فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۷٬۵۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
حیاط مرکزی به منزله دستگاهی کارآمد و پاسخ ده، وظیفه خود را در حفاظت ساکنین از شرایط زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی در مناطق مختلف ایران به خوبی انجام داده است. گونه شناسی کالبدی حیاط مرکزی در مناطق مختلف کشور به خصوص بناهای مربوط به دوره پهلوی اول مبحثی است که این پژوهش در پی پاسخ به آن است. بدین منظور خانه های سنتی حیاط دار از شهرهای مختلف کشور به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. این پژوهش قصد آن دارد که با بررسی ساختار کالبدی، الگوها و گونه های متنوع حیاط مرکزی در مساکن سنتی، به گونه شناسی این خانه ها بپردازد. به منظور اجرای پژوهش بیش از 60 نمونه از خانه های سنتی در محدوده تاریخی شهرهای مختلف ایران شناسایی و تعداد 23 خانه که واجد اطلاعات و مدارک کامل بودند جهت گونه بندی، برگزیده شدند. داده های پژوهش با توجه به ماهیت آن ها از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و برداشت های میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل از گونه بندی موقعیت قرارگیری حیاط در بنا نشان می دهد که یک جبهه ساخت (با توده ساختمانی در وجه شمالی حیاط) دارای بیشترین و بناهایی با دو حیاط در دو طرف ساختمان دارای کمترین میزان فراوانی در میان نمونه های موردمطالعه هستند همچنین در گونه بندی طولی، 15.1 - 25 دارای بیشترین فراوانی می باشد این در حالی است که در گونه بندی عرضی، بیشینه فروانی متعلق به 15.1 - 20 می باشد. حیاط های با مساحت 100 الی 400 مترمربع دارای بیشترین میزان فراوانی در بین نمونه های موردمطالعه هستند. در گونه بندی تناسبات، بیشترین فراوانی مربوط به تناسبات 1.1 می باشد و کمترین میزان مربوط به 1.5 است که نشان دهنده کشیدگی حیاط ها به سمت مربع می باشد. پس از دسته بندی و مقایسه صورت گرفته خانه طوسی زاده به عنوان نماینده گونه های با بیشترین فراوانی و خانه گنجعلی زاده به عنوان نماینده گونه های با کمترین فراوانی در بافت مطالعاتی برگزیده شده است.
بررسی ویژگی های ساختاری سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله آخماقیه تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به ویژگی های ساختاری سکونتگاه های غیررسمی با پیشبرد راهکارهایی مبتنی بر جزءنگری در مواجه با این معضل شهری، روز به روز بر دامنه مشکلات در این سکونتگاه ها می افزاید. هدف پژوهش حاضر، شناسایی چالش های محله آخماقیه به عنوان یکی از سکونتگاه های غیررسمی در شهر تبریز است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش پرسش نامه و آزمون های تی تست، فریدمن و همبستگی بهره برداری شده است. داده های پژوهش، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی گردآوری شده (ترکیبی از روش های کمی و کیفی) و حجم نمونه هم بر اساس فرمول کوکران معادل 378 نفر برآورده شده است. شاخص های تعیین شده در این پژوهش، به تریتب شاخص های "کالبدی" "اجتماعی" "اقتصادی" و "زیرساختی" هستند. نتایج تحلیل داده ها و پرسش نامه ها حاکی از آن بود که محله آخماقیه از نظر ویژگی های ساختاری (کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی) پایین تر از حد متوسط قرار داشت و بیشترین میزان رضایتمندی ساکنان محله آخماقیه تبریز در میان مؤلفه های مورد مطالعه، مربوط به مؤلفه اجتماعی بود و پس از آن به تریتب مؤلفه «زیرساختی»، مؤلفه «کالبدی» و در نهایت کمترین رضایتمندی مربوط به مؤلفه «اقتصادی» بود و به طورکلی رضایتمندی ساکنان از شاخص های ساختاری سکونتگاه های غیررسمی یکسان نبود. یافته های دیگر تحقیق نشان داد که بین کیفیت زیرساختی و کیفیت اقتصادی محله آخماقیه، ارتباط معنادار و مثبتی وجود داشت.
جهانِ معماری جهان: تحلیل کیفی محتوای تست های «معماری جهان» در آزمون های ورودی کارشناسی ارشد معماری در ایران از سال ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۰(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
95 - 119
حوزههای تخصصی:
هر مورخی جهانش را بسته به سیاقی که در آن می زید، برمی سازد. جهان درسِ «معماری جهان» نیز برساخته است، نه مفهومی غیرتاریخی و جهان شمول. تاکنون پژوهشی به این مسئله نپرداخته است که این جهانِ برساخته چه مختصاتی دارد و چه ربطی به گذشته و حال دانشجویانی دارد که تاریخ آن را فرا می گیرند. این مقاله می کوشد نحوه ظهور و بروز جهان در تست های معماری جهان در آزمون های کارشناسی ارشد معماری در ایران را واکاوی کند. قصد این پژوهش شناخت مقوله هایی است که بازاندیشی درباره آن برای تغییر درس معماری جهان ضرورت دارد. از آنجا که تست های درس معماری جهان در آزمون های کارشناسی ارشد معماری نقشی تعیین کننده در یکسان سازی و استانداردسازی آموخته های این درس در سراسر ایران دارد، از طریق تحلیل کیفی محتوای این تست ها از سال ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۰ شیوه برساخت جهان را در آن بررسیده ایم. جهانِ آزمون های کارشناسی ارشد معماری، جهان «مردی اروپایی» است که مرکز جغرافیایی-فرهنگی اش کشور ایتالیا و به ویژه شهر رم است و از نظر تاریخی، دوره های رنسانس و باروک در آن بیشترین اهمیت را دارد. در این جهان، آثار مربوط به مسیحیت جایگاهی کانونی دارد. تحلیل تست ها نشان دهنده غلبه جهان- سازیِ «اروپامدار» بر ارزیابی معماری جهان در ایران است. در این شیوه جهان -سازی، تاریخِ انسان غیراروپایی، دوره ها و انواع بناهایش کم اهمیت تلقی می شود و ارتباطی با معماری اروپایی برقرار نمی کند.
Explaining the Adaptability Model of Indus trial Heritage with Landscape(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۱ - Serial Number ۴۳, Winter ۲۰۲۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
Indus trial heritage includes remnants of an indus trial period with his torical, technological, social, architectural, or scientific value and is therefore worthy of protection. The adaptability of indus trial heritage is one of the conservation approaches that will lead to sus tainability while preserving heritage and preserving social and cultural values. Accordingly, the purpose of this s tudy is to provide a comprehensive model in the field of indus trial heritage adaptability with the perspective that covers as much as possible the components affecting adaptability and empowers s takeholders in this field to answer the ques tions. This research is of a mixed type, which is done in two qualitative and quantitative phases and two s tages of model presentation due to comparative s tudies and model validation. The components of the proposed research model were identified through a comparative s tudy of 5 successful examples in the field of indus trial heritage adaptability to the landscape. In order to validate, the final model was presented to 180 experts, and the model's validity was confirmed using s tructural equations in the confirmatory factor analysis phase. The results showed that nine economic, his torical, physical, social, cultural, infras tructural, technological, environmental, and policy factors affect the adaptability of indus trial heritage to the landscape. This research presents an improved model that can be useful in adapting the indus trial heritage to the landscape in the country.
آزمایشگاه زنده شهری به مثابه روشی برای گذار فرهنگی به معاصرسازی پایدار؛ نمونه موردی: محله جماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۴۰-۲۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقق تغییرات تحول آفرین برای گذار به توسعه پایدار، نیازمند نهادینه شدن پیکره بندی های فعلی و تبیین راهکارهای جدید است. فرضیه پژوهش با اتکا به اصل مجموعیت در معماری منظر، بیان می دارد که پیاده سازی آزمایشگاه زنده شهری با استفاده از پتانسیل های منظر آیینی، تسهیل فرآیندهای گذار به سوی پایداری فرهنگی و در نتیجه معاصرسازی سبز را به دنبال خواهد داشت. روش ها: آزمایشگاه زنده شهری به عنوان بستری برای استفاده از ظرفیت تجربه زیسته شهروندان و تحقق مشارکت، شناسایی می شوند. پژوهش ضمن مرور مبانی نظری پایداری فرهنگی به تبیین منظر آیینی به مثابه منظر روزمره می پردازد. سپس با مطالعه محله جماران، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با ذی نفوذان توسعه در محله جماران، به روش تئوری زمینه ای ترتیب می دهد. پس از آن با تطبیق مقوله های حاصل از کدگذاری گفتمان های مصاحبه با نتایج خوانش بستر و تحلیل آن ها، نظریه پردازی انجام شد. یافته ها: داده های استخراجی در محله جماران، موجب شناسایی مقوله هایی شد که نقش آزمایشگاه های زنده شهری را به عنوان ساختارهایی در بستر زیست روزمره ساکنین مورد تأیید قرار دادند. الگویی که در بهره گیری از پتانسیل های منظر آیینی، به منظور تسهیل گذار به توسعه پایدار و در نتیجه معاصرسازی سبز، کارایی خود را نشان داد. نتیجه گیری: پیاده سازی آزمایشگاه زنده با به رسمیت شناختن مشارکت و تصمیم سازی افراد محلی، به واسطه منظر آیینی به عنوان امری فرهنگی، موجب تسهیل فرآیندهای گذار به معاصرسازی پایدار است. همچنین، تأثیرات آزمایشگاه زنده شهری بر بازشناخت ویژگی های بومی بستر قابل تأمل است.
معاصرسازی سبز مجتمع کارخانه سیمان ری با تاکید بر اقتصاد چرخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۵۸-۴۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این پژوهش برقراری ارتباط مناسب بین مجموعه کارخانه صنعتی سیمان ری و مخاطبان از طریق تعریف فعالیت پایدار و افزایش منزلت فرهنگی و اجتماعی منطقه و ایجاد اقتصاد چرخشی و پویا است. بر اساس پیش فرض مقاله، ظرفیت مهم این کارخانه قرارگیری در فهرست میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان است، که فرصت مناسبی برای بازکاربست همساز سبز این بنا محسوب می شود. روش ها: این پژوهش ماهیتی کاربردی دارد و با استفاده از روش کیفی- اقناعی نسبت به تبیین موضوع اقدام می نماید. چارچوب مفهومی پژوهش بر ترکیبی از نظریه های معماری و اقتصاد چرخشی بنیان نهاده شده است. پژوهش با مقایسه بایسته های معاصرسازی سبز با شاخص های اقتصاد چرخشی، راهکارهایی را برای موفقیت نمونه مورد مطالعه ارایه می دهد. یافته ها: دستاوردهای حاصل از تحلیل یافته نشان دهنده آن است که شناخت فرایندهای و ساختمان های کارخانه، با نگاه جامع به تعریف فعالیت های به روز و پایدار با در نظر گرفتن ده شاخص کلیدی مربوط به اقتصاد چرخشی، به بازکاربست همساز کارخانه سیمان ری همبسته است. یافته های پژوهش بر اهمیت رویکرد جامع مبتنی بر اقتصاد چرخشی تاکید می ورزد. نتیجه گیری: ارزش های میراث معماری صنعتی در سه حوزه اصلی زمان، مکان و اصالت با راهکارهای کاهش مصرف، استفاده مجدد و بازیافت می تواند با توجه خاص به گردشگری پایدار و اقتصاد فرهنگی افزایش یابد. معاصرسازی کارخانه سیمان ری و تبدیل آن به موزه میراث معماری صنعتی و آموزش صنعت به جامعه به عنوان یک مقصد گردشگری پایدار، فرصتی کلیدی برای تبدیل این نمونه از میراث صنعتی؛ به موتور محرک توسعه می باشد.
تبیین مدل دیالکتیک و متوازن دوپارگی حفاظت – توسعه محدوده های شهری کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
127-143
حوزههای تخصصی:
تعارض در دوپارگی حفاظت - توسعه، یکی از چالش های اساسی در مواجهه با محدوده های شهری کهن است که از یک سو موجب تخریب ارزش های میراثی و از سوی دیگر، مانع تحقق اهداف توسعه شده و فرسودگی محدوده های شهری کهن را به همراه داشته است. هدف اصلی این پژوهش تبیین مدل دیالکتیک و متوازن حفاظت – توسعه محدوده های شهری کهن است که در پی آن دو هدف فرعی نیز دنبال می شود 1) تبیین دو انگاره حفاظت و توسعه در مواجهه با محدوده های شهری کهن. 2) واکاوی ریشه های شکل گیری تعارض های عقلی و ارائه چارچوب و روش عقلانی فهم و رفع تعارض دوپارگی حفاظت - توسعه. پژوهش از نوع بنیادی است که با روش تحلیل محتوای کیفی و راهبرد استدلال و استنتاج منطقی، در سطح هستی شناختی از طریق واکاوی متون فلسفی به درک بنیادین چیستی «ارتباط» حفاظت و توسعه می پردازد و در سطح معرفت شناختی از طریق بازخوانی تحلیلی نظریه ها، مولفه های موثر در بازشناخت دوپارگی حفاظت – توسعه تبیین شده است. محصول نهایی پژوهش تبیین مدل دیالکتیک و متوازن حفاظت – توسعه محدوده های شهری کهن است. یافته های پژوهش در سطح نظری شامل بازتعریف مفاهیم حفاظت و توسعه و تبیین ارتباط آن ها است و بیانگر این واقعیت است که حفاظت و توسعه ارتباطی دیالکتیک و متوازن با یکدیگر دارند و تعارض آن ها می تواند باعث تعامل، هم افزایی و ارتقای آن ها شود. هدایت نیروی تعارض و عدم توزان در جهت ارتقا، مستلزم بازشناسی ارتباط حفاظت – توسعه و ارائه صورت بندی جدید از آن در قالب یک مدل است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حفاظت و توسعه در ذات و غایت یکپارچه و متوازن هستند و تعارض و عدم توازن میان آن ها ناشی از درک ناقص و بلاواسطه این مفاهیم است؛ مواجهه دیالکتیک و متوازن دو انگاره، ضمن بازتعریف آن ها، به دلیل هم افزایی، منجر به ارتقای آن ها در قالب یک کلیت برتر می شود.
بررﺳﯽ عوامل تأثیرگذار در تناسبات نورگیرهای ساختمان های مسکونی در فضای معماری؛ نمونه موردی: آپارتمان های مسکونی 210، 111، 106
حوزههای تخصصی:
معماری ایران در پیشینه خود به لحاظ الگوی بهره گیری از نور روز، سابقه درخشانی را به جای گذاشته است و همچنین از دیرباز گرایش انسان به نور خورشید، حاکی از اهمیت و ارزشمندی آن برای زندگی بوده که منجر به نفوذ نور در فضاهای معماری گشته است. از نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش، پروژه آپارتمان های مسکونی مهرشهر که از بزرگ ترین و زیباترین آپارتمان های مسکونی با معماری خارق العاده می باشند. وجود بازشوهای متنوع، چرخش ساختمان، خلل و فرج برای نورگیری بهتر در این نوع آپارتمان ها شاهد این ادعاست. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی انجام یک تحقیق جهت بررسی نورگیرها در فضاهای مختلف ساختمان ها بر اساس عوامل تأثیرگذار در مهرشهر کرج است. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که برای بهره مندی از نور طبیعی و طراحی نورگیرها بر حسب ابعاد و تناسبات لازم است تا این مهم از اولین مراحل طراحی و ایده های نخستین طرح مورد توجه قرار داشته باشد. همچنین با پیشرفت مراحل طراحی دقت در جزئیات نورپردازی فضاها، خلاقیت، ایده پردازی در این طراحی بر حسب ابعاد و تناسبات امری ضروری است و بدون رعایت این ملاحظات استفاده مناسب از نور روز به خوبی میسر نخواهد شد.
رویکرد حس مکان در طراحی فضاهای آموزشی با تمرکز بر فضای سبز (مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس
حوزههای تخصصی:
حس مکان از جمله واکنش های احساسی- ادراکی انسان نسبت به محیط پیرامون است که او را به مکان حضور خود پیوند داده و هویت فرد و مکان را شکل می دهد. فضاهای آموزشی، بعد از محیط خانه، موثرترین سطح ارتباط را با دانش آموزان به تعامل می گذارد و بعبارتی حس مکان، رویکردی برای افزایش یادگیری، شوق بازگشت به مدرسه و ماندن در آن فراهم می آورد که می تواند پیوند دهنده دانش آموزان با محیط های آموزشی باشد. این در حالی است که کمبود سطح کمی و کیفی فضای سبز در طراحی محیط های آموزشی مدارس کشور، حتی در مدارس روستایی، این فضاها را به مکانی صلب و بی روح با مصالح و ساختمان های غیرجذاب و بی ذوق برای دانش آموزان تبدیل کرده است. شناخت بهتر محیط زمانی ارزش می یابد که ضمن درک عناصر کالبدی آن، مفاهیم درونی آن و ادراک فرد و گروه نیز مورد توجه قرار گیرد. از این رو، مقاله حاضر سعی در بررسی فضاهای سبز و نحوه اثرگذاری آن در طراحی و عملکرد فضاهای آموزشی مدارس روستایی با تمرکز بر سطح یادگیری دانش آموزان و بهبود حس مکان در این فضاهاست. ماهیت این پژوهش کاربردی است و به لحاظ متدلوژی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد که در آن داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (پیمایشی با توزیع پرسشنامه) است. نتایج کلی تحقیق حاکی از آن است که توجه به طراحی فضاهای سبز در مدارس روستایی بر میزان عملکرد محیطی و سطح یادگیری دانش آموزان تاثیرگذاری عمیقی داشته و این امر بیانگر تاثیرات مثبت و معنی دار طراحی فضاهای سبز بر قدرت یادگیری و آموزش دانش آموزان مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس است. بعلاوه، نتایج آزمون های آماری تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معنی داری بین وجود فضاهای سبز و افزایش حس مکان در میان دانش آموزان مدارس محدوده مطالعاتی وجود دارد.
تحلیل ویژگی های کالبدی در سقانفارهای مازندران (همراه با مستندسازی و بررسی تطبیقی سقانفار قادیکلا)
حوزههای تخصصی:
سقانفارها بناهای چوبی و نسبتاً کوچک هستند که در معماری بومی و کشاورزی منطقه مازندران ریشه دارند و نوع امروزین و تکامل یافته آنها را عمدتاً به عنوان بناهای آئینی و مذهبی می شناسیم که به واسطه قداست واحترامی که نزد عامه مردم دارند در محوطه مساجد وتکایای قدیمی برافراشته می شوند. این بناهای چوبی مشخصاً در دو اشکوب بنا شده اند و شامل تزئیناتی همچون خراطی، نقاشی وخوشنویسی هستند. تاکنون مطالعات متعددی پیرامون ویژگی های اسطوره ای، آئینی و تاریخی این ابنیه انجام گرفته است که عمدتاً متمرکز بر جنبه های مردم شناسی آنها بوده است. همچنین پژوهش های چندی بر ویژگی های کالبدی سقانفاهار مانند معماری، سازه و تزئینات انجام یافته است که بعضاً نظریاتی پیرامون فرم کلی پلان، تعداد ستون ها و مواردی از این دست و ارتباط آن با برخی ویژگی های معنوی را مطرح ساخته که لازم به نقد و ارزیابی است. این پژوهش عمدتاً متمرکز بر ویژگی های کالبدی سقانفارها است و بر دو موضوع متمرکز است: یکی بررسی نظریات مطرح پیرامون ویژگی های معماری سقانفارهای مازندران و صحت و سقم آنها و دیگری مستندسازی کالبدی یک نمونه سقانفار با هدف ارائه الگویی از شیوه ثبت جزئیات کالبدی این گونه از ابنیه و نحوه بررسی تطبیقی آن با موارد مشابه. جهت انجام این پژوهش ابتدا تلاش گردیده با استفاده از مطالعات کتابخانه ای پیشینه ای از ویژگی های شاخص این گونه خاص معماری بومی ایران بیان گردد. سپس به شیوه مطالعات میدانی هشت بنای منتخب از این ابنیه بررسی گردیده و نهایتاً سقانفار قادیکلا به عنوان نمونه مطالعاتی اصلی مستندسازی کامل شده و با بقیه نمونه ها مقایسه تطبیقی گردید. بررسی ها نشان داد برخی ویژگی های مطرح شده در مطالعات پیشین مانند فرم پلان، تعداد طبقات، مصالح اصلی و الحاقی در سازه و تزئینات قابل شناسایی و تابع یک الگوی اصلی و ثابت است و می تواند در شناخت اصالت کالبدی سایر نمونه ها مورد استفاده قرار گیرد. لیکن ویژگی هایی چون تعداد ستون ها و ارتباط آن با مفاهیم معنوی در مذهب تشیع فاقد یک الگوی مشخص و ثابت بوده و تعمیم پذیر نمی باشد.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان گرگان بر پایه الگوهای بومی ساختاری - کالبدی (نمونه موردی: روستای زیارت)
حوزههای تخصصی:
ﻣﺴکﻦ درﻧﻮاﺣی روﺳﺘﺎیی درﺑﺮآوردن ﻧیﺎزﻫﺎی اﺳﺎﺳی اﻧﺴﺎن ﻧﻘﺶ ویﮋه ای دارد. ﺑﺎ درﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ کﺎرکﺮدﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮع ﻣﺴکﻦ روﺳﺘﺎیی، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﺄﺛیﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ درﻧﺤﻮه ﺗﻐییﺮ و ﺗﺤﻮل آن دارای اﻫﻤیﺖ اﺳﺖ. ﻣﻌﻤﺎری روﺳﺘﺎیی ایﺮان ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻫیﺖ کﺎرکﺮدی و ﭘﺎﺳﺨﮕﻮیی ﺑﻪ ﻧیﺎزﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧی ﻓﻌﺎﻟیﺖ ﻫﺎی ﻣﺮدﻣی، ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﻮﻟیﺪی و ﻣﺤیﻂ زیﺴﺖ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای ﻫﻤﮕﻦ و ﻣﺘﺸکﻞ ﺑﺎ ﻫﻮیﺖ کﺎﻟﺒﺪی ﺧﺎص را ﺗﺸکیﻞ ﻣی دﻫﺪ کﻪ ﺗﺠﻠّی ﮔﺎه ارﺗﺒﺎﻃﺎت و کﺎرکﺮد ﻫﺎ و ﻧﻘﺶ ﭼﻨﺪ ﻋﻤﻠکﺮدی ﻓﻀﺎﻫﺎ اﺳﺖ. ﻃﺮح، ﺗکﻨﻮﻟﻮژی و ﺷیﻮه ﺳﺎﺧﺖ ﻣﺴکﻦ روﺳﺘﺎیی، اﺑﻌﺎد، ﺗﻨﺎﺳﺒﺎت، ﻣﻘیﺎس و اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ ﺷﺮایﻂ درون و ﺑیﺮون واﺣﺪ ﻣﺴکﻮﻧی ﻫﻤﻪ و ﻫﻤﻪ از ﻣیﺰان ﺗﺄﺛیﺮ و ﺗﻘﻮیﺖ رواﺑﻂ اﻧﺴﺎﻧی ﺑﺎ اﻣکﺎﻧﺎت و ﺷﺮایﻂ ﻣﺤیﻂ ﻃﺒیﻌی و اﻟﺰاﻣﺎﺗی ﺣکﺎیﺖ داردکﻪ ﺑﺼﻮرت ﺗﺠﺮﺑی و در ﻃﻮل زﻣﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺻﻮل، ﻣﻌیﺎرﻫﺎ و کﻤیﺖ ﻫﺎیی در ﺳﺎﺧﺘﺎرﻓﻀﺎیی ﻣﺴکﻦ ﺑﺮوز یﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻫﺪف از پژوهش حاضر ﺑﺮرﺳﯽ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎی ﻣﻌﻤﺎری و ﺳﭙﺲ ﺗﺤﻠﯿﻞ واﺣﺪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ روﺳﺘﺎی زیارت اﺳﺖ. ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻘﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﻣﺤﯿﻂ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻣﺤﻠّﯽ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﺤﯿﻂ روﺳﺘﺎﯾﯽ در ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی واﺣﺪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺘﺪﻟﻮژی از ﻧﻮع ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﻮده و از ﻧﻮع ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﯿﺪاﻧﯽ- ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ اﺳﺖ. ﮔﺮدآوری داده ﻫﺎ ﺑﻪ دو روش ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﭘﺎره ای از اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم، ﻧﺨﺴﺖ ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺳﻨﺎد ﻣﮑﺘﻮب ﮔﺮدآوری ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ ﻃﯽ ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ ﻣﯿﺪاﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﻘﺎط ﻣﺨﺘﻠﻒ روستای زیارت، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎی ﻓﺮاواﻧﯽ ﮔﺮدآوری ﺷﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎری از آﻧﻬﺎ ﭘﺲ از ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮرﺳﯽ ﻫﺎی ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ، ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﮐﻠﯽ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﺳﺎﺧﺘﺎری و ﺗﯿﭗ ﻟﻮژی ﻣﻌﻤﺎری ﺑﻮﻣﯽ روستای مورد نظر ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺑﺎﻓﺖ و ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی آن ﺑﺮ اﺳﺎس زﻣﯿﻦ، ﺳﺎﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﺴﮑﻦ روﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﯿﺸﺖ ﺧﺎﻧﻮاده، ﻋﻮاﻣﻞ اﻗﻠﯿﻤﯽ و وﺿﻌﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﺮدم، ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
تبیین مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت در معماری بناهای مسکونی معاصر ایران (مطالعه موردی: بناهای مسکونی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت با مفاهیمی مانند حقوق، انصاف، آزادی، برابری و غیره همراه است، رویکردها به مفهوم عدالت در جوامع و در زمان های مختلف از دیدگاه های ایدئولوژیک متفاوتی پیروی می کنند، که گاهی بایکدیگر متفاوت و متضاد هستند. با وجود تاکیدی که در سطح جامعه بر مفهوم عدالت و لزوم تحقق آن وجود دارد، کمتر به این مفهوم پرداخته شده است که بناهای مسکونی چه نقشی بر ادراک عدالت افراد دارند. شهر تهران، به عنوان پایتخت ایران از دهه های گذشته دچار نابرابری در گسترش، توزیع خدمات و امکانات در مناطق مختلف شهری بوده است، که حاصل آن جدایی گزینی اقشار و طبقات مختلف اقتصادی-اجتماعی در مناطق مختلف شهری است. این تحقیق بر آن است، نقش مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت شهروندان، به واسطه معماری بناهای مسکونی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت پژوهش از نوع ترکیبی و بر اساس ماهیت روش در بخش اول از نوع کیفی و در بخش دوم از نوع کمی است و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوا، روش دلفی و پیمایشی استفاده شده است. مفاهیم حاصل از پژوهش و نقش آن ها بر ادراک عدالت افراد به دو دسته مؤلفه های عینی و ذهنی تقسیم گردید. یافته های پژوهش نشانگر آن است که برداشت همه ی افراد از مفهوم "عدالت" یکسان نیست و از نظر هر فرد تعریف متفاوت دارد. بنابراین، ادراک عدالت در همه افراد یکسان نیست، ولی همه ی افراد به زمینه ها و عوامل مشترکی در معماری بناهای مسکونی که در ادراک عدالت تاثیرگذار هستند، معتقدند. در نتیجه اولویت تاثیر گذار بودن هر یک از مؤلفه ها بر ادراک عدالت افراد، با توجه به عوامل زمینه ای از قبیل سن، جنسیت، تاهل، وضعیت اشتغال و درآمد، تحصیلات و محل سکونت افراد در بین شهروندان متفاوت می باشد بر این اساس مهم ترین شاخص های ذهنی مرتبط با مسکن و موثر بر ادراک عدالت به ترتیب احساس امنیت، توجه به آرامش و رعایت حقوق فردی و حقوق همسایگی است و در بررسی وضعیت شاخص های عینی عدالت نیز به ترتیب: تطابق با نیازهای انسانی و معلولین، مقیاس بنا، استواری بنا می باشند.
جست وجویی در نقش و اهمیت بِقاع خیر در ایرانِ سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
155 - 171
حوزههای تخصصی:
در طی سده نهم شاهد اقبال به ساخت بناهای عام المنفعه در شهرهای ایران هستیم. این بناها در متون «بقعه های خیر» نامیده شده اند. اقبال به ساخت و تعمیر بقعه های خیر در سده نهم نه فقط از سوی حکومت مرکزی، بلکه از سوی طیفی از غیردرباریان نیز زیاد شد. همین موضوع باعث افزایش چشمگیر تعداد این بناها در داخل و حومه شهرها شد. وجه انگیزه های اقتصادی این اقبال پیش تر بررسی شده، اما به نظر می رسد این رویداد وجوه دیگری هم داشته است. نیز، اینکه گسترش این بناها چه تأثیری بر شهرها داشت تا کنون بررسی نشده است. از همین رو، هدف ما در این مقاله بررسی بیش تر موضوع گسترش بقعه های خیر و تأثیر آنها در شهرهای سده نهم هجری است. در واقع، می کوشیم روشن کنیم بقاع خیر از نگاه مردم دوره چه اهمیتی داشته و چه نقشی را برای طبقات مختلف اجتماعی ایفا می کرده اند. این پژوهش را با راهبردی تاریخی و از طریق جست و جوی شواهد در منابع درجه اول (مانند تاریخ نامه ها، تاریخ های محلی و برخی وقفنامه ها و تذکره های دوره) و تحلیل و تفسیر آنها پیش بردیم. متون بررسی شده نشان می دهد که بقعه های خیر اغلب بنیاد هایی شکننده بودند و زمان رونقشان اکثراً محدود به دوره زندگی بانی می شد. با این حال این بناها نمادی از آبادی یک شهر و عدالت حاکم شمرده می شده اند. علت این اهمیت به نقش بقاع خیر در حیات اجتماعی و اقتصادی شهر باز می گردد. متون دوره نشان می دهد بقاع خیر همزمان هم سه قشر متولیان (صاحبان سرمایه) و علما و فقرا را در سه سطح مختلف تأمین معاش می کردند، هم با درآمد موقوفات در رونق اقتصادی شهر مؤثر بودند، هم به شکل گیری محلات تازه و گسترش شهر کمک می کردند و هم کانون انواع دیگری از روابط اجتماعی و فرهنگی بودند. محرکه ساخت این بناها احتمالاً ترکیبی از انگیزه های مادی و معنوی بوده است؛ اما تأثیر آنها بر شهرها چنان است که شهر سده نهم را بدون شناخت بقاع خیر نمی توان به درستی فهمید.
تبیین عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای با رویکرد آمایش سرزمین در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
90 - 109
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بارشدجهانی شدن، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعه منطقه ای برخوردار شده است. این رویکرد درپی آن است تا با مفروزداشتن توان رقابتی بین مناطق، منطقه و سرزمین را از کمک ها ودرآمدهای دولتی بی نیازکرده و با تکیه برظرفیت های اصیل دربازارهای رقابتی مناطق را ازمنظر جدیدموردبررسی قرار دهد.هدف: باتوجه به قابلیت ها وتوانایی های استان آذربایجان غربی به عنوان قطب بزرگ صنعتی، معدنی،کشاورزی و گردشگری در شمالغرب کشور، می توان باشناسایی عوامل ریشه ای تأثیرگذاردررقابت پذیری منطقه ای وبه کارگیری برنامه ای جامع همانند آمایش سرزمین نقش بسزایی دردستیابی به حداکثر بهره وری از توانمندی های استان جهت رسیدن به توسعه پایدار ایفا کرد.روش: براساس مطالعات اسنادی و نظر کارشناسان خبره3 شاخص:(سرمایه انسانی،اقتصادی،طبیعی) و16زیرشاخص جهت ارزیابی و سنجش رقابت پذیری شهرستان های استان آذربایجانغربی بکار برده شد.از رو ش های تحلیل عاملی و خوشه ای جهت سنجش نابرابری های منطقه ای، تعیین امتیاز وسطح بندی توسعه یافتگی مناطق ودر مرحله بعدی با بهره گیری از نرم افزار Topsisو Meta-swotارزیابی قابلیت های مناطق وارائه راهکارها وراهبردها صورت گرفت.یافته ها: شهرستان ارومیه به دلیل عواملی چون بالا بودن میزان کارآفرینی و بخش های تجاری، تحقیق و توسعه فناوری،سرمایه انسانی، سرمایه تولیدی در جایگاه نخست قرار دارد.جایگاه دوم شامل شهرستان های مهاباد، نقده، بوکان، ماکو، خوی بوده، دلایل آن بالابودن فعالیت های نوآورانه و مهارت های نیروی کار تحقیق و توسعه است،شهرستان های پیرانشهر،میاندوآب،سلماس، تکاب، نیزدرجایگاه سوم و شهرستان های شاهین دژ،سردشت، اشنویه،چالدران،چایپاره، پلدشت، شوط درجایگاه چهارم قرار دارند. بین عوامل داخلی بیشترین امتیاز مربوط به عامل دستیابی به جایگاه مطلوب استانی ومنطقه ای به عنوان کانون ترانزیت کالابا امتیاز 6.50 وعامل ایجاد زمینه های لازم برای جلب مشارکت مردم و بخش خصوصی در بهره برداری و مدیریت با میزان 6.2 است و کمترین امتیاز مربوط به عامل حمایت هدفمند ازصادرات کالاوخدمات به تناسب ارزش افزوده با میزان 0.7 است. دربین عوامل خارجی نیز گرایش مردم برای سرمایه گذاری دربخش خصوصی،کشاورزی مکانیزه،همجواری بامنطقه آزادتجاری-صنعتی ارس وایجادکانون های مستعدگردشگری بیشترین تناسب را دارند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق یاری رسان مسئولان و برنامه ریزان، جهت شناخت پتانسیل منطقه ای و تخصیص بهینه منابع برای رسیدن به توسعه پایدار برپایه آمایش سرزمین در سطح استان است.
درآمدی بر تبیین انواع تعابیر موجود از مفهوم «وحدت» در طراحی شهری
حوزههای تخصصی:
در ادبیات طراحی شهری مفهوم «وحدت» به دلیل وسعت معنایی از ابعاد متنوعی بکار گرفته شده است، اما علی رغم این وسعت استعمال، جایگاه آن، آنگونه که شایسته است مورد بررسی قرار نگرفته و ابعاد متعدد آن هر یک در جایگاه خویش تبیین نشده اند. نکته دیگر آن که در پژوهش های موجود عمده تأکید بر منابع غربی بوده است در حالی که به نظر می آید تبیین موضوع وحدت و دستیابی به حقیقت آن نیازمند رجوع به وحی الهی و اخذ دیدگاه این ساحت گرانقدر پیرامون وحدت است. براین اساس این پژوهش کنکاشی اولیه در مورد ماهیت این مفهوم و انواع تعابیری که صاحب نظران مختلف از وحدت و نحوه تحقق آن در طراحی شهری داشته اند، انجام داده و نسبت این رویکردهای متنوع را به یکدیگر طی روشی توصیفی - تطبیقی بازشناسی نموده است. در نهایت با استخراج رویکرد قرآنی به مقوله وحدت (با روش تدبر)، نسبت رویکردهای موجود با آن به عنوان اصل و محور مورد سنجش قرار گرفته است. مطابق نتایج این تحقیق، وحدت حقیقی مطابق نگاه قرآنی با هماهنگی در سه محور نظام فاعلی، داخلی و غایی ممکن خواهد بود. اما در رویکردهای موجود که در نه دسته اصلی قابل تقسیم اند بطور عمده تنها بر یکی از سه شرط اصلی تحقق وحدت به نحو حقیقی (مطابق با رویکرد قرآن) تأکید شده است. این امر نشان از آن دارد که وحدت حقیقی در طراحی شهری امروز آنطور که شایسته است، تبیین نشده و لذا امکان تحقق آن بدون انجام پژوهش های منسجم برای نحوه محقق ساختن شروط سه گانه وحدت ممکن نخواهد بود.
رهیافتی بر جایگاه مدیریت تغییر در حفاظت از مناظر شهری تاریخی بررسی موردی: محدوده مرکزی بافت تاریخی قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
5 - 26
حوزههای تخصصی:
در یک قرن اخیر مناظر شهری تاریخی تحت تأثیر تحولات ناشی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و البته در پی اجرای طرح های بالادستی، مداخلات و تغییرات اقلیمی، دچار تغییر شدند. در چنین شرایطی جلوگیری از چنین تغییری عملا غیرممکن شده و مدیریت این تغییرات در راستای حفاظت از شهر تاریخی ضرورت پیدا کرده است. این نوع از مدیریت به عنوان بخشی از فرآیند حفاظت شهری با تجزیه و تحلیل دقیق تغییرات و تأثیرات آن به کنترل و کاهش آثار سوء آن ها می پردازد. هدف از این پژوهش کاربست مدیریت تغییر در حفاظت از منظر شهری تاریخی قزوین است که از طریق شناخت ویژگی های بافت تاریخی و بررسی تغییرات، ارزیابی و آسیب شناسی آن تأمین شده است. همچنین تغییرات مناطق مسکونی، مناطق سبز و راه ها به طور خاص بین سال های 1335 تا 1398 با استفاده از نرم افزار ArcGIS10 مورد مقایسه قرار گرفتند. تغییرات رخ داده در محدوده تحت تأثیر اجرای طرح های توسعه شهری، با افزایش قطعات بلوک های مسکونی ضمن کاهش مساحت آن ها، از بین رفتن شبکه معابر ارگانیک بافت تاریخی، و همچنین با کاهش چشمگیر و پراکندگی فضای سبز روبرو شده است.
تحلیل ویژگی های کالبدی خانه های تاریخی رشت با هدف ارائه رهیافت های طراحی اقامتگاه های بوم گردی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اقامتگاه های بوم گرد ی به عنوان زیرساختی اساسی د ر تحقق اهد اف بوم گرد ی نقش د ارند . با توجه به پتانسیل های شهر رشت د راختیارد اشتن راهکارهایی جهت طراحی اقامتگاه های بوم گرد ی د ر این شهر ضروری به نظر می رسد . این امر اهمیت بازخوانی الگوهای معماری خانه های تاریخی رشت به عنوان منبعی مناسب برای شناخت الگوهای معماری کهن منطقه را به منظور د ستیابی به راهنمای طراحی اقامتگاه بوم گرد ی بیان می کند . هد ف پژوهش: هد ف مطالعه عمیق ویژگی های کالبد ی خانه های تاریخی رشت و د ستیابی به راهکارهای معماری جهت طراحی اقامتگاه های بوم گرد ی است. روش پژوهش: نوع پژوهش کاربرد ی و روش آن مورد پژوهی و توصیفی-تحلیلی بود ه که تحلیل د اد ه های کیفی از طریق مقایسه و تفسیر انجام یافته است. پانزد ه نمونه از خانه های د وران قاجار و پهلوی اول به صورت غیرتصاد فی د ر د سترس و هد فمند انتخاب و بررسی شد ند . منابع اطلاعاتی پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و برد اشت های مید انی است. نتیجه گیری: از بررسی فضای کالبد ی خانه های منتخب و تحلیل فاکتورهایی همچون تود ه و فضا، سازمان د هی پلان، فضای نیمه باز، نما و ارتباطات عمود ی و تزیینات، راهکارهایی جهت طراحی و توسعه اقامتگاه های بوم گرد ی شهر رشت بد ین شرح حاصل شد : ورود ی به صورت بی واسطه یا از طریق هشتی و ساباط؛ ماکزیمم سطح اشغال 60 د رصد ؛ بناها به صورت یک یا د وطبقه؛ حیاط یک، د و و سه طرفه و د ر مجاورت معابر اصلی؛ جانمایی بنا متناسب با شکل زمین؛ تناسبات یک به یک و نیم تا یک به سه د ر پلان؛ به کارگیری فضای نیمه باز؛ استفاد ه از پنجره های متعد د و تزیینات آجرکاری، سیمان بری و آهک بری د ر نما؛ تزیینات فضای د اخلی از گچبری، آینه کاری، نقاشی و چینی کاری؛ د ر و پنجره ها چوبی؛ سقف ها به صورت چهارشیبه.
تحلیلی جامعه شناختی و انتقادی از رابطه قدرت و فضا و بررسی نقش آن در شکل گیری معماری دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری به واسطه ماهیت اجتماعی،کارکردی، رسانه ای و قابلیت نمادپردازی اش به عنوان اجتماعی ترین هنرها شناخته می شود که باعث نوعی نگاه ابزاری به آن در مناسبات سیاسی و مدیریت قدرت در نظام های حاکم شده است. این پژوهش با رویکرد انتقادی به جامعه شناسی هنر معماری می پردازد. مطالعه موردی پژوهش معماری بنا های حکومتی و فضای شهری تهران در دوره پهلوی اول است که یکی از مهم ترین دوره ها در مطالعات سیاسی و اجتماعی و نیز در حوزه معماری و شهرسازی در ایران است. هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، شناسایی و کشف عوامل غالباً پنهان در تولید فضا و معماری در دوره پهلوی اول است که مستقیماً به ساختار قدرت پیوند خورده است. این هدف با پاسخ به این سوالات تأمین می شود که دلایل سیاسی و اجتماعی تغییرات ساختاری و فضایی در معماری دوره پهلوی اول کدام اند؟ و آیا پیوند و رابطه ای میان ساختار قدرت و تولید فضا دراین دوره برقرار بوده است؟ روش پژوهش: این پژوهش بر حسب هدف، بنیادی و بر اساس ماهیت داده ها، کیفی است. داده ها به روش انتقادی و در قالبی تفسیری تبیینی تحلیل شده اند که در آن هر داده ای اعم از آثار، عناصر و کنش های مرتبط با تولید فضا، فراتر از توصیف صرف و ویژگی های ظاهری شان در ارتباط با مناسبات قدرت تحلیل شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر استفاده بسیار هدفمند از تولید فضا و معماری در رژیم پهلوی اول به منظور تقویت ایدئولوژی و تثبیت گفتمان مدنظر حاکمیت است. تولید فضا در این دوره محصول روابط و اراده معطوف به قدرت است و نظام حاکم تلاش کرده است ضمن برخورداری از مَنش نظامی گری و آمرانه، از طریق قدرت نرم و با کنترل بازنمایی های فضایی و انتساب و اتصالِ معماری به گفتمان کلان رژیم، مشروعیت و هژمونی خود را تأمین کند و نهایتاً قدرت و اقتدار حاکمیت به میانجی و عاملیت فضا و معماری، بازتولید شود.
مدل مفهومی ارﺗﻘﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ مراکز شهری ﺑﺎ تأکید ﺑﺮ سیاست های مدیریت تقاضای حمل ونقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
99 - 114
حوزههای تخصصی:
به دنبال رشد روزافزون اتومبیل ها، فضاهای عمومی مراکزشهری بیش ازپیش از دسترس مردم خارج شده و ارتباط مردم را با این فضاها تنها محدود به انجام فعالیت های ضروری کرده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی مدل مفهومی تأثیر ﺳﯿﺎﺳﺖ های مدیریت تقاضای ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ بر ارﺗﻘﺎء ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻫﺎی ﻣﺤﯿﻄﯽ مراکز شهری است. روش تحقیق پژوهش حاضر، روش آمیخته اکتشافی و ابزار تحقیق، پرسشنامه است. محدوده مطالعاتی، منطقه ۱۲ تهران در نظر گرفته شد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 1 ۳۷۸ پرسشنامه در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل پرسشنامه از روش تحلیل عاملی تاییدی 2 (CFA) در نرم افزارهای SPSS 3 و 4 LISREL انجام شد. نتایج بیانگر این مهم بود که از میان کیفیات محیطی مراکزشهری، بعد اجتماعی-فرهنگی کمترین تأثیر را از سیاست های ترافیکی اعمال شده در منطقه پذیرفته است و دو سیاست جذبی، موفق تر از دو سیاست بازدارنده ی مطروحه از مدیریت تقاضای حمل و نقل، شناخته شده اند. لذا گروه سیاست های جذبی مدیریت تقاضای حمل و نقل برنده اعلام شده و در گروه برنده نیز رتبه اول را سیاست توسعه پیاده راه کسب کرده است.
ارزیابی جایگاه حیاط در معماری بیوفیلیِ خانه های اقلیمی سنتی؛ نمونه موردی: اقلیم سرد و خشک
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
93-108
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران بیش از هر عامل دیگری، تحت تاثیر عوامل محیطی و زیست محیطی ناشی از دوستی با طبیعت و ارتباط با آن شکل (بیوفیلی) گرفته است. همچنین اقلیم به عنوان یک عامل تعیین-کننده موجب پدیدآمدن گونه های متفاوت معماری در مناطق اقلیمی خاصه اقلیم سرد و خشک مختلف شده است. مساله اصلی در این پژوهش بررسی «جایگاه عناصر اقلیمی حیاط در معماری بیوفیلیِ خانه های اقلیمی سنتی در منطقه سرد ایران» است. نتایج این پژوهش حاصل بررسی ساختار کالبدی و تحلیل معیارهای اقلیمی در نمونه های انتخاب شده در میان اقلیم های منطقه سرد ایران بوده که بصورت گونه های مختلف حیاط در این منطقه ارائه شده است. لذا تعداد 30 بنا در مقایسه اقلیم سرد در شهرهای منتخب با روش خوشه بندی K- mean انتخاب و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ساختار واحدی در الگوی حیاط در این اقلیم سرد دیده می شود تاثیری اساسی در ارتباط با طبیعت و زیست بوم (نور، هوا، گونه های گیاهی و ارتباط با طبیعت) داشته و دارد. مقایسه فرم حیاط و قرارگیری چند توده ساختمانی در ضلع های مختلف آن نشان می دهد که تفاوت شرایط فصلی موجب تغییر محل کاربری مسکونی در هر دو اقلیم می شود که قصد دارد تا نوعی سازگاری اقلیمی- بیوفیلیک را رقم بزند. بزرگ بودن سطح توده ساختمانی در ضلع رو به آفتاب (ضلع شمال) در اقلیم سرد نشان دهنده سازگاری با شرایط فصلی و بهره گیری از تابش آفتاب در زمستان بسیار سرد و طولانی این منطقه است، در ضمن نحوه کاشت گیاهان بطور غالب در این جبهه نیز نشان از تمایل بیوفیلیک به طبیعت در الگوهای شکل گیری حیاط در این اقلیم دارد.