فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۲۵۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقوش هندسی و گره چینی از گونه های رایج در تزئینات هنرهای اسلامی است. کمال و بالندگی هنر گره چینی و استفاده از نقوش هندسی در تزئینات ایرانی اسلامی، متعلق به دوره ی سلجوقی است. تا دوره ی قاجار تزئینات هندسی و گره چینی فراز وفرودهای بسیاری داشته و در این دوره ی هنری با ورود فرنگی مآبی، فرهنگ تصویری-تزئینی ایران دستخوش تغییرات بسیاری گردید. هنر و معماری قاجار مآثر زیادی هرچند نه در حد و اندازه ی نمونه های شاخص ادوار پیشین حکومتی از خود در سرزمین ایران به جای گذاشته است. از درخشان ترین نمونه های معماری قاجار در استان چهارمحال و بختیاری کاخ-قلعه های چالشتر، جونقان و دزک است. که در زیر طاق آن ها نمونه هایی زیبا از گره چینی با نقوش هندسی و مصالح چوب، فلز و آینه وجود دارد. در این مقاله به شیوه ی توصیفی و تحلیل بصری و ترسیمی نقوش و عمدتاً به روش میدانی مختصات عمومی این نقش های هندسی در گره ها از حیث تنوع نقوش؛ مواد و مصالح به کاررفته و سطوح و عرصه های پوشش داده شده و محل قرارگیری آن و نیز ارتباط با سایر تزئینات بنا کاویده می شود. با توجه به حاکمیت فرهنگ تصویری قاجار و کلیت هنر و معماری عصر قجری در نمونه های اخیر عمدتاً از این شیوه متأثرند. ضمن آن که تأثیرات محلی بر این نمونه ها قابل پیگیری و مشاهده است. در نمونه های اخیر به طور چشمگیری نقوش و تزئینات در سقف داخلی بنا پیچیده تر و ظریف تر از نقوش سقف ایوان ها مشاهده گردید که دلایلی ازجمله حفظ و حراست از تزئینات در فضاهای بسته نسبت به فضاهای باز دلیل عمده ی آن است.
مطالعه معنای متباین نگاره "اسکندر در برابر یاجوج و ماجوج سد می سازد" در دو نسخه فالنامه پراکنده و توپقاپی
حوزههای تخصصی:
کتب فالنامه حاوی تصاویر جالب و جذابی از پیامبران، ائمه، فرشتگان، دیوها، علائم منطقه البروج و غیره یکی از راه های دست یابی به ناشناخته ها محسوب می شده است و تنها چهار نسخه درخور توجه از دوره صفوی باقی مانده است که سه نسخه آن به زبان فارسی است. فالنامه های مصور دوره صفوی عقاید، باورها و سنت های رایج ج امعه را نشان می دهد. انگاره "اسکندر در برابر یاجوج و ماجوج سد می سازد" از نگاره های مشترک در دو نسخه فالنامه توپقاپی(1580-1570م.) و پراکنده (1560-1550م.) است که یک موضوع، دو تفسیر کاملاً جداگانه دارد. اسکندر در ادبیات فارسی و ترکی نمادیست از عقل و اعتدال. موضوع های مشترک در فالی یکسان را نشان داده اند درحالی که در این موضوع، باوجود موضوع مشترک، عناصر محتوایی و بصری دخیل در دو نگاره، انجامی متباین از یکدیگر در فال را رقم زده اند. هدف اصلی پژوهش، بررسی عناصر حاکم بر نگاره هر فال بوده که سبب تفاوت معانی فال ها شده است. بنابراین چه عواملی در محتوا و عناصر بصری دو نگاره، معانی متضاد فال با موضوع یکسان را موجب شده است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. یافته ها نشان دارند علت تفاوت معانی فال ها در عناصر حاکم بر نگاره ها پنهان است. شاه تهماسب خود را در جایگاه اسکندر دانسته است. ثبات و تعادل تصویر نسخه فالنامه پراکنده، حضور دو پیامبر الهی خضر و الیاس که پیامبران راهبر در تاریکی و نمودی از روشنی اند، انار و سپند خبر از خوش یمنی فال در نسخه پراکنده داده و در مقابل بی ثباتی تصویر نسخه فالنامه توقاپی، حضور قوم نااهل، آیه قرآنی مبنی بر فساد قوم یاجوج و ماجوج در زمین و اندازه بزرگ دیوان در نگاره، بدیمنی را در فال به همراه داشته است.
معرفی و طبقه بندیِ سفالینه های دوره سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر دوره سلجوقی از درخشان ترین و برجسته ترین دوره های تاریخ هنر ایران است و پیشرفت قابل توجهی در همه هنرها ازجمله سفالینه های این دوره رخ داده است. استفاده از بدنه های جدید دست ساز به نام بدنه های جسمی و لعاب های قلیایی منجر به هماهنگی و یکدستی ترکیب بدنه و لعاب گردید که این امر خود به گسترش تکنیک های تزیینی و توانایی های فنی سفال گران ایرانی کمک کرد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی به مطالعه و طبقه بندی سفالینه های این دوره پرداخته و ضمن بررسی فناوری های به کاررفته در سفالینه های این دوره، ازجمله فناوری ساخت بدنه های جدید، انواع ظروف این دوره را معرفی می نماید. ظروف سفید با انواع تزیینات؛ ظروف رنگی با لعاب تک رنگ در طیف های مختلف آبی، فیروزه ای، زرد، قهوه ای، بنفش و ارغوانی؛ ظروف سایه نما ؛ ظروف زیرلعابی که با نقاشی در زیر لعاب رنگی و بی رنگ انجام می شد و اوج آن را می توان در این دوره مشاهده نمود؛ زرین فام ها در سه سبک درشت نقش، ریزنقش و کاشان؛ و مینایی ها (رولعابی) که با تکنیک نقاشی روی لعاب انجام می گرفت، مهم ترین تولیدات سفالینه های این دوره را شکل می دهند.
تحلیلی بر نقش شمسه از منظر اندیشه و عرفان ابن عربی
حوزههای تخصصی:
نقش شمسه به عنوان یکی از نقوش بکار رفته در هنر اسلامی از جایگاه خاصی در شاخه های مختلف از معماری تا کتابت و صنایع دستی برخوردار است. بدون شک نقش تجریدی شمسه و هندسه آن، که ازخواستگاه فرهنگ و هنر پیش از اسلام است، در ترکیب با مبانی عرفانی و اندیشه های موجود در باور اسلامی به شکلی نوین سر برآورد. چنین نقوشی در هنر اسلامی علاوه بر ارزش های زیباشناسانه صوری، بیانگر راز و رمزهای فرهنگی و دینی نهفته در خود می باشد. هنرمند مسلمان از این نقوش در جهت بیان آرمان های باورمدار توحیدی خود بهره برده است. ارتباط این آرایه ها با ایمان و عقاید توحیدمدار نوعی جاودانگی، اصالت و خلوص را در آنها بازتاب می دهد. در میان فیلسوفان بزرگ اسلامی، ابن عربی(560-638ه .ق.) دردوره ای می زیسته که هنر اسلامی به هویتی مستقل دست یافت و به دستاوردهای ملموس و قابل تاملی رسید. از آنجا که با مطالعه آرا ابن عربی می توان به مفاهیم کلیدیِ چون تأویل، کنز مخفی، اعیان ثابته، خیال متصل و منفصل و وحدت وجود رسید در نظر است تا در این مقاله با بیان این آرا به یک مدل نظری دست یافته و براساس آن به بررسی و تحلیل نقش شمسه بپردازد و به سوال خود در باب " چگونه می توان بر اساس عرفان نظری ابن عربی اصولی را مستخرج و به تحلیل نقش شمسه پرداخت؟" پاسخ دهد. بر اساس روند مطالعات و تحلیل های انجام شده در انتها این استتنتاج حاصل می آید که تبیین معناگرای نقش شمسه در هنر اسلامی با عرفان نظری ابن عربی مرتبط است. روش تحقیق این مقاله تحلیل کیفی است که با تاکید برمستندات کتابخانه ای به نگارش درآمده است.
شیشه گری قبل از انقلاب صنعتی به روایت اسناد تصویری
حوزههای تخصصی:
مطالعه چگونگی شیوه های ساخت شیشه قبل از انقلاب صنعتی توسط آثار موجود که اغلب به دلیل حفاری های غیرقانونی چندان مورد استناد نیست، میسر نمی گردد. در حفاری های باستان شناسان نیز، با توجه به فرآیند نگهداری کوره های شیشه -که در طول زمان تخریب و مجدداً ساخته می شد- اطلاعات دقیقی در دست نیست. منابع تصویری جزء ارزنده ترین مستندات در خصوص مطالعات تاریخی به شمار می آید که در این پژوهش به بررسی شیوه های ساخت شیشه نظیر شیوه کار، کوره ها، چیدمان کارگاه، ابزار بر اساس مستندات تصویری پرداخته می شود. این پژوهش درصدد پاسخ به این سؤال شکل گرفته است که شرایط حاکم بر کارگاه های شیشه گری قبل از انقلاب صنعتی بر اساس روش های ساخت و امکانات و نیروهای انسانی به چه صورت بوده است؟ در این پژوهش که از نوع پژوهش های تاریخی-تحلیلی است، از روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بر اساس منابع موجود بهره گرفته شده است. در نتایج حاصل از این پژوهش مشخص می شود که تصاویر موجود متعلق به قبل از انقلاب صنعتی حاوی اطلاعات ارزشمندی در خصوص نحوه چیدمان کارگاه های شیشه گری نظیر انواع کوره ها، شکل کوره ها، نحوه قرارگیری آن ها، سوخت به کاررفته، ابزار است. شیشه گر قبل از انقلاب صنعتی به صورت نشسته و انفرادی فعالیت ساخت شیشه را انجام می داد. درگذر زمان شیشه گری به صورت ایستاده و با ابزارها و قالب های متنوع و با استفاده از کوره های پیشرفته صورت گرفته است.
قابلیت های معماری ایرانی اسلامی در طراحی پارچه با تأکید بر دکوراسیون داخلی منزل
حوزههای تخصصی:
کاشی کاری های به جامانده از دوران اسلامی و تزیینات منحصربه فرد آن ها که ازجمله مهم ترین مظاهر تجلی مفاهیم عمیق معنوی و جلوه های فرهنگی می باشند، به گنجینه های بی بدیلی از هنر اسلامی مبدل گردیده اند. این تزیینات اغلب دارای قابلیت های متعددی در زمینه طراحی و ارتباطات بصری بوده و استفاده از آن ها در هنرهای کاربردی معاصر، حائز اهمیت است. مستندات پژوه ش حاض ر آثار معماری اسلامی به ویژه کاشی کاری های مسجد نصیرالملک شیراز است. م طالعه و ب ررسی نگاره های کاشی کاری این مسجد می تواند باعث بازشناسی هویت فرهنگی آن گردد. این مقاله با تحلیل و توصیف داده های جمع آوری شده به صورت کتابخانه ای و میدانی در عرصه آرایه های تزیینی این بنا، در پی پاس خ گ ویی به این پرسش است که از تزیی نات کاشی کاری های این بنای تاریخی چگونه می توان برای طراحی پارچه و دکوراسیون داخلی منزل استفاده نمود. در این راستا ابتدا از کاشی کاری های مسجد نصیرالملک عکاسی کرده و سپس به تحلیل و ارزیابی نقش مایه های مذکور پرداخته شد. در مرحله بعد قابلیت های موجود در این نقش مایه ها برای طراحی پارچه موردبررسی قرار گرفت. درنهایت با انتخاب نقش های مناسب و انجام تغییرات روی آن ها، طراحی پارچه برای دکوراسیون داخلی منزل صورت پذیرفت. ن تایج این پژوهش نش ان داد ک ه اگ رچه نقش مایه های مسجد نصیرالملک تا حدی متأثر از هنرهای غربی و به صورت طبیع ت گ را و غیر انتزاعی می باشند، اما اصول زیبایی شناسی و ویژگی های خاص سنت ایرانی به طور ظریف و آگاهانه در این نقوش موردتوجه هنرمندان بوده و لذا این نقوش از قابلیت های کاربردی و بصری مناسب برای استفاده در هنرهای کاربردی ازجمله طراحی پارچه با هویت ایرانی و مطابق با معیارهای جامعه برخوردار هستند.
سیر تحول در طراحی و ساخت صندوق قبرهای چوبی قرن 9 هجری قمری مرعشیان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکومت محلی مرعشیان (مرعشیه) که شیعه مذهب بودند از سال 760 الی 906 هجری قمری در خطه تبرستان (مازندران کنونی) حکمرانی کردند. در این دوره ساخت بقاع آرامگاهی سادات، امامزادگان و بزرگان مرعشی رونق می گیرد که اغلب آن ها دارای مصنوعات چوبی نظیر صندوق قبر چوبی به جای ضریح های فلزی امروزی بوده اند. در حال حاضر تعداد کثیری از این آثار به دلایل مختلفی از بین رفته و یا مورد سرقت قرارگرفته است، که ضرورت پرداختن به آن ها را دوچندان می نمایاند. این صندوق ها اغلب دارای تزئینات به همراه کتیبه هستند. به نظر نحوه تزیین و نقوش به کار گرفته شده بر روی آن ها به تناوب متفاوت از یکدیگر هستند. بر این مبنا پرسش اصلی تحقیق بدین گونه قابل طرح است که، چه سیر تحولی درزمینه تزئینات، ساخت و کتیبه نگاری بر روی صندوق قبور چوبی قرن 9 هجری قمری در مازندران مشاهده می شود؟ در این راستا هدف اصلی، بررسی روند تغییر و تحولات در ساخت صندوق قبور چوبی قرن 9 هجری قمری مازندران با تکیه بر مؤلفه هایی نظیر: تکنیک های تزیین، نوع قاب بندی، ترکیب بندی ها، نقوش و کتیبه ها است. بر مبنای دسترسی و تاریخ دار بودن صندوق قبر، تعداد 15 نمونه از شهرهای مختلف استان به عنوان جامعه آماری تحقیق، مدنظر است. نتیجتاً، به نظر می رسد رواج مذهب تشیع توسط مرعشیان و پاسداشت آن ها از چهره های مذهبی و سیاسی در قالب ساخت برج مقبره را می توان از اصلی ترین دلایل تعدد صندوق قبرهای چوبی باشد. مجموعاً در تمامی موارد بررسی شده از قبیل: ابعاد و فرم کلی، قاب بندی ها، ترکیب و نوع ترسیم نقوش گیاهی و هندسی، ساختار کتیبه ها همچنین مواردی تکنیکالی همچون روسازی، بافت زمینه و نقاشی روی چوب، شاهد یک سیر رو به رشد و صعودی هستیم به نوعی که در نمونه های متأخر آثار در تمامی موارد نجاران به بلوغ و کمال قابل توجهی در ساخت و تزئین صندوق قبور چوبی دست یافتند.
توانمند سازی زنان دانش آموخته صنایع دستی در مدیریت طراحی، تولید و عرضه محصولات ( با رویکرد توسعه اقتصادی)
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی هنر-صنعتی است که زنان همواره در روند طراحی و تولید آن نقش به سزایی داشته و بخش قابل توجه ای از فعالان این عرصه را تشکیل می دهند. اگر چه یکی از نشانه های توسعه یافتگی حضور اجتماعی زنان است و چندین دهه است که رشته صنایع دستی در دانشگاه های ایران تدریس می شود و بخش عمده ای از این دانش آموختگان زنان می باشند، با این وجود می بایست بر اهمیت کیفیت حضور آنان نسبت به کمیت آن در جهت توسعه یافتگی تاکید نمود. محصولات صنایع دستی نیز علاوه بر ارزش کاربردی، هویت ملی و فرهنگی ملت ها را شکل می دهد و باوجود ویژگی های چون ارزش افزوده بالا و وابستگی اندک به منابع خارجی می تواند نقش مهمی در توسعه اقتصادی که زیربنای توسعه های فرهنگی و اجتماعی است را ایفا نماید. افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی از یک سو و ظهور ابزارهای ارتباطی مجازی از سوی دیگر بازارهای تولید و عرضه صنایع دستی را دچار دگرگونی ساخته است. این تغییر و تحولات سبب شده است هنرمند-صنعتگر این فرصت را کسب نماید که گستره فعالیت و ارتباط خود را از محدوده های بومی به بازارهای جهانی گسترش دهد. از این روی پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال می باشد که باوجود تغییر ماهیت بازار و سبک زندگی افراد جامعه و گسترش عرصه رقابت داخلی و خارجی، چه راهکارهایی را می توان جهت توانمندسازی دانش آموختگان در مدیریت طراحی، تولید و عرضه محصولات به منظور توسعه اقتصادی ارائه داد. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد با توجه به کوچک و یا متوسط بودن کسب وکارهای راه اندازی شده توسط دانش آموختگان (small business) کسب دانش و مهارت های نوین مدیریتی در کنار آموزش های تخصصی هنر تأثیر معناداری برافزایش توانایی دانش آموختگان در رقابت و حضور موفق در سه حوزه طراحی، تولید و عرضه آثار و محصولات صنایع دستی دارد؛ و فرضیه پژوهش را مبنی برتاثیرگذار بودن علم مدیریت به عنوان ابزار کمکی بر میزان موفقیت صنایع دستی به عنوان رشته محوری و مبنایی وتوانمندسازی دانش آموختگان دانشگاهی آن در سه حوزه طراحی، تولید و عرضه را تایید می نماید.
مطالعه نقش مایه های گیاهیِ اساطیری و مقدس در تزئینات گچبری مسجد سیمره
حوزههای تخصصی:
مطالعه نویافته های باستان شناسی اهمیت فراوانی در روشن شدن زوایای مبهم یک فرهنگ یا تأثیر و تأثرات آن دارد. از جمله یافته های با اهمیت کاوش های باستان شناسی شهر سیمره، کشف مسجد این شهر و تزئینات گچبری آن با مضامین متنوع گیاهی ست. باتوجه به پیشینه ساسانی شهر سیمره و تأثیر مستقیم هنر گچبری دوره ساسانی بر تزئینات گچبری مسجد سیمره، اهداف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و گونه شناسی نقوش گیاهی گچبری های مسجد شهر سیمره و پی بردن به معانی اساطیری و مقدس آنهاست. بر این اساس سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از 1 نقوش گیاهی با پیشینه اساطیری به کار رفته در تزئینات گچبری مسجد سیمره کدام اند؟ 2 به کاربردن این نقوش در تزیینات گچبری مسجد و فضای دینی و اسلامی آن چگونه تبیین می شود؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نقوش گیاهی مقدس گچبری های مسجد سیمره عبارتند از انار، تاک، کنگر، نخل، نیلوفر، درخت کاج و میوه بلوط. در میان فرهنگ ملل مختلفِ پیش از اسلام، انار، تاک، نخل و کاج، نماد باروری، فناناپذیری و برکت و به همین صورت نیلوفر، میوه بلوط و کنگر نمادهای حیات، امنیت و باروری، پیروزی و توفق بر مشکلات است. علاوه بر این با توجه به استقرار دولت ساسانی در منطقه سیمره نقوش گچبری های بکاررفته در مسجد سیمره، برگرفته از نقوش گچبری های ساسانی البته، با پرهیز از نگاه اساطیری و نمادین پیش از اسلام اند. بنابراین نقوش گیاهی تزئینات گچبری های مسجد سیمره به لحاظ شکل و فرم برگرفته از هنر گچبری دوره ساسانی؛ اما به لحاظ مفهومی و محتوایی براساس آموزه های اسلامی خالی از مضامین اساطیری دوره ساسانی اند. به منظور دستیابی به نتایج فوق از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از بررسی های میدانی و مطالعه منابع مکتوب انجام شده است.
مدل پارادایمی مصرف محصولات سفالی در سبک زندگی مردم شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های رایج برای تعیین هویت و بازنمایی خویشتن، به ویژه در دوران معاصر، مصرف فرهنگی است. افراد در مصرف فرهنگی، انواع کالاها و نمادهای ارزشمند را، نه به خاطر ارزش استفاده و ارزش مادی شان بلکه به دلیل ارزش فرهنگی و ارزش نمادین آن ها مصرف می کنند و در این نوع از مصرف تلاش دارند که تصویر مطلوبی از خویش در ذهن دیگران ایجاد کنند. در این میان، استفاده از محصول سفالی به عنوان یک کالای فرهنگی، نه به معنای استفاده ی صرف(آنچه در دوران پیشامعاصر مدنظر بود) بلکه در بردارنده معناهای متفاوتی است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پارادایمی در ارتباط با مصرف و عدم مصرف محصولات سفالی در شهر تبریز و در پی پاسخ به سوالات تحقیق، یعنی؛ چگونه مصرف محصولات سفالی در شهر تبریز سبب ایجاد سبک های متنوع زندگی می شود؟ و چه پیامدی در پی خواهد داشت؟، از روش کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده می کند. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه از 60 نفر تولیدکنندگان، توزیع کنندگان، مصرف کنندگان، درحوزه سفال و سرامیک در شهر تبریز، و به روش نمونه گیری نظری صورت پذیرفت. محتوای مصاحبه ها براساس مدل توسعه یافته فرآیند اجرای داده بنیاد کدگذاری و در مجموع 249مفهوم به عنوان کد اولیه شناسایی شد که پس از حذف تکرارها و مفهوم سازی در مرحله ی کدگذاری باز، تعداد 87 مفهوم استخراج شد. با غربالگری مفاهیم اولیه به 40 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی دست یافتیم که در قالب پنج بعد و منطبق بر مدل پارادایمی داده بنیاد مشخص شد. ضمن اینکه برای تضمین کیفیت کدگذاری از روش خودبازبینی محقق و کنترل های اعضا استفاده گردید. در نهایت نتایج تحقیق نشان می دهد، افراد محصولات سفالی را با هدف کسب تشخص، هویت، سرمایه اجتماعی و فرهنگی، ایجاد زندگی سالم، حس نوستالژیک و یادآوری آفرینش انسان مورد استفاده قرار می دهند و از این طریق زندگی خود را در ارتباط با استفاده از محصولات فرهنگی و سفالی سبک مند می کنند.
مطالعه ی ارتباط «اساطیر ترکی- مغولی» با نقشِ«کوهِ» نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ (با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر پژوهش های صورت گرفته در ارتباط با نگارگری ایلخانی و به طور مشخص شاهنامه ی بزرگ و جامع التواریخ، روایت های وابسته به نگاره ها، به عنوان محور اصلی تحلیل در نظر گرفته شده است. این موضوع، درک دقیقِ نشانه های موجود در نگاره ها را با مشکل روبرو ساخته است. چراکه شاهنامه ی فردوسی به عنوان متن وابسته به گفتمان ایرانی و جامع التواریخ به عنوان متن مربوط به گفتمان ایلخانی با نسخه های مصور شاهنامه(دموت) و جامع التواریخ، یکی نیستند. درواقع شاهنامه ی مصور دموت و نسخه ی مصور جامع التواریخ ، متون هنری با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان «نگارگری ایلخانی» هستند. تحلیلِ نگاره های نسخ مصور، باید بر اساس سپهر نشانه ای «نگارگری ایلخانی» صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانه ای که روایت های شاهنامه و جامع التواریخ به عنوان «نه متن»را یا به صورت مستقیم و با سازوکار ترجمه ی بینانشانه ای و یا با عبور دادن از فیلتر فرهنگ ترکی- مغولی و از طریق ترجمه ی بینافرهنگی وارد «متنِ» تصویری خودکرده است. هدف از این پژوهش، مطالعه ی آن دسته از نشانه های مربوط به «کوه» در منتخبی از نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ است که با سازوکار ترجمه ی بینافرهنگی از سپهر نشانه ای ترکی- مغولی وارد سپهر نشانه ای نگارگری ایلخانی شده اند. این پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. اصلی ترین یافته ی پژوهش حاضر این است که «کوه» در نگاره های مذکور تحت تأثیر تحت تأثیر اساطیر و اعتقادات ترکی- مغولی قرار داشته و به عنوان پناهگاه ِقهرمانان، دربردارنده ی روحِ آفرینش گری، محل دفنِ بزرگان سیاسی و دینی ، مکان دسترسی به تنگری و گفتگو با او، محور ارتباطی و گذرگاه ورود به عالم دیگر (بالا) نمایان می گردد.
فرایند آفرینش هنری بر مبنای حکمت وتعالیم قرآنی
حوزههای تخصصی:
آفرینش هنری موضوعی حکمی و فلسفی است که با اساسی ترین مسائل پیرامون انسان و هستی در ارتباط است. تعمق در فرآیند آفرینش و خلق آثار در هنر اسلامی نشان می دهد که محصولی برآمده از قوای باطنی هنرمند چون عقل و خیال است. مسئله تحقیق این است که هدایتگر هنرمند در فرآیندِ خلقِ آثار هنری چیست؟ و چگونه این آثار تعالی هنرمند و مخاطب را به مراتب بالاتر معنایی فراهم می سازد؟ بر مبنای حرکت نفس و مراتب کمال در حکمت و فلسفه اسلامی فرض تحقیق تحول هنرمند به واسطه آفرینش اثر هنری با انطباق بر مبانی آفرینش است. تحقیق با رویکردی تفسیری-تحلیلی با مطالعه کتابخانه ای و جستجو در منابع قرآنی و حکمت متعالیه با استدلالی منطقی در پی پاسخ آن است. نفس انسان جوهری مجرد است که به بدن حیات بخشیده و از آن در آفرینش بهره می گیرد. این نفس جوهری ایستا و بی حرکت نیست بلکه در ذات خود حرکت داشته و مراتبی دارد که تحولات پیشینی و پسینی را شامل می شود. مدارج پیشینی مقدمات نفس برای تحولات بعدی عقلانی و مجرد و طی مراتب کمال را محیا می سازد. جوهر نفس پیوسته از مرتبه ای وجودی به مرتبه ای دیگر می رود و هویت شخصی که دربرگیرنده فردیت هنرمند است مرتبه ای ثابت ندارد. به این نسبت فرآیند آفرینش ظهور حقیقتی از مرتبه متعالی، در مراتب پایین تر وجود و فرآیند آفرینش های انسانی نیز فعلیت و ظهور حقایق مراتب متعالی نفس در مراتب پایین تر است که درنهایت در بدن جسمانی و عالم ماده نمود یافته و از خلال آن اثری محسوس و عینی به وجود می آید. فرآیند آفرینش های هنرمند نیز تفصیل حقیقت نفس در قوای مختلف است که جوهر و حقیقت نفس در مراتب خیالی و عقلی مبدأ آفرینش های هنری است. هنرمند با تجلی صورت از عوالم معنا و مخاطب با تاویل صورت و سیر در معنا امکانات بالقوه نفسشان را بالفعل ساخته و متحوّل می شوند و آفرینشی تازه را پدید خواهند آورد که این خلق نو ادراک و کمالی نو برای نفس محسوب می گردد.
بازسازی افق انتظار آثار هنری کاربردی ایران در عصر اسلامی (به استناد متون ادب فارسی)
حوزههای تخصصی:
افق انتظار در تفکر هانس روبرت یاوس به معیاری گفته می شود که مخاطبین برای قضاوت، ارزش گذاری و تفسیر آثار ادبی یک عصر به کار می برند؛ و معتقد است که می توان آن را با دستورالعملی سه مرحله ای بازسازی نمود. این روش برای آثار تجسمی نیز به کاررفته است، ولی بدون داشتن مدارک مستند از دریافت مخاطبین، فقط می توان به حدس هایی از انتظارات مردمان هر عصر نسبت به آثار هنری بسنده نمود. حال فرض این مقاله چنین است که می توان به استناد متون ادبی (که آینه دار دریافت مخاطبین از آثار هنری است) افق انتظار مردمان هر عصر را نسبت به آثار هنری بازسازی نمود. در این پژوهش افق انتظار طاس به عنوان نمونه یکی از متعددترین آثار هنری کاربردی دوران اسلامی ایران و همچنین یکی از پردریافت ترین آثار در متون ادب فارسی بازسازی گردید. البته ازآنجاکه بر بدنه برخی از طاس های عصر صفوی اشعاری نگاشته شده که به نوعی حاصل دریافت های متمادی این ظرف است از بحث زنجیره دریافت (سیر بسط و تکامل آثار در سلسله دریافت های متوالی) و کارکرد اجتماعی ادبیات (ورود آثار ادبی به ساحت افق فهم افراد جامعه) در آراء یاوس نیز در مرحله سوم بازسازی افق انتظار نیز بهره گرفته شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد با استناد به متون ادبی می توان اطلاعات گسترده، متنوع و مستندی از افق انتظار مخاطبین آثار هنری کاربردی دوران اسلامی ایران کسب نمود. همچنین ازآنجاکه جزئی ترین انتظارات مخاطبین هر عصر از آثار هنری کاربردی مبنای بسیاری از استعارات و تشبیهات در متون ادب فارسی شده اند، با این رهیافت می توان به دریافتی کامل تر از متون ادبی گذشته دست یافت.
بررسی انتساب زمانی، مکانی و هویت هنرمند یک هلالی ستون دار مزین به کاشی هفت رنگ
حوزههای تخصصی:
کاشی های هفت رنگ قاجاری نمود بارزی از هویت تصویری هنر این دوره را به نمایش می گذارد که از نظر سبک و سیاق هنری تفاوت های عمده ای با دوران قبل از خود دارد. کاشی نگاران شیرازی در این دوره مطابق با فرهنگ عامیانه، کاشی هایی با ویژگی های خاص تولید کردند و مکتب کاشی نگاری شیراز را بنا نهادند . این مقاله به بررسی یک هلالی ستون دار مزین به کاشی نگاره کتیبه دار در حراجی بونامز لندن می پردازد و می کوشد با توجه به اسناد موجود و نیز مقایسه و تطبیق ویژگی های مشترک این اثر با آثار مشابه هم دوره در کاشی نگاره های شیراز از جمله درمانگاه نمازی، خانه صالحی و خانه عطروش مسئله انتساب زمانی، مکانی و هویت کاشی نگار آن را روشن سازد . تحقیق حاضر به روش تحقیق تحلیلی و تطبیقی با گردآوری اطلاعات بر پایه مطالعات میدانی و کتابخانه ای انجام یافته است . نتایج به دست آمده از یافته های پژوهش حاضر بیانگر این است که اثر مورد بررسی به لحاظ موضوعات، نقش مایه ها، رنگ بندی و شیوه رنگ گذاری ویژگی های معناداری با کاشی نگاره های مکان های مذکور دارد که مبین تعلق آن به مکتب کاشی نگاری شیراز در اواخر دوره قاجار است. همچنین بررسی کتیبه های این اثر و کتیبه های موجود دراین مکان ها روشن می سازد که هنرمند این اثر استاد ابراهیم کاشی نگاری بوده است که در شیراز فعالیت داشته و دوران حیات وی معاصر با میرزا عبدالرزاق؛ مهم ترین کاشی پز مکتب کاشی نگاری شیراز در اواخر دوره قاجار بوده است .
بررسی نوع رودوزی و روکاری و مفاهیم نقش مایه ها در ساختار هشت نمونه از سجاده ها ی پارچه ای دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
سجده گاه مسلمین به عنوان مکانی ملکوتی، زمینه ای را برای هنرمندانِ مسلمان دوره قاجار مهیا نموده است تا جلوه ای زیب ا از ارتباط معنوی نمازگزار با پروردگارِ خویش را، در قالب سوزن دوزی، ایجاد نمایند. سوزن دوزی ها بر روی سجاده های دوره قاجار جزء تزیینات هنری ازنظر تنوع و زیبایی هستند که با هدف و تأثیر باورها و اعتقادات مذهبی به صورت آگاهانه صورت پذیرفته اند. هدف از پژوهش، شناخت و نگاهی توصیفی تحلیلی به نوع رودوزی و روکاری و مطالعه مفاهیم نقوش ایجادشده بر روی هشت نمونه از سجاده های پارچه ایِ موزه ویکتوریا و آلبرت لندن در سال های 1267-1319 ه.ق در دوره قاجار است. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1- نوع و روش رودوزی و روکاری در سجاده ها چگونه است؟ 2- مفاهیم نقش مایه ها و خط نگاری های رودوزی و روکاری شده بر روی سجاده ها چیست؟ نتایج نمایانگر این است که سوزن دوزی و ایجاد نقوش بر اساس مضامین هنر و اندیشه خلاقانه هنرمند مسلمان سنتی و سوزن دوز بوده است. می توان اذعان داشت، رودوزی ها شامل ابریشم دوزی، خامه دوزی و پنبه دوزی(لایه دوزی) و روکاری ها، شامل کشش و برش تاروپود (ژور دوزی، شبکه دوزی) است. نوع رودوزی و روکاری باعث تنوع نقش مایه ها شده است. نقش مایه ها در رودوزی و روکاری هایی که به صورت طرح های شکسته ایجاد شده است، بر اساس بافت عمود بر هم پارچه شکل گرفته است و نقش مایه ها در رودوزی هایی که به صورت آزادانه شکل گرفته اند، از بافت عمود بر هم پارچه استفاده نشده است. رنگ سجاده ها و رنگ نخ سوزن دوزی به دلیل تأثیر نقش مایه ها و تمرکز نمازگزار در موقع عبادت سفید است. از شاخصه های اصلی در ساختار این سجاده ها، طرح های متنوع از محراب و جای مُهر با توجه به نوع رودوزی ها و روکاری ها است . نقش مایه ها در این سجاده ها به صورت طرح های شکسته و گردان و شامل درخت، پرنده، گل، اشکال هندسی و خط نگاری ها هستند. حس درونی هنرمند سوزن دوز، آمیخته با فرهنگ و مذهب است و با استفاده از جنبه های تزیینی هنر اسلامی بر روی سجاده ها، همچون صور تمثیلی از اشکال هندسی، نباتی، و مرغان که برگرفته از مفاهیم نمادین است، بر حالت ماورای طبیعی در نقوش افزوده و هنر خویش را به کمال رسانده است.
مطالعه طرح و الگوی پارچه های زربفت دوره صفوی (مطالعه موردی: طراحی نقش انسان)
حوزههای تخصصی:
پارچۀ زربفت منسوجی است که تارش از جنس ابریشم و در پود آن طلا یا سیم به کار رفته است. بافت این منسوج از دورۀ هخامنشی شروع و با افزودن نقوش متنوع همراه با تکامل ذهنی و دستگاهی در دورۀ ساسانی کامل شد. این دستبافته در دورۀ تیموری با جلوه های تزیینی در معرض توجه قرار گرفت. در ادامه، متأثر از جلوه های روایی و تصویرگرایانۀ نگارگری ایرانی، با حاکمیت نقش انسان، سبک خاصی ظهور یافت که در دورۀ صفوی به اوج کمال خود رسید. این تحقیق می کوشد با شیوۀ توصیفی تحلیلی و نیز تطبیق نمونه های فاخر، الگو و نقشۀ نمونه هایی را که شکل انسان در آنها به کمال فنی و طراحی رسیده است، در ابعاد مختلف مورد مطالعه قرار دهد. یافته های این تحقیق نشان می دهد پارچه های زربفت ایرانی با توجه به طراحی نقوش انسانی که عمدتا به دو صورت قابی و بدون قاب، با روش الگوبرداری کلی، ساده و انعکاسی همراه با تزیینات گیاهی و حیوانی با موضوعات مختلف، روی پارچه نمود یافته، متمایز و شاخص شده است. به نظر می رسد با شناخت دقیق ابعاد خاصی همچون «آنالیز خطی طرح های انسانی» و «تزیینات مکمل» می توان زربفت دورۀ صفوی را «الگوی دلالتگر» چربش وجه هنری و «زیبایی شناسی تزیین» در دستبافته های ایرانی نسبت به وجه کاربردی آن قلمداد کرد.
بررسی و شناخت رنگزاهای هنری ایران دوره اسلامی در کتابت و نگارگری (بر اساس شعر شاعران سبک خراسانی)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نقاشی های ایران پس از اسلام در لابه لای نوشته های ادبی و اشعار، به تصویر درآمده اند. شاعر در شعر سبک خراسانی پیش از آن که شاعر باشد، تصویرگری است که تصاویر بدیع و متنوع را ابتدا در ذهنِ خود و سپس با بیانی بی نظیر در ذهنِ خوانندگان می نگارد. استفاده از اسامی رنگزاها در رنگ آمیزی فضای شعری یا حضور آن ها به عنوان جانشین رنگ در این سبک، قابل تأمّل است. شاعر سبک خراسانی گاهی با واژه های مرتبط با کتابت و نگارگری مانند نقش کردن، خامه، دفتر و گاهی به صورت غیر مستقیم از قالب های گوناگون بیانی نظیر تشبیه، از اصطلاحات و مفاهیم رنگزاها به عنوان ابزار تصویرگری مدد جسته است.از آن جایی که تا دوره صفوی در مورد رنگزا های مورد استفاده در کتابت و نگارگری ایران اطلاعات زیادی در دسترس نیست و پرداختن به این موضوع، به منظور فن شناخت این آثار تاریخی جهت حفاظت و مرمت بهتر آن ها ضروری و لازم به نظر می رسد، می توان از اطلاعات نهفته در شعر سبک خراسانی در حوزه تصویرسازی و رنگ آمیزی ها به منظور شناخت و بررسی رنگزاهای مورد استفاده در کتابت و نگارگریِ قرن 3 الی 6 ه.ق. استفاده نمود. شناسایی رنگزا هایی که به مرور زمان به فراموشی سپرده شده اند یا در طول زمان تغییر نام داده اند، از انگیزه اصلی نگارنده در تدوین پژوهش حاضر است. از مهم ترین نتایج این تحقیق، شناسایی تعدادی از رنگزاهای کهن ایران است که برای نخستین بار در این مقاله معرفی شده و با شناخت برخی از رنگزاها، قدمت استفاده از آن ها گاهی تا چندصد سال به عقب برگردانده شده است.
نشانه شناسی نقش ماهی با رویکرد عرفانی در سه نمونه از سفالینه های عصر معاصر (مطالعه موردی مند گناباد)
حوزههای تخصصی:
پیوند ناگسستنی میان ادبیات و هنر باعث ورود مضامین ادبی به تزئینات هنر اسلامی شده است. ازجمله این مضامین ماهی است که به دلیل مضامین عمیق عرفانی و نمادین، از دیرباز تاکنون موردتوجه هنرمندان عرصه های مختلف و ادبا بوده است. این تحقیق از نوع کیفی و توصیفی-تحلیلی سعی بر آن دارد تا با استخراج مضامین عرفانی نقش ماهی در اشعار مولانا( مثنوی معنوی) بازتاب آن در هنر سفالگری عصر معاصر را با رویکرد عرفانی مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد. در راستای این هدف مهم ترین سؤال به صورت زیر قابل طرح است: نقش ماهی در آثار سفالین عصر معاصر می تواند متأثر از مضامین عرفانی خصوصاً اشعار مولانا باشد؟ بر اساس تجزیه وتحلیل اطلاعات که به روش تفسیری صورت گرفته است مشخص گردید که این نقش مایه حامل معانی عرفانی بوده و در آثار سفالین عصر معاصر نمودی از انسان کامل و بهشتی به شمار می آید
ضرورت توجه به جنبه های فطری در آموزش صنایع دستی معاصر
حوزههای تخصصی:
پیدایش رشته صنایع دستی در دانشگاه های کشور نقطه عطف آموزش هنرهای صناعی به شیوه علمی و زیر نظارت متخصصان این عرصه بوده که موجب گردیده است طیف مطلعی از هنرمندان و صاحب نظران به عالم هنر اضافه شوند. این امر با توجه به موضوعاتی هم چون فضای کارگاهی و تجهیزات، در کنار استادکاران سنتی و اساتید دانشگاهی صورت گرفته اما در این بین هنوز هم افرادی وجود دارند که شیوه های تاریخی استاد و شاگردی را سرلوحه یادگیری قرار داده و عمری را به شاگردی نزد اوستادی سپری می کنند. اما در سال های اخیر به نظر می رسد تقابل فرهنگ ایرانی اسلامی با نافرهنگ وارداتی و همچنین تقابل شیوه های سنتی با روش های مدرن تولید، چالش هایی را در آموزش و تولید صنایع دستی به وجود آورده است. اینجاست که تخصص صرف، کفایت نمی کند و اهمیت لزوم تعهد و اخلاق گرایی هنرمند قوت می گیرد. اما دستیابی به این مهم، بدون توجه به ملزومات بنیادی در درک ماهیت و روش عملکرد صنایع دستی ناممکن به نظر می رسد. در این پژوهش، هدف بر آن بود تا ضمن معرفی و توضیح برخی از این ملزومات، ارتباط بین این مفاهیم و صنایع دستی مورد ارزیابی قرار گیرند تا لزوم جهت گیری آموزشی در این راستا، مشخص گردد. لذا این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش بوده است: جدا از آموزش مباحث فنی و هنری، چه مواردی باید به دانشجویان رشته صنایع دستی آموزش داده شود تا آثار تولید شده در این شاخه از غنا و اصالت فرهنگی و دینی برخوردار گردند؟ به نظر می رسد که آشنا نمودن دانشجویان با بحث فطرت و کمال و جایگاه آن در هنر (حتی به صورت اجمالی) می تواند تاثیرات قابل ملاحظه ای بر درک صحیح دانشجویان از نحوه عملکرد آثار صنایع دستی در برقراری ارتباط با مخاطب خود داشته باشد. لذا در این پژوهش کیفی، از روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به شیوهکتابخانه ای و میدانی استفاده شده و جامعه آماری آن، غیر احتمالی و بر مبنای عینیت هماهنگی با اهداف و فرضیه های پژوهش انتخاب شده است. نتایج حاصل از پژوهش، مشخص کرد که آشنایی دانشجویان با مبحث فطرت و کمال و کاربرد آن در هنر، می تواند تاثیرات مثبت و عمیقی بر صورت آثار تولید شده در حیطه صنایع دستی بگذارد.
تعامل صورت و محتوا در کشکول های فلزی دوران صفوی و قاجار
حوزههای تخصصی:
استقرار سلسله صفوی در ایران و شیوع فرقه های منتسب به صوفیه، ایجاب می کرد تا به ساخت کشکول که یکی از آلات قلندری و درویشی بوده و در مراسم و آیین های مرتبط با این فرقه ها استفاده می شد، اهمیت وافری داده شود. عناصر بصری نقش شده بر کشکول ها، نشر اندیشه و افکار درویشان را دربرداشته است. لذا هدف این پژوهش، بررسی صوری و محتوایی سی و چهار عدد از کشکول های فلزی دوران صفوی و قاجار است. بنابراین سوالات پژوهش عبارت است از: تعامل عناصر تزئینی کشکول ها و آداب درویشی چیست؟ و کشکول های فلزی این دو دوره، از نظر فرم، نقش و نماد چگونه اند؟ روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای و با مراجعه به سایت موزه های خارجی و همچنین مراجعه حضوری به موزه های داخلی جهت مطالعه نمونه ها است. نتایج پژوهش نشان می دهد که کاربرد کشکول نزد دراویش، علاوه بر آلات و وصله های درویشی و قلندری، وجه عاشورایی نیز داشته و در آیین سقایی و مراسم عزاداری عاشورا به کار می رفته است. از نظر فرم ظاهری نیز با سه نوع کشکول مواجهیم که در تزئین آنها از کتیبه هایی با مضامین شیعی و اشعار فارسی استفاده شده است. نقوش تزئینی نیز شامل نقوش انسانی، هندسی، حیوانی و گیاهی است. تکنیک های هنری مورد استفاده در تزئینات، شامل: قلمزنی، سیاه قلم، طلاکوبی روی فولاد، حکاکی، مشبک کاری و مرصع کاری است. نمادهایی نظیر اژدها، ماهی، مار و کشتی که در اجزا و تزئینات کشکول به صورت رمزگونه یا در فرم ظاهری آن به کار رفته اند به تبعیت از اعتقادات و آرمان هایی است که دراویش مدعی آن ها بوده اند.