فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
غربت اسم مصدر عربی و در لغت به معنای دوری از جای خود و دور شدن است و در اصطلاح دور افتادن روح و جان انسان از عالم قدس و بارگاه کبریایی است؛ چرا که روح در مقام قرب و درجوار حق به سر می برده، به ناگاه به گناه آلوده شده، به این خاکدان هبوط کرده است. روح پس از هبوط وارد دنیا می شود، دنیایی که به خودی خود مذموم نیست؛ اما آنجا که روح خود را وابسته دنیا و تعلّقاتش کند و اصل خویش را فراموش نماید؛ دنیا هم پرو بال او را می بندد و توان پرواز را از او می گیرد. روحی که از مرتبه لاتعینی دور افتاده دچار اندوه است و در قفس تن اسیر و زندانی و این اسارت و دوری از اصل موجبات غربت وی را فراهم کرده است.
این مقاله ضمن بررسی پیش زمینه های غربت در پی تبیین غربت انسان در اشعار مولانا است. بررسی ها نشان داد که غربت انسان در آثار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که ریشه ها و پیش زمینه های غربت را می توان در ادیان قبل از اسلام و آراء فلاسفه و حکمای پیش از مولانا نیز یافت. همچنین با بررسی سیر تاریخی غربت در میان عرفای متقدّم می توان به این نتیجه دست یافت که کلام مولانا به دلایلی همچون تجربه وجودی غربت و تسلّط بر علوم زمان علی الخصوص قرآن و احادیث دارای جذّابیت وتأثیرگزاری بیشتری است. مولانا برای روح جایگاه ماورائی قائل است و معتقد است که روح و عشق به غربت در این دنیا مبتلایند و انسان باید تلاش کند تا به اصل خویش بپیوندد. هنر به عنوان یک حقیقت متعالی و مقدّس در دو جنبه آگاهی بخشی و تسکین دهی یاور انسان های غربت دیده است. همچنین عشق ازلی به عنوان عامل جذب جنسیت یاری گر انسان غریب در بازگشت به اصل است.
داستانهای بیدپای
سنخ روانی «آپولونی» و «دیونوسوسی» در اسطوره و عرفان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیچه برای تمدن تأثیرگذار یونان باستان دو اصل محوری تمدن ساز را معرفی می کند: اصل «آپولونی» و اصل «دیونوسوسی». اصل اول با بهره گیری از منطق خِرَد، ساختاربخش و قوام دهندة تمام امور و انتظامات دنیای یونیانیان بوده است و به شکل گیری فردیت یگانه و انحصاری انسان یونانی مدد رسانده است. اصل دوم با تکیه بر شور، جنون و سرمستی تلاش کرده است خود را از چهارچوب های نظام یافته و فردیت های محصور اصل نخست بیرون کشد و با وجد و هیجانات بی پایان، موجب فردیتی بزرگتر و فراگیرتر گردد. رشد و تعالی فرد یونانی در کشاکش و دیالکتیک مداوم این دو عنصر متضاد، با حرکتی جهشی به پیش رفته است. موسیقی و مجسمه سازی به عنوان ظرف این دو اصل عمل، و خِرَد و جنون یونانی را نمایندگی کرده است. این در حالی است که بنا بر شواهد و ادلة اسطوره ای، تاریخی و فرهنگی باید گفت که خاستگاه دو اصل متضاد یادشده، نه در یونان باستان، بلکه در ایران باستان بوده است. این نوشته سعی دارد ابتدا با تشریح ویژگی ها و اوصاف دو اصل آپولونی و دیونوسوسی، به خاستگاه ایرانی آن ها توجه کند و پس از بررسی پیشینه های حضور آن ها در تمدن کهن ایرانی، به نحوة تداوم آن ها در جریان های فرهنگی، به ویژه در جریان عظیم عرفان و تصوف ایرانی اسلامی توجه دهد. هنجارهای دوگانه در عرفان و تصوف که سوق دهندة سلوک صوفی است، ماهیت دیونوسوسی و آپولونی آشکاری را با ریشة ایرانی نشان می دهد.
دگرگونی های معنایی «رند» در آثار شاعران عارف (سنایی، عطار،سعدی، خواجوی کرمانی، حافظ)
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
99 - 115
حوزههای تخصصی:
«رند» از جمله واژه های است که در ادبیات عرفانی کاربرد زیادی دارد؛ تاکنون شعرا و نویسندگان زیادی در این زمینه تفحص کرده اند. این واژه ، در میان شاعرانِ عارف به گونه متفاوتی به کار رفته است. گاهی به صورت منفی و بعضاً به شکل مثبت از آن استفاده شده است. رند به معنی ، عاشق پیشه ، مخالف زهد و زاهد و نام وننگ ، سرخوردگی و نفرت از نام و ننگ ، زیرک ، بی قید و بند و لاابالی در میان اشعار شاعران به کار رفته است. هدف از این جستار نشان دادن کاربردِ «رند» در میان شاعران بزرگی چون «سنایی» ،«عطار» ،« خاوجوی کرمانی» و « سعدی» و « حافظ » و بررسی دگرگونیِ مفهومِ رند در ادبیاتِ عرفانی است. طبق بررسی در این مقاله واژه رند در دوره دوم در متون فارسی بار مثبتی به خود می گیرد و شخصیتی مثل انسان کامل، با صفاتی چون عاشقی ، دردنوشی و وارستگی به خود می گیرد در «گلستان» و «بوستان» سعدی رند چهره منفی دارداما در غزلیات چهره عاشقانه دارد.عطار رند را مفلس و باده نوش می داند . در دوره سوم رند مفهوم منفی دارد. پس از حافظ رند، به فرصت طلب، حقه باز و فریبکار اطلاق می شد.این جستار سیر دگرگونی «رند » را از دیدگاه برخی از شاعران عارف مورد بررسی قرار می دهد.
شیرین و پاملا: بررسی تطبیقی خسرو و شیرین نظامی و پاملای ساموئل ریچاردسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاملا یا پاداش پاکدامنی رمانی از ساموئل ریچاردسون نویسنده انگلیسی است که شباهت های فراوانی با منظومه ی خسرو و شیرین نظامی گنجوی دارد. در مقاله ی حاضر به مقایسه ی این دو اثر و بیان شباهت های آنها پرداخته شده است. در هر دو داستان مردی ثروتمند، مشهور و هوسباز در پی کامجویی از شخصیت زن داستـان است و شخصیت زن هـرچنــد در عمـق وجــود خود عاشق مرد مقابل است ولی در برابر هوسبازی های او مقاومت می کند و خواستار ازدواج رسمی است. سرانجام شخصیت مذکر به ازدواج رسمی با زن مورد علاقه ی خود تن می دهد و عشق سبب تحول تدریجی و مثبت در او می شود. در واقع مضمون اصلی هر دو اثر پیروزی بردباری، عفت و پاکدامنی بر خودکامگی و هوسبازی است.
قیام امام حسین (ع) و شعر نو ادبیات معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی در دوره جاهلیت، محدود، جزیی نگر و ذوقی بود. پس از وقفه ای کوتاه در دوران اسلامی، با ورود به دوره بنی امیه دیدگاه نقد جاهلی به گونه ای حادتر تجدید شد. حجاز، بغداد و شام هر کدام گرایش ویژه ای داشت. در قرن سوم سه شخصیت بارز: ابن سلام، ابن قتیبه و جاحظ نقد ادبی عربی را به بخش مستقلی بدل کردند. جدال های کلامی معتزله و آرای کلمای یونانی بر نقد دینی این دوره تأثیری عمیق بر جای گذاشت . سده چهارم دوره ظهور نقد ادبی عربی است. در این دوره جدال گسترده ای میان طرفداران شعر قدیم و جدید آغاز گشت. بحرتی نماینده سنّت و ابوتمام نماینده تجدد بود. تألیف : "الموازنه بین الطائبین" و "اخبار ابی تمام" حاصل این جدال است. با ظهور متنبی مباحث جدید نقد پیرامون او پدید آمد و قاضی جرجانی اثر مهم خویش "الوساطه بین المتنبی و خصومه" را تألیف کرد. از قرن چهارم به بعد نقد ادبی به حوزه بلاغت نزدیک تر شد و عبدالقادر جرجانی مباحث بلاغت قدیم را در دو کتاب مهم خویش "اسرار البلاغه" و "دلائل الاعجاز" گرد آورد. با سقوط بغداد در قرن هفتم شعر و نقد ادبی با رکود مواجه گشت.
شیوه لغوی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ویژگی زبان قرآن که زبان عربی است (بلسان عربی مبین) در تفسیر آیات قرآن به معنی و مفهوم الفاظ و مفردات آیات توجه می شود . در این جهت ، هر یک از مفسران روش خاصی دارند و علامه طباطبایی نیز در کتاب المیزان فی تفسیر القرآن برای تفسیر آیات قرآن ، در اکثر موارد ، به تشریح معنای الفاظ و مفردات آیات پرداخته است ، ولی متفاوت با شیوه تفسیر لغوی برخی از مفسران ، با رد «استشهاد به شعر عرب» ، و با تکیه بر «قرنیه های مقام ، تقابل ، سیاق» و «استمداد از آیات قرآن و استشهاد به آنها برای تعیین معانی الفاظ» ، معانی واژه ها را توضیح می دهد .
ویژگی های سبکی زبان نیما یوشیج در منظومه قلعه سقریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه امروز با نام شعر نو نیمایی رسمیت یافته است، محصول تأمل، تغییر، آزمون و سلسله ای از کنش و واکنش های شبه آزمایشگاهی نیما یوشیج است. همگان شعر «ققنوس» را نقطة آغاز شکل تکامل یافتة شعر نو نیمایی دانسته اند؛ اما فرایند پیش از تکامل این نوع، زمینه ای پژوهش پذیر است که در این نوشتار به آن پرداخته ایم. این منظومه، آخرین منظومه ی بلند نیما است که پیش از شعر «ققنوس» سروده شده است. پژوهش در باب ویژگی های زبان نیما در این منظومه، روند شکل گیری ساختارهای زبانی را در آثار این شاعر نوپرداز آشکار می کند. نگارندگان، با شیوه ای تحلیلی و با نگاهی به روش ساختاری زبانشناختی یاکوبسن، زبان را در این منظومه مطالعه کرده اند. بررسی زبان، در این منظومه نشان داد که نیما در بخش هایی از منظومة قلعة سقریم تمایلات نوگرایانه ای چون شیوة خاص استفاده از ساختار های نحوی و به کارگیری زبان محاوره در شعر دارد؛ اما در برخی جنبه ها همچون برگزیدن قالب مثنوی و تمایل فراوان به خلق فضای آرکائیک در سه سطح واژه و جمله و روایت، دنباله رو شعر کهن است. درحقیقت، نخستین تحولات نوگرای زبانی نیما در منظومة قلعة سقریم مشاهده می شود. گویی این منظومه، پلی است میان شعر کلاسیک و نو نیما یوشیج.
بررسی تطبیقی تمثیل در انگلیسی و فارسی: مطالعه ای موردی در دو کتاب منطق الطیر عطار و سیر و سلوک زائر جان بانی ین (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین التمثیل فی الإنجلیزیة والفارسیة؛ منطق الطیر لعطار ورحلة السائح لجون بنیان نموذجا)
حوزههای تخصصی:
تمثیل همواره به عنوان یکی از انواع ادبی محبوب در تمامی ملل پذیرفته شده است و به عبارتی می توان آن را قالب ادبیای جهانی دانست؛ علاوه بر این، مفهوم سیر و سلوک یا سفر عارفانه به صورت تمثیلی مکررا در قالب هایی نظیر شعر و داستان های ادبی به کار رفته است. از نمونه های تمثیلی منظوم در فارسی می توان از منطق الطیر عطار و در انگلیسی از نمایش منظوم مرگ سرخ اثر ادگار آلنپو یاد کرد و از نمونه های تمثیلی منثور می توان از قصه غربت غریبه اثر شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی و در انگلیسی از سیر و سلوک زائر و بسیاری دیگر، نظیر کمدی الهی دانته نام برد.مقاله حاضر برآن است تا از گذر بررسی تطبیقی کتاب های سیر و سلوک زائر و منطق الطیر، تفاوت ها و نیز شباهت های بین این دو اثر را از لحاظ محتوا، داستان پردازی، شخصیت پردازی و مضمون سفر معنوی مشخص سازد.چکیده عربی:یعتبر التمثیل من الأنواع الأدبیة المحببة لدی جمیع الأمم باعتباره شکلا أدبیا عالمیا. وهناک نماذج تمثیلیة منظومة فی الأدبین الفارسی والإنجلیزی کمنطق الطیر لعطار النیسابوری، ومسرحیة الموت الأحمر لإدغار آلان بو، کما أن هناک نماذج تمثیلیة منثورة فی الأدبین کقصة غربة الغریب لشیخ الإشراق شهاب الدین السهروردی، ورحلة السائح لجون بنیان، والکومیدیا الإلهیة لدانتی. یحاول هذا المقال أن یدرس کتابی منطق الطیر، ورحلة السائح دراسة مقارنة، لیحدد المفارقات والمشابهات بین الأثرین من حیث القصّ، والشخصیات، ومضمون الأسفار المعنویة. وأخیرا یبدو أن عطار النیسابوری وجون بنیان بالرغم من عیشهما فی عصرین مختلفین، وانتماءهما إلی طقوس دینیة متباینة، استطاعا أن یعبّرا عن مفهوم الأسفار المعنویة فی شکلین أدبیین مختلفین النظم والنثر، وعبر العناصر المشترکة کخلق الرموز، والشخصیات التمثیلیة بحیث یمکن اعتبار بعض الشخصیات فی کتاب رحلة السائح مماثلا لبعض الطیور فی منظومة منطق الطیر.
تحلیل ساختارگرایانه پیرنگ رمان هایی از چهار نویسنده زن
حوزههای تخصصی:
رمان هایی که در سال های اخیر، زنان خلق کرده اند، شباهت های فراوانی با هم دارند. به نظر می رسد نویسندگان زن ـ خواسته یا ناخواسته ـ از الگوی واحدی برای نگارش رمان های خود استفاده می کنند. در این مقاله سعی شده است تا وجود شباهت ها در پیرنگ چهار رمان اثبات شود. برای تحلیل این مسئله، از رویکرد ساختارگرایی استفاده شده است، چرا که در ساختارگرایی، ادبیات با دیدگاهی کلی و خود بسنده مطالعه می شود. با استفاده از این رویکرد، شباهت ها و جهت گیری اصلی این رمان ها در پیرنگ کشف می شود. پیرنگ این رمان ها کمابیش شباهت های ساختاری عمده ای با هم دارند. دلیل این شباهت ها پیش از هر چیز، وضعیت فرهنگی مشابه پدیدآورندگان این رمان ها است که باعث شده است ساختارهای ذهنی مشابهی در خلق آثار دیده شود. در این مقاله ابتدا توضیح مختصری درباره ساختارگرایی داده می شود، سپس در بخش بحث و بررسی، آن دسته از نظریات ساختارگرایان، که با موضوع مقاله ارتباط دارد، به طور خلاصه مرور می شود. مباحثی درباره پیرنگ و بحث های تخصصی تر ساختارگرایان درباره آن نیز در همین قسمت آمده است. در پایان نیز مطالعه موردی پیرنگ چهار رمان از منظر ساختارگرایانه آورده شده است که نشان می دهد پیرنگ این رمان ها از الگویی کلی پیروی می کند. رمان های بررسی شده عبارتند از: 1. خط تیره آیلین (ماه منیر کهباسی)،2. چراغ ها را من خاموش می کنم (زویا پیرزاد)، 3. چه کسی باور می کند رستم (مهرانگیز شریفیان)، 4. رؤیای تبت (فریبا وفی).
در عدم هم ز عشق بویی هست (گفتگوی ادبستان با استاد محمد رضا حکیمی استاد مهرداد اوستا دکتر حداد عادل و... ببه مناسبت درگذشت «قدسی» شاعر فرزانه و مبارز معاصر)
حوزههای تخصصی:
شگردهای نوقدمایی در سبک هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشنگ گلشیری یکی از برجسته ترین داستان نویسان نسل دوم ایران بود که نوآوری در صناعت داستان نویسی را بیشتر از طریق احیای شیوه های رایج در فرهنگ روایتی کهن و ترکیب آنها با شگردهای مدرن جستجو می کرد. او شیوه داستانهای تو در تو و تمثیلی ، روایت پاره پاره و اشارتی را که از اوستا، قرآن ، و روایتهای مذهبی و عرفانی وام گرفته بود با شیوه های متداول امروزی درهم می آمیخت تا به یک سبک بومی و ابتکاری دست پیدا کند. تمثیلهای او، با آن که ساختاری ساده و کوتاه دارند اما از جنبه های نیرومند تاریخی، تفکرانگیزی و غنای اندیشگانی برخوردارند. شگردهای اشارتی و بافت پاره پاره در روایت نیز، با همه سادگی و صمیمیت در زبان و بیان، موجب سنت شکنی از ساختارهای مرسوم و پویایی دادن به ذهن خواننده می شوند.
تفال و طالع بینی در شرفنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگاهی از سرنوشت و اینده مبهم و همت گماشتن و توجه به دانستن فرجام کارها، از خصوصیات روحی نوع بشر و خواسته همیشگی او بوده و برای تحقّق این خواسته، به وسایل مختلف متوسل شده و راههای گوناگونی را پیموده است . از جمله این راهها تفال، تطیر و طالع بینی میباشد ، که در هر زمان و مکان به گونه ای متفاوت جلوهگر شده است. تفال و طالع بینی، دریچه هایی به سوی عالم غیب و ناشناخته هستند. تفال زاییده امید و تطیر، نتیجه یاس و ناامیدی است و به همین دلیل در فرهنگ اسلامی مطرود است. بیشک، ادبیات غنی فارسی از تاثیر این اعتقاد مردمی برکنار نبوده ، در متون مختلف منثور و منظوم ،جای جای از این مساله و انواع ان سخن گفته شده است. اسکندر، شخصیت برجسته منظومه شرفنامه حکیم گنجه، زندگی خود را با طالع بینی منجمان اغاز میکند و تصمیمهای بزرگ زندگیش را با تفال به انجام میرساند. نظامی در هر فرصتی بر ان است که اعتقادات خود را در این زمینه منعکس کند، تقاداتی که با تکیه بر فرهنگ اسلامی، تطیر را ناپسند دانسته و بر فال نیکو تاکید میکند. بنابراین دراین منظومه، تفال و طالع بینی، جایگاهی ویژه دارد.
اندیشه های عرفانی عین القضاه در موضوع عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق از موضوعهای اساسی عرفان اسلامی و رکن رکین منظومه فکری عین القضاه است، از همین رو صوفیه از وی با تعابیری از قبیل: شیخ العاشقین، سلطان العشّاق و ... یاد کرده اند. قاضی همدان عشق را مذهب مشترک بین خدا و انسان و طرفه عالمی می داند که در آن دشمنی ها به دوستی ها بدل می شود، اما هرکس طاقت آن را ندارد. همچنین وی عشق را کاملترین پیری می داند که در راه رسیدن به حق، تعالی، عاشقان راستین را راهبری می نماید. طبق دیدگاه وی، عشق که جز به راز، نمی توان از آن سخن گفت، برسه نوع است: عشق کبیر ( محبت خدا نسبت به بندگان)، عشق صغیر ( عشق بندگان نسبت به حق، تعالی،) و عشق میانه ( محبت خدا به خود ). عشق مجازی نیز در نظام فکری او،همچون بسیاری دیگر از عرفا ، اهمیت خاصی دارد. در سخنان قاضی، بیشتر، مرحله دوم عشق ( استغراق کامل عاشق در معشوق) و نیز مرحله سوم ( کمال عشق عاشق و شدت احتیاج معشوق نسبت به این عشق) جریان دارند و به مرحله ابتدایی عشق و عرفان، چندان بهایی داده نمی شود. در این مقاله سعی بر آن بوده است که پس از ذکر مقدماتی در موضوع عشق، بحثهای گوناگون قاضی( رابطه عشق، عاشق و معشوق، انواع عشق، عالم وصال و فراق، چیرگی سلطان عشق بر عقال عقل، اوصاف عشق، پیر عشق و غیرت عشق، معشوق و عاشق)، همراه پاره ای از اندیشه های استاد وی، احمد غزالی، طرح و بررسی گردد.
نقد کتاب تاریخ جهانگشای جوینی به اهتمام شاهرخ موسویان
حوزههای تخصصی:
استاد دکتر محمد مقدم
احسن القصص حکایت کیست: زلیخا یا یوسف؟ (1)
حوزههای تخصصی:
قصّه یوسف و زلیخا در قرآن (که این داستان را احسنالقصص نامیده)، تفاسیر، ادبیّات و فرهنگ عامّه جوامع اسلامی قرنهاست که ذهن و زبان علاقهمندان به آن ماجرا و نکات و ظرایف مرتبط با آن را به خود مشغول داشته است. این موضوع به خصوص در پهنه زبان و ادب فارسی و عربی بازتابهای بسیار زیاد و دامنهداری داشته و در هر عصر و نسلی متناسب با سطح فرهنگ و ذوق و سلیقه دینی، کلامی و هنری آن عصر یکی از این زمینهها مورد توجّه پارهای از پژوهشگران جدید ـ و از جمله نویسندگان مقاله حاضرـ قرار گرفته است. ارتباط این قصّه قرآنی با محتویات کتاب مقدّس از یک سو و گونه ادبی "مکر و نیرنگ زنان" از سوی دیگر است.
سیمای مردم عادی در تاریخ بیهقی
حوزههای تخصصی:
سیر تطور واژه ادب با تاکید بر سه قرن اول هجری
حوزههای تخصصی:
«ادب» در عرف عرب جاهلی عادات و رسوم نیکو به شمار می رفته که چنین تفکری از میراث گذشته به یادگار مانده است. از آنجایی که تعلیم و تربیت دارای اهمیت بوده لذا کلمه ادب برای جامع معارف (به غیر معارف دینی) مورد استفاده قرار می گرفته ولی لفظ تادیب و تعلیم مترادف یکدیگر به کار می رفته است. پس از اسلام معنی ادب با همان مفاهیم قبلی متداول بوده است. آمیزش عربها با اقوام دیگر خاصه در سه قرن اول هجری سبب می شود تا حوزه معنی ادب گسترش یافته و بر انواع علوم و فنون از جمله صنایع، ورزش ها و پیشه ها اطلاق گردد. نیز در سه قرن اول هجری «ادب» در معنای نکته های ظریف، بدیع، لطیفه ها، نادره ها بکار می رفته و کسی را که با موارد یاد شده آشنا بوده، ادیب می خواندند. در اواخر قرن سوم به تدریج ادب در معنی لغت، مصطلح می شود. در قرن پنجم و ششم این واژه برای مفاهیم صرف و نحو و بیان متداول می گردد. مفهوم دگرگونی های واژه ادب در طی قرون متمادی با سرگذشت اجتماعی اقوام همراه بوده است. در زبان فارسی هم بر اساس متون نظم و نثر این واژه در معانی نزاکت، رفتار پسندیده و نیکو و نیز در معنی «علم ادب» از جمله صرف، نحو، لغت و... مورد توجه قرار گرفت.