فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
55 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هیجان تعجب، شرم و گناه از هیجان های بشری محسوب می شوند. عکس العمل های ناشی از این هیجان ها تابع مسائل زیست شناختی و فرهنگی است. با نگاهی به هنر و ادبیات ایران در بستر تاریخ، این طور به نظرمی رسد که یکی از واکنش های فرد متعجب و نادم، در فرهنگ ایران، «گَزیدن انگشت» بوده است؛ زیرا نمونه های بی شماری از آن را در متون، اشعار کهن و نگارگری ایران می توان دید. از آنجایی که این عکس العمل صرفاً در تاریخ فرهنگی ایران قابل مشاهده است آن را بایست متأثر از مسائل فرهنگی و مختص ایرانیان دانست. بررسی سیر تاریخی این اصطلاح این پرسش را پاسخ خواهد داد که «انگشت گَزیدن» چه تغییراتی در بستر زمان داشته و اصطلاحی صرفاً ادبی است یا واکنشی رفتاری محسوب می شود؟ هدف: سیر تاریخی «انگشت گزیدن» در ادبیات و نقاشی ایرانی و دستیابی به این نکته که اصطلاح مذکور از واکنش رفتاری ایرانیان اخذ شده است یا خیر. روش تحقیق: به روش توصیفی- تاریخی و به صورت کتابخانه ای و اسنادی، اصطلاح «انگشت گزیدن» در ادبیات کهن فارسی و نگارگری ایران، مورد مطالعه قرارگرفت و سعی بر آن بوده از هر سده نمونه ای ادبی یا هنری مربوط با موضوع، انتخاب و مورد مطالعه قرارگیرد و در مقایسه با شرح حال سیاحان درباره رفتار ایرانیان در موقعیت هیجانی دریابد که این اصطلاح یک کنایه ادبی یا واکنشی رفتاری است. نتیجه گیری: «انگشت گزیدن» صرفاً یک اصطلاح ادبی است؛ زیرا هیچ کدام از سیاحانی که از ایران و فرهنگ ایرانیان در بستر تاریخ نوشته اند به این عکس العمل در رفتار آن ها اشاره نکرده اند. شاعر برای اغراق در کلام خود از این کنایه سود جسته و زیبایی این آرایه، آن را در تاریخ ادبیات ایران فراگیر کرده است. پیوستگی ادبیات و نقاشی ایران باعث شده تا این اصطلاح به تصویر درآید و نمود عینی آن برای چندین قرن بدون تغییر موجود باشد.
بازاندیشی تحلیلی ساختار معروف به گرمابه ایلخانی ربع رشیدی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم بهمن ۱۳۹۷ شماره ۶۸
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ربع رشیدی یا رشیدیه یک مجموعه معماری و بنا به آنچه در نزهت القلوب (740 ه.ق.) آمده است «شهرچه ای» فرهنگی و دانشگاهی در شمال شرقی تبریز و در کوه پایه سرخاب بوده است که در عهد ایلخان سلطان محمد خدابنده اولجایتو با همت و نظارت خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی طراحی و ساخته شد. بر اساس وقف نامه ربع رشیدی، مجموعه معماری شهرچه ربع رشیدی دارای بناهای همگانی و عام المنفعه بسیاری بوده و گرمابه نیز داشته است؛ بنابراین، انتظار می رفت که در کاوش های باستان شناختی ربع رشیدی نشانه هایی از گرمابه ربع رشیدی شناسایی و کاوش و خاک برداری شود. کما اینکه در سومین فصل کاوش، در بخش جنوب شرقی محوطه تاریخی و اثر ملی ربع رشیدی، ساختاری خاک برداری شده است که آن را صراحتاً یک گرمابه ایلخانی معرفی کرده اند. اکنون، پرسش بنیادین این نوشتار، چیستی و کارکرد ساختار معرفی شده به نام گرمابه ایلخانی ربع رشیدی است. هدف پژوهش: در ابتدای برنامه ریزی و تدوین و طراحی هر طرح و پلان و برنامه مرمتی، شناخت درست و بازشناسی روش مند چیستی و کارکرد و ماهیت و هویت یک بنای تاریخی و باستانی، ضرورتی بنیادین و چالشی گریزناپذیر است؛ به گونه ای که هیچ مرمت گری نمی تواند بدون شناخت تاریخی و باستان شناختی یک اثر معماری و ساختار باستانی اش، آن را به درستی و به صورتی روش مند مرمت کند. روش پژوهش: بررسی تحلیلی پلان، فضاسازی و مصالح معماری ساختار معروف به گرمابه ایلخانی رشیدیه در مقایسه با ساختار و تأسیسات و مصالح معماری گرمابه های تاریخی شناخته شده ایران تفاوت هایی آشکار نشان می دهد. نتیجه پژوهش: بر مبنای فرضیه سازی به شیوه ابطال گرایی ساختار معروف به گرمابه ایلخانی ربع رشیدی، نمی توانسته کارکرد گرمابه داشته باشد؛ و البته هیچ نشانه باستان شناختی ای بر دیرینگی ایلخانی آن دلالت ندارد. نویسندگان در پایان فرضیه سازه ای برای رنگرزی و یا دباغی را برای این ساختار پیشنهاد کرده اند.
معرفی اثر-نظری اجمالی به شیوهها و شکلگیری دیوارهها و استحکامات دفاعی به روایت تصویر
حوزههای تخصصی:
تأثیرات معماری فضاهای مجازی بر محیط انسانی
حوزههای تخصصی:
در کنکاش پیرامون گذشتگان، معماری همواره گویای پیشرفت های فنی، علمی و ویژگی های فرهنگی زمان قلمداد شده است.این موضوع مبین آن است که معماری از تغییرات اساسی جوامع متأثر بوده و به تبع آن ها شکل گرفته است. در عصر حاضر رشد برق آسای فضای سایبر و انتقال بسیاری از کنش های انسانی از جهان عینی به آن خبر از تولد جهانی مجازی را می دهد که در حال گستراندن افق های خود همانند جهان عینی است،شکل دادن به این جهان و سکونت پذیر ساختن آن هدفی است که معماری مجازی به معنای اخیر خود در جستجوی آن است. این مقاله کنکاشی است در مورد تأثیرگذاری و تعامل میان فناوری اطلاعات و ارتباطات و معماری در محیط مجازی و محیط های انسانی. ضرورت این امر از آن جا ناشی می شود که امروزه بسیاری از فضاهای معماری در حال حرکت به سوی فضاهای سایبر هستند. در این زمینه بررسی فضاهای سکونت و میزان قابلیت آن ها در انطباق با فضاهای مجازی قابل تأمل است. در این جستار ابتدا به مفاهیم سایبرنتیک و سایبر اسپیس پرداخته می شود. سپس با تعبیر جدید فضا در حوزه دیجیتال، ویژگی های متمایز کننده میان فضای کالبدی و مفهوم جدید فضای مجازی مورد بررسی و مقایسه قرار می گیرد و در پایان ابعاد تعامل با محیط مجازی و تأثیرات متقابل آن با دنیای واقعی، جامعه و انسان مورد نقد و بررسی قرار گرفته و به امکان سکونت گزینی در محیط مجازی پاسخ خواهد داد.
بررسی میزان مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده کلان شهرها مطالعه موردی: خیابان شاهداعی اله شیراز
حوزههای تخصصی:
چینی جاهای فرسوده و قدیمی شهرهای کشور که در اغلب موارد هسته اولیه و اصلی آن شهرها را تشکیل می دهند، ازیک طرف جزو میراث فرهنگی و تاریخی آن شهرها محسوب شده و حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر می باشد و از طرف دیگر اغلب این چینی جاها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. شهر شیراز نیز همانند این شهرها از بافت کهن برخوردار است. یکی از محله های این شهر محله شاه داعی اله است که منطبق بر بافت قدیم و هسته اولیه شکل گیری شهر شیراز می باشد. این محله با مشکلاتی از قبیل نابسامان بودن عرض شبکه معابر، وجود شیب در پارهای از معابر، فرسودگی شدید بناهای مسکونی، همجواری با گورستان، دانه بندی قطعات کوچک و خیلی کوچک مواجه است. در این جهت، هدف از تحقیق حاضر مشارکت مردمی در ساماندهی بافت فرسوده محله شاهداعی اله بود که از روش توصیفی- تحلیلی استفاده گردید و نیز روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، اسنادی و میدانی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات تحقیق حاضر نیز پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و مطالعات میدانی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان ساکن محله شاهداعی اله تعیین شد که با استفاده روش نمونه گیری کوکران 150 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. نتایج نشان داد، مشارکت مردم و شهروندان در تسریع روند بهسازی بافت فرسوده محله شاهداعی اله تأثیرگذار است و ساماندهی معابر محله مورد مطالعه باعث ارتقاء کارکرد و نقش پذیری جدید آن می شود.
انسان، ربات، معماری؛ چگونه ربات ها ساخت را دگرگون خواهند کرد؟
حوزههای تخصصی:
در دهه های آینده آنچه مسلم است استفاده گسترده از صنعت رباتیک در ساخت می باشد که این موضوع منجر به تحولی شگرف در معماری خواهد شد. روش ها و تکنیک های ساخت به طور کامل دگرگون شده و پروسه های ماشینیزه جای روش های فعلی را در ساخت خواهد گرفت. هزینه های عملیات ساختمانی و نیاز به نیروی انسانی به طرز چشمگیری کاسته می شود، در طرف مقابل سرعت، دقت، ایمنی و امنیت افزایش خواهد یافت. این ها تنها مواردی نخواهند بود که ساخت به کمک ربات ها برای معماری آینده به ارمغان خواهد آورد. درک این نکته که در سال های اخیر پروژه های بسیاری در سراسر دنیا با استفاده از این ربات های سازنده ساخته شده اند کمک شایانی به پذیرش هرچه بیشتر و بهتر این تکنیک ها از سوی مؤسسات آموزشی، استودیوها و آتلیه های معماری و حتی سرمایه گذاران خواهد کرد. به هر حال نباید فراموش کرد معماری رباتیک هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد اما در همین مدت کم هویت مستقل خود را به عنوان یک گفتمان جدید در معماری عصر دیجیتال اثبات نموده است.
پالت رنگ در خانه های دوره قاجار قزوین، نمونه موردی: خانه امینی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
97 - 115
حوزههای تخصصی:
این پژوهش تلاشی است جهت شناسایی و تشکیل پالت رنگ در خانه های دوره قاجار قزوین؛ آخرین حلقه از آداب و رسوم ساخت و ساز در شهری که یکی از دروازه های اصلی ورود زندگی مدرن به ایران بوده، در مکانی که بازتاب مستقیم زندگی در مکان است و در فرهنگی که صاحب یکی از رنگین ترین معماری های جهان است. بازسازی رنگی از حیاتی ترین بخش های بازسازی مکان های تاریخی است و نیازمند تشخیص دقیق پالت های رنگی. کاربرد دیگر این پالت ها در ترکیب بندی های جدید رنگی در فضاهای داخلی امروزی است. اما آیا پیشینه رنگین معماری ایران می تواند پشتوانه رنگ های معماری معاصر ایران باشد؟ آیا معمار می تواند در فضاهای داخلی از این رنگ ها بهره جوید و هنوز امروزی و هنوز ایرانی باشد؟ در همین راستا، روش تحلیلی-توصیفی و مطالعات کتابخانه ای جهت شناخت نقش رنگ در معماری و پیشینه روش های شناسایی پالت رنگ مورد استفاده قرار گرفته است. تحقیقات میدانی شامل شناسایی رنگ در خانه های قاجار در قزوین و متمرکز بر یک نمونه موردی یعنی خانه امینی ها بوده و شناسایی رنگ های پالت های عمومی و نقطه ای در فضاهای باز، بسته و نیمه باز صورت گرفته است. ترکیب بندی ها و تناسبات بین رنگ های مکان یا به بیان ایتن کانترست وسعت در آنهاست که رنگ های فضاهای ایرانی را می سازد و تمامی این رنگ ها قابلیت استفاده در فضاهای امروزین را دارند.
بررسی شکل و فرم کلی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1-25
حوزههای تخصصی:
بررسی شکل و فرم شهر بعنوان یکی از گام های ابتدایی در فرایند شناخت برای طراحی و برنامه ریزی هرشهر، از اهمیت چندانی برخوردار است. روش تحقیق مطالعه حاضر، روش تحقیق پیمایش بصری، مبتنی بر تجربه «اسپری رگان [1] »(1965) در بررسی شکل و فرم شهر می باشد. در این روش مواردی همچون دوره تاریخی، شکل، عوامل نوع شکل، فرم بافت و دانه بندی، عوامل فرم، عناصر شهری، نمادها و نشانه ها، خط آسمان، هویت، جهت یابی، الگوی دسترسی ها مبنای بررسی شکل و فرم شهر قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که شهر یزد دارای 4 محدوده اصلی، متمایز به لحاظ شکل و فرم می باشد. که عوامل متعددی در تمایز آنها دخیل بوده اند. این چهار محدوده عبارتند از: محدوده A ، این محدوده تقریبا تمامی آنچه تحت عنوان بافت تاریخی به صورت رسمی در شهر یزد وجود دارد را شامل می شود. و شامل بافت بجای مانده در شهر یزد از دوره پیش از اسلام، تا قاجاریه می شود. محدوده B این محدوده که به لحاظ تاریخی بیشتر به دوره پهلوی و دهه های 60 و 70 مربوط می شود. خود دارای دو زیر مجموعه B1 و B2 است. رشد شهر در دوره پهلوی و تغییرات آن تا به امروز تحت عنوان محدوده B1 و رشد شهر در دهه های 60 و 70 شمسی تحت عنوان محدوده B2 بررسی شده است. محدوده C ، شامل توسعه های مربوط به پروژه های مسکن مهر است و محدوده D شامل توسعه های پراکنده شهری در دهه های اخیر می باشد. ویژگی های شکلی و فرمی این محدوده ها مطابق موارد روش پیمایش بصری در مقاله بسط یافته است [1] -spreiregen
ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم در مسکن معاصر از منظر روانشناسی محیطی، نمونه موردی: برج مسکونی میلاد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
61 - 72
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بی حد و مرز بودن فضاها در بسیاری موارد سبب ازبین رفتن آرامش مورد نیاز افراد و عدم احساس قلمرو و همچنین باعث ارتباطات فضایی ناخواسته با یکدیگر می شود. از لحاظ کالبدی، درصورت نبود کنترل و مانعی برای ارتباطات در مرز فضایی، سبب ارتباطات بویایی، بصری، صوتی و دسترسی و نقض انواع حریم ها و در نهایت باعث نقض حریم روانی برای کاربران می شود. هدف: نوشتار حاضر، با تعیین عوامل مؤثر بر تأمین حریم در فضای مسکن معاصر از دیدگاه روانشناسی محیطی، درصدد ارتقای بنیان های نظری مفهوم حریم است. روانشناسی محیطی، با هدف درک رابطه حریم خصوصی با عرصه های زندگی اجتماعی، رفتار انسان را مطالعه می کند. روش تحقیق: این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی با روش پژوهش از نوع استدلال منطقی است. نتیجه گیری: نمود معمارانه شاخص های عرصه بندی فضایی، مرز فضایی، فضای بینابین، سلسله مراتب و عمق فضایی در پاسخ به نیازهای انسانی، شامل ایمنی، احترام، درون گرایی و قلمروپایی در مسکن معاصر، خلاصه می شود. نتیجه اصلی تحقیق روی 6 نوع تیپ پلان متفاوت از واحدهای برج مسکونی میلاد تبریز حاکی از آن است که کنترل ارتباطات فضایی در طرح معماری منجر به کنترل ارتباطات رفتاری در تعاملات انسانی می شود که از مهم ترین فاکتورهای تأمین انواع حریم ها ازجمله حریم بصری، دسترسی و...، و در نهایت حریم روانی در مسکن معاصر است.
تبیین مفهوم پدیدارشناسی هرمنوتیکی در طراحی محصول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
63 - 72
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی از نوع هرمنوتیک، برقراری نسبت های وجودی است. اینکه این نسبت ها چگونه می تواند در مواجهه انسان با جهان برقرار شود، از مهم ترین دغدغه های فلاسفه مختلف از جمله هایدگر، فیلسوف مشهور آلمانی است. این پژوهش در نظر دارد تا تفسیری از پدیدارشناسی ارائه دهد که بتواند در فرآیند طراحی، قابل تعمق و اجرا باشد. در این راستا، بعد از توصیف کامل پدیدارشناسی هرمنوتیک (که به طور خاص با اندیشه های هایدگر قابل شناسایی است)، پنج گام مشخص از آن استخراج شده که شامل زمانمندی، برقراری رابطه معنادار با ساحت های سه گانه زمان، برقراری شبکه نسبت های وجودی بین انسان و محصول، برقراری رابطه هرمنوتیک، و آشکارگی است. سپس به روش مطالعه موردی، سه محصول نمونه، برای تفسیر گام های استخراج شده از این رویکرد، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. در ادامه با ارائه یک مدل، ارتباط بین رویکرد پدیدارشناسی با فرآیند طراحی، طریقه بکاربستن آن و همچنین قابلیت تعمیم پذیری آن در این فرآیند، نشان داده شده که ساحت های سه گانه زمان (بودگی، حضور و آیندگی) هسته مرکزی آن را تشکیل می دهند. در انتها محصول دیگری برای آزمون مدل ارائه شده، مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصل از این مقاله روشن می کند که نه تنها می توان در طراحی محصول به شیوه پدیدارشناسانه عمل کرد و از آن بهره گرفت، بلکه مطالعات موردی نشان می دهد که بکارگیری این روند در طول تاریخ طراحی صنعتی توانسته است در موفقیت محصولات در ارتباط با کاربر، تاثیرگذار باشد.
اثر پوشش گیاهی بر تعدیل احساس گرمایی فضای باز منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
155-171
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی در فضای باز، مبحثی است که از حدود 1970 مطرح شده است و با توجه به تفاوت هایی که با آسایش حرارتی فضای بسته دارد، باید بر اساس شاخص های مناسب خود مورد سنجش قرار گیرد. همچنین ضرورت دارد که آسایش حرارتی فضای باز در هر منطقه جغرافیایی به صورت مستقل ارزیابی شود. بنابراین، هدف از این پژوهش به طور کلی، مطالعه شاخص های اندازه گیری آسایش حرارتی در فضای باز و تعیین مناسب ترین شاخص، و به طور خاص بررسی وضعیت احساس گرمایی در فضای باز در اقلیم گرم و خشک سیستان با توجه به شاخص مناسب و شناخت عوامل ساختاری مؤثر بر تعدیل شرایط آسایش حرارتی فضای باز است. ازاین رو برای مطالعه، دو سایت متفاوت از لحاظ نوع و تراکم پوشش گیاهی، تراکم ساختمانی و پوشش کف در منطقه سیستان در نظر گرفته شد. کار میدانی در روزهایی از ماه های تیر و مرداد 1395 به عنوان نماینده ایام گرم تابستان و با فاصله زمانی 3 ساعت طی روز برای اندازه گیری تعیین شد. مطالعه و بررسی پژوهش های پیشین در فضای باز نشان داد که شاخص «دمای معادل فیزیولوژیکی» ( PET ) مناسب ترین و متداول ترین شاخص برای ارزیابی آسایش حرارتی فضاهای باز به شمار می رود. طبق تحلیل توصیفیِ سایت های منتخب به عنوان نماینده فضاهای باز منطقه سیستان ، میزان شاخص PET سایت شماره 1 که صرفاً پوشش گیاهی و فاقد ساختمان است، از سایت شماره 2 که ترکیبی از پوشش گیاهی و ابنیه می باشد، 5/1 درجه سانتی گراد کمتر، و سایت شماره 1 از شرایط آسایش بهتری برخوردار اس ت. همچنین مشخص شد که به طور کلی، احساس گرمایی منطقه سیستان طی تابستان در وضعیت «خیلی داغ» قرار دارد و تنها در نقاطی که پوشش گیاهی سایه انداز و متراکم وجود داشته باشد، این وضعیت به احساس گرمایی «داغ» تعدیل می یابد. تحلیل استنباطی داده ها نیز نشان داد که بین شاخص PET و متغیرهای اقلیمیِ دمای هوا، رطوبت نسبی و میانگین دمای تابشی و عوامل ساختاریِ نوع گونه گیاهی و تراکم پوشش گیاهی رابطه معناداری وجود دارد؛ بدین نحو که در حالتی که پوشش گیاهی وجود ندارد، بیشترین میزان PET ، در نقاط دارای پوشش گیاهیِ تُنُک و بوته ای PET متوسط و در نقاط دارای پوشش گیاهیِ درختی و متراکم کمترین میزان PET مشاهده شده است .
پژوهش کاربرمحور در آتلیه معماری: تجربه کارگاه طراحی ارشد براساس الگوهای رفتار محیط بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
119 - 137
حوزههای تخصصی:
دوری طرّاحی از کاربر واقعی در دوران پس از مدرن و تلاش برای حلّ این معضل، در آموزش معماری منجر به روش ها و رویکردهای نوینی در نیم قرن اخیر شده است که هرگز به جریان اصلی اموزش معماری تبدیل نشده اند و همچنان در حاشیه مانده اند؛ در اینجا این رویکردها نیز در چهار دسته (مواجهه ایده آلیستی، مواجهه حرفه ای، رویکرد مشارکتی و رویکرد پژوهش تخصّصی) شناسایی و معرفی شده اند. محور اصلی این بحث، ورود پژوهش به صورت امر اصلی در آموزش معماری است. سپس به شرح برنامه ریزی و تجربه ی یک فرآیند کارگاهی برای تلفیق موضوع کار عملی کارگاه های آموزشی دوره ی کارشناسی ارشد با یک مسأله ی کاملاً پژوهشی یعنی «شناخت عوامل هویّت بخش در معماری بومی» پرداخته شده است. برای ساماندهی برنامه، سعی شده است که روشی برای جستجوی عوامل هویّت بخش معماری بومی در قالب الگوهای رفتار و محیط ارائه گردد و کار دانشجویان در روند تدوین این نظریه تعریف گردد. در این کار تجلّی ذهنیت افراد بومی بواسطه ی ساختِ محیط یا تغییراتی که در محیط موجود ایجاد کرده اند مورد مطالعه قرار می گیرد. به این ترتیب که محیط هایی که آثار کالبدی افراد بومی می تواند در آن موجود باشد در چهار دسته معرفی شده (مسکن روستایی، مسکن حاشیه نشینی، مسکن تجربی ساز، مسکن مهندسی ساز) و گروه های دانشجویی برای مطالعه روی هر یک تعیین شده است. هر گروه موظف بوده در 48 حوزه که بر حسب نسبت های مختلف رفتار- ذهنیت- محیط و بر اساس تجارب مختلف زمانی تعیین شده به جستجوی عوامل هویّت بخش در محیط انتخابی بپردازد و این یافته ها مبنای طرّاحی یک واحد مسکونی هویّتمند قرار گیرد. برآیند کلّ گروه ها، تصویر نسبتاً کاملی از عوامل هویّت بخش معماری بومی برای افراد بومی ایجاد می کند.
بررسی تطبیقی حس دلبستگی مکان در نمادهای شهری دوره اصفهانی و مدرن؛ نمونه م وردی میدان آزادی و میدان نقش جهان
حوزههای تخصصی:
با گسترش و توسعه شهرها، احداث نمادهای شهری به عنوان شاخصه ای برای معرفی محیط و فرهنگ روندی رو به رشد داشته است. نمادهای شهری علاوه بر ابعاد محیطی و کالبدی ،در ایجاد خاطرات جمعی و فردی اشخاص نیز نقش مهمی دارند به نحوی که اغلب، شهرهای مختلف را با نماد آن می شناسند .در این پژوهش شهر تهران، به عنوان پایتخت سیاسی و شهر اصفهان به عنوان پایتخت فرهنگی ایران مناسب ترین گزینه بمنظور مقایسه حس دلبستگی مکان مورد مطالعه قرار گرفته اند. از این رو با هدف، شناسایی و تعیین اولویت بندی عوامل ایجاد کننده حس دلبستگی مکان به مقایسه تطبیقی این حس در میدان نقش جهان و میدان ازادی پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش است که مهمترین عامل در ایجاد حس دلبستگی در نمادهای شهری چیست و در ادامه تأثیر مؤلفه های موثر بر حس دلبستگی مکان که باعث اصالت بخشیدن به نماد های شهری می شوند را در فرضیه خود طرح کرده است. روش تحقیق این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات از شیوه مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه بهره برده است و سپس با استفاده از نرم افزار spss و آزمونanova و Kendall’s tau_ b وSpearman’s rho به تحلیل می پردازد. در نهایت نتایج پژوهش بیانگر تفاوت عوامل موثر در دلبستگی در دو دوره تاریخی در این میادین شهری است، بطوریکه در میدان نقش جهان مهمترین عامل در ایجاد این حس معیار عزت نفس بوده و در میدان آزادی تداوم بیشترین تاثیر را در ایجاد دلبستگی به مکان داشته است.
رقص، سرمایه ای نمادین؛ گزینه ای برای توسعه گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
95 - 104
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رقص، یکی از هنرهای هفت گانه که قدمتی همپای تمدن انسان دارد، دنباله ای از حرکات هدفمند و نمادین انسانی است که دارای ارزش زیبایی شناسانه است و کنشگران آن در فرهنگ های متفاوت، جلوه های گوناگونی از آن را به اجرا و نمایش می گذارند. این هنر انسانی ظرفیت بالایی در توسعه فردی، توسعه اجتماعی و فرهنگی دارد و قابل تبدیل شدن به سرمایه ای نمادین است؛ به طوری که می تواند توسعه گردشگری کشور را به همراه داشته باشد. هرچند رقص همانند دیگر عرصه های جلوه گری انسان می تواند طیفی از ابتذال تا تعالی را در برگیرد. هدف پژوهش: این پژوهش بدان سبب ضرورت دارد که نشان دهد چنانچه جنبه ها و آثار والای این هنر بازخوانی و ترویج شود، می توان از بی شمار فوائد اجرای آن در سطح جامعه سود جست و به عنوان سرمایه ای نمادین برای آن برنامه ریزی کرد و از قبل آن به شکوفایی در حوزه گردشگری فرهنگی و خلاق دست یافت. روش تحقیق: در این مقاله محقق با انجام مطالعات کتابخانه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، به سؤال تحقیق پاسخ داده است. نتیجه گیری: نتایج این مقاله با واکاوی رقص در حوزه فردی و اجتماعی نشان می دهد که این هنر دیرپای انسانی غنای جسم و جان و جمع را افزون می کند زیرا سبب درک لذت زندگی در حال و تجربه حس رهایی و وارستگی شده و به افزایش نشاط، عقلانیت و تاب آوری اجتماعی می انجامد و شایسته است جامعه علمی، سیاستگذاری و اجرایی کشور با التفات بیشتر به این حوزه مغفول نظر کنند و از زیان های فردی، اجتماعی و ملی که تا کنون دامن گیرمان شده بکاهند.
کاربست رویکرد ایرانی اسلامی در فرآیند تحلیل و ارتقا کیفیت نماهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه و با گسترش دانش طراحی شهری، بر لزوم توجّه به وجوه گوناگون کیفیت زندگی شهروندان تأکید شده و فرآیند طراحی شهری به عنوان ابزاری قدرتمند و منعطف جهت بهبود و ارتقای کیفیت محیط شناخته شده است. از جمله عناصر محیطی تأثیرگذار در زمینه ارتقای کیفیت بصری فضاهای شهری، نما های شهری هستند. به نظر می رسد در سال های اخیر و به دلیل ساخت و ساز های انبوه و شتابزده به این عناصر محیطی بی توجّهی شده است. نتیجه این بی توجّهی پیدایش شهرهایی با نماهای یکنواخت، غربزده و به دور از تنوع و سرزندگی است که افزایش استرس و نا آرامی ساکنین شهر های امروزی را به دنبال داشته است. با توجّه به آنچه گفته شد هدف عمده مقاله حاضر، یافتن فرآیند طراحی شهری منطبق بر رویکرد ایرانی- اسلامی جهت بهبود کیفیت های بصری نماهای شهرهای امروزی است. بدین منظور مقاله حاضر با استناد به مطالعات کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از روش های تحقیق توصیفی - تحلیلی و تطبیقی، به ارزیابی کیفی و تحلیل تطبیقی نمونه هایی از فرآیند طراحی شهری نماهای شهری در فضاهای عمومی شهر تهران (خیابان کارگر، خیابان امام، میدان امام خمینی و میدان راه آهن) پرداخته و با دست یابی به چارچوبی مفهومی و اصولی کاربردی، فرآیندی بهینه و انعطاف پذیر در زمینه ارتقای کیفیت بصری زیبایی شناختی نمای ساختمان های شهرهای ایران ارائه کرده است. شناخت، بررسی ویژگی های محیطی، تحلیل و بررسی ویژگی های محیطی، تدوین و ارائه تکنیک های طراحی شهری، تدوین سیاست ها و رویکرد پروژه و ارزیابی سیاست ها و طرح های اجرایی گام های اصلی این فرآیند طراحی شهری هستند.
ارزیابی کالبدی فضاهای سبز شهری در شهر اصفهان در دو مقطع زمانی و ارائه-ی پیشنهاد برای بهبود آن
حوزههای تخصصی:
گسترش فیزیکی شهرها فرایندی مستمر است که اغلب سریع بوده و اگر بدون برنامه پیش برود سیستم های شهری را با مشکل رو به رو خواهد کرد. در نقش فضای سبز و محیط زیست شهری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل پایداری و حیات طبیعی و انسانی در شهرنشینی نوین شکی نیست. فضای سبز را می توان نوعی از سطوح کاربری زمین شهری با پوشش گیاهی انسان ساخت دانست که واجد بازدهی اجتماعی و اکولوژیکی هستند. اما امروزه به دلیل ارزش بالای اراضی شهری و منافع مادی بالای آن به میزان کمتر این زمین ها به کاربری فضای سبز اختصاص داده می شود. دراین میان بحث توسعه و نیاز به گسترش فضاهای سبز و تعیین موقعیت آن امری اجتناب ناپذیر در آینده ی توسعه ی شهرها می باشد. شهر اصفهان به عنوان یکی از شهرهای مهم و زیبای ایران و محل جذب گردشگران داخلی و خارجی شناخته شده است. یکی از علل اصلی این امر عبور زاینده رود از داخل شهر است که نقش به سزایی در طراوت و سرسبزی این شهر داشته است. در این پژوهش شهر اصفهان از لحاظ گسترش محدوده ی شهری، فضای سبز و همچنین روند افزایش جمعیت و سرانه ی فضای سبز آن طی دو سال 1302 و 1394 مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان پیشنهاد بهره گیری از پوشش های سبز برای بهبود و توسعه ی آن در حال حاضر ارائه شده است.
بررسی فضای سبز عمومی مجتمع های مسکونی بر کاهش آسیبهای اجتماعی؛ نمونه موردی: محله نایسر سنندج
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به نیاز افراد و عدم قابلیت محیط در تأمین آن، موجب می شود تا محیط کالبدی بسیاری از محلات فرسوده مسکونی به مجموعه ای از احجام و فضای خالی بین آن ها تبدیل گردد. این مسئله می تواند باعث نارضایتی ساکنان از محیط زندگی و متعاقب آن عدم حضور در فضاهای عمومی و نیمه عمومی محلات به عنوان لازمه بروز فعالیت های بعدی شود. امنیت در محلات مسکونی تنها از طریق موانع سخت فیزیکی میسر نبوده، چه بسا همین موانع فیزیکی به لحاظ روحی-روانی حس ناامنی را در مردم تقویت کند. با توجه به رشد جمعیت و افزایش نیاز به مجموعه های مسکونی در شهرها، روشن کردن الگوها و خط مشی هایی برای نیل به اهداف برنامه ریزی شده، ضروری به نظر می رسد که دراین بین ایجاد حس امنیت به عنوان یکی از عوامل انسانی- محیطی نقش مهمی را در رضایت مندی و آسایش افراد در زندگی شان ایفا خواهد نمود. نتایج حاصل این مقاله حاکی از آن است که ایجاد حس امنیت از طریق غیرمستقیم و با بهره گیری از سیاست های پیشگیرانه تلفیقی کالبد معماری و روابط اجتماعی-فرهنگی (از قبیل مسئله اشراف و دید، افزایش قابلیت رؤیت پذیری بصری، برقراری تناسب میان تراکم جمعیتی و مجموعه های مسکونی، ایجاد کاربری های متنوع و متجانس و ...) تحقق پذیر خواهد بود. براین اساس این مقاله به بررسی نقش و جایگاه امنیت در طراحی مجموعه های مسکونی می پردازد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد و از منابع کتابخانه ای و اسنادی برای انجام تحقیق استفاده شده است.
معماری مصرفی؛ تحلیلی معناشناختی بر پدیده مصرف در مراکز بزرگ خرید شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
17 - 28
حوزههای تخصصی:
فرهنگ معاصر و به عبارت بهتر فرهنگ جامعه مدرن آکنده است از اخلاق مصرف، مشخصه ای که در دوره اخیر با گسترش نقش بازار آزاد (برآمده از نئولیبرالیسم اقتصادی) و افزایش نقش تصویر در فرایندهایی از بازی های معنایی پسامدرن شکل دیگری به خود گرفته است. از سوی دیگر فضاهای تجاری و مال ها، امروز به دلیل ماهیت سرپوشیده شان بیش از گذشته مرز بین مطالعات معماری و شهرسازی را کمرنگ کرده و تحلیل های اجتماعی-مکانی خاص خود را می طلبند. این موضوع با توجه به نقش فضاهای عمومی شهری و معماری در زندگی روزمره افراد جامعه از یک سو، و تغییر معنای تولید شده در محیط های پساصنعت و پسامدرن از سوی دیگر، اهمیت بیشتری می یابد و لزوم پرداختن به موضوع مصرف، خصوصاً از زاویه ای معناشناختی در مطالعات معماری و شهری را ایجاب می کند. هدف : این پژوهش در حوزه ای میان رشته ای به دنبال ارایه یک چارچوب برای تحلیل معنای محیطی مبتنی بر نظام تولید و مصرف فضا در مراکز خرید بزرگ شهری است. همچنین سؤال مقاله عبارت است از اینکه چگونه می توان معنای محیطی را از دریچه نظام تولید-مصرف فضا در مال ها و مراکز خرید مورد تحلیل قرار داد؟ روش تحقیق : برای پاسخ به سؤال فوق با روشی مبتنی بر استدلال منطقی و تحلیل محتوا چارچوبی اولیه برای تحلیل معناشناختی فضاهای مصرفی معماری تدوین شده و معانی ادراکی و تداعی گرایانه ناظر بر انواع مصرف فضا را مبتنی بر عناصر ثابت، نیمه ثابت و غیرثابت آنها در مراکز تجاری (با نگاهی به تهران معاصر) دسته بندی می شوند. نتایج : نتایج این پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه طراحان این مراکز تلاش زیادی برای ایجاد فضایی با کیفیت (به زعم خود) و تولید معانی تداعی گر در ذهن مخاطبین، پیش از ورود به فضا و استفاده از آن، انجام داده اند، لیکن آنچه پس از تجربه فضا توسط مخاطبان و مصرف آن در خلال زندگی روزمره باقی می ماند، نه معانی تداعی گرایانه کامل و اصیل بلکه بیشتر معانی ادراکی مبتنی بر تصویرهای بزک شده و کولاژگونه پسامدرن است. همچنین به نظر می رسد حضور «فقرا» و «اقلیت های فرهنگی» در مراکز اغنیا، با سبک زدایی از سبک های منحصر به فرد تولید شده به واسطه نوع کالاها، کیفیات معماری و موقعیت جغرافیایی این مراکز، نظام معنایی تولید شده به واسطه الگوهای سرمایه داری را متزلزل و دست خوش تغییر می کند.
شناسایی انواع محوطه های باز و عملکرد آنها در باغهای تاریخی بیرجند (با تمرکز بر باغ های رحیم آباد، امیرآباد، شوکت آباد، بهلگرد و اکبریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باغ فضایی باز و گسترده است که بنا به الزاماتی می تواند برخی فضاهای بسته را در خود داشت ه باشد، اما آنگاه که فضاهای باز خردی را با انتظام های تعریف شده در خود جای م یدهد، صورتی از باغ پدید می آید حاکی از یکی از تنوعات باغ ایرانی که موضوعی قابل بررسی است. در باغ های بیرجند، انواعی از فضاهای باز خرد، در درون یا در پیوست باغ همراه شده و ترکیبی تازه پدید آمده است. این باغ ها، با ساختار کلی تقریباً مشابه، ترکیبی از محوطة اصلی منظم و ساده با فضاهای باز کوچکتر هستند؛ ازحیاطی کوچک در قوارة اتاق تا محوطه ای وسیع که خود به تنهایی به باغی می ماند، از فضای کوچک و فرش انداز مهتابی در مقابل عمارت که رو به چش مانداز باغ دارد تا فضای بام که چش ماندازی به گسترة دشت را پیش رو می گذارد. این فضاهای باز که در انواع متعدد به محوطة با غها پیوست شده اند، با نق شهایی مختلف، شامل حیاط اندرونی، حیاط گشوده به باغ، حیاط بارانداز، حیاط ورودی، مهتابی، بام، صفه، شارمی، میدانچه، جلوخان و باغ زراعی هستند. عملکرد و نقش اصلی این فضاها مرتبط با وجه سکونت در باغ است و در عرصة گشودة باغ، محدود ههایی را به قصد مهیا ساختن حریم اندرون شکل داده یا برای فراه مآوردن حوزه های مختلف فعالیت های وابسته به زندگی در باغ، گاه وسعت گرفته و خود مجالی برای آراسته شدن می شوند یا خردفضاهایی کوچ کاند اما به واسطة فراه مکردن امکان نظارة باغ، تکمی لکنندة وجه تفرج باغ بوده اند. برخی از طریق ایجاد سلسله مراتب و امکان گسترش باغ در خود، یا امکان گردهم نشاندن ساختمان های باغ حول خود، ترکیبی خاص به ساختار هندسی باغ م یدهند. این فضاها در باغ های بیرجند بیانگر نوعی از زندگی در باغ هستند و در این مجال مورد بررسی و طبق هبندی قرار م یگیرند. شناخت با غهای بیرجند سرنخی است برای جستجوی بیشتر در باغ های ایرانی به قصد تحقیق در وجوه مشابه یافتن پاسخ برای این پرسش که آیا در سایر باغ های ناشناختة ایران این ترکیب فضایی را می توان سراغ گرفت؟
Effects of Architectural Components on the Satisfaction Rate of Residents with Different Ages and Genders in Relation to Privacy (Case Study: a Residential Complex in Tabriz)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The main objective of this paper is to assess the effects of architectural components on residential complex to achieve a desirable rate of privacy for the residents. Privacy is a process in which the transactions among individuals can be adjus ted by means of providing a suitable relationship between people and their built environment. In addition, since the transaction between the behavior of residents and their built environment is undeniable, providing suitable personal spaces in the residential complex can efficiently improve the satisfaction rate of residents with respect to the privacy which seems to be very essential in urbanized regions with crowded populations. Following this, the present s tudy was aimed to survey the effects of architectural components on personal spaces and boundaries of the residential complex, located in Tabriz. So, the research hypothesis was made to better unders tand the perception of personal spaces for different groups of residents. The results showed that the perception of personal spaces in residential complexes can be varied depending on different genders and various age groups of residents. Meanwhile, the fixed furniture in the corner of green space decreased the satisfaction rate for both females and males up to the middle age. In addition, the satisfaction rate of females with respect to the item of internal yard increased by increasing their age. Females were observed to be satisfied with the item of semi-open wall among communal spaces at all ages.