مطالب مرتبط با کلیدواژه

گورکانی


۲.

مروری اجمالی بر قالی های گورکانی هند (مطالعه موردی: موزه متروپلیتن نیویورک)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۷۸ تعداد دانلود : ۱۷۹
با پناهنده شدن همایون شاه به دربار شاه طهماسب صفوی، بنیان قالی بافی هند تحت تأثیر هنر و فرهنگ ایرانی شکل گرفت. در این زمان، تعدادی از نقاشان، صنعتگران و بعدها بافندگان ایرانی، به کشور هند مهاجرت کردند و کارگاه های سلطنتی با نفوذ هنر و فرهنگ ایرانی در هند راه اندازی شد. در پژوهش حاضر می کوشیم به این پرسش پاسخ بدهیم که آیا نقوش در قالی های هند گورکانی تحت تأثیر الگوهای طراحی قالی ایرانی بوده است. برای پاسخ دادن به این سؤال، نمونه قالی های موزه متروپلیتن نیویورک به روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعاتِ کتابخانه ای، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که نقوش در قالی هندی- مغولی که در ابتدا تقلیدی صِرف از قالی های صفوی شامل نقوش شاه عباسی و اسلیمی به سبک هراتی بود، کم کم با طراحی ناتورالیستی و طبیعت گرایانه از گیاهان و جانوران (طبیعی و اساطیری) اجرا شد. علاقه هنرمندان هندی به طبیعت گرایی و رنگ های تند در نمونه فرش های اواسط دوران گورکانی آشکار است. با مطالعه نمونه های موجود در موزه متروپلیتن نیویورک، گذر طراحی قالی هندی از دوره اولیه که تقلیدی از هنر صفوی بود، به دوره هنر هندی با رنگ و بوی خاص خود کاملاً ملموس و قابل مشاهده است.
۳.

بررسی ویژگی ها و شیوه های به کارگیری تزئین تنگ بری در آثار معماری ایران صفوی و هند گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تزئینات معماری تنگ بری چینی خانه صفوی گورکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۷ تعداد دانلود : ۲۲۲
بیان مسئله: تنگ بری یکی از عناصر وابسته به معماری در ایران عصر صفوی و هند گورکانی است. روابط فرهنگی و سیاسی صفویان و گورکانیان نقش بسزایی در تعامل و نفوذ هنر بین دو کشور داشته است، به طوری که بسیاری از هنرها از جمله هنر تزئینی «تنگ بری» که در هند با نام «چینی خانه» شناخته می شود، بر اثر همین تبادلات رونق یافته است. بر این اساس انجام مطالعه تطبیقی جهت بررسی این آثار به لحاظ ویژگی های شکلی و کاربرد آن در فضاسازی معماری ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی، مسئله اصلی این پژوهش است. این پژوهش با بررسی ویژگی های فرمی، نقوش و تکنیک های اجرای تنگ بری، نگرش متفاوت هنرمندان در شیوه های به کارگیری این تزئین در بناهای دو سرزمین را مشخص می کند. هدف پژوهش: بررسی تأثیر مراودات فرهنگی ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی بر روند تحول عنصر تنگ بری، شناخت ویژگی های شکلی و چگونگی به کارگیری این تزئین در بناهای دو کشور از اهداف اصلی پژوهش است. هدف ثانویه پژوهش استفاده از دانش به دست آمده از موضوع در طراحی زیورآلات و صنایع دستی است که البته در این مقاله به این موضوع پرداخته نشده است.     روش پژوهش: پژوهش حاضر بر اساس تحلیل یافته های تاریخی و توصیف نقوش بر مبنای دانش نظری و بصری شکل گرفته است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل پیمایش میدانی بناها، مطالعه منابع داخلی و خارجی معتبر و کسب اطلاع از اشخاص صاحب نظر است. نتیجه گیری: این بررسی نشان می دهد عنصر تزئینی چینی خانه تحت تأثیر تنگ بری های ایران و طی روابط فرهنگی ایران و هند در دوره صفوی وارد هنر هندوستان شده است و به لحاظ گونه شناسی، به سه فرم کلیِ «محرابی»، «ظرفی» و «کتیبه ای» در تزئینات تنگ بری هر دو دوره صفوی و گورکانی قابل دسته بندی است. تکنیک ها و مصالح به کاررفته در نمونه های ایرانی و هندی دارای تفاوت هایی با یکدیگر بوده لیکن به صورت کلی تنگ بری های ایرانی با تنوع شکلی بیشتر، در فضاسازی داخلی کاربرد داشته اند. در مقابل نمونه های موجود در هند از تنوع در تکنیک های ساخت برخوردار بوده و بیشتر در نماسازی سطوح خارجی مورد استفاده قرار گرفته اند.
۴.

نشانه شناسی ارتباطات بینافرهنگی صفویان و گورکانیان با استناد بر آثار نگارگران مهاجر ایرانی در دربار گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارتباطات بینافرهنگی نشانه شناسی فرهنگی هنرمندان مهاجر نگارگری گورکانی صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۸
ایران و هند سابقه طولانی در تعاملات فرهنگی دارند، ولی مهاجرت تعداد زیادی از هنرمندان و نخبگان صفوی به دربار گورکانی در خلال قرن های دهم و یازدهم هجری، نقطه عطفی در تاریخ این ارتباطات فرهنگی به شمار می رود. اهمیت این تعاملات فرهنگی در بهره گیری از زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار گورکانی و انتقال کانون نوآوری های ادب فارسی از ایران صفوی به هند گورکانی به وضوح نمایان است. بر مبنای این پیشینه موجود، هدف پژوهش حاضر آن است که با واکاوی ویژگی های سبکی و عناصر بصری آثار نگارگران ایرانی در دربار گورکانی و پیگیری سیر تحول سبک و نقش مایه ها در آثار این هنرمندان و پروژه های تحت نظارتشان، به تبیین جایگاه هریک از فرهنگ های دخیل و قابل رؤیت در این آثار بپردازد. بر این اساس نمونه های پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفتند. در این رویکرد، نگارگری دربار گورکانی به عنوان «متن بینافرهنگی» و فرهنگ گورکانی به عنوان مرکز یا به عبارتی «خویشتن» در نظر گرفته شدند، درحالی که فرهنگ ایرانی و فرهنگ هندو «دیگری» محسوب گشتند. نتیجه آنکه گورکانیان با آرمانی سازی فرهنگ فارسی که در آن زمان مقبولیت و جایگاه خاصی در جهان اسلام داشت، سعی داشتند بر تمایز خود با فرهنگ دیگری هندو تأکید کنند. این فرایند به جذب کامل فرهنگ فارسی و طرد کامل دیگری هندو در نگارگری گورکانی منجر نشد تا آنجا که به رغم غلبه عناصر و ترکیب بندی های ایرانی، نگارگری گورکانی بسیار طبیعت گراتر از همتای پارسی اش می باشد. نگارگری گورکانی یک متن بینافرهنگی است که در آن فرهنگ ایرانی و به تبع آن فرهنگ مغولی (به واسطه همزادپنداری خودش با فرهنگ ایرانی) در مرکز و فرهنگ هندو در حاشیه است، ولی این متن هویتش را از جابه جایی مداوم مرزهای مرکز و حاشیه می گیرد.
۵.

جایگاه اجتماعی زنان نوازنده در نگاره های ایران و هند؛ مطالعه موردی: عصر صفوی و گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنان نوازنده نگارگری موسیقی صفوی گورکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۰۱
در سده دهم هجری، هند و ایران تحت حکومت دو خاندان برجسته صفویان و گورکانیان به قدرت های بزرگی تبدیل شدند. اوج قدرت صفویان در ایران با شکوه قدرت گورکانیان در هند همزمان، و این همزمانی، به ایجاد ارتباطات میان دو کشور منجر شد. ظهور سبک نقاشی مخصوص هندی که به سبب مهاجرت نقاشان ایرانی به هند به وجود آمد، در تاریخ هنر هند اسلامی بسیار مهم است. در این برهه تاریخی در هند، مینیاتور سخت مورد توجه بوده و با درخشش خاصی جلوه گر شده است. اولین آثار هندی در این زمینه به طورکلی برگرفته از آثار ایرانی عصر صفویه بود که علاوه بر تفاسیر ادبی، حاوی محتویات جامعه شناختیی و رخدادهای تاریخی این عصر بود. همین امر زمینه تفحص در شاخه های گوناگون این دوره را بر اساس نگارگری به امری ضروری مبدل ساخته است. تصاویر این دوره در دو کشور حاکی از آن است که زنان ایرانی و هندی در این دوره نه تنها به عنوان رقصنده که در جایگاه نوازنده نیز فعالیت می کردند. با توجه به نگاره های مورد بازبینی، چنین به نظر می رسد که زنان نوازنده جز در مجالس خصوصی که گاه در حضور شخص پادشاه و گاه به صورت کاملاً زنانه و بدون حضور مردان برگزار می شدند در دیگر اماکن حضور نداشته اند. همچنین به نظر می رسد نوازندگان زن، تنها در حال نوازندگی سازهای خاصی نشان داده شده اند که می تواند نشانگر مهارت بیشتر زنان در آن دسته از سازها نسبت به مردان باشد. با این حال تفاوت هایی نیز در تصاویر مورد استفاده از زنان نوازنده و همچنین سازهایی که مورد استفاده آنان بوده، در دو کشور وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است که با نگاهی تطبیقی و تحلیلی بر نگاره های دو مکتب ایران و هند به این مهم دست یافت که آیا بانوان نوازنده در دو کشور جایگاهی برابر داشته اند و تنوع سازهای مورد استفاده آنان به چه صورت بوده است؟ نتایج به دست آمده از بررسی 20 نگاره از هر مکتب و استفاده از منابع مکتوب به عنوان شاهد بوده است. این پژوهش با روش تطبیقی و تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات آن با روش کتابخانه ای-اسنادی صورت گرفته است.
۶.

مقایسه تطبیقی دو نگاره راجستانی و گورکانی هند، شری راگا و جهانگیرشاه بر سریر ساعت شنی، از نگاه زیبایی شناختی و نمادشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: راجستانی راگامالا جهانگیرشاه گورکانی نگارگری هند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
هند، سرزمین مردمانی است که با لبخند از کنار کسانی که به هیچ یک از عقاید آنان باور ندارند عبور می کنند. هنر هند، دارای سبک ها و مکاتب موازی بسیاری بوده و تأثیرات خارجی فراوانی را نیز پذیرفته است. این تأثیرات، گاهی نهادینه تر از نمودهای داخلی دیده می شوند. به نظر می رسد هنر هندوستان آن چنان که تشنه پذیرش عناصر بیگانه است، اشتیاقی به یکپارچه سازی سبک های داخلی ندارد. حال سؤال اصلی آن است که هریک از مکاتب هنری هند از کدام مذاهب تأثیر پذیرفته و به چه میزان به ریشه های آیینی و سنتی خود وفادار مانده است. هدف پژوهش حاضر آن است که با مقایسه دو نگاره از مکاتب راجستانی و گورکانی، میزان تأثیر آن ها بر یکدیگر و نفوذ شاخصه های اعتقادی دو آیین هندو و اسلام را در آثار تطبیق دهد. یافته ها نشان می دهد دو اثر یادشده، از دیدگاه زیبایی شناختی به اصول سنتی خود وفادار بوده اند؛ اما نگاره شری راگا، از دیدگاه نمادشناختی، تأثیرات اسلامی را نمایان می سازد و تصویر جهانگیرشاه، دارای نشانه هایی از میتراییسم و هندوییسم است که نشانه نفوذ مذهب سبک در شکل گیری آثار است.
۷.

بازتاب دین الهی بر نقاشی هند در عصر اکبرشاه

کلیدواژه‌ها: دین الهی وحدت ادیان نقاشی هند ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی نقاشی اروپایی اکبرشاه گورکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۳۴
پژوهش حاضر به تحلیل جهان بینی حاکم بر دین الهی و تاثیر آن بر نقاشی هند در دوره اکبرشاه می پردازد. اکبرشاه با هدف تسامح و یکپارچگی جامعه ی هند «دین الهی» را بنیاد نهاد. این رویکرد اکبر شاه به همبستگی و اتحاد سیاسی و عقیدتی شبه قاره انجامید و به موازات این تحولات، تعریفی نو از مفهوم فرهنگ و هنر در سرزمین هند شکل گرفت. با توجه به شرایط حاکم بر این دوره، فضای آزاد برای تأثیرپذیری مکتبهای مختلف نقاشی از یکدیگر به وجود آمد و نقطه ی عطفی در نقاشی و تصویرگری هند پدیدار گشت؛ لذا از آثار مصور شده در این دوره به عنوان یک مکتب مستقل هنری در تاریخ هنر هند یاد می شود. این پژوهش برآن است تا به این پرسش پاسخ دهد: دین الهی چه بازتابی بر عناصر دیداری و محتوایی نقاشی هند در دوره اکبرشاه گذاشت؟ از این رو هدف این پژوهش بررسی بازتاب اندیشه ی حاکم بر دین الهی در عناصر دیداری و محتوای نقاشی هند در دورهی اکبرشاه گورکانی است. با عنایت به نتایج بدست آمده در تحلیل آثار مصور شده در این دوره، ویژگی های بومی نقاشی هند به همراه خصوصیات ایرانی- اسلامی و عناصر غربی به شکلی مأنوس و هماهنگ با یکدیگر آمیخته گشت، به طوری که درونمایه های فرهنگ ایرانی، نمادگرایی هندی و ژرفنمایی و طبیعت‌پردازی غربی، یکپارچگی قابل قبولی را در نگاره ها به منصه ی ظهور رساند و مکتب منحصر بفرد و هویتمندی را شکل داد. ضرورت انجام چنین پژوهشی بدین سبب است که هنر به عنوان زبان جهانی میتواند رابطی باشد تا همبستگی جهان را در شکلهای مختلف آشکار سازد، همانطور که اکبرشاه نیز در جهت نیل به یکپارچگی و همبستگی شبه قاره از ظرفیت هنر به بهترین شکل بهره برد. روش این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی – تحلیلی میباشد و تحلیل خصوصیات دیداری و محتوایی و بررسی فرضیه ی پژوهش به روش کیفی صورت گرفته است.