فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
هر نظام فضایی با برخورداری از قابلیت تغییرات درونی، می تواند پاسخگوی تعداد بیشتری از نیازهای کاربران آن در زمان های گوناگون باشد و بدین ترتیب کارکرد مطلوب تری نسبت به نظام های فضایی تک عملکردی داشته باشد. دستیابی به قابلیت تغییرات در نظام های فضایی از زیرشاخه های مبحث انعطاف پذیری فضا است. هدف اصلی انجام این پژوهش، سنجش انعطاف پذیری نظام فضایی خانه ها در سه الگوی سنتی، سنتی-معاصر و معاصر در شهر قزوین است که این کار با استفاده از ابزار چیدمان فضا صورت پذیرفت. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، از یک سو نمودهای گوناگون انعطاف پذیری نظام فضایی خانه و از سوی دیگر ویژگی های چیدمان فضا از میان کتاب ها و مقالات معتبر شناسایی شد. در ادامه، امکان وجود رابطه ای میان نمودهای گوناگون انعطاف پذیری و برخی مفاهیم معماری مرتبط با چیدمان فضا مشخص شد. این ارتباط که به وسیله استدلال منطقی تحلیل شد، بیان می کند که انعطاف پذیری نظام فضایی خانه، می تواند به وسیله برخی ویژگی های چیدمان فضا ارزیابی شود. در ادامه جهت پیاده کردن این نتیجه بر روی نمونه های موردی حقیقی، خانه ها در سه الگوی سنتی، سنتی-معاصر و معاصر در شهر قزوین انتخاب شدند. سپس با استفاده از ابزار سنجش چیدمان فضا (نرم افزار دپث مپ)، داده هایی حاصل آمد که با استفاده از نمودارهای توجیهی منتج از آنها، انعطاف پذیری نظام فضایی خانه های یادشده ارزیابی شد. نتایج تحقیق نشان دادند که تأثیر نظام فضایی در ایجاد انعطاف پذیری خانه های سنتی، بسیار بیشتر از خانه های سنتی-معاصر و معاصر است. همچنین عموم خانه های معاصر با هر مساحتی، از انعطاف پذیری یکسانی در نظام فضایی خود بهره مند هستند، حال آنکه در خانه های دوره سنتی و سنتی-معاصر با تغییر مساحت، برخی انعطاف پذیری بیشتر و برخی انعطاف پذیری کمتری دارند. به علاوه در میان نمودهای انعطاف پذیری خانه، در حالی که هر سه دوره زمانی، قابلیت تغییرپذیری دارند، اما تنوع پذیری و تطبیق پذیری آنها در برخی دوره ها بیشتر و در برخی کمتر است.
خلق فضاهایی جدید در بازار و پایداری فرهنگی و محیطی
حوزههای تخصصی:
تحقیقات متعددی درباره بازار، محیط، فرهنگ و پایداری فرهنگی در ایران و سراسر دنیا ارائه شده است که هرکدام از زاویهای خاص موضوع را ارزیابی نموده و به نتایج متفاوتی نیز دست یافتهاند. این تحقیق به تأثیر خلق یک کاربری مانند یک راسته بازار اتفاق محور، بر پارامترهای فرهنگی به عنوان هدف اول؛ تأثیر خلق فضاهایی جدید و رویدادهایی تازه در بازار بر پایداری فرهنگی و محیطی به عنوان هدف دوم؛ و شناخت مفهوم فرهنگ به عنوان هدف سوم پرداخته است. این تحقیق توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای و مطالعات میدانی میباشد. مطالعات میدانی از طریق پرسشنامه و در زمینه فرضیه تحقیق است. جامعه آماری تحقیق شهروندان شهر شیراز هستند که روزانه در بازارهای مختلف این شهر حضور مییابند. در این راستا عوامل زمینهای و جمعیت شناختی نظیر سن، جنسیت، تأهل، سطح تحصیل، شغل، دلیل حضور در بازار و میزان حضور در بازار به عنوان عوامل جمعیت شناختی در توزیع پرسشنامه مدنظر بوده است. حجم نمونه تعداد 176 نفر از شهروندان بودهاند که به صورت ساده تصادفی انتخاب شدند و پاسخ به سؤالات از طریق یک طیف لیکرت پنج تایی از خیلی کم تا خیلی زیاد میباشد. آلفای کرونباخ تحقیق عدد 90/0 میباشد که سطح پایایی و روایی بالایی را گزارش میکند. همچنین از طریق مصاحبه با شهروندان نظرات کامل تری از آن ها به دست آمده است. پرسشنامه با کمک نرم افزار spss بررسی شده و نتایج به صورت توصیفی و تحلیلی شده است. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که: فرضیههای تحقیق مورد تائید میباشد و بر این اساس با خلق یک کاربری مانند یک راسته بازار اتفاق محور، میتوان پارامترهای فرهنگی مانند اتفاقات جمعی را افزایش داد. همچنین با خلق فضاهایی جدید و رویدادهایی تازه که مطابق با فرهنگ مردم یک شهر باشند، میتوان به اثربخشی هر چه بیشتر در زمینه پایداری فرهنگی و محیطی کمک کرد.
طراحی فراگیر مسکن و دسترسی پذیری ایمن (مطالعه موردی : محله ی اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
143 - 159
حوزههای تخصصی:
هنگامی که در امر دسترسی ایمن، تمهیدات لازم برای همه شمولی در محیط زندگی در نظر گرفته نشده باشد، افراد سالم تنها افرادی هستند که در برخورد با معماری، دچار معلولیت نمیشوند. تامین ایمنی در دسترسی ها، یکی از اصول طراحی فراگیر میباشد که به واسطه ی آن، استقلال فردی اشخاص با هر سطح از توانایی فراهم میشود. فرض این پژوهش بر آن بوده است که اگر اصول طراحی فراگیر در محیط های شهری و مسکونی بکار برده شود، با تامین دسترسی پذیری ایمن، حضور افراد دارای محدودیت جسمی – حرکتی در عرصه های زندگی شخصی و اجتماعی تقویت میشود. در این پژوهش، از روش ترکیبی کمی – کیفی با کمک شیوه ی تحلیل محتوا، استفاده شد. در ابتدا با استفاده از منابع اسنادی و با نگرش ویژه به اصل دسترسی پذیری ایمن، اصول کلی طراحی فراگیر مسکن در دو مقیاس خانه و محله استخراج شد. برای بررسی وضعیت ایمنی در دسترسی ها و میزان به کارگیری طراحی فراگیر در محیط مسکونی، مشاهده ی میدانی در محله ی اوین انجام شد. در این تحقیق، با کمک تکنیک دلفی، با شیوه ی نمونه گیری تصادفی، تعداد 30 پرسشنامه در بین متخصصان حوزه معماری مسکن توزیع شد. با توجه به یافته های حاصل از مشاهده ی میدانی و نتایج حاصل از پرسشنامه، میتوان نتیجه گرفت دسترسی پذیری ایمن، از نیازهای اساسی یک محله ی فراگیر است که با تامین نیازهای اساسی شبکه ی دسترسی پیاده، یعنی تحقق همه شمولی، به کمک ایمنی و راحتی و توجه به اصول و استانداردهای مربوطه، شکل میگیرد و در این میان، پیوستگی مسیر پیاده و عدم مواجهه با مانع، مهمترین عاملی است که میتواند باعث تحقق محیط مسکونی فراگیر ایمن شود
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر پایداری اجتماعی مکان در فضای آموزشی (نمونه موردی : دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
15 - 32
حوزههای تخصصی:
پارادایم پایداری، به عنوان نقطه عطفیدر مسیر توسعه توجه مجامع جهانی را به خود جلب کرده است و اقبال عمومی به موضوع پایداری که به موجی قوی در معماری امروز جهان تبدیل شده است. ایجاب کننده نوعی بازنگری ناقدانه، به منظور تنقیح و ارتقای گفتمان پایداری در معماری است. پایداری اجتماعی مکان، به معنای توانمندی مکان برای غلبه بر چالشها و مسایل و واکنش بهینه به تغییرات بیرونی است. که نیازها و عکس العمل های افراد را نسبت به مکان حاضر در آن، مورد توجه قرار داده است. ارتباط بین کیفیت آموزش و تعامل انسان – محیط توجه به کیفیت فضای آموزش عالی را تبیین می کند. فلذا، احقاق پایداری اجتماعی مکان در فضای آموزشی الزامیست. این مطالعه با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر پایداری اجتماعی مکان در فضای آموزش معماری در قالب تحقیقی توسعه ای – کاربردی با روش تحلیل عاملی به عنوان روش آماری جهت ارایه مجموعه ای از متغیرها بر حسب تعداد متغیرهای فرضی و متغیر های مشاهده شده به صورت کتابخانه ای و میدانی در دو فاز مطالعه کیفی و کمی صورت گرفته است. محدوده تحقیق به دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز تحدید شده و نمونه گیری با روش های ترکیبی بنیادی به دو صورت هدفمند و تصادفی بوده است نتایج، حکایت از تاثیر سه عامل، هویت مندی مکان و تعاملات اجتماعی، یکپارچگی و تناسبات کالبدی و آسایش محیطی بر پایداری اجتماعی مکان را دارد.
تبیین رویکرد برنامه ریزی کاربری زمین شهری در شهر هوشمند با استفاده از روش پرامتی (مطالعه موردی : منطقه 22 شهرداری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶
124 - 142
حوزههای تخصصی:
پیشرفت سریع فنآوری اطلاعات و ارتباطات شهرها را به لحاظ فعالیتی و کالبدی و کیفیت زندگی ساکنان شهرها تحت تاثیر قرار داده است. علاوه بر این، تراکم رو به رشد جمعیت در شهرها، برنامه ریزان شهری را با چالش تامین سرانه کاربری زمین شهری که از منابع محدود تلقی میشود مواجه نموده است. در این میان، مفهوم شهرهوشمند به عنوان استراتژی برندهی شهری برای افزایش کیفیت زندگی در شهر مطرح شده است. هدف مقاله ی حاضر تحلیل وضعیت کاربری زمین شهری از طریق ابعاد شهرهوشمند و در نظر گرفتن قابلیت های جدیدی است که فضای مجازی در اختیار قرار میدهد تا رویکرد نوین برنامه ریزی کاربری زمین شهری ارایه گردد که مناسب ترین بهره برداری از ظرفیت های شهر ایجاد شود. مقاله ی حاضر از نوع هدف کاربردی و از نظر روش پردازش اطلاعات توصیفی – تحلیلی است. اولویت بندی های برنامه ریزی محدوده مطالعه با روش رتبه بندی پرامتی و تحلیل گایا انجام شده است. یافته ها نشان میدهد که بر اساس شش بعد اصلی شهرهوشمند که هر کدام بر اساس فعالیت با کاربری های متناظر خود معادل سازی شده اند، برنامه ریزی کاربری زمین شهری دارای اولویت بندی متفاوتی نسبت به روش های سنتی میباشد. بدین ترتیب که نواحی 3 و 2 در محدوده مطالعه دارای وضعیت مناسب و نواحی 4 و1 نیازمند بازنگری در برنامه ریزی کاربری ها با اولویت کاربری تجاری – مسکونی ، تجاری – اداری ، شبکه دسترسی ها، حمل ونقل، تاسیسات و تجهیزات و پارکینگ، آموزشی و فرهنگی میباشد. بر اساس نتایج این مقاله رویکرد نوین در اولویت بندی تخصیص زمین به کاربری ها و در کنار آن معرفی فضای جریان ها به عنوان مکمل فضای مکان ها به عنوان ظرفیتی نو برای برنامه ریزی کاربری زمین شهری ارایه شده است.
بررسی شاخص های معماری کالبد خارجی بناهای درمانی از منظر پدافند غیر عامل با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
109 - 123
حوزههای تخصصی:
مورد هدف قرار گرفتن بیمارستان های متعدد در طول جنگ تحمیلی، نشان دهنده اهمیت و لزوم حفظ این بناهای حیاتی در مواقع بحران می باشد؛ از طرفی با توجه به اینکه ضعیف ترین بخش بنا در برابر امواج انفجار، کالبد خارجی بنا است؛ لذا پژوهش حاضر با هدف کاهش آسیب پذیری این بخش از بنا در برابر امواج انفجار، به روش توصیفی-تحلیلی و مطالعات پیمایشی، به بررسی و اولویت بندی شاخص های معماری کالبد خارجی بناهای درمانی از منظر پدافند غیرعامل پرداخته است؛ در ابتدا پس از استخراج شاخص های مذکور از منابع معتبر علمی و کتابخانه ای، پرسش نامه AHP تهیه و در اختیار 5 نفر از متخصصان و اساتید این حوزه قرار داده شده است. پس از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و تایید پایایی و روایی پرسش نامه، تعداد 32 نفر از جامعه، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان اعضای نمونه انتخاب و پرسش نامه میان آن ها توزیع گردید. در نهایت با تحلیل 28 پرسش نامه بازگردانده شده در نرم افزار Expert choice، میزان اهمیت شاخص ها که به ترتیب شامل شاخص های مرتبط با طراحی پوسته دوم، فرم کلی بنا، مصالح نما، دیوارهای خارجی، بازشوها و ورودی می باشد، تعیین گردید. این نتیجه حاکی از تاثیر بسزای طراحی پوسته دوم بنا به مثابه سپر دفاعی در برابر امواج ناشی از انفجار می باشد.
ارزیابی آسیب پذیری شبکه حمل و نقل در شرایط زلزله جهت تعیین مراکز تامین آب جایگزین (نمونه مورد مطالعه: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
1 - 15
حوزههای تخصصی:
زلزله به عنوان یک پدیده طبیعی آسیب های جدی به انسان وارد می کند. یکی از مهم ترین تدابیر قبل از وقوع زلزله، آگاهی از میزان آسیب پذیری زیرساخت های شهری است. شبکه حمل ونقل به عنوان یکی از زیرساخت های اصلی شهر می تواند در شرایط بحرانی به زیرساخت آب رسانی کمک کرده و با انتقال آب توسط تانکر به مراکز تامین آب، آب رسانی به مردم را تداوم بخشد. آنچه در اینجا ضروری به نظر می رسد، بررسی میزان آسیب پذیری شبکه حمل ونقل در برابر زلزله است تا بتوان تمهیدات لازم را ارایه داد. هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آسیب پذیری شبکه حمل ونقل شهر همدان ازنظر شاخص های منتخب و تعیین مراکز تامین آب جایگزین است. به لحاظ روش شناسی علمی، این پژوهش رامی توان از نوع توصیفی- تحلیلی دانست که داده های توصیفی از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری و با انجام عملیات میدانی، بخشی دیگر از داده های موردنیاز به دست آمده است. بدین منظور میزان آسیب پذیری مسیرها در هریک از شاخص های منتخب (تراکم جمعیتی، قدمت بنا، دسترسی به فضای باز، فاصله از گسل و...) بررسی شده و نقشه آسیب پذیری کلی حاصل از تلفیق کلیه شاخص ها در مسیرهای حمل آب با بهره گیری از روش مقایسه زوجی و نرم افزار ArcGis تهیه شده است و درنهایت بادرنظرگرفتن نیاز آبی هر ناحیه و میزان آسیب پذیری مسیرهای حمل آب، تعداد مراکز تامین آب جایگزین مشخص شده است که برای ناحیه یک 3 مرکز، ناحیه دو 5 مرکز، ناحیه سه 3 مرکز و ناحیه چهار2 مرکز پیشنهادشده است.
اثر شاکله بافت بر میزان جذب تابش خورشیدی بنا در واحدهای همسایگی مناطق با اقلیم سرد (مطالعه موردی: روستای چهرقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۶۷
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
مباحث زیست محیطی و به ویژه انرژی نقشی کمرنگ در تدوین طرح های مطالعاتی روستایی دارند و منجر به پیامدهای منفی زیست محیطی همچون مصرف بی رویه انرژی می شوند. بخش عمده مصرف انرژی روستاها به ساختمان های مسکونی تعلق دارد و شکل بافت روستا یکی از عوامل تأثیرگذار ب این مسئله است. اغلب پژوهش های پیشین به بررسی مصرف انرژی در مقیاس خرد و به صورت تک بنا پرداخته اند و مصرف انرژی تک بنا به عنوان جزوی از کل بافت روستا و در مقیاس واحد همسایگی کمتر مورد توجه قرارگرفته است. براساس مطالعات پیشین، طراحی واحدهای همسایگی به گونه ای که بیشترین جذب تابش خورشیدی را داشته باشند می توانند تأثیر مستقیمی بر عملکرد حرارتی هر یک از بناها داشته باشند. مقاله حاضر با هدف بررسی اثر شاکله بافت روستایی بر مقدار جذب تابش خورشیدی بناهای روستایی شکل گرفته است. بدین ترتیب تاثیر سه پارامتر بافت یعنی جهت گیری ساختمان ها، ارتفاع ساختمان ها و الگوهای مسکن روستایی در میزان جذب تابش خورشید سالیانه بناها بررسی شده و با تغییر پارامترهای مذکور مدل های گوناگون بافت روستایی شکل گرفته است. تعداد 7560 مدل توسط پلاگین گرسهاپر شبیه سازی شده و نتایج شبیه سازی به کمک نرم افزار اکسل در قالب نمودار تهیه گردیده است. نتایج حاکی از آن است که از میان سه پارامتر «الگوی مسکن»، «ارتفاع ساختمان» و «جهت گیری ساختمان ها»، بیشترین تأثیر در میزان جذب تابش خورشید توسط سطوح ساختمان مربوط به پارامتر «الگوی مسکن» با 70 درصد تاثیرگذاری بوده و پس از آن پارامترهای «ارتفاع ساختمان» با 40 درصد و «جهت گیری ساختمان ها» با 8 درصد در رتبه دوم و سوم قرار گرفته است. همچنین در صورت ثابت فرض کردن سطح اشغال بنا، تغییر در نوع الگو بر میزان جذب تابش خورشید اثرگذار است که در مقاله حاضر الگوی "حیاط مرکزی با حیاط بیرونی" همیشه دارای بیشترین میزان جذب تابش خورشیدی نسبت به سایر الگوهای مسکن بومی بوده است. بعلاوه در بافت های مسکونی که دارای تراکم یکسانی هستند در صورت تغییر در ارتفاع ساختمان ها، شاهد نتایج متفاوتی از نظر میزان جذب تابش خورشید و در نتیجه مصرف انرژی ساختمان ها خواهیم بود. دستاوردهای پژوهش حاضر تأثیرگذار بر طرح بافت روستایی، تعیین تراکم ساختمان ها و نوع الگوی مسکن روستایی در حین برنامه ریزی و طراحی روستاها است.
نگرشی کاربردی به احساس امنیت زنان در پارک های درون شهری مورد مطالعه: شهر بجنورد
حوزههای تخصصی:
نگاشت حاضر، با هدف پایش میزان احساس امنیت زنان در پارک های درون شهری در وهله ی اول و سپس شناسایی پارامترهای مؤثر بر احساس امنیت زنان و اولویت های آن در وهله ی بعدی، انجام شده است. روش شناسی تحقیق، کمی و روش آن پیمایش از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی با کاربرد خاص رویکرد طراحی محیطی (CPTED)، بوده است که بین 400 نفر از زنان 15 تا 65 ساله ی شهر بجنورد براساس شیوه ی نمونه گیری خوشه ای، طبقه بندی متناسب و تصادفی نظام مند انجام شده است. نتایج پژوهش با تأیید و اعتبارسنجی نهایی 360 پرسشنامه، نشان داد که از میان تمامی شاخص های مطرح شده برای رویکرد CPTED، تنها شاخص حمایت از فعالیت های اجتماعی است که هیچ نقشی در احساس امنیت زنان در پارک های مورد مطالعه در شهر بجنورد ندارد. اما خوانایی، نظارت و ادراک عمومی از فضا در میان سایر شاخص های روشنایی، مدیریت نگهداری، انزوا و تراکم جمعیت، نشانه ها و طراحی کلی فضا که وجود رابطه معنادار آنها با احساس امنیت زنان مورد تأیید قرار گرفت، از بالاترین میزان اثرگذاری بر احساس امنیت زنان برخوردار هستند. انزوا و تراکم جمعیت نیز دارای رابطه معکوس با احساس امنیت است. از این رو، احساس امنیت زنان را می توان نتیجه ی مدیریت و طراحی کلی فضا دانست که در سیاست ها و روند توسعه ی شهر نبایستی مورد غفلت قرار بگیرد؛ به دیگر سخن، حضورپذیری زنان در برخی فضاهای های عمومی شهر اگر پایین است، این امر نتیجه ی ساختارهای مدیریتی و نظام های معنایی آن در ارتباط خاص با نقش زنان در روند توسعه ی شهر و شکل دهی کالبدی به آن و در نتیجه القای احساس امنیت پایین به آنها در این فضاها، است.
Analysis of residential complexes with the approach of space syntax in terms of mass crime (Case Study: Shiraz Residential complexes)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Various factors affect the degree of mass crime of an environment, including social, economic, and physical factors. The purpose of this research is to investigate the role of the physical components of an environment on mass crime rate. In this regard, open spaces between residential complexes were selected as the case studies and based on five outdoor patterns including linear pattern, dispersed pattern and open central courtyard pattern and closed central courtyard pattern, as well as molecular pattern in five residential complexes, was selected in Shiraz city. The analytical tool in this research is syntactic theory, and analyses were carried out using Depthmap software. In this study, four indicators of "physical accessibility", "visual accessibility", "local access" and "universal access" as a research framework were formulated and case studies were analyzed based on them. Finally, an optimal final pattern with the lowest probability of mass crime is presented and the corresponding solutions are explained. The results of the study on the effect of outdoor design on providing space security with regard to the spatial access indicators showed that among the five proposed patterns, the central yard pattern and the closed central courtyard had the largest rate of space security. Other patterns including dispersed, linear and molecular patterns are in the next positions, respectively.
Determinants of Quality Assurance within the Building Construction Industry (Case S tudy: Kisii Town, Kenya)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although a growing body of literature maintains that the construction industry plays a significant role in the economic development world-over, the extent of its regulation may, however, undermine the objectives of sustainable urban development. This study, as a result, investigates the factors influencing quality assurance within the building construction industry in Kenya, a case study of Kisii town. The target population comprised of 7430 residential developments from seven neighbourhoods that were spatially segregated using a high-resolution satellite image. Proportional stratified random sampling was thereafter adopted to select 364 developers through questionnaires. Results indicated that the key factors that undermine the extent of quality assurance within the building construction industry in the study area included failure to obtain a development permit, non-engagement of registered professionals in building design, an inadequate inspection of buildings during construction phases and unauthorized occupation of buildings by developers. The study concludes that despite the existing legal framework, these challenges continue owing to inadequate development control by the County Government of Kisii. This study contributes to the literature on the built environment by demonstrating how factors limiting quality assurance within the construction industry may be statistically analyzed.
بررسی اهمیت و کاربرد لایه « احساسات شهری » در حوزه طراحی و برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینکه چگونه شهروندان محیط اطرافشان را درک و دریافت می نمایند به عوامل زمینه ای پویا و ایستای متعدد بستگی دارد. چنین برداشت ذهنی و زمینه محور می تواند باعث هیجانات و احساسات مختلفی در افراد گردد که نگاه و رویکردی جدید و الحاقی در مطالعه ساختار مکانی و زمانی شهر ایجاد نموده است. بررسی ارتباط بین محیط ساخته شده به عنوان یک بعد کالبدی با جنبه های رفتاری و هیجانی انسان در پژوهش های اخیر و بخصوص در مطالعات برنامه ریزی و طراحی شهری بسیار مورد توجه قرار گرفته و در سال های اخیر به یک موضوع ضروری تبدیل شده است. هدف پژوهش های نظری، تجربی و کاربردی در این زمینه بطور کلی آن است که کیفیت زندگی در شهر را از طریق مطالعه لایه ای جدید که به جنبه های هیجانی-رفتاری افراد توجه دارد، ارتقاء دهند. از این روی، هدف این مقاله معرفی رویکرد و حوزه پژوهشی «احساسات شهری» است. در این نوشتار سعی شده است تا با مرور و بررسی نظریات و مطالعات انجام شده در ارتباط با موضوع به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به نقش و اهمیت ، کاربست و یکپارچه سازی پاسخ های هیجانی محیط های شهری در فرآیند برنامه ریزی و طراحی شهری پرداخته شود. نتایج نشان می دهد که مطالعات انجام شده در این زمینه را می توان به دو دسته نظریه ها و مطالعات پایه و مطالعات و پژوهش های جدید، آغاز شده با کار کریستین نولد (2009) تقسیم نمود. برخلاف نگاه پایه که بیشتر متمرکز بر عوامل اثرگذار محیطی به گونه ای کیفی و بسیار کلی و مبتنی بر روش های سنتی سنجش هیجان بوده است، پژوهش های جدید (5 سال اخیر) برحسب فراوانی به ترتیب شامل 4 حوزه می شوند: 1- متمرکز بر سنجش هیجان2- روش های نوین سنجش هیجان 3- بررسی عوامل اثرگذار بر هیجان در محیط و 4- کاربردهای هیجان. علی رغم اهمیت و کاربرد این حوزه میان رشته ای در مطالعات شهری، هنوز پتانسیل های علمی این رویکرد جدید در همه جوانب متنوع کاربرد و تحلیل شهری کشف نشده است. اصلی ترین حوزه های کاربرد لایه احساسی- هیجانی در حوزه شهرسازی را می توان حوزه سلامت روان، شهر شاد و فضاهای شهری دلپذیر، دلبستگی به مکان، حوزه برنامه ریزی شهری مشارکتی و شهر هوشمند تعیین نمود. همچنین ارزیابی و سنجش محیط ساخته شده، ارزیابی اثرات روان شناسانه یک طرح قبل از اجرا، ارائه فرصت های نوین طراحی و برنامه ریزی شهروند محور از فواید کاربرد موضوع در حوزه شهرسازی است.
تعیین نسبت بهینه پنجره به دیوار در جبهه جنوبی ساختمان های آموزشی در کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
105-115
حوزههای تخصصی:
مصرف انرژی ساختمان به شدت به مشخصات حرارتی پوسته خارجی آن وابسته است. در این میان، پنجره ها به دلیل مقاومت حرارتی کم در کنار عبور مستقیم انرژی تابشی، تاثیر قابل ملاحظه ای بر مشخصات حرارتی پوسته ساختمان دارند، بنابراین تعیین نسبت بهینه پنجره به دیوار در هر اقلیم اهمیت بسیار زیادی دارد. هدف از این پژوهش تعیین متغیرهای تاثیرگذار بر نسبت بهینه پنجره به دیوار در جبهه جنوبی شهر کرمان براساس مشخصات حرارتی پوسته ساختمان است. روش تحقیق، ترکیبی از برداشت میدانی و شبیه سازی نرم افزاری است. در برداشت میدانی، نسبت پنجره به دیوار جنوبی در ۲۶ تک فضا مربوط به ۱۶ نمونه از خانه ها و مدرسه های تاریخی شهر کرمان اندازه گیری، ترسیم و تحلیل شدند. نتایج نشان داد نسبت پنجره به دیوار ۵ تا ۱۵٪ بیشترین فراوانی را بین نمونه های برداشت شده داشته است. در شبیه سازی نرم افزاری، ضریب انتقال حرارت پنجره و دیوار و همچنین ضریب بهره حرارتی خورشیدی با درنظرگرفتن بار حرارتی سالیانه تحلیل، و درنهایت نسبت ۳۰٪ به عنوان نسبت بهینه پنجره به دیوار مشخص شد. درمجموع می توان نتیجه گرفت اگر صرفاً تحلیل حرارتی را مد نظر داشته باشیم، نسبت بهینه پنجره به دیوار در جبهه جنوبی دیوار در شهر کرمان، در صورت استفاده از شیشه های تک جداره برابر ۱۵٪ و در صورت استفاده از پنجره دوجداره برابر ۳۰٪ می شود، مشروط بر آن که ضریب بهره حرارتی خورشیدی پنجره از ۴/۰ کمتر نباشد. نتایج پژوهش همچنین وابستگی زیاد بار حرارتی سالیانه ساختمان به ضریب بهره حرارتی خورشیدی پنجره ها را نشان داد. بر این اساس، درنهایت پیشنهاد اضافه شدن این شاخص به مشخصات حرارتی پنجره ها در پیوست ۹ مبحث ۱۹ ارایه شده است.
تاثیر نور(طبیعی و مصنوعی) بر خلق و خو و روان انسان در معماری داخلی
حوزههای تخصصی:
نورپردازی همانند دیگر مؤلفه های طراحی داخلی همانند رنگ، شکل، بافت و غیره بر حالات انسان از جمله عملکرد فرد، خلق وخوی و همچنین رفتار های اجتماعی مؤثر است. بینایی که مهم ترین حس انتقالی در میان دیگر حواس انسان می باشد در منتقل کردن احساسات مختلف و ادراک گوناگون به مغز انسان نقش بسزایی دارد. در این نقل و انتقال عناصر و عوامل بسیاری از جمله محیط و فضا های پیرامون انسان و به ویژه نقش نور از اهمیت خاص برخوردار است. هدف از این تحقیق، اهمیت و تاثیر نور در فضاهای داخلی با توجه به تاثیر پذیری جسم و روان انسان از نور می باشد. انسان در طول تاریخ همواره به محیط پیرامون خود توجه داشته است و آن را با نیازهای خود متناسب ساخته است. در دوران معاصر بیرون و درون ساختمان را به تفکیک، معماری و معماری داخلی نامیده اند. بخش درونی معماری نزدیک ترین وجه فضا به انسان است و به طور مستقیم بر اساس رفتارهای انسانی شکل می گیرد، مقاله ارائه شده رویکردی به وجه درونی فضا داشته و عوامل تاثیرگذار آن را بررسی می کند. روش تحقیق این مقاله به صورت کیفی می باشد زیرا عنوان مقاله در ارتباط با انسان و رفتار آن است. نتیجه ی پژوهش بر این است که با توجه به مطالعه تحقیقات انجام شده نور به طور عمده، طبیعی یا انسان ساز، مستقیم یا غیرمستقیم در محیط حضور دارد و بر دو جنبه ی روانشناختی محیطی یعنی ادراک محیط و رفتار محیطی موثر است.
تاثیر آلودگی بصری شهری بر نشاط اجتماعی و سرزندگی مردم شهر ستان نطنز در سال 1397
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تاثیر میزان آلودگی بصری بر میزان کارایی فردی، عصبانیت، منفی گرایی و افسردگی مردم شهر نطنز در سال 1397 می باشد. جامعه آماری کل جمعیت شهرستان نطنز بوده و برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. حجم نمونه مورد نیاز پژوهش با توجه فرمول کوکران 262 نفر تعیین گردید. به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردیده است. برای طراحی پرسشنامه از طیف پنج گزینه ای لیکرت استفاده گردیده است، روایی یا اعتبار محتوای پرسشنامه توسط تعدادی از خبرگان در این حوزه مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پژوهش نیز با استفاده از آزمون کرونباخ بررسی شد. روش انجام تحقیق حاضر به صورت توصیفی- پیمایشی بوده است و آزمون فرضیه ها با استفاده از روش تی یک طرفه و نرم افزار SPSS نسخه 19 صورت گرفته است. نتایج تحقیق تاثیر معنی داری را در آلودگی بصری بر میزان عصبانیت و کارایی فردی نشان نداد(p≥0.05). اما با توجه به آنالیز داده ها تفاوت معناداری بین تاثیر آلودگی بصری بر منفی گرایی و میزان افسردگی مردم شهر نطنز مشاهده گردید(p≤0.05). به طور کلی با توجه به معنادار بودن رابطه منفی گرایی و افسردگی و میزان آلودگی بصری، خلق فضاهای شهری با کیفیت، جذاب، زیبا و سرزنده که شهروندان از بودن در آن احساس لذت و تعلّق کنند و هویت فرهنگی و شهری خود را در آن بازیافته و نشاط و سرزندگی را در تمام ابعاد فضاهای شهری حس نمایند، پیشنهاد می شود.
راهکارهای معمارانه در ارتقای انعطاف پذیری فضا در معماری داخلی
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری یکی از مفاهیم بسیار مهم در طراحی داخلی ساختمان های امروزی است. بناهای حال حاضر، به دلیل کوچک بودن فضاها و گوناگونی نیازهای انسان ها و تغییر در شرایط زندگی آن ها، برای پاسخگویی به اهداف و نیازها مناسب نیستند. انسان ها به طور کلی تنوع طلب هستند و ثابت ماندن یک فضا برای آن ها خوشایند نیست. همچنین اگر بخواهند برای رفع نیازهایشان محل زندگیشان را تغییر دهند، از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی آسیب هایی را به وجود می آورند و پایداری محلات از بین می رود. در این مقاله سعی شده که بعد از معرفی موضوع و شناخت عوامل و عناصر تاثیرگذار بر انعطاف پذیری فضاهای داخلی ساختمان و همچنین نیازهایی که افراد در طول زندگی دارند، راه حل هایی برای افزایش انعطاف پذیری فضاهای داخلی ساختمان ها ارائه دهیم. با رعایت این اصول و قواعد در طراحی عناصر داخلی ساختمان های امروزی، می توان کیفیت فضای زندگی را افزایش داد.
ارزیابی و مقایسه تأثیرپذیری دانش و عامل فرآیند طراحی معماری از موضوعات صنعتی (نمونه های موردی: تولیدی پوشاک و موتورخانه)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار مؤید آن بوده که تأثیرپذیری یا عدم تأثیرپذیری فرآیند از موضوعات طراحی، یکی از چالش ها یا مسائل بالقوه در حیطه طراحی پژوهی است؛ چراکه فارغ از تفاوت آراء صاحب نظران طراحی پژوهی درخصوص این مبحث هیچ کدام از طرفین موافق یا مخالف، نظری متقن و مستدل در این زمینه ارائه نکرده اند. لذا ارزیابی و مقایسه تأثیرپذیری دانش و عامل طراحی از موضوعات صنعتی مهمترین هدف این نوشتار تلقی شده است. عدمِ تأثیرپذیری دانش و عامل طراحی از موضوعات صنعتی (تولیدی پوشاک و موتورخانه)، فرضیه حاکم بر این تحقیق تلقی شده است. مقاله حاضر که بر رویکردی تجربی استوار شده، از تکنیک "تفکر با صدای بلند به شکل همرو" برای جمع آوری داده های اولیه و از تحلیل محتوا برای ارزیابی داده های گردآمده بهره برده است. آزمودنی های این تحقیق شامل شش دانشجوی کارشناسی ارشد معماری بوده که از میان دانشجویان داوطلب در دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) و دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر انتخاب شده اند. آزمودنی ها ضمن بازدید دو خردفضای صنعتی مذکور، اطلاعات موردنیاز برای طراحی چنین فضاهایی را در قالب بیانیه های طراحی تهیه کردند. سپس این بیانیه ها با همراهی سه استاد معماری تجزیه و در قالب متغیرهای معماری کدگذاری و تعیین وزن شد. نتایج که با تأمل در نوع متغیرها، وزن آنها و نمودار فرآیند فکری آزمودنی ها (توالی مطرح شدن متغیرها در ذهن آنها) حاصل شده، مؤید رد نسبی عدمِ تأثیرپذیری دانش و عامل طراحی از موضوعات صنعتی مذکور است؛ چراکه با تغییر موضوعات، دو وجه افتراقی و اشتراکی در دانش و عامل موردنیاز طراحی پدید آمد که هر یک از این وجوه می تواند دلیلی بر صحت آراء یکی از دسته های موافق یا مخالف باشد. به کلام دیگر، رابطه میان موضوعات صنعتی و فرآیند طراحی، درحدفاصل آراء موافق و مخالف تعیین شده است.
واکاوی نقش مفاهیم سازنده گرا و حس مکان در طراحی محیطی باغ موزه ها
حوزههای تخصصی:
میزان مطالعه کتاب در ایران بسیار پایین است. دلایل متعددی برای این مساله ذکر شده است. از جمله گرانی کتاب، نداشتن فرصت مطالعه و امکان خرید کتاب به دلایل اقتصادی، ضعف فرهنگ کتابخوانی و نبودن آموزش مناسب در دوران کودکی برای کتابخوانی، عدم چاپ مناسب کتاب در قطع های متفاوت و قابل حمل، عدم برنامه ریزی برای گروه ها و سلیقه های متفاوت در انتشار و عرضه کتاب، نقش مخرب رسانه های جمعی در پر کردن اوقات فراغت، و نیز فقدان نویسندگانی که بتوانند با نوشته های خود پاسخگوی نیازهای جامعه باشند. برنامه ریزی برای افزایش مطالعه در اوقات فراغت، یکی از ضرورتهای جامعه ماست در جامعه ما اکنون در این زمان ها، به دلایل متعدد، کمتر امکان مطالعه وجود دارد، حال آن که با سیاستگذاری مناسب و شناخت علل عدم اقبال به مطالعه در هر یک از این مقاطع، می توان به افزایش سطح کتاب خوانی در جامعه کمک کرد. در طی سده اخیر، واژه مکان همراه با طیف وسیع معانی، تقریبا در تمامی فضاهای معماری مطرح شده است. ساخت مکان، به معانی و باورهای انسان تجسد بخشیده و ارتباط عمیقی با ساحتهای وجودی انسان و ارتباط وی با محیط اطراف خود دارد. از این رو پرداختن به چگونگی ارتباط انسان با طبیعت به صورت تحدید شده در حوزه منظر و شناساندن نوع ارتباط شکل گرفته، گام اولیه در بررسی مفهوم مکان است، نگارندگان این مقاله، به سبب باور به ارتباط ناگسستنی انسان و محیط، از رویکرد پدیدارشناسانه نسبت به مفهوم مکان و باغ موزه استفاده کرده ند. روش تحقیق در این کار، روش توصیفی- تحلیلی بوده است. در این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی انجام می پذیرد، برای تشخیص جایگاه انسان در ارتباط با طبیعت و نوع تسخیر آن توسط انسان جهت مطالعه، ابتدا انواع ارتباط انسان با طبیعت مورد بررسی قرار گرفته و جایگاه باغ کتاب در نوع برخورد انسان با طبیعت (به عنوان روح مکان انسان ساخت) بیان می شوند.
بررسی آراء اخوان الصفا در مورد علم عدد و هندسه مطالعه موردی نقش مایه ها و تزئینات هندسی گنبد کبود مراغه
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی سراسر نظم و هندسه است. در آثار حکیمان و فیلسوفان مسلمان جابه جا به اهمیت هندسه و شکل های هندسی برمی خوریم. چنان که گفته اند اخوان الصفا غایت قصوای علم هندسه را آماده کردن روح انسان برای تفکر و تعقل در حقایق بدون توجه و احتیاج به عالم محسوسات، می دانند و نتیجه آشنایی با هندسه را تمایل روح به ترک این عالم و پیوستن به عالم معقولات و زندگانی ازلی می پندارند. ایشان برای شکل های هندسی «فضایل»، «صفات» و «خصایص» مشخص قائل اند. اخوان الصفا در رساله دوم خویش از مجموعه رسائل، هندسه را به دو مقوله تقسیم کرده است: هندسه محسوس و هندسه معقول؛ هندسه محسوس عاملی بر صناعت و آفرینش عملی و هندسه معقول را علت فکر و آفریننده علم و هر دو را راهی برای درک حکمت و جوهر نفس می داند و درجایی دیگر هندسه را راهی به سوی تقویت فکر و خیال برای ادراک جوهر نفس و ذات اشیاء در نظر گرفته است. این پژوهش در پی بررسی آرای اخوان الصفا در مورد عدد، هندسه و مطالعه آن در نقوش هندسی گنبد کبود مراغه می باشد. گنبد کبود مراغه حلقه میانی معماری سلجوقی و ایلخانی هست و به لحاظ نقوش هندسی و به کارگیری تزئینات و رنگ در نوع خود کم نظیر می باشد. روش تحقیق به صورت تاریخی- تفسیری و تجزیه اطلاعات کیفی و گردآوری اطلاعات به روش اسنادی است. در این راستا بنای گنبد کبود مراغه به عنوان مطالعه موردی بررسی خواهد شد. متخصصان این گنبد را به لحاظ تحولاتی که در ساختار گره هندسی و تزئینات معماری ایجاد کرده، نقطه پیوند بین تاریخ هنر با تاریخ معماری و با تاریخ ریاضیات می دانند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که انتخاب و کاربرد اشکال هندسی و حتی رنگ، تصادفی نبوده و مانند سایر اجزای هنر اسلامی از مبانی اعتقادی خاصی برخوردار است. می توان یافته های مطالعه را به طراحی گره هندسی در بعد دوم، استفاده از مفاهیم رنگ و اعداد و تناسبات خاص تقسیم نمود. انتخاب این نقش مایه ها می تواند با مفاهیمی چون هندسه محسوس و معقول که اخوان الصفا مطرح کرده اند نسبت معناداری داشته باشد.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.