فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تجربه مصادیق معماری از جمله راهبردهای آموزشی است که در آموزش معماری، به شکلی گسترده به کار می رود. یکی از عرصه های کاربست این راهبرد آموزشی، بهره گیری از آن در حوزه کسب دانش عملی طراحی است؛ زیرا مشاهده آثار معماری سهم عمده ای در تأمین مهارت های ذهنی معمار برای خلق اثر معماری دارد. این شکل از تجربه مصادیق معماری، که رویکردی طراحانه به آثار است، زمانی در ارتقای دانش عملی معمار مؤثر واقع می شود که تأثیرات ادراکی و دریافت های تصویری آن در زمان طراحی، به عنوان ماده عمل ذهن در فرایند تصویرسازی به کار آید. مقاله حاضر تلاشی است در راستای طرح راهکاری به منظور دستیابی به چنین کیفیتی از تجربه آثار. راهکار یادشده الگویی عملی است که در اینجا از آن با عنوان «الگوی تجربه فعال» یاد می شود. یافته های این پژوهش، با اتکا به روش تحلیل منطقی بر پایه منابع کتابخانه ای، نشان می دهد که تجربه کارآمد آثار در حوزه دانش عملی معماری، از طریق عبور از دو مرحله «توجه» و «پردازش»، به شیوه های کلامی و تصویری میسر می شود. این دو مرحله ارکان تشکیل دهنده الگوی تجربه فعال است که کارایی آن از طریق طرح یک آزمون میدانی روی تعدادی از دانشجویان دانشکده هنر و معماری یزد، مورد سنجش قرار گرفت. نتایج این آزمون گواه آن بود که بهره گیری از الگوی تجربه فعال، تأثیری معنادار در کیفیت و کمیت بازیابی اطلاعات تصویری حاصل از تجربه آثار معماری در مقایسه با مشاهده ساده دارد.
فرهنگ تخریب یا تخریب فرهنگی...! بررسی نمونه هایی از رفتارهای فرهنگی به عنوان عوامل مخرب در آثارِ تاریخی فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مهر ۱۳۹۷ شماره ۶۴
41 - 52
حوزههای تخصصی:
آثار تاریخی، به جز این که تحت تأثیرِ روند طبیعی افول و زوال قرار دارند، در برخی موارد به طورِ کامل، قابل کنترل نیستند، همواره توسط عوامل متعدد دیگر نیز مورد تهدید و در معرض خطر هستند. از عوامل شناخته شده طبیعی و اقلیمی گرفته تا برخی رفتارهای انسانی. می توان گذشته از کنش های اجتماعی روانی که در مطالعات رفتارشناسی اجتماعی (جامعه شناسی رفتاری) از آنها به عنوان وندالیسم یاد می کنند، پاره ای از رفتارهای انسانی خاص را مشاهده کرد که دارای ابعاد قابل بررسی و مهم در حوزه فرهنگ هستند و به شکلی بسیار مهم و کاملاً قابل بررسی، ریشه در باورهای فرهنگی و بومی مناطق مختلف دارند و به گونه ای عمیق مثل هر اعتقاد و باوری دیگر، برای ساکنان یک منطقه و باورمندان به آن دارای ارزش محسوب می شوند. گاهی از اوقات، این گونه باورهای فرهنگی و رفتارهای ناشی و متأثر از آن، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به تخریب آثار فرهنگی تاریخی منجر می شوند. در حوزه حفاظت از ارزش ها و مواریث فرهنگی (ملموس و ناملموس)، پرسش مهم آن است که کدام موضوع دارای اهمیت بیشتر است؟ به تعبیر دیگر؛ در نگهداشت کدام موضوع باید کوشش بیشتر کرد. اثرِ فرهنگی یا رفتارِ فرهنگی؟و آیا می توان به صورت توأمان از تخریب آثار جلوگیری کرد و هم یک رفتارِفرهنگی را که اساسِ تعریف و غنا در منظرِفرهنگی است حفظ کرد؟ درکِ این موضوع که در حفاظت از مفهوم میراث فرهنگی به ویژه مفاهیم در ارتباط با منظرِفرهنگی، پیوستی غیرقابل انکار میان عناصر و آثار تاریخی و فرهنگی و باورها و رفتارهای متأثر از آن وجود دارد، می تواند در فهم، تحلیل، معرفی آثار مؤثر واقع شود و در حیطه حفاظت، رفتاری مطمئن تر و اصیل تری را موجب شود. با این نگاه پژوهش حاضر، سه نمونه از این رفتارها را در چند حوزه کاملاً متفاوت از جغرافیای فرهنگیِ بزرگ و متنوعِ ایران مورد بررسی قرار داده است و با تشریحِ جنبه های فرهنگی، روانی و اجتماعی این گونه رفتارها، کوشش نموده با تحلیلِ چنین رفتاری، امکان حفاظت از موضوعات و مفاهیم مورد اشاره را بررسی کند.
کاربست های مدل مفهومی نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آبان ۱۳۹۷ شماره ۶۵
67-82
حوزههای تخصصی:
با توسعه نگرش سیستمی در شهرسازی که سعی دارد فعالیت های مختلف متناسب با ماهیت محیط انسانی و روابط میان آنها را معلوم کند، تکنیک های مختلفی به وجود آمد که یکی از مهم ترین آنها مدل ها هستند. در واقع مدل، بازسازی ساده واقعیت است که پیچیدگی آشکار جهان واقعی را کاهش داده و آن را به حالتی که قابل درک بوده درمی آورد. لذا، مدل های مفهومی و ادراکی برای درک، تفسیر و اصلاح واقعیت ها در زندگی روزمره مورد استفاده قرار می گیرد. باتوجه به پیچیدگی های مسایل شهری ضرورت امکان بهره برداری از آموزه ها و تجارب گذشته نوسازی بافت های فرسوده با استفاده از مدل ها، به ویژه مدل مفهومی که برخاسته از نظریه ای بومی بوده و با شرایط زمینه ای کشور ما سازگاری داشته باشد بیش از پیش احساس می شود. "نظریه نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری" به عنوان یک نظریه بومی، که با تأکید بر تولید الگوی نوآورانه در جهت پاسخ به نیازِ امروزِ نوسازی بافت های فرسوده شهری ایران ارایه شده است، مدل مفهومی خود را به عنوان مدلی کاربردی، جهت عینیت بخشیدن و تحقق اصول این نظریه ارایه کرده است. مدل مفهومی نوسازی متوازن به عنوان الگوی مدیریت توازن بنیان، با رویکردی پیش نگرانه، پیش گیرانه و توسعه مبنا سعی درهدایت به سمت بازگرداندن توازن و جلوگیری از خروج و عدول از توازن در سیستم نوسازی بافت، محدوده ها و محله های هدف دارد. روش انجام این پژوهش با تأکید بر روش تحقیق علمی، دستیابی به هدف توازن در مسیر بررسی، شناخت و شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر آن است. این امر با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و با شناسایی عوامل تأثیرگذار در شبکه های نه گانه و به روش دوپارگی های متوالی صورت می گیرد. استفاده از ساختار خوشه ای سلسله مراتبی مجموعاً یک سیستم یا سامانه نوسازی بافت یا محله را تشکیل می دهد که به عنوان یک سیستم از سیستمی کلی شهر به حساب می آید. مدل کاربردی قابل استفاده، مدلی دوبعدی شامل عناصر نمایه و اجزای مدل، ضریب توازن، انحراف از توازن، معادله توازن و سرانجام کاربست های سه گانه است.
فناوری بایومیمیک و الهام از طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
47-55
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت تکنولوژی پیش درآمدی برای ظهور روش های متنوع در زمینه الهام از طبیعت مانند بایومیمیک شده است که موجبات عدم تشخیص نحوه الگوبرداری و چگونگی الهام از طبیعت را به قصد بررسی علمی پروژه های معماران از منظر بایومیمیک فراهم کرده است. هدف پژوهش حاضر تعریف الگویی با استفاده از فناوری بایومیمیک و الهام از طبیعت بود. نتیجه گیری: عملکردگرایی از مشخصات بارز سبک بایومیمیک معماری است. معماری کالاتراوا ارگانیک ساده، اندام وار و عاری از پیچیدگی های فرمی گائودی است. الهامات وی از طبیعت در سطوح استعاره ای، تقلید فرمی و عملکردی و در آثار گائودی ، گاه تنها به صورت عینی و تقلید فرمی دیده می شود. حرکت و عملکردگرایی در کارهای کالاتراوا به علت دوره های متفاوت زمانی و پیشرفت تکنولوژی و تاثیرپذیری از معماران سازه گرا، در قیاس با گائودی نمود بیشتری می یابد. کالاتراوا در معماری تحت تاثیر گائودی بود. کالاتراوا با لحن روز و بهره گیری از سازه و تکنولوژی، در بستر مدرن از فرهنگ و بوم خود فراتر می رود، حال آنکه گائودی با رشد در بستر نئوکلاسیسیم و با تکیه بر هندسه و تجرد فرهنگی زمان خود معمار سورئالیستی شد که با پشتوانه سمبل ها و یادمان های تاریخی و فرهنگی اسپانیا و با تاثیر از عواملی مانند محیط، بستر خانوادگی، مذهب، همزمانی با انقلاب صنعتی و تاثیر از معماران فرم گرا و سازه گرا، نه تنها نبوغ هنری خود را جاودانه ساخت بلکه بر معماران سازه گرای پس از خود نیز تاثیر گذاشت. این دو معمار در الهام از طبیعت به فرم و عملکرد توجه داشتند. گائودی را می توان معمار بایومورفیک و کالاتراوا را معمار بایومیمیک دانست.
بررسی تزیینات جداره های ارزشمند تاریخی با هدف الگویابی برای تداوم تزیینات معماری ایرانی-اسلامی در بدنه های شهری (مطالعات موردی: راسته بالا خیابان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
111-121
حوزههای تخصصی:
نقش معماری دادگاه متاثر از روانشناسی محیط و معماری اسلامی
حوزههای تخصصی:
بینایی در انتقال احساسات مختلف و ادراک گوناگون به مغز انسان نقش بسزایی دارد. محیط و رفتار به یکدیگر وابسته بوده و نمی توان رفتار را مستقل از رابطه ی درونی با محیط تعریف کرد. عدالت، جلب اعتماد و حس مردم سالاری در برخورد با مکان های قضایی اولین حسی است که باید به کاربران القا شود. معماری و روانشناسی محیطی، مجموعه دانش، فن و هنری است که با عناصر وابسته و مرتبط از قبیل فرم، رنگ، بافت و .... سعی در بهینه سازی فضاها و دستیابی به کارایی و کارکرد مناسب در قالب معماری در کنار زیبایی معانی و معناها دارد. روش تحقیق پژوهش دارای ماهیتی توصیفی و تحلیلی است. هدف از این تحقیق، اهمیت و تأثیر نقش معماری فضاهای قضایی با توجه به تأثیر پذیری جسم و روان انسان از "فضای دادگاه" میباشد. به منظور دستیابی به چگونگی برقراری ارتباط مابین عوامل غیر کالبدی (معنا و زیبایی) و عوامل کالبدی (عملکرد، فرم سازه) در معماری، نیازمند تحلیل مصادیق مرتبط می باشد. روش تحقیق پژوهش دارای ماهیتی توصیفی- تحلیلی، موردی و از نوع هدف کاربردی است. در این مقاله صدها عنوان کتاب، مجله و مقاله در خصوص روانشناسی محیط، معماری اسلامی و بررسی معماری دادگاهای برجسته جهان به عنوان نمونه های مطالعاتی انتخاب گردید. استفاده از معماری اسلامی و به منظور کشف راز و مرزهای پنهان در ماورای صورت ها و چگونگی ادراک و زیبایی توجه به عوامل پنهان که نشان از معنا و زیبایی دارند و همچنین عوامل ظاهری مانند: نور، نزئینات، تناسب هندسه و تطابق فضاها امری ضروری است. بکارگیری فضاهایی مجزا و کارا در خصوص روند های قضایی که علاوه بر کاهش ازدحام و سبب افزایش کارایی نیز می گردد. در پایان نتیجه تحقیق به صورت خلاصه و در قالب یک دیاگرام در شکل بیان شده است
بررسی عناصراقلیمی معماری ایرانی بر پایة عناصر معماری خورشیدی ایستا به منظور کاربرد آن برای کاهش مصرف انرژی در خانه های مسکونی
حوزههای تخصصی:
پیشنهاد این طرح تحقیقاتی این است که در صورت وجود ارتباط یا شباهت هایی در فضاهای اقلیمی خانه های سنتی ایرانی با عناصر معماری خورشیدی ایستا، استفادة مجددی از این عناصر به منظور کاهش مصرف انرژی های تجدید ناپذیر در خانه های مسکونی فعلی بعمل آید. بدین منظور در این تحقیق ابتدا کلیاتی در زمینة معماری سنتی ایران و عناصر اقلیمی خانه های سنتی مطرح می گردد و سپس از آنجائیکه کاربرد این عناصر از جهت طراحی خورشیدی م د نظر است مطالعه ای بر روی عناصر سامانه های خورشیدی ایستا نیز انجام می شود تا بتوان به اطلاعات لازمه در این زمینه دست یافت. پس از این آشنائی با معماری ایستای خورشیدی و عناصر اقلیمی معماری سنتی فرضیة وجود ارتباط و تطبیق بین عناصراین دو گروه مطرح می گردد. بنابراین برای آزمون و اثبات یا رد فرضیة مطرح شده تعدادی نمونه مطالعاتی انتخاب می شود با توجه با مطالعات اقلیمی و معماری در این طرح 4 شهریزد، شیراز، اردبیل و تبریز بعنوان مکان های مناسب برای این مطالعات مد نظرقرار می گیرد. سپس از بین خانه های سنتی باقیمانده دراین 4 شهر تعداد 20 خانه گزینش شده تا فضاهای موجود در آن با عناصر موجود در معماری ایستای خورشیدی در راستای هم مورد مطالعه قرار گیرند. این مطالعه بر اساس مشاهده و مقایسه و تجزیه-تحلیل کالبدی و کمی وکیفی در فضاهای موجود صورت می گیرد.
Urban Transformation: a Changing Phase of Minna Central Area, Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Urban centres in the world are undergoing facets of changes, these changes are evident in developing countries and more divergent because urban transformation in developing countries is often accompanied challenges which include traffic congestion, overcrowding, pollution and continuous land use succession. This phenomenon is not different with the central area of Minna, Nigeria. Since 2008 the central area of Minna has had different changes meant to address the problems of overcrowding, on street trading, indiscriminate waste disposal and traffic congestion. Against this background, this study assessed the changes that have occurred with implications on human settlement, generally; by exامینing the levels of land use succession, and ascertaining its implications on Minna central area. Data employed in this study includes high resolution image of the the Minna central area and socioeconomic characteristics of Minna obtained through the use of questionnaires using purposive sampling techniques. The data were corroborated with Geo-spatial analysis. The study reveals that between 2008 to 2016 there was a significant change in urban transformations in Minna central area as 75% of the residential area were converted to commercial uses, although the Minna central market was also relocated to a new site in order to address the issues, little was however achieved as this only relocated the problems to another part of the town. This study recommends that urban management and monitoring (development control) of Minna city centre and similar cities should imbibe the current SDGs approach that emphasizes participation and inclusive planning approach to urban development.
مروری نو بر ادراک حسی در معماری بازار ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: بازار کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
81-90
حوزههای تخصصی:
خوانش پیوند سازمان فضایی خانه و شیوه زندگی در معماری بومی (مطالعه موردی: شهر بُشرویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۴
۸۴-۶۹
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان حوزه محیط و رفتار، شیوه زندگی و نظام رفتاری حاصل از آن را به عنوان عینی ترین بیان های فرهنگ سکونت می دانند. انسان و نیازهای او طبق نظر محققان، عامل اصلی در طراحی فضا و روابط میان آن است که چنانچه به درستی صورت گیرد، می تواند در خلق محیط های مطلوب تر راهگشا باشد. طیف متنوع نیازهای انسان از نیاز به خلوت و قلمرویابی تا تماس اجتماعی و تعامل با دیگران در روابط درونی افراد خانواده، طراحی خانه را به ویژه به لحاظ سازمان فضایی و نحوه استقرار فضاهای عمومی، نیمه عمومی و خصوصی درون خانه و در کنار یکدیگر بسیار حساس و قابل تأمل می سازد. روش زندگی، به نحوه زندگی انسان ها که انتخاب می کنند مربوط می گردد و بر ایده ال ها، قواعد، قوانین، رفتارهای روزمره زندگی و نظایر آن استوار است. لذا خوانش و فهم چگونگی اثر بخشی شیوه زندگی و آداب رفتاری ناشی از آن بر شکل گیری فرم و سازمان فضایی خانه های بومی بسیار حائز اهمیت می باشد. این تحقیق از گونه پژوهش موردی با استفاده از روش تحقیق ترکیبی شامل روش های توصیفی، تحلیلی و در نهایت مصاحبه و تهیه پرسشنامه و قیاس تطبیقی صورت گرفته است. نمونه انتخاب شده، بافت تاریخی شهر بشرویه می باشد. در این بافت معماری مسکونی دوره های تیموری، صفوی و قاجار در بومی ترین شکل های خود مشاهده می شود که ویژگی اساسی اش، علاوه بر سالم بودن، تداوم و نفوذ آن در مناطق پیرامونی است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد ویژگی های شیوه زندگی بومی و سیستم های فعالیت ناشی از آن به ویژگی های خاص استقرارها و محیط ها انجامیده و دلایل تنوع آن ها و در نتیجه ارتباط بین شیوه زندگی و محیط ساخته شده مصنوع را شرح می دهند. لذا بایستی اذعان داشت شیوه زندگی و سیستم های فعالیت، هر دو باهم، در تحلیل و طراحی بسیار مفید هستند و طراحان و برنامه ریزان را در رسیدن به الگوی مسکن مناسب منطقه یاری می رسانند.
تحلیل تقاضای جریان پیاده، ضرورتی انکارناپذیر در برنامه ریزی جهت بازآفرینی بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
149 - 173
حوزههای تخصصی:
فرآیند بازآفرینی بافت تاریخی، درپی ایجاد توسعه پایدار در جمیع ابعاد کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی بافت است و از این رو، تجدید حیات اجتماعی و اقتصادی به عنوان مهمترین اصول مورد تأکید فرآیند بازآفرینی مطرح می باشد. در این خصوص، نحوه مداخله در عرصه های همگانی در جهت تجدید حیات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی بافت تاریخی در راستای تحقق اهداف بازآفرینی، تبدیل به چالش اصلی امروز دانش مرمت شهری شده است. در راستای پاسخ به این چالش، پژوهش های متأخر در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری، بر ضرورت تحلیل جریان های حرکتی در بافت های شهری در جهت تبیین میزان بهره گیری شهروندان از کیفیت های محیطی و نقش توزیع متناسب جریان پیاده در اجتماع پذیری، تقویت سرمایه های اجتماعی و رشد اقتصاد محلی بافت های شهری صحه می گذارد. بنابراین، در این پژوهش در راستای بازآفرینی بافت تاریخی و با تمرکز بر عرصه های همگانی و فضاهای شهری بافت، موضوع تحلیل تقاضای جریان پیاده مورد بررسی قرار می گیرد تا بتوان بر اساس نتایج حاصل از این تحلیل، به ارزیابی طرح های پیشنهادی و ارائه راهکارهای کارامد جهت توزیع متناسب جریان پیاده در بافت تاریخی نائل شد. تحقق این هدف عملیاتی، اولاً، منجر به افزایش میزان بهره گیری شهروندان (عابران) از ارتقای کیفیت های محیطی در نتیجه اجرای طرح های مرمتی به عنوان پروژه های محرک توسعه خواهد شد و بنابراین سرزندگی بافت، اجتماع پذیری فضاهای شهری و زمینه های ارتقای سرمایه های اجتماعی در جهت حفظ ساکنان و بومیان و تجدید حیات اجتماعی بافت را پی خواهد داشت و ثانیاً، توزیع متناسب با ظرفیت جریان پیاده در بافت منجر به توزیع متناسب فرصت های اقتصادی شده و رشد اقتصاد محلی و تجدید حیات اقتصادی بافت را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، در این پژوهش، برآورد تقاضا به عنوان نخستین مرحله از مطالعات جامع نگر جریان پیاده به عنوان هدف عملیاتی مطرح است که برآورد حاصل، پایه و اساس توزیع متناسب جریان پیاده در بافت بوده و زمینه های تحقق تجدید حیات اقتصادی و اجتماعی و درنتیجه بازآفرینی بافت تاریخی به عنوان هدف غایی را موجب می گردد. این پژوهش، از نقطه نظر هدف، تحقیق کاربردی و از نقطه نظر روش، تحقیق همبستگی می باشد و شاخص های مورد پژوهش به عنوان متغیرهای مستقل، بر اساس بررسی مبانی و پیشینه تحقیق، حاصل شده است. بخشی از بافت تاریخی- فرهنگی شهر تهران به عنوان نمونه موردی جهت انجام فرآیند پیشنهادی در این پژوهش، انتخاب شده که علاوه بر ارزیابی نقشه های محدوده، با توزیع پرسش نامه، داده های اولیه جهت مدل سازی فراهم گردیده است و درنهایت، از رگرسیون گام به گام جهت تبیین روابط مابین متغیرهای وابسته و مستقل و برآورد تقاضای جریان پیاده به تفکیک اهداف مختلف سفر پیاده استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون، از نقظه نظر معناداری کل فرآیند حاکم بر رگرسیون و معناداری هر یک از متغیرهای مستقل، مورد آزمون قرار گرفته و در نهایت، روابط پیشنهادی جهت برآورد تقاضای جریان پیاده، ارائه شده است. مبتنی بر روابط کمی حاصل از رگرسیون و بر اساس پیشنهادات طرح تفصیلی مصوب محدوده، مشخص گردیده است که پیشنهادات طرح تفصیلی در راستای توزیع متناسب جریان پیاده، کارامد نخواهد بود و درنتیجه بازبینی های اساسی در پیشنهادات طرح تفصیلی به عنوان طرح فرادست، جهت تجدید حیات اقتصادی و اجتماعی و درنتیجه تحقق اهداف بازآفرینی بافت مورد مطالعه، لازم است. بنابراین فرآیند پیشنهادی می تواند در راستای اثرسنجی و غنای طرح های بازآفرینی بافت های تاریخی بسیار موثر و کارامد باشد.
برنامه ریزی توریسم و گردشگری در استان البرز با رویکرد توسعه پایدار
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بنا به ماهیت، موضوع و اهداف از نوع توصیفی – تحلیلی و در زمره تحقیقات کاربردی است. از آنجایی که در این پژوهش از ابزار پرسشنامه و مصاحبه برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز استفاده شده، بنابراین از زاویه دیگر می توان این پژوهش را یک تحقیق پیمایشی نیز قلمداد کرد. پرسش شوندگان بر این عقیده بودند که مولفه وجود جاذبه های گردشگری توسعه یافته و قابل توسعه و مولفه تشویق سازمان های دست اندر کار و بالا بردن خدمات و تسهیلات گردشگری به عنوان مهمترین نقطه فرصت بیرونی قرار دارد که از دیدگاه پرسش شوندگان علاوه بر عدم اختیارات لازم برای بالا بردن استانداردهای تسهیلات و خدمات گردشگری مولفه های ناتوانی سیستم برنامه ریزی برای استفاده از مدیریت پایدار در بخش گردشگری به عنوان کمترین اولویت تهدید بیرونی در جهت برنامه ریزی توریسم و گردشگری در استان البرز با رویکرد توسعه پایدار مطرح شده است. نظر به اینکه میانگین کل امتیازات تهدیدات و ضعف ها بر اساس SWOT در این پژوهش کمتر از میانگین کل امتیازات فرصت ها و قوت ها ((699/5)SO>(392/5)WT می باشد لذا استراتژی برای تاثیر برنامه ریزی توریسم و گردشگری در استان البرز با رویکرد توسعه پایدار تهاجمی خواهد بود.
احیای ارزش در فضای باز شهری (تکیه دولت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶۳
41 - 54
حوزههای تخصصی:
هسته تاریخی شهر تهران در گذشته دارای انسجام و وحدت مابین اجزاء خود بوده است، لذا با در نظر گرفتن کثرت مابین عناصر تشکیل دهنده آن، فرم اصلی دارای هویت و کلیت واحد و مختص به خود است. رشد بی رویه و نابهنگام در شهر تهران مشکلاتی را به وجود آورده است که ریشه در مسایل مختلفی از جمله اجتماعی – اقتصادی سیاسی و فرهنگی دارد که بازتاب این دست مشکلات در سیمای شهر مشهود است. شکل منسجم شهر در گذشته شامل توده بنا، ابنیه، راه (مسیر سرپوشیده و باز) و فضای باز (میدان و میدانچه) بوده است. توسعه پرشتاب و نادیده گرفتن اصول و قواعد پهنه های تاریخی در توسعه شهرها از یک طرف و تولید معماری انبوه و هیجانی از سوی دیگر توانایی خوانش وحدت و یکپارچگی را در بین اجزاء شهری از بین برده است و در حال حاضر مفهوم شهر از نظر روابط اجتماعی و ارزش ها به یک باره دگرگون شده است. بیان مسئله در این تحقیق، بافت تاریخی شهر تهران است که با توجه به پایش مختلف سازمان های مرتبط شهری دستخوش تغییر و تحولات بسیار شده است. خیابان پانزده خرداد حد فاصل چهار راه سیروس چهار راه گلوبندک یکی از مهمترین محورهای تاریخی شهر تهران به شمار می رود. این محور عامل ارتباط میان دولت و مردم در گذشته به شمار می رفته است که کانون اصلی تعاملات اجتماعی در شهر تهران، تکیه دولت بوده است که در حال حاضر هویت تاریخی آن تغییر کرده است. این پژوهش در راستای پاسخگویی به این سؤال است که چگونه می توان هویت تاریخی تکیه دولت را که کانون تعاملات اجتماعی شهر تهران بوده است را احیا کرد؟ روش تحقیق در این مطالعات، به صورت تحلیلی – توصیفی است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی – توسعه ای است که با بررسی این پهنه تاریخی شهر به تحلیل عوامل تأثیرگذار پرداخته خواهد شد و در راستای شناسایی عوامل ارتباط بین شهر و شهروند و حفظ ماندگاری و اصالت تاریخی فضای باز شهری خواهد پرداخت. در نهایت این پژوهش با هدف مقایسه تاریخی و تطبیقی فضای باز تکیه دولت که تنها یک تابلوی نقاشی از آن به یادگار مانده است نتیجه می گیرد با احیای ارزش در تکیه دولت به روش میدانی و تحلیلی اصالت و هویت تاریخی که تغییر یافته است به این پهنه شهری بازخواهد گردید.
چهارچوب ردیابی مشکل در شهرهای جدید: برنامه ریزی مشکل سو در شهر جدید هشتگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش یافتن و پیچیده تر شدن ماهیت مشکل های شهری، به اهمیت پرداختن به چگونگی یافتن و گشودن مشکل ها در فرایندهای برنامه ریزی شهری اشاره دارد. برنامه ریزی و توسعه شهرهای جدید در پاسخ به انواع مشکل های شهرهای بزرگ و با دستور کاری برای فرار از آن مشکل ها، همواره قصد تکرار نشدن مشکل های شهرهای بزرگ در آنها را داشته است، درحالی که شهرهای جدید کشورهای مختلف، با وجود به دست آوردن موفقیت ها و دستاوردهایی در زمینه هایی چند، در مراحل گوناگون توسعه خود با مشکل هایی پیچیده و چندبُعدی روبه رو بوده اند. چنین مشکل هایی نیاز به راه حل هایی چندبُعدی یا فضایی دارند، اما رویکردهای رایج توان رویارویی با مشکل های پیچیده و چندبُعدی در شهرهای جدید را ندارند. با توجه به این موضوع، مقاله حاضر به طراحی چهارچوب و یا الگوواره ای مناسب مشکل یابی-مشکل گشایی برای به کارگیری در شهرهای جدید با تأکید بر شهر جدید هشتگرد پرداخته است. چهارچوب پیشنهادی مشکل گشایی در این مقاله، بر پایه مقوله بندی مشکل ها در دو دسته روندکاری و محتوایی و با استفاده از روش های خلاقانه مشکل گشایی و ترکیب عناصری از دو رهیافت مشکل گشایی خلاق و مشکل گشایی عقلانی، شکل یافت. بر پایه الگوواره پیشنهادی مشکل یابی-مشکل گشایی در این مقاله، شیوه مشکل یابی و تحلیل مشکل با استفاده از روش تحلیل متن و انجام مصاحبه های عمیق، و شیوه مشکل گشایی با استفاده از فرایندی با ماهیت ترکیبی مشکل سو و هدف سو برای رویارویی با مشکل های موجود در شهر جدید هشتگرد معرفی شد.
تحلیل مسئله حقیقت و زمان در حفاظت و مرمّت میراث فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۹
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رویارویی مرمّت و حقیقت با محوریّت مسئله زمان در این مقاله بررسی شده است. با فرسایش اثر در محیط پیرامون براساس نوع مادّه معدنی یا آلی، پرسشی برای مرمّت گر ایجاد می شود که در اثر فرسوده، حقیقت چگونه ارزیابی می شود؟ چالش موجودیّت اثر در گذشته، یا وضعیت فرسوده فعلی آن در حال به عنوان حقیقت، مسئله ای است که مرمّت همواره با آن مواجه است و پاسخ گویی به آن با تحلیل زمان می تواند نحوه نگرش و گزینش روش حفاظت، مرمّت بهینه برای ماندگاری اثر را تعیین کند. هدف: دستیابی به نظریه ای با محوریّت زمان برای تعیین جایگاه حقیقت اثر به عنوان موجودیّتی در حال یا گذشته. روش تحقیق: مسئله حقیقت در این پژوهش با تکیه بر تئوری های زمان، با مبانی نظری پدیده شناسی از وجوه مختلف بررسی شده است بر این اساس حقیقتِ نهان در نقاب مادّه اثر با وجود انسان مرتبط است و از جنبه های دیگر، حقیقت به عنوان موجودیّت اثر درگذشته یا شرایط کنونی آن در حال مورد بحث قرار گرفته است. نتیجه گیری: با نگاهی پدیده شناسانه وابستگی حقیقت به وجود انسان به اثر شأن حفاظتی می دهد؛ همچنین تئوری طرح شده در این مقاله، حقیقت اثر به عنوان موجودیّتی در حال یا گذشته را با تکیه بر نظریه های زمان معیّن می نماید و می تواند بنیان های نظری را برای گزینش روش های مرمّتی مناسب به منظور حفاظت و نگهداری بهینه ای اثر ایجاد کند. با پذیرش تئوری زمان دینامیک، گذشته وجود ندارد؛ تنها زمان حال هست و حقیقت، تمام موجودیّت اثر در حال است، نه چیزی جای مانده در گذشته که مرمّت با زدودن لایه های سطحی اثر به دنبال آن باشد و تمامیّت وجود اثر در حال برای انتقال به آینده مورد حفاظت و نگهداری قرار می گیرد. در تئوری زمان استاتیک با نگاهی تقویم وار به زمان، گذشته وجود دارد و حقیقت اثر چگونگی آن در گذشته است با ارجاع به مستندات معتبر، موجودیّت گذشته اثر، در حال با مرمّت بازیابی می شود.
تحلیل پادگفتمان قرآنی دو نگاره حضرت یوسف در زندان و حضرت یونس و ماهی از فالنامه شاه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۹
29 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله :بروز گفتمان های الهی قرآن به زبان تصویر، بدون درک ارتباط متن (قرآن) و تصویر(نگاره) امکان پذیر نیست. نشانه – معناشناسی با عبور از تحلیل صرفاً ساختاری نگاره ها و با کشف ارتباط معنایی نشانه ها در ژرف ساخت های نگاره ها، راهی بر کشف معانی اساسی اما پنهان به واسطه روابط معنادار نگاره ها باز می کند. بر این اساس، مهم ترین سؤالات پژوهش حاضر این است؛ گفتمان پاد یا حمایت الهی که در قرآن مطرح شده، چگونه در نگاره های مربوط به دو پیامبر بروز و ظهور داشته است؟ و معنا براساس گفتمان قرآنی پاد، با چه عوامل و روابط تصویری از نگاره ها دریافت می شود؟ هدف : چگونگی دریافت معنا در انتقال داستان دو پیامبر از قرآن به تصویر در قالب نگارگری، مهم ترین هدف مقاله است چرا که در نگاره های داستان پیامبران، پادگفتمان الهی با شاخصه های تصویری متعدد بروز کرده است. روش تحقیق : روش تحقیق در مقاله، نشانه – معناشناسی گفتمانی است و اطلاعات از منابع کتابخانه ای به دست آمده و دو نگاره از کاتالوگ انگلیسی «falnama» خانم دکتر معصومه فرهاد ارایه شده است. نتیجه گیری :1. نشانه – معناشناسی گفتمانی، باعث ارتباط برقرارکردن بیشتر و درک کامل تر بسیاری از متون گفتمانی مرتبط با نگارگری که در رأس آن قرآن حکیم است، می شود. 2. حمایت الهی خداوند از پیامبر صرفاً به واسطه ارایه معجزه از سوی پیامبر نیست بلکه دو نگاره مشخص خواهد کرد که پادگفتمان الهی می تواند، به واسطه زندان تاریک و کنش پیامبر با زندانیان، پاد کنشی – تعلیقی را بروز دهد و هم سویی با ماهی بزرگ و پس از آن رهایی از دهان ماهی و جسمانه درخت کدو، پاد تنشی – شوشی را آشکار کند. در این معناشناسی، تضاد سیاهی و هاله دور سر پیامبر، تضاد پلان بالا و پایین، کنش و اتصال دستان فرشته و حضرت یونس به یکدیگر، ترکیب بندی دوار و ... در درک عامل واسط که هم سویی است و در نتیجه درک معنای پاد دخیل شد.
رمزگشایی از مدل پایداری لرزه ای بناهای تاریخی آجری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
25-34
حوزههای تخصصی:
وجود نقص یا نقض درتأمین اهداف حفاظت، نگهداری، استحکام بخشی و مرمت بناهای تاریخی آجری ایران؛ شاخص نارسایی عملکرد در حفظ اصالت میراث ارزشمند معماری ایران طی مداخلات سازه ای است , ناسازگار شدن کالبد، محتوی، عملکرد و فناوری محسوب می شود. لذا ناکارآمدی برخی مداخلات غیر ضروری و مخرب در فرآیند بهسازی، فقدان قواعد مدون،کمبود آگاهی مقتضی و نداشتن الگوهای کارآمد در طرح حفاظت و بهسازی لرزه ای سازه های تاریخی ایران اهمیت می یابند. تحقیق حاضر درصدد کشف الگویی منطبق با پایداری لرزه ای این بناها در مقابل خطرات زلزله های مختص فلات ایران می باشد. به این منظور خصوصیات هندسی فیزیکی بناهای تاریخی پایدار مناطق زلزله خیز ایران با شتاب نسبی زلزله زیاد بررسی گردیده اند. با ارزیابی کلی خصوصیات کمّی و کیفی بناهای پابرجای تاریخی آجری ایران و تعیین وضعیت لرزه خیزی بستر خاستگاه، ابعاد کالبدی درعرض، طول، ارتفاع و انجام محاسبات مربوط به تناسبات هندسی یعنی سطوح نسبی مربوط به درصد دیوارهای نسبی؛ داده های خام تحقیق کسب شده اند. در ارزیابی ضوابط فنی مهندسی نیز آئین نامه زلزله ایران، منشورها و آئین نامه های معتبر لحاظ شده اند و توسط نرم افزار سنجش پایایی و روایی داده های تحقیق و تحلیل پیمایشی به روش تحلیل عامل میان مؤلفه های ابعادی ابنیه مزبور و تحقیق همبستگی میان عوامل مؤثر انجام شده، با نرم افزار مدل سازی تحلیل مسیر، کشف ساختار تعاملی و انجام فرآیند مدل سازی معادلات ساختاری مدل پایداری لرزه ای صورت گرفت. با تبیین مدل معادلات ساختاری مربوط به عوامل مؤثر نهایی: یعنی عامل اثرگذار استعداد خرابی لرزه ای، عامل اثرپذیر مقاومت لرزه ای مستقیم و عامل واسطه مقاومت لرزه ای غیرمستقیم ؛ ارزیابی سنجش برازندگی ارتباطات مستقیم و غیرمستقیم بین آن عوامل انجام شد و مدل پایداری لرزه ای بناهای تاریخی آجری ایران با درصد اطمینان و برازندگی کافی تعیین گردید.
چالش آب شهری و بررسی سناریوهای مدیریت رواناب های شهری (مطالعه موردی: بخشی از شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
71 - 83
حوزههای تخصصی:
توسعه شهرنشینی با افزایش سطوح نفوذناپذیر و به طور هم زمان با تغییرات چرخه هیدرولوژیکی همراه است. این امر باعث می شود تا حجم رواناب حاصل از بارندگی زیاد شده و درنتیجه رژیم رواناب تندتر بازمان تأخیر کوتاه تر و دبی های اوج بالاتر، حاصل شود. بنابراین، خطر ایجاد سیل که یکی از پرمخاطره ترین بلایای طبیعی است افزایش می یابد. منطقه مورد مطالعه بخشی از شهر بندرعباس انتخاب شده است که به شدت در معرض رشد و توسعه یافتگی قرار دارد. سیستم زهکشی نامناسب و توسعه ناهمگون شهر بدون توجه به معیارهای جامع شهرسازی در دهه های گذشته باعث شده که حتی در اثر بارندگی با دوره بازگشت های کوچک نیز شاهد آب گرفتگی در محدوده شهری باشیم. بنابراین در این پژوهش سعی شده است تا با شبیه سازی نحوه عملکرد سیستم زهکشی رواناب سطحی، نقاط حساس به آب گرفتگی بررسی گردد و بهترین گزینه های عملیاتی جهت کنترل سیلاب و تأثیر آن ها بر کاهش حجم سیل مورد ارزیابی قرار گیرد. بدین منظور با استفاده از نرم افزار EPA-SWMM سه راهکار مدیریتی سیستم ماند بیولوژیکی، پشت بام سبز و جوی-باغچه در کنترل دبی جریان بررسی شد. نتایج نشان داد که راهکار مدیریتی پشت بام سبز، نسبت به بقیه راهکارها، با متوسط کاهش 8/18درصدی دبی پیک و کاهش 5/12 درصدی حداکثر سرعت از عملکرد بهتری برخوردار است. از دیگر نتایج این تحقیق این است که شبکه در حالت بدون گزینه عملیاتی برای دوره بازگشت 10 ساله دارای 18 درصد پس زدگی بود که این مقدار با اجرای سناریو پشت بام سبز پس زدگی جریان به 1 درصد شبکه کاهش یافت. بنابراین راهکار مدیریتی پشت بام سبز به عنوان بهترین راهکار در کاهش پیک و سرعت جریان در محدوده مورد مطالعه انتخاب گردید.
بررسی تأثیر اختلاط کاربری ها بر تولید سفر در محله های شهری (نمونه موردی محله های 5 و 6 شهر بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال فراگیر شدن پارادایم های جدید در برنامه ریزی شهری مقوله اختلاط کاربری های زمین به عنوان اقدامی مهم جهت نیل به اهداف توسعه پایدار شهری مطرح شده است. با توجه به مزایای متعدد اختلاط کاربری های زمین در یک منطقه شهری از جمله کاهش نرخ تولید سفر، کارشناسان در تلاشند با روش های گوناگونی تناسب اختلاط کاربری های زمین را ارزیابی نموده و به عنوان یک مؤلفه محوری در برنامه ریزی شهری از آن بهره گیرند. بر این اساس در تحقیق حاضر قصد بر آن است تا به بررسی مزایا و تأثیر اختلاط کاربری ها بر تولید سفر در محله های شماره 5 و 6 شهر بانه پرداخته شود. این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی بوده و به روش کمّی انجام شده و داده های تحقیق به روش پیمایش و توزیع پرسشنامه همچنین برداشت های میدانی به دست آمده است. به لحاظ کالبدی تفاوت اصلی این دو محله در درجه اختلاط کاربری هاست . بنابراین ارزیابی تناسب اختلاط کاربری های دو محله یاد شده می تواند در سطح محلی، راهنمای مناسبی در جهت برنامه ریزی شهری بانه باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد که اختلاط کاربری ها در محله 6 بیش از محله 5 بوده و در پی آن تولید سفر درون محله ای محدوده شماره 6 بیشتر از محدوده شماره 5 است. همچنین میزان تولید سفر برون محله ای در محدوده محله 5 با اختلاط کاربری کمتر بیشتر از میزان تولید سفر برون محله ای محدوده محله 6 باترکیب کاربری بالاتر بوده است. بنابراین جهت گیری اصلی برنامه ریزی در محله 5 می باید افزایش اختلاط کاربری ها باشد و در محله 6، حفظ و ارتقای کیفیت اختلاط کاربری ها مدنظر قرار گیرد.
جستار در چگونگی پیوند ساکن و مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم تیر ۱۳۹۷ شماره ۶۱
5 - 16
حوزههای تخصصی:
خانه های دوران مدرن و پس از آن، غالباً نتوانستند نقش «مأمنی محبوب» را برای ساکنانشان ایفا کنند و حتی نوعی بیگانگی و عدم تعلق خاطر، برای ساکنانشان فراهم کردند. به نظر بسیاری از صاحب نظران، این مسئله از عدم هماهنگی مسکن با ابعاد مختلف وجودی انسان و پس از آن، فقدان معانیِ مرتبط با این ابعاد و در نتیجه منفعل بودن ساکن نشأت می گیرد. در این راستا مقاله حاضر، چگونگی پیوند ساکن و مسکن را پرسش اصلی خود قرار داده و در جهت دستیابی به این مهم، به جای مسکن ابژکتیو، در پی خانه ای است که ذهن انسان را برای کشف ابعاد پنهان خود به جستجو و کاوش بکشاند. ضمن آن که در تعاملِ دو سویه با ساکن خویش قرار گیرد و همچون آیینه ای باشد که ساکنین بتوانند خود را در آن ببینند و با آن به گفتگو بنشینند. به منظور دستیابی به این اهداف، نوشتار حاضر توجه به «خوانش پذیری مسکن» و «معنای استنباطی ساکنین» را در این زمینه راه گشا می داند. از این رو در قالب تحقیقی از نوع کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و تحلیل دیدگاه ها و نظریه های مرتبط، ابتدا به بررسی «بده بستان معنا بین ساکن و مسکن» می پردازد. پس از آن با بررسی ابعاد مختلف آن سعی می کند عواملی را که در شکل گیری پیوند میان ساکن و مسکن نقش دارند، شناسایی کند؛ از آن جهت که خوانش پذیری مسکن و معنای استنباطی ساکن را در این پیوند، حائز اهمیت می داند. در این رابطه، بر اساس کیفیت خوانش و بده بستان معنا، مراتبی از ارتباط میان ساکن و مسکن در قالب «معناداری»، «معناسازی ساکن» و «معناسازی مسکن» ارایه می شود. سرانجام ویژگی های مسکنی که در تعامل با ساکن قرار می گیرد، بر اساس مراتب مذکور در سه مرتبه «مسکن خوانا و آشنا»، «مسکن پرسش انگیز و خیالین» و «مسکن متعالی» معرفی می شود.