فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۷٬۶۹۴ مورد.
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
77 - 88
حوزههای تخصصی:
امروزه سرمایه اجتماعی یکی از عوامل اصلی در توسعه پایدار کشورها می باشد و بُعد اجتماعی توسعه پایدار در مناطق مختلف بدون توجه به مشارکت و سرمایه اجتماعی آن محدوده امکان پذیر نمی باشد. هدف از پژوهش حاضر سنجش نقش سرمایه اجتماعی در توسعه پایدار محلی منطقه پارس جنوبی است. که پارامترهای نظیر گروه ها و شبکه ها، اعتماد، فعالیت های گروهی، اطلاعات/ارتباطات و همگونی/همبستگی اجتماعی با مطالعات کتابخانه ای، بازدیدهای میدانی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در سکونتگاه های روستایی (4 روستا) و شهری (شهر عسلویه و نخل تقی) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل با در نظر گرفتن رابطه مستقیم بین توسعه پایدار و سرمایه اجتماعی نشان می دهد که، سطح سرمایه اجتماعی و مشارکت در سکونتگاه های روستایی نسبت به سکونتگاه های شهری به عنوان عامل بومی و محلی در روند توسعه منطقه پارس جنوبی بیشتر بوده است، که این قضیه در پشیبرد اهداف و روند کاری توسعه پایدار منطقه بیشتر مؤثر می باشد.
An Investigation to Physical Aspects of Middle Area in Squares as a Useful Indicator for Designing Community-Oriented Urban Plazas (Case Study: Italian Piazzas of Campidoglio in Rome, Del Campo in Siena and San Marco in Venice)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Middle of squares, one of the components of physical aspect is considered as an appropriate indicator in designing successful urban squares, which consequently promotes visual quality. The present study aims to determine how the above mentioned aspect was presented in the Middle-Ages and Renaissance within Italian squares. Considering the aim of the investigation, library studies as well as visual documentations, with a historical-descriptive approach were applied in studying Italian community-oriented squares, Campo located in Siena, Del Campidoglio in Rome and San Marco in Venice. Results showed that, urban designers have employed some indicators, including physical aspect and its factors such as proportions, shape, surface design, materials, colors and topography in order to promote aesthetic-visual qualities, as well as human scale and unity of space to successfully design attractive middles in squares. These all, efficiently influence users’ presence, pause, movement type and trend, direction, speed and even their behavior. Accordingly, considering the mentioned aspect is of great importance in designing future squares.
ارزیابی نقش اعتبارات مسکن در کاهش آسیب پذیری کالبدی سکونتگاه های روستایی، مطالعه موردی: دهستان بزینه رود- خدابنده (استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۶
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یک نیاز اساسی و یکی از اجزای اصلی بافت کالبدی سکونتگاه ها نقش اساسی در شکل گیری ساختار فضایی و هویت معماری روستایی دارد و مهم ترین معیار رضایت مندی از مسکن در استحکام آن خلاصه می شود. با توجه به ناپایدار بودن عرصه جغرافیایی کشور در رابطه با سانحه طبیعی زلزله، مواردی از قبیل عدم رعایت ضوابط فنی، استفاده از مصالح ساختمانی سنتی و غیر مقاوم و فرسوده بودن مساکن، منجر به آسیب پذیری بیشتر سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله شده است. هدف این تحقیق، بررسی نقش اعتبارات مسکن ارائه شده در مناطق روستایی در کاهش آسیب پذیری آن در برابر زلزله با بهبود شرایط فیزیکی مساکن است. به این منظور داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شده و از آزمون های آماری ویلکاکسون (برای تحلیل تفاوت دوره قبل و بعد)، فریدمن و کای دو، T تک نمونه ای و همبستگی برای تحلیل داده ها بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دهنده تفاوت کاملاً معنادار در دوره قبل و بعد از استفاده از اعتبارات مسکن در مؤلفه های کالبدی تأثیرگذار در کاهش آسیب پذیری مسکن است که میانگین رتبه ای فریدمن و ضریب کای دو نیز این تفاوت را به نفع دوره بعد و بهبود شاخص ها نشان می دهد. از طرفی دیگر، تحلیل میانگین عددی حاصل از محاسبه مؤلفه های کالبدی تأثیرگذار در کاهش آسیب پذیری در دوره بعد از استفاده از اعتبارات مسکن مبین بالابودن میانگین در کلیه محورهای مورد نظر تحقیق از میزان متوسط است.
شناخت و تحلیل عوامل مؤثر بر تقاضای دریافت تسهیلات اعتباری مسکن روستایی با تأکید بر عوامل مکانی- فضایی، مورد: سکونتگاه های بخش وراوی- شهرستان مهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداخت اعتبارات خرد از رهیافت های مهمی است که با اهداف مختلفی از جمله بهسازی و مقاوم سازی مسکن در جوامع محلی مورد توجه قرار می گیرد. در ایران نیز اعتبارات مقاوم سازی مسکن روستایی از برنامه چهارم توسعه با حمایت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شروع گردید و اکنون بیش از 7 سال از اجرای آن می گذرد. پژوهش حاضر، به شناخت و تحلیل عوامل مؤثر بر تقاضای دریافت تسهیلات اعتباری مسکن روستایی با تأکید بر عوامل مکانی- فضایی در سکونتگاه های بخش وراوی شهرستان مهر استان فارس پرداخته است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با بهره گیری از داده های کمی و کیفی است. در این راستا ابتدا وضعیت مساکن 11 سکونتگاه بخش به تفکیک بر اساس داده های میدانی و طرح های هادی، شناسایی و با میزان متقاضیان اعتبارات مسکن در هر روستا مقایسه گردیده و سپس شاخص های مرکزیت مکانی، جمعیت، نرخ رشد جمعیتی، فاصله و نظام دسترسی در تقاضای دریافت تسهیلات مسکن مورد کنکاش قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که بین نیاز روستائیان به وام مسکن با میزان تقاضای آنان برای دریافت وام، در سکونتگاه های مرکزی و پیرامونی تفاوت وجود دارد، به نحوی که نزدیک به 80 درصد متقاضیان اعتبارات مسکن روستایی از دو سکونتگاه وراوی (مرکز بخش) و خوزی (مرکز دهستان) بوده اند. ضریب همبستگی دریافت تسهیلات مسکن با شاخص میزان مرکزیت مکانی برابر با 0.981 و شاخص تعداد جمعیت سکونتگاه ها برابر با 0.954 است که نشان از معناداری این شاخص ها با تقاضای دریافت تسهیلات اعتباری مسکن دارد اما در شاخص نرخ رشد جمعیت برابر با 0.183- در شاخص وضعیت مساکن قدیمی و مخروبه برابر با 0.531- و در شاخص میزان دسترسی به مراکز کانونی برابر با 0.577- است که عدم معناداری با تقاضای دریافت تسهیلات را نشان می دهد. به طور کلی براساس یافته های پژوهش می توان استنباط کرد که در محدوده مورد مطالعه، ساکنان دو سکونتگاه مرکزی وراوی و خوزی که دارای فرایند رو به بهبود از نظر توسعه ای و رشد مثبت جمعیتی هستند گرایش بالاتری به دریافت تسهیلات اعتباری و بالعکس ساکنان اغلب سکونتگاه های پیرامونی و کوچک تر که با رکود توسعه ای و رشد منفی جمعیتی مواجه اند گرایش کمتری به دریافت تسهیلات اعتباری یاد شده دارند.
بررسی فرم مناسب سقف و سودمندی استفاده از بادخور و بادگیر در تهویه طبیعی مسکن چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۳ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴۸
۴۴-۳۳
حوزههای تخصصی:
طراحی اقلیمی و توجه به مباحث مربوط به معماری پایدار از مهمترین جریان های معماری معاصر به حساب می آیند که سابقه چند هزارساله به خصوص در ایران دارد. در دوران معاصر طراحی اقلیمی عکس العمل منطقی به بحران های ناشی از کمبود منابع تولید انرژی و افزایش آلودگی های محیطی ناشی از مصرف سوخت های فسیلی بوده است. در ایران، یکی از اقلیم هایی که توجه به شرایط زیست محیطی به منظور ایجاد آسایش حرارتی و رسیدن به معماری همساز با اقلیم در آن نقش حیاتی دارد، اقلیم گرم و مرطوب است که با رطوبت و گرمای بالا مواجه است و به منظور تهویه رطوبتی و سرمایش از راه های غیر طبیعی نیاز به صرف انرژی و هزینه زیاد دارد. این نوشته درصدد است که با توجه به مباحث مربوط به طراحی اقلیمی در اقلیم گرم و مرطوب ایران، فرم مناسب سقف را جهت استفاده بهینه از تهویه طبیعی در خانه های مسکونی شهر چابهار که در اقلیم گرم و مرطوب واقع شده و با مشکلات ناشی از گرما و رطوبت مواجه می باشد، بررسی کند و سودمند بودن استفاده از بادخان و بادخور را در این منطقه مورد سنجش قرار دهد. روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله با استفاده از داده های پایگاه های هواشناسی و منابع اسنادی و کتابخانه ای معتبر به منظور جمع آوری اطلاعات، توصیفی تحلیلی و نیز استفاده از مدل سازی رایانه ای در نرم افزار Vasari Autodesk (نرم افزار شبیه ساز تونل باد) به منظور ارایه راهکارهای کالبدی و سنجش درستی آن می باشد. نتایج این نرم افزار با نرم افزار Ansys cfx version 13 (نرم افزار مطرح در زمینه محاسبات دینامیک سیالات) مورد تأیید قرار خواهد گرفت. در ساختمان های کم ارتفاع و محصور (نظیر خانه های شهر چابهار) که جریان هوای زیادی به بدنه ساختمان برخورد نمی کند، سقف در سازوکار تهویه نقش اساسی دارد، علاوه بر این جریان هوای عبوری از سقف پایدار تر و قوی تر است. در این مقاله با مطالعه و مدل سازی سه نوع سقف منحنی، شیب دار و مسطح و همچنین بادخان و بادخور مناسب آن، راهکارهای کالبدی به منظور رسیدن به سازوکار بهینه تهویه طبیعی در ساختمان های یک طبقه و چند طبقه در شهر چابهار بررسی شده است و در نهایت، فرم بهینه شکل سقف (در ارتباط با تهویه طبیعی) و مؤثر بودن استفاده از بادخان و بادخور به منظور تهویه طبیعی در مسکن چابهار مورد ارزیابی قرار می گیرد.
پایگاه دانش دیجیتال معماری: الگوسازی اجزای وجودی و پیوندهای معنایی در سیستم های اکتساب دانش آنتولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکتساب دانش معماری با رویکرد شناخت اجزای وجودی و الگوسازی پیوندهای معنایی دسته بندی شده میان عناصر، سعی در پژوهش پیرامون خصوصیات مادی و محتوای مفهومی یک ساختمان دارد. این فرآیند می تواند از فن آوری های هوشمند برای تجزیه و تحلیل علمی بهره برده و با ارایه ی الگوی دانش به عنوان پایگاه های دانش آنلاین یا شناسنامه های تحلیلی دیجیتال، به توزیع، بازیافت و نشر اطلاعات معماری دست یابد. این پژوهش با ارجاء به سیستم های هوشمند اکتساب دانش آنتولوژیک، به تهیه پایگاه دانش با جمع آوری اجزای وجودی بر پایه لغت شناسی تخصصی و تعریف پیوندهای معنایی طبقه بندی شده میان اجزای کالبدی و مفهومی معماری می پردازد. الگوسازی پیوندهای درونی و برونی با ارجاء به استانداردهای فراداده و با همپوشانی مراجع بالادست، زیر مجموعه ی پدیده های تجریدی وابسته به زمان، سبک، فعالیت، یا پدیده های مادی همانند فاعلین، مکان یا مصالح تعریف شده و با کمک نرم افزار اکتساب دانش آنتولوژیک به صورت ارتباطات میان متصل شیء محور ارایه شده اند. در این پژوهش برای گونه های مختلف معماری ایران در پایگاه دانش مدخل ایجاد شده که در مقاله نمونه ای (مسجد جامع اصفهان) تشریح شده است. در پایان نمونه سازی پایگاه دانش به صورت ابنیه ی شاخص تاریخی و مدرن، اجزای ساختاری یا بخش های ساختمانی معماری ایران و همچنین نشر دانش به صورت آنلاین بر روی شبکه جهانی به بحث گذاشته می شود.
معماریِ گم شده: خانقاه در خراسان سده پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانقاه در طی تاریخ ایران، به ویژه تا پیش از صفویه، در زمره بناهای پرشمار بوده است. بااین حال، از معماری آن چندان چیزی نمی دانیم. برای شناخت معماری خانقاه باید در طی چندین تحقیق در برهه های گوناگون تاریخی و مناطق جغرافیایی ایران و جهان اسلام، همه منابع نوشتاری عربی و فارسی و ترکی و نیز آثار مرتبط معماری را بررسی کرد. در این تحقیق، به مرحله نخست پیدایی خانقاه در زادگاه آن در ایران، یعنی در سده های نخست هجری در خراسان (ربع نیشابور) می پردازیم. روش این تحقیق تفسیری تاریخی و منبع اصلی آن، منابع اولیه نوشتاری مرتبط با خراسان سده های نخست است. صوفیان از سده دوم به بعد، در مکان هایی جز مسجد استقرار یافتند و از حدود سده پنجم بود که بنای خاص صوفیان، خانقاه خوانده شد. مظروف یا سازمان خانقاه در خراسان سده پنجم به دست ابوسعید ابوالخیر قوام یافت. این سازمان ارکانی دارد؛ از ارکان انسانی گرفته تا رسوم خانقاه. کارکردهای خانقاه دامنه ای دارد: از عمومی همچون مجلس گویی تا خصوصی همچون زاویه نشینی و سماع. بنای خانقاه این کارکردها را تحقق می بخشید. جای این بنا در درون یا بر کرانه شهر یا روستا بود نه در بین راه. اجزای کالبد خانقاه، همچون سازمان آن، طیفی داشت: مکان های باز، نیمه باز و بسته. مکان های باز، یعنی صحن و بام، به کارکردهای عمومی اختصاص داشت و مکان های بسته، یعنی جماعت خانه و حجره ها و صومعه، به کارکردهای خصوصی. مکان های نیمه باز، یعنی صفه (ایوان) و رواق، مقامی بینابینی داشت. جماعت خانه، به مقتضای نیازها و کارکردش، به صورت گنبدخانه بود. صحن در میان کالبد خانقاه قرار می گرفت و صفه بر صدر صحن. جماعت خانه مستقیماً یا به واسطه صفه، به صحن مرتبط می شد. حجره ها بر گرد صحن یا در دو سوی آن می نشستند و درآیگاه (دستگاه ورودی) در میانه یکی از اضلاع صحن.
تأثیر آیین محرم بر کالبد شهر سنتی در دوره معاصر (مورد مطالعه: شهر آران و بیدگل)
حوزههای تخصصی:
آیین به عنوان موضوعی جدانشدنی از زندگی بشر از دیرباز تاکنون در ارتباطی تنگاتنگ با وی بوده است. در ایران پس از اسلام مهم ترین و تأثیرگذارترین آیین، دین اسلام و آیین محرم است. استخوان بندی شهرهای سنتی ایران براساس همین نگرش شکل گرفته و به همین خاطر دارای اصولی است که به آن نام شهر اسلامی داده شده است. گرچه عوامل مؤثر دیگری نیز در ساخت شهر اسلامی نقش داشته، اما همان طور که از اسم آن برمی آید مهم ترین عامل اسلامی بودن، دیدگاه مردمان شهر است. آیین محرم نیز در واقع یک آیین دسته جمعی است که هر ساله تکرار می شود. این مراسم هم بصورت ثابت (همچون ایجاد حسینیه ها و تکایا) و هم بصورت موقت (همچون بیرق و خیمه در زمان اجرای مراسم) بر روی کالبد و ظاهر شهر تأثیر گذاشته است. تمامی این عناصر بر روی مخاطب مؤثر بوده و هر بار با تکرار این مراسم در ذهن وی زنده می گردد و پس از سال های متمادی به شکل عناصری خاطره برانگیز و هویّت بخش در آمده اند و منظری آیینی را برای شهر به وجود آورده اند. آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است یافتن عامل اصلی تأثیرگذار بر کالبد امروز شهر سنتی است. در کالبد بافت های تاریخی در دوره معاصر در شهرهای مختلف تغییر و تحولات بسیاری رخ داده است که با نگرش ها و روش های مختلفی انجام گشته است. اما آیا این تغییرات بر اساس اصل اولیه ایجاد این بافت ها یعنی همان آیین ایجاد گشته و یا از عاملی دیگر سرچشمه می گیرد. برای پاسخ به این پرسش شهر کوچکی به نام آران و بیدگل به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است که در جوار کویر مرنجاب در نزدیکی کاشان قرار گرفته و در مسیر عبوری نبوده و هنوز بسیاری از نشانه های فرهنگی برخاسته از هویّت شهری خود را حفظ نموده است. یکی از همین نشانه های فرهنگی، آیین های مذهبی است که منظر شهرهای اسلامی ما بر اساس آن شکل گرفته است. آیین های مذهبی و به طور اخص آیین محرم اثر گذاری بسیاری بر فرهنگ مردمان این دیار داشته و خود عاملی مؤثر در بالا بردن سطح سرمایه های محلی بافت تاریخی فرسوده این شهر نسبت به موارد مشابه آن بوده است. برای شناخت تأثیرات آیین بر کالبد محلات امروز آران و بیدگل، بایست ابتدا فرهنگ مردمی را بشناسیم که این آیین در میان آنهاست. به همین علت از مشاهده و بررسی حضوری برای کسب دانش محیطی- اجتماعی استفاده شد. با حضور در شهر و میان مردم در زمان محرم و غیر آن، سعی در درک هر چه بهتر این آیین، نحوه برگزاری آن و شناخت بافت اجتماعی شده است. بنابراین روش تحقیق کیفی می باشد. در همین راستا چند مرکز محله قدیمی شهر به عنوان قطب های اصلی تأثیر آیین بر کالبد شهر در دو دوره تاریخی (معاصر و 1335) از دیدگاه کالبدی مورد تحلیل قرار گرفت و تغییرات آن در دوره معاصر مشخص شد. همراه با این موضوع، ویژگی های اجتماعی مردم و نحوه برگزاری آیین محرم با حضور در کنار مردم، مورد تحلیل قرار گرفت. در عین حال چگونگی احیای بافت تاریخی فرسوده شهری آران و بیدگل توسط مدیریت شهری و تعامل میان مردم و مدیریت شهری مورد کنکاش قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها در کنار هم نشان دهنده تأثیر آیین محرم به عنوان قوی ترین عامل اثرگذار بر تحولات بافت تاریخی دوره معاصر در این شهر است.
مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیت بهداشتی و روانی پارک های شهری ایران مبتنی بر تحلیل نظرات متخصصان
حوزههای تخصصی:
مقصود از طراحی فضاهای سبز در حقیقت جستجوی عوامل ضروری در ایجاد فضای سبز مناسب شهری از دیدگاه زیست محیطی، اوقات فراغت، زیباشناسی و فرهنگی می باشد. همچنین نقش گسترده فضای سبز در تمدد اعصاب بر کسی پوشیده نیست. تا حدی که مبحث پارک درمانی به عنوان یکی از نسخه های سلامت بخش شناخته می شود. از سوی دیگر، فضایشهری بخشی از ساختارهای شهر می باشند که طراحی آنها می بایست در راستای ضروریات زندگی شهری و در جهت پاسخگویی به نیازهای شهروندان باشد تا بتوان به الگوهای با ارزشی که دارای معانی و مفاهیم فرهنگی منتج از درون جامعه است، دست یافت. این امر می تواند زمینه ساز ایجاد فضای سالم و با ارزش شهری باشد. در این پروژه برای جمع آوری اطلاعات از سه روش میدانی، مصاحبه و کتابخانه ای استفاده شده است. در روش نظری (تحقیقات کتابخانه ای) با رجوع به منابع فارسی و انگلیسی موجود (انواع مجلات، ماهنامه ها و فصلنامه های فضای سبز و کتب مربوطه) و همچنین وب سایت های مربوطه اطلاعات لازم گردآوری گردید. روش توصیفی شامل مشاهده مستقیم و غیرمستقیم از فضاهای سبز تازه احداث شده شهرهایی همچون تهران، اصفهان، شیراز و مشهد می باشد. مصاحبه هایی نیز با صاحبنظران صورت گرفت که قسمت اعظم و مهمّ این پژوهش بر اساس نظرات و عقاید و تجربیات آنها شکل گرفته است و اساس تجزیه و تحلیل اطّلاعات و نتیجه گیری را تشکیل می دهد. نتایج حاصل بر طبق نظر متخصصان نشان داد که دقت در تأثیرگذاری ویژگی های گیاهان مانند بو، رنگ، فرم و بافت آنها در روح و روان آدمی در طراحی پارک ها و دیگر فضاهای سبز ایران کمتر مورد توجه واقع شده است. همچنین از دیگر مؤلفه های تأثیرگذار بر کیفیّت بهداشتی و روانی پارک های شهری ایران می توان به ویژگی های روحی طراح اشاره کرد که واجد چه نگرشی به جهان اطراف خود است. چرا که مصاحبه ها نشان دادند که طراح بر اساس آن نگرش پارک را طراحی خواهد نمود. عوامل دیگری نیز مانند نیاز به سایه و تغییر درجه حرارت، کنترل آلودگی صوتی، کنترل آلودگی هوا و ... که همگی بر روی چینش گیاهی پارک و در نهایت بر انتخاب سبک پارک سازی ها تأثیرگذار خواهند بود در درجه اهمیّت بعدی قرار گرفتند و تاحدودی می توان گفت امروزه استفاده از ویژگی های بهداشتی پارک ها از قبیل مهار صوت، مهار آلودگی و مهار نور در ایجاد فضای پاک و سالم و همچنین ویژگی های روانی آنها مانند القاء حس سکون و آرامش و زدودن خستگی بوسیله رنگ و در نهایت بوسیله گیاهان در کشور رو به گسترش است.
الگوی هولوگرافیک در سیر تکاملی شهر (شهر مورد مطالعه : آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسالة «خلق کلیت» یا حفظ و تکوین آن، از کوچکترین اجزا در معماری گرفته تا منظر شهری چیزی است که امروزه طراحان را به طور جدی با خود درگیر کرده است. رشد شهر نه زادة ذهن یک نفر است و نه زادة یک گروه منسجم از اذهان. بافت و ساختار شهرهای امروزی حاصل فرآیندی است که از سالهای بسیار دور آغاز شده است. شناخت معماری و شهرسازی تاریخی میتواند زمینة مناسبی برای درک الگوهای سنتّی پدید آورد تا با توجه به آن بتوان آثاری خلق کرد که ضمن دارا بودن خصوصیات کالبدی و کارکردیِ مناسب، از هویت فرهنگی شایستهای نیز برخوردار باشد. در نظری به شهرهای تاریخی میتوان آنها را همچون کلیتی جامع و منسجم ادراک کرد. این جامعیت نه تنها در کلِ شهر بلکه در کوچکترین اجزای آن نیز احساس شدنی است. براساس نظریة هولوگرافیک، کل در درون جزیی است، که در درون کل است
"". این فرضیه با ملاحظة چگونگی تبدیل دیدگاه هولوگرافیکی به الگویی که بتواند وجود""کل در اجزا را در معماری و شهرسازی پوشش دهد، با تحلیل بافت تاریخی شهر آمل مورد بررسی قرار می گیرد. هدف این نوشتار، تبیین الگوی هولوگرافیک در شناخت عمده ترین متغیرهای تأثیرگذار در رشد و توسعه مشتمل بر مفهوم شهر، بافت و محله است. این «الگو» می تواند با پرهیز از تقلید یا تکرار کار گذشتگان، تجربیات آنان را در قالب آثار متنوع معماری نمایان سازد. در این مقاله تلاش شده در قدم اول اندیشة هولوگرافیکی دانشمندان و عرفا تعریف شود و در پایان پیرو دیدگاه هولوگرافیکی به کشف الگوی مناسبی جهت تحلیل آثار معماری و شهرسازی دست یابیم تا در خدمت تعمیقِ تحقیق در تاریخ معماری ایران قرار گیرد.
شناسایی الگوهای زیبایی شناسی منظر بومی گیلان مبتنی بر تحلیل منظر روستایی (نمونه موردی: روستای پس چپر)
حوزههای تخصصی:
معماری بومی گیلان براساس مطابقت حداکثری با اقلیم و امکانات محلی شکل گرفته است. منظر روستایی گیلان، شامل الگوهای ساختی است که عمدتاً در طول سالیان، با توجه به اقلیم، فرهنگ و نیازهای عملکردی جوامع روستایی شکل یافته است. گیلانی رابطه خاصی با طبیعت دارد که در معماری، فرهنگ، آداب و رسوم و منظری که می سازد، آشکار است. منظر گیلان ساخته ذهن گیلانی است، ذهنی که افزون بر پیشینه تاریخی و فرهنگی و اقلیم خاص خود معیارهای زیبایی شناسانه خاصی دارد. عدم شناخت کافی نسبت به معماری بومی و منظر ارزشمند حاصل از آن، موجب تخریب منظر و گسست خاطرات خواهد شد، که علاوه بر تضعیف هویّت، با از بین رفتن تعلق و احساس مسؤلیت نسبت به محیط زندگی، نتایج تأسف باری به بار خواهد آورد. دستیابی به الگوهای ارزشمند این منظر، نیازمند شناخت و بازنگری نمونه های قدرتمند آن است. حال آنکه این منظر تاکنون مورد تحلیل قرار نگرفته و الگوهای زیبایی شناسانه آن، کشف نشده است. مناظر روستاهای قدیمی نمونه های بارزی هستند که می توان در آنها به پیوند کامل حسی دست یافت؛ چراکه هسته اولیه این روستاها با توجه کامل به بستر طبیعی پیرامون شکل گرفته و علاوه بر مناظر طبیعی روستا، عوامل کالبدی اعم از توپوگرافی و غیرکالبدی چون بوها، نور و صداها در آن رعایت گردیده است. چنانچه بتوان ریخت شناسی منظر روستا را استخراج نموده و به فرایند شکل گیری و عناصر سازنده آن پی برد، می توان از آن در تقویت بافت فرهنگی و تصمیم سازی در مورد عوامل مؤثر در منظر شهر استفاده کرد. این پژوهش مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی است. در بررسی کتابخانه ای با مراجعه به منابع علمی موجود و بررسی آنها شاخص های مورد نظر در ارزیابی محدوده مطالعه استخراج گردید. همچنین با بررسی تاریخی مناظر روستایی گیلان و سوابق پژوهشی انجام شده در این زمینه، فرهنگ و آداب رسوم گیلان و الگوی برخورد مردم گیلان با طبیعت در ساخت منظر بومی مطالعه گردیده و در ادامه از طریق مشاهدات عینی، منظر عینی روستای «پس چپر» و طبقه بندی مشاهدات و انطباق آن با شاخص های استخراج گردیده در مطالعات، الگوهای کالبدی همراه با موارد مناسب کاربرد هر کدام در قالب جدولی کاربردی به عنوان نتایج حاصل از پژوهش طبقه بندی گردید. یافته های حاصل از این پژوهش گویای آن است که منظر عینی روستای مورد مطالعه، از حیث زیبایی شناسی، برخاسته از ذهنیّت و نحوه نگرش یک گیلانی به طبیعت است. در این نگرش آمیختگی محیط مسکونی با طبیعت به خوبی به چشم می خورد. رشد و توسعه تدریجی کلیّت روستا و تغییرات بطئی عناصر درون آن پیوندی پررنگ با طبیعت داشته و از الگوی رشد تدریجی آن تبعیّت می نماید. بررسی منظر عینی روستا، نشان دهنده غلبه بستر طبیعی پیرامون به عناصر کالبدی و مصنوع آن است. اصول طراحی رعایت شده در این روستا از یک اصل کلی تبعیّت می نماید، و آن وجود ارتباط بصری بالا میان فضاهای مختلف روستاست. قریب به تمامی مناظر روستا با داشتن عناصر کالبدی و حس مکانی متنوع و مخصوص به خود، دارای دو عنصر اصلی پیش زمینه و پس زمینه ای طبیعی اند. این مناظر علی رغم داشتن اصول طراحی مشخص و فکر شده، بکر به نظر می رسند. و ناظر هنگام حضور و حرکت درفضا خود را تواماً در میان روستا و طبیعت می یابد.
دگرگونی رویکردهای نوسازی در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۶
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلف نوسازی در فرانسه، در دوره های تاریخی نشان دهنده موارد استفاده و چگونگی برخورد با مقوله هایی چون ""بازسازی""، ""بهسازی"" و ""مرمت"" است. بررسی این تجربه ها نشان می دهد تعاریف متفاوت از مفاهیم، چگونه می تواند با رویکردهای متفاوت اتخاذشده توسط مدیران در رابطه ای دوجانبه باشد. این ارتباط، در راستای سیاست های دولت های مختلف سبب ایجاد تعاریف گوناگونی در این حوزه نیز شده است. چنانچه در هر دوره یک لغت یا تعریف خاص مصطلح شده و تفکر آن دوره به آن نام شناخته می شود. در فرانسه این دوره ها را می توان به دو بخش سیاست های بهسازی_تخریب و سیاست های حفاظتی و مرمتی تقسیم کرد. در بخش نخست، سیاست های تخریبی از دوران امپراتوری دوم با مبارزه با مسکن ناسالم آغاز شد. این سیاست از یک قرن بعد با تفکرات مدرنیستی و با اسکان ساکنان بافت های تخریب شده در مجتمع های بزرگ ادامه یافت و از سال 2003 به بعد با تخریب همان مجتمع های مسکونی دوره قبل پایان یافت. پایان این دوره همزمان با دو رویکرد و سیاست عمومی دیگر در برخورد با معضلات مسکن بود. سیاستی برخاسته از تفکرات کمونیستی که قانون ""همبستگی و باززنده سازی شهری"" را مطرح می کرد و قانون دوم که با عنوان ""تعهد ملی برای مسکن"" توسط وزیری میانه رو مطرح شد. به موازات این سیاست ها، رویکردهایی نیز در زمینه ""مرمت"" در ابعاد مختلفش توسط دولت دنبال می شد. رویکرد مدرنیستی، که به حفاظت محدود برخی آثار معماری می پرداختند، رویکرد بعدی که به حفاظت از پهنه های شهری پرداخت و رویکرد سوم که با کمک های مالی دولت یا سیاست هایی تسهیلی سعی در نگاه داشتن ساکنان در بافت های مسئله دار داشت. در مجموع می توان رویکردهای مختلف فرانسه در بهسازی، نوسازی یا مرمت بافت های شهری هم با ""تخریب"" و هم با ""مشارکت ساکنان"" درگیر دانست. بدین ترتیب اصطلاحات رایج هر دوره از طرفی نماینده تفکر آن دوره و از طرف دیگر هدایت کننده رویکردها و سیاست های مورد نظر سیاستمداران شهری بوده است.
بررسی و مطالعه معماری و شهرسازی آوه در دوره ایلخانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر و شهرسازی در دوره ایلخانیان، با توجه به اسناد و مدارک مکتوب باقی مانده از این دوره چون، مبارک غازانی، تاریخ اولجایتو، جامع التواریخ رشیدی و ... و نیز آثارمعماری چون شنب غازانیه، سلطانیه، ربع رشیدی و ... اهمیت بسزایی در نزد حاکمان این دوره داشته است. در ساخت و شکل گیری این شهرها، عوامل متعدد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و بویژه مذهبی دخیل بوده اند. آنچه که در نگاه کلی به نقشه این شهرها ذهن مخاطب را متوجه خود می سازد، پیروی از الگوی ایرانی ساخت شهرها یعنی سه بخش اصلی به نام کهندژ، شارستان و ربض است. بررسی ها و کاوش های انجام شده در منطقه آوه در نهایت منجر به دست یابی به نمونه ای دیگر از چنین گرایشی به مقوله شهر و شهرنشینی در مساحت 220 هکتار در دوره ایلخانی گردید. بدست آوردن آثار معماری از این منطقه از جمله ارگ، شارستان و نیز نوع تزئینات مختص به دوره ایلخانی از جمله کاشی کاری با تاریخ 684 ه.ق. تاییدی بر مطالب فوق الذکر است. نوشتار حاضر به بررسی ویژگی های معماری و شهرسازی آوه، به عنوان نمونه ای نویافته از معماری و شهرسازی ایلخانیان می پردازد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و مطالعات آن به صورت میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است.
پرسش های پژوهش
1: ساختار شهر آوه چگونه است؟
2: مصالح عمده معماری این شهر چه بوده؟
نگرشی محتوایی به مقوله زندگی و ارتباط آن با شکل سکونت گاه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین ارتباط بین نگرش به مقوله زندگی و باز نمود آن در محتوای شکل سکونت گاه های انسانی است. به طور کلی زندگی مسئله بنیادین گونه بشر است و هر پرسش و مسئله دیگر، از جمله محتوای شکل سکونت گاهی انسان، در پرتو مقوله زندگی معنا یافته و ارزش پیدا می کند. با توجه به این ضرورت و اهمیت، انسان در طول تاریخ تلاش کرده در قلمروی جهان بینی خود به مسئله اساسی زندگی در ارتباط با شکل سکونت گاهی خود پاسخ دهد؛ پاسخ هایی که بر اساس نیازهای هر دوره تاریخی از زندگی متفاوت بوده و هست. روش به کار رفته در این پژوهش ترکیبی از روش های تفسیری و استدلال منطقی با راهبرد فرهنگی-گفتمانی است. نظریه اصلی استناد شده، نظریه لینچ در خصوص سه «نظریه هنجاری شکل شهر» است. در بخش تفسیر، با نگرشی تحلیل محتوایی در زمینه شکل سکونت گاه های انسانی شکل گرفته از دوران باستان تا دوره معاصر، تلاش شد تا نگرش به زندگی در آن ها مورد وارسی و تحلیل قرار گیرد؛ بخصوص برخی از دیدگاه هایی که بعد از نشر کتاب «نظریه شکل شهر خوب» رواج یافته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد سه نظریه هنجاری لینچ تا حدی می تواند زندگی و ارتباط آن با شکل سکونت گاه های انسانی را توضیح دهد. به طوری که می توان این سه نظریه را حتی به نگرش های متأخر بعد از انتشار این کتاب بسط داد. این در حالی است که برخی نظریه های جدید مانند نظریه های ارائه شده در مورد مباحث مربوط به «اجتماع» نمی توانند در قالب این نظریه ها گونه بندی شوند. نظریه جدیدی که بتواند نگرش به زندگی را در طراحی شهری اخیر توضیح دهد، نظریه «زندگی روزمره» است؛ دیدگاهی که نقطه تمرکز خود را بر وقایع زندگی روزمره بنا می کند. بنابراین زندگی و فهم از آن در شکل سکونت گاه های انسانی تا دوره معاصر و حتی نظریه های ارائه شده بعد از لینچ را می توان در قالب سه نظریه هنجاری لینچ و نیز نظریه چهارمی تحت عنوان «زندگی روزمره» گونه بندی کرد.
بازنگری اصول و اهداف معماری معاصر ایرانی با استفاده از نظرگاه فکری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
57-64
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات معماری کنونی ایران، توجه اندک به هویت معماری ایرانی است که موجب عدم وجود تعریفی دقیق، از معیارهای هویتی معماری معاصر است. این، درحالی است که فقدان توجه کافی به ارزش های معماری سنتی ایران، بحران التقاط در معماری معاصر را به دنبال دارد. سوالات مطرح در این زمینه، این است که آیا می توان با بررسی افکار و نظریات فیلسوفان ایرانی چون ملاصدرا، تعریفی جدید از معماری ارایه داد و آیا با استناد به آن، می توان اصولی مشخص را برای معماری معاصر تدوین نمود؟ روش کلی تحقیق در این مقاله تفسیری-تاریخی و توصیفی است. داده های تحقیق، عمدتاً از طریق مشاهده و مطالعات اسنادی به دست آمده است. نتایج حاصله، نشان می دهد که با استفاده از تعاریف ملاصدرا از وجود و ماهیت، معماری دارای دو بعد وجودی و ماهیتی است. ماهیت آن، پاسخگوی نیازهای مادی است و وجود آن، حقیقتی است که در خود(اثر معماری) نگهداری می کند و آن را به حضور می آورد. با توجه به اصل اصالت وجودِ ملاصدرا، می توان نتیجه گرفت که در معماری نیز اصالت با بعدِ وجودی است. لذا با استفاده از اصول فکری ملاصدرا و روش هایی که برای رسیدن به مبانی حکمت خود به کار برده است، اصولی برای طراحی معماری می توان تدوین کرد.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در میان ساکنان محله مسکونی (نمونه موردی: محله درکه – تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتقاء تعاملات اجتماعی از مهم ترین جلوهای فضاهای شهری موفق می باشد. پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در بین ساکنین 18-55 ساله ساکن و شاغل محله درکه تهران می پردازد. حجم نمونه با سطح اطمینان 95 درصد و احتمال خطای 5 درصد برابر 120 نفر تعیین گردید. با شیوه نمونه گیری تصادفی ساده و در دسترس، پرسشنامه محقق ساخته با 38 گویه تهیه و توزیع گردید. پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 18 تحلیل شد. روش آزمون و بررسی رضیات تحقیق با استفاده از آماره استیودنت (t)، همبستگی پیرسون و رگرسیون صورت گرفت. اعتبار (پایایی) این پرسشنامه به توجه آلفای کرنباخ معادل 0.811 مورد تأیید قرار گرفت. مقاله حاضر می کوشد ضمن شناسایی عناصر مؤثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی، رابطه همبستگی بین این عوامل را در قالب یک مدل تحلیلی ترسیم کند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که ساختار اجتماعی- سیاسی شهر، ساختار کالبدی- فضایی و حالات روحی- روانی استفاده کنندگان از فضا در ارتقاء تعاملات اجتماعی در میان ساکنان درکه تأثیرگذار می باشد.
Participatory Design; A New Approach to Regenerate the Public Space(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The following study aims to present an innovative approach for Design. Participatory Design is the model of direct involvement of different social groups in the design from functional tools to environments, social institutions and businesses. Diverse collection of practices has been developed to support this direct involvement by Participatory Design. People are invited to participate during different phases of an innovative and creative process; from initial exploration to problem definition and defining the problem and creating ideas for solutions. During development, they help evaluate proposed solutions. Participatory Design answers questions about users and their tasks and goals, then help users to make decisions. Participatory Design is characterized as a maturing area of research and as an evolving practice among designer. Architecture as a professional design are social constructs and the way for humans to consider the physical world in which they exist, and as social constructs, both reflect and shape the culture in which they arise. The authors go through the definitions of Participatory Design in order to achieve a new approache in design. various values which are inherent in the social fabrics are illustrated by emphasizing on cultural identity and activity. To illustrate the concept of this approach, landscape design of bazaar in mahallat as a case study is considered.This research will attempt to identify and analyze the local participation, and goes some way to providing practical solutions to tackle the local problems, utilizing an effective application of the principles of sustainable development on both environmental and architectural aspects.
Socio-Cultural Meaning of Kitchen in Religious Context of Iran (Case Study: City of Qom)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction of modern architecture in Iran and its popularization in 1950s and after, brought some new concepts in everyday life of Iranian women, among which was “kitchen as heart of home-life”. Younger members of current generation are grown in these modernized spaces while a bit older ones have experienced houses of traditional style. This study is designed to explore what previous concept of kitchen was and what its effects were on current housewives imagination of it. Religious social context of city of Qom was selected as a good representative of more religious majority of social context of Iran. It was found that three ranges of meanings should be considered to explain socio-cultural concept of kitchen in Iranian Muslim women’s life: from personal space of special privacy (for females) to a living family space, from a utility space to a place of genuine life and from a sacred place to a profane one that has clear implications in Iranian Muslim women. It can be said that now ideal picture of a kitchen in this cultural context is a female personal space and at the same time it is a temporary private family space but not of collective living quality.
عوامل مؤثر بر تهویه غیرفعال دودکش خورشیدی (نمونه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۲
135 - 151
حوزههای تخصصی:
تهویه غیرفعال روشی کم مصرف از لحاظ انرژی است که می تواند هوای نامطلوب داخل را از ساختمان خارج کند. یکی از روش های تهویه غیر فعال استفاده از دودکش خورشیدی است که در یک کانال هوا، با استفاده از انرژی خورشید و با کمک پدیده اثر دود کشی تهویه فضاهای مجاور، تأمین می شود. در این پژوهش ابتدا عوامل مؤثر بر کارآیی دود کش خورشیدی از جمله مصالح، عرض دیوار جاذب، مساحت خروجی هوا از دود کش بررسی شد. سپس تأثیر تعداد طبقات بر نرخ تهویه مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت در یک جدول مساحت فضاهایی که در طبقات مختلف دود کش خورشیدی قادر به تأمین نیاز تهویه آن است، ارائه شد. همچنین عملکرد دود کش خورشیدی در فصول سرد سال بررسی شد. به دلیل رایج نبودن ساخت دود کش های خورشیدی، امکان دسترسی به نمونه های اجرا شده وجود ندارد، از این رو شبیه سازی کامپیوتری مدل ها، در نرم افزار انرژی پلاس به عنوان روش جایگزین برای مطالعات میدانی انتخاب شد. مدل های دود کش خورشیدی متصل به یک ساختمان اداری هفت طبقه در اقلیم گرم و خشک شهر اصفهان در روز 31 تیرماه به عنوان نماینده یک روز گرم و ماه های گرم به صورت میانگین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش ارتفاع دود کش خورشیدی، قدرت تهویه آن را بالا می برد. همچنین مناسب ترین مصالح و ابعاد بهینه دیوار جاذب، ورودی و خروجی هوا نیز مشخص شد.
سنجش و ارزیابی سطوح برخورداری مناطق شهری کلان شهر تهران با استفاده از تکنیک TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۸
47 - 60
حوزههای تخصصی:
یکی از مباح ث عمده و اساسی در نظام برن امه ریزی جامع،مساله توسعه موزون و هماهن گ است که در قالب توس عه مناطق یک جامعه مط رح می گردد.بکارگیری معیارها و روشهای کمی به منظور سطح بندی سکونتگاهها در سیستم فضایی مناطق شهری از سویی منجر به شناخت میزان نابرابری نقاط سکونتگاهی و از سوی دیگر معی اری برای تلاش در زمینه کاه ش و رفع نابرابری های موجود میان آنها می گردد. هدف این مقاله،سنجش و ارزیابی سط وح برخ ورداری مناطق22گانه کلانش هر تهران در جهت نزدیک ش دن به عدالت اجتماعی،توسعه فضایی و دستیابی به میزان نابرابری های منطقه ای از لحاظ شاخص های مورد بررس ی است.روش پژوه ش توص یفی و تحلیلی می باشد. 42 متغیر انتخابی از طریق مدل آنتروپی شانون وزن دهی شده و از مدل کمیTOPSISبرای رتبه بندی اس تفاده گردید. در میان مناطق شهری کلانشهر تهران برخوردارترین منطقه به لحاظ توسعه یافتگی،منطقه 5 با ضریب اولویت 0.584و فروبرخوردارترین، منطقه 17 با ضریب اولویت0.256می باشد.