فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
251-259
حوزههای تخصصی:
:مناظر و فضاهای سبز شهری از مهم ترین اماکن موجود در شهرها هستند، که می توان با برنامه ریزی مناسب می توان از این اماکن نهایت بهره را برد. امروزه با گسترش شهرنشینی و دوری افراد جامعه از طبیعت، مشکلات روحی و روانی زیادی گریبان گیر مردم شده است، لذا هدف از نگارش این تحقیق به نمایش گذاشتن ظرفیت فوق العاده مناظر و فضاهای سبز شهری در بهبود و برطرف نمودن مشکلات روحی افراد جامعه می باشد که با مراجعه و استفاده از این اماکن سلامتی خودشان را تضمین می کنند.برای انجام این تحقیق از مرور منابع کتابخانه ایی و طرح پرسشنامه به صورت آنلاین و پخش نمودن آن در فضای مجازی بین افراد مختلف استفاده شده است، که با بررسی منابع و پاسخ های داده شده افراد در مورد ده شاخص مطرح شده در پرسشنامه که عبارتنداز:حس تعلق، حس آرامش، سلامت جسمی، ارتقای کارایی و راندمان عملکردی، مشارکت های دوستانه جهت حل مشکلات، شرکت در ورزش های گروهی، رهایی از آلودگی های شهری، انجام تفریحات و دیدارهای دوستانه، حس امنیت و آسایش و افزایش دقت و تمرکز، می توان گفت که افراد، غالب شاخص های مطرح شده در تحقیق را مفید و موثر در مراجعه به مناظر و فضاهای سبز شهری و بهبود سلامت روانی دانسته اند.به طور کلی می توان نتیجه گیری کرد که تأثیر مناظر و فضاهای سبز شهری در سلامت روحی و روانی افراد جامعه مطابق تحقیقات گذشته و داده های استخراج شده در این تحقیق بسیار قابل توجه بوده و نقش بسزایی را ایفا می نماید.
تحلیل نقش رویکردهای شهری در پاسخ به تغییرات اقلیم با تاکید بر شهرسازی بیوفیلیک، مورد پژوهی: شهر تنکابن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
147 - 163
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در قرن حاضر تغییر اقلیم به یکی از مهمترین چالش های جهانی تبدیل شده است که عمدتا ناشی از فعالیت های انسانی و همچنین عدم توجه به عواقب زیست محیطی آن می باشد. پیامدهای منفی تغییرات اقلیمی در سطوح مختلف محلی تا بین المللی باعث شده است تا در سال های اخیر اقدامات متعددی در پاسخ به این تغییرات در قالب کاهش یا انطباق اقلیمی صورت گیرد. در این راستا، برخی از رویکردهای شهری با بهره مندی از اصول خود به این چالش ها پاسخ داده اند که شهرسازی بیوفیلیک یکی از این رویکردها می باشد. شهر بیوفیلیک با بهره مندی از عارضه های طبیعی ضمن ارتقای کیفیت محیط زیست شهری می تواند در پاسخ به چالش های حاصل از تغییرات اقلیمی موثر واقع گردد. هدف: تحقیق حاضر به بررسی ماهیت تغییرات اقلیم و مرور رویکردهای شهر فشرده، شهرسازی آبی، شهر کربن خنثی، شهر انرژی تجدیدپذیر و شهرسازی بیوفیلیک می بپردازد و قابلیت های بیوفیلیکی شهر تنکابن (به عنوان نمونه موردی) را در پاسخ به تغییرات اقلیمی مورد سنجش قرار می دهد. روش: این تحقیق دارایروشی توصیفی و تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی، مشاهدات و پیمایش می باشد. برای تحلیل نیز از تکنیک متاسوات استفاده می شود. یافته ها: در میان یازده قابلیت بیوفیلیکی پاسخگو به تغییرات اقلیم در شهر تنکابن دو قابلیت "حفاظت از فضای سبز و جنگل های شهری" و "برنامه های سبزسازی شهری" بیشترین تاثیر را در پاسخ به تغییرات اقلیمی به ویژه وقوع سیل دارند. همچنین اولویت دادن به توسعه زیست محیطی در طرح های توسعه شهری در نواحی ساحلی همچون تنکابن می تواند بسترهای لازم جهت غلبه بر چالش های اقلیمی را فراهم سازد. نتیجه گیری: بهره مندی از قابلیت های رویکرد شهر بیوفیلیک می تواند در جهت مقابله با تغییرات اقلیمی در شهرهای ساحلی شمال ایران نظیر تنکابن، موثر باشد. قابلیت های بیوفیلیکی این شهرها به ویژه جنگل ها و فضای سبز شهری، نقش مهمی در کاهش پدیده گرمایش و بروز سیل دارند.
نقش و جایگاه ارزش و قابلیت های فرهنگی تاریخی در قوانین و سیاست گذاری حفاظت شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
171 - 187
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تا پیش از مشروطه، گسترش و حفاظت در شهرهای ایران روندی سنتی و آیینی داشت و امور مربوط به آ ن ها، بر اساس اصول بر آمده از تجربه بودند، ولی با شروع حرکت های اصلاحی، نگرش به شهر تغییر کرد؛ شکل گیری مجلس شورای ملی و تصویب قانون بلدیه نقطه عطفی در مفهوم جدید از شهر محسوب می گردد؛ در تعریف جدید، قوانین از ابزارهای مهم شهری می باشد و به عنوان بازوی حمایتی برای توسعه و حفاظت از شهر عمل می کند. به نظر می رسد شکل گیری قانون در شهرهای ایران تا حدودی توانسته است کاستی های چندی را برطرف نماید، ولی تطبیق آن ها با ارزش های فرهنگی–تاریخی نشان می دهد عملیاتی کردن قوانین مذکور، در موارد بسیاری همسو و هم جهت با ارزش های فرهنگی تاریخی نبوده اند. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی این مسئله است که تصویب قوانین و مقررات مذکور تا چه اندازه در راستای ارزش های فرهنگی–تاریخی بوده و آیا تصویب آن ها توانسته است ارزش های توسعه ای و فرهنگی را در کالبد شهر متجلی سازند؟ روش: پژوهش جاری از نوع پژوهش های بنیادی-نظری می باشد و روش تحقیق، تفسیری-تاریخی است که تحلیل ها و استدلال های کیفی برای نتیجه گیری استفاده شده است. یافته ها : در این پژوهش ابتدا قوانین و سیاست گذارهای مصوب در زمینه حفاظت شهری مطالعه گردید و با ارزش ها و قابلیت های فرهنگی تاریخی به دست آمده تطبیق داده شد و نقشی که ارزش های فرهنگی تاریخی در دوره ها و رویکردهای مختلف مداخله شهری داشته است؛ مشخص گردید. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که لازم است اولاً بین بافت تاریخی فرهنگی و سایر بافت های شهری قدیم یا کهن، تفاوت وجود داشته باشد و ثانیاً قوانین و مقررات مداخله در بافت های با ارزش مبتنی بر ارزش ها و برای متجلی ساختن ارزش ها در زمان حال باید طراحی و تدوین گردد و ثالثاً متناسب با نیازهای روز هر جامعه قوانین و مقررات مداخله مورد بازبینی قرار گیرند.
جایگاه روددره های تهران به عنوان مهمترین لبه های طبیعی شهر در سند بالادستی (طرح جامع) شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ارتباط مستقیم شهر و طبیعت منجر به ظهور لبه هایی طبیعی در شهر می شود. مسئله این پژوهش، با مطالعه سند بالادستی مدیریتی شهر تهران، یافتن جایگاه روددره های شهر تهران به عنوان مهم ترین لبه های طبیعی در این شهر است. این مطالعه و نقد وضع موجود با رجوع به مطالعات انجام شده درباره این لبه ها در حوزه منظر صورت گرفته است. همچنین با نگاهی به اسنادی که به نحوی حضور لبه هایی طبیعی در آنها موضوعیت داشته اند، سعی در مطالعه نوع نگاه آن اسناد به این عناصر منظر شهری داشته است.هدف پژوهش: این مطالعه با درنظرگرفتن این مواضع به عنوان لبه های طبیعی به دنبال شناخت و بررسی جایگاه آنها در اسناد و ضوابط شهری تهران است.روش پژوهش: این پژوهش با روش کیفی و تحلیل محتوای اسناد به دست آمده به روش مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. این مطالعات در حوزه مبانی نظری، اسناد و نمونه طرح های خارجی صورت گرفته است.نتیجه گیری: در سطح کلان مقایسه نگاه موجود به روددره های شهر تهران به عنوان مهم ترین لبه های طبیعی در شهر با مبانی علم منظر و همچنین بررسی نمونه هایی از لبه های شهری در اسناد توسعه ای در مقیاس های مختلف بیانگر عدم توجه به ابعاد فرهنگی یا هویتی لبه های طبیعی و زیبایی شناسانه روددره های شهر تهران در سند طرح جامع شهر است. در ذیل این دو بعد، مسائلی چون مشارکت عمومی و توجه به ذهنیت شهروندان از روددره ها در بعد فرهنگی، و موضوعاتی مانند توجه به نقش کریدور دید بودن آنها و چشم اندازهای مربوط به این لبه های طبیعی در جنبه زیبایی شناسی، مباحث مطرح شده در اسناد خارجی است که قابل بارگزاری بر لبه های طبیعی در شهر تهران نیز است. در سطح میانی و عملیاتی نیز این مطالعه نشان دهنده نگاه شعاری و منقطع در مقیاس های پایین دست به روددره ها به عنوان پهنه های سبز وسیع و اثرگذار است. تحلیل محتوایی و رجوع به مبانی شکل گیری طرح هایی چون طرح جامع نشان می دهد با چنان مبنای فکری و فلسفی ای، جایگاه قائل شده برای لبه های طبیعی در شهر امری ناگزیر و برآمده از تفکر مدرنیستی آن دوران است.
مفهوم شهرسازی استعماری در ایران نمونه موردی: آبادان در دوره استعمار نفتی بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۸
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کشف نفت و حضور بریتانیا تحت لوای شرکت نفت بریتانیا- پارس در فرایندهای اکتشاف و استخراج نفت در منطقه جنوب غرب ایران و به طور ویژه خوزستان در ابتدای قرن بیستم میلادی، تجربه ای استعماری را در این منطقه رقم می زند که در کنار تمام جنبه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن، الگویی از شهرسازی استعماری را در ایران پدید می آورد که در آبادان به عنوان مرکز فعالیت های مرتبط با استعمار نفتی بریتانیا بروز می یابد.هدف پژوهش: مطالعه چگونگی تأثیرات دیدگاه های استعماری بر ساختار شهری آبادان به عنوان نمونه ای از شهرسازی استعماری در بستر جغرافیایی ایران هدف اصلی پژوهش حاضر است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تحقیقی تفسیری-تاریخی تلاش می کند به سؤالات مطرح شده در راستای اهداف این پژوهش پاسخ دهد. روش جمع آوری اطلاعات در فرایند مطالعاتی، عمدتاً بر روش کتابخانه ای متکی است که شامل منابع نوشتاری، نظیر کتب، مقالات و همچنین منابع تصویری مانند عکس های تاریخی و نقشه شهرسازی می شود. همچنین از طرف دیگر، نویسندگان از تجربه زیستی خود در آبادان، در فرایند مطالعاتی و تحلیلی مقاله بهره گرفته اند.نتیجه گیری: استفاده از اصول زون بندی شهری، کمربند سبز جداکننده در قالب اصول باغ شهر، بلوک بندی منتظم شهری و استفاده از میادین شهری به عنوان مفصل گاه شهری از جمله اقدامات اصلی شهرسازی استعماری در آبادان بوده است که عمدتاً با هدف افزایش سطح کنترل و نظارت بر بخش های مختلف شهری اتخاذ شدند. همچنین این پژوهش مشخص نمود که شهر استعماری آبادان از یک طرف به مثابه شهری «پانوپتیک» (سراسرنما) و از طرف دیگر به مثابه شهری دوگانه از نظر کالبدی، فضایی-اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی قابل تفسیر است.
سیر تحولی محله و سرای محله از ابتدا تا کنون جهت تعاملات اجتماعی
حوزههای تخصصی:
محله فرصتی است جهت دیدار و ایجاد روابط همسایگی در دل شهر؛ که فضایی باز برای اجتماع مردم و کم و بیش بناها و فضاهایی با کارکردی متناسب با معماری و سبک های مختص به آن منطقه ساخته می شود. پیرامون محله بناهایی قرار می گرفت که از نظر کارکردی و کالبدی وابسته و متعلق به محله بود. این مطالعات برگرفته از منابع علمی و کتابخانه ای و با تکیه بر نظرات اندیشمندان و صاحب نظران گردآوری گردیده؛ و روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و تحلیل محتوا بوده که به عوامل و مؤلفه های موضوع تحقیق پرداخته شده است. هدف از این تحقیق درک محله با توجه به گسترده شدن شهرها و مشکلات شهرنشینی تا بستری جهت احساس تعلق و محلی جهت تعاملات اجتماعی جهت افراد باشد. با توجه به نتایج حاصله محله می تواند عاملی جهت ارتقای تعاملات اجتماعی با توجه به وسعت محله به وجود آورد و می تواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در اجتماع تأثیرگذار و موجب تعاملات اجتماعی در افراد گردد و در نهایت موجب پایداری اجتماعی جهت انتقال به آیندگان باشد.
طراحی بیمارستان مبتنی بر رویکرد معماری زمینه گرا (تعامل کالبد با محیط)
حوزههای تخصصی:
معماری زمینه گرا رویکردی است، مبتنی بر ظرفیت های بالقوه موجود و تاکید بر این نکته که به جای توجه صرف به استانداردهای برگرفته از رهیافت های نوگرا که ناشی از دیدگاهی خطی است، از دیدگاه جامع نگر به طراحی نگریسته شود. در این پژوهش به بعد کالبدی از ابعاد رویکرد زمینه گرایی پرداخته گردید. این معماری با تأکید بر زمینه گرایی اشاره به ایجاد نوعی هماهنگی و یکپارچگی بین بنا و محیط پیرامون خود دارد که در جنبه های فیزیکی، منظر و فرمال خود قابل رویت است. هدف از این پژوهش کاربست تئوری زمینه گرایی در طراحی بیمارستان از یک سو در جهت کمک به بهبود درمان بیماران و از سوی دیگر ارتقاء منظر شهری می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی بوده و به صورت مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. نتایج نشان داد، تاثیرات شاخص های به دست آمده از پژوهش شامل پوشش گیاهی، رنگ، کاربری، ترکیب احجام، فرم و شکل داخل محیط درونی بیمارستان و روابط فضایی مناسب می تواند تا حدودی از تنش ها و اضطراب بیماران کم کند. از سوی دیگر کاربست شاخص های به دست آمده از پژوهش شامل اقلیم، جنس مصالح، لفافه فضایی، تراکم، نوع اتصال به زمین، توپوگرافی، جهت گیری، خط آسمان در طراحی بیمارستان ، می تواند در ارتقاء کیفیت منظر شهری موثر واقع گردد.
مفهوم حیاط در ساماندهی فضاهای خانه های قاجاری تهران
حوزههای تخصصی:
معماری داخلی سبک قاجاریه بسیار باشکوه است و تزئینات بخش اندرونی آن بسیار غنی تر از بخش بیرونی است و این نشان از درونگرایی در این خانه هاست. حیاط نقش بسیار تعیین کننده ای در جهت برآوردن نیازهای مادی و معنوی، در این خانه ها داشته است و معمولا بقیه فضاها پیرامون حیاط شکل می گرفته ند و همواره حیاط به عنوان یک الگوی پایدار در معماری سنتی به شمار می رفته است. به این ترتیب نیاز به طبیعت، زیبایی، معاشرت با اقوام و دوستان و ایجاد محیطی خلوت، امن وآرام در ارتباط با حیاط های مختلف (اندرونی، بیرونی و نارنجستانی) صورت می پذیرفته است. هدف از تحقیق، بررسی چگونگی تاثیر حیاط در معماری سنتی ایران (دوره قاجاریه) و ساماندهی فضاها توسط آن می باشد. روش تحقیق در این مقاله به صورت توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای می باشد، پس از مطالعه و بررسی انواع حیاط از نظر کارکرد و نقش آن درخانه های سنتی (قاجار در تهران)، نگارش مقاله صورت پذیرفته است. مقاله بر آن است تا ارتباط فضاهای مختلف با حیاط، ایجاد خلوتگاه، اندرونی و بیرونی، شکل گیری فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی و محرمیت در خانه های سنتی تهران را بررسی و تحلیل نماید. نتیجه حاصل به خوبی نشان می دهد که در فضاهای داخلی خانه های سنتی قاجار، از فضای سبز، طبیعت و شفافیت آب با تعبیه باغچه و طراحی حوض های متنوع بهره کافی را برده اند و تمام مایحتاج اهل خانه از نظر روانی و فیزیکی در درون خانه تامین می شده است. در اکثر مواقع با ایجاد حیاط مرکزی به عنوان اندرونی و همچنین حیاط های کوچک (نارنجستانی) برای نورگیری و حیاط بیرونی که مختص به مردان بوده است سعی داشته اند حریم خصوصی خانه را هر چه بیشتر حفظ نمایند و حتی در بعضی مواقع ورودی های مجزا برای زنان و مردان در نظر می گرفتند. در تمام این خانه ها حیاط یک عنصر مشترک می باشد و تفاوت آن در نحوه ارتباط و تنوع های کارکردی و فرمی می باشد و این امر موجب زیبایی و تنوع خانه های ایرانی می شده است.
انجماد ویرانه های مالیخولیایی: تحلیل روانشناختی مضامین نقاشیهای دوره سوم ایران درودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
5 - 12
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «دوره یخبندان» از مهمترین دوره های کاری «ایران درودی» است. دوره ای که از اواخر دهه پنجاه آغاز و تا دهه شصت ادامه می یابد. «ازدست دادن» و «فقدان» از مضامین تکرارشونده آثار این دوره هستند. در این مقاله با اتخاذ رویکردی «روان شناختی» و با بسط نظری مفهوم «سوگ» و «مالیخولیا» کوشش شده است پرتویی بر وجهی از محتوای مستتر در این آثار افکنده شود. ازاین رو با تمرکز بر مشابهت های فرمی و موضوعی نقاشی های این دوره، «چگونگی» تجسم «سوگِ مالیخولیایی» در این آثار بررسی شده است.هدف پژوهش: این مقاله از منظری روان شناختی در پی تفسیری بر «چگونگی» کاربستِ فرم ها و موضوع های ناظر بر مفهوم «فقدان» در آثار دوره سوم ایران درودی است.روش پژوهش: در این مقاله به روشی توصیفی-تحلیلی به بررسی فرم و موضوع در آثار دوره سوم (اواخر دهه پنجاه و دهه شصت) ایران درودی پرداخته شده است و داده ها به شیوه «کتابخانه ای» گردآوری شده اند.نتیجه گیری: در آثار دوره «یخبندان» درودی، تجسمِ خسران های شخصی (مرگ عزیزان) و اجتماعی-تاریخی (شکوهِ ازدست رفته وطن) به هم آمیخته اند و تمنای نقاش در حفظ و جاودان کردن ابژه ازدست رفته به اشکال گوناگون تجسم یافته است. تصویرِ «ویرانه ها» در افقِ بیکران˚ که ساختار غالب آثار این دوران را تشکیل می دهند، واجدِ ارجاعاتی مؤکد به «وطن» و بازنمایی «ازدست دادن» آن است. در این آثار برای «جاودانی» و «ابدی» نمودن ابژه های ازدست رفته، فرم ها در پرده ای از یخ قرارگرفته و منجمد شده اند.در این بازنمایی ها علاوه بر تأثیر مرگ عزیزان، تبعید خودخواسته از وطن و جنگ تحمیلی دهه 60، رگه هایی از گفتمان «باستان گرایی» بازمانده از دوران پهلوی نیز مشهود است. تکرارِ پیوندِ مفاهیمی مانند «مرگ»، «ویرانه»، «وطن»، «جاودانگی» و «ابدیت» در زمینه این آثار دلالت بر نوعی «سوگ مالیخولیایی» دارد؛ در این زمینه می توان آثار دوره یخبندان درودی را در امتداد تجسم گونه ای «زیباشناسی فقدان» تعبیر کرد.
تفسیرِ مفهومِ مَشهدْ و بررسیِ سازواره ایِ آن با الگویِ شبستانِ نُه گنبد؛ مطالعه ی موردی: مشهد حاجی پیاده بلخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله در پی شناختِ مفهوم مشهد و بررسی الگوی فرمی آن است. برایِ دستیابی به این شناختْ مصادیقِ مختلف تحلیل گردیده و الگو، مبانی و ریشه های هر یک موردِ مطالعه قرار گرفته است. بررسی الگوهایِ فُرمیِ مشهدْ حاکی از دو گونه ی، قبه ای و شبستان نُه بخشی است. بخشِ مطالعه موردیِ پژوهش به توصیفِ مشهد حاجی پیاده بَلخ به عنوانِ مصداقی با الگو و کارکرد مشابه اختصاص دارد. هدفِ تحقیق، تبیینِ مفهوم مشهد از جنبه ی ساختاری-عملکردی و بررسی سازواره ایِ آن با الگوی شبستان نُه گنبد است؛ که با روشِ تفسیری-تاریخی و مورد کاوی در پی پاسخ به سه سؤال است: 1)به لحاظِ عملکردیْ چه مفاهیمی از کاربردِ مشهد قابل بازخوانی است؟ 2)چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبد با مفهوم مشهد و سیرِ تکامل و تداوم آن وجود دارد ؟ 3)به عنوانِ یک مطالعه موردی: بنابر تفسیرِ تاریخیِ مشهد حاجی پیاده بلخ، چه سازواره ای بین شبستان نُه گنبدیِ آن با مفهوم مشهد وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان داد که مفهومِ مشهد، الزاماً اشاره ای صرف به آرامگاه نیست؛ بلکه می تواند واجد صُورتی نمادین و یادمانی هم باشد که در بسیاری از مصادیقْ مُقدم بر جنبه زیارتگاهی آن است. در مواردی مفهومِ مشهد همراه با الگوی شبستان نُه گنبد ساختار می یابد. همچنین این تحقیق، مشهد حاجی پیاده بلخ را در هر سه دوره یِ ساخت و تغییر، دارای هویتی متناظر با مفهوم مشهدْ می یابد.
نقش طرح واره های ذهنی در تولید فضا (نقد سه گانه ی فضایی لوفور از منظر مکتب ویگوتسکیایی شناخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ی تولید فضای لوفور از اثرگذارترین نظریه ها بر مطالعات فضایی بوده که به رابطه ی میان ذهنیت ساکنان شهر و فضای شهری توجه دارد. با این وجود، سه گانه ی عمل فضایی، بازنمایی های فضا و فضاهای بازنمودی یا تمثیلی که در آن نظریه طرح شده است، از آن جهت که چگونه دلالت های نشانه شناختی در فضا، به ایجاد معانی در ذهن می انجامد مساله ساز بوده، و از منظر علم روان شناسی شناختی دقیق نیست. هدف از این مقاله، نقد سه گانه ی لوفور و توضیح فرایندِ اندیشه و بازنمایی واقعیت در ذهن با بهره گیری از مکتب ویگوتسکی در روان شناسی شناختی و به کارگیری مدل طرح واره ی ذهنی است. با نقد نظریه ی لوفور و نشان دادن کژی های آن، نهایتاً با به کارگیری مدل طرح واره های ذهنی به این پرسش پاسخ داده می شود که فضای شهری در رابطه با آگاهی و ذهنیتِ ساکنانش چگونه تولید می شود؟ روش شناسی این مقاله برپایه ی دو رویکرد روش شناختی کلان نگاشته شده است: رویکرد سیستمی در شناخت شناسی، و ساختمند گراییِ هستی شناختی؛ با تاکید بر این موضوع که پدیده های اجتماعی و فضایی را باید در روند تکامل، تکوین و زوال شان در طول تاریخ بررسی کرد؛ که همان روش دیالکتیک است. نتیجه ی حاصل از یافته ها و بحث نشان می دهد که دلالت های نشانه شناختی در فضای زیسته نه به صورتِ شاعرانه ای که در بیان لوفور نهفته است، بلکه از طریق نقشی که مفاهیم و روابطِ میانِ آن ها در قالب طرح واره ها در روان انسان دارند برقرار می شوند. همچنین شناخت شکل گیری و دگرگونی فضا مستلزم مطالعه ی طرح واره های انسانِ قصدمندِ کنشگرِ اجتماعاً رشد کرده ای است که آگاهی اش به وساطتِ سیستم های نشانه شناختی و ابزارها شکل گرفته و البته در گذر زمان تغییر می پذیرد. از آن جا که آگاهی هر فرد متاثر از گروه اجتماعی است که فرد عضوی از آن است، در مطالعات فضاهای شهری، باید طرح واره های ذهنی گروه های اجتماعی را درباره ی فضایی معین مطالعه کرد.
بررسی عوامل کالبدی مؤثر بر رضایتمندی در رستوران (نمونه موردی: رستوران چوجی)
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی و نیمه عمومی، نظیر رستوران ها و کافه ها، نقش مهمی در زندگی روزمره افراد داشته و سبب شکل گیری تعاملات اجتماعی، میان آن ها می شود. امروزه رسالت واقعی سازمان ها، درک نیازها و خواسته های مشتریان و ارائه راهکارهایی است که رضایت مشتریان را در پی داشته باشد. زیرا با افزایش روزافزون رقابت در صنعت رستوران داری، یکی از عوامل موفقیت و سودآوری، رضایت مشتری است. برتری در بازار فقط با تأمین رضایت مشتری صورت می پذیرد که با طراحی مناسب فضا ها و نوآوری در خدمات و کیفیت، به دست می آید. رضایت مشتری از اهداف اساسی هر سازمان است و مشتریان راضی، کلید موفقیت هر سازمان به شمار می روند. لذا پژوهش حاضر، با هدف بررسی و مطالعه عوامل مؤثر بر رضایتمندی مشتریان در رستوران و به طور خاص عوامل کالبدی مؤثر بر این رویکرد به این پرسش پرداخته است که چه عوامل کالبدی در طراحی داخلی رستوران بر ایجاد و ارتقاء رضایتمندی مؤثر است؟ این پژوهش از نظر ماهیت داده ها یک پژوهش کیفی است، بنابراین ابتدا دیدگاه های مختلف نظریه پردازان را مورد بررسی قرار داده، به مدل مفهومی پژوهش به صورت نمودار دست یافته و سپس به تحلیل رستوران چوجی به عنوان نمونه موردی پرداخته شده است و نتایج به دست آمده، به صورت جدول ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملی همچون عوامل کالبدی، محیطی، عملکردی، اجتماعی، معنایی و احساسی، اقتصادی و عامل زمان بر رضایت مشتریان در صنعت رستوران داری مؤثرند و عوامل کالبدی با شاخص هایی نظیر نور، رنگ، چیدمان و پیوند با طبیعت در طراحی داخلی رستوران و افزایش رضایتمندی مشتریان بسیار مهم و تأثیر گذار می باشند. از دیگر نتایج به دست آمده می توان به این امر اشاره کرد که در نمونه مورد بررسی، عامل کالبدی چیدمان به دلیل حفظ حریم شخصی و تفکیک صحیح فضاهای خصوصی، خانوادگی و دوستانه، بدون خرد کردن فضا، مؤثرترین عامل در ایجاد رضایتمندی بوده است.
تأثیر الگوی حیاط مرکزی در تعدیل شرایط اقلیم گرم و خشک خانه های کاشان (نمونه موردی: خانه های طباطبایی ها و بروجردی ها)
حوزههای تخصصی:
مناطق گرم و خشک دارای ویژگی های محیطی و اقلیمی خاص بوده و زیست بوم ها، آبادی ها و شهرهای سنتی این گونه مناطق بر اساس اصول خاص و متناسب با شرایط محیطی و اقلیمی ساخته شده اند. خانه های ساخته شده در اقلیم گرم و خشک نیز از اصول و روش های متعددی از جمله حیاط مرکزی، جهت رسیدن به شرایط آسایش استفاده نموده اند. حیاط مرکزی نقش ویژه ای در سازماندهی فضاهای اطراف خود و همچنین در شرایط اقلیمی خانه ها دارد. شهر کاشان یکی از شهرهای اقلیم گرم و خشک و دارای خانه های سنتی متعدد است. لذا در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی، کتابخانه ای به بررسی تأثیرات الگوی حیاط مرکزی در تعدیل شرایط اقلیم گرم و خشک شهر کاشان، در دو خانه بروجردی ها و طباطبایی ها پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در حیاط مرکزی خانه های سنتی کاشان (دو خانه بروجردی ها و طباطبایی ها) درصد قابل توجهی از مساحت حیاط به حوض آب و پوشش گیاهی اختصاص یافته است؛ این بدان معناست که عامل آب و پوشش گیاهی به همراه سایه اندازی جداره های بنا در حیاط مرکزی، نقش بسزایی در ایجاد رطوبت و تعدیل اقلیمی خانه های سنتی کاشان ایفا می کنند.
داده کاوی هندسی و گرامر شکلی رابطه ساختار فضایی مسکن و سبک زندگی اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-14
حوزههای تخصصی:
اهداف: فناوری های نوین معماری، درک از مسکن ایرانی را متحول کرده اند. اصل مجموعیت در دستگاه نظریه معماری سرآمد نشان می دهد که اجزاء مسکن ایرانی در عین کثرت به عنوان واحد کلی در نظر گرفته می شود که همه اجزا در خدمت این کل می باشند. هدف از پژوهش شناخت و معرفی مفهوم شاخصه های اصلی شکل دهنده ساختار مسکن ایرانی مبتنی بر سبک زندگی ایرانی اسلامی از دیدگاه کل نگر است. روش ها: نمونه ها به صورت غیراحتمالی هدفمند با پیمون بندی و مساحت و دوره ساخت متفاوت از فلات مرکزی ایران و شهرهای اصفهان، کاشان، یزد و اردکان انتخاب شده اند. ابزار گردآوری شامل منابع مکتوب و میدانی؛ شیوه تحلیل داده ها مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی مبتنی بر یک فرآیند علی براساس روابط ریاضی نحو فضا می باشد. یافته ها: مقایسه اصول در نظر گرفته شده در نمونه های انتخابی بوسیله ابزارهای نحوی فضا، نشان داد که این اصول در ساختار فضایی مسکن ایرانی همواره جاری و ساری بوده است. یافته های پژوهش بر چهار شاخصه اصلی نظریه معماری سرآمد شامل 1- سلسله مراتب فضایی، 2- درونگرایی، 3- شفافیت، 4- مرکزگرایی اشاره دارد. نتیجه گیری: ساختار فضایی مسکن ایرانی ساختاری کاملا یکپارچه است، و دارای ساختار فضایی مشخص با یک حیاط مرکزی. البته مفهوم مسکن ایرانی با توجه به اقلیم متفاوت، نمود متفاوتی نیز در نقاط مختلف کشور ایران داشته است. مسکن ایرانی تفسیری فنی-اقلیمی از سبک زندگی ایرانی است.
تحلیل شاخص های دستیابی به شهر پایدار دزفول با تاکید بر کاهش گازهای گلخانه ایی
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
226-237
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئله اصلی شهرها انتشار کمتر گازهای گلخانه ایی، بخصوص کربن و نیتروژن است. هدف این پژوهش کاربردی با ماهیتی توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی، بدنبال ارزیابی شاخص های دستیابی به شهر پایدار دزفول با طراحی هدفمند متدهای بدیع و تلفیق تکنیک های شهرسازی نوین و معماری بومی و قدیمی شهر دزفول به منظور کنترول میزان انتشار گازهای گلخانه ایی در سطح شهر است. روش مطالعه تحقیق تجربی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ایی و میدانی است. جامعه آماری، کلیه شهروندان دزفول و روش نمونه گیری احتمالی تصادفی ساده است. تعیین حجم نمونه با فرمول کوکران صورت گرفت. با تحلیل مدل AHP در نرم افزارSuper Decisions به تعیین مهمترین شاخص پایداری دزفول پرداختیم که در نتیجه درختکاری بالاترین درصد و پس از آن کشاورزی زیرزمینی و ایجاد فضاهای زیرزمینی شهری مهمترین شاخص ها می باشند. برای یکی از سوالات تحقیق، پرسش نامه ایی توزیع شد و نتایج با استفاده از روش های آماری در نرم افزار SPSS به صورت کمی تحلیل شد. بالای 65% شهروندان با احداث شبکه گذرگاهی وسایل نقلیه، میادین میوه و تره بار و پاساژها در زیرزمین و ایجاد فضای سبزگسترده، آبنما، مسیر دوچرخه سواری و پیاده روی در تراز سطح زمین و ارتقا کت ها و تبدیل آن به اقامتگاه برای جذب گردشگر موافق بودند. علاوه برآن به پیشنهاداتی از جمله،کار کردن در شیفت شب، استفاده از کشاورزی زیرزمینی در شوادان ها و قمش های متروکه به منظور جلوگیری از انتشار نیتروژن در آبراهه ها و تشکیل باران اسیدی و افزایش محصولات کشاورزی، تزریق یخ خشک به ابرها در روزهای غبارآلود یا کم باران، متعادل سازی کربن با بالابردن سرانه فضای سبز و جنگل کاری و حبس کربن در سفره های آب زیرزمینی پرداخته شد.
ارائه الگوی اولویت بندی اجزای مسکن بر اساس سبک زندگی ساکنان، نمونه موردی: مسکن های سازمانی پرسنل جوان نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در طراحی مسکن، به دلیل تغییر رابطه میان معمار و ساکنین، دیگر شناخت سبک زندگی و نیازهای ساکنین، امکان پذیر نیست و باعث ایجاد تغییرات فراوانی از سوی ساکنین در ساختار خانه می شود و گاه نیز ساکنین مجبور به تغییر سبک زندگی خود می گردند. این پژوهش با هدف اولویت بندی بخش های مختلف مسکن بر اساس سبک زندگی و انتظارات و نیازهای پرسنل جوان نیروهای مسلح، از نظر هدف در شاخه ی پژوهش های کاربردی و توسعه ای قرار می گیرد. از نظر ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق، پرسنل جوان نیروهای مسلح می باشند و حجم نمونه به دست آمده معادل 324 نفر است. همچنین به منظور از تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل خوشه ای و تحلیل عاملی به کمک نرم افزارهای SPSS و Excel استفاده شده است. به منظور پاسخ به سوال اصلی پژوهش یعنی" اولویت های بخش های مختلف مسکن بر اساس انتظارات و نیازهای پرسنل جوان نیروهای مسلح کدامند؟" پس از مروری بر مبانی نظری مرتبط با سبک زندگی و مسکن، با استفاده از روش تحلیل خوشه ای و بر اساس وضعیت اقتصادی، وضعیت روابط اجتماعی و ویژگی های فردی و خانوادگی، پرسنل جوان نیروهای مسلح به سه گروه دسته بندی شدند. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اولویت بندی بخش های مختلف مسکن بر اساس سبک زندگی، انتظارات و نیازهای گروه های سه گانه صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که اتاق خواب والدین، پذیرایی و آشپزخانه جز سه اولویت اولِ گروه اول هستند که با توجه به روابط اجتماعی قوی این گروه قابل توجیه است. برای گروه دوم نیز خواب والدین در اولویت بالاتری نسبت به سایر فضاها قرار دارد. در اولویت های بعدی فضای نشیمن و آشپزخانه قرار دارند. برای گروه سوم نیز با توجه به وضعیت اقتصادی قوی، روابط اجتماعی ضعیف و ویژگی های فردی و خانوادگی قوی، اولویت داشتنِ اتاق خواب فرزندان، فضای آشپزخانه و اتاق خواب والدین نسبت به سایر فضاها قابل قبول است.
خوشنویسی اسلامی، نماد مقاومت در برابر روند غربی شدن (با تکیه بر نظریه مطالعات پسااستعماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
21 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تقابل با غرب راه نفوذ استعمار را در جوامع اسلامی فراهم آورد و، با تغییر در بافت گفتمانی ساختار نظام سنتی و اجتماعی، موجب بحران و تحولات عمیقی در تمامی عرصه ها از جمله فرهنگ و هنر اسلامی شد. با غربی شدنِ آموزش هنر و پیشرفت و فناوری در صنایع مختلف، هنرهای کتاب آرایی سنتی از رونق افتاد؛ شیوه های غربیْ جایگزین هنرهای سنتی شد و آن ها را «به حاشیه برد». با شکل گیری مطالعات پسا استعماری، و ارائه خوانش «مقاومت» در برابر قدرت در اشکال استعماری، همچنین نفی آکادمیسم غربی از جانب برخی هنرمندان پیشرو غربی، مشروعیت اصول و زیبایی شناسی غربی به عنوان معیار با چالش مواجه شد. بدین ترتیب، هنرمندان اسلامی برای یافتن هویت خود، رهایی از پیامدهای استعمار، و بازتولید فرهنگ بومی، دوباره به خوشنویسی به عنوان سمبل مقاومت و عنصری زاییده از بطن تمدن اسلامی رجوع کردند. روش پژوهش: پژوهش حاضر، با بهره گیری از مطالعات پسااستعماری و روش توصیفی-تحلیلی، علل مقاومت خوشنویسی اسلامی در برابر روند غربی شدن را بررسی مکرده است. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر بازشناسی عوامل مصون ماندن خوشنویسی اسلامی در برابر استعمار است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر، در خصوص علل مقاومت خوشنویسی اسلامی در برابر روند غربی شدن، دو عامل عمده و اساسی را مؤثر می داند: نخست، شرایط اجتماعی و جستجوی هویتِ حاصل از نگاه پسااستعماری که با بازگشت به خود و نظریه مقاومتْ سنت خوشنویسی را از اندیشه های استعمار و امپریالیسم فرهنگی مصون نگه داشته است. دیگری، ماهیت و قابلیت های خلاقانه خوشنویسی است؛ خوشنویسی، در «پیوندخوردگی» با کلام الهی، خاصیت تجریدی در ماهیت و عینیت دارد، با گنجینه حکمت، ادبیات و علوم انسانی آمیخته، با سایر هنرهای اسلامی تطبیق پذیر است، و نحوه تعلیم و تعلّم آن عمیقاً ریشه در سنت ها و عرفان اسلامی دارد. خوشنویسی اسلامی در دوران معاصر نیز، تا زمانی که از جنبه های خلاقانه اش بهره برداری شود و در عین حال نسبت خردانگارانه با آموزه های سنت خود داشته باشد، اصالت و هویت خود را حفظ می کند و حیات آن نیز استمرار می یابد.
نقش علم و روش های علمی در پیدایش نسل اول نظریه های فرآیند طراحی
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
104-118
حوزههای تخصصی:
ورود روش های علمی به عرصه طراحی، یکی از نقاط عطف تحول نگرش به فرآیند طراحی بوده است. بحث درباره روش های علمی در طراحی و نگاه نظام مند و خارج از ابهام به آن، نظریه های فرآیند طراحی را در بدو شکل گیری تحت تأثیر قرار داده است. این تأثیر، منجر به پیدایش انواع گوناگونی از مدل های فرآیند طراحی _ از جمله در معماری_ موسوم به مدل های نسل اول شده است. در این راستا، چرایی و چگونگی اثرگذاری علم و روش های علمی در نظریه های فرآیند طراحی، سؤالی است که این تحقیق، مورد واکاوی قرار می دهد. بررسی روش های علمی در قالب عوامل تأثیرگذار بر فرآیند طراحی، می تواند به ارتقاء آگاهی و دانش نسبت به عمل طراحی کمک نموده؛ عدم قطعیت در تصمیم گیری های طراحی را کاهش داده؛ و مسیری شفاف تر و دقیق تر را نمایان سازد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، نحوه به کارگیری روش های علمی را در زمینه نظریه های فرآیند طراحی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که چگونه تمایل به توسعه علم طراحی و طراحی علمی، منجر به تولید انواع روش ها یا مدل های طراحی، به گونه ای منطقی و عینی شده و درنهایت، به شکست، ناکامی و عدم کاربرد آن ها در واقعیت یا عمل فرآیند طراحی منتهی شده است.
تبیین توسعه پایدار و عوامل مؤثر بر پایداری شهری (نمونه موردی: شهرستان پردیس)
حوزههای تخصصی:
امروزه با رشد طبیعی جمعیت و مهاجرت های بی رویه به سمت شهر تهران، مشکلات متعددی را به همراه خود داشته است. طی این امر شهر تهران دیگر رنگی از پایداری به خود نخواهد داشت؛ بنابراین با تصمیمگیری دولت نهم، طرح احداث شهرهای جدید با هدف اصلی خانه دار کردن قشرهای کم درآمد جامعه مطرح شد و در پی آن طرح مجتمع های مسکونی مسکن مهر، در شهرستان پردیس، طراحی و اجرا شد. نوع تحقیق حاضر کاربردی بوده و روش تحقیق آن توصیفی تحلیلی است؛ که در بستری از اسناد و مدارک کتابخانه ای و پیمایش میدانی حاصل شده است؛ و در نهایت با تحلیل جدول سوات به راه حل و راهبردهای مناسب برای افزایش سطح توسعه پایدار در شهر پردیس دست خواهیم یافت. نتایج حاکی از آن دارد که مجتمع های مسکونی شهر جدید پردیس در راستای توسعه پایدار شهری بسیار ضعیف عمل نموده است.
اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در بافت کهن شهر شیراز با لزوم توجه به مناسباتِ نهادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال اول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
ب بافت های تاریخی به واسطه وجود بناها و مجموعه فضاهای ارزشمند و روایت و قرائت واقعیت زندگی و فعالیت انسانهای ساکن در آن در گذار تاریخ، واجد منابع غنی فرهنگی، اجتماعی و میراثی است. نیاز به مداخله در بافت های تاریخی به دلیل رفع نیازهای شهرنشینی امروز و فرآیند فرسودگی طبیعی و دگردیسی کالبدی در طول زمان، امری غیرقابل انکار به نظر می رسد. رهیافت «بازآفرینی شهری پایدار» به جهت ملاحظات توأمان، جامع و یکپارچه ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، مدیریتی، حقوقی، قانونی بیش از سایر سیاست ها به حفظ سرمایه میراثی-هویتی و به معنای دقیق کلمه توسعه و حفاظت پایدار تمرکز دارد. مقاله حاضر در نظر دارد به اولویت بندی سیاست های بازآفرینی شهری پایدار در محلات چهارگانه بافت تاریخی شیراز بپردازد تا با ایجاد پیوند میان دو مفهوم پایداری و بازآفرینی شهری در محلات بافت تاریخی شیراز، تغییراتی در نحوه مدیریت آن ایجاد و همزمان به بازآفرینی اجتماعی، کالبدی، فرهنگی، زیست محیطی کمک کند و در نهایت منجر به سرزندگی، پویایی و ارتقاء منزلت و حیات مدنی در بافت تاریخی گردد. داده های موردنیاز تحقیق از طریق مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، میدانی، گزارش های سازمانهای دخیل در امر مدیریت شهری و تکمیل پرسشنامه به روش دلفی و مصاحبه از کارشناسان و خبرگان بافت تاریخی به روش اکتشافی گردآوری شده است. جامعه آماری، شامل شهروندان چهار محله از منطقه تاریخی- فرهنگی شیراز معادل 24871 نفر است. حجم نمونه با استناد به فرمول کوکران انتخاب و پرسشنامه به روش تصادفی توزیع و تکمیل شد. بر اساس سیاست بازآفرینی شهری پایدار، سیاستهای طرح و برنامه های بافت تاریخی شیراز توسط روش های آماری چون تاپسیس فازی و آزمون تی تک نمونه ای مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون های آماری در راستای اولویت بندی سیاست ها حاکی از این است که مؤلفه های بازآفرینی و پایداری در محلات بافت تاریخی شیراز پایین تر از حد مطلوب اند و سیاست کالبدی با میانگین 933/2 به عنوان بالاترین شاخص، سیاست اجتماعی-جمعیتی، زیست محیطی، مشارکتی، فرهنگی- گردشگری، مدیریتی، حقوقی و قانونی و اقتصادی به ترتیب با میانگین 932/2، 920/2، 809/2، 778/2، 739/2 و 628/2 در رده های بعدی قرار دارند. با توجه به لزوم توجه به سیاست های مدیریتی و حقوقی در بافت های با ارزش تاریخی و نظریات هابرماس و فوکو در این باب، نیاز به ارائه رویکرد جدید و توجه به مناسبت های قدرتی و نهادهای دخیل در بافت وجود دارد.