فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۷٬۵۷۷ مورد.
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
25 - 36
حوزههای تخصصی:
As s tudents spend one-third of their time at school, their health, comfort, and productivity are mos tly influenced by thermal condition and indoor air quality of classrooms. Regarding that manual window-opening is a common way for providing fresh air in classes and s tudents aren't allowed to change their uniform, position or control the windows during the lesson hours, providing thermal comfort in winters may cause a lack of fresh air and therefore, dissatisfaction. This article is trying to evaluate the indoor air quality, and thermal condition of the classrooms, in two typical classrooms for 15-16-year-old girls in Arak, Iran. The overall s tudy objective is to compare indoor microclimate measured parameters, with (1) s tudents' subjective judgment, collected through a ques tionnaire, and (2) s tandards and to inves tigate the effects of microclimate on the indoor environmental condition of classrooms. According to the results, the thermal sensation of the students depends on their clothing rate and their understanding of the thermal state. In contrast, their thermal satisfaction is affected by the amount of fresh air provided. In winter, because of closed windows, students are mostly dissatisfied with the air quality and, therefore, thermal comfort, while in spring that the indoor environmental conditions meet the standards; the students feel satisfied with the conditions. The results of this research show that the indoor environment of the classrooms is mainly influenced by internal loads; consequently, its thermal condition is not a defining parameter.
بازآفرینی بافت فرسوده شهری با تاکید براقتصاد خلاق (مطالعه موردی: محله بازار شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
19 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، توسعه اقتصادی است که با ایجاد در نظام مدیریت شهری در کنار دسترسی به خدمات، امکانات و بهره برداری از قابلیت های اجتماعی ساکنان محله مقدور می گردد. این تحقیق با سنجش مؤلفه های محرک اقتصادی خلاق، به اندازه گیری و ارائه راهکارهای پیشنهادی پرداخته است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است. جمع آوری داده ها با برداشت های میدانی و توزیع 176 پرسشنامه در میان کسبه محله بازار و ساکنین که به روش طبقه ای سیستماتیک انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد شاخص هایی که می توان در بازآفرینی محله قدیم بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق استفاده کرد عبارت اند از صنایع دستی، صنایع خلاق (صنایع فرهنگی) و صنعت گردشگری. اطلاعات به دست آمده، با استفاده از آزمون های برازش نکویی «خی دو»، «تی تک نمونه ای» و «رتبه بندی فریدمن» تجزیه وتحلیل شده است. درنهایت با استفاده از آزمون مقایسه ای دلفی مدل های راهبرد دهی، راهبردهای مناسب جهت بازآفرینی محله بازار دزفول با رویکرد اقتصاد خلاق پیشنهادشده است.
A Comparative S tudy on Residential Architecture in the Qajar era (Case S tudy: Mansions in Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
49 - 58
حوزههای تخصصی:
In exploring the evolution of Iranian architecture from prototypes to the present day, Qajar architecture is an important part of Iranian architecture history. The importance of this era's architecture is because large changes in conceptual and physical context occurred slowly in Iranian architecture during this time. These changes, especially from the Nasserian period (the second Qajar era), have intensified and with the influence of Western architecture, Iranian architecture is gradually moving away from its traditional, rooted forms, manifestations and concepts, and blending European architectural patterns with Iranian models and styles to the extent that architecture progresses. These changes in Residential buildings (especially mansions) also appeared. Therefore, in this study, a comparison between the architecture of the residential buildings of the three periods of Qajar dynasties has been carried out to compare the changes of each period. The results showed that Qajar architecture has been influenced by western and European architecture from beginning to end.
تحلیل تطبیقی عوامل مؤثر بر کالبد خانه های دوم گردشگری از منظر جامعه ی محلی و گردشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه خانه های دوم گردشگری در نواحی روستایی همواره یکی از نشانه های توجه گردشگران به روستاها می باشد. این سکونتگاه ها اغلب به دلیل نابرابری های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی دو جامعه ی محلی و گردشگران و تفاوت در نیازهای کالبدی و فضایی بین دو گروه مذکور منجر به بروز برخی تناقضات و مشکلات ناشی از آن می شود. این مسئله همواره نیازمند توجه ویژه توسط متخصصان است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی در شکل گیری کالبد خانه های دوم گردشگری از منظر جامعه ی محلی و گردشگران و ارزیابی اشتراکات و افتراقات بین آنها می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های ترکیبی است که با استفاده از تکنیک کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته) و کمی (پرسش نامه لیکرت) انجام شده است. تعداد 15 متغیر کالبدی و 16 متغیر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی به عنوان عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم انتخاب و ویرایش شدند. 64 نفر از اهالی و54 نفر صاحبان خانه های دوم به روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت مصاحبه و پاسخگویی به پرسش نامه انتخاب گردید. به منظور تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده توسط نمونه آماری در خصوص 15 متغیر کالبدی تحقیق از آزمون تی مستقل و برای مشخص کردن عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون تی مستقل اختلاف نظر و اتفاق نظر بین دو گروه مخاطبین درباره نحوه ی تأثیر متغیرهای کالبدی در شکل گیری خانه های دوم را نشان داد. هم چنین نتایج آزمون رگرسیون چندگانه بیانگر اثرپذیری کالبد از عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. در خصوص برخی عوامل کالبدی مانند توجه به سبزینگی (دیوار سبز، فضای باز سبز)، استفاده از روش های نوین در ساخت خانه دوم، اهمیت دید و منظر نسبت به اقلیم در جانمایی و جهت گیری ساختمان، وجود فضاهای نیمه باز مشرف به معابر، پیش بینی فضاهای تفریحی جمعی و استفاده از مصالح و اشکال معماری بومی، اختلاف معنی دار بین مخاطبین مشاهده شد. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه بیانگر همبستگی و ارتباط مستقیم بین اغلب متغیرهای کالبدی و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. جلب توجه طراحان و برنامه ریزان به دیدگاه های مخاطبین و آگاهی از میزان تأثیر آنها در طرح و ساخت خانه های دوم حائز اهمیت است.
مطالعه شمایل شناسانه نبرد «رستم و دیو سپید» در کاشی نگاره سردر ارگ کریم خان شیراز به روش «اروین پانوفسکی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کاشی نگاره «رستم و دیو سپید» بر درگاه ارگ کریم خانی از افزوده های قاجاریان است که علاوه بر ویژگی های هنری از اهمیت اجتماعی و دیوانی ویژه ای نیز برخوردار است، گرچه کمتر به آن پرداخته شده است؛ لذا تفسیر تازه ای از آن می تواند درکی عمیق تر از تحولات مجموعه زندیه در روزگار قاجار عرضه کند. این پژوهش مبتنی بر این فرضیه است که کاشی نگاره مورد نظر فارغ از نقش هنری آن -در ادامه سنت تصویرگری نبرد رستم و دیو سپید- دارای کارکردهای غیر هنری (سیاسی و دیوانی) نیز بوده است. هدف پژوهش: پژوهش حاضر در پی آن است که جنبه های محتوایی و مفهومی این اثر مغفول مانده را در بستر تاریخی و اجتماعیِ شکل گیری آن بازشناسی و کارکردهای دیوانی و حکومتی آن را بر سیمای ارگ کریم خان شناسایی کند. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از مراحل سه گانه روش شمایل نگاری اروین پانوفسکی در مطالعات تاریخ هنر می کوشد با «توصیف»، «تحلیل» و «تفسیر» اسناد و مدارک موجود به خوانشی تازه از این کاشی نگاره دست یابد. داده های اولیه شامل منابع تصویری (آرشیوی) و اسناد نوشتاری هستند که در پیوند با هم پیش می روند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند که الف) مضمون ابتدایی این اثر با نمونه های دیگر تشابه دارد، با این حال در صحنه پردازی هایی همچون ترسیم «حیوانات» و «عناصر معماری فرنگی» در حاشیه های مجلس متفاوت است؛ ب) مضمون قراردادیِ این اثر نبرد رستم را با دیو سپید در خوان هفتم «شاهنامه» (صحنه سیزدهم روایت) نشان می دهد که دگرگونی هایی نیز در پاره ای از جزئیات در طول زمان داشته است؛ ج) معنای ذاتی این طرح، با توجه به سه حوزه «پیش زمینه های هنری»، «شرایط حکومتی و دیوانی شیراز» و «مفاهیم نمادین اجتماعی و سیاسی»، نشان می دهد که استفاده از این نقش در درگاه ارگ، در دو سطح «عوام» و «خواص»، می تواند به عنوان رسانه ای تصویری برای بیان شوکت و قدرت سیاسی حسینعلی میرزا فرمانفرما، والی فارس، و همچنین به عنوان نمادی از مرکزیت، فردیت و استقلال طلبی او در برابر حکومت مرکزی، و بخشی از دیگر اقدامات مشابهِ والی برای اعلام جانشینی پس از فتحعلی شاه قاجار، تعبیر و تفسیر شود.
ارزیابی تطبیقی مولفه های سرمایه اجتماعی در مساکن عمومی شهری مطالعه موردی مناطق مسکونی بریم و بوارده آبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
115 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه با عنایت به توسعه شهرنشینی و نیاز به اسکان نیروی کار، احداث شهرک های مسکونی پایدار اجتناب ناپذیر است. یکی از ابعاد پایداری، پایداری اجتماعی می باشد واز آنجایی که تحقق پایداری اجتماعی بدون توجه به مولفه های سرمایه اجتماعی مقدور نمی باشد لذا شناخت نمونه های موجود و مقایسه تطبیقی آن ها به منظور تبیین تحقق مولفه های سرمایه اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است. این مقاله بر آن است که مولفه های سرمایه اجتماعی در مناطق مسکونی بریم و بوارده آبادان را مورد ارزیابی تطبیقی قرار دهد. در صورت انجام این پژوهش ضمن مقایسه تطبیقی مولفه های سرمایه اجتماعی در این دو محله موفق، موانع دستیابی به پایداری اجتماعی از دریچه تحقق سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرارمی گیرد تا از این رهگذر، توجه تصمیم گیران را به بازخورد احداث شهرک های مسکونی جدید جلب نماید. روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و نحوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در منطقه بریم فقط متغیر احساس تعلق اجتماعی و در منطقه بوارده متغیرهای احساس تعلق اجتماعی و اعتماد نهادی در وضعیت مطلوبی قرار دارند و در سایر متغیرها نظیر مشارکت وضعیت دو منطقه نامطلوب است. همچنین در سه متغیر « اعتماد بین شخصی»، « اعتماد نهادی» و « احساس تعلق اجتماعی» محله بوارده وضعیت بهتری نسبت به منطقه بریم دارد. این نتایج مشخص می کند که منطقه بندی محلات و تفکیک ساکنان براساس رتبه سازمانی می تواند تاثیرات سویی در افزایش تعاملات و مشارکت اجتماعی داشته باشد.
نقش حق بر شهر در ارتقاء حقوق شهروندی
حوزههای تخصصی:
درباره مبنای حق گفتگو بسیار است. پاره ای از نویسندگان اراده را منبع حق شمرده اند و گفته اند: «حقّ عبارت از توانایی است که با اراده اشخاص داده شده است». بنابراین عنصر اصلی حق اراده است که به وسیله قوانین حاکمیت یافته است. گروه دیگر در تعریف حق گفته اند: «نفعی است که از نظر حقوقی حمایت شده». بر طبق این نظر، صاحب واقعی حق کسی است که از آن سود می برد نه آنکه اراده میکند. ولی بیشتر نویسندگان حقوق مدنی مفهوم حق را از شخصیت جدا نمی بینند و آن را در اختیار شخصی خلاصه می کنند و به نظرشان، حق از اختیارهای شخص است، خواه طبیعی باشد یا حقوقی. در جامعه ی ما امروزه، در حوزه های مطالعاتی جامعه شناسی و شهرسازی، تحت تفاسیر و برداشت های متعدد، به نظریه"حق به شهر" و چگونگی دستیابی و بهره گیری از آن در فرایند تولید و بازتولید فضا به طرق مختلف در شهرها به عنوان یکی از ضروریات زندگی شهری و حقوق شهروندی، توجه بسیاری شده است. نوشتار حاضر بررسی رابطه بین"حق بر شهر" و"حقوق شهروندی" و نقش حق بر شهر در ارتقاء آن است. چارچوب نظری مورد استفاده، نظریه حق به شهر هنری لوفر است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی و تحلیلی است. اطلاعات لازم برای این پژوهش به روش اسنادی و از طریق مطالعات کتابخانه ای به ویژه مقالات جمع آوری و گردآوری شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین دو مفهوم"حق بر شهر" و "حقوق شهروندی" ارتباط معنا داری وجود دارد.
تحلیلی بر عوامل تاثر گذار بر برنامه ریزی جامع شهری و انعطاف پذیری فضاهای درمانی در شهر
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به گسترش امر شهر نشینی و سرعت بالای گسترش شهر ها، توجه به موضوع توسعه برنامه ریزی شده شهری به عنوان یکی از اولویت های اصلی در این موضوع مطرح می گردد. از بعد دیگر جنبه های متعدد این برنامه ریزی سبب پیچیده شدن بیشتر این مسئله می گردد. یکی از ابعاد تاثیر گذار ، عملکرد ها و کاربری های بسیار متنوع شهری می باشد که با توجه به آن، امر برنامه ریزی می بایستی به صورت گروهی متشکل از متخصصان زمینه های مختلف صورت پذیرد. عملکرد فضاهای درمانی و بیمارستان ها به عنوان یکی از کلیدی ترین کاربری در فضای شهری مطرح است و در مقاله حاضر هدف آن است که جایگاه موضوع توسعه فضای درمانی را در سطح شهر بررسی نموده و ترجیحات لازم این عملکرد در سطح برنامه ریزی جامع شهری مطرح گردد. در جهت دستیابی به هدف مذکور استفاده از دو روش تحقیق استدلال منطقی جهت بررسی پژوهش های گذشته و نیز توصیفی – تحلیلی در راستای بررسی نمونه های موردی مورد نظر خواهد بود. نتیجه اصلی این تحقیق، تبیین روشی برنامه ریزی شده و سیستماتیک در جهت توسعه بیمارستان ها در سطح شهر خواهد بود.
جریان حقیقت در پادسینمای محمدرضا اصلانی بر مبنای دیدگاه مارتین هیدگر در «سرآغاز کار هنری» مطالعه موردی: فیلم «جام حسنلو، داستان کسی که می پرسد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
35 - 42
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: بیان مسئله: مطالعه ارتباط سینما و فلسفه، یکی از مهمترین زمینه های مطالعاتی بینا رشته ای است. استفاده از ایده های فلسفی فیلسوفان غربی برای خوانش آثار هنرمندان شرقی، می تواند زمینه های دستیابی به ارزش های آثار هنری را ارتقاء بخشد. دیدگاه «مارتین هایدگر» و استفاده از تفکرات او در خوانش آثار پادسینمائی «محمدرضا اصلانی» یکی از موضوعات نوین بینارشته ای میان سینما و فلسفه است. «هیدگر» معتقد است که بودنِ شاعرانه، متمایز با دیگر بودن هاست و در زبان به مثابه خانه وجود تجلی پیدا می کند. حقیقت در زبانِ شاعرانه، از بودن تا شدن جریان می یابد؛ این جریان از منشاء اثر هنری تا شاعرانه سکنی گزیدنِ هنرمند در اثرش ساری و جاری است. اگر پادسینما (Acinema) را به مثابه هنر شاعرانه در نظر بگیریم، قرابتِ بسیاری با دیدگاه و نظر هیدگر بروز می دهد. بنا به نظر ژان «فرانسوا لیوتار»- فیلسوف معاصر فرانسوی- پادسینما نوعی سینمای نامتعارف است که دو نوع حرکت یعنی حرکت بیش از اندازه و سکون بیش از اندازه، مهمترین عنصر سبکی آن است. محمدرضا اصلانی با پشتوانه شاعرانه اش، حرکتی در فیلم هایش می سازد که با تأکید بر سکون به عنوان تأملی درونِ جهانِ تصویر، یادآور ایده هیدگر درباره تبیینِ جریانِ حقیقت است. فیلم جام حسنلو، داستان کسی که می پرسد تولید سال 1346 خورشیدی از نمونه آثاری است که با خوانشِ شاعرانه نقش های حک شده بر روی جام حسنلو به عنوان یکی از آثار برجسته ایرانِ باستان، تلاش می کند جریانی از حقیقت بسازد که هیدگر در فلسفه خود از آن سخن گفته است.هدف پژوهش: معرفی پادسینمای محمدرضا اصلانی به عنوان جلوه ای از ارائه جریان حقیقت در اثر هنری بر مبنای آرای هیدگر. روش پژوهش: این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است و در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و رجوع به آثار تصویری محمدرضا اصلانی استفاده شده است. نتیجه گیری: محمدرضا اصلانی، با اتکا به شناخت حرکت پادسینمایی و با تأکید بر ارائه تصاویری همراه با سکون، جریانی از حقیقت را در آثارش می سازد که دو سوی حقیقت، یعنی تحقق و جریان آن، در خود اثر و ایجاد و پدیدارشدن آن توسط اثر را شامل می شود.
ارزیابی اثرات نوسازی بافت فرسوده در اقلیم سرد بر مصرف انرژی در بخش مسکونی نمونه موردی : محله آقاجانی بیگ شهر همدان
منبع:
هویت محیط دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
45 - 32
حوزههای تخصصی:
امروزه ساماندهی قسمت هایی از شهر ها که در اثر گذشت زمان دچار فرسودگی شده اند و همچنین کاهش مصرف انرژی در شهرها از مسائل مهم برنامه ریزان شهری است. این امر می تواند تأثیربسزایی کاهش هزینه های مصرفی و عوارض زیست محیطی ناشی از مصرف سوخت های فسیلی داشته باشد . نتاج بدست آمده در این تحقیق حاکی از آن است که نوسازی بافت فرسوده در اقلیم سرد همراه با افزایش تراکم بافت می تواند در کاهش مصرف انرژی موثر باشد از چرا که مصرف گاز جهت گرمایش در این اقلیم سهم بیشتری از مصرف انرژی دارد و نتایج تحلیل همبستگی نشان داد مصرف گاز با تعداد طبقات و عمر بنا رابطه معکوسی نشان می دهد از طرفی مشاهده شد با تغییر کالبدی بافت و بدنبال آن تغییر ترکیب اجتماعی خانوارهای ساکن در بناهای نوسازی شده ، میانگین سنی کمتر و میانگین سطح درآمدی بیشتر می گردد و بررسی ها نشان داد این شرایط در افزایش مصرف انرژی تاثیر محسوسی دارد . اما از برایند عوامل موثر در کاهش و افزایش مصرف انرژی در این پژوهش مشخص شد مصرف انرژی در بخش آپارتمانی حدود 19/88% متوسط مصرف در بخش فرسوده و حدود 14/87% متوسط مصرف بخش غیر فرسوده و غیرآپارتمانی را نشان می دهد .
نقش آفرینی مراکز آموزش عالی در ارتقاء فرهنگ پذیری اجتماع شهری یادگیرنده بررسی موردی: محله های سناباد و جنت، مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلان شهر مشهد با حضور مستمر میلیون ها زائر، کانون بزرگ ارتباط اقوام و فرهنگ های مختلف است. این حضور علاوه بر فرصت های متعدد اقتصادی و گردشگری، زمینه برخورد جریان های فرهنگی ناهم سو با یکدیگر را ایجاد کرده است؛ جریان های فرهنگی که ارزش هایی گاه متضاد با یکدیگر را پشتیبانی می کنند و این تضاد عامل چالش های فرهنگی در شهر مشهد شده است. پژوهش حاضر هدف خود را به کارگیری انگاشت شهر یادگیرنده و تأکید بر نقش مراکز آموزش عالی همچون عامل وحدت بخش این جریان ها، برای تقویت هویت فرهنگی در این شهر قرار داده است. شهر یادگیرنده با ایجاد فضای تجربیات مختلف، دربرگیرنده تمامی گروه های اجتماعی و فرهنگی است و فرآیند یادگیری شهروندان و فرهنگ پذیری را تسهیل می بخشد. برای دستیابی به هدف مقاله معیارها و شاخص های پژوهش با روش فراتلفیق استخراج و وزن دهی شده است. داده های جمع آوری شده از طریق پیمایش میدانی (با 150 پرسشنامه از جامعه آماری) و مطالعات اسنادی، با شاخص های توزیع جمعیتی، فضایی و اجتماعی سنجیده شده است. و در نهایت رتبه بندی نواحی هفت گانه به وسیله مقادیر استاندارد شده حاصل از سنجش شاخص ها صورت پذیرفت. نتیجه این تحلیل تعیین ناحیه برخوردار از الزامات فرهنگ پذیری، به عنوان محرک توسعه فرهنگی و فرهنگ پذیری و ارائه پیشنهاد برای فراهم کردن ساختار فضایی و نهادی تسهیل کننده یادگیری، با امکان حضور جریان های مختلف فرهنگی و با تقویت نقش مراکز آموزش عالی به عنوان واحد میانجی ارتباطات این جریان ها است.
پدیدارشناسی تجربه زیسته ساکنان بافت تاریخی شهر یزد در مواجهه با گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تبدیل جامعه به مقصد گردشگری، زندگی ساکنان تحت تأثیر قرار گرفته و دستیابی به گردشگری پایدار با هدف حفظ و ارتقا ویژگی های ساکنان اهمیت ویژه ای در عرصه برنامه ریزی توسعه گردشگری می یابد. با افزایش روند روبه رشد گردشگری داخلی و خارجی، توسعه گردشگری پایدار در یک منطقه نیازمند توجه به خواسته ها و ادراکات ساکنان نسبت به پدیده گردشگری بوده و نادیده گرفتن این موضوع می تواند چالش هایی را در بلندمدت برای توسعه گردشگری در منطقه ایجاد کند. پژوهش حاضر از پارادایم تفسیری و به طور خاص رویکرد پدیدارشناسی برگرفته از آرای هایدگر بهره برده است تا با تأکید بر وجه ادراکی گردشگری از منظر کسانی که آن را تجربه می کنند، یعنی ساکنان بافت تاریخی شهر یزد به موضوع بپردازد. جمع آوری داده ها از طریق مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنان بافت تاریخی گردشگرپذیر شهر یزد و با استفاده از پدیدارشناسی اول شخص و اگزیستانسیال انجام شده است. داده ها نیز با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی کدگذاری شده و چارچوب مفهومی روایت پدیدارشناسانه ساکنان بافت تاریخی شهر یزد در مواجهه با پدیده گردشگری و مؤلفه های اصلی و فرعی آن تدوین شده است. بر اساس یافته های پژوهش، تجربه زیسته ساکنان بافت تاریخی (با مؤلفه های فرعی ویژگی های فردی، روابط زیسته، ارزش ها) و ویژگی های زیست جهان بافت تاریخی (با مؤلفه های فرعی فضای کسب وکار، فضای کالبدی-محیطی، فضای اجتماعی و فضای شخصی-سکونتی)، به عنوان عوامل مؤثر در پدیدارشناسی تجربه زیسته ساکنان بافت تاریخی شهر یزد در مواجهه با گردشگری شناسایی شده اند.
Zone of Transition in Seljuq Dome Chambers of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Architecturally, the Seljuqs' dominion makes a significant shift from the Pre-Islamic Sassanid squinches into a sophisticated transition mechanism employed to change the walls of a square chamber to an octagonal base to set a dome which this initiated a new construction methodology to hybridize the previous experiences of Sassanid domes with new architectural tendencies since the previous understanding of the transition zone was a makeshift in quality, not consistent enough for future architectural adventures in creating larger structures. Although a cursory investigation of transition zones of Seljuq dome chambers in some respects might reveals a fairly homogeneous framework, it has never meant the stagnation of architectural creativity in different parts of Seljuk territory. On the other hand, the typology and local schools of Seljuq transitions zones of dome chambers have not been thoroughly considered by geographical centralism in Iran. For a better understanding of the standardization of various techniques considered in Seljuq architecture between 11th and 12th centuries in order to spanning the cubic structure to a circular plan, this project is aimed to clarify three various schools of architectural articulation concerning transition zone in the Seljuq dome chambers.
الگوهای ترکیب اندا م های بنیادین معماری مساجد شهر اصفهان در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
125 - 150
حوزههای تخصصی:
بررسی و شناخت ترکیب بندی اندام های بنیادین مساجد دوره صفوی شهر اصفهان با تاکید بر طبقه بندی آن ها سبب می شود تا بتوان با بهره گیری از این الگوها در لایه های کالبدی و همچنین معنایی، در معماری مساجد جدید، آن ها را تداوم بخشید. در این راستا تحقیق حاضر با هدف شناخت این الگوها تدوین گردیده است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی– تحلیلی بوده و از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مساجد دوره صفوی اصفهان را می توان به سه دسته مساجد شبستانی، گنبدخانه ای و شبستانی- گنبدخانه ای طبقه بندی نمود که هر یک از دسته های فوق را می توان براساس اندام های اصلی و محورهای فضایی و وضعیت قرارگیری نسبت به بافت شهری به دسته های مجزا دسته بندی نمود. در طبقه بندی عنوان شده، هر الگو گسترش یافته الگوی قبلی است و در نهایت تکامل یافته ترین نوع الگو، الگویی با حفظ تعین هندسی اندام های اصلی معرفی می شود، مساجد امام و حکیم از این قبیل هستند.
Effect of Green Space on Resident`s Place Attachment in Residential Spaces (Case Study: Villa and Apartment Dwellers in Shiraz)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۲ - Serial Number ۳۶, Spring ۲۰۲۰
13 - 24
حوزههای تخصصی:
Living space is a place of relaxation, and those with a sense of attachment to the environment are more satisfied with their living space. According to the literature, being in nature is very effective in creating positive emotions in people. In recent years, living in apartments has made people away from nature affecting their positive feelings about their living space. This study aimed to investigate to what extent and how direct relationship with nature affects dwellers’ place attachment in residential areas? The main research question is that what is the relationship between the direct contact with nature in residential areas and level of place attachment? The research method in this article is mixed. Considering the qualitative method, the basic concepts of the research are presented based on the analysis of the content in the environmental psychology and nature–human interactions; and then the criteria for creating a sense of place attachment in the residential areas are extracted. This can be used as a basis for developing a questionnaire. In the quantitative method, the effect of nature on place attachment is measured using a questionnaire. Based on the findings, it can be argued that green space can form stronger relationships between individuals and the environment. Finally, according to the results of this study and confirmed the significance of green space, designers need to consider more clearly the relevance of this important natural element in their future designs.
Cultural Heritage Management Model for Yesemek Archaeological Site, Gaziantep, Turkey(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims to build a model for the management and institutional organization to conservation and development of the Yesemek archaeological site in Gaziantep, Turkey. The scope of this research is the Yesemek archaeological site, which is known as the Yesemek Stone Quarry and Sculpture Workshop. Yesemek is the first outdoor sculpture workshop known in his tory. It is significant to preserve the Yesemek archaeological site, which has a unique value in Anatolian and Mesopotamian cultures with its original value and to pass on to the next generations. However, multidirectional planning and implementation processes are needed to protect and improve the area. The management of this complex process requires an institutional organization model based on the principles of efficiency participation, cooperation, transparency, and sustainability. As a result of the research, a model of cultural heritage management consisting of governance, spatial, socio-economic, cultural, and financial programs for sustainable protection and improvement in the case of Yesemek archaeological site is defined.
بررسی تحولات معماری معاصر ژاپن در سالهای پس از جنگ جهانی دوم
حوزههای تخصصی:
سرزمین ژاپن در طول تاریخ ردپای حضور ادیان و آئین های متفاوتی بوده است. متناسب با این سابقه کهن، ژاپن دارای پیشینه ای غنی از معماری سنتی-آئینی بوده و مفاهیم و فضاهای متفاوتی در طول زمان متناسب با این آیین ها و سنت ها شکل گرفته است؛ به گونه ای که معماری سنتی آئینی ژاپن دارای اصول تعریف شده ای در طراحی فضای معماری است. چگونگی تاثیرات تحولات در این کشورکه بعد جنگ جهانی به وجود آمده و موجب استخراج آموزه هایی برای سایر فرهنگ ها و سرزمین ها شده همواره به عنوان یکی از دغدغه ها در معماری معاصر مطرح بوده است. در این مقاله، توسعه معماری ژاپن به عنوان میراث مدرنیته مورد بررسی قرار میگیرد. دوره زمانی مورد مطالعه در این پژوهش، معماری ژاپنی پس از جهانی دوم می باشد تا از این طریق روند پیشرفت آن در طول دهه های متوالی درک شده و سهم معماران برجسته در این پیشرفت مشخص گشته و جایگاه معماری ژاپن در قرن 21 معرفی گردد. روش تحقیق در این پژوهش تحلیل تطبیقی پروژه های خاص معماران ژاپنی با مفاهیم و اصول فضا سازی معماری میباشد. نتایج حاصل از بررسی تحولات در کشور ژاپن نشان دهنده شکل گیری نهضت های مهمی همچون گروه متابولیسم، نمایشگاه EXPO، گروه X، و شکل گیری ساختمان های مهم در دهه 80 میلادی که در نهایت در قرن 21 توانسته اند ژاپن را به کشوری که نشان دهنده کالبدی از مفاهیم پیشین معماری ژاپن است تبدیل کنند که نقش معماران برجسته در این تحولات امری جدایی ناپذیر است.
بررسی عوامل مؤثر بر تحول کالبدی خانه و فرهنگ زندگی در یک قرن اخیر ایران موردپژوهی: تحولات الگوی خانه در شهر تاریخی لار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زندگی امروز، خانه همچنان مأمن و محل آرامش و آسایش هر فرد به حساب می آید، اما میزان این بهره مندی در گونه های متنوع خانه، متفاوت است. وجود خانه های تاریخی و حضور در این خانه ها و شنیدن خاطرات نسل های قدیمی تر و بررسی دیدگاه صاحب نظران در حوزه نقد آثار معماری، روشن می سازد که چرا بسیاری از معماران در حال حاضر، به دنبال شناخت کیفیت هایی در آن خانه های سنتی هستند. در این مقاله، نگارندگان پس از معرفی و بررسی عوامل مؤثر بر تغییر و تحول در معماری مسکونی سنتی ایران، به نحوه شکل گیری شهر جدید لار با عنوان «شهر بدون کوچه» پس از زلزله سال 1339 و هم زمان با ورود اصول شهرسازی و معماری نوین به ایران در دوره پهلوی دوم می پردازند. روش این تحقیق در بخش اول، مطالعات کتابخانه ای و استنادی و در بخش دوم، بررسی میدانی و جمع آوری و مقایسه گونه های مختلف مسکن در شهر لار بوده است. نتایج نشان می دهد که مجموعه ای از تحولات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی از ابتدای قرن سیزدهم در ایران آغاز شد و اگرچه اغلب سرمنشائی خارج از فرهنگ داخلی داشته، پذیرش تدریجی و یا بعضاً تحمیل آن ها در سبک زندگی مردم، زمینه بروز و ظهور تغییرات کالبدی مسکن در یکصد سال اخیر را به وجود آورد. در این میان، مداخلات دولت در نوسازی شهری و ساخت مسکن انبوه، به پشتوانه درآمد نفتی، بیشترین تأثیر را بر تغییر شکل شهرها داشته است. همچنین، گونه شناسی الگوی خانه در شهر لار، در طول صد سال گذشته، نشان داد که در الگوهای مسکونی اخیر، خلاقیت های مردمی ناشی از تجربه زیست در خانه های سنتی و نبوغ طراحان در معماری خانه های ضد زلزله، به کلی نادیده گرفته شده است.
مطالعه توسعه شهری اصفهان از دوره شاه عباس یکم تا دوره شاه عباس دوم با تأکید بر نقش زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
123-141
حوزههای تخصصی:
اصفهان اگرچه از پیش از دوره صفوی شهری واجد اهمیت بود، بخش بزرگی از اعتبار خود را مدیون برگزیده شدن به عنوان پایتخت در این دوره است. این اتفاق به دلایل عمدتاً امنیتی در سال یازدهم حکومت شاه عباس یکم (حک 996 1038ق) رخ داد و به دنبال آن تغییراتی در جهت عمران و بهسازی شهری در اصفهان صورت گرفت. نتیجه مداخله های شهری دوره شاه عباس یکم، توسعه شهری اصفهان به سمت جنوب بود که با محوریت خیابان چهارباغ از زاینده رود عبور می کرد و تا نزدیکی کوه صفه تداوم می یافت. بیشترین مطالعات انجام شده در خصوص توسعه اصفهان به ساخت وسازهای دوره شاه عباس یکم اختصاص دارد که تشکیل دهنده بخش های مهمی از تصویر اصفهان صفوی است. این در صورتی است که به نظر می رسد اصفهان صفوی توسعه ای یکباره نداشته و در دوره های پس از شاه عباس یکم نیز، هم در بخش دولتخانه و هم در حاشیه زاینده رود، تغییرات و افزوده هایی به بخش های سلطنتی رخ داده است. هدف این مقاله، بررسی سیر توسعه دولتخانه اصفهان پس از دوره شاه عباس یکم با تکیه بر نقش منظر زاینده رود در آن است. در این مقاله تلاش شده است تا با نگاهی کیفی و به روش توصیفی تاریخی بر اساس وقایع تاریخی و اسناد موجود، به تغییرات شهری رخ داده در بازه زمانی سال های 1006ق پایتختی اصفهان در زمان شاه عباس یکم تا 1077ق پایان حکومت شاه عباس دوم پرداخته شود. نتایج حاکی از آن است که اگرچه از ابتدای پایتختی اصفهان طرح هایی برای توسعه شهری موجود بوده، این طرح ها و برنامه ها تا پایان حکومت شاه عباس یکم، به توسعه طولی شهر عمدتاً به سوی جنوب منتج شده است. در دوره های بعدی تا انتهای حکومت شاه عباس دوم (حک 1052 1077ق)، حدود توسعه شهری اندکی تغییر کرد؛ به طوری که حاشیه زاینده رود به مکانی برای استقرار دولتخانه نوظهور تبدیل شد. این در حالی است که بخش عمده توسعه عرضی اصفهان ماحصل افزوده های صفوی به دلیل حضور زاینده رود و علاقه شاه عباس دوم به برگزاری جشن هایی در حاشیه آن بوده است.
تبیین یک رویکرد پراگماتیک به موضوع مکان سازی در بافت های تاریخی شهر ایرانی (نمونه مطالعاتی: راسته بازار استر و مردخای شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
219-236
حوزههای تخصصی:
سال هاست که بافت های تاریخی در شهرهای معاصر از دیدگاه های متفاوت، مورد توجه شهرسازان در سطوح و جایگاه های مختلف قرار گرفته و بر این اساس موضوع انواع مداخلات بوده اند. با وجود این، هنوز هم انتقادات بسیاری در خصوص این مداخلات مطرح بوده و بغرنجی های بافت های تاریخی نیز کماکان برجا و برپا هستند. دوگانه نظر و عمل در این حوزه فاصله ای بسیار دارند و تشدید و تمدید این فاصله یکی از معضلات جدی قابل تأمل است. اغلب انتقادات مطرح از جایگاه نظریه پردازی نسبت به عمل شهرسازانه در بافت تاریخی صورت می گیرد. در عین حال، مداخله کنندگان نیز معتقدند در پس اعمال ایشان نظریه های مختلفی قرار داشته و هدایتگر ایشان است. به نظر می رسد تمامی این تلاش ها چه در عرصه عمل و نیز عرصه نظر در جهت تحقق مکانی مطلوب و آرمانی که در قالب تصور و تصاویر شهرسازانه نظریه پردازان، حرفه ای ها و یا مدیران صورت گرفته و می گیرد. در این مقاله، ضمن پرداختن به ماهیت دوگانه نظر و عمل در این باره با تکیه بر خوانشی پراگماتیستی سعی می شود تا نحوه ای از مداخله در این بافت های شهری معرفی و در یکی از مکان های تاریخی در شهر همدان آزموده گردد. در این شیوه، ضمن معرفی جستاری مفهومی و بازآرایی تلقی پراگماتیستی از یوتوپیا بستر مناسب برای ارائه سناریوهای متفاوت و در نتیجه، برنامه ها و طرح های متعدد به منظور مواجهه با عدم قطعیت و پیچیدگی موجود در بافت های تاریخی فراهم می آید. این تلاش فقط با لحاظ زمینه و فراهم کردن بستر لازم برای طرح دیدگاه های مختلف فراهم می شود. نتایج این مطالعه در بخشی از بافت تاریخی شهر همدان نشان می دهد که رویکرد پراگماتیسم می تواند گشودگی مناسبی در نحوه مداخله در بافت های تاریخی شهر معاصر ایرانی فراهم کند. به علاوه می توان با اتخاذ رویکردی پراگماتیک که در آن آموزش و فرهنگ سازی اصل قرار می گیرد، امکان رسیدن به مداخلاتی هدفمند برای مکان سازی متناسب با نیازهای جامعه را فراهم کرد.