. این پژوهش، با ایده پردازی آمیخته با تخیل نویسنده و با راهنمایی رسام جهت نقش پردازی افکار و ایده های نوین وی، برای نخستین بار همراه با تصاویری که مخلوق ذهن خلاق نویسنده است به نمایش گذاشته شده. هدف غایی این جستار مدعی است که نقاش هنرمند بتواند با تلفیق یکی از سنت های سلوک (سماع) که آن را از نگارگران سَلَف اخذ کرده است؛ با استناد به ظواهر طبیعت به صورت نمادین و با خلط رنگ های مذهبی، همراه با نگرشی عرفانی به اصل و مبدأ، آن را به تصویر بکشد.
یک نسخه منقح مفقود از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
127 - 142
حوزههای تخصصی:
سال ها پیش، باستانی پاریزی در دو شماره از شماره های حافظ شناسی (شماره هشتم و نهم)، یکی از فاضلان حافظ شناس به نام مجدزاده صهبا را همراه با اثر او در باب حافظ (سخنی چند در باب احوال و اشعار حافظ) معرفی کرد. ارزش اثر و صاحب آن و فضل تقدم این هر دو، در محافل حافظ پژوهی نادیده گرفته شده است. مجدزاده صهبا پسر مجدالدین کرمانی از بزرگان دوره مشروطه است. او نسخه ای از دیوان حافظ داشت که در اثر نامبرده از آن نسخه بهره برده است. این نسخه به بیان خود مجدزاده صهبا و تأیید بزرگانی مانند باستانی پاریزی، عباس اقبال، قاسم غنی و رئیس وقت باستان شناسی اصفهان، نسخه ای منحصر به فرد بوده است. این نسخه ابیات و ضبط هایی داشته که در بسیاری از نسخه ها و چاپ های موجود از دیوان حافظ نبوده است و نیست. متأسفانه سرنوشت کنونی این نسخه مشخص نیست؛ اما نشانه هایی از این نسخه در اثر مجدزاده (درباره حافظ) باقی مانده است که قاسم غنی به یک مورد آن اشاره کرده است. موارد دیگری از این ابیاتِ باقی مانده نیز در دست است که گاهی، ویژه و منحصر به فرد و هم خوان با سبک و اندیشه حافظ است. با بررسی برخی از وجوه ثبت شده در این اثر، که توجه نگارنده این گفتار بر آن بوده است، و با تطابق آنها با نسخه های مشهور دیگر و دلایل سبکی فکری حافظ، سودمندی همین ابیات اندکِ باقی مانده از این نسخه مفقود دریافته می شود.