فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
خانه محیطی برای شکل گیری فعالیت های فردی و اجتماعی به منظور تأمین بخشی از نیازهای مادی و غیرمادی افراد می باشد. در عصر حاضر الگوی فرهنگی و رفتاری در طراحی فضاهای مسکونی به عنوان مؤثرترین مؤلفه شکل گیری فعالیت های عمومی مردم، نادیده گرفته می شود. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش توجه به تأثیر فرهنگی و به تبع آن شیوه زندگی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای درک رفتار ساکنین بر الگوی کالبدی مسکنمی باشد. با تغییرات فرهنگی، نیازها و شیوه زندگی، الگوی رفتاری ساکنین نیز در خانه ها دچار تحول گشته و سازماندهی فضایی متفاوتی را به وجود آورده است. این پژوهش تغییرات سازماندهی فضایی و شیوه زندگی در مسکن مراغه و تأثیرات متقابل آ نها را از زندیه تا امروز مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق در این تحقیق به صورت ترکیبی بوده که در بخش مرور ادبیات با روش توصیفی-تحلیلی و در بخش مطالعات میدانی با روش کیفی، با بررسی و برداشت 32 خانه و مصاحبه با پنجاه نفر از ساکنین به صورت تصادفی و پرسشنامه نیمه ساختاریافته و در حوزه مردم شناسانه با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، ارتباط شیوه زندگی با ساختار کالبدی تبیین شده و از آنجا که شهر مراغه برای این کار انتخاب شده است نوع مطالعه موردی در نظر بوده است و نتایج نشان می دهد که در هر منطقه، شیوه زندگی ساکنین آن منطقه شامل الگوهای رفتاری، فعالیت های روزانه و سالانه، الگوی مسکن منطقه و تغییرات آن در طول زمان، رعایت حریم بخش های مختلف خانه، توجه به مفاصل ارتباطی فضاها و ارتباط با طبیعت مؤلفه های تأثیرگذار در طراحی خانه ها هستند.
مقایسه تطبیقی مضامین مشترک گیاهان مقدس در نقش مایه های گیاهی معماری پیش از اسلام ایران و آرایه های معماری دوران اسلامی (با تأکید بر دوره امویان و عباسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۸ شماره ۷۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در میان تمام ملت ها گیاهان و عناصر گیاهی از تقدس ویژه ای برخوردارند و این موضوع سبب شده است که مفاهیم آشکار و نهفته موجود در آنها در هنر و معماری ملل مختلف بروز و ظهور داشته باشد. در ایران باستان نیز جلوه هایی از عناصر و نقش مایه های گیاهی را می توان در تزیینات معماری مشاهده کرد که الگوی سایر ملل نیز شده است. بیان مسئله و هدف :پژوهش حاضر در پی استخراج مفاهیم نهفته در نقوش گیاهی به کاررفته در معماری ایران پیش از اسلام و بررسی اثرپذیری معماری دوره های امویان و عباسیان از معماری پیش از اسلام ایران است. به این منظور مفاهیم نمادین و اسطوره ای گیاهانی از جمله گل نیلوفر آبی، گیاه کنگر (آکانتوس) و درختانی مانند نخل و مو که به طور مشترک در معماری پیش از اسلام ایران و دوران اسلامی استفاده می شده، مورد بررسی قرارگرفته اند. روش :در این پژوهش تلاش شده است که دوام تأثیر این گیاهان در اندیشه و سپس در معماری دو دوره تفسیر شده و دلایل انتقال این نقوش از معماری پیش از اسلام ایران به دوران اسلامی بررسی شود. بنابراین با استفاده از روش مطالعه میان موردی نقش مایه های گیاهی بناهای شاخص معماری پیش از اسلام ایران در دوره های هخامنشیان (تخت جمشید) و ساسانیان (کاخ تیسفون، طاق بستان و کاخ بیشاپور) با نقوش گیاهی به کاررفته در بناهای دوره امویان از جمله مسجد قبه الصخره، قصرالحیر، قصرالمشتی و کاخ خربه المفجر و تزیینات نقوش گیاهی بناها و کاخ ها در دوره عباسیان از جمله کاخ بلکورا و مسجد سیمره مقایسه شد و با استفاده از تفسیر تاریخی بناها و مراجعه به متون مختلف، مضامین مشترک استخراج شده و نمود آن در معماری هر دو دوره تاریخی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتیجه :نتایج حاصل نشان می دهد که وجود مفاهیم والایی چون پاکی، خلوص و نیروی مقدس حیات، دانش و معرفت در بطن این گیاهان سبب استفاده از آنها در معماری شده و این ویژگی به طور مشترک در معماری هر دو دوره وجود دارد. نتایج بررسی ها نشان می دهد وجود برگ های نخل و گل نیلوفر در قصر الحیر و کاخ خربه المفجر و همچنین برگ های تاک و خوشه های انگور در بنای قبه الصخره در کنار بهره گیری از فرم های مثلث و دایره در قصرالمشتی و سایر نقوش به کاررفته، همه نشان از حضور معماری و هنر ایرانی در معماری دوره اموی و عباسی دارند. همچنین هم جواری جغرافیایی، تعلقات به آرمان های یکسان، زبان، هنر و شراکت در ایجاد و پرورش مکاتب علمی از دیگر دلایل انتقال نقوش از معماری و فرهنگ ایرانی به معماری دوره اسلامی به طور خاص دوره اموی و عباسی است.
رویکرد پدافند غیرعامل در سنجش ضریب ایمنی کالبدی- انسانی محیط شهری (مطالعه موردی: منطقه یک کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷
77 - 93
حوزههای تخصصی:
در نگاه سیاستگذاران و صاحبنظران، ایمنی شهری یکی از اساسی ترین پیش فرضهای جامعه جهانی برای برنامه ریزی انسان محور است و بر این اساس، برنامه ریزان شهری راهبرد پدافند غیرعامل را برای دستیابی به آن پیشنهاد کرده اند. هدف این پژوهش سنجش ضریب ایمنی کالبدی- انسانی نواحی منطقه یک کلانشهر اهواز با رویکرد پدافند غیرعامل می باشد. روش تحقیق بر اساس هدف نظری-کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی، روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای و سازمانی بوده است. جهت تحلیل اطلاعات از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل منطق فازی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن می باشد که از نظر مساحت، 81 درصد ناحیه پنج و 28 درصد ناحیه سه در محدوده ضریب ایمنی 0٫6 و بیشتر قرار گرفته که به ترتیب امن ترین و ناامن ترین ناحیه شناخته شده اند که دلیل اصلی ایمنی پایین ناحیه سه را می توان در بافت متراکم و غالبا مسکونی، تراکم بالای جمعیت، درآمد پایین خانوارها (تراکم بالای قشر کارگران ساده)، سواد پایین (عدم توانایی در خود مراقبتی در زمان بحران) و پایین بوده شاخص دسترسی در آن دانست. در کل می توان گفت تنها ناحیه پنج دارای ضریب ایمنی بسیار زیاد (1 – 0٫8)، در بافت خود بوده و نواحی یک و سه در گروه با ضریب ایمنی کم (0٫4 – 0٫2)، قرار گرفته اند.
ضرورت توسعه پیاده محوری درهسته مرکزی شهر شاهین شهر، نمونه موردی خیابان فردوسی
حوزههای تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی،اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیاده محور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصه های عمومی شهر ، فضاهای باز شهری و پیاده راه ها کاسته شده است؛ عرصه هایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقای سطح تماس ها،ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین شهروندان ایفا می کنند. امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آ نها، به شدّت تحت سلطه ماشین درآمده است. در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش رو می باشد، به طوری که شکل گیری و توسعه اغلب فضاهای شهری، خیابان ها حتی کوچه ها، در شهرهای جدید ایران، بر مبنای مقیاس سواره و مسائل مربوط به ترافیک است. محورهای باریکی که در حاشیه محورهای سواره در خیابان های شهری به عنوان »پیاده رو « وجود دارد، گویی پس مانده هایی از فضای اصلی سواره است که فقط برای تردّدهای ضروری شهروند پیاده باقی مانده است. خیابان فردوسی مهم ترین خیابان شاهین شهر است به دلیل وجود کاربری های تجاری ،تفریحی، درمانی، خدماتی، اداری که در این خیابان وجود دارد. خیابان فردوسی شریان درجه 2 است و به دلیل نقش اجتماعی این خیابان نقش ترافیکی هم پیدا کرده است. هدف از این پژوهش ضرورت توسعه پیاده محوری درهسته مرکزی شهر شاهین شهر، نمونه موردی خیابان فردوسی است. این تحقیق یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و فرآیند آن ترکیبی ( کمی و کیفی) می باشد.
ارایه چارچوب مفهومی تجدید حیات پایدار شهری با کاربست شبکه های سبز در بافت های روستا- شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
19-28
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه برون زای تهران و الحاق بسیاری از روستاهای پیرامون، بخش عمده ای از این شهر را بافت های روستا- شهری با شرایط خاص اکولوژیک و اجتماعی در بر می گیرد. این بافت ها ضمن اینکه در معرض نابودی کیفیت های اکولوژیک و اجتماعی هستند، خدمات و تسهیلات شهری را به صورت شایسته ای دریافت نمی کنند. تسلط مشکلات اکولوژیکی، کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و غیره در این بافت ها، تدوین برنامه جامعی در جهت تجدید حیات پایدار شهری را ایجاب می کند. این پژوهش درصدد تدوین چارچوب مفهومی تجدید حیات پایدار شهری است تا از این طریق زمینه ارتقای کیفیت زندگی و حل مشکلات در سه بعد اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی را در این بافت ها فراهم کند. همچنین برای ایجاد موازنه بین توسعه و حفاظت محیط زیست و توجه به ماهیت اکولوژیک بافت های روستا- شهری کاربست شبکه های سبز برای تدوین چارچوب مفهومی مذکور انتخاب شده است. این مطالعه براساس مطالعات کتابخانه ای ، از طریق تحلیل محتوای کیفی متون بر رویکرد تجدید حیات پایدار شهری و شبکه سبز به استخراج اهداف تجدید حیات پایدار شهری و سیاست های طراحی شبکه سبز پرداخته است. سپس مفاهیم استخراج شده در چارچوبی مفهومی تدوین شده است. در چارچوب مفهومی مذکور، شبکه های سبز به عنوان ابزار ی برای ایجاد هویت و حس مکان، اقتصاد محلی، به هم پیوستگی و اتصالات، عملکردهای چندگانه، مکان سازی و مکان یابی عرصه های همگانی و سبز، توسعه کالبدی همساز با اقلیم، یکپارچگی منظر اکولوژیکی و طراحی همساز با محیط در مقیاس های مختلف شهری، محلی، شبکه های سبز و اجزای این شبکه ارایه شده است.
شفاف سازیِ ۷ باور نادرست در خصوص مدل سازی اطلاعات در صنعت ساختمان ایران
حوزههای تخصصی:
مدل سازی اطلاعات ساختمان پاسخی به چالش های پیش روی این صنعت در زمینه بهره وری و افزایش زمان و هزینه و کاهش کیفیت پروژه ها محسوب می شود. با وجودی که این امر در دنیا به طور جدی در پروژه های متعدد مورد توجه قرارگرفته و دستاورد های قابل توجهی هم با خود به همراه داشته است اما در ایران عملیاتی شدن آن با چالش های قابل توجهی همراه بوده است. پیش از شروع این پژوهش و بنا به تجربیات پژوهشگر روشن شد که برخی برداشت های نادرست در خصوص این مقوله در بین نقش آفرینان صنعت ساختمان وجود دارد که هدف این پژوهش شناسایی، تدقیق و شفاف سازی در خصوص آنهاست. این برداشت های نادرست عامل مهمی برای عدم کارایی و دستیابی به اهداف متصور از مدل سازی اطلاعات، در صنعت ساختمان است. برای این منظور بعد از تحلیل و بررسی تجربه های پیشین، مصاجبه هایی با نقش آفرینان صنعت ساختمان شامل مدیران و سرمایه گذاران انجام شد و بعد از پیاده سازی و تحلیل گفتگوهای انجام شده، ۷ برداشت نادرست شناسایی شد که با مراجعه به متون تخصصی مرتبط با مدل سازی اطلاعات ساختمان، برداشت صحیح و علمی در هر حوزه شناسایی گردید. این پژوهش نشان می دهد شفاف سازی در خصوص این برداشت های نادرست می تواند اثر قابل توجهی بر دست یابی به اهداف مدل سازی اطلاعات و افزایش بهره وری پروژه های ساختمانی داشته باشد.
تأثیر تنوع محرک بصری در خلاقیت طراحی دانشجویان طرح یک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
127 - 140
حوزههای تخصصی:
در حوزه خلاقیت، مطالعات متعددی در خصوص انواع محرک بین حوزه (تشابه ساختاری با مساله طراحی) و درون حوزه (مشابه با مساله طراحی) در مرحله ایده پردازی طراحی انجام شده است، با این وجود بررسی تأثیر تنوع یا عدم تنوع این نوع محرکها در خلاقیت دانشجویان چندان مورد توجه نبوده است. در کنار این موضوع، از آنجایی که هر نوع محرک بصری تأثیر متفاوتی در اندیشه واگرا و همگرا دارد در خصوص تفاوت این تأثیر در فرآیند طراحی دانشجویان، مطالعات محدودی انجام شده است. در این تحقیق، تأثیر تنوع محرک بصری در خلاقیت دانشجویان معماری و بر اندیشه های همگرا و واگرا مورد بررسی قرار می گیرد. در آزمونهای مورد نظر، محرک بین حوزه و درون حوزه به تنهایی و همین طور با هم (هم زمان یا با توالی زمانی) ارائه می شوند. آزمونها با دانشجویان درس طرح یک معماری در دانشگاه شهید باهنرکرمان صورت می گیرد. آنها اولین تجربه یک پروژه کامل طراحی را می گذرانند. سنجش خلاقیت از طریق ارزیابی محصول طراحی و نمرهای است که داوران به دو عامل "ابتکار " و "تحقق پذیری " می دهند. داده های حاصل توسط تحلیل واریانس بررسی میشود. نتایج حاکی از عدم تأثیر تنوع محرک در خلاقیت دانشجویان و تأثیر محرک درون حوزه به تنهایی، در ارتقاء ابتکار و تفکر واگرا است. هیچ کدام از انواع محرک دراندیشه همگرا و عامل تحقق پذیری تأثیر معناداری ندارند.
بازشناسی مفهوم ارزش در رابطه انسان و محیط در فضاهای باز سکونتی در معماری سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
101 - 114
حوزههای تخصصی:
تعامل انسان و محیط را می توان واجد مفاهیمی اعتباری دانست که بنا بر ماهیتی ساختاری مستمراً در فرایند شکل گیری مکان، بر بستری فرهنگی- طبیعی بازتولید می گردند. مفهوم ارزش اساسی ترین شکل این مفاهیم اعتباری است و فضای باز سکونتی هم به جهت استقرار کوچک ترین واحد اجتماعی که ارتباطی بی واسطه با پدیده های طبیعی را فراهم می آورد، عرصه ای مناسب برای ارزیابی این مفاهیم به عنوان بخشی از نظام شناخت مفهومی و مداخله انسان در محیط پیرامون است. ازاین رو در این پژوهش باهدف ارائه یک مدل مفهومی از نظام ارزش ها، این پرسش مطرح گردیده که شکل گیری، کارکرد و ظهور ارزش ها در فضاهای باز سکونتی در معماری سنتی ایران چگونه قابل تبیین است. جهت پاسخ به این پرسش ضمن ارائه خوانشی کاربردی از مفهوم ارزش و بر پایه نظریه اعتبارات، ساختاری مدور بر مبنای ارتباط انسان با ارکان اصلی محیط پیشنهاد شد که از دو مؤلفه محتوی و اهمیت نسبی ارزش ها تشکیل شده است. این نظام مدور در 10 گونه فضای باز سکونتی در معماری سنتی ایران استخراج و مقایسه شده است که نشان می دهد علی رغم شباهت بسیار در محتوی ارزش ها، نظام ارزش ها بر اساس شرایط محیطی دارای تفاوت هایی در این گونه ها است و بنابراین نمی توان نظام ارزش ها را موضوعی مجرد و ذهنی در نظر گرفت.
طراحی ساختاری و فضایی مرکز ارتباطات اجتماعی با رویکرد با یونیک
حوزههای تخصصی:
فرایند دموکراتیک شدن فضاهای شهری با حضور تکنولوژی به منظور ارتقاء کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی در جامعه ی ایران سازوکاری است که این رساله در پی شناخت و معرفی آن می باشد. این شناخت از دو جهت مورد بررسی قرار گرفته است؛ نخست بررسی مفاهیم کلیدی در این راستا. بدین منظور مفاهیم تکنولوژی و دموکراسی، عوامل شکل دهنده و تاثیر و تاثر آن ها مورد مداقه قرار گرفته است. دوم بررسی تکنولوژی به عنوان یک عامل اساسی در فرایند تبدیل شدن فضای شهری به سیستم تکنیکی-اجتماعی و معرفی نوع تکنولوژی مناسب برای فضای دموکراتیک شهری. بدین جهت با استفاده از روش کیفی و رویکردی تفسیرگرایانه به نگرش ها و فرایند شکل گیری شهروندی در جامعه ی ایران و شهروند مسئول در بطن جامعه ی کنونی پرداخته و مدل راهبرد و سیاست سرزمینی ایران را مبنایی بر بحث و تبادل نظر و معاشرت شهروند(از جنبه ی تاریخی- مفهومی) در جامعه ی ایران معرفی می نماییم. در ادامه با تعریف فضای عمومی، نحوه ی ارتباط افراد با آن و تعامل فرد با تکنولوژی(با ماهیت سیستم تکنیکی- اجتماعی) به تعریف و بسط مفهوم فضای دموکراتیک در جهت شکل گیری شهروند مسئول و توسعه و اعتلای کیفیت کنش اجتماعی شهروند ایرانی می پردازیم. در راستای مفاهیم مطرح شده و در بخش ابزار تولید فضای دموکراتیک شهری، از معماری بایونیک(bionic) بدلیل خصوصیات طراحی و نوع تعامل افراد با آن بهره برده شده و مفهومی بدیع به این نوع معماری وارد شده است که همان فضای دموکراتیک شهری برای شهروند ایرانی می باشد.
واکاوی تعامل بین گونه های شکلی مسکن سنتی و ارتباطات فضایی با استفاده از ابزار نحو فضا (نمونه موردی: خانه های سنتی کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
153-179
حوزههای تخصصی:
شهر کاشان را می توان گنجینه ای از خانه های سنتی ایرانی دانست؛ خانه هایی که متعلق به دوره قاجار بوده و مقوله های اجتماعی فرهنگی و اقلیمی بیشترین تأثیر را در شکل گیری پیکره بندی فضایی این خانه ها داشته است . در ا ین پژوهش با محور قرار دادن ورودی، به تحلیل پیکره بندی فضایی در خانه های کاشان پرداخته شد. در مرحله اول، خانه ها به لحاظ شکلی و کالبدی در چهار دسته قرار گرفتند: خانه های تک حیاطه دوطرف حجم، تک حیاطه سه طرف حجم، خانه های تک حیاطه چهارطرف حجم و دوحیاطه چهارطرف حجم. در مرحله دوم تعداد ورودی ها، جایگاه ورودی ها به لحاظ افقی و عمودی و مسیر مستقیم و غیر مستقیم هنگام ورود به خانه ها مشخص شد، سپس به منظور تحلیل ورودی در هر دسته شکلی، از روش چیدمان فضا بهره گرفته شد. در همین راستا دو شاخص هم پیوندی و عمق قابل پیمایش (ارتباط بصری) در بستر این خانه ها مورد سنجش قرار گرفتند. در مرحله سوم نیز، عرصه بندی فضا های تابستان نشین و زمستان نشین خانه های هر دسته شکلی مبتنی بر نمودار توجیهی و تحلیل گراف نمایانی مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه های اصلی پژوهش حاکی از این است که خانه های هر دسته کالبدی شکلی، ارتباطات فضایی شبیه بهکدیگر را رقم زده است، سازمان فضایی عرصهه زیستی ساکنان خانه ها در فصول تابستان و زمستان متفاوت اند. به علاوه رابطه مجموعه ورودی و فضای خانه ها در هر دسته مورد بحث قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که در هر دسته کالبدی، تفاوت هایی به لحاظ پیکره بندی فضایی وجود دارد به طوری که در هر دسته، خانه های عمیق و کم عمق به لحاظ بصری دیده می شود، اما معانی اجتماعی فرهنگی مشابهی در هریک از پیکره های کالبدی قابل مشاهده است که مطابق با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی معماری ایرانی اسلامی در شهر کاشان شکل یافته است. همچنین، سازمان فضایی عرصه زیست ساکنان خانه ها در فصل تابستان و زمستان نیز متفاوت بود. در رابطه با ورودی در خانه های هر دسته، مشاهده شد که افزایش تعداد ورودی ها لزوماً موجب کاهش لایه بندی بصری خانه ها در هر دسته و در بین تمامی خانه ها نشده است.
بررسی گوشه سازی گنبد در مجموعه سلطان محمود بندرآباد
حوزههای تخصصی:
مجموعه سلطان محمود در بندرآباد در فاصله 36 کیلومتری یزد توسط شیخ تقی الدین دادا در اواسط قرن هفتم دایر گردید. مجموعه بندر آباد به جهت واقع شدن در درون بارو و حصار کهن به همراه دیگر عناصر معماری از اندام های اصلی و ساختارهای بافت روستا محسوب می شود. مجموعه بندر آباد در گذشته مهم ترین و تأثیرگذارترین عنصر بافت بوده و بخش مهمی از هویت روستا در آن سرشته و به آن پیوسته بوده اگرچه از اهمیت و تأثیرگذاری آن کاسته شده، اما اطلاعات ارزشمند از تاریخ معماری بومی را در خود جای داده است. مجموعه بندر آباد رستاق کهن ترین اثر روستای بندر آباد در دوران پس از اسلام می باشد، مبین تاریخ بافت در پژوهش ها به شمار می رود و در هیئت و ساختار مجموعه منظومه ای از دگرگونی و تغییرات متعلق به دوره های تاریخی مشاهده می گردد که در طول زمان با علل و اندیشه های متفاوت به وجود آمده است. در این مقاله سعی شده به واکاوی گوشه سازی گنبد در دوره های تاریخی پرداخته و پس از بررسی نظریات ارائه شده درباره مجموعه، به تحلیل ساختاری گوشه سازی ها پرداخته شود. ویژگی های بارز معماری بنا و به ویژه کیفیت درخشان تزیینات گچی، عملاً وجوه دیگر معماری، از جمله چپیره آن را، در مطالعات انجام شده، تحت الشعاع قرار داده است. از طرفی، در نگاهی کلی تر، مطالعات انجام شده در مورد منطقه انتقال نیز بیشتر مبین ویژگی های شکلی، سبکی و یا سازه ای در نحوه پیش نشستن گوشه ها (گوشه سازی ها) بوده اند و محتوای کلی آن، از منظر هندسه و در قالب یک نظام هندسی را کمتر می توان یافت. در این رویکرد، یافته های حاصل از تحقیقات میدانی و مطالعات کتابخانه ای، در قیاس و استنتاج با الگوها و نمونه های هم عصر، طی روندی تحلیلی تاریخی، ارزیابی می شوند. سرانجام، نتایج این پژوهش، مبین جایگاه و اهمیت دانش هندسه در شکل گیری الگویی بدیع از نظام هندسی مذکور در چپیره گنبد آرامگاه مجموعه است که راه حلی متفاوت از سنت رایج آل مظفر را در دستیابی به شانزده ضلعی منتظم زیر گنبد ارائه می دهد.
تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله در معابرﺷﻬﺮی (ANP-SWOT) (مطالعه موردی: بافت مرکزی سنندج)
منبع:
هویت محیط دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
28 - 48
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری با هدف کاهش آسیب پذیری، ناگزیر از شناخت نحوه و علل آسیب پذیری هر یک از عناصر کالبدی شهر است. در این راستا، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری شبکه ارتباطی و به ویژه معابر شهری، به عنوان یکی از عناصر کالبدی شهر، از اهمیت ویژ های برخوردار است.این پژوهش به روش تحلیلی- کاربردی، ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏ ﻓﺮاﯾﻨﺪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺒﮑﻪ ای (ANP-SWOT) به تحلیل معیار های حمل ونقل پرداخته شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و تحلیل معیارهای حمل ونقل ﺟﻬﺖ کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله، تشخیص و تفکیک عوامل اثرگذار بر آسیب پذیری در ﺷﺒﮑﻪ معابر ﺷﻬﺮی بافت مرکزی سنندج است. معیار های حمل ونقل که در این پژوهش از انها استفاده شده است عبارتند؛ کاربری اراضی شهری، مصالح وکیفیت ابنیه، فاصله شبکه معابر از گسل ، سلسله مراتب معابر، بهینه کردن ظرفیت معابر، دوری ونزدیکی معابر به مراکز درمانی. نتایج نهایی حاکی از این است که، معیار سلسله مراتب معابر با رتبه(1)دارای بیشترین اهمیت و مصالح وکیفیت ابنیه با اولویت(6) دارای کمترین مقدار اهمیت می باشد.
The role of social participation in increasing resiliency and developing urban life quality with a citizen empowerment approach (Case study: Regenerating worn urban textures of Zeinabieh community of Isfahan)
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
31 - 48
حوزههای تخصصی:
Today, social participation is considered as a crucial element in renewing urban life and enhancing resilience in confronting different crises. Regarding the troubles on the one hand and the limitations of tools and financial capacities of urban management on the other hand, districts with worn textures are taken as one of the main factors in decreasing the quality of life and increasing the vulnerability of cities. so, the most effective approach to choose for facing the shortcomings and imperfections is the participatory approach. This research aims to investigate the empowerment of local communities and the establishment of participatory management with a comprehensive practice along with the participation of citizens for renewing and reviving the worn urban texture of Zeinabieh district of Isfahan. This study was done by survey, documentary and analytical research methods. The results show that the participation of the residents for regeneration and renovation was somehow low in the mentioned district mainly due to their mistrust in the project executors. Having a feeling of satisfaction in the activities of the authorities and confiding in them is an element which paves the way for residents to boost their level of participation in regeneration and refurbishment of old textures. For this reason, the empowerment of residents was proposed as the most appropriate pattern for public involvement in the worn texture of the area under study. The use of such model creates the process of programming as well as the top-down decision makings which put emphasis on community indexes and accelerate citizen participation and confidence. Empowerment model, in practice, in addition to promoting the spatial-physical resilience, enhances the development of cultural and social resiliency through the reinforcement of social relations and the trust among the citizens on the one side and between the citizens and urban management on the other side.
مدیریت جلوگیری از تخلفات ساختمانی در کلان شهر تهران نمونه موردی منطقه 12 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
کلان شهر تهران با مشکلات زیادی در زمینه مدیریت شهری روبرو می باشد که حل وفصل ریشه ای آن ها نیازمند کار کارشناسی و بر پایه مبانی علمی می باشد. یکی از این مشکلات موضوع تخلفات ساختمانی و نحوه کنترل و جلوگیری از آن می باشد. در طی سالیان متمادی و تجربه های گوناگون مدیریتی در شهر تهران، با زوایای دید مختلفی به این موضوع پرداخته شده و تدابیر گوناگونی در مواجهه با آن به کار گرفته شده است؛ اما همچنان شهر تهران با این معضل اصلی که بر منظر و نمای شهری تأثیر مستقیم گذاشته و در بسیاری از موارد ناقض حقوق شهروندی سایر شهروندان شهر می باشد دست به گریبان است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤالات است که آیا تخلفات ساختمانی در نتیجه نگاه درآمدزایی به آن و عدم توجه به اجرای ضوابط و مقررات تعیین شده در طرح های شهری می باشد؟ آیا عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری باعث بروز تخلفات ساختمانی گردیده است؟ تحقیق حاضر به شیوه توصیفی انجام شد و دیدگاه افراد مورد ارزیابی قرار گرفت، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارکنان و کارشناسان شهرداری در منطقه 12 تهران می باشد که تعداد آن ها 190 نفر است نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از لیست ارائه شده از سوی سازمان می باشد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 123 نفر می باشد. روش گردآوری اطلاعات در قسمت ادبیات پژوهش به صورت کتابخانه ای و فیش برداری است و در قسمت نظرسنجی به صورت میدانی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد به منظور اندازه گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرمافزار Spss انجام گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمونهها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و با توجه به روش و هدف پژوهش از آزمون t تک متغیره و فریدمن برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری، عدم توجه به قوانین و مقررات ساختمانی و درآمدزایی از عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی می باشند.
سنجش عوامل کالبدی موثر بر حس امنیت در فضاهای شهری از دیدگاه سالمندان(نمونه موردی: میدان ولایت فقیه ارومیه)
حوزههای تخصصی:
امنیت در فضاهای شهری یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر حضورپذیری شهروندان و به تبع آن رونق و پویایی محیط شهری است. یکی از مهمترین گروههای سنی استفاده کننده از فضاهای شهری سالمندان هستند. توجه به نیازهای این افراد با توجه به شرایط سالمندی و مشکلات جسمی حرکتی میتواند زمینه ساز حضور پررنگ تر آنها در فضاهای شهری گردد. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل کالبدی مؤثر بر احساس امنیت سالمندان در میدان ولایت فقیه )ارومیه ( صورت گرفته است. این پژوهش از حیث هدف، جزء پژوهشهای کاربردی است و از روش پژوهش پیمایشی و همبستگی استفاده شدهاست. روش تحقیق میدانی و به صورت مشاهده ای است. روش تحقیق از نوع تحقیقات تحلیلی- توصیفی می باشد، بدین صورت که ابتدا کلیه مبانی نظری مربوط به ویژگی های فضای میادین و عوامل موثر در افزایش امنیت سالمندان و ایفای نقش آنها درگستره شهر، از منابع مختلف جمع آوری شده است و سپس از طریق برداشت میدانی و به ارائه پیشنهادات و راهکار هایی مستند پرداخته شده ، spss پرسشنامه ) 03 عدد( اطلاعات نمونه موردی جمع آوری شده و با تحلیل و بررسی آن ها توسط نرم افزار است.بر این اساس 24 شاخص در قالب 9 مؤلفه مورد سنجش واقع شده است. خلاصه نتایج پژوهش حاکی از آن است مؤلفه ایمنی، نور و روشنایی و بافت شهری به ترتیب مهمترین مؤلفههای کالبدی مؤثر بر احساس امنیت سالمندان در فضاهای شهری هستند.
بازشناسی ابعاد و مسائل طرح انتقال آب دریای خزر به منطقه سمنان با رویکرد پدافند غیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
48 - 67
حوزههای تخصصی:
آب جایگاه و اهمیتی مقدس و حیاتی در ایران و توسعه مناطق و شهرهای ایرانی را داراست. دریای خزر منبعی مهم، استراتژیک برای ایران و کشورهای منطقه خزر به شمار میرود. مداخله در نظام طبیعت در قالب پروژه ها و طرح هایی همچون احداث تاسیسات انتقال آب از دریا به شهرهای کم آب و تاسیسات آب شیرین کنی، علاوه بر هزینه های اقتصادی و اجرایی، موجب بازتولید مسایل متعدد زیست محیطی و ایمنی و امنیتی در گذر زمان خواهد شد تحلیل طرح انتقال آب از دریای خزر به استان کم آب سمنان با توجه به نقش جدید این استان در تاسیسات آمایشی کشور و برعهده گرفتن بخشی از تراکم جمعیتی و اقتصادی منطقه از ابعاد مختلف زیست محیطی اقتصادی بین المللی سیاسی فنی و. . . با رویکرد پدافندغیرعامل، ضروری است. در این طرح در نظر گرفتن تهدیدها و آسیب پذیری مربوط به تبعات زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی، اختلال در شبکه انتقال حملات هوایی آلودگی آب در محدوده های حساس ساحلی، جنگلی، رشته کوه البرز، کویرسمنان نیز تاسیسات آب شیرین کنی توصیه میشود.
برج مسکونی در قاب سینما؛ واکاوی نشانه شناختی ساختمان های بلند مسکونی در سینمای بعد از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۴
17 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:نقش عوامل فرهنگی-اجتماعی در شکل گیری اثر معماری و چگونگی تأثیرگذاری بافت غیرمادی در انتقال معنای آثار معماری،درکنار عوامل متعدد منتهی به ایجاد سرپناه، مطرح است. یکی از پدیده های معماری که می تواند انعکاسی از گفتمان های اجتماعی در خوانش معنا باشد، «ساختمان های بلند مسکونی» است. در این میان، عرصه ارتباط معماری و سینما به عنوان محملی برای بررسی و متقاعدسازی مخاطب بارها مورد انتفاع هردو حوزه بوده است. هدف: این پژوهش، به دنبال بررسی چگونگی امکان بهره مندی از روش های تحلیل گفتمان و نشانه شناسی آثار معماری و جستجوی رویه ای برای دریافت معانی است که مؤید تأثیر بافت فرهنگی–اجتماعی جامعه مخاطب اثر معماری باشد. با این هدف پس از بررسی آرشیو سینمای ایران، تحلیل هایی با هدف تطبیق و شناسایی هم آمیختگی فضای گفتمانی آثار سینمایی با آثار معماری ارائه شده است. روش تحقیق:این پژوهش با استفاده از اسناد کتابخانه ای و سینمای ایران به روش تفسیری و واکاوی نشانه شناسی گفتمانی، با معرفی فیلم های سینمایی به عنوان یک منبع نشانه شناختی، به کندوکاو گفتمان های قالب مطرح در نمونه فیلم هایی پرداخته که به شکلی با موضوع ساختمان های بلند مسکونی، تولید شده اند. سپس از طریق مطالعه بینامتنی، بخشی از معنای معماری را به صورت باز و سیال دریافت کرده است. یافته های این پژوهش، به صورت توصیفی-تحلیلی ارائه شده است. نتیجه گیری:نشانه شناسی گفتمانی می تواند راهبردی منطقی برای خوانش معنای معماری باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ساختمان های بلند مسکونی از یک طرف، در چالش با انسجام اجتماعی، حریم خصوصی و ابعاد همسایگی و از طرف دیگر زمینه ساز مادی گرایی، فردگرایی و تظاهر هستند. این موارد بیشتر در طبقه متوسط جامعه انعکاس یافته و همگام با صیرورت نقش اجتماعی زنان و الگوی جدید خانواده است. خوانش این معانی و قرینه سازی، همزمان با ضرورت ایجاد ساختمان های بلند مسکونی، می تواند به تحول در طراحی این نمونه معماری منتهی شود.
تبیین رابطه خاطره انگیزی بزرگراه های درون شهری با طرح واره های ذهنی مکانی- اجتماعی ناظرین (مطالعه موردی: بزرگراه های مدرس، چمران و حقانی در کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
73 - 86
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله، بررسی رابطه بین خاطره انگیزی ناظرین و ایجاد طرح واره های ذهنی مکانی اجتماعی آنها در حاشیه سبز بزرگراه درون شهری است. هدف مقاله بررسی مؤلفه های همگرایی طرح واره های ذهنی شهروندان است که باعث ایجاد خاطره انگیزی بیشتر بزرگراه های سبز درون شهری می شود. روش تحقیق شامل روش های توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری ناظرینی که از فضای حاشیه بزرگراه های مدرس، چمران و حقانی مورد سنجش قرار گرفتند، 51 نفر می باشد. تکنیک های تحلیل شامل تحلیل آماری توصیفی و استنباطی است. یافته های پژوهش نشان می دهد، توجه به طرح واره های مکانی- اجتماعی یکی از اصلی ترین مؤلفه های برای ایجاد خاطره انگیزی برای ناظرینی که در فضای حاشیه بزرگراه است و خاطره انگیزی و طرح واره های ذهنی شرط علی برای وجود یکدیگر هستند و جداره ها و تپه های سبزی دارای حس محصوریت، ساختمان های شاخص بلند و سازه ها و المان های شاخص ابتدایی و انتهایی نقش مهمی در خاطره انگیزی دارند. فضاهای رها شده ممتد حاشیه تأثیر بسیار نامطلوبی بر مطلوبیت بزرگراه دارد.
باز زنده سازی در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری ساکنین (مطالعه موردی: محله اوچدکان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
81 - 92
حوزههای تخصصی:
ترک ساکنین بومی و اصلی محله های تاریخی و قدیمی شهر و جایگزینی مهاجرین با سطح درآمد پایین پیامدهایی چون شکل گیری کانونهای بزهکاری، بحران هویت، توسعه افقی شهر، ایجاد شهرک های پیرامونی و حومه ای، مشکل تامین زیرساخت ها را به دنبال دارد. بنابراین ضرورت دارد در تقابل دو رویکرد جایگزینی اقشار اجتماعی و ماندگاری آنها مطلوبترین رویکرد بازسازی بکار گرفته شود. این پژوهش برآن است که این مسئله را در محله اوچدکان اردبیل بررسی کند. ار نظر روشناسی بر اساس ماهیت پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس هدف از نوع توصیفی – موردی و علی است. در گرداوری داده ها از روش اسنادی و مشاهدات میدانی و در تجریه تحلیل داده ها از روش t تک نمونه ای و آمار توصیفی استفاده شده است. از نتایج پژوهش می توان به ساخت اجتماعی و ساخت اقتصادی همگن در محله، کم بودن شکاف اجاره املاک و شکاف قیمت املاک در محله اشاره نمود
بررسی تطبیقی معماری بومی خانه های اقلیم گرم و خشک و کاربرد مواد دو فازی در ساختمان های امروزی در کاهش مصرف انرژی
حوزههای تخصصی:
خانه های بومی اقلیم گرم و خشک ایران، همواره شرایط آسایش حرارتی را برای ساکنین خود به همراه داشته اند. اما ساختمان های امروزی بی توجه به طراحی های اقلیمی، سهم بالایی از مصرف انرژی را برای ایجاد تهویه مناسب به خود اختصاص داده است. امروزه آلودگی های ناشی از تولید انرژی و صرفه جویی در مصرف آن، از مباحث جدی در رشته های مرتبط از قبیل معماری است. یافتن و استفاده از مواد و مصالحی که مصرف انرژی را به حداقل برساند از وظایف محققان و معماران می باشد. مواد تغییر فاز دهنده می تواند با جذب و ذخیره انرژی حرارتی خورشید در طول ساعات روز و آزاد کردن آن در ساعات سرد، به طور مستقیم در صرفه جویی مصرف انرژی سهیم باشند. این تحقیق از طریق مطالعه و بررسی منابع کتابخانه ای و تحلیل و توصیف آن ها، به بررسی ویژگی های مورد استفاده در ساختمان های بومی و سنتی، و با علم به اینکه تغییرفازدهنده ها در کاهش مصرف انرزی ساختمان موثر هستند، به بررسی روش های بکاربردن این مواد در بخش های مختلف ساختمان می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد امکان بهره گیری از طراحی های اقلیمی به کار رفته در سقف های گنبدی و مسطح، دیوارهای قطور و ابعاد و تعداد پنجره خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک در خانه های امروزی که بدون توجه به مسائل اقلیمی و با مصالح غیر بومی و نامناسب برای این اقلیم ساخته می شوند وجود ندارد و لازم است از روش هایی مانند تعبیه مواد دوفازی در همان بخش های ساختمان های بومی استفاده کرد.