فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۸۱ تا ۴٬۹۰۰ مورد از کل ۹٬۸۷۵ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
53 - 64
حوزههای تخصصی:
پوشش یزدی بندی یکی از مهم ترین عناصر معماری ایرانی محسوب می شود و در این مقاله با در نظر گرفتن آن به عنوان یکی از انواع کاربندی آسمانه بناهای معماری ایران، و با هدف دسته بندی، تحلیل هندسی و بررسی سازه ای، سعی در بیان یک تعریف و بررسی ویژگی های این پوشش معماری شده است. در این راستا، ابتدا با کنکاش در هندسه دو مورد از تاق های کهن معماری ایران سعی در پی یافتن خاستگاه شکل گیری هندسه یزدی بندی شده است و پس از دسته بندی انواع یزدی بندی ها، تحلیل هندسی و سازه ای آن ها در دستور کار بوده است. بنابر یافته های پژوهش، شرط اطلاق یزدی به یک کار، وجود آلت هندسی "سینه فخری" عنوان شده است و کار یزدی بندی در زمینه هندسه و نقش سازه ای به دو دسته: 1. یزدی هایی که در پی تحول هندسی و سازه ای رسمی بندی به وجود آمده اند و به نظر می رسد هندسه آن ها بر پایه شبکه ترسیمات رسمی بندی به وجود می آید و 2. یزدی هایی که با بررسی آن ها نتیجه می شود که هم از لحاظ هندسی و سازه ای و همچنین روش ساخت از فرمول مقرنس پیروی می کنند دسته بندی می شود. پژوهش حاضر به روش مشاهده مستقیم مصادیق مرتبط با موضوع مقاله تدوین شده است و در تحلیل نمونه ها از منابع کتابخانه ای و اسناد مرتبط استفاده شده است.
ادراک ساکنان از همپیوندی بافت قدیم و رشد جدید سکونتگاه انسانی (نمونه موردی: روستای تاریخی قهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت همواره نیاز رشد کالبدی و ساخت و سازهای جدید را در برهه زمانی در سکونتگاه های انسانی به وجود آورده است. رشد کالبدی معاصر بسیار شتاب زده و براساس طرح های توسعه شهری الهام گرفته از شهرسازی غربی صورت گرفته اند که رنگ و بوی متفاوت از زمینه اصیل دارند لذا در بهسازی این بافت ها، عملاً همپیوندی اجزای کالبدی نوظهور با بافت های قدیمی به چالشی جدی در علوم طراحی به ویژه طراحی شهری تبدیل شده اند. روستای قهی به عنوان یکی از روستاهای تاریخی با قدمتی چند صدساله و با بافت ارگانیک نیز همچون بسیاری از سکونتگاه های انسانی در معرض گسترش کالبدی روستا تحت تأثیر طرح های توسعه در سال های اخیر به شکل بافت های شطرنجی معاصر و در تعارض با نظام کالبدی ارگانیک روستا قرارگرفته است و عملاً از نظر کالبدی همپیوندی میان بافت قدیم و جدید روستا و هویت تاریخی آن از بین رفته است. این مقاله درصدد است با توجه به ماهیت تاریخی این سکونتگاه مدلی از عوامل تأثیرگذار بر تجربه انسجام و همپیوندی کالبدی ساکنان را میان بافت قدیم و بافت جدید در سکونتگاه انسانی تدوین نماید. این مطالعه به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است. گردآوری داده ها از طریق مشاهده میدانی ناظر تعلیم دیده به صورت مستقیم و انجام تکنیک های فضایی توده و فضا، مکان و ارتباط و در نهایت تحلیل برداشت ها صورت گرفته است. همچنین تجربه ساکنان با انجام 10 مصاحبه با ساکنان اصیل روستا در هر دو بافت قدیم و جدید جمع آوری شده است. فرایند جمع آوری داده تا اشباع نظری ادامه یافته و به روش تحلیل محتوا، تحلیل شده اند. تحلیل محتوای داده های مطالعه نشان می دهد که تجربه ساکنان برای ارتباط عناصر و انسجام کالبدی بافت قدیم و جدید سکونتگاه انسانی از طریق عواملی مانند تشخیص مرز اتصال، ارتباط پذیری، تداوم نقاط لنگرگاهی، معاصر سازی، تعلق مکانی، تداوم هویت مکانی و کیفیت زندگی درک شده است. به کارگیری این عوامل چه در سطح مداخلات کالبدی و چه در افزایش تعاملات اجتماعی ساکنان می تواند به ویژگی های اصلی در جهت همپیوندی بافت های درحال رشد کالبدی به خلق مکان های با هویت و منسجم با کالبد پیشین در فرایند برنامه ریزی و طراحی کمک کند.
سیاست گذاری در بزرگ شهر تهران: روش های واکاوی دوگانه یکپارچگی- غیریکپارچگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۲ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
15 - 28
حوزههای تخصصی:
بزرگ شهر (کلان شهر) تهران در معرض تصمیم ها و سیاست های چندگانه ای قراردارد: سیاست هایی از سوی عوامل بخش دولتی که هریک در یک حوزه سیاست گذاری منفرد دارای قدرت هستند، تصمیم های افراد و گروه ها در بخش خصوصی (و گاه در بخش عمومی) که به دنبال بیشینه کردن منافع اقتصادی خود هستند، و تصمیم ها و سیاست های عوامل سیاست گذاری مدیریت شهری در این بزرگ شهر. پی گیری چنین منافع چندگانه و گاه متضادی نشان از امکان بالقوه بروز ناهماهنگی میان آنها دارد. پرسش دوگانه این مقاله این است که چه عناصر، وضعیت ها و پدیده هایی و هریک چگونه در شکل گیری وضعیت سیاست گذاری در بزرگ شهر تهران از دیدگاه دوگانه یکپارچگی-غیریکپارچگی سیاست ها اثرگذارند. در فرایند کار مقاله، در مرحله نخست دانش موجود سیاست گذاری یکپارچه در برنامه ریزی بزرگ شهرها در جهان با به کارگیری روش «بازبینی سیستماتیک منابع»، استخراج شده است. در مرحله دوم داده های موردنیاز تحلیل با روش «مصاحبه» با متخصصان در بزرگ شهر تهران گردآوری، و با روش «تحلیل موضوعی» تحلیل شده است. دستاورد مقاله نشان می دهد که در بزرگ شهر تهران شکل نگرفتن توافق جمعی در میان عوامل سیاست گذاری درباره بایستگی استقرار اصول سیاست گذاری یکپارچه، نادیده گرفتن یا کم توجهی به تقابل عناصر رسمی و غیررسمی سیاست گذاری، آمیزگری انگاشت سیاست گذاری یکپارچه با سیاست گذاری واحد، و نیز قرارنگرفتن تصمیم گیری در یک فرایند پیوسته برنامه ریزی، مهم ترین عوامل ایجادکننده غیریکپارچگی سیاست گذاری هستند.
A Review of Walkability and Neighborhood Design
حوزههای تخصصی:
The major style of urbanization in Isfahan has been always conventionally based and focused on pedestrianism. This city whose frame and structure is organized and nearly completed in the Seljuk and Safavid eras, still (particularly in the old areas) is under a system based upon evaluation of the qualitative properties of districts and maximum connection between people and environment .Though from early 20<sup>th</sup> century and the start of modern transformations in architecture and urbanization in Iran, building new and modern districts with central focus being on maximum usage of land to build infrastructure and paths for passing cars, the pedestrians are less valued .Regarding this point that city development and description of new necessities by humans has inevitably new activities and utilizations in definition of districts, by comparing the new and old districts of Isfahan we can significantly come to the conclusion that how each one`s frame work properties can satisfy today human beings' requirements and interactions and what the strategies for their adjustment and promotion are .This article compares the capacity of pedestrianism and social interactions between an old and a new-fashioned district in Isfahan in order to discuss the strengths and foibles of them. The discussed titles are: aim of research and the way of that, reviewing the supplies about new urbanization and walkability, checking pedestrianism in two districts of Isfahan, and the results of the research .The final parts discuss the results of the review and physical position of two intended districts. Finally, the implications will be presented as guidance principles to design new-fashioned neighborhoods in order to improve the quality of neighborhood and social interactions due to the walkability.
تأثیر مذهب شیعه و اهل سنّت بر شکل گیری مقابر دوره ایلخانی
حوزههای تخصصی:
قرون هفتم و هشتم هجری قمری ایران همراه بود با تغییرات مداوم مذهب که تأثیر آن در شاکله کلّی بناهای آن دوران قابل رؤیت و بررسی است. در این دوران گرایش های دوگانه در متن واحد اسلام از سوی مذهب شیعه و اهل سنّت موجب پدید آمدن دو گونه معماری آرامگاهی شد. این بناها را می توان در مقام شاخص تأثیرپذیری معماری از اوضاع سیاسی- اجتماعی، اندیشه و مذهب حاکم بر جامعه در دوره زمانی مورد مطالعه قرار داد. دوره ایلخانی به این دلیل که هر دو مذهب شیعه و اهل سنّت به منظور بیان اندیشه خود و ترویج آن از قدرت حاکمیت برخوردار بودند و هم به سبب اینکه از هر دو مذهب آرامگاه هایی به یادگار مانده، بسیار حائز اهمیت است. لذا در این پژوهش با مطالعه تعداد معتبری از مصادیق معماری آرامگاهی دوره ایلخانی، دو نمونه از مذهب شیعه و دو نمونه از مذهب اهل سنّت، دیدگاه و تجلی هر دو مذهب در این بناها بررسی می شود. این تحقیق به روش استدلالی- توصیفی و با جمع آوری منابع و اطلاعات به روش کتابخانه ای و روش میدانی انجام شده است. پس از استخراج مبانی نظری و اعتقادی هر دو مذهب، نمود این مبانی در کالبد معماری مورد سنجش قرار می گیرد. سؤالات این تحقیق عبارت است از: رابطه مبانی نظری و اعتقادی هر دو مذهب اهل سنّت و شیعه با معماری آرامگاهی چگونه است؟ تفاوت ها و شباهت های معماری آرامگاهی در این مذاهب کدام است؟ جایگاه مقبره سازی و توجه به شعائر اسلامی در هر دو اندیشه چگونه در معماری تجلی می یابد؟
تحلیل اثر هندسه دیوار سایه انداز در شکل گیری یخچال های جنوب شرقی ایران؛ بررسی موردی: استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
147 - 166
حوزههای تخصصی:
عناصر معماری همواره در جهت آسایش انسان طراحی می شده اند. یکی از این عناصر یخچال ها هستند که در آنها برای فصل های گرم سال یخ تهیه می شده است. هندسه از عوامل تأثیرگذار در طراحی عناصر معماری است. با شناخت فرم های گوناگون اجزای یخچال های هر منطقه ازجمله استان کرمان و گونه بندی آنها، توانمندی معماران در آشنایی با رموز هندسی به کاررفته در آنها آشکار خواهد شد. هندسه به طور مستقیم در شکل و فرم دیوار سایه انداز و درنهایت در فرم نهایی یخچال های استان کرمان نقش مؤثری دارد. بر اساس بررسی های انجام شده، تاکنون کمتر پژوهشی را می توان یافت که به بررسی ویژگی های عناصر یخچال های استان کرمان به خصوص دیوار سایه انداز پرداخته باشد. لذا این پژوهش برای نخستین بار به بررسی فرم و شکل این عناصر می پردازد و درصدد شناخت و آشکار ساختن تسلط و دانش معمار ایرانی در نحوه ایجاد فرم دیوار سایه انداز یخچال ها است. روش داده اندوزی کتابخانه ای-میدانی و روش تحقیق پژوهش تحلیلی-توصیفی است. با بررسی های انجام شده آشکار شد فرم دیوار سایه انداز متأثر از ایستایی، عوامل جغرافیایی و محل قرار گرفتن گنبد در پلان است. چینش گنبد و دیوار سایه انداز بر اساس زاویه تابش خورشید منطقه صورت گرفته است که این چینش خود بر محل قرارگیری ورودی ها اثرگذار است. نوع اتصال دیوار سایه انداز به گنبد با توجه به محل قرارگیری اجزای فرعی در پلان یخچال ها متفاوت بوده است. به طورکلی می توان گفت هندسه بر شکل گیری فرم کالبد یخچال ها تأثیرگذار است.
ارزیابی طرح میدان امام حسین(ع) تهران با تأکید بر یادآورهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
45 - 56
حوزههای تخصصی:
امروزه تمرکز عمده آن دسته از تحقیقات مکان محور که بر اهمیت روایت و خاطره در شهرها تأکیددارند، بر نحوه شک لگیری خاطرات جمعی در شهر و معیارهای مؤثر بر آن بوده و کمتر به نحوه ثبت و انتقال این خاطرات برای آیندگان پرداخته شده است. پژوهش حاضر باهدف تحلیل طرح میدان امام حسین)ع( از منظر میزان توجه به خاطرات جمعی مکانی از طریق حفظ و تقویت یادآورهای شهری به اجرا درآمده است. در این پژوهش از روش تحلیل کیفی و شیوه تحلیل محتوا همراه با تحلی لهای تخصصی، بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان م یدهد که طرح جدید در توجه به یادآورهای شهری توفیقی به دست نیاورده و از قابلیت متعدد موجود در این مکان تاریخی بهر های نگرفته است. پژوهش حاضر با تأکید بر اهمیت خاطراتِ جمعیِ مکانی و یادآوری این خاطرات، الگویی برای بررسی و تحلیل انواع مختلف یادآورهای شهری (از طریق نقشه تحلیلی) معرفی می نماید.
پیوند معماری و تکوّن رفتار اخلاقیِ اسلامی
حوزههای تخصصی:
گسترش ارزش های اخلاقی با ظرفیت های درونی و بیرونی هنر و معماری می تواند نقطه ای برای آغاز رشد اخلاقیات در انسان باشد. اخلاق با ورود به فضاهای معماری و در صورتی که اخلاق عملی را در درون کاربران فضا تقویت کند، می تواند نقش عنصری معنایی را در ایجاد فضایی معناگرا داشته باشد. این معنا (= اخلاق) برای ملموس شدن و تجلی به ساختاری نیاز دارد. هندسه، یعنی کالبد و ساختار فیزیکی در معماری، می تواند این بار مفهومی را در خود جای دهد و پیوندی میان اخلاق و فضای معماری برقرار سازد. پرسش اصلی پژوهش این است که هندسه و اخلاق چگونه پیوند می خورد تا رفتاری اخلاقی در انسان بسازد. روش پژوهش کیفی است. محوریت پژوهش بر چگونگی شکل گیری اخلاق در فعل رفتاری انسان واقع است. نخست به بررسی ماهیت انسان با تحقیق پیرامون شناخت و توصیف رفتار انسان پرداخته شده و مبدأ شکل گیری خصلت ها در انسان مورد مطالعه قرار گرفته و «ساحت های تأثیرپذیر» شناسایی شده است. آنگاه این ساحت ها در شکل گیری اخلاق عملی در «مراحل تکون رفتار اخلاقی» تحلیل شده است. الگوی هندسه اخلاق ساز و نیز سازماندهی فضایی- هندسی اخلاق محور با ترتیب: هندسه قلب، هندسه عقل، هندسه حواس پنج گانه، تکرار واحد های هندسه و تکرار الگو، یافته های این پژوهش را تشکیل می دهد. مصداقی فضایی- هندسی از این روند در معماری زورخانه به بحث گذاشته شده است. در نهایتِ بحث، هندسه و موضوع اخلاق در ساختن رفتار اخلاقی، در نقطه مشترک تأثیرپذیری سه کارکرد نفس و تأثیرگذاری هندسه بر آنها پیوند می خورد و الگویی معماری برای سازماندهی فضایی- هندسی به وجود می آورد.
ارزیابی طرح جامع شهر تبریز از منظر تحقق پذیری عدالت اسلامی
حوزههای تخصصی:
تسلط نظام سرمایه داری بر ساختارها و فرایندهای برنامه ریزی شهری، بین منافع خصوصی و عمومی در هنگام تولید و بازتولید فضاهای شهری، تعارض ایجاد کرده است. برنامه ریزی شهری عدالت محور رهیافتی نوین برای حل این تعارض است. اما به دلیل وابستگی مفهوم عدالت به شرایط زمانی، مکانی و جهان بینی، ارائه چارچوبی جهان شمول از عدالت فضایی تا حدودی ناممکن است اما منطبق سازی آن با ارزش های جامعه مورد مطالعه ضرورت دارد. این پژوهش از یک سو به دنبال تبیین چارچوبی جهت ارزیابی عدالت فضایی منطبق بر ارزش های جامعه اسلامی- ایرانی و از سوی دیگر به دنبال ارزیابی آخرین طرح جامع تبریز از لحاظ میزان و چگونگی دستیابی آن به عدالت فضایی در شهر است. روش پژوهش در بخش تبیینی، استدلال منطقی و در بخش ارزیابی، تحلیل محتواست. مفهوم عدالت در آرای متفکران پرورش یافته در جهان بینی اسلامی با چهار معیار کانونی هم عرض «کنترل اجتماعی»، «حق»، «کرامت انسانی» و «انصاف» گره خورده است. از ترجمه این معیارها در ساحت برنامه ریزی شهری می توان به چهار معیار هم عرض «خودتنظیمی»، «حق مردم بر شهر»، «توانمندسازی» و «تعادل فضایی» رسید. معیار خودتنظیمی بر بعد سیاسی، معیار حق مردم بر شهر بر بعد حقوقی، معیار توانمندسازی بر ابعاد اجتماعی- اقتصادی و تعادل فضایی بر بعد کالبدی عدالت فضایی، تأکید دارد. ارزیابی محتوای سند طرح جامع تبریز نشان داد که تهیه کنندگان این طرح، دستیابی به عدالت فضایی را بیشتر از طریق استفاده بهینه از زمین مطالبه کرده اند. چنین مطالبه ای، بیش از آنکه سیاسی، حقوقی و اجتماعی باشد، کالبدی و اقتصادی است و راه را برای تسلط منفعت خصوصی بر منفعت عمومی در شهر هموار می سازد.
Constructing Indicator System and Evaluating Regional Development in Iran by Analytic Hierarchy Process
حوزههای تخصصی:
One of the most fundamental executive policies of governments during development programs is creating balanced regional development. Regional inequalities are cited as reasons for growing social unrests, political instabilities, and disintegration. In Iran, these inequalities have been growing at an alarming rate leading to serious problems. So, analysis of development level of regions and consequently, identifying interregional and intraregional inequalities is of great importance in the way of adopting appropriate development policies. The aim of this study is evaluating development level of sub-provinces of Iran and exploring existent inequalities. A system of 54 indicators of different dimensions of regional development was constructed and submitted to Analytic Hierarchy Process (AHP) for this purpose. Analysis of Coefficient of Variation (CV) was also applied to reveal regional inequalities about different dimensions of development. The results of this research showed that there are obvious differentiations among sub-provinces in development level. In addition, spatial distribution of sub-provinces with regards development level indicates that an intensive system of core and periphery exists in the country. So, it is necessary to reduce regional inequalities in Iran to pave way for greater national integration, increase in economic growth and more political stability.
برداشت ساختاری از مصادیق معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشت از نمونه های مشابه و مصادیق معماری یکی از گام های مرسوم طراحی معماری است. بررسی و تحلیل ادبیات موضوع نشان می دهد برداشت ساختاری از مصداق موجب ارتقای کیفیت طراحی می گردد، اما تکرار اجزای مصداق یا ویژگی های آن به کپی برداری و برداشت سطحی منجر می شود. دیدن مصادیق پیش از طراحی ممکن است باعث ثابت شدن ذهن طراح در ویژگی های مصداق گردد و به درجا زدن در طراحی منجر شود که نتیجه آن ایده طراحی غیربدیع و تکرار نامناسب ویژگی های مصداق است. در این پژوهش با هدف شناخت برداشت ساختاری و مشخص شدن رابطه آن با نوع مصداق، از تحقیق تجربی استفاده شد. 54 نفر از دانشجویان کارشناسی معماری یک اقامتگاه بین راهی طراحی کردند و از یکی از 12 تصویر مصادیق معماری به عنوان منبع الهام استفاده نمودند. ایده های طراحی توسط داوران در دسته های برداشت ساختاری، برداشت سطحی، کپی برداری و بی ارتباط بودن ارزیابی شد. دو ویژگی ارتباط نمونه و موضوع طراحی از نظر عملکرد و از نظر دوره تاریخی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد دانشجویان معماری مورد آزمون از برداشت سطحی بیشتر از سایر انواع برداشت استفاده کرده اند. برخی از دانشجویان توانایی برداشت ساختاری از مصداق را دارند و مصادیق معماری تاریخی ایران نسبت به مصادیق معاصر غرب به برداشت ساختاری بیشتری منجر شده است.
تحلیل مدل ترسیمی زبان-الگوی الگوریتمیک یزدی بندی آسمانه کوشک هشت بهشت اصفهان در راستای پایایی فرم سازه آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶
117 - 145
حوزههای تخصصی:
آسمانه در عصر صفوی دارای غنای ساختاری در بنای کوشک ها می باشد. ساختار یزدی بندی در آسمانه بنای هشت بهشت، با هدف تحلیل هندسی الگوریتمیک و آنالیز سازه ای در فرم آزاد مورد پژوهش واقع می گردد. الگوی یزدی بندی آسمانه با وجود آلت هندسی سینه فخری، از لحاظ هندسه و نقش سازه ای بر پایه شبکه ترسیمات رسمی بندی به وجود می آید. هندسه یزدی بندی در آسمانه مرکزی هشت بهشت به صورت دوایر هم مرکز، واحدهای لوزی شکل و ستاره های تخت و کمان های بین ردیف ها می باشد. از مهم ترین سازه های مدرن معاصر قابل تطبیق با هندسه یزدی بندی، سازه فضاکار بوده که دارای رفتار لرزه ای مناسب به جهت سبکی وزن می باشد و دارای مزیت هایی برای پوشش دهانه های گسترده و بدون نیاز به ستون می باشد. سوال اصلی چگونگی ترسیم سه بعدی لایه های یزدی بندی با توجه به طراحی الگوریتمیک در جهت پایایی ساختار فرم سازه ای آزاد می باشد. ابتدا تحلیل ساختاری به صورت پلان معکوس و سپس ترسیم الگوریتمیک در Grass Hopper به صورت شعاعی از مرکز صوت می پذیرد. سپس ماهیت بارها و اتصالات با درنظر گرفتن اعضای سازه ای فضاکار در یزدی بندی در نرم افزارهای SAP2000، ABAQUS مورد تحلیل هندسی و بارگذاری قرار می گیرد. در مرحله نهایی ارائه مدل فضاکار فرم آزاد با بیشترین ظرفت باربری با در نظر گیری نسبت ارتفاع به دهانه با توجه به تاشه اولیه درراستای معاصرسازی صورت می گیرد. ابتکاری که در این پژوهش پیش رو گرفته شده است، تطبیق پارامترهای هندسی این گنبد با یک فرم آزاد می باشد تا پایایی و ایستایی این هندسه در این فرم ها نیز مورد بررسی قرار گیرد و کارامدی یا ناکارامدی آن مشخص شود تا راهی برای اطمینان آزادی عمل و امکان پذیر بودن این روش برای معماران جهت تطبیق طرح های خود با هندسه یزدی بندی باشد. روش پژوهش حاضر استدال منطقی بوده و در نهایت به گونه بندی هندسی ترسیمی در دو زبان سنتی و مدرن و تحلیل سازه پرداخته می شود. نتیجه حاصل از پژوهش به صورت کدهای گرافیکی و پیشنهاد سازه فضاکار در ساخت سازه های آزاد می باشد.
عوامل و موانع مشارکت کودکان در تشکیل فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۹
38 - 49
حوزههای تخصصی:
مشارکت همکارانه کودکان با تصویب قوانین حقوق کودک و محور قرار گرفتن حقوق شهروندی آنان از دهه 1980 مورد توجه طراحان و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. مشارکت در فرایند طراحی فضاهای شهری به کودکان اجازه می دهد در ایجاد فضاهای زندگی خود سهیم باشند و محیط پیرامونشان را متناسب با ایده ها و نظرهای خود بسازند. از آنجایی که کودکان ویژگی های جسمی، روحی و شخصیتی منحصر به خود را دارند، فرایند مشارکت آنان نیز متناسب با جایگاهشان در جامعه تعریف می شود. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب پروژه های اجرایی مشارکت کودکان در فرایند طراحی فضاهای شهری در جهان و ایران بوده است، تا از این طریق بتوان اصولی عملی برای تنظیم فرایند مشارکت همکارانه کودکان در جامعه ایران پیشنهاد داد. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مرور نتایج تجارب عملی، رویکرد و فرایند مشارکت کودکان در طراحی فضاهای شهری در ایران و جهان ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد برای برنامه ریزی فرایند مشارکت کودکان، اکتفا به مبانی نظری و اصول تئوری پشتیبان کافی نیست. ضروری است با بهره گیری از راهکارهای اجرایی تجارب در جوامع مختلف، عوامل مؤثر در موفقیت یا شکست مشارکت همکارانه کودکان را شناسایی کرد و برای تحقق یک پروژه شهرسازی مشارکتی کودکان در فرایند طراحی فضاهای شهری ایران به کار برد.
ارزیابی تغییرات ساختار معماری مسکن و عرصه حیات در روستاها (مطالعه موردی: روستای ریاب- خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۵۹
۵۰-۳۵
حوزههای تخصصی:
چندین سال است که روستاهای کشور بنا به دلایل متعددی کارکرد و بهره دهی مناسب خود را ندارند و از سویی بررسی و شناخت نواحی روستایی و تحلیل قابلیت ها و تنگناهای آن ها در فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی اهمیت به سزایی دارد. در این میان مسکن به طور عام و مساکن روستایی به طور خاص، بر حسب شرایط پیچیده زمانی- مکانی، تغییرات مختلف ماهیتی- کارکردی را بخود می بینند و نمایانگر شیوه های مختلف معماری می شوند. گونه مسکن جدید در روستای تاریخی ریاب، در مقایسه با مساکن سنتی- بومی این روستا نوعی از تفرق شیوه معماری را نشان می دهد می توان ریشه این تغییرات را به تغییر و تحولات در عرصه حیات روستا در ارتباط با سطوح بالاتر نظام برنامه ریزی و توسعه روستایی مرتبط دانست. لذا در پژوهش حاضر به منظور مطالعه چگونگی تأثیر گذاری تغییرات حادث شده در عرصه حیات روستایی بر ساختار معماری مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر بر عرصه حیات روستایی مورد واکاوی قرار گرفته و سپس سعی شده است در قالب نمونه موردی تحقیق، چگونگی تأثیر این عوامل بر تغییرات ساختار معماری مسکن روستایی از بومی- سنتی به جدید مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده که با روشی ترکیبی و از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و انجام مشاهدات میدانی، با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است. طبق یافته های پژوهش حاضر جریان حیات روستایی متأثر از چهار عامل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و نهادی (انسانی) می باشد که تغییر و تحولات خود را در قالب ساختار معماری مسکن روستایی به صورت سه دسته تغییرات شامل تغییرات در سازمان فضایی، عناصر کالبدی و نقش کارکردی مسکن روستایی نمایان می سازند.
مطالعه تطبیقی معماری و محتوای مدارس ایران از دوره سنتی تا نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش و به تبع آن فضاهای آموزشی در هر دوره ای، از نقش مهمی در رشد و بالندگی جوامع برخوردار بوده اند. مدارس شناخته شده ترین فضاهای آموزشی هستند که در طی زمان در در بخش های گوناگون از جمله معماری، دستخوش تحولات اساسی شدند. از این رو بررسی این تحولات طی دوره های مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است. مسئله امروزی مدارس ما، عدم وجود کیفیات فضایی در معماری آنها و جایگزینی عناصر دیگر، در قیاس با مدارس سنتی است. بدین معنا که در معماری مدارس امروز، کیفیاتی که در مدارس سنتی دیده می شد، وجود ندارند و در مقابل عناصر دیگر جایگزین شدند. پژوه شهایی که تا به امروز در زمینه مدارس انجام شده، نشان م یدهد کمتر به تحولات معماری و محتوای مدارس و علت آنها، طی دوره های مختلف پرداخته شده است، لذا بررسی این تحولات و علت آنها امری ضروری است. این نوشتار بر آن است این تحولات و علت آنها را مورد مطالعه قرار دهد. هدف از این پژوهش، بررسی تحولات معماری و محتوای مدارس و ارتباط میان این دو، در دوران سنتی، انتقالی و نوین ایران، در قیاس با هم است. در این پژوهش از روش تحقیق، تطبیقی-تحلیلی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. جهت بررسی تطبیقی، مدرسه دودر، چهارباغ و آقابزرگ از دوره سنتی، مدرسه دارالفنون از دوره انتقالی و مدرسه مارکار از دوره نوین انتخاب شدند. سپس شاخص های مورد نظر، جهت مقایسه تعیین و بررس یها انجام گرفت. فرضیه پژوهش بر این استوار است که تحولات معماری مدارس ایران در دوره انتقالی و نوین نسبت به دوره سنتی، متأثر از محتوای آنها است اما نتایج تحقیق بر این مطلب صحه نگذاشت و فرضیه رد شد. نتایج تحقیق نشان داد تحولات معماری و الگوی مدارس ایران در دوره انتقالی و نوین نسبت به دوره سنتی، ناشی از تقلید تجردگرا به سمت معماری غرب بوده و عدم وجود کیفیات فضایی مدارس سنتی در معماری مدارس نوین در قیاس با مدارس سنتی و حذف بخش اقامتی ناشی از همین امر بوده و محتوا تأثیری بر این تغییرات نداشته است. بدین ترتیب تا میانه دوره قاجار، مدارس ایران الگوی سنتی را حفظ کرده اما از این دوره به بعد، با تأسیس دارالفنون و بهره گیری از معماری غرب، تحولی در معماری مدارس ایجاد شد. به عبارتی، ساختار جدید مدارس در دوره انتقالی و نوین، تقلیدی اروپائی با حذف بخش اقامتی )مدرسه _ حجره( به سوی )مدرسه _ راهرو _ کلاس( است. ب هگونه ای که کیفیات فضایی مدارس سنتی حذف و عناصر دیگر جایگزین شده و مدارس نوین با معماری جدید شکل گرفتند.
اهمیت آب و عناصر آبی در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۸
6 - 19
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش بررسی نقش آب در شکل گیری عناصر معماری، به ویژه فضاهای مرتبط با آب در باغ ها است. هدف این تحقیق از یک سو طبقه بندی و تعریف انواع عناصر و فضاهای مرتبط با آب و به ویژه حوض در باغ ها و از سوی دیگر بررسی اشکال مختلف آنها است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است، داده ها نخست طبقه بندی و مقایسه و سپس تحلیل شده اند. مبانی نظری تحقیق بر این نکته استوار است که از یک سو پدیده های محیطی و اقلیمی و از سوی دیگر ویژگی های کارکردی باغ ها و مفاهیم فرهنگی آب، نقش مهمی در چگونگی شکل گیری عناصر آبی و به ویژه حوض ها داشته است. نتایج تحقیق نشان می دهد آب نقش اصلی در شکل گیری باغ در نواحی گرم و خشک داشته است و حوض مهم ترین عنصر آبی است که به شکل های بسیار متنوعی در طراحی و ساخت باغ ها مورد استفاده قرار می گرفته است. مفاهیم فرهنگی آب در جهان اسلام و به ویژه در ایران نیز در چگونگی شکل گیری کالبدی و موقعیت بعضی از حوض ها نقش داشته است. به نظر می رسد یکی از مهم ترین و مقدس ترین نقش های عناصر آبی مربوط به حوض بوده ولی از دوره قاجار نوعی سنت شکنی در این زمینه آغاز شده است. از این دوره در بسیاری از موارد جنبه های تزئینی و فانتزی آب بر جنبه های نمادین آن فزونی گرفته است.
منظر شفابخش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۸
32 - 47
حوزههای تخصصی:
در دنیای مدرن که اکثر فضاهای درمانی تنها به تکنولوژی و پیشرفتِ متدهای پزشکی متکی است، طبیعت و نقش آن به عنوان عاملی مؤثر بر درمان و سلامتی انسان کمتر مورد توجه قرار گرفته و در نتیجه محوطه بیمارستان ها به فضاهایی خشک و بی روح تبدیل شده است. پروژه بیمارستان فیونا استنلی در غرب استرالیا، یکی از نمونه های موفق در طراحی منظر با رویکرد شفابخش در استرالیا به شمار می آید. این مقاله درصدد معرفی تحلیلی و تبیین رویکردهای حاکم بر طراحی یکی از بزرگ ترین و مهم ترین پروژه های استرالیا است. برای تهیه آن به منابع مختلف ازجمله مقالات درزمینه طراحی فضاهای درمانی و شفابخش، استناد شده است. در بررسی این پروژه این سؤال مطرح می شود که مهم ترین ویژگی های منظر شفابخش که در بیمارستان فیونا استنلی به عنوان یک نمونه موفق و معاصر وجود دارد، چیست؟ راهکارها در طراحی و ایجاد منظر شفابخش در این مجموعه فراتر از یک ایده فرمالیستی و صرفاً توجه به ویژگی های عینی سایت است و ظرفیت آن را دارد به عنوان یک ایده منظرین واحد در نظر گرفته شود. این امر موجب ایجاد بستری مناسب برای هم زیستی سازگار بین زندگی انسان و دیگر گونه های حیاتی می شود که همه از منابع مشترکی برای ادامه حیات خود استفاده می کنند. در این پروژه برای ایجاد منظری شفابخش، با توجه به ویژگی های زمینه و الگوی رفتاری انسان ها، منظر به عنوان یک رویکرد کل نگر، در طراحی و برنامه ریزی مورد توجه قرار گرفته است. همچنین اقداماتی مانند تعریف مقیاس انسانی برای فضاها، ایجاد فضاهای یکپارچه و متنوع، منظر بومی آشنا با استفاده از طراحی های مفهومی و چشم اندازهای طبیعی، ساختار کلی بیمارستان فیونا استنلی را شکل داده است. تجربه های تاریخی نیز نشان می دهد طبیعت سبز، نور خورشید و هوای تازه از ملزومات شفابخشی در محیط های درمانی محسوب می شود. به همین دلیل یکی از راهکارهای مهم در راستای ارتقاء کیفیت محیط مراکز درمانی، ایجاد ارتباط بیمار با طبیعت است.
نظام تحول درهنر معماری اسلامی آسیای مرکزی در قرون دهم و یازدهم هجری قمری (با تکیه بر برخی نمونه های بارز این دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
59-72
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی، عناصر زیبایی شناسانه معماری را با آموزه های اصیل معنوی و الهی در خود جای داده است؛ البته این هنر با توجه به تحولات هر دوره ومنطقه، دارای شاخصه های متفاوتی می شود که بوسیله این ویژگی هااز دیگر دوران جدا می شود. این نوشتار، معماری اسلامی آسیای مرکزی و تحولات آن را در ابتدای سده شانزدهم/دهم تا اواخر سده هفدهم/یازدهم مورد توجه قرار داده است و در این راستا به بیان فشرده تاثیر اوضاع سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی آسیای مرکزی در دوران یاد شده، می پردازد. از معضلات عمده که مانع پیشرفت پژوهش در معماری اسلامی می شود، می توان به عدم دسترسی به همه بناهای عمده تاریخی اشاره نمود. برای گزینش نمونه ها ی مورد بحث در این مقاله بر برخی گونه های پراهمیت معماری اسلامی هم چون مدارس و مساجد تاکید شده است. روش این پژوهش با توجه به نوع نگاه علمی آن و همچنین ابعاد اجتماعی دوران فوق الذکر، تاریخی تحلیلی می باشد. هدف اصلی مقاله: 1- مطالعه تحولات هنر معماری اسلامی و ویژگی های آن در آسیای مرکزی قرون شانزدهم و هفدهم/دهم و یازدهم. سوال اصلی مقاله: 1- شباهت ها و تفاوت های بارز میان آثار هنر معماری اسلامی در آسیای مرکزی قرون شانزدهم و هفدهم/دهم و یازدهم چیست؟ دستاوردهای پژوهش نشان می دهد در آسیای مرکزی سده شانزدهم/دهم استفاده از روش های سنتی متاثر از دیدگاه های عرفان اسلامی و همچنین روش های نوین، بیشتر در ساخت مساجد و مدارس کاربرد داشته ولی در بناهای عمومی، بیشتر تمایل بر ساخت بناهایی با روش نوین بوده است. در نیمه دوم سده شانزدهم/دهم، در تزیینات از مواد نسبتاً ارزان و کم زحمت تزیینی مانند گچ سفید و رنگ استفاده شده است. به طور کل، معماری سده هفدهم/یازدهم در آسیای میانه دچار رکورد گردید و بیشتر به تزیینات بناها توجه نشان داده شده است.
بررسی رضایت مندی ساکنان مسکن مهر تهران مبتنی بر معیارهای کالبدی و منظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکل کمبود مسکن از جمله مشکلات پیش آمده پس از انقلاب صنعتی بود، ازاین رو در کشورهای مختلف دنیا و از جمله کشورهای درحال توسعه، سیاستهای متنوعی برای تأمین مسکن به ویژه برای اقشار کم درآمد ارائه شد. در کشور ایران نیز طرح مسکن مهر به عنوان محوری ترین سیاست دولت قرار گرفت. یکی از مشکلات اصلی مسکن مهر سیاست های اصلی به کار رفته در آن است که بیشتر جنبه ی آماری و اقتصادی بودن آن باعث شده ابعاد کیفیتی و کالبدی آن کم رنگ تر جلوه نماید. یکی از جنبه های رضایت از زندگی، رضایت از محیط مسکونی و به تبع آن رضایت مسکونی می باشد. امروزه با توسعه ی جوامع انسانی و تغییر شیوه ی زندگی و سکونت مردم، توجه طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضاها و محیط ساخته شده به منظور تأمین رضایت ساکنان افزایش یافته است. در نظر گرفتن دیدگاه ها و انتظارات ساکنان در طراحی و خلق فضا موجب افزایش حس تعلق به محیط شده و در رضایت مندی ساکنان مجتمع های مسکونی مؤثر است. لذا در پژوهش حاضر به بررسی نگرش مردمی از نظر رضایت مندی نسبت به معیارهای کالبدی و دید و منظر پرداخته شده است. این تحقیق با استفاده از روش پیمایشی انجام شده و جامعه ی آماری ساکنان مسکن مهر پردیس تهران با حجم نمونه 100 نفر است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر این مطلب است که میزان رضایت مندی ساکنان از مؤلفه های کالبدی مورد بررسی در این پژوهش، نسبتاً در وضعیت مطلوبی قرار دارد ولی در رابطه با مؤلفه دید و منظر وضعیت مطلوب نمی باشد و نیاز به مکاشفه دقیق و ملزم کردن نکاتی در طراحی است که منجر به ارتقای کیفیت دید و منظر شود.
بررسی نقش تعریض معابر در طراحی سیستم های کلان حمل ونقل همگانی شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
57 - 66
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی اثر تعری ضهای پیش بینی شده در طرح تفصیلی بافت مرکزی شهر مشهد بر فرایند طراحی مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی است. ابتدا مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی شهر مشهد با استفاده از روش الگوریتم کلونی مورچگان در دو حالت، با فرض تحقق و عدم تحقق تعریض معابر بافت مرکزی شهر بازطراحی شد هاست. سپس شاخص دسترسی بر پایه مدل هنسن به تفکیک دو حالت مذکور محاسبه شده است. آزمون فرض تحقیق نشان داد، شاخص دسترسی به خطوط اصلی حم لونقل همگانی شهر در حالت گزین های که در شرایط تحقق تعری ضهای طرح تفصیلی تولیدشده، ب هطور معناداری بیشتر از شرایط گزینه دیگر است. نتیجه ب هدست آمده نشان م یدهد، تعریض معابر بافت مرکزی شهر بر مبنای طرح تفصیلی، نقش مؤثر و مهمی در بهبود مسیر خطوط اصلی حم لونقل همگانی و افزایش کارایی آنها دارد.