فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۲۱ تا ۵٬۳۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
109 - 133
حوزههای تخصصی:
فرهنگ های مختلف همواره مورد توجه و تهاجم سلطه جویان بوده است، به گونه ای که سلطه گران درصدد تغییر و تحریف ارزش های انسانی و ملیِ فرهنگ های زیر سطه خود بوده اند؛ فرهنگ اسلامی نیز از جمله این موارد است. شناخت شبیخون فرهنگی و راه و روش حضور آن در ادبیات و همچنین ارتباط و تأثیر آن در ادبیات اسلامی، ملازم ممارست خاص است. جلال آل احمد و عبدالرحمن المیدانی دو نویسنده نامی در حوزه ادبیات فارسی و عربی معاصر هستند. پژوهش تطبیقی حاضر، بیان شاخصه های شبیخون فرهنگی همچون؛ مدارس، کتاب و مطبوعات، فرقه سازی، هویت، رفاه طلبی، علماء و زبان در دو کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد و «أجنحه المکر الثلاثه» عبدالرحمن المیدانی است. مهمترین نتایج دست یافته، حاکی از آن است که هر دو نویسنده نسبت به فرهنگ جامعه خود متعهد بوده اند بدین جهت، شاخصه های شبیخون فرهنگی به وضوح در این دو اثر جلوه نمایی می کند. روش کار در پژوهش حاضر، متکی بر مکتب تطبیقی اسلامی به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونه ها از دو کتاب، به تحلیل آن ها پرداخته شده است.
فرایند شکل گیری ساخت بلاغیِ «عطف وجوه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۸
115 - 138
حوزههای تخصصی:
بین چگونگی ساخت نحوی و بلاغت، ارتباط تنگاتنگی وجود دارد؛ از یک سو، اغراضِ بلاغی و معانی موردِ نظر با سازوکارهای نحوی بیان می شود و از سوی دیگر، کیفیت اجزای نحویِ کلام نیز تابع بیانِ معانی و اغراض بلاغی است. در این مقاله، یکی از مهمترین ساخت های نحوی در زبان فارسی از منظرِ بلاغت بررسی می شود که در گذشته از «عطفِ دو جمله به هم» که فعل های آنها از نظرِ وجهی متفاوت هستند، برای القای اغراض بلاغی چون نمایشِ «قطعیّت در وقوع فعل» استفاده شده است. در این راستا، با ذکر مثال هایی از آثار شاعرانِ گذشته، فرایندِ شکل گیری و تکاملِ ساخت نحویِ عطفِ وجوه توضیح داده می شود؛ این که چه تغییر و تحولاتی در نحوِ زبان فارسی صورت گرفته تا ساخت موردِ نظر به شکل کنونی درآمده است. همچنین، بیان می شود که تفاوت بلاغیِ هریک از صورت های پیشینِ عطفِ وجوه نسبت به هم چگونه است و عطف وجوه نسبت به آنها چه امتیازِ بلاغی دارد. حاصل پژوهش نشان می دهد که سیر تکاملی ساخت نحویِ «عطفِ وجوه» از ساختِ شرطی شروع می شود و در ادامه، به ساخت نحوی «بیان نتیجه» و سپس به ساخت نحویِ «عطفِ دو جمله امری به هم» ختم می شود و در نهایت، ساخت نحویِ «عطف وجوه» شکل می گیرد. برای تأیید چنین سیر تکاملی ای، کافی است که هریک از این ساخت های نحوی به یکدیگر تبدیل و با هم مقایسه شوند.
ویژگی های آواها و ترانه های کار کاسبان محلی در بازارهای سنتی رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آواها و ترانه های کار، یکی از جلوه ها و عناصر فرهنگ عامه به شمار می روند. بررسی و مطالعه در زمینه این عناصر هویتی و فرهنگی در جامعه ایرانی به منظور بازشناسی میراث فرهنگی و تاریخی که در بستر اقتصادی و زندگی روزمره مردمان ایران زمین شکل گرفته به منزله یکی از موضوعات بکر و بااهمیت در حوزه مردم شناسی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از این رو، بازارهای گیلان یکی از بازارهای مهم و بااهمیت به شمار می آیند، زیرا کاسبان بازار با آواها و ترانه های کار شور خاصی به فضای بازار می بخشند. در این مطالعه تلاش شد تا با حضور در میادین و بازارهای سنتی در رشت و ثبت و ضبط و تحلیل محتوای آواهای کار بازاریان، ترانه های کار کاسبان از جنبه های زبانی و واژگانی، زیبایی شناسانه و ادبی و جنبه های محتوایی و مضمونی بررسی شود. زبان محلی، بیان ساده و عامه، استفاده از ریتم و قافیه، زبان طنز، جمله های ندا، توصیف کیفیت، تازگی، ارزانی و مضامین مذهبی و اجتماعی از جمله مهم ترین ویژگی های عمومی، زبانی، زیبایی شناسانه و محتوایی ترانه ها و آواهای کار در بازارهای رشت به شمار می رود. کاسبان بازار به مثابه کنشگری اقتصادی با خواندن این ترانه ها، ضمن تبلیغ کالای خود نقش مهمی در بازتولید هویت و فرهنگ محلی و ملی دارند.
تحلیل رمان «خانه پریان» اثر تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل رمان معاصر از رهگذر الگوی «فرایند فردیت» بر اساس آرای کارل گوستاو یونگ، از رویکردهای مهم نقد کهن الگویی است. این الگو درباره جریان رشد، بالندگی و سازشی خودآگاهانه با خود درون سخن می گوید. رویکرد پژوهشی این مقاله تحلیل رمان خانه پریان تورج زاهدی بر مبنای الگوی فرایند فردیت یونگ است، زیرا کشف این مفاهیم و میزان استفاده آن در نقد ادبی نوین، کاربرد بسیاری دارد. هدف اصلی این تحقیق انطباق سلوک عرفانی شخصیت رضا رضوی با الگوی فرایند فردیت یونگ است که باعث می گردد قهرمان داستان با آنیمای درون خود به وحدت برسد، جنبه های منفی روح خود را تحت کنترل در آورد و با نجات آنیمای روان خویش تولّدی دوباره یابد. این جستار با روش تحلیلی- توصیفی در پی آن است که انسان برای دست یابی به خود درون باید با کهن الگوی نقاب، آنیما یا آنیموس و سایه آشنا وبا آن ها ادغام گردد تا سرانجام بتواند به فرایند فردیت دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد رضا رضوی، شخصیت اصلی این رمان، به جست وجویی در دنیای درون برای دست یابی به کمال انسانی دعوت می شود. او برای درک خویشتن، تمامی مراحل سلوک آیینی را با شناخت آنیما، دریافت راهنمایی های پیرخرد و مبارزه با جنبه های گوناگون سایه خود طی می کند.
تحلیل فرایند بسط معنایی گفتمان در مخزن الاسرار نظامی (با تکیه بر نظریه روش سازی معنایی ونسان ژوو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
93 - 111
حوزههای تخصصی:
تعمق در بوطیقای روایتِ مخزن الاسرار نظامی نشان می دهد که کلیت ساختار این اثر، گفتمانی مشتمل بر بیست مقاله با موضوعات متنوع است که شاعر در هر مقاله برحسب گفتمانی اخلاقی- دینی به طرح موضوعاتی نظیر آفرینش، جایگاه انسان، ارزش سخن، بی اعتباری دنیا و...پرداخته است. از دیدگاه نشانه - معناشناسی آنچه در این گفتمان مهم به نظر می رسد، روش چینش و توسعه معنایی کلام شاعر است، چراکه در هر مقاله از کلیات شروع کرده و به تدریج – به خصوص در ابیات پایانی هر مقاله-، سخن خود را با هنرمندی به سمتی می برد که سپسِ آن حکایتی مرتبط با موضوع و معنای گفتمان مقاله می آورد و با این کار علاوه بر معنای تازه بخشیدن به گفتمان، بستری برای ایجاد بسط و اثبات معنایی گفتمان فراهم می آورد. هدف پژوهش حاضر تحلیل فرایند بسط و اثبات معنا در گفتمان مخزن الاسرار است، بنابراین نگارنده جهت اثبات ادعاها و همچنین علمی کردن نتایج کار، از نظریه «روش سازی معنایی» ونسان ژوو (1997) مدد گرفته است. نتایج پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی فراهم آمده نشان می دهد که نظامی در مخزن الاسرار در هر مقاله ابتدا اطلاعاتی کلی در یک گفتمان با فضای خاص می آورد، سپس با محدود کردن دامنه کلام، سخن خود را به حکایتی متصل می کند که مضمون آن با ارزیابی یک شخصیت داستانی، مؤید و بسط دهنده معنا و مضمون گفتمان در آن مقاله است.
تحلیل سروده های پروین اعتصامی با رویکردی بر مولفه های روانشناسی اجتماعی (مطالعه ی موردی: پییشداوری و جاذبه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هر یک از آثار ادبی گویای این واقعیت هستند که هر پدیده، بنا بر جهان بینی و طرز تفکر پدید آورده اش، به جنبه ی خاصی از جریان های فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... در جامعه اشارات مستقیم یا غیرمستقیمی دارند. روشن است که تاثیر دیگران بر فرد مستلزم وجود روابط متقابل فرد با دیگران است؛ بنابراین، روان شناسی اجتماعی به عنوان علم مطالعه رفتار متقابل بین انسانها یا علم مطالعه انسانها شناخته می شود و شامل مولفه های بسیاری است ازجمله: همرنگی با جماعت (نفوذ اجتماعی)، پرخاشگری، کشش و جاذبه، متقاعدسازی، تقلید، پیشداوری و ... . آن چه در این پژوهش، مورد بررسی قرار می گیرد، سروده های پروین اعتصامی است که به روش توصیفی – تحلیلی از جنبه ی «پیشداوری» به عنوان یکی از مولفه های روان شناختی اجتماعی در شخصیت های مدنظر در سروده های وی به آن نگریسته و سپس تبیین و تحلیل می شود تا به این پرسش پاسخ داده شود که پروین نسبت به پیشداوری شخصیت ها در سروده هایش چه دید و نگرشی دارد؟ نتایج حاکی از آن است که پروین با دیدی انتقادی و کوبنده به پیشداوری افراد نظر می کند.
نسبت سلوک و شهود در عرفان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 129
حوزههای تخصصی:
اگر سلوک را مجموعه خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتیِ شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار می آید، درنظر بگیریم، آنگاه می توانیم درباره نسبت میان آن دو در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی های سلوکی عارفی مثل مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی هایِ معرفتیِ شهودیِ اوست، بنابراین در دو ساحتِ 1. صدق شهود و 2. کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیه نفس با اموری همچون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می شوند. در کنار این امور، بنا به مراتب سلوک در درجات مختلفِ آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا می توان با ذکر ویژگی های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. برای مثال، در عرفان مولانا پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهیِ شهود ضروری است و به صدق شهود می انجامد. درباره کیفیت معرفتی شهود مهم ترین نمونه ها، تناظر رویکرد سبب سوزیِ مولانا و مقید نبودن به آداب و رسومی ثابت و پایبند نبودن به فرمالیسم صوفیانه در سلوک، با نگاهِ شهودیِ او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطه ضروری علّی و معلولی است. نمونه دیگر تناظر سلوک عاشقانه با شهود خدایی عاشق همراه با اراده ای عاشقانه در عالم است که مولانا بسیار به آن توجه داشته است. درحقیقت توصیف ویژگی های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن ها را به تصویر می کشد.
تحلیل سحرانگیزی پدیده های طبیعی اسطوره ای در گرشاسب نامه با تأکید بر رابطه سه محور آنیمیسم، مانا و فتیشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
299 - 323
حوزههای تخصصی:
بشر برای در امان بودن از خشم طبیعت به تقدیس مظاهر طبیعت پرداخته و این تقدّس سبب شده است که انسان های بدوی برای مظاهر طبیعی، قدرت سحر و جادو، نیروی مافوق طبیعی و یا روح قائل شوند. بدین ترتیب مذاهب فتیش(قدرت جادو)، مانا(نیروی مافوق طبیعی) و آنیمیسم(روح) شکل گرفته است. برخی اسطوره ها، زاده طبیعت و اعتقادات دینی آن سرزمین است از آن جایی که بنا بر نظر برخی پژوهش گران، حماسه ها زاییده اسطوره هستند؛ بنابراین وجود پدیده های سحرانگیز در آن ها امری طبیعی است. گرشاسب نامه اسدی توسی نیز این گونه است. در این پژوهش نگارنده درصدد است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی پدیده های طبیعی در گرشاسب نامه را که خاصیّت سحرانگیز دارند، تحلیل نماید. نتایج پژوهش بیان گر این است که آیینه قدرت شفابخشی، سنگ قدرت ریزش باران و زایندگی زنان، کمربند افزون دهنده قدرت پهلوان، درخت قدرت شفای بیماران، و... پر پرنده شفای بیماران، چشمه شامل قدرت یاری گری و شفابخشی؛ گیاه دارای نیرویِ شجاعت و شفا بخشی، شادی آور و خواب آور؛ آب دارای قدرت حیات بخشی، گرز گرشاسب قدرت پهلوانی فوق العاده است. بنابراین می توان گفت پدیده های طبیعی سحرانگیز به عنوان فتیش و نیرو عمل می کند و روح موجود در آن ها نقش مانا و آنیمیسم دارند.
ارتباط و پیوند شرط و جواب شرط در اسالیب شرطی زبان عربی با تکیه بر آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اسلوب های شرط باید بین شرط و جواب تناسب برقرار باشد به عبارت دقیق تر جمله شرط باید سبب برای جواب شرط باشد؛ یعنی اولی مقدمه برای دومی باشد، همانند ارتباط مقدمه با نتیجه، یا ارتباط مسبب با سبب، اما در قرآن کریم مواردی وجود دارد که به ظاهر شرط سبب جواب نیست، که باید مورد کنکاش قرار گیرد و دلیل آن مشخص گردد. برخی معتقدند در جملههای شرطی وقوع جواب شرط متوقف بر وقوع فعل شرط است و این یک اصل است و گاهی اسلوب های شرطی از این اصل خارج میشوند؛ به طوری که جواب شرط مسبب از فعل شرط نیست. ما در این مقاله در پی آن هستیم که با بهره گیری از آیات قرآن ثابت کنیم در اسلوبهای شرطی بین شرط و جواب تناسب و ارتباط وجود دارد و جواب شرط مسبب از فعل شرط است و در آیاتی از قرآن که به ظاهر فعل شرط سبب جواب شرط نیست ممکن است جواب شرط در تقدیر باشد یا آنکه چنین آیاتی نیاز به تحلیل و بررسی دقیق دارند. یافتههای این تحقیق حاکی است که در اسلوب های شرط حتما باید بین شرط و جواب تناسب برقرار باشد و نظر برخی نحویان مبنی بر این که گاهی شرط از این اصل خارج می شود بدون توجه به معناشناسی است. در آیاتی از قرآن که به ظاهر فعل شرط، سبب جواب شرط نیست ممکن است جواب شرط در تقدیر باشد و به قصد ایجاز حذف شده است، و در برخی آیات جمله ای که به جای جواب شرط قرار گرفته جمله تعلیلیه (بیان علت) است.
رئالیسم از مکتب ادبی تا بازتاب اجتماعیات در ادبیات آسیب شناسی رئالیسم پژوهی در مقالات ادبی حوزه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین کاستی های بنیادین مقالاتی است که در باب رئالیسم در حوزه زبان فارسی، به نگارش درآمده اند. به این منظور، در گام نخست مقالاتی که در نشریات دانشگاهی کشور در باب رئالیسم منتشر شده و مدعی بررسی اصول رئالیستی در متون ادبی بوده اند، احصا شده است. سپس مطالب و یافته های این مقالات در مقایسه با مبانی و اصول رئالیسم و آرای رئالیست ها مورد سنجش قرار گرفته اند. مقالات مورد بررسی این پژوهش، ذیل سه گروه قابل دسته بندی است: دسته اول مقاله هایی را در بر می گیرد که رئالیسم و ویژگی های آن را به لحاظ نظری مورد بررسی قرار داده اند؛ دسته دوم مقالاتی هستند که اصول و مبانی رئالیسم را در یک اثر ادبی فارسی یا مجموعه ای از آثار یک نویسنده نشان داده اند؛ دسته سوم آثاری هستند که شاخصه های رئالیستی را در آثار ادبی به صورت تطبیقی واکاویده اند. نتایج بررسی نشان از آن دارد که به دلیل عدم توغل در مبانی نظری و بنیان های فلسفی، فروکاستن رئالیسم به عناصر داستان و یا بازتاب اجتماعیات در اثر ادبی، عدم تمایز میان معانی رئالیسم (مکتب ادبی، سبک داستان نویسی و ...)، خطاها و کاستی هایی بنیادین به مقالات رئالیسم پژوهی فارسی راه یافته است.
ساحت های دلالی و رمزگانیِ تصویر جلد کتاب های نقد و نظریه ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
13 - 30
حوزههای تخصصی:
تصویرها ازجمله نظام های نشانه ای اند که به مثابه «متن»، از دال ها و مدلول هایی ترکیب یافته و علاوه بر آنکه چونان «زبان» وسیله برقراری ارتباط هستند، دارای دلالت های ضمنی نیز توانند بود. با این ایده بنیادی، پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی فراهم آمده، دربردارنده این پرسش بوده است که آیا تصویر جلد کتاب های نقد و نظریه ادبی نیز قابل تأویل به معانی ثانویه ای تواند بود و اگر پاسخ «آری» است، این معانی ثانویه چه می تواند باشد؟ هدف، بیان این نکته بوده است که این تصویرها سرسری طراحی نشده و با تلقی نوینی که از نقد ادبی در سده بیستم به وجود آمده، پیونددادنی است. قرائت تصویرِ جلد کتاب های نقد و نظریه ادبی به شکل نشانه شناسانه و با ارجاع به نشانه شناسی سوسوری و پیرسی در کنار واکاوی آنها ازمنظر مطالعات فرهنگی و ایده های استوارت هال، رهیافتی به کشف ساحت های دلالی و رمزگانی آنهاست. پیش چشم قراردادن این تصاویر به مثابه متونی متشکّل از نشانه ها و سپس تحلیل دال ها و مدلول های این نظام های نشانه ای و انتخاب و ترکیب شان بر روی محورهای جانشینی و همنشینی، به این نتیجه رهنمون شده است که رمزگان متن در ساحت تلقّی نوپدیدی که در قرن بیستم از نقد ادبی به وجود آمده است، چگونه عمل می کند؛ قرائت تصویر جلد برگردان فارسی کتاب های «نظریه های نقد ادبی معاصر»(تایسن) و «راهنمای نظریه ادبی معاصر» (سلدن و ویدوسون) و تصویر جلد کتاب های «نظریه و نقد ادبی: درسنامه ای میان رشته ای» (پاینده) و «نقد ادبی: نظریه های ادبی و کاربرد آنها در ادبیات فارسی» (تسلیمی)، از منظر نشانه شناسی، نشانگر نحوه عملکرد دال ها و مدلول ها در پیوند با رمزگان نقد ادبی نظریه مدار در لایه ثانویه دلالت است.
Problématique de l’énonciation conflictuelle dans Le Retour au désert et Roberto Zucco de Bernard-Marie Koltès(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La fiction théâtrale novatrice de B.-M. Koltès qui a marqué la scène de représentation française des années 80, est connue chez la critique littéraire contemporaine pour la poétique de dispute et de conflit dans une dimension fort argumentative - polémique. La rhétorique judiciaire -énonciative de Koltès tient son originalité de ce qu’elle a excellemment su accorder la priorité à la voix et la parole du personnage, afin de condamner par le moyen du langage la brutalité et la violence de la condition humaine qui tourne dérisoirement au tragique. Ce qui est remarquable dans l’œuvre littéraire de Koltès, c’est nécessairement et d’une manière expressive et métaphorique, la verbalisation de rapports (de force) tenus entre les personnages qui ne s’accordent en rien dans un monde où tout sent la haine, la désagrégation, la solitude, le désespoir, la souffrance, etc. L’objectif principal de cette étude est d’analyser, dans une approche linguistique-conversationnelle l’engendrement de la parole conflictuelle koltésienne dans ses deux dernières pièces, Le Retour au désert et Robert Zucco, trahissant à la fois toutes les deux, la notion socio-philosophique de la controverse et la non-communication au sens logique du terme chez les êtres scéniques qui n'ont rien à signifier de leur vie frappée de violence.
بررسی استعاره مفهومی مرگ در شعر هرمز علی پوربر اساس دیدگاه های لیکاف و جانسون
حوزههای تخصصی:
تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
90 - 104
حوزههای تخصصی:
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار می آید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرن های 5 و 6 و 7 می پردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشه ورز، از پایه های رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را می سازد و باعث کمال روح و معرفت او می شود، درک این درد نه تنها رنج آور نیست، بلکه لذت بخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان می شود و سپس انسان را به آگاهی می رساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد می کند.
واکاوی گرایش های ریخت شکنانه در ترجمه عربی محمد نورالدین از رباعیات خیام با تکیه بر دیدگاه آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رباعیات خیام دربرگیرنده پرسش های اساسی درباره انسان و هستی است که توجه مخاطبان را به خود جلب کرده و باعث شده تا به زبان های بسیاری ترجمه شود. محمد نورالدین از مترجمانی است که رباعیات خیام را به زبان عربی ترجمه کرده است. وی گاهی متأثر از باورها و اندیشه های موجود در جامعه خود در انتقال مفاهیم رباعیات به عربی به تغییرات ریخت شکنانه روی آورده است. آنتوان برمن تأکید دارد که در ترجمه هر متن بیگانه باید حالت غریبگی اش در زبان مقصد را حفظ کرد و هرگونه حذف، اضافه و یا تغییر در آن، تحریف متن اصلی به شمار می رود. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی گرایش های ریخت شکنانه در ترجمه محمد نورالدین از رباعیات خیام براساس نظریه آنتوان برمن پرداخته است و هفت گرایش ریخت شکن که عبارت اند از: منطقی سازی، واضح سازی، اطناب، تفاخرگرایی، تضعیف کیفی متن، تضعیف کمی متن و تخریب شبکه معنایی زیرمتنی را بررسی کرده تا میزان پایبندی محمد نورالدین به متن مبدأ و موفقیت وی در انتقال مفاهیم و معنای کلمات را مشخص کند. یافته های پژوهش نشان می دهد مترجم با ترجمه نکردن بعضی از کلمات یا انتخاب معادلی که از لحاظ غنای معنایی به سطح واژه مبدأ نمی رسد، باعث تضعیف کمی و کیفی متن شده و با تغییراتی که در ساختار جملات و علائم نگارشی به وجود آورده به منطقی سازی دست زده و با افزودن توضیحاتی به متن و گرایش به زیباسازی متن مقصد به واضح سازی و تفاخرگرایی روی آورده و با تغییراتی که در معنا و مفاهیم ایجاد کرده، اندیشه های عرفانی و اجتماعی خود را در آن جای داده است.
واکاوی مفهوم «احسان» در دیوان صائب تبریزی
حوزههای تخصصی:
بررسی مضامین اجتماعی آثار هر شاعر یا نویسنده ای می تواند بیان گر گرایش های اجتماعی آن شاعر یا نویسنده باشد، گرایش هایی که نشأت گرفته از شرایطی است که هنرمند در آن زندگی می کند، بنابراین برای شناخت هر شاعر یا نویسنده ای باید به بررسی گرایش های اجتماعی او پرداخت. سرمایه اجتماعی در ادب فارسی دارای مفاهیم و مضامین فراوان است و شاکله اصلی هر موضوع ادبی را تشکیل می دهد؛ چرا که مفاهیم، واژه ها، علایم، نشانه ها و نمادهای ادبی هر کدام به نوعی با سرمایه اجتماعی پیوند خورده است. شاخص هایی چون احسان، اعتماد، امید، انصاف، صبر، صلح، عدل، عقل و جز این موارد هر کدام جزئی از سرمایه های اجتماعی هستند. هدف از پژوهش حاضر این است که با بررسی کاربردهای خاص و متنوع از مفهوم احسان که صائب در حیطه آن فراوان به نظریه پردازی پرداخته است به این پاسخ برسیم که دیدگاه صائب نسبت به مسایل اجتماعی در جامعه چگونه است؟ صائب تبریزی برجسته ترین شاعر سبک هندی است که دیوان او مملو از مسایلی است که از زمینه های اجتماعی نشأت گرفته است. از آن جا که اجتماع و مسایل مرتبط با آن یکی از ویژگی های شعری صائب است، وی توجهی خاص به مسایل اجتماعی عصر خود داشته و کیفیت روابط و پرداختن به امور مرتبط با انسان ها، مشکلات و مسایل جامعه عصر خود را در استخدام تصویرسازی شعری درآورده است.
Trilogy of Identity Transformation: Reading David Foster Wallace’s Novels(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۳, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۱
143 - 158
حوزههای تخصصی:
The progression of culture and literature in the three subsequent eras of Modernism, Postmodernism and Post Postmodernism since the late-20th-century can be considered as one of the vivid factors that has led to the chain of transformation of man. In Modernism, the superiority of authentic and governmental power over people was dominant and later in the era of Postmodernism or the late capitalism, the notion of fragmentation controlled the life of the people; but in the third one, Post Postmodernism, a freshgenus of humanism was introduced by innovative authors such as David Foster Wallace who, in his philosophy of writing, illustrates not only the pain and limitations of man but also the healing instruments. Philosophically speaking, through the critical gates of Wallace’s philosophy, the subjectivity of man is given a niche, and thanks to the opportunity he has gained in the social networks, he could have made it possible to create a type of sharing and mutual communication amongst the fragmented individuals. That is to say, all alienated and limited individuals can have the role of active agents, communicators, and producers instead of being passive watchers, readers, and one-way communicators organized by the structures of the past eras. Therefore, the present study aims to investigate David Foster Wallace’s (1962-2008) trilogy—The Broom of the System (1987), Infinite Jest (1996), and The Pale King (2011)—according to his philosophy of Post postmodernism.
مطالعه تطبیقی عناصر روایی منابع و اثر اقتباسی فیلم پری بر اساس الگوی روایت شناسی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
53 - 83
حوزههای تخصصی:
نظریات روایت شناسی، معیار روش مندی برای تحلیل روایت داستانی به حساب می آیند. در نظریه روایت شناسی گریماس ژرف ساخت روایت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این پژوهش الگوی روایت شناسی گریماس معیاری برای مطالعه عناصر روایی در منبع و اثر اقتباسی و مطالعه تطبیقی بین آن ها قرار می گیرد. فیلم پری داریوش مهرجویی با اقتباس از آثار سلینجر ساخته شده است و در میان آثار اقتباسی سینمای ایران جایگاه مناسبی دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. به روش کتابخانه ای و با رویکرد گفتمان رشته ای (اقتباسی) انجام گرفته است و در آن از روش استنباطی (کیفی ) و در بعضی موارد از روش کمی استفاده می شود. نتایج ، تغییرات خط روایی داستان و فرایندهای روایی به کار رفته در تبدیل منبع به اثر روایی را نشان می دهد. با استفاده از الگوی کنشی گریماس، فیلم پری را می توان در هشت اپیزود مورد مطالعه قرار داد. تقریبا در بیشتر موارد، هر شش عنصر روایی الگوی کنشی گریماس یافتنی است. اپیزودها درصد انطباق بالایی بین عناصر روایی منبع و اثر اقتباسی را نشان می دهد
بررسی مقایسه ای پیوند دین و سیاست در کتاب علم سعادت و سیرالملوک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
119 - 138
حوزههای تخصصی:
کتاب علم سعادت در سال 1070میلادی درست یک سال پس از باز شدن دروازه های آناتولی به روی ترک ها در جنگ ملازگرد به وسیله یوسف خاص حاجب به رشته تحریر درآمد. این اثر که در زبان ترکی باستانی به معنای علم اداره دولت به کار می رود، طی قرون متمادی، مهم ترین کتاب راهنمای بسیاری از دولتمردان و سلاطین بوده است. این کتاب، از نظر عنوان، شباهت های نزدیک با سیاست نامه یا سیرالملوک خواجه نظامّالملک طوسی دارد. سیاست نامه یکی از ارزشمندترین آثار سده پنجم زبان و ادبیّات فارسی است که علاوه بر آنکه در ادبیّات فارسی حائز اهمیّت است، در متون تاریخی و حقوق عمومی نیز اهمیّت فراوانی دارد. بخش هایی از این اثر، مرتبط با اصول و آیین ملک داری براساس شریعت است. در این پژوهش، تلاش شده است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای، وجوه افتراق و تشابه مطالب دو کتاب در رابطه با موضوع پیوند دین و سیاست، بازنمایاند و از این راه، تفاوت اندیشه سیاسی دو نویسنده را تا حدّ امکان مشخص نماید. با بررسی این دو اثر این نتیجه حاصل گردید که سلاطین ترک در طول تاریخ از شاه آرمانی به سلطنت متغلبانه و از دین یاری به دین پژوهی، تغییر ماهیّت دادند و با توجّه به روحیه جنگ سالارانه آن ها و در جهت تجدید نظم کهن ایرانی، با نفوذ وزرا سعی شد که اقتدار پادشاهان قراخانی و سلجوقی در مجرایی قانونی و نظام مند محدود شود.