فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۸۸۱ تا ۵٬۹۰۰ مورد از کل ۷٬۷۰۶ مورد.
منبع:
هویت شهر سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۸
5 - 15
حوزههای تخصصی:
ظرفیت سنجی به کارگیری پوسته های دوجداره در طراحی معماری اقلیم گرم و خشک ایران به منظور کاهش مصرف انرژی (نمونه موردی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نماهای دو پوسته راهکاری مناسب برای به حداقل رساندن دفع گرما در زمستان و جذب گرما در تابستان هستند؛ اما مسئله برافروختگی در حفره بین دو پوسته در ماه های گرم سال، از چالش های استفاده از این سیستم در اقلیم گرم و خشک ایران است. در این پژوهش برای حل مشکل فوق، تأثیر تغییر اندازه دریچه های تهویه و تغییر عمق حفره بین دو پوسته را بر کاهش برافروختگی مدلی واقع در شهر یزد، با استفاده از روش شبیه سازی CFD (دینامیک سیالات محاسباتی) در نرم افزار فلوئنت، بررسی کرده ایم. در این بررسی مشخص شد استفاده مناسب از راهکارهای ارائه شده، می تواند دمای داخل حفره را در ماه های گرم سال به صورت میانگین تا 18.8 درجه سلسیوس کاهش دهد. به منظور اعتبارسنجی نتایج به دست آمده از نرم افزار فلوئنت، یک اتاقک دارای نمای دوپوسته بهبودیافته (مجهزشده به بهترین نتایج محاسبات قبلی) با اتاقکی دارای نمای دو پوسته عادی و اتاقکی فاقد نمای دوپوسته در نرم افزار Design builder شبیه سازی شدند. نتایج حاکی از آن بود که مقدار کل مصرف انرژی اتاقک دارای پوسته دوجداره بهبودیافته، kwh/m2 14.4 از مدل بدون پوسته دوجداره کمتر است. این موضوع پتانسیل بالای استفاده از این نوع پوسته ها را در کاهش مصرف انرژی ساختمانی واقع در اقلیم گرم و خشک ایران نشان می دهد.
عوامل محیطی مؤثر بر طراحی فضاهای رفتارگرا؛ بررسی موردی: کانون اصلاح وتربیت کودکان تهران- ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۰
43 - 60
حوزههای تخصصی:
کانون اصلاح و تربیت مرکزی برای نگهداری، تربیت، تهذیب و اصلاح کودکان بزهکار 18-6 سال است که مرتکب انحراف های اخلاقی و اجتماعی شده اند. این مرکز در گروه ساختمان های امنیتی رده سه قرار می گیرد که در سطح بین المللی، قوانین مؤثری در حوزه ساخت و بهره برداری از چنین ساختمان هایی تدوین شده است اما با وجود توجه بسیار زیاد مسئولان مرکز، فضای معماری و خصوصاً فضاهای داخلی مجموعه فاقد کیفیت های فضایی متناسب است. هدف از اجرای این طرح، استخراج و تدوین اصول به منظور طراحی مراکز اصلاحی- تربیتی برای نگهداری و اسکان موقت کودکان بزهکار بوده است. در جستجوی الگوی طراحی مناسب، طرح «عوامل محیطی مؤثر بر طراحی فضاهای رفتارگرا» در کانون اصلاح و تربیت کودکان تهران در سال 1397 با جمع آوری اطلاعات از 99 پرسشنامه قابل قبول از کودکان بزهکار کانون اصلاح و تربیت تهران و آزمون کا- اسکوئر انجام شد. در این پژوهش ارتباط معناداری میان سن کودک-شکل انتخابی، جرم کودک-رنگ انتخابی و جرم کودک-مصالح انتخابی برای خانه یافت شد که گواه بر اثبات سه گروه از فرضیه ها بود. در نهایت، با توسعه مطالعات میدانی در حوزه های موردنظر و مشورت کارشناسان علوم رفتاری، بخش هایی از الگوهای طراحی استخراج شدند.
بررسی وجود نظم شبه تناوبی در ساختار هندسی پتکانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظم شبه تناوبی با اینکه در دنیای غرب بسیار نوظهور است، اما تسلط معماران ایرانیِ دوره تیموری بر نظم شبه تناوبیِ ده محوری، مورد قبول جامعه علمی جهان است. در این مقاله قصد داریم تا با بررسی وجود نظم شبه تناوبیِ هشت محوری در ساختار هندسی پتکانه، این موضوع را اثبات نماییم که معماران ایرانی علاوه بر شناخت نظم شبه تناوبیِ ده محوری، بر اصول نظم شبه تناوبیِ هشت محوری نیز مسلط بوده اند. لذا سوال اصلی این پژوهش این است که؛ آیا پتکانه دارای نظم شبه تناوبیِ هشت محوری است؟ در این راستا، در سه سطح، به بررسی وجود نظم شبه تناوبی در ساختار پتکانه پرداخته شده است. در بررسی های صورت گرفته به این نتیجه رسیدیم که اولاً؛ پتکانه در هسته مرکزی، دارای نظم شبه تناوبی است، لذا می توان ادعا نمود که معماران ایرانی از دوره ایلخانی (و نه تیموری) با نظم شبه تناوبی آشنایی داشته اند، ثانیاً؛ در توسعه و گسترش پتکانه، معماران ایرانی توانسته اند، با ایجاد ابداعاتی خلاقانه در ساختار هندسی آن، این ساختار هشت محوری را در زمینه های چهار محوری منطبق نمایند که این موضوع گویای تلفیق یک نظام هندسیِ منطبق بر ساختار طبیعت با نظام هندسیِ عملکردی پلان معماری است.
نسبت طول به عرض حیاط و اتاق ها در خانه های سنتی یزد: آزمونی برای نظر استاد پیرنیا درباره مستطیل طلایی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان آموزه های استاد پیرنیا درباره معماری سنتی ایران، آنگاه که سخن از معماری خانه به میان می آید، به «مستطیل طلایی ایرانی» و کاربرد گسترده آن توسط معماران سنتی اشارات صریحی می شود. ایشان مستطیل محاط در شش ضلعی منتظم را مستطیل طلایی ایرانی نامیده اند و اظهار داشته اند که معماران ایرانی در طرح حیاط مرکزی و اتاق های خانه ها از این مستطیل یا مستطیل نصف آن استفاده می نمودند. این موضوع توسط نویسندگان دیگری نیز تکرار شده است. مقاله حاضر این نظر را درمورد شهر یزد، زادگاه استاد پیرنیا، به آزمون می گذارد. با بررسی آماری نقشه تعدادی از خانه های شهر یزد که در منابع معتبری موجود بودند، همچنین عکس های هوایی مربوط به سال 1336 این شهر، فرض های استاد پیرنیا درمورد شهر یزد تائید نشدند. استنباط نگارندگان این است که با نگاهی به شرایط واقعی که در آن طراحی خانه ها صورت می پذیرفت، تأکید بر کاربرد این چارچوب "هندسی" پنهان در پلان این ساختمان ها دور از انتظار می باشد، اما با بررسی نمودارهای حاصل از این پژوهش، می توان پذیرفت که طراحان این خانه ها می کوشیدند تا نسبت ابعاد فضاهای مهم خانه را حدوداً به نسبت های «حسابی» ساده ای نزدیک نگاه دارند. این رویکرد «حسابی» در طراحی پلان، با مراجعه به برخی شواهد تاریخی نیز تأیید می شود.
ارزیابی تغییرات ساختار معماری مسکن و عرصه حیات در روستاها (مطالعه موردی: روستای ریاب- خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۵۰-۳۵
حوزههای تخصصی:
چندین سال است که روستاهای کشور بنا به دلایل متعددی کارکرد و بهره دهی مناسب خود را ندارند و از سویی بررسی و شناخت نواحی روستایی و تحلیل قابلیت ها و تنگناهای آن ها در فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی اهمیت به سزایی دارد. در این میان مسکن به طور عام و مساکن روستایی به طور خاص، بر حسب شرایط پیچیده زمانی- مکانی، تغییرات مختلف ماهیتی- کارکردی را بخود می بینند و نمایانگر شیوه های مختلف معماری می شوند. گونه مسکن جدید در روستای تاریخی ریاب، در مقایسه با مساکن سنتی- بومی این روستا نوعی از تفرق شیوه معماری را نشان می دهد می توان ریشه این تغییرات را به تغییر و تحولات در عرصه حیات روستا در ارتباط با سطوح بالاتر نظام برنامه ریزی و توسعه روستایی مرتبط دانست. لذا در پژوهش حاضر به منظور مطالعه چگونگی تأثیر گذاری تغییرات حادث شده در عرصه حیات روستایی بر ساختار معماری مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر بر عرصه حیات روستایی مورد واکاوی قرار گرفته و سپس سعی شده است در قالب نمونه موردی تحقیق، چگونگی تأثیر این عوامل بر تغییرات ساختار معماری مسکن روستایی از بومی- سنتی به جدید مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده که با روشی ترکیبی و از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و انجام مشاهدات میدانی، با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است. طبق یافته های پژوهش حاضر جریان حیات روستایی متأثر از چهار عامل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و نهادی (انسانی) می باشد که تغییر و تحولات خود را در قالب ساختار معماری مسکن روستایی به صورت سه دسته تغییرات شامل تغییرات در سازمان فضایی، عناصر کالبدی و نقش کارکردی مسکن روستایی نمایان می سازند.
تاثیر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر شکل گیری نخستین مکان های دینی اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادیان اسلام و یهود در سرزمین های ظهور کردند که دارای بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بوده است. این ادیان برای همراه کردن پیروان و سهولت پذیرش مردم، هر آنچه از این بسترها برآمده بود را به کل مردود ندانستند، بلکه با برخی از آن ها که منافاتی با دین جدید نداشت همراه شدند و حتی به مرور از آن ها تاثیراتی پذیرفتند. مکان های دینی ادیان نیز به تدریج تحت تاثیر بسترهای نامبرده شکل گرفتند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تطبیقی تاثیر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی سرزمین پیدایش ادیان اسلام و یهود، بر شکل گیری نخستین مکان های دینی آنان بوده است. پرسش این است که بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی موجود در سرزمین پیدایش ادیان اسلام و یهود چه تاثیری بر شکل گیری نخستین مکان های دینی آن سرزمین داشته است؟ پژوهش از لحاظ راهبرد کیفی و از نظر ماهیت و روش تفسیری-تحلیلی است که با مطالعه و تحلیلی تطبیقی، تاثیر این بسترها را بر شکل گیری نخستین مکان های دینی ادیان اسلام و یهود جستجو کرده است. نمونه مورد مطالعه، نخستین مکان های دینی در دین اسلام یعنی کعبه، مسجد مدینه و نخستین مساجد اسلامی و در دین یهود یعنی خیمه عهد، معبد اورشلیم و کنیسه های نخستین بوده است. پژوهش بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی را به عنوان سطوح تبیین و تطبیقِ این مطالعه تطبیقی برگزیده است و نخست این بسترها را در سرزمین های پیدایش ادیان اسلام و یهود جستجو کرده و سپس به بررسی تاثیر آن ها بر شکل گیری نخستین مکان های دینی در دو دین نامبرده پرداخته است. نتایج پژوهش ضمن تاکید بر اشتراک تاثیرپذیری نخستین مکان های دینیِ ادیان اسلام و یهود از بسترهای نامبرده موجود در سرزمین پیدایش آنان و تحلیل چگونگی این تاثیر، تحلیلی تطبیقی از تاثیر این بسترها بر شکل گیری نخستین مکان های دینی در ادیان منتخب ارائه داده است.
بررسی طراحی کارامد فضاهای اداری با بهره گیری از معماری سبز با تأکید بر روانشناسی محیط
حوزههای تخصصی:
بررسی میزان رضایت از بازسازی پس از جنگ از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در بازماندگان (نمونه موردی: رفیع، استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۷۳
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و مستندسازی بازسازی پس از جنگ (به عنوان یکی از پیچیده ترین انواع در فرایندهای بازسازی) به منظور درس آموزی در سوانح احتمالی آتی نقشی حیاتی دارد. با وقوع جنگ 8 ساله تحمیلی، شهر رفیع پس از اشغال با تخریب 100% مواجه شد. فرایند بازسازی این شهر پس از آزادسازی با رویکردی متفاوت نسبت به سایر تجارب (تأکید دست اندرکاران بر ارتقای نقش بازماندگان و توجه به نیازها و خواسته های آنان) آغاز گردید. این پژوهش با هدف ارزیابی میزان موفقیت بازسازی شهر رفیع از دریچه میزان ایجاد حس تعلق در ساکنین، به عنوان یکی از مهم ترین فاکتورهای تعیین کننده رضایتمندی سکونتی با رویکرد تلفیقی کمی و کیفی، با هدف کاربرد تجارب در فعالیت های آتی و به روش توصیفی انجام شده است. سه فرضیه اصلی پژوهش بر تأثیر گرفتن میزان رضایتمندی و حس تعلق در بازسازی پس از جنگ از احیا سنت های اجتماعی و اقتصادی و همچنین درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی، استوار است. نمونه مطالعاتی به روش تصادفی- خوشه ای انتخاب و داده های لازم جهت آزمون فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه، مطالعات میدانی، مصاحبه با مطلعین و مسئولین گردآوری شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون t-test گروه های وابسته استفاده شده است. میانگین به دست آمده برای فرایند بازسازی و ایجاد حس تعلق از طریق احیاء سنت های اجتماعی و اقتصادی مردم (فرضیه یک) 2.43 از 5؛ همچنین ایجاد حس تعلق به محل سکونت از طریق درجاسازی و حفظ مالکیت اراضی (فرضیه دوم) 3.45 از 5 و میزان مطلوبیت این فرایند برای مردم (فرضیه سه) 2.87 از 5 در مقیاس طیف لیکرت می باشد که نشان دهنده رد فرضیه نخست و سوم و قبول فرضیه دو می باشد. در پایان، با توجه به ویژگی های منحصربه فرد فرایند بازسازی رفیع، مجموعه ای از نکات و پیشنهادات جهت کاربست در تجارب آتی به تفکیک شاخص های اولویت دار پژوهش ارائه شده است.
بررسی تاثیر طرح واره درشکل گیری شعر و معماری بر اساس دیدگاه ایوانز و گرین
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی با هدف بررسی چگونگی معنادهی به متن یک اثر، به دنبال ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری بر مخاطب و فرایند ذهنی می باشد. ایوانز و گرین فرایند ذهنی و طرح واره های تصوری در ذهن مخاطب را ابزاری برای برقراری ارتباط می دانند و مولفه هایی همچون فضا، ظرف بودگی، جابجایی(حرکت)، توازن، نیرو، پیوستگی و وجود را نشانه های انتزاعی برای ایجاد طرح واره بر اساس تجربه در ذهن مخاطب مطرح نموده اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی طرح واره در دو حوزه شعرو معماری و ایجاد ارتباط همسو با ذهنیت و تجربه مخاطب می باشد. این تحقیق با رویکردی کیفی و روشی تفسیری- تاریخی و با دیدگاهی تطبیقی از طریق تشریح ادبیات نظری در چارچوب مدلی مفهومی درصدد پاسخ به پرسش تحقیق می باشد: چه ارتباطی بین شعرو فضای معماری وجود دارد و نقش طرح واره در این ارتباط و خلق معنا چیست؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که با تعمیم نظریه ایوانز و گرین و مولفه های موثر طرح واره در شعر و معماری می توان گفت که طرح واره ها همواره در شکل گیری و شاخص بودن اثر موثر بوده اند. این تاثیر ممکن است با حضور و یا عدم حضور یک طرح واره باشد. نمود طرح واره به دو صورت حاصل می شود: نخست در قالب کاربرد و همنشینی طرح واره هایی که در یک حوزه معنایی قرار دارد و دوم بر پایه تصویری که از همنشینی طرح واره در برابر مخاطب قرار می گیرد آنچه باعث می شود هر معنایی برای هر متن/ معماری مقبول واقع گردد این است که مخاطب دارای طرح واره ها و پیش دانسته های متفاوت و مستقل از نیت مولف/ معمار است.
عوامل موثر بر تحولات معماری اوایل قاجار منطقه ی آذربایجان در بازخوانی فرایند شکل گیری مدرنیته در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با نگاهی انتقادی بر روایت های موجود از نحوه شکل گیری مدرنیته در معماری ایران، در تلاش است تا روایتی نو از طریق شناخت مولفه های موثر و تبیین نحوه تأثیر آنها بر این فرایند ارائه دهد. با توجه به یافته های اولیه به عنوان فرضیه تحقیق، می توان تحولات صورت گرفته در معماری آذربایجان در اوایل قاجار (قرن 19م) را هم راستا با فرایند شکل گیری مدرنیته در معماری ایران دانست. لذا سوال کلیدی پژوهش این است که تا چه میزان می توان آغاز ورود مفاهیم مدرن به معماری ایران را ناشی از درک نیاز به آن، توسط سران و سیاستمداران روشنفکر در آذربایجان دانست؟ این تحقیق به روش تفسیری- تاریخی با استناد به منابع دست اول، داده های جمع آوری شده را در سه مرحله (آگاهی یافتن از معماری نوین دنیا بخصوص جهان غرب، احساس نیازبه آن و اقدام مشابه) مورد تحلیل قرار داده تا به مرحله ی اشباع نظری متکی بر داده ها برسد. بر طبق این بررسی و تحلیل ها، عوامل زمینه ای (جنگ با روسیه و موقعیت ژئوپلیتیکی آذربایجان) و افرادِ تأثیرگذار (عباس میرزا، روشنفکران ایرانی اوایل قاجار، مشاوران خارجی و حتی فتحعلی شاه) در شکل گیری فرایند مدرنیته در معماری آذربایجان نقش اصلی را عهده دار بوده اند. پیامد این فرایند در دو بخش کلی اصلاح نواقص کاربری های موجود و ایجاد بناها با کاربری های جدید مورد نیاز در آذربایجان، بررسی و معرفی شده اند.
ملاحظات فرهنگی در شکل دهی به نماهای شهری با تکیه بر ساختار نماهای شهری ایرانی در دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۸۹ شماره ۷
61 - 74
حوزههای تخصصی:
رابطه وجوه ادراکی انسان با عوامل هویت بخش در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۶
۱۰۶-۹۱
حوزههای تخصصی:
این مقاله سعی دارد که با استفاده از یک مُدِل، ارتباط وجوه هوّیتی معماری را با وجوه انسانی بررسی نماید. در این پژوهش ابتدا تعریف فراگیری از مفهوم هوّیت و هوّیت معماری ارائه شده است، سپس ابعاد مختلف تعاریف هوّیت معماری در چارچوب این تعریف تبیین می گردد تا براساس این تعریفِ معین، بتوان عوامل هوّیت بخش معماری را شناسایی و دسته بندی کرد. نوشته حاضر در سه بخش اصلی ارائه شده است: نخست روش شناسی مواجهه با موضوع هوّیت معماری مورد بحث قرار گرفته که در آن با استفاده از ماشین های فکری گِدِس تمام روش های ممکن برای مطالعه هوّیت معماری در چهار دسته قرار داده شده است؛ سپس مفاهیم مختلفی که از تعریف هوّیت به عنوان وحدت تصور ذهنی (توقع یا انتظار ذهنی) و عینیت در مباحث نظری معماری به کار رفته بررسی شده است. معرفی هوّیت فردی یا گروهی به واسطه معماری، ابراز هوّیت اجتماعی-فرهنگی به واسطه کالبد، خودیابی انسان به واسطه ساخت محیط و بالاخره ابراز هوّیتی که از خود معماری به صورت مطلق انتظار می رود، چهارگونه مورد نظر را تشکیل می دهد. بخش اصلی مقاله به مدلسازی مفهوم هوّیت مطلق معماری براساس وجوه ادراکی انسان اختصاص دارد. پژوهش حاضر برای ساماندهی عوامل تشکیل دهنده نوع فوق از هوّیت معماری منجر به یک مدل سه محوری شده است که محورهای آن را ادراک تجربه (جسمانی، روانی، اجتماعی و روحانی)، محیط تجربه (طبیعی و مصنوعی) و زمان تجربه (آنّی، طول عمر، نسل های متوالی و ازلی) تشکیل می دهد که مجموعاً 32 گونه از عوامل هوّیت بخش را معرفی می کند که در نظام معین با هم ارتباط دارند. با این ترتیب هر موضوع مرتبط با هوّیت مطلق معماری جایگاه خاص خود را در ای ن مدل می یابد. مث ال عینی از مدل مزبور در معرفی بخشی از عوام ل هوّیت بخش، سیاه چادره ای ای لام ب رای افراد بومی ب ه کار گرفته شده است.
مطالعه مقایسه ای مسکن بومی روستایی سیستانی و بلوچ از منظر بازشناسی کالبدی با رویکرد انسان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۶۳
۳۲-۱۹
حوزههای تخصصی:
از خصوصیات بارز معماری مسکونی بومی آن است که با محیط فرهنگی خود مطابقت داشته و بدون دخالت معماران، بر پایه سنت عامیانه ای شکل گرفته که در بطن فرهنگ آن جامعه جریان دارد و به نوعی با نیازها، آرمان ها و جهان بینی های مردمانی که در واقع سازندگان آن بنا نیز هستند، مرتبط است. تداوم سنت، تداوم معماری بومی را به همراه خواهد داشت، آن هم نه به صورت کلیشه ای، بلکه به عنوان بازنمودی از یک فرهنگ که در محیطی زنده به وجود می آید و رشد می کند. انسان شناسی فرهنگی، به عنوان یکی از زیرشاخه های انسان شناسی، نقش مؤلفه فرهنگ را در شکل گیری محیط انسانی، اساسی ترین مؤلفه دانسته و به سبب این نگرش ویژه، امروزه در زمینه مطالعات معماری مورد استفاده قرار می گیرد. از طریق این علم می توان به علل ظهور یک الگو در کالبد معماری و رابطه متقابل میان یک اثر با ویژگی های فرهنگی تشکیل دهنده اش، که در سنت عامیانه آن ریشه دارد، دست یافت . ازآنجا که گستره سیستان و بلوچستان، به دلیل تنوع قومی و بکر بودن مناطق روستایی، عرصه ای مناسب برای دسته بندی معماری مسکونی با ویژگی های بومی است، بنابراین پژوهش حاضر، این عرصه را مورد مطالعه قرار داده و بر آن است که چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدید آمده را از طریق علم انسان شناسی فرهنگی و توجه به جایگاه سنت عامیانه اقوام بلوچ و سیستانی مورد تحلیل قرار دهد. در این راستا با بررسی نظریات پایه در حوزه انسان شناسی فرهنگی و جایگاه فرهنگ و سنت در میان دو قوم بلوچ و سیستانی، به میزان ارتباط آن با کالبد معماری مسکونی بومی از طریق مشاهده و مطالعه میدانی چند نمونه از مصادیق آن در حوزه سیستان و بلوچستان پرداخته می شود. هرچند نمی توان عوامل محیطی را نادیده گرفت اما نتایج پژوهش بیانگر اهمیت نقش فرهنگ در بازشناسی کالبد معماری مسکونی بومی این مناطق است، از اینرو می توان اذعان داشت تداوم سنت عامیانه که در قالب رفتارهای روزانه و مبتنی بر کنش های متقابل انسان و محیط و انسان و انسان(ها) شکل گرفته است، موجبات تداوم مسکن با ویژگی های بومی در مناطق روستایی می گردد.
ارزیابی تجدید سازمان حکمروایی پیشنهادی برای مدیریت یکپارچه مناطق کلان شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
از زمان طرح موضوع مدیریت مجموعه های شهری در ایران، پیشنهادات متعددی برای تجدید سازمان حکمروایی چه از سوی دولت و چه از سوی پژوهشگران شهری برای اداره یکپارچه این مناطق پیشنهاد شده است. هدف مقاله حاضر طرح و بحث یک چارچوب نظری است که علی الاصول باید در هرگونه تجدید سازمان و بازطراحی نظام های حکمروایی شهری و کلان شهری مد نظر قرار گیرد. فقدان این ملاحظه، پیشنهادات اصلاحی ما را فاقد پشتوانه علمی و عقلایی نموده و بغرنجی اجرای این پیشنهادات را بسیار افزون تر خواهد کرد. یافته های مقاله حاکی از این است که پنج اصل عام باید در پیشنهادات اصلاحی و ارزیابی هر نوع تجدید سازمان حکومت های محلی مورد ملاحظه قرار گیرند: الف) صرفه های ناشی از مقیاس، ب) درونی کردن اثرات بیرونی، ج) تضمین برابری، د) پاسخ دهی و پاسخ گویی، و ه) تفویض وظایف به پایین ترین و کارآمدترین سطح حکومتی. اگر تجدید سازمان حکومت محلی مورد نظر با هدف تاسیس «حکومت کلان شهری دوسطحی» صورت می گیرد، بازتاب پنج اصل عام فوق را باید در تدبیر اندیشی برای پنج عرصه زیر دنبال کرد: الف) اندازه قلمرو حکومت کلان شهری، ب) اندازه و مرزهای واحدهای حکومتی خردتر، ج) تقسیم مسئولیت ها بین دو سطح حکومتی، د)نوع نمایندگی و مشروعیت حکومت کلان شهری، ه) ترسیم روابط بین حکومتی.
مشارکت مردمى در تهیه طرح هاى ساماندهى و توسعه محله اى، نمونه موردى: محله امیر آباد- گلها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال اول بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۲
35 - 55
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر مى تواند نقطه عطف و آغاز دورها ى باشد که در آن مشارکت مردم در فرایند برنامه ریزى، تصمیم گیرى و آینده جامعه شهرى به سمتى سوق داده شود که در آن زمینه همیارى برنامه ریزان شهرو مردم در تهیه طرح ها و برنامه هاى توسعه شهرى فراهم آید. با توجه به این امر، در این مقاله پس از بررسى اجمالى نظریه هاى مشارکت، عملیاتى کردن آن ها از طریق معرفى تکنیک هاى رایج و روزآمد در کشورهاى پیشرو در امر مشارکت، مورد توجه قرار گرفته است؛ زیرا تبدیل دیدگاه ها و نظریه هاى مشارکتى در شهرسازى به روش ها و تکنیک هاى عملى، اهمیت ویژها ى دارد. تا زمانى که این نظریه ها عملیاتى نشده ا ند امکان تحقق آن ها وجود ندارد. علاوه بر این، با توجه به ملاحظات نهادى و قانونى مختلف در کشورهاى گوناگون، چگونگى استفاده از این روش ها نیز باید متناسب با ملاحظات فوق مورد توجه قرار گیرد. در ادامه، روند تهیه طرح ساماندهى بخشى از محله هشت شهردارى منطقه شش (محله امیرآباد گلها) تهران با رویکرد مشارکت به اختصار آمده است. در این طرح سعى گردیده برخى از تکنیک هاى مشارکتى معرفى شده، با توجه به شرایط زمانى، مکانى و همچنین محدودیت هاى پیش رو، در عمل به کار گرفته شود. آنچه در این طرح اهمیت بیشترى داشته، طى کردن فرایندى صحیح و مشارکتى بوده است.
آمایش شهری؛ باز اندیشی در ساختار طرح های توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
23 - 37
حوزههای تخصصی:
علیرغم قدمت درخشان برنامه ریزی مدرن در کشور و تجربه نزدیک به 5 دهه تهیه، تصویب و اجرای طرح ها و برنامه های توسعه شهری، معمولاً اجرای این طرح ها در محیط های شهری با تأخیر شدید ناشی از تغییر ارگانیک شهر مواجه شده و در عمل توفیق چندانی به همراه نداشته اند.سیستم فعلی توسعه و برنامه ریزی شهری در ایران بسیار متمرکز بوده و موقعیت بومی و محلی آن، در تناقض با شرایط جهانی است. محدودیت های ایجاد شده توسط برنامه های توسعه شهری متمرکز در کشور، تعدد مسئولیت ها و مدیریت در توسعه شهری، مشکلات دیگری را در فرآیند برنامه ریزی شهری به وجود می آورد. علاوه بر این، برنامه های شهری باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشند تا بتوانند با تغییرات و توسعه سریع شهری و جهانی سازگاری لازم را داشته باشند. با توجه به شرایط و مسائل خاصِ کشور و با عنایت به عدم برآورده شدن اهداف نهایی برنامه های توسعه شهری که با تبعیت از الگوهای رایج غربی و عمدتاً بر مبنای رویکردهای جامع و بعضاً استراتژیک تهیه و تدوین شده اند، اسناد برنامه ریزی و توسعه شهری کشور، شرایط متفاوتی داشته و توجه ویژه ای با رویکرد نوین می-طلبد. در همین راستا با توجه به ماهیت کیفی-توصیفی و مبتنی بر نقد این مقاله، روش آن تحلیلی و استنباطی بوده و سعی شده است مهم ترین مسائل و چالش های طرح های توسعه شهری بررسی و شناسایی شوند. در ادامه بازاندیشی در طرح های توسعه شهری کشور با تشریح اهداف و انتظارات جدید از برنامه ریزی مطرح گردیده و نهایتاً دستاوردها، اهداف و اصول اساسیِ سند آمایش شهری در مقایسه با برنامه های موجود و رایجِ کشور، به عنوان رهیافتی نوین در نظام و فرآیند برنامه ریزی تبیین می گردد.
بازشناسی پدیده قنات از دریچه سازمان ها، نمونه موردی: روستای بیابانک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۴ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۵۰
۸۸-۷۱
حوزههای تخصصی:
با هدف به جریان افتادن حیات در دل کویر که بخش اعظمی از خاک ایران را در برگرفته است، نیاز مبرم به آب از گذشته تا به حال احساس می شده است. آبی که همچون خون در طول سال ها به جان جوامع شهری-روستایی تزریق شده و در گذر زمان به شکوفایی همه جانبه این جوامع کمک شایانی کرده است. پیدایش پدیده ای همچون قنات به عنوان یک سازمان طبیعی در این راه بسیار حائز اهمیت می باشد. این پدیده علاوه بر آب رسانی به صورت مستقیم، به صورت غیر مستقیم بر ساختار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، معماری و شهرسازی جوامع نیز تأثیر گذاشته است، تأثیراتی بنیادین در جوامع شهری- روستایی که منجر به بروز بازخوردهایی در سطح خُرد جهان و کلان جهان شده است. در این تحقیق از طریق تعریف سازمان و سازمان طبیعی به بازخوانی مجدد سیستم قنات پرداخته می شود. هدف اصلی پژوهش پیش روی، نگاه به پدیده قنات از منظری جدید و تعمیم آن در قالب یک سازمان(طبیعی) مدون و منسجم است. به این معنا که مشخص گردد نحوه عملکرد و ارتباط میان قنات و محیط اطراف، رابطه ای هوشمند، هماهنگ با طبیعت و در راستای پایدارسازی محیط است. بررسی های اولیه از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی آغاز می شود. سپس با اشاره ای کوتاه به روستای بیابانک واقع در استان سمنان به عنوان نمونه موردی، در رابطه با تأثیرات روابط برون سازمانی قنات بحث می شود. امید است با حمایت مسئولان ذیربط، نتایج حاصله به ارائه سیستم آبیاری نوینی بیانجامد که همساز با محیط پیرامون(بوم) بوده و با وجود خود تنظیم کننده بودن، تعادل طبیعت را بر هم نمی زند. در این مسیر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و کمی-کیفی برای انجام این پژوهش انتخاب شده اند.
تحلیل محتوای نقدهای معماری نشریات معماری ایران از 1325 تا 1380 خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۸
39 - 46
حوزههای تخصصی:
تدبیر چارچوب مدیریت دانش برای سیاست گذاری یکپارچه در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
توجیه ضرورت سیاست گذاری یکپارچه در شهرها، وجود عرصه های موضوعی سیاست گذاری و نیز سیاست گذاران چندگانه درگیر در برنامه ریزی و سیاست گذاری کلان شهری و تولید سیاست های غیریکپارچه و ناهماهنگ است. چنین سیاست هایی به عناصر و مسیرهایی غیریکپارچه و چندپاره، ناهماهنگ، متناقض و رقابتی می انجامند. منبعی مهم برای تنظیم سازوکارهای مناسب برای دستیابی به یکپارچگی و به پیامدهای مثبت آن، دانش و مدیریت دانش است، با این توجه که یک چالش اصلی سیاست گذاری کلان شهری نبود اطلاعات مناسب، کامل ، در دسترس و یکپارچه و وجود نامعلومی هایی است که سیستم مورد تصمیم گیری و سیاست گذاری را احاطه می کند. هدف این مقاله، ردیابی ابعاد یکپارچگی در سیاست گذاری کلان شهر تهران به منظور کمک به تدبیر چارچوبی انگاشتی برای تسهیل اثر مدیریت دانش در دستیابی به سیاست گذاری یکپارچه در برابر سیاست گذاری بخشی، پاره پاره و غیریکپارچه است و برای دستیابی به آن روشی با مسیر دوگانه توصیفی- تحلیلی با چگونگی یکپارچگی در سیاست گذاری و تحلیلی- تجویزی به منظور ارتقای یکپارچگی اطلاعات، دانش و سیاست گذاری، اختیار شده است. ارزش این مقاله کوشش در پرداختن به و به کارگیری هر دو انگاشت اصلی این مقاله، یعنی ""مدیریت دانش"" و ""سیاست گذاری یکپارچه"" و نیز اتصال این دو در برنامه ریزی کلان شهرهایی چون کلان شهر تهران که پیشینه ای چه پژوهشی و چه سیاست گذاری در این زمینه ندارند، است.